بهرام قاسمی: انقلاب اسلامی بی همتا و یگانه باقی می ماند
تاریخ انتشار: ۲۲ بهمن ۱۳۹۹ | کد خبر: ۳۰۹۷۰۱۸۲
سفیر جمهوری اسلامی ایران در فرانسه طی پیامی به مناسبت سالروز پیروزی انقلاب اسلامی گفت: انقلاب اسلامی ایران شاید شبیه انقلاب های اکتبر روسیه و فرانسه باشد اما به دلایلی بی همتا و یگانه باقی می ماند.
به گزارش ایسنا، بهرام قاسمی سفیر کشورمان در پاریس در پیامی به مناسبت چهل و دومین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی و روز ملی جمهوری اسلامی ایران اظهار کرد:
به نام خالق هستی بخش
یاد باد آن روزگاران یاد باد
در چنین روزها و روزگارانی انقلاب اسلامی ایران چهل و دو سالگی خود را جشن میگیرد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
انقلاب اسلامی انقلابی سترگ، بی همتا، غیر قابل باور و حتی غیر قابل پیش بینی می نمود. نقطه عطفی بی مانند و غیر قابل تصور و تصویر در همه معادلات و مناسبات جهانی و بینالمللی بود و هنوز با گذر زمان و در آستانه چهل و سه سالگی خود با امواج بیکران و ناتمام بسیاری، تمامی عرصههای این جهان را پر طنین و خروشان تر میپیماید. انقلاب ایران تنها شاید در ابعاد خاصی با دو انقلاب بزرگ در جهان یعنی انقلاب فرانسه و انقلاب ۱۹۱۷ روسیه بتواند به سنجش و قیاس گرفته شود، اگر چه بی تردید انقلاب اسلامی ایران به دلایلی بی همتا و یگانه باقی می ماند. اما بلحاظ کیفی، با توجه به ابعاد دینی و مذهبی آن و تولد آن در کشوری چون ایران با همه مختصات یگانه ای که آن را یکی از خاص ترینها در جغرافیای جهان با تاریخ و پیشینه ای بی مانند میکرد، درست در برهه ای خاص از تحولات و شرایط بینالمللی و جهانِ درگیر جنگی سرد و تقسیم شده میان دو ابرقدرت نگران و درگیر در رقابتی سخت در حوزههای نظامی و امنیتی، با پیروزی خود بر تمامی معادلات و برنامه ریزیهای قدرت های بزرگ، تاثیری شگرف نه برای دورانی کوتاه که شاید - حتی اگر چه تمامی آن بودهها دیگر نابوده و شدنیها به ناشدنیها بدل گشته است- هنوز انقلاب اسلامی ایران آثار پر نقش خود را در لحظه لحظه تحولات بینالمللی داشته و خواهد داشت و هنوز و هنوز به عنوان یک موضوع قابل مطالعه و مسئله ای قابل تفسیر بر جای خود ایستاده است و هنوز بسیاری بر این روال و خیالند که گرهگشای این معما و ناشناختههای آن باشند.
انقلاب اسلامی ایران در نگاهی واقع بینانه، خود اتفاقی ساده و یا حادثه ای یکباره و به تنهایی برآمده از بطن روزها و سالیان و حتی دههها نیست. انقلاب ۱۹۷۹ ایران بی شک در استمرار و در ادامه تمامی دادخواهیها و تلاشها برای یافتن بنیانهای استواری که حاصل تمدن بشری و دستاوردهای مجموعه تجارب جهانیان بوده، رخ داده و در فرآیندی برای تحقق آرمانهای بلندی چون عدالت، آزادی، مردم سالاری، داشتن پارلمان و انتخابات آزاد و قانون اساسی مناسب با جامعه اسلامی ایران و تعالیم اسلامیکه همواره بعنوان مفروض تمامی اندیشمندان تحول خواهی که میان آن آرمانها و عنصر دین و مذهب هیچگونه تنافر و تناقضی قائل نشده اند، دنبال شده است. از نگاهی دیگر انقلاب ایران فرزند برومند و تکامل یافته و تحولات و خیزش های منتهی به انقلاب مشروطیت و تحولات مهم ملی شدن صنعت نفت و