روایت حکم اعدام شهید برونسی در ساواک/ اکثر دندان هایش زیر شکنجه شکسته شد
تاریخ انتشار: ۲۲ بهمن ۱۳۹۹ | کد خبر: ۳۰۹۷۰۸۷۷
به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان، سردار شهید عبدالحسین برونسی در سال ۱۳۲۱ در روستای «گلبوی کدکن»، از توابع تربت حیدریه، به دنیا آمد. در کلاس چهارم دبستان، به خاطر بیزاری از عمل معلمی طاغوتی، و فضای نامناسب درس و تحصیل، مدرسه را رها کرد و با شروع جنگ تحمیلی، در اولین روزهای جنگ، به جبهه روی آورد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
اوستا بنا عبدالحسین در زمان جنگ فرمانده تمام عیاری بود. او، فرمانده تیپ هجده جوادالائمه (س) بود که در ۲۳ اسفندماه ۱۳۶۳ به شهادت رسید.
«معصومه سبک خیز» همسر سردار شهید عبدالحسین برونسی به روایت خاطراتی از مبارزات انقلابی این شهید والامقام در طول سالهای پیش از پیروزی انقلاب میپردازد. این روایات در ادامه میآید:
خیلی محتاط بود. رعایت همه چیز را میکرد. هر وقت میخواست نوار گوش بدهد با چند تا از دوستان روحانی اش میآمد خانه. نوارهای حساسی از فرمایشات امام بود. اجاره نشین بودیم و زیرزمین خانه دستمان بود. صاحبخانه خودش طبقه بالا مینشست. عبدالحسین و رفقایش میرفتند در اتاق عقبی و به من میگفت: «هر کسی در زد سریع خبر بده که ضبط را خاموش کنیم.» اوایل که زیاد در جریان کار نبودم، میپرسیدم: «چرا؟» میگفت: «این نوارها را از هر کسی بگیرند، مجازات میکنند و زندان میبرند.»
گاهی وقتها هم که اعلامیه جدیدی از امام خمینی میرسید، با همان طلبهها میرفت توی اتاق تا میتوانستند از اعلامیه رونویسی میکردند. بعد هم عبدالحسین میرفت این طرف و آن طرف پخششان میکرد. خیلی کم میخوابید. هیچ وقت بدون غسل شهادت پا از خانه بیرون نمیگذاشت. بنایی هم که میخواست برود، با غسل شهادت میرفت. میگفت: «اینطوری اگر اتفاقی هم بمیرم انشاالله اجر شهید را دارم.» روزها کار و شبها هم همراه دوستانش درس طلبگی میخواند. در کنار آن در جریان انقلاب هم زحمت میکشید.
یک شبی یادم هست با همان طلبهها آمد خانه. چند نوار همراهش بود و گفت: «مال امام خمینی است. این نوارها تازه از پاریس آمده.» طبق معمول رفتند در اتاق و نشستند پای ضبط. کارشان تا ساعت ۱۱ طول کشید. هنوز داشتند نوار گوش میدادند که زن صاحب خانه سر و کلهاش پیدا شد. رفت طرف کنتور برق و فیوز را زد بالا. زود هم آمد کنار زیر زمین و بنای غرغر کردن گذاشت. گفت: «شما میخواهید تا صبح بنشینید و هر جور نواری را گوش کنید. ما دیگر طاقت این کارهای شما را نداریم. همین که شما با شاه در افتاده اید. دیگر طاقت نداریم.» بند دلم پاره شد.
نمیدانم از کجا موضوع را فهمیده بود. دیگر چیزی نگفتیم و در را بستیم. عبدالحسین صبح که میخواست برود، گفت: «می خواهم بروم یک خانه پیدا کنم. اینجا دیگر جای ما نیست.» یک زیرزمین در کوی طلاب پیدا کرد که خیلی ناجور بود. گفت: «زیاد سخت نگیر. برای زندگی موقت اشکالی ندارد.»
