Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «ایرنا»
2024-05-03@03:17:44 GMT

روایت بی‌پرده انقلابی تبریز از روزهای مبارزه و پیروزی

تاریخ انتشار: ۱۹ بهمن ۱۳۹۹ | کد خبر: ۳۰۹۳۱۳۳۹

روایت بی‌پرده انقلابی تبریز از روزهای مبارزه و پیروزی

‍‍‍‍‍‍

به گزارش ایرنا،  حجت الاسلام و المسلمین آقازاده در سال ۱۳۲۱ در روستای استرگان از توابع شهرستان ورزقان در شمال آذربایجان شرقی و در خانواده ای مذهبی دیده به جهان گشود و از همان سنین کودکی قرآن و مقدمات جامع عباسی را فرا گرفت، تا اینکه در دوران نوجوانی رهسپار تبریز شد و دروس طلبگی را در مدرسه علمیه حسن پادشاه این کهن شهر شروع کرد و با سفر به شهر قم دروس رسمی طلبگی را در مدرسه فیضیه ادامه داد و بعدها به صورت غیررسمی و بر اساس علاقه فردی پای درس فلسفه امام خمینی(ره)  حاضر و به تدریج وارد مسیر مبازراتی ضد ستم شاهی در آذربایجان و تبریز شد.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

حجت الاسلام آقازاده که مدرک حوزوی خارج فقه، اصول و کلام را دارد، از معدود مبارزان انقلاب اسلامی در تبریز است که از همان ابتدای مبارزات خود، راه و روش امام خمینی (ره) را طی کرده و تاکنون نیز در این مسیر ثابت قدم بوده و  اعتقاد دارد، ادامه مسیر امام راحل مملکت را به سوی رستگاری و رفاه سوق می دهد.

وی در دوران پیش از انقلاب، از معدود افراد نزدیک به آیت الله محمدعلی قاضی طباطبائی بود و از طرف این شهید محراب به شهرها و روستاهای مختلف آذربایجان سفر کرد و مردم را نسبت به استبداد ستم شاهی آگاه ساخت؛ عضویت در گروه ۲۵ نفره تبریز، مامور مخصوص آیت الله قاضی برای دلجوئی از خانواده های شهدا و مجروحان قیام ۲۹ بهمن تبریز، مسئولیت کمیته های انقلاب اسلامی در سال های اول انقلاب و ریاست دادگستری کل آذربایجان شرقی و مسئول دفتر نمایندگی آیت الله العظمی ناصر مکارم شیرازی از جمله مسئولیت های اجرایی و اداری حجت الاسلام آقازاده است.  عضویت در گروه ۲۵ نفره تبریز، مامور مخصوص آیت الله قاضی برای دلجوئی از خانواده های شهدا و مجروحان قیام ۲۹ بهمن تبریز، مسئولیت کمیته های انقلاب اسلامی در سال های اول انقلاب و ریاست دادگستری کل آذربایجان شرقی و مسئول دفتر نمایندگی آیت الله العظمی ناصر مکارم شیرازی از جمله مسئولیت های اجرایی و اداری حجت الاسلام آقازاده است.

خبرگزاری ایرنا در ادامه سلسله مصاحبه های ویژه دهه فجر  گفت وگویی با این مبارز دوران انقلاب انجام داده است که ماحصل آن در ذیل می آید.

س)  لطفا" درباره نحوه ورود خود به مبارزات انقلابی در سال های پیش از ۱۳۵۷ توضیح دهید؟

ج) بنده اوایل سال ۱۳۴۳ بود که به دلیل حضورم در شهر قم و پس از اتفاقات سال ۱۳۴۲ به تدریج زمینه های انقلابی شدن را در خود احساس کردم و از همان زمان ارادت خاصی به امام خمینی داشتم چون او را تنها فردی می دیدم که جرات و جسارت و شجاعت لازم و کافی برای مبارزه با شاه را دارد. البته زمانی که امام توسط شاه تبعید شد صبح آن روز بنده در قم بوده و شاهد عینی اعتراضات مردم و روحانیون بودم که درست به خاطر دارم در آن روز حجت الاسلام "مهدی کروبی" سخنرانی بسیار مهیجی در جانبداری از امام انجام داد که با اعتراض شدید معممی به نام میرزاعلی زلفی از اهالی سراب مواجه شد و یک سیلی به آقای کروبی زد که صورت وی خونین شد.