حاصل مبارزات بعد از کودتا و مبارزات دهه ۴۰ و جنبش های بعد از آن است که با خیزش و خروش مردم و با رهبری کبیر انقلاب و بنیانگذار جمهوری اسلامی نهایتاً و در پی ناکارآمدی رژیم و سیستم مستبد حاکم بر ایران با توانمندی بینظیر رهبری انقلاب توانست یکی از بزرگترین ارتش های جهان و سیستم امنیتی مخوف و سرکوبگر آن و نظام شاهنشاهی را برای همیشه واپس نهاده و آرمان و خواستههای بلند خود را بخصوص در طول اقامت حضرت امام در نوفل لوشاتو که دسترسی بسیار کیفی و کمی خاص و ویژهای برای انجام مصاحبهها و بیان ویژگیهای حکومتِ زاده از انقلاب در فردای پیروزی و سرنگونی نظام شاهنشاهی بود، به راستی و با شفافیت برای جهانیان و مردم بزرگ ایران تعبیر و تفسیر نماید. آرمان بلند همگان و آرزوهای بربادرفته نسلهای پیشین که بسیاری نیز در پی آن و بر آنراه جان نهاده بودند و رنج اسارت و زندان و تبعید را تحمل کرده بودند و خواستههای این مردمان بی شک صِرف یک خواسته اقتصادی و تقاضاهای روزمره رفاهی و اجتماعی نبود اگرچه بی عدالتی، سیاست های وابسته و غلط اقتصادی، فساد، تورم و در غلتیدن به برنامه ریزیهای غیر منطقی و غیر واقع بینانه ناشی از افزایش سرسامآور ناگهانی قیمت نفت خود بیعدالتی، فاصله طبقاتی و تبعیض و تحقیر را در بخش هایی از کشور افزایش داده بود. ولی دولتمردان آن روزگار را این فهم و دانش نبود که افزایش قیمت نفت و یا کپی برداری از برنامههای توسعه ای دیگران با شرایطی متفاوت از شرایط کشور، ایران را میتوانست در پشت چهره ظاهر فریب برخی اقدامات لوکس وارداتی به انباری از باروت مبدل سازد.
خواسته مردم آزادی بود با همه پیوستها و ملزومات آن و استقلال که میپنداشتند ایران بیش از همیشه سرنوشت و اختیار آن را از کف نهاده و به یکی از اقمار امپریالیسم جهانی مبدل شده است. فساد، بی عدالتی، رشوه و نادیده گرفتن کرامت انسانی آدمیان و بیتوجهی و مقابله و انکار عقاید مردمیکه اعتقادات خود و فرزندان و آیندگان را در این وادی از دست رفته و همه تلاش های حاکمیتی را توهین و تهاجم به باورهای خود تلقی میکردند از حد فزون تر و بسیار آزار دهنده بود.
انقلاب اسلامی ایران بی شک تنها در بخش ها و ابعادی با انقلاب کبیر فرانسه و انقلاب روسیه به لحاظ فراگیری و ابعاد وسیع آن قابل مقایسه است آنهم نه در همه ابعاد و شاخههای آن و شاید انقلاب اسلامی ایران به لحاظ نوع رهبری رهبر فرزانه آن و فراگیری آن در میان تمامی اقشار و افکار و گروهها بی نظیر تلقی گردد. انقلاب ایران شاید آخرین انقلاب در نوع خود و در جهان تلقی شود که به عنوان بزرگترین و آخرین تجربه انقلاب های جهان، خود را یافت و در مسیر خود به حرکت ادامه داد. اگر چه دیگر به نظر می رسد با تغییر مناسبات جهانی و بر آمدن روندهای نو دیگری، انقلاب ها جای خود را به دیگر شیوههایی از مبارزه داده اند.
با انقلاب ایران و طبعاً بدلیل ذات و جوهره این انقلاب، تحولات عمیق و گونه گونه و دگرگونیهای بسیاری در سطوح مختلف برپا گشت، اگرچه انقلاب ایران با شعارهای منزه و الهی خود بخشی از جهان پیرامونی آن را که با حاکمیت های بسته و بدوی و خانوادگی و مستبد و دور از همه فرآیندهای دموکراتیک اداره میشدند، بس نگران نمود.