***
کم کم مبارزات انقلابی عبدالحسین گستردهتر شد. بیشتر از قبل اعلامیه پخش میکرد و میچسباند به در و دیوار. حتی به یکی پول داد تا از زاهدان برایش یک کلت آوردند. میگفت: «یک وقت میبینی کار مبارزه به این چیزها هم کشید. آن موقع نباید دستمان خالی باشد.» یک شب که برای پخش اعلامیه رفت، برنگشت. آرام و قرار نداشتم. هر چه بیشتر میگذشت مطمئنتر میشدم که گیر افتاده است. از وحشی بودن ساواکیها چیزهایی شنیده بودم. همین اضطرابم را بیشتر میکرد. صبح جریان را به دوستانش خبر دادم. چند روزی دنبالش گشتم. کم کم داشتم ناامید میشدم که ناگهان پیدایش شد. حدس من درست بود. ساواک او را گرفته بود و چند روز بعد آزادش کرده بود.
***
پیام تازهای از حضرت امام رسیده بود. از مردم خواسته بودند بریزند داخل خیابانها و علیه رژیم طاغوت تظاهرات کنند. عبدالحسین کارش بنایی در کوچه چهنو بود. خانه غیاثی نامی را تعمیر میکرد. آن روز سر کار نرفت. خبر داشت قرار است تظاهرات بشود. غسل شهادت کرد نوارهای امام خمینی با رساله و چند کتاب دیگر را یک جا جمع کرد. مردم ریخته بودند در حرم امام رضا (ع) و ضد رژیم شعار میدادند.
خبرهای بدی میرسید. میگفتند مأمورهای وحشی شاه، قصابی راه انداخته اند. حتی در حرم هم تیراندازی کرده و خیلیها شهید شدند. خیلیها را هم گرفتند. من هم حرص و جوش همسرم را میزدم هم حرص و جوش کتاب و نوارها را. یکی دو روزی گذشت و از او خبری نشد. رساله حضرت امام را به خانه برادرش بردم. یکی از موزاییکهای حیاط را درآورد و زیرش را خالی کرد و رساله را آنجا جاسازی کرد. برگشتم خانه و نوارها و کتابها را پیش یکی از همسایهها بردم که فرزندش نزد عبدالحسین شاگردی میکرد. آنها هم وسایل را گرفته و پنهان کردند.
یک هفته گذشت و باز هم خبری نشد. بعضی از شاه دوستها خیلی اذیتمان میکردند و میگفتند: «شوهرت را اعدام کردهاند. دیگر جنازه اش را هم نمیبینید. مگر کسی میتواند با شاه در بیفتد؟» بلاخره روز دهم یکی آمد در خانه و گفت: «اوستا عبدالحسین زنده است. در زندان وکیل آباد است. اگر میخواهید آزاد شود، یا باید ۱۰۰ هزار تومان پول ببرید یا یک سند خانه.» ما که نه پول داشتیم و نه سند، اما یکی از دوستانش (همان غیاثی که بنایی اش را انجام میداد) سند خانه اش را آورد.
نزدیک ظهر صدایی داخل کوچه بلند شد. دختر کوچکم را بغل کردم و سریع رفتم بیرون. بقال سرکوچه یک جعبه شیرینی دستش گرفته بود و با خنده و خوشحالی بین این و آن تقسیم میکرد. لابلای جمعیت چشمم به عبدالحسین افتاد. قیافه اش خیلی مسنتر از قبل نشان میداد. صورتش شکسته شده بود و دهانش انگار کوچکتر بود. همسایهها پشت سر هم صلوات میفرستادند و خوشحالی میکردند. ولی عبدالحسین لام تا کام حرف نمیزد. وقتی رفتیم خانه دهانش را باز کرد که حرف بزند، دیدم بعضی از دندان هایش نیست.
آهی از ته دل کشید و گفت: «ای کاش شهید میشدم.» آن روز تا شب هر چه پرسیدم چه بلایی سرت آورده اند چیزی نگفت. آخر شب وقتی با رفقای طلبه اش صحبت میکرد، لابلای حرف هایش اسم یک سروان را برد و گفت: «اسلحه را گذاشت پشت گردنم. دست و پایم را هم بسته بودند. یکی آمد جلو و مدام به صورتم سیلی میزد و میگفت "پدرسوخته بگو آنهایی که با تو بودند کجا هستند؟ " میگفتم کسی با من نبوده. شروع کرد به مشت زدن. یعنی میزد به قصد اینکه دندان هایم را بشکند.»