س) آیا فردی که به صورت کروبی سیلی زد از هواداران شاه بود؟  

ج) خیر، وی از جمله هواداران منتسب به آقای شریعتمداری بود که در آن زمان با رویه های مبارزاتی امام خمینی مخالفت داشتند؛ البته این روحانی جوان بعدها به انقلابیون ملحق شد و حتی فرزند ایشان نیز در دوران دفاع مقدس به شهادت رسید.  

س) در آن دوره ارتباط نزدیکی با امام داشتید؟

ج) خیر، اما به دلیل علاقه وافری که به ایشان داشتم، همواره به طور غیر رسمی در کلاس های درس فلسفه و خارج امام حاضر می شدم و چون طلبه  تازه کار و بسیار جوان بودم اجازه حضور رسمی در کلاس های درس امام را نداشتم.

س) تا کی در شهر قم بودید؟

ج) اواخر سال ۱۳۴۳ به تبریز برگشتم و تنها یک سال از آمدنم به این شهر نگذشته بود که پدر و سپس مادرم را از دست دادم که پس از حدود سه سال مبارزه در تبریز دوباره در سال ۱۳۴۷ به قم رفتم و تا سال ۱۳۴۹ در همانجا هم مشغول تحصیل بودم و هم مسیر مبارزات انقلابی را طی می کردم تا اینکه به تبریز بازگشتم و دیگر از  آن سال به بعد به طور رسمی وارد مبارزات انقلابی شدم.

س) چگونه توسط ساواک دستگیر شدید؟

ج) حدود سال ۱۳۵۰ بود که به عنوان سخنران در یکی از هیات های مذهبی تبریز حاضر می شدم که این هیات اغلب در محله داداش آباد از محلات حاشیه ای شهر برپا می شد،در یکی از جلسات هیات که درباره عهدنامه مالک اشتر صحبت می کردم، گریزی هم به وضع جامعه زده و از مسایل سیاسی و فرهنگی کشور انتقاد کردم که گویا مامورانی در همان جلسه حضور داشتند. پس از عزیمت از جلسه هیات به منزل به یکباره ساواک به خانه ام حمله کرددر یکی از جلسات هیات که درباره عهدنامه مالک اشتر صحبت می کردم، گریزی هم به وضع جامعه زده و از مسایل سیاسی و فرهنگی کشور انتقاد کردم که گویا مامورانی در همان جلسه حضور داشتند. پس از عزیمت از جلسه هیات به منزل به یکباره ساواک به خانه ام حمله کرده و با ویران کردن کتابخانه ام و جست و جوی کتاب ها، مرا با خود بردند؛ در حالیکه که از ابتدای دستگیری  تا آزادی که حدود یک ماه به طول انجامید، چشمهایم بسته بود.

س)  رفتار ساواک پس از دستگیری با شما چگونه بود؟

ج) اصلا" قابل وصف نیست. هرچند بنده مدت زمان زیادی بازداشت نشدم اما در همین مدت مرا در انفرادی نگه داشتند و شب و روز را احساس نمی کردم تنها بر اساس حدس و گمان خودم نماز می خواندم و هنگامی که به نماز می ایستادم با بدترین الفاظ مرا خطاب قرار می دادند.

س) چگونه از دست ساواک آزاد شدید؟  

ج) با وساطت آیت الله مجتهد و قاضی طباطبائی که از علمای سرشناس و زبده تبریز بودند از دست ساواک آزاد شدم. اما از آن به بعد همیشه تحت نظر بودم اما بنده چون به راهی که انتخاب کرده بودم اعتقاد راسخ داشتم همچنان به سخنرانی های خود در هیات های مذهبی و شهرستان ها ادامه می دادم.

س) مبارزت مردم تبریز از چه مقطعی علیه رژیم شاه علنی تر شد؟

ج) سال ۱۳۵۶ بود که به دنبال شهادت حاج آقا مصطفی فرزند امام خمینی شرایط کلی کشور دگرگون شد اما تبریز از جمله نخستین شهرها بود که در اوج خفقان رژیم پهلوی اقدام به برگزاری مجلس عزا برای ایشان کرد که محور اصلی این مراسم ها آیت الله قاضی طباطبائی بود که درست یک روز پس از شهادت وی، مراسم بسیار باشکوهی در مسجد بادکوبه ای واقع در خیابان دارایی برپا کرد که سخنران آن مجلس بزرگداشت سیدحسین همدانی بود که از قم آمده بود و بعد از این مراسم، مجلس عزای دیگری شامگاه همان روز در مسجد شعبان برگزار شد و این مراسم ها تقریبا" به طور مرتب هر روز و هر هفته توسط آیت الله قاضی ادامه داشت.