پیروزی انقلاب ایران با بسیاری از نگرانیهای پیرامونی و جهانی از سوی قدرت های سلطه گر شرق و غرب مصادف گشت و لذا در میانه نبرد و پیروزی انقلاب، کشمکش های فراوانی آغاز شد. جنگ تحمیلی ۸ ساله با همه مشخصات ویرانگر آن، تحریم های متعدد و مکرر ایالات متحده آمریکا، درگیر کردن گلوگاههای صادرات نفت ایران و آغاز نوعی محاصره به صور مختلف از شرق و غرب و برخی از کشورهای منطقه که بسیاری از همه آن تهدیدها و تحدیدها و تحریم ها حتی به غایت شدیدتر تا امروز دوام و استمرار شوم خود را داشته و ایران را همواره چنین خواستند. شدت تحریم ها با قطعنامههای سازمان ملل و شورای امنیت جنبه عملی بخود گرفت و نهایتاً در پی مذاکرات هستهای با اعضای شورای امنیت و تفاهمیکه باید تحریم ها را از فراز ایران بر میگرفت - و تا حدی نیز در کوتاه زمانی چنین افقی خودنمایی کرد - که با آمدن رئیس جمهور نژادپرست و متوهم آمریکا و خروج او از برجام تمامی تحریم های گذشته و بسیار افزون تر از هر آنچه طی ۴۰ سال گذشته بر ایران رفته بود مجدداً با شدت و حدت تمام بار دیگر برقرار و اجرایی گردید.
انقلاب ایران و مردم بزرگ و بی مانند آن با درک دقیق از واقعیات حاکم بر جهان و ضرورت دفاع از کیان کشور و تاریخ پرشکوه تمدن ساز خود با همه این محرومیت ها و سختیهای تحمیلی و تحریمیبا شکیبایی و صبر و با پذیرش کمبودها و نبودها و با اراده ای استوارتر از پیش بر عهد و پیمان خود با شهدای خود و تمامی آنانی که در طول قرون و اعصار برای آزادی و مردم سالاری و استقلال و حفاظت از دیانت و اسلامیت خود مبارزه و تلاش کرده بودند، باقی ماندند و با صبر راهبردی خود و تحمل همه مشکلات لحظه به لحظه، تمامی ترفند های معاندین و بدخواهان خود را بی ثمر و بی اثر ساختند. با این مقاومت و استقامت فراگیر تمامی خوابهای آشفته بدخواهان ضد ایران و ضد ایرانی و ضد انقلابِ پریشان و نادانسته ای که با تصویری از سر نافهمی تصور میکردند ایران را با تحریم و تهدید و تحدید از پای خواهند افکند، بی آنکه بدانند این ملت و این کشور که با جغرافیایی خاص خود و در جایگاه واقعی و درست خود در فلات ایران نشسته است تنها کشور منطقه است که درست همه عوامل و مولفههای مورد نیاز یک کشور را داراست و قادر است با بهره گیری از تاریخ و تجارب بی شمار و گرانبهای خود در برابر تحریم ها و تحریک ها بی آنکه فریاد بر آورد با خویشتن داری و به آرامیبا همه داشتههای بی مثال خود و بخصوص با اتکا بر نسل جوان و اندیشمند و پویای خود هر آنچه را آنان برای ایران نمیخواهند را بهنگام و در زمانه نیاز به عرصه و میدان دید همگان در آورد.
ایرانیان در جنگ تحمیلی و طی تحریم های گسترده با اندک امکانات و تسلیحات خود برای اولین بار و پس از عبور از بیش از دو قرن و اندکی، در جنگی نابرابر اجازه تصرف یک وجب از خاک خود را به دیگران ندادند، در حالی که اکثر شهرهای ایران به راحتی در تیررس موشک های دشمن بود. ایرانی که می دانست در جهان نابرابر کنونی باید تحریم را تحمل کند، توانست دستاوردهای عظیمی را شکل دهد و در تکنولوژیهای گوناگون و فناوریهای نوین و دانش بنیان، صنعت و بسیاری از حوزههای دیگر توانسته است تحریم ها را موفق تر از پیش به عقب راند و دستاوردهای بزرگی را به ارمغان آورد.
ایران نه تنها به واقع لنگر ثبات و امنیت منطقه که باید گفت یکی از قدرتمندترین کشورهای جهان در عرصه استقرار صلح و امنیت و مبارزه با تروریسم است. بررسی تاریخ تحولات اخیر گویای تلاش و نقش برجسته ایران در مبارزه با زورمداران آسان خوار و زیاده طلب است، اگرچه با پرداخت هزینههای بسیار و جان فشانیهای فراوان جوانان برومند خود، برجسته تر و نمایان تر از گذشته خود را در جایگاه واقعی و برتر خود خواهد یافت.