عبدالحسین میخندید و از وحشی گری ساواک حرف میزد. من یواشکی گوش میدادم و آرام گریه میکردم. بیشتر دندان هایش را شکسته بودند. شکنجههای بدتر از این هم کرده بودند، ولی قویتر شده بود و مصممتر از قبل میخواست به مبارزه ادامه بدهد.
***
باز تظاهرات شده بود. همسایهها میگفتند: «مردم حسابی جلوی مأمورهای شاه درآمدهاند.» عبدالحسین هم در تظاهرات بود. خبری از او نشد تا شب. دیگر زیاد حرص و جوش نداشتم. حتی زندان رفتنش برایم طبیعی شده بود. دوستان طلبه اش آمدند خانه ما. یکی از آنها پرسید: «در خانه سیمان دارید؟» گفتم: «بله» جایش را نشان دادم. یک کیسه سیمان آوردند. اعلامیههای جدید امام خمینی را که در خانه ما بود با رساله گذاشتند زیر پلهها رویش را هم با دقت سیمان کردند. کارشان که تمام شد، گفتند: «نوارها و آن چند کتابی را هم که دارید، ببرید پیش همان همسایه که دفعه پیش برده بودید.»
صبح زود همه را ریختم توی یک ساک و رفتم دم خانه همسایه. به زنش گفتم: «آقای برونسی را دوباره گرفتند.» به ساک اشاره کردم که گفت: «حاج خانم راستش من دیگر جرأت نمیکنم.» برگشتم خانه. مانده بودم آنها را چه کار کنم. چند قالی داشتیم. بعضی از نوارها را گذاشتم لای یکی از آن ها. چندتایی را که حساستر بودند، گذاشتم لای پنبههای یکی از متکاها و سر آن را دوباره دوختم. کتابها را هم در زیرزمین برده و داخل چراغ خوراک پزی و قابلمه پنهان کردم.
منتظر آمدن ساواکیها بودم. ناگهان سر و کله نحس شان پیدا شد و از در و دیوار ریختند توی خانه. حسن هشت سال بیشتر نداشت. همانجا زبانش بند آمد. یکی از آنها اسلحه دستش بود. گرفت سمتم و داد زد: «از جای خود تکان نخور.» شروع کردند به گشتن خانه. گاهی زیر چشمی قالیها را نگاه میکردم. متوسل شده بودم به آقا امام زمان (عج). آقا هم چشم آنها را گویی کور کرده بود. اصلا طرف قالیها نرفتند. آخرش هم دست از پا درازتر رفتند پی کارشان.
باز هم آقای غیاثی رفت و سند گذاشت و عبدالحسین را آزاد کرد. چند روز بعد از آزاد شدن عبدالحسین، امام خمینی از پاریس آمدند. ۲۲ بهمن هم که انقلاب پیروز شد. همان روزها همسرم با آقای غیاثی رفتن دنبال سند خانه که گرو ساداک بود. سند را رد کرده بودند تهران. برای همین راهی تهران شدند. وقتی برگشتند، سند را به همراه چند برگه دیگر آورده بودند. عبدالحسین خندید و برگهها را به دستم داد و گفت: «حکم اعدام من است.»
چشم هایم گرد شد. سند را با پرونده عبدالحسین فرستاده بودند تهران. دادگاه حکم اعدام داده بود. به حساب آنها پرونده او خیلی سنگین بود. وقتی حکم اعدام را میدیدم از ته دل خدا را شکر میکردم که امام از پاریس برگشته اند و انقلاب پیروز شده است وگرنه چند روز بعدش عبدالحسین را اعدام میکردند.
منبع:تسنیم
انتهای پیام/
منبع: باشگاه خبرنگاران
کلیدواژه: شهید برونسی انقلاب اسلامی شکنجه ساواک امام خمینی حکم اعدام نوار ها چند روز
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.yjc.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «باشگاه خبرنگاران» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۰۹۷۰۸۷۷ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
روایت ۲۰۰۰ نفری که بعد از چند دهه صاحب «آب» شدند
ایسنا/کرمانشاه هرگوشه مخازن آب خودنمایی میکرد. مخازنی که شاید خیلی اوقات خالی میماندند و آبی برای پر کردن آنها نبود و تنها منبع آب این روستا و چند روستای اطراف آن تانکرهای آبرسانی سیار بود و یا گاهی چشمههای محلی کوچک با آب ناپایدار و گاهی نه چندان سالم.
