Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «جام جم آنلاین»
2024-04-28@20:06:10 GMT

قتل فجیع و هولناک همسر به‌خاطر خالکوبی

تاریخ انتشار: ۲۰ بهمن ۱۳۹۹ | کد خبر: ۳۰۹۴۲۴۰۶

قتل فجیع و هولناک همسر به‌خاطر خالکوبی

به گزارش گروه حوادث جام جم آنلاین از شرق، متهم که مردی ۴۱‌ساله است، هشت ماه قبل در منطقه‌ای در جنوب تهران همسرش را به قتل رساند و جسدش را مثله و دفن کرد. وقتی مأموران پلیس در جریان گم‌شدن زنی به نام سیمین قرار گرفتند، تحقیقات خود را برای پیدا‌کردن او آغاز کردند. شوهر این زن به مأموران گفت همسرش برای رفتن به محل کارش از خانه خارج شده و دیگر برنگشته است.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

او گفت: من اصلا نمی‌دانم همسرم به سر کارش هم رسیده یا نه. او به خانه برنگشت و دیگر تماس هم نگرفت. به‌شدت نگرانش هستم و می‌ترسم اتفاقی برای زنم رخ داده باشد؛ چون او هیچ‌وقت این‌طور من را بی‌خبر نمی‌گذاشت. پلیس بعد از شنیدن گفته‌های این مرد تلفن همراه زن جوان را بررسی کرد و متوجه شد سیمین روز حادثه اصلا از خانه خارج نشده است. نقطه‌زنی‌های موبایل نشان داد او آخرین‌بار در خانه‌اش با تلفن همراهش صحبت کرده و بعد از آن هم دیگر تماسی نداشته است. به‌این‌ترتیب فاش شد شوهر زن مفقودشده واقعیت را نگفته است و موضوعی را پنهان می‌کند. مأموران بعد از اینکه به این مرد به نام ناصر مشکوک شدند، از او بازجویی کردند، اما او باز هم از همه‌چیز ابراز بی‌اطلاعی کرد.  
ناصر سرانجام بعد از انجام تحقیقات گسترده لب به اعتراف گشود او گفت: من زنم را کشتم، جسدش را تکه‌تکه و بعد دفن کردم. این مرد گفت: این کار را به‌خاطر اختلافات شدیدی که با همسرم داشتم، انجام دادم. در واقع دیگر راهی برای ادامه زندگی با او نداشتم. زنم خلافکار شده بود. ما مدت‌ها با هم اختلاف داشتیم تا اینکه بالاخره از شدت عصبانیت کنترل خودم را از دست دادم و او را کشتم. بعد هم با ادعای گم‌شدنش خواستم کاری کنم کسی به من مشکوک نشود. وقتی از پسر مقتول بازجویی شد، او نیز تأیید کرد که اختلافاتی بین پدر و مادرش وجود داشته و پدرش نسبت به روابط مادرش مشکوک شده بود.
رونده بعد از تکمیل تحقیقات و صدور کیفرخواست برای رسیدگی به دادگاه کیفری استان تهران فرستاده شد. در جلسه رسیدگی به این قتل ابتدا نماینده دادستان کیفرخواست علیه متهم را خواند و خواستار مجازات او شد. در ادامه پسر مقتول به‌عنوان، ولی دم در جایگاه قرار گرفت و اعلام گذشت کرد. او گفت: من شاهد درگیری‌های پدر و مادرم بودم و مادرم طوری رفتار می‌کرد که پدرم اصلا راضی نبود و دوست نداشت. من هم از پوشش مادرم و کار‌هایی که می‌کرد، خوشم نمی‌آمد؛ اما اصلا فکر نمی‌کردم پدرم دست به قتل مادرم بزند. در ادامه متهم در جایگاه قرار گرفت.