س)  اوج مبارزت انقلابی در تبریز چگونه اتفاق افتاد؟

ج) دو روز پس از درج مطلبی در روزنامه اطلاعات به تاریخ ۱۷ دی سال ۱۳۵۶ که توهین آشکار به صاحت مرجعیت دینی بود، یعنی ۱۹ دی قیام تاریخی مردم قم رقم خورد که طی آن تعدادی از معترضان به شهادت رسیده و تعدادی نیز زخمی شدند. با انتشار این خبر در تبریز مردم ولائی و انقلابی این شهر به شدت متاثر شده و به رهبری آیت الله قاضی طباطبائی تدارک برگزاری اربعین شهدای قم را صورت دادند. دو روز پس از درج مطلبی در روزنامه اطلاعات به تاریخ ۱۷ دی سال ۱۳۵۶ که توهین آشکار به صاحت مرجعیت دینی بود، یعنی ۱۹ دی قیام تاریخی مردم قم رقم خورد که طی آن تعدادی از معترضان به شهادت رسیده و تعدادی نیز زخمی شدند. با انتشار این خبر در تبریز مردم ولائی و انقلابی این شهر به شدت متاثر شده و به رهبری آیت الله قاضی طباطبائی تدارک برگزاری اربعین شهدای قم را صورت دادند. روز ۲۷ بهمن بود که آیت للله بنده را صدا زد و گفت تعداد ۲۵ نفر از سردسته های گروه های مبارزات انقلابی شهر را برای برگزاری جلسه ای دعوت کن؛ بنده اطاعت کرده و آن نفرات را  برای برگزاری نشست در منزل آیت الله قاضی جمع کردم.

س) چه مواردی در آن جلسه مطرح شد؟

ج) محور اصلی جلسه چگونگی برگزاری  مراسم چهلم شهدای قم بود اما مهمتر از آن تظاهرات مردمی علیه رژیم شاه بود. البته در این جلسه پیشنهادت مختلفی ارایه شد که عمده ترین آنها آتش زدن سینماها، میخانه ها، مراکز فحشا، بانک صادرات که دست یهودی ها بود و دفتر حزب رستاخیز که مورد موافقت قرار گرفت و مقرر شد این ۲۵ نفر در قالب حلقه های ۵ نفره از ۵ نقطه شهر مردم را برای تظاهرات آماده کنند که بدین ترتیب افراد از محله هایی همچون سه راه شمس تبریزی، شهناز، سر بازار، طالقانی و خیابان شروع به اقدام کردند که بسیار هم موفقیت آمیز بود.

س) و صبح روز تاریخی ۲۹ بهمن سال ۱۳۵۶ تبریز؟

ج) قرار شده بود مراسم راس ساعت ۹ صبح در مسجد قزللی آغاز شود و آرام آرام مردم از نقاط مختلف شهر به این مکان می آمدند اما با در بسته مسجد مواجه شده و نسبت به آن اعتراض کردند که سرگرد "مقصود حق شناس " در مقابل جوانی به نام علی تجلا که اعتراض می کرد قرار گرفت و با صدای بلند گفت در این طویله را ببندید که با حرف تجلا اعتراض خود را بیشتر کرد و بلافاصله حق شناس با کلت خود به وی شلیک کرد و این جوان به عنوان اولین شهید قیام ۲۹ بهمن به شهادت رسید و دیگر شرایط محل و کل شهر تبریز با این اتفاق دگرگون شد.

مردمی که مقابل مسجد قزللی بودند جنازه شهید تجلا را روی دست گرفته و با فریادهای مرگ بر شاه به سمت میدان نماز فعلی حرکت کردند، هر چند عده ای دلیل قیام ۲۹ بهمن تبریز را شهادت این جوان عنوان می کنند اما اصل قضیه این بود که ما در گروه ۲۵ نفره و یک روز قبل تدارک چنین اعتراض و تظاهرات خیابانی را دیده بودیم و همه چیز طبق پیش بینی ها پیش رفت.