این آب تنها آبِ در اختیار اهالی این روستاها بود. هم برای شرب، هم مصارف بهداشتی، هم آب مورد نیاز احشام و… .
روستاهایی که بیش از ۴۰ سال است همین روند را داشتهاند، تا اینکه در دولت سیزدهم لولههای آب به تک تک خانههای این روستاها رسید و بعد از چند دهه طعم آب سالم و بهداشتی را چشیدند.
شاید باورش دشوار باشد که روستاهایی در شهرستان کرمانشاه و تنها در فاصله کمتر از دو ساعت از مرکز استان چنین وضعیتی داشتند و حالا به همت شرکت آب و فاضلاب کرمانشاه چند صد روستا در استان یا آبرسانی شدهاند و یا پروژههای آنها در حال اجرا است و اگر پول باشد تا پایان سال ۱۴۰۵ دیگر روستایی با تنش آبی در کرمانشاه باقی نخواهد ماند.
آبرسانی به ۸۲۰ روستای کرمانشاه در دست اقدام است
به گزارش ایسنا، امروز(یازدهم اردیبهشت) دومین برنامه از اردوهای «راویان پیشرفت» با بازدید خبرنگاران از پروژههای حوزه آب و فاضلاب استان برگزار شد.
در ابتدای این برنامه سوار بر اتوبوسها راهی روستاهای محروم دهستان جلالوند شدیم تا از نزدیک حال خوب مردمی که اخیرا آب به روستاهای آنها رسیده را ببینیم. روستاهایی که بنا به گفته مدیرعامل شرکت آب و فاضلاب استان، به همراه ۸۲۰ روستای دیگر استان آبرسانی به آنها در حال اجرا است.
دکتر رضا داوودی در مسیر رسیدن به این روستاها توضیحاتی درباره وضعیت پروژههای آبرسانی روستایی در استان ارائه کرد و با بیان اینکه آبرسانی به روستاهای کرمانشاه در سه بخش در دست اقدام است، این سه بخش را شامل پروژههای با اعتبارات ملی، پروژههای با اعتبارات استانی و پروژههای قرارگاه محرومیتزدایی عنوان کرد و گفت: در مجموع ۸۲۰ روستا در این سه بخش در حال آبرسانی است.
وی با بیان اینکه عمده این پروژهها از تیرماه سال ۱۴۰۱ آغاز شدهاند، افزود: در همین مدت آبرسانی به ۳۲۵ روستا به بهرهبرداری رسیده و یا آماده بهرهبرداری است که جمعیتی بالغ بر ۴۵ هزار نفر از این پروژهها بهرهمند خواهند شد.
به گفته داوودی، برای آبرسانی به این روستاها بالغ بر ۶۲۵ کیلومتر لولهگذاری، احداث ۱۵۳ باب مخزن، احداث ۴۹ باب ایستگاه پمپاژ و حفر ۴۶ حلقه چاه انجام شده است.
مدیرعامل شرکت آب و فاضلاب استان کرمانشاه با بیان اینکه طی حدود دو سال اخیر به اندازه ۱۰ تا ۲۰ سال کار انجام شده است، گفت: در سالیان گذشته هر سال ۲۰ تا ۴۰ روستا آبرسانی میشد، اما در این دو سال شاهد آبرسانی به ۳۲۵ روستای استان بودهایم.
به گفته داوودی، عملیات رسمی بهرهبرداری از آبرسانی به تعدادی از این روستاها از اواخر اردیبهشت آغاز میشود، اما هم اکنون نیز آب در اختیار مردم قرار دارد و معطل افتتاحهای رسمی نیستند.
وی در ادامه اشارهای هم به پروژههای آبرسانی به روستاها در قالب قرارگاه محرومیتزدایی داشت که در مجموع ۸۶۰ روستا در قالب دو قرارداد و ظرف مدت حدود سه سال آبرسانی میشوند که عملیات اجرایی تعدادی از آنها آغاز شده است.
