موسوی: مهمترین عامل موفقیت برای یک مدافع، احساس دفاع است/ یاد گرفتم که تا آخرین لحظه بجنگم
تاریخ انتشار: ۲۴ بهمن ۱۳۹۹ | کد خبر: ۳۰۹۸۵۴۸۰
ستاره والیبال ایران گفت: در 10 سال گذشته یاد گرفتم که تا آخرین لحظه بجنگم و 100 درصد انرژی خود را در مسابقه بگذارم.
به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا؛ به نقل از روابط عمومی فدراسیون والیبال، سایت FIVB در یک گفتگوی بلند بالا سراغ سیدمحمد موسوی ستاره والیبال ایران رفته و از او درباره گذشته، خاطرات و البته رازهای موفقیتش پرسیده است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
ستاره ارزشمند والیبال ایران و جهان در گفتوگو با سایت FIVB بینش، درک، سرعت، زمانبندی، موقعیتسنجی و شهود را از عناصر اصلی یک دفاع خوب دانست و گفت: نخستین چیزی که یک مدافع باید داشته باشد، دید خوب است.
موسوی در ادامه تاکید میکند که مدافع وسط خوب در والیبال، باید حرکت بعدی طرف مقابل را پیشبینی کند و سرعت عمل سریع برای انطباق با حرکت بازیکن حریف را داشته باشد.
وی تصریح کرد: زمان پرش و موقعیت قرارگیری دستها، یکی دیگر از کلیدهای موفقیت در پست مدافع وسط است.
بازیکن تیم ملی والیبال ایران با یادآوری این که مهمترین عامل موفقیت برای یک مدافع، احساس دفاعی است که در درون یک بازیکن شکل میگیرد، گفت: هر بار که رقبا توپ را لمس میکنند، این احساس در دستان شما ایجاد میشود؛ گاهی اوقات سرعت توپ غیرقابل کنترل است اما حسی که در دستان شما ایجاد میشود و حرکتی که در درون شما شکل میگیرد، باعث میشود که توپ را متوقف کنید.
سایت FIVB در ادامه این گفتوگو یادآور میشود که دزفول زادگاه سید محمد موسوی است و این بازیکن در دوران تحصیل، به دلیل قد بلند همیشه در ردیف آخر کلاس مینشست.
موسوی درباره دلایل علاقهاش به والیبال گفت: والیبال را از 10 سالگی انتخاب کردم چون قد بلندی داشتم؛ ضمن این که خانوادهای والیبالی داشتم و از بچگی با اعضای خانوادهام والیبال بازی میکردم. در سال 1998 با تیم مینی والیبال خوزستان در مسابقات رامسر شرکت کردم. در ادامه عضو تیم باشگاه اهواز شدم و بعد از حضور در این تیم، سه سال هم با پیکان همکاری کردم.
مدافع وسط تیم ملی والیبال ایران از جمله بازیکنانی است که سابقه حضور در تیم جوانان ایران را در پرونده کاری خود دارد و در نخستین سال حضورش در این تیم، در مسابقات قهرمانی زیر 21 سال آسیا سال 2004 مدال نقره گرفت. پس از آن در رقابتهای قهرمانی زیر 19 سال و زیر 21 سال آسیا در سالهای 2005 و 2006، دو مدال طلای متوالی به دست آورد. سپس در مسابقات جهانی زیر 21 سال در سال 2007 به مدال برنز رسید.
استعداد استثنایی سید باعث شد او در سال 2008 به تیم ملی والیبال بزرگسالان ایران راه پیدا کند. او به محض ورود به تیم ملی، به همتیمیهایش کمک کرد تا موفق به کسب جام آسیایی شوند. از آن زمان تاکنون، او چندین مدال در مسابقات مختلف منطقهای و قارهای به دست آورده است. موسوی در اولین حضور ایران در لیگ جهانی 2013 نیز نقش بهسزایی ایفا کرد و حضور او در تیم ملی ایران با شرکت در مسابقات بینالمللی مختلف از جمله رقابتهای قهرمانی جهان و بازیهای المپیک، تداوم یافت.
موسوی کسب نخستین مدال جهانی برای ایران در جام قهرمانان بزرگ قارهها (ژاپن 2017) را بزرگترین موفقیت خود دانست و گفت: فکر میکنم حضور تیم ملی والیبال ایران در لیگ جهانی سال 2013 بهیادماندنیترین خاطره برای مردم ایران است؛ زمانی که تیم ایران در هفته اول مقابل روسیه شکست خورد، اما برای اولین بار در تاریخ، ایتالیای میزبان را مقابل تماشاگرانش شکست دادیم. این بازی برای من بسیار خاطرهانگیز است.
سایت فدراسیون جهانی والیبال در ادامه این مطلب درباره موسوی نوشت: این بازیکن تبحر خاصی در دفاع روی تور دارد و به عنوان یکی از بهترین مدافعان میانی جهان در دهه اخیر شناخته میشود. او از زمان برنده شدن جایزه بهترین اسپکر در سال 2005، افتخارات بیشماری به عنوان یک بازیکن دفاعی کسب کرده است.