او گفت: اتهام را قبول دارم. من زنم را کشتم؛ چون دیگر از کارهایش خسته شده بودم. وقتی پسرمان دوساله بود، همسرم از من جدا شد و رفت. من ازدواج کردم و با زن دیگری زندگی تشکیل داده بودم که همسرم با من تماس گرفت و گفت می‌خواهد برگردد. او گفت از زمان طلاق، پدر و مادرش اجازه نمی‌دهند از خانه خارج شود و زندگی برایش سخت شده است و حالا که یک بچه دو‌ساله داریم، می‌خواهد دوباره باهم زندگی کنیم. من هم این پشنهاد را قبول کردم. همسر دومم را طلاق دادم و ماه‌ها قسط مهریه‌اش را پرداختم و از طرفی با سیمین و پسرم زندگی دوباره را شروع کردم. سیمین در این مدت درس خواند و سر کار رفت. حقوق بسیار خوبی می‌گرفت. او زن بسیار زیبایی بود و جذابیت زیادی داشت و من هم این را می‌دانستم. به‌همین‌دلیل سعی می‌کردم زندگی مناسبی برایش فراهم کنم. با کار‌کردن در خانه‌های مردم یک خانه ۱۲۰ متری در تهران خریدم و یک ماشین خوب هم تهیه کردم. سیمین هم درآمدش را خرج خودش می‌کرد و من اعتراضی نداشتم تا اینکه کم‌کم متوجه تغییر رفتار همسرم شدم. اوایل به من توجه می‌کرد؛ اما چند سال اخیر دیگر توجهی به من نداشت و تمکین هم نمی‌کرد.
متهم ادامه داد: طرز لباس‌پوشیدن سیمین تغییر کرد، ظاهرش عوض شد و حتی حرف‌زدنش هم به شکل دیگری شده بود. من به او گفتم تو شغل خوبی داری، درآمدی داری که بسیاری از مردم ندارند. چرا چنین رفتاری می‌کنی و چرا با مردان غریبه ارتباط داری. زنم هر بار با من تندی می‌کرد و می‌گفت «به تو ربطی ندارد. مگر دنیا چقدر ارزش دارد که به‌خاطرش خودم را محدود کنم». یک روز متوجه شدم همسرم چند خط تلفن دارد. خیلی از این مسئله ناراحت شدم و درگیری بین ما ایجاد شد. گفت «اگر من را دوست نداری، طلاقم بده. من دیگر تو را دوست ندارم». گفتم توبه کن. کاری با تو ندارم. قبول نکرد و من را پس زد. وقتی حرف طلاق را دوباره مطرح کرد، خیلی عصبانی شدم. من همسر دومم را به‌خاطر او طلاق داده و مبلغ زیادی مهریه پرداخت کرده بودم و سیمین حالا می‌گفت باز هم طلاق می‌خواهد. من زندگی‌ام را باخته بودم. حین جرو‌بحث بود که متوجه شدم همسرم روی بدنش خالکوبی کرده است. این دیگر تیر آخر بود. خیلی عصبانی شدم و پرسیدم تو چرا چنین کاری کرده‌ای؟ جواب داد هر کاری بخواهم می‌کنم و از تو برای اینکه چطور زندگی کنم، اجازه نمی‌گیرم. گفتم تو چه کم داری که این‌طور با من رفتار می‌کنی. تو که می‌دانی من دوستت دارم؛ اما باز هم جواب سربالا داد.
متهم در ادامه اظهاراتش در دادگاه گفت: وقتی خالکوبی را دیدم، آن‌قدر عصبانی شدم که درگیری بالا گرفت. او من را با گردوشکن می‌زد و من هم با ضربه چاقو او را زدم و به قتل رساندم. بعد جسد را مثله کردم تا بتوانم از خانه بیرون ببرم و پنهان کنم.
متهم ادامه داد: من همه‌چیز را به خانواده همسرم هم گفته بودم و آن‌ها می‌دانستند سیمین چه کار‌هایی می‌کند؛ اما هیچ‌یک از ما نمی‌توانستیم جلوی او را بگیریم و به حرف ما گوش نمی‌داد. این‌طور شد که مرتکب قتل شدم و بعد هم جسد را از خانه بیرون بردم و دفن کردم. در ادامه جلسه دادگاه وکیل‌مدافع متهم در جایگاه حاضر شد و دفاعیات خود را مطرح کرد و خواستار تخفیف در مجازات متهم شد. در ادامه آخرین دفاعیات متهم از او گرفته شد. بعد از گفته‌های متهم هیئت قضات برای تصمیم‌گیری درباره او وارد شور شدند.