مدیرعامل شرکت آب و فاضلاب استان کرمانشاه تعداد روستاهایی که در قرارداد اول آبرسانی میشوند را ۳۴۹ روستا اعلام کرد و یادآور شد: در قالب قرارداد دوم نیز ۵۱۱ روستا آبرسانی میشوند که در انعقاد قرارداد دوم از اولین استانها بودیم.
وی ابراز امیدواری کرد آبرسانی به روستاهایی که در قالب قرارگاه محرومیتزدایی و همچنین در سایر بخشها دست اقدام است، تا پایان نیمه اول سال ۱۴۰۵ و البته به شرط تامین اعتبار به بهرهبرداری برسد.
داوودی در ادامه با بیان اینکه پروژههای آبرسانی روستایی در تمامی شهرستانها در دست اجرا است، کرمانشاه را محرومترین شهرستان استان از نظر آب روستایی اعلام کرد.
وی اظهار کرد: در شهرستان کرمانشاه دو پروژه بزرگ مجتمعهای آبرسانی امام علی (ع) یک و دو در دست اجرا است.
ماجرای دو هزار نفری که سالها آب نداشتند
با پایان این توضیحات به روستای « قاپ قوی» رسیدیم، جاییکه پروژه امام علی (ع) با تحت پوشش قرار دادن ۱۸ روستا در حال انجام است و بازدیدی از روستای « سراب کریان» که در انتهای این مسیر آبرسانی قرار داشت، انجام دادیم.
مدیرعامل شرکت آب و فاضلاب استان کرمانشاه از اینکه پروژه آبرسانی امام علی (ع) یک، ۱۸ روستا را با جمعیت دو هزار نفر تحت پوشش دارد یاد کرد و گفت: مردم این روستاها در این سالها هیچ نوع دسترسی به آب آشامیدنی نداشتند و منبع تامین آب آنها از طریق آبرسانی سیار و یا برخی چشمههای محلی غیر بهداشتی بود.
داوودی اظهار کرد: هم اکنون از این ۱۸ روستا هشت روستا از آب بهرهمند هستند و ۱۰ روستای دیگر نیز تا پایان اردیبهشت آبدار خواهند شد.
وی از انجام ۸۰ کیلومتر لولهگذاری، حفر یک حلقه چاه با دبی ۲۵ لیتر در ثانیه، احداث ۲۱ باب مخزن و پنج ایستگاه پمپاژ برای آبرسانی به این ۱۸ روستا خبر داد.
مدیرعامل شرکت آب و فاضلاب استان کرمانشاه از صعبالعبور بودن تعدادی از این روستاها یاد کرد که کار آبرسانی را دشوار کرده بود.
به اندازه سختی کار اما مردم روستا راضی بودند، شیرینی پخش میکردند و دور مدیران و خبرنگاران حلقه زده بودند و از اینکه بعد از چند دهه میتوانند در منازل خود شیر آب را باز کنند و آب مصرف کنند شادی میکردند.
تلاش برای بهرهبرداری از مدول دوم تصفیه خانه فاضلاب کرمانشاه تا سال ۱۴۰۴
بازدید از پروژههای آب روستایی که تمام شد، مقصد بعدی پروژهای برای فاضلاب شهر کرمانشاه بود. پروژهای بسیار مهم و حیاتی که مردم چندین سال چشم انتظار اجرای آن بودند.
کمی به سمت انتهای شهرک کیهانشهر مدول دوم تصفیهخانه فاضلاب شهر کرمانشاه در حال ساخت است. پروژهای که وقتی به بهرهبرداری برسد فاضلاب یکسوم دیگر از جمعیت شهر کرمانشاه را تصفیه خواهد کرد و تنها فاضلاب یک سوم شهر باقی میماند.
جای خالی این پروژه در این سالها باعث شده دو رودخانه مهم شهر، یعنی آبشوران و قرهسو بار تصفیهخانه را به دوش بکشند و به مسیری برای عبور فاضلاب تبدیل شوند.
این پروژه که عملیات اجرایی آن عملا از نیمه دوم سال ۱۴۰۱ آغاز شده، در صورت تامین اعتبار تا سال ۱۴۰۴ وارد مدار خواهد شد.