ایرانیان خوب دانسته اند که چگونه در برابر نامردمیهای معاندین و دشمنان سرزمین اهورایی خود مقاومت نمایند. مردم ایران با هوشیاری و هوشمندی حاصل از تجارب تاریخی خود با هر سلیقه و اندیشه و تفکر، به هنگامه هجوم دشمن و در زمان احساس خطر دست در دست یکدیگر از آب و خاک و سرزمین و حیات خود دفاع خواهند کرد و چنین است که در پی همه سختیها و برخی ناملایمات و ناگواریها به صورت خستگی ناپذیری در چهل و دو سالگی انقلاب با مقاومت شگفت انگیز خود، راهی و معبری برای تکمیل و تکامل دگرگونیهای اساسی و تحقق آرزوها و خواستههای بر حق تاریخی خود، راسخ تر از همیشه با امید و آرزوهای دیرینه خود پابرجا ایستاده اند.
با آن امید که بدخواهان و کینه ورزان و حاسدین شکوه و عظمت ایران و فرهنگ پارسیان و همه مردم ترقی خواهان از زمان و حوادث و مقاومت آنان بیاموزند که آب در هاون میکوبند و زحمت برای دیگران می جویند و آبروی خویش بیش و بیشتر بر باد می دهند. به امید ایرانی آباد، آزاد، قدرتمند و توسعه یافته که همانا تنها بخشی از آرمانهای والای انقلاب اسلامی و سر فرازان آزاد اندیش حق گوی و و خداجوی آن بوده است.
کوشش آن حق گزاران یاد باد.
براساس این گزارش، میشل ستبون عکاس شهیر فرانسوی دوران انقلاب، طی پیامی در برنامه مجازی سفارت ایران در فرانسه به مناسبت سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی گفت: در ایام سالروز انقلاب ایران، مایلم به همه دوستان ایرانی ام سلام عرض کنم که در طول همه این سالها اول از همه مرا از لطف خود و بخصوص از دوستی و بذل توجه شان بهرمند کردند. این انقلاب، جهان و نیز زندگی مرا را تغییر داد. من برای همیشه مدیون ایران خواهم بود. من آرشیتکت بودم و قصد داشتم یک عکاس حرفه ای باشم و این انقلاب ایران بود که این فرصت را برای من فراهم کرد.
برای اولین بار، من ایران را در سال 1970 کشف کردم و اکنون بعد از 50 سال، بسیار به آن وابسته ام. من فرهنگ و زبان و شعرش را و بخصوص مردم آنرا دوست دارم. در سالهای اخیر من تلاش کردم تاریخ مصوری که از ایران داشتم را با دوستانم به صورت نمایشگاه یا در قالب کتاب، هم در فرانسه و هم در ایران به اشتراک بگذارم. زیرا ما چگونه می توانیم بی آنکه شناختی از گذشته مان داشته باشیم، زمان حال مان را بشناسیم ؟ من به این انقلاب که مرا متحول ساخت، بسیار نزدیک بودم، آن زمانی که می دیدم تمامی یک ملت به پا خاسته اند. ولی عکس هایی که من گرفته ام ، اول از همه به خودِ ایرانی ها تعلق دارند و من شاهدی بیش نبودم. چرا برعکس، این تصور نداشته باشیم که یک ایرانی نیز همچون من بیاید و شاهدی بر انقلاب فرانسه باشد؟
اما امروز آرزوی من برای مردم ایران چیست؟ مسلما اول از همه، برداشته شدن تحریم های بی فایده که کارش فقط تنبیه مردم ایران است و نیز آرزوی یک زندگی آرام تر ، آسانتر و زیباتر.
ایران یک تمدن بسیار بزرگ بوده، هست و خواهد بود.