سید در پاسخ به این پرسش که چه تجربه خاصی در والیبال به دست آوردی که بخواهی با دیگران به اشتراک بگذاری، گفت: در 10 سال گذشته یاد گرفتم که تا آخرین لحظه بجنگم و 100 درصد انرژی خود را در مسابقه بگذارم. در ورزش مشکلات و چالشهای زیادی وجود دارد. گاهی اوقات به طرز غیرمنتظرهای برنده میشوی و گاهی هم از شکستها متعجب میشوی. در هر مسابقه باید یاد بگیری که چه طور بجنگی و هدفت را چه طور تجسم کنی.
اگرچه تمرکز موسوی روی دفاع است، اما او با بازی در کنار سعید معروف، امتیازات زیادی برای ایران به دست آورده است. این مدافع وسط 33 ساله، صحبتهای جالبی در خصوص سعید معروف کاپیتان تیم ملی ایران دارد.
موسوی رمز موفقیت سعید معروف را میل به پیروزی دانست و گفت: معروف معنای کلمه اراده را به خوبی میداند و به جهان نشان داده که هر جا اراده باشد، همواره یک راهی هم وجود دارد.
انتهای پیام/
منبع: دانا
کلیدواژه: تیم ملی والیبال والیبال ایران مدافع وسط
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.dana.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «دانا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۰۹۸۵۴۸۰ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
واسه نونه... واسه نونه!
همشهری آنلاین - سیدسروش طباطباییپور: اولین صف، صف نان بود که توجهم را بهخود جلب کرد. مردان و زنان پا به سنگذاشتهای که روز خانواده را باید با سنگک داغ آغاز میکردند؛ وگرنه سنگ شان روی سنگ بند نمیشد و زمین شان به آسمان میرسید و آسمان شان به زمین! پاهایم کمی شل شد که من هم نان بهدست شوم، اما قرار نیمساعت نرم دویدن، برایم جذابتر بود تا نان تازه.
بیشتر بخوانید: معدل آزمون نهایی بچه های سال آخر دبیرستان اعلام شد | مدرسه؛ کارخانه یکسانسازی!اما صف دوم، انبوهتر از این حرفها بود که بتوان آن را نادیده گرفت. دو کوچه آن طرفتر، جلوی درِ بسته دانشگاه علم و صنعت و انبوهی از عاشقان علم و دانش که برای عبور از سد کنکور، لحظهشماری میکردند تا در باز شود و در آزمونی آزمایشی شرکت کنند. گروه سنیشان، جوان و تکخالهایی میانسال و اندکی هم ریشسفید. تصمیم گرفتم مسیرم را به طرفشان کج کنم تا شاید خاطرات کنکور لعنتی در ذهنم زنده شود.
سردرگمی، شباهت مان بود و تنها تفاوت کنکوریهای سال ۱۴۰۳با کنکور دهه۷۰، این بود که ما قبل از بازشدن در محل آزمون، دور هم جمع میشدیم و چرت و پرت میگفتیم و میخندیدیم، اما این جماعت تازه به سد رسیده، معمولا سرشان توی گوشی بود و کسی، دیگری را تحویل نمیگرفت. بهسختی توانستم با دو سه نفر ارتباط برقرار کنم، البته با حال در جازدن! یکی از جوانها که سبیل انبوهی هم برای خودش دستوپا کرده بود، در جواب پرسش بیمزه من گفت: «بابام گفته باید عمران قبول بشم، اما من عشق ورزشم...» دیگری هم سرش را به نشانه اعتراض چرخاند و آخری هم گفت: «واسه نونه... ه. واسه نونه!»
فضا سنگین بود و داشت عرقم خشک میشد. نفسم گرفته بود؛ از آنها فاصله گرفتم تا کمی اکسیژن تازه وارد ریههایم شود. دو کوچه بالاتر، جمعیت دیگری گرد هم آمده بودند؛ فکر کردم آنجا هم حوزه کنکوری آزمایشی است؛ اما از آن دور، سن و سالشان به پشت کنکوریها نمیخورد. این را از سر و صدا و جیغ و ویغشان میشد فهمید؛ گروه سنی نوجوان!
کمی سرعتم را زیاد کردم تا زودتر کنجکاویام فروکش کند. گروه سنی؛ نوجوان! دخترانی معصوم که به همراه والدینشان، جلوی در مدرسهای با برج و باروهایی به آسمان رسیده، ایستاده بودند و هی پا بهپا میشدند. یکی گفت: «اگه قبول نشم مامانم پوستم رو میکنه» و دیگری گفت: «دختر همسایهمون دبیرستانش همینجا بود و الان پزشکی میخونه...» و یکی هم اول صبحی، اصلا نای حرفزدن نداشت.
بدجوری به نفسنفس افتاده بودم. ترجیح دادم هر چه زودتر به خانه برگردم تا در نخستین روز دویدن، گروه سنی کودکتر و جمعیت حیران و سرگشتهتری سر راهم سبز نشوند!
کد خبر 847073 برچسبها جوانان نوجوان مدرسه و مدارس کنکور