س) ۳۰ بهمن در تبریز چگونه گذشت؟

ج) البته بنده در همان شب ۲۹ بهمن در مسجد شعبان منبر رفتم و سخنانی علیه این جنایت تاریخی و به خاک و خون کشیده شدن مردم تبریز  انجام دادم و ۳۰ بهمن تا حدودی آرامش به تبریز برگشت اما اول اسفند "جمشید آموزگار" که تازه نخست وزیر شده بود به تبریز آمد و اعلام شد که از ساعت ۱۱ تا ۱۳ مقابل استانداری برای مردم سخنرانی خواهد کرد؛ با شنیدن این خبر دوباره با گروه ۲۵ نفره تشکیل جلسه دادیم تا اجازه برگزاری این سخنرانی را ندهیم. با اهتمام این گروه و با انواع ترفندها از جمله سوزن زدن به حاضران! آموزگار نتوانست سخنرانی کند"جمشید آموزگار" که تازه نخست وزیر شده بود به تبریز آمد و اعلام شد که از ساعت ۱۱ تا ۱۳ مقابل استانداری برای مردم سخنرانی خواهد کرد؛ با شنیدن این خبر دوباره با گروه ۲۵ نفره تشکیل جلسه دادیم تا اجازه برگزاری این سخنرانی را ندهیم. با اهتمام این گروه و با انواع ترفندها از جمله سوزن زدن به حاضران! آموزگار نتوانست سخنرانی کند و این برای انقلابیون تبریز موفقی بزرگی به شمار می رفت. و همان شب آیت الله قاضی در مسجد شعبان مراسمی برگزار کرد.

س) تبریز پس از ۲۹ بهمن چه اوضاعی داشت؟

ج) پس از آن اتفاق تاریخی، کل شهرهای ایران شرایط انقلابی به خود گرفت و در تبریز نیز تا پیروزی انقلاب اسلامی همه چیز امنیتی شده و به نوعی حکومت نظامی بر شهر حاکم بود. ساواک همه چیز را تحت شدیدترین کنترل ها داشت و حتی جنازه های شهدای ۲۹ بهمن را نیز با اخذ ۱۰۰۰ تومان وجه نقد و یک جعبه شیرینی تحویل خانواده های می داد و به همین دلیل بنده از طرف آیت الله قاضی مامور شدم تا برای کمک رسانی به خانواده های شهدا و مجروحان به آنها سر بزنم اما هیچ یک از خانواده ها قبول نکردند  ۱۰۰۰ تومان آنها را بدهیم و از میان ۱۳۰ زخمی آن قیام تنها یک خانواده که شرایط مالی بسیار بدی داشتند کمک های ما را پذیرفت.

س)  اولین بارقه ها امید برای پیروزی مبارزات انقلابی چه موقع روی داد؟

ج) زمانی که هنوز مبارزات مردمی ادامه داشت به یکباره خبر فرار شاه از ایران منتشر شد؛ آن روز من برای سخنرانی به شهر خامنه در شهرستان شبستر رفته بودم که پس از پایان مراسم وقتی که در جاده با فولکس ام به سمت تبریز راه افتادم در بین راه دیدم تعدادی از مردم بر گردن الاغ ها و سگ ها عکس شاه را آویزان کرده اند و هلهله و شادی می کنند وقتی دلیل این کار را پرسیدم گفتند شاه از ایران رفته، به سرعت خودم را به تبریز رساندم و در میدان دانشسرا مشاهده کردم که خیل عظیم مردم در حال پایین کشیدن مجسمه شاه هستند و بنده هم به مردم پیوستم و آنها را برای این کار تشویق می کردم. مردم آن روز به شدت عصبانی بودند و علیه شاه انواع شعارها را سر می دادند.

س) ۲۲ بهمن در تبریز چه گذشت؟

ج)   صبح آن روز ارتش اعلام بی طرفی و همبستگی با مردم انقلابی کرد و اوضاع به طور کامل دگرگون شد. خیلی سریع جلسه ای در منزل برق لامع توسط آیت الله قاضی با تیمسار دانشور رییس شهربانی و تیمسار احمد بیدآبادی فرماندار نظامی تبریز برگزار شد و خبر رسید که کلانتری محله قره آغاج و همچنین نیروهای شهربانی به سوی مردم شلیک می کنند. بنده از سوی آیت الله قاضی مامور شدم و سریع به آنجا رفتم  و سخنرانی کردم برای آنها  که در جوابم گفتند از ترس جان خود اقدام به شلیک می کنند که بنده بلافاصله از مردم اجازه گرفته و ماموران کلانتری را بیرون بردم و خیلی زود غائله به پایان رسید و از آن پس شهر تبریز به دست انقلابیون افتاد.