انتهای پیام
منبع: ایسنا
کلیدواژه: بهرام قاسمی انقلاب اسلامی فجر 99 انقلاب اسلامی ایران پیروزی انقلاب انقلاب ایران تحریم ها بی همتا
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.isna.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایسنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۰۹۷۰۱۸۲ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
روشنفکری ایرانی و تشویق حرامکاری
به جای اتهام بیسند بیاییم به تاریخی که زیستهایم رجوع کنیم تا دریابیم حقیقت چیست؟ فرض کنید امروز ۲۲بهمن۱۳۵۷است. ببینیم انواع روشنفکران چپ و راست چه میکنند.همین که انقلاب اسلامی پیروز شد بنا به همان آویختگی خود به راه چپ و راست غربی، روشنفکران ایرانی به جای اندیشیدن به وضعیت واقعی ایران و محاصره انقلاب بهوسیله گرگان سلطه و موقعیت جغرافیایی و استراتژیک ایران و خواست غرب در ایجاد بحران و مهارانقلاب اسلامی، خودخواسته و ناخواسته ابزار شیاطین و شیطان بزرگ سرمایهداری جهانی و قدرت سلطه شدند و امر او را درعمل پیش بردند. روشنفکران مذهبی نهضت آزادی که درون شورای انقلاب و دولت نخست مدیریت و ریاست داشتند، مطلقا انقلاب را درک نکردند اما صادقانه به اختلاف خود با انقلاب و استراتژی سازش با شیطان بزرگ اعتراف کردند. در حالی که وزرایشان نقش مشاور سفارت آمریکا را داشتند از قدرت بیرون رانده شدند. آنها درکی از روح استقلالخواه ضدسلطه و کفر انقلاب اسلامی نداشتند. چپها از این لیبرالهای صادق اولیه بدتر عمل کردند و لیبرالهای جاهطلب، لیبرالهای نفوذی غرب چون بنیصدر و تروریستها بالاخره به اتحاد در جنگ با جمهوری اسلامی به وحدت رسیدند و کمونیستها و تجزیهطلبان و روشنفکران ملحدودموکرات! نقاب ارتدکس ضدسرمایهداری فاشیستی را کنار نهادند و به سرمایهداری بدتر از نازیسم سرمایهداری جهانی وحشی پناه بردند وهمه با هم علیه مردم و انقلاب ایران به خشونت و جنگ مسلحانه رو آوردند. در حالی که یکسال ازعمر انقلاب درمحاصره قدرتهای سلطهجو نگذشته بود وحزب توده هم که چنین نکرد؛ برای ضرورتهای نفوذ و جاسوسی نقشه شوروی بود که گندش با فرمانده نیروی دریاییاش درآمد وگرنه شوروی هم چون غرب مدافع و مشوق صدام در جنگ هشت ساله بود و از استقلال اسلام میهراسید که آویخته به هیچ قدرتی نبود، جز خدا. این موضع روشنفکران همان دامچاله اصلی سقوطشان بود و روزبهروز فروتر رفتند وابزارقدرت جهانی شدند ودرهمه اشکال مذهبی و الحادی به ارباب خود پناه بردند وابزار طرحهای آمریکایی شدند وحجاب خودبرانداختند.چهره ایدئولوژیک روشنفکری؛ چهره سیاسی، فرهنگی و اخلاقی روشنفکری عریان شد.۲ نوع حجابزدایی
اخیرا در مقالهای درباره حجاب، گفتم دو حجابزدایی رخ میدهد. نگاه رهبری درباره حجاب در پوشاک زنان بهعنوان صورت و ظاهر و روبنای عفت، بهصورت عاقلانه و عالمانهای با ضرورت حفظ حجاب از دستاندازی حرامکاری در کل زندگی ما درآمیخت و معرفتی درخشان وهماهنگی ساختاری عمیقی بهوجود آورد.درک وجوب حجاب، هماهنگی حجاب با حجاب در اقتصاد، مدیریت کلان، سیاست داخلی و خارجی، نظام اداره کشوری، حیات شهری و... چیزی قیمتی است.خواهیم دید روشنفکری بیحجاب ما هم به سبب همین عدم خرد و تقوا در آغوش اسرائیل جا گرفت وحجاب ازسیمای باطل خود برافکند وسیمای هرجایی خویش را آشکار کرد.