داوودی با بیان اینکه مدول دوم تصفیهخانه فاضلاب شهر کرمانشاه برای تصفیه فاضلاب ۴۰۰ هزار نفر در حال اجرا است، ظرفیت این تصفیهخانه را ۶۷ هزار مترمکعب در شبانهروز اعلام کرد.
وی خاطرنشان کرد: این پروژه از پیشرفتهترین تاسیسات فاضلاب بهره میبرد و حدود ۲۴.۵ میلیون مترمکعب پساب خروجی دارد که برای صنایع کرمانشاه خصوصا صنایع شرق کرمانشاه قابل استفاده خواهد بود.
مدیرعامل شرکت آب و فاضلاب استان کرمانشاه پیمانکار این پروژه را قرارگاه سازندگی خاتمالانبیا اعلام کرد و افزود: این تصفیهخانه اکنون حدود ۲۴ درصد پیشرفت دارد.
داوودی ابراز امیدواری کرد تا پایان سال عملیات سازهای این تصفیهخانه به اتمام برسد تا در سال آینده بتوان تجهیزات آن را خریداری و نصب کرد و در نهایت در سال ۱۴۰۴ به شرط تامین منابع مالی شاهد بهرهبرداری از این تصفیهخانه باشیم.
وی از مدول دوم تصفیهخانه فاضلاب کرمانشاه به عنوان یک مگاپروژه یاد کرد که هم مزایای زیست محیطی و صنعتی دارد و هم با قرار دادن پساب در اختیار صنایع، به حفظ ذخایر آب کمک خواهد کرد.
مدیرعامل شرکت آب و فاضلاب استان کرمانشاه از انجام ۳۴۵ هزار متر مکعب خاکبرداری، ۴۶۰۰ تن آرماتوربندی، ۳۵ هزار مترمکعب معادل ۹۰ هزار تن بتنریزی و … برای این پروژه خبر داد.
داوودی با اشاره به سرمایهگذاری حدود هزار میلیارد تومانی این پروژه و اینکه مصوبه سفر رئیس جمهور به میزان حدود ۳۱۶ میلیارد تومان را دارد، ابراز امیدواری کرد، بتوان از محل قانون بودجه نیز مبالغی برای این تصفیهخانه دریافت کرد.
وی در پایان با بیان اینکه در حال حاضر فاضلاب ۳۲۴ هزار نفر از جمعیت شهر کرمانشاه تصفیه میشود، گفت: برای پوشش جمعیت شهر کرمانشاه نیازمند دو مدول تصفیهخانه با ظرفیت ۴۰۰ هزار نفر هستیم.
تابستان ۱۴۰۳، بهترین تابستان کرمانشاه از نظر تنش آبی
به گزارش ایسنا، مقصد آخر خطوطی برای بهبود توزیع آب در شهر کرمانشاه بود که در نزدیکی میدان شهدا در دست اجرا است.
پروژهای که به تکمیل خطوط بین مخازن کمک میکند و باعث میشود مشکل قدیمی توزیع آب در مناطق شهر کرمانشاه بعد از چند دهه مرتفع شود.
به گفته مدیرعامل شرکت آب و فاضلاب استان کرمانشاه، برای حل مشکل تامین آب مناطق جنوبی، شرقی و جنوب غربی شهر کرمانشاه، دو خط شامل خط غرب و خط جنوب و شرق اجرا شد که خط غرب بین مخازن چمن به جمهوری اجرا شده و اگرچه تا حدودی به بهبود وضعیت جنوب غربی کمک کرده، اما برای تکمیل این اقدامات باید خط شرق و جنوب نیز اجرایی شود.
داوودی از طول ۹ کیلومتری خط جنوب و شرق نیز یاد کرد که هفت کیلومتر آن اجرایی شده و دو کیلومتر باقی مانده نیز تا اوایل تیرماه و قبل از تنش آبی اجرا خواهد شد.
وی معتقد است، با مجموع اقدامات از جمله تکمیل خطوط بین مخازن، اصلاح و بازسازی شبکه، جداسازی زونهای فشاری، حفر ۲۵ حلقه چاه و … مشکلات چندین ساله آب شهر کرمانشاه حل شده و تابستان ۱۴۰۳ بهترین تابستان از نظر تنش آبی برای شهر کرمانشاه خواهد بود.
انتهای پیام