پس از این جریان با دستور آیت الله قاضی به سوی پادگان ارتش رفته و بیدآبادی را به منزل ایشان آوردیم. ما دو نفر در ارتش جاسوس داشتیم که یکی نامش عبادی بود که توسط وی به دفتر بیدآبادی  رفتیم و وی با کشیدن اسلحه به روی تیمسار گفت بازداشت هستی. دو نفر در ارتش جاسوس داشتیم که یکی نامش عبادی بود که توسط وی به دفتر بیدآبادی  رفتیم و وی با کشیدن اسلحه به روی تیمسار گفت بازداشت هستی. وقتی او را به منزل قاضی آوردیم  اعلام شد که تعداد ۶۰ دستگاه تانک از قزوین به تبریز فرستاده شده است تا بین مردم وحشت ایجاد کنند که بیدآبادی اعلام کرد اجازه نمی دهم آنها وارد خیابان شود و انصافا" نیز وی چنین کرد و فردای ۲۲ بهمن خودش جلوی پادگان ایستاد و چنین اجازه ای نداد.

س) عاقبت بیدآبادی چه شد؟

ج) وی به همراه چهار نفر دیگر از جمله فرمانده ژاندارمری تبریز را با کمال احترام با یک هواپیمای ۳۳۰ به تهران فرستادیم که البته همه آنها توسط دادگاه های انقلاب محکوم به اعدام شدند.

س) و سرنوشت حق شناس؟

ج) او را در تبریز به جرم قتل عمد و نیز مبارزه با مردم انقلابی محاکمه  کردیم و اعدام شد. نقطه جالب درباره این سرگرد رژیم شاه این بود که وقتی اعدام شد همسرش باردار بود و او در وصیت نامه خودش نوشته بود اگر فرزندم پسر بود حتما" او را به حوزه بفرستید تا روحانی شود!

ُ) درباره جریان خلق مسلمان و بروز دو دستگی بین انقلابیون تبریز توضیح دهید.

ج) تا قبل از پیروزی انقلاب اسلامی هیچ اختلافی بین طرفداران امام خمینی و آقای شریعتمداری وجود نداشت و همه در یک سنگر علیه شاه می جنگیدند و تقابلی بین این دو جریان وجود نداشت. اما از بعد از انقلاب به تدریج اختلافات بروز و ظهور پیدا کرد و جرقه اصلی آن مربوط به اعلام نظر آقای شریعتمداری مبنی بر انتخاب استاندار آذربایجان توسط وی بود که این پیشنهاد با مخالفت امام خمینی مواجه شد، چون چنین ایده ای در تعارض آشکار با نظام  جدید سیاسی داشت. در نهایت این اختلافات روز به روز بیشتر و عمیق تر شد تا اینکه هواداران خلق مسلمان چندین نوبت به صدا و سیما حمله کرده و آنجا را تصرف کردند.

س) صدا وسیما چگونه به دست طرفداران خمینی (خمینی چی ها) افتاد؟

ج) طی حدود دو ماه این محل چند بار بین طرفداران آقای شریعتمداری و مردم حزب اللهی دست به دست شد تا این در نهایت روز ۴ دی "هادی غفاری" از تهران به تبریز آمد و اسلحه کلاشینکف خود را در دست گرفت و گفت: اگر کسی جرات دارد بیاید و صدا و سیما را تصرف کند و دیگر از آن زمان به تدریج حزب خلق مسلمان افول کرد. تا اینکه یکی از نیروهای محافظ خانه آقای شریعتمداری در قم کشته شد و بار دیگر تقابل بین انقلابی ها و هواداران ایشان به منصه ظهور رسید. نباید از نظر دور داشت که در خاتمه دادن به جریان خلق مسلمان " سیدحسین موسوی تبریزی" نقش غیر قابل انکاری داشت. در خاتمه دادن به جریان خلق مسلمان " سیدحسین موسوی تبریزی" نقش غیر قابل انکاری داشت. او که از سوی امام خمینی قاضی شرع تبریز بود پس از بازپس گیری صدا و سیما دستور داد هر کسی از جلوی این محل عبور کرد تیرباران شود و این اقدام وی باعث شد کسی جرات ورود به صدا و سیما نداشته باشد.

س) جریان اعدام ۱۱ نفر از خلق مسلمانی ها در تبریز چه بود؟

ج) پس از اتفاقات مربوط به صدا و سیما و بعد از کشته شدن مامور حفاظتی خانه آقای شریعتمداری، بار دیگر هواداران این حزب در تبریز فعال شدند و با وجود اینکه از سوی آیت الله مدنی امام جمعه وقت تبریز مراسم ختمی در مسجد سیدحمزه برای آن مامور گرفت اما آنها راضی نبودند و این جریان را به خمینی چی ها نسبت می دادند. تقریبا همه روزه حوادثی در تبریز بین این دو جریان می افتاد تا اینکه روزی آیت الله مدنی به دست آنها در حوالی میدان ساعت داخل کیسوکی زندانی شد تا اینکه توسط خطیب توانا آقای ناصرزاده وی آزاد شد.