اشتباه نکنید وقتی ازرسواشدن فحشای روشنفکری وتوبه نکردن و سیاهترشدن باطنش صحبت میشود، از هویت اخلاقی متفکران سخن نمیگوییم. ما فراوان تحصیلکردگان و نویسندگان وهنرمندان شریف داریم که در فرهنگ مدرن رشد کردهاند اما از نظر اخلاقی، نخبگی، قدرت مغزی و خلاقیت فراموشنشدنیاند. این ربطی به پدیده روشنفکری و ماهیت بیهویت تسلیمشدگی به بیهویتی غربگرا وازدست دادن همه هستی بومی ومصرفگر بیاندیشه تولیدات ذهنی غرب زیستن و کر و کور بودن ندارد. دانش و شناخت غرب، زنای معنوی نیست.تسلیم به هرروز فکربیریشه و ضدارزشهای انسانیت و آزادگی خود حرامکاری است. حجاب بهطور عام یعنی زره علیه نگاه حرام یعنی خداترسی وخویشتنداری و حفظ تقوا برای توحید و عدمبردگی و پرستش شیطان و عدم غلامی بتهای گوناگون و بت نفس وبالاتر یعنی فرمان اتقوا...در همه وجوه زندگی،دراقتصاد کلان، درقوای سهگانه وقوای نظامی. ما با دو گونه حجاب روبهروییم.۱ــ حجاب از حقیقت و حق متعال که روشنفکری ما و هر شرک و نفاق اسیر آن است. ۲ــ حجاب برای ممانعت از تعدی باطل و حرام در ما و داشتن دژ برابر شیطان برای محافظت ازایمان خود و برای عمل به فرمان حق تعالی. این همان تقواست و در زندگی اجتماعی هم همین حجاب حفظ ارزشهای الهی لازم وواجب است. ماهمانگونه که نمیتوانیم اداره مملکت را به خرابکاران بسپاریم تا مثلا خودروسازی از یکطرف و خصولتیها ازطرف دیگر و قشر ممتاز و آقاها و آقازادهها و رانتخواران و انگلهای حریص بیکاره و دلالهای حقهباز از سمت دیگر ملت را بچاپند و با اتومبیلهای مرگبار مردم را به کشتن دهند و بهجای بهتر کردن اتومبیل حقیقی محصول دانش و تکنولوژی بومی و بهبود مدام کالای اصیل، به زور برای پارهآهن بیارزش ناامن، پول بنز از مردم بستانند و همانطور که نمیتوانیم اجازه دهیم آقازادههای پررو و طفیلی، جنگل ایرانی را نابود و صنعت مملکت را فلج و تجارت مملکت را به قاچاق تبدیل کنند و نمایندگان مردم و قضات و روسا نوکران اربابان مافیایی باشند و منافع آنان را درنظر بگیرند و این همه بیحیایی و بیتقوایی و بیحجابی فساد وسفره عشرت ورانتخواری حرامزادگی اقتصادی و سیاسی و اجتماعی و انواع تبعیضات و بیعدالتی پهن باشد وبعدتنها به حجاب زنان بپردازیم،همانطور هم نمیتوانیم به روشنفکری اجازه زناکاری با دشمن اسلام و مردم در روز روشن دهیم تا با بیشرمی لخت و عور و رها از شرافت تفکر اصیل، مفتخر به نوکری قدرت جنایتکار بشری سر برهنه کند و بیفکریاش را کالای ارزشمند جا بزند ودرجهان نمایش دهد وبه خودفروشیاش افتخار کند و از اسرائیل دفاع کند.جان سخن امام خامنهای این بود که وجوب حجاب زنان با واجبات کلان پیوند دارد و وجود یکی نباید بهانه ندیده گرفتن دیگری باشد بلکه آن یک حرام را هم نباید تحمل کرد. روشنفکری بیحیا با زن بیحیا، با اقتصاد بیحیا، با سیاست بیحیا و با فرهنگ بیحیا رابطه دارد و مشوق بیحیایی برابر ربالعالمین و عصمت و معصوم است. حال میخواهم بگویم در عرصه روشنفکری ایرانی ما با این تشویق حرامکاری و شرک و ظلم روبهروییم. با حرامزادگی و زشتکاری با قدرتهای جهانی و تفکرات الحادی و فسادهای نولیبرالی حرامکار روبهرو هستیم. این هم تحملپذیر نیست .