منبع: جام جم آنلاین

کلیدواژه: قتل فجیع خالکوبی دادگاه کیفری استان تهران او گفت

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت jamejamonline.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «جام جم آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۰۹۴۲۴۰۶ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

چرا هیچ وقت یادمان نمی‌ماند درِ خانه را قفل کرده ایم یا نه؟

دانشمندان یک قدم به درک اینکه چرا بعضی چیز‌ها را به خاطر می‌سپاریم و برخی دیگر را فراموش می‌کنیم، نزدیک‌تر شده اند.

به گزارش روزیاتو، محققان دانشگاه رایس ِ آمریکا دست به پژوهشی زدند که نشان داد ما برخی جنبه‌های یک تجربه همچون شرایط کلی را به جای جزئیات کوچک‌تر به خاطر می‌سپاریم.

به همین دلیل است که احتمال فراموش کردن تجربه‌های جزئی‌تر و پیش پا افتاده تری مانند قفل کردن یا نکردن در ِ خانه، بیشتر است.

برای درک بهتر نحوه‌ی عملکرد حافظه‌ی انسان، محققان دانشگاه رایس تصاویری را به شرکت کنندگان پژوهش خود نشان دادند.

در این آزمایش حافظه، برخی از تصاویری که برای شرکت کنندگان به نمایش درمی آمدند، تکراری و برخی دیگر جدید بودند.

برخی تصاویر شباهت زیادی به یکدیگر داشتند، اما در برخی دیگر تشخیص تفاوت‌های آن‌ها از یکدیگر دشوارتر بود. هدف از نمایش تصاویر مشابه، مختل کردن حافظه با شبیه سازی تجربیات پیش پا افتاده‌ای بود که روزانه داریم، مانند قفل کردن در ِ خانه.

محققان پی بردند که به یاد ماندنی‌ترین تصاویر که احتمال به خاطر سپردن آن‌ها توسط شرکت کنندگان بیشتر بود، تصاویری رنگارنگ با حضور افرادی در عکس بودند. به عبارت دیگر، تصاویری که شلوغ و بی نظم نبودند، فراموش نشدنی‌تر بودند.

گرچه شرکت کنندگان به یادماندنی‌ترین تصاویر را به درستی به یاد آورده بودند، اما اثر آن بعد از ۲۴ ساعت از میان رفت. این به ویژه درمورد به یاد آوردن تجربیات مثبت صدق می‌کرد، امری که نشان داد این دست تجربیات در ابتدا به یاد می‌مانند، اما بیشتر مستعد فراموش شدن هستند.

گرچه معمولاً تصور این است که احساسات می‌توانند فرآیند پردازش حافظه را بهبود بخشند، اما انسان‌ها اغلب جنبه‌ی اصلی یک تجربه یا به عبارتی دیگر «مخلص کلام» را به یاد می‌آورند، نه جزئیات اضافی را. به گفته‌ی محققان، گذشت زمان اغلب این موضوع را تشدید می‌کند.

برای مثال، اگر سعی کنیم که به خاطر آوریم در سال گذشته چه کار‌هایی انجام دادیم، احتمالاً کار‌های زیاد و مختلفی را به خاطر می‌آوریم. با این حال، احتمالاً تنها برخی از این خاطرات را با جزئیات زیاد به خاطر می‌آوریم. ممکن است به یاد بیاوریم که به سفر رفته بودیم، اما احتمالاً یادمان نمی‌آید که در هر روز ِ سفر چه فعالیت‌هایی انجام داده بودیم.

نتایج این پژوهش نشان داد محتوای احساسی، مدت زمان گذشته یک تجربه و ویژگی‌های ادراکی حافظه، همگی در به خاطر آوردن یا نیاوردن جزئیات یک اتفاق تأثیرگذارند.

به گفته‌ی محققان دانشگاه رایس، این پژوهش نشان داد که تجربیاتی که برای یک شخص فراموش نشدنی هستند، مثل جشن تولد، مرگ عزیزان و غیره، به احتمال زیاد برای یک شخص دیگر هم فراموش نشدنی هستند. این‌ها اغلب تجربیات مثبت یا منفی هستند.

این محقان می‌گویند ما اغلب تصور می‌کنیم که خاطرات احساسی بهتر به خاطر سپرده می‌شوند، اما در حقیقت این ویژگی‌های اصلی یک خاطره است که به خاطر سپرده می‌شود، اما جزئیات آن ممکن است فراموش شوند.

یکی از دلایل اینکه ما نمی‌توانیم همه‌ی تجربیات مان را به خاطر آوریم این است که مغز ما ظرفیت محدودی دارد.

به گفته‌ی محققان، مغز ما احتمالاً نمی‌تواند هر چه که تجربه می‌کنیم را به خاطر بسپارد و به همین دلیل مجبور هستیم اندکی از اطلاعاتی که مهم نیستند را به شکل انتخابی فراموش کنیم.

دیگر خبرها

  • تقسیم عشق در زندگی زوج مبتلا به «ای‌ال‌اس»/بیماری جزیی از زندگیست
  • قتل مادر با ضربه‌های هولناک دمبل توسط پسرش در پاسداران
  • قتل هولناک مادر با ضربات دمبل در پاسداران تهران
  • قتل مادر با ضربه‌های هولناک دمبل و دستگیری عامل تیراندازی در فرحزاد تهران
  • قتل هولناک مادر با ضربه‌های دمبل
  • قتل مادر با ضربه‌های هولناک وزنه بدنسازی
  • قتل مادر با ضربه‌های هولناک دمبل توسط پسر
  • مرد نقاش، راز آتش زدن همسر و فرزندش را فاش کرد
  • چرا هیچ وقت یادمان نمی ماند درِ خانه را قفل کرده ایم یا نه؟
  • چرا هیچ وقت یادمان نمی‌ماند درِ خانه را قفل کرده ایم یا نه؟