بلافاصله سیدحسین موسوی تبریزی اعلام کرد از سوی امام خمینی دستور دارد به مقر حزب خلق مسلمان که در محل کنونی بیمارستان علوی در میدان منجم بود، حمله کند و بنده هم با وی همراهی کرده و اعلام کردم از کمیته انقلاب اسلامی نیرو می دهم. همین موضوع به اطلاع سران سپاه در تبریز نیز رسید اما آنها استقبال نکردند از جمله طاهری، خرم و حسین علائی. اما با این حال شبانه به آنجا حمله شد و تا صبح با آرپی جی مقر حزب خلق مسلمان را  کوبیدیم، اما ساختمان به حدی محکم بود که کمترین آسیب به آن رسید. تا اینکه تعدادی فرار کردند و عده ای دستگیر شدند. فردای آن روز یازده نفر از آنها توسط سیدحسین موسوی تبریزی محاکمه و اعدام شدند.

س) پس از گذشت ۴۲ سال از پیروزی انقلاب اسلامی آیا آنچه هدف و آرمان انقلاب بود، امروز حاصل شده است؟

ج) اهداف بزرگ انقلاب اسلامی مثل دشمنی با استکبار جهانی، زیر بار غرب و  شرق نرفتن و استقلال فکری و سیاسی به برکت ولایت فقیه محقق شده است، اما درعین حال در اهداف اقتصادی مشکلاتی در کشور وجود دارد که به نظر من عمده دلیل آن اختلافات جناحی است؛ همه به فکر جریان سیاسی و جناح خود هستند که این وضعیت از دوره ریاست جمهوری احمدی نژاد شدت و حدت بیشتری به خود گرفته است و حیف و میل بیت المال و غارتگری روند سرعتی به خود گرفته است. امروز دشمنان خارجی و فرصت طلبان داخلی مشکلات عدیده ای در کشور به وجود آورده اند که غلبه بر این وضعیت جز با وحدت و یکپارچگی ممکن نخواهد شد.

گفت وگو از : سیدیحیی مرتضائی 

برچسب‌ها تاریخ شفاهی انقلاب اسلامی انقلاب اسلامی ایران آذربایجان شرقی تبریز دهه فجر

منبع: ایرنا

کلیدواژه: تاریخ شفاهی انقلاب اسلامی انقلاب اسلامی ایران آذربایجان شرقی تاریخ شفاهی انقلاب اسلامی انقلاب اسلامی ایران آذربایجان شرقی تبریز دهه فجر اخبار کنکور مبارزات انقلابی آذربایجان شرقی انقلاب اسلامی قاضی طباطبائی آیت الله قاضی قیام ۲۹ بهمن حجت الاسلام خلق مسلمان امام خمینی خانواده ها صدا و سیما اعدام شد سال ۱۳۵۶ آن روز

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.irna.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایرنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۰۹۳۱۳۳۹ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

پلیس مفتخر به حمایت مردم فهیم و انقلابی است

فرمانده فراجا گفت: امروز پلیس ما مفتخر به حمایت مردم فهیم و انقلابی است که با جوششی وصف ناپذیر به دنبال احیای دین خودشان هستند.

به گزارش خبرگزاری ایمنا، سرتیپ احمدرضا رادان روز پنجشنبه _سیزدهم اردیبهشت_ در اجتماع مردم اصفهان در حمایت از طرح عفاف و حجاب ضمن عرض ارادت به خانواده شهدا و جانبازان اظهار کرد: امروز در یکی از مقدس ترین نقاط اصفهان عزیز یعنی در کنار مزار شهدای دفاع مقدس، شهدای حریم، حرم و امنیت و سلامت هستیم، و طرح نور تکلیفی الهی قانونی و شرعی در جهت انجام حکمی الهی و شرعی و قانونی افتخار پلیس شما شد تا به اجرا در بیاید.

وی افزود: قصه پر غصه حیا و عفت و حجاب و عفاف مسئله دیروز و امروز نیست بلکه از زمانی که دشمنان تلاش کردند تا به ساحت مقدس حضرت زهرا جسارت کنند در حقیقت نقشه شوم برای حجاب و عفاف پایه ریزی شد و از زمانی که حضرت زینب برای رسیدن به پیکر مطهر برادر رنج کشید و تلاش کردند چادر از سر دختران کاروان بردارند این قصه شروع شده است.