خدمتگزاری چاکرانه در آستان قدرت مدرن
پس این نظر متفکران منتقد غرب و شارحان ارجمند فلسفه وچپ مستقل،قابل قبول نیست که خشونت و به بازی نگرفتن روشنفکران در انقلاب اسلامی و خشونت و سرکوب آنان را به کینهتوزی و سرآخر سقوط در آغوش اسرائیل کشاند. این دروغ و دستکم جهالت محض است زیرا با روشنفکران محارب یا دارای تفکر همراه با محاربان که اول اقدام به جنونبارترین خشونت و ضدیت علیه انقلاب کردند، چه میتوانستند بکنند؟ اجازه دهند با ۲درصد هوادار و با زورگویی و جوسازی و ترور نقشهمند از پیش و تفکر فاسد نهانکار، یک انقلاب را نابود کنند؟ بدتر از انفجار دولت و کشتارجمعی همراهی با صدام و تجزیهطلبی چه چیز ممکن بود که نکردند؟ تازه سرشت خشونتبار روشنفکری زمان شاه را چه میکنید؟ آن زمان هم جمهوری اسلامی بود که آنان با دیکتاتوری و مصرف اندیشههای تزریقی و استالینی مقابله با رژیم شاه را نقاب بیهویتی و چاکری اربابان قدرت سرمایه کرده بودند؟ کمترین سازشی با این روشنفکری گمراه، چیزی ازانقلاب اسلامی ومقاومت واستقلال امروزی باقی مینهاد؟آقایان بدون اینکه فرصتطلبی و سوبژکتیویسم و احساسات روشنفکری ایرانی را درست بشناسیم، این روشنفکری و شبهمدرنیسم آن جز خدمتگزاری چاکرانه در آستان قدرت مدرن و سرمایه جهانی و تقلید و نفس استقلال، ماهیتا کارکردی نمیتوانست داشته باشد و عملا نداشت. پای نخبگان بزرگوار دانش و فرهنگ را همانطور که گفتم مطلقا به میان نکشید که ربطی به ماهیت روشنفکری نداشتند و هرگز دشمن ایران و سرسپرده اجنبی و ایدئولوژی اجنبی و واسطه از خودبیگانگی و مبلغ بیهویتی و پرگویی پوچ و مصرفکننده نیستانگاری غربی و دشمن دین، استقلال، اخلاق و فرهنگ ایرانی نبودند .پز انسان منصف گرفتن آسان است؛ واقعگرایی و انصاف و داوری عادلانه غیراحساساتی و ناعوامفریبانه و عقلانی و مستند به رخدادهای واقعی مشکل است .روشنفکری ما سیری به سوی ظهور خشونت و بیخویشی و ابزارشدگی و درندگی اسرائیلی داشت وبا تروریسم و درکنار آمریکا واسرائیل و جنایتشان قرار گرفت و ابزار پرگار شد؛این استعدادش راپیشاپیش فاش کرد که کناراسرائیل باشد وبرای زورگیری درقدرت هرجنایتی بکند. ازرجوی تا هزارخانی تا کومله و حزب کمونیست اسرائیلی و میلانی و جاسوسان سیا وهمدستان موساد و نوچههای خبیث بیارزشی که مصداق همدستی با شیطانند، مگر جز این کردند؟ هنرمندان پناه برده به دامن آمریکا و سلبریتیهایی که بازار روشنفکری ومرجعیت روشنفکری را کساد کردند، از فرهادی تا پناهی و هنرپیشههای بیمغز شیفته جاسوسی غرب و تبلیغاتچی آب دهان و دلقکهایی چون کریمی، مگر شاگردان و درسآموختههای همین روشنفکران پوچ در چرت و چرک و غرق لقمه حرام سیا و وطنفروشی نبودند؟ مگر اینان شاگردان و بازیگران همان کارگردانان تراریخته و استادان بازیچه دانشگاههای آمریکا نیستند که سررشتهاش دست آمریکاست و ید بیضا دارند و بشیر تسلیم به غرب و ایرانفروشی با نقاب ایراندوستی شدهاند و کنار وحشیترین دشمن ایران وشیطان بزرگ ابزار تبلیغیاش گشتهاند و از دستشان لقمه میگیرند ؟مگرهما ناطق وامثال اوهمه اعتبارشان را خرج توجیه توطئههای انگلیسی ودفاع از بابیت و وهابیت نکردند؟ وزیرسایه این درندگان با انقلاب مردم نجنگیدند؟ اگر کسی باید طلبکار و مظلوم خوانده شود، جمهوری اسلامی است به جرم شجاعت در ایستادگی و شکست توطئه آمریکا و روشنفکران در خدمت آمریکا.