فرمانده فراجا ادامه داد: کم توجهی است اگر تصور کنیم قصه حجاب امروز شروع شده است، به گوش باشیم که دشمن دقیقاً در برابر همه دین ما قرار گرفته تا بتواند همه کید، مکر و حیله خود را به عرصه بیاورد و به منصه ظهور برساند، این نکته فقط از این نیست که دختری از روی غفلت و از روی جهل و فهمیدن نافهمی دشمن حجابی از سر بردارد، که اگر این بود رفع آن شاید بسیار ساده میبود، بلکه اساساً از همان زمان دو جبهه در برابر هم قرار گرفتند، جبهه اسلام در یک طرف به معنی واقعی همه اسلام و جبهه کفر به معنی واقعی همه کفر.

رادان تصریح کرد: در یک طرف زیبایی، معنویت، اخلاق، عشق و کرامت و از سوی دیگر انواع زشتی ها منتها با آرایشی مردم فریب قرار دارد. رویایی این دو جبهه در جنگ سخت و در دوران دفاع مقدس از سیستان تا کردستان به نمایش گذاشته شد اما پیروزی با لشکر اسلام بود و دلیل شکست کفر وجود مادران، خواهران و فرزندانی بود که پشت جبهه ها با کلام، ایثار و پشتیبانی های مادی و معنوی و رزمنده پروری حمایت می‌کردند.

وی بیان کرد: اگر چنین خواهران و مادرانی نبودند ما این رزمندگان را نداشتیم و دشمن همانجا متوجه شد اگر این قدرت را زمین بزند دیگر به جنگی نیاز ندارد. در فتنه های مختلف دیدید وقتی مردم پا به رکاب و پشت سر ولی‌فقیه در میدان آمدند دشمن خاکریز ها را از دست داد و مردم دین خدا را ثابت کردند، آنجا نیز دشمن فهمید اصل مترقی دین و حجاب و عفاف اصلی است که نمی‌تواند مقابل آن مقاومت کند و به همین دلیل با حجاب و عفاف به عنوان یک اصل تمدن ساز مخالفت کرد و نقشه های شوم خود را شروع کرد.

فرمانده فراجا عنوان کرد: عنصر کلیدی دشمن برای فتح همه خاکریز های ما، طراحی نقشه های شوم برای اصل مترقی و بنیان دار حجاب و عفاف برای خواهران و مادران شد. رضاشاه را چه کسی آماده کرد تا حجاب از سر زنان ما بردارد؟ آیا غیر از جبهه کفر و اروپایی ها کسی بود تا آن شخص قلدر نادان را در برابر مردم خود قرار دهد؟ آن روز سرباز بی جیره و مواجب و نوکر اروپایی ها رضاشاه نفهم کج فهم بود زیرا فهمیدند تا زمانی که مردم ایران مستحضر به نور حضرت زهرا، حضرت زینب و حضرت معصومه هستند این مردم را کسی نمی‌تواند شکست دهد.

رادان اظهار کرد: اولین قدم دشمن برای اینکه نقشه خود را عملی کنند این بود که تحریف واقعیت را شروع کنند، تحریف واقعیت میتواند آنچنان در ذهن ها متجلی شود که حتی خود شخص احساس نکند اشکالی هست و این تحریف را با نشان دادن غیرواقعی بعضی از زشتی ها انجام میدهد و حتی برخی مسئولین گرفتار آن میشوند.

وی افزود: مثلاً در یک فیلم میبینیم یک زن محجبه منشأ همه زشتی ها و خلاف هاست و این تحریف غلط و غیرواقعی از واقعیتی است که طبق برنامه پیش میرود، پس بدانید برنامه برای اینکه بتوانند مردم ما را به استحاله فرهنگی و دینی بکشانند وجود دارد، ابتدا شک و تردید و تحریف واقعیت انجام می‌گیرد و بعد تغییر شکل میگیرد و این فرایندی آرام و زمان بر است و باعث میشود در نهایت به خود بیایی و ببینی که نسبت به زشتی ها بی تفاوت شده ای.

فرمانده فراجا ادامه داد: وقتی که حیا و عفت که بال اساسی دین و انقلاب است، از زنان گرفته شود، غیرت از مردان گرفته میشود و مرد ما به بی حجابی و بی حیایی عادت می‌کند و وقتی این بال آسیب دید یعنی استحاله پیش آمده است.

رادان اظهار کرد: اما دشمن در محاسبات خود مردم ما را در نظر نداشت و امروز پلیس ما مفتخر به حمایت مردم فهیم و انقلابی است که با جوششی وصف ناپذیر به دنبال احیای دین خودشان هستند.

وی افزود: در جنگ اگر مردم، بسیج مردمی، جهاد سازندگی، طلبه های مجاهد و مردم داوطلب نبودند پیروزی ما قطعی نبود، اینجا دشمنان متوجه شدند نظام جمهوری اسلامی متکی به مردم است، در فتنه ۸۸ نیز آفرینش ۹ دی توسط مردم انقلابی متدین در خط ولایت فقیه فتنه را خنثی کرد، به همین دلیل با برنامه ریزی وارد شدند تا ذهن مردم را دچار انحراف کند.

فرمانده فراجا ادامه داد: مردم اصفهان شناسنامه مشخص دارند و به تعبیر حضرت آقا اصفهان شهر انقلاب، دین، ولایت، خدمت، کار و تربیت نیروی انسانی است، نیروی انسانی همچون حاج احمد کاظمی و شهید زاهدی که با خون خود وعده صادق یعنی به خاک کشاندن عظمت پوشالی صهیونیست ها را ثابت کرد، شهدایی که اینجا خفته اند همه نیروی انسانی این شهر هستند و مردم امروز نشان دادند اگر عده ای در برابر نقشه دشمن سنگر خالی کردند، زنان و مردان غیور ما در سنگر هستند تا از دین خود دفاع کنند و از بچه هایی که فریب خوردند دفاع میکنند تا به آغوش جامعه بازگردانند، مردم اصفهان چنین مردمی هستند که مایه افتخار ما هستند.

رادان تصریح کرد: چنانچه این مردم نبودند روزهای گذشته حتماً سنگرها گرفته میشد. من و شما باید به مسئولین عزیزی که پشت طرح نور هستند، افتخار کنیم، چراکه امروز رییس جمهوری انقلابی و پیرو ولی فقیه داریم که برایش تکلیف مهم است و مستحضر به وجود رییس قوه قضاییه ای هستیم که پای طرح نور مردانه ایستاده است، تعدادی از نمایندگان مجلس که تعدادی از آنان از نمایندگان اصفهان هستند نیز پشت ما بودند و آقایان بانکی، حاجی، نقدعلی و دیگر بزرگواران از نمایندگان شهر شما بودند که جانانه در این زمینه حمایت و اقدام کردند.

وی افزود: ما در سال گذشته در مأموریت مختلف برای حراست از دین، مرزها، عفاف و حجاب و مردم عزیز کشور بالغ بر ۹۳ شهید تقدیم کردیم و در همین رابطه در سال ۱۴۰۳ تاکنون ۱۶ شهید داده‌ایم.

فرمانده فراجا تاکید کرد: ما با شهیدان دفاع مقدس و همه شهدا عهد می‌بندیم که مدافع خون آنان باشیم و مسیر طرح نور را باهم، برای پاسداشت از دختران و مادران عزیز میهن ادامه می‌دهیم تا دختران و مادران آینده ما بتوانند رزمنده پرور و شهید پرور باشند.

رادان در انتها با اشاره به موج اعتراضات دانشجویان غربی گفت: باید بپرسیم از شعار زن زندگی آزادی در فرانسه و آمریکا چه خبر؟ این وقایع اخیر در آمریکاو کشورهای اروپایی در سرکوب معترضان نشانه ای بود که بفهمیم این شعارها چیزی جز فریب نیست چراکه آنها آزادی را به سبک خود تعریف میکنند و ما نیز آزادی را به سبک مکتب و شهیدان خود تعریف میکنیم و ما نیز آزادی را برای احیای دین و برای حضوری برابر قرار داده ایم.

کد خبر 750153

دیگر خبرها

  • پلیس مفتخر به حمایت مردم فهیم و انقلابی است
  • شهید مطهری از معماران بنای فکری انقلاب اسلامی بود
  • شهید مطهری از معماران انقلاب اسلامی بود
  • مجلس آینده نقاط قوت مجلس یازدهم را تقویت کند
  • پشت‌پرده بازخوانی مرگ نیکا شاکرمی توسط انگلیسی‌ها / چهار نکته درباره یک خودکشی خاص در محله امیر اکرم!
  • راه مبارزه با ناامیدی جهاد تبیین در عرصه‌های مختلف است
  • ماموریت سخت نکونام در تبریز: دبل کردن تراکتور
  • سفر سردار رادان به خراسان رضوی به دعوت مردم متدین مشهد
  • روایت خاندوزی از دستور رئیسی در پی تذکر رهبر انقلاب
  • خوشحالی ستاره بارسا: روزهای سخت تمام شد