Web Analytics Made Easy - Statcounter

خبرگزاری آریا- مراکز بهاران با قرائتی متفاوت و سیاستگذاری های دو نهاد مدتی است دچار مشکلات شده و در آخرین وضعیت خود با رد لایحه مجوز واگذاری حق بهره‌برداری از 8 مرکز بهاران به سازمان بهزیستی تهران مواجه شده است.
به گزارش خبرگزاری آریا، موضوع لایحه مجوز واگذاری حق بهره‌برداری از 8 مرکز بهاران به سازمان بهزیستی تهران خبرساز شد و واکنش هایی را نیز در پی داشت.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

بهاره آروین عضو شورای شهر تهران در جلسه اخیر شورای شهر تهران درباره لایحه مجوز واگذاری حق بهره‌برداری از 8 مرکز بهاران به سازمان بهزیستی تهران، گفت: این قضیه چندین ابهام دارد از 26 مرکز بهاران شهرداری 16 مورد غیرفعال است یا تغییر کاربری داده است.چندین مرکز بهاران تحویل پلیس راهور یا یگان حفاظت شده است و یا در اختیار دفتر شهردار است و چند سالی است هیچ بهره‌برداری از این مراکز نمی‌شود.شهرداری تهران تخصص و کارآمدی در حوزه کاهش اعتیاد ندارد و این در حالی است که داریم  هزینه‌های گزافی پرداخت می‌کنیم بدون اینکه شاهد خروجی مناسب باشیم.
آروین تأکید کرد: بهزیستی نیز نه تنها ملک و هزینه آب، برق و گاز نمی‌دهد بلکه بابت هر مددجو به مسؤول گرمخانه تنها نفرشبی 11 هزار تومان پرداخت می‌کند  و از طرفی انتقاد شورا از شهرداری در این زمینه حائز اهمیت است.اکنون شهرداری می خواهد 8 مرکز بهاران را در ارتباط با موضوع اعتیاد به بهزیستی واگذار کند لایحه درخواست مجوز به شورا می‌فرستد ولی یکی از معاونین دچار تعارض منافع در خصوص این لایحه است و در  صحن علنی با لایحه خود شهرداری صراحتاً مخالفت می‌کند که به نوعی به قول محسن هاشمی این قضیه به معنای ارسال لایحه قلابی به شورا است. من معتقدم که 8 مرکز بهاران جزو اموال شهر هستند و مالکیت آنها به هیچ وجه نباید واگذار شود.
بر اسا این گزارش ، سرانجام نظر کمیسیون مشترک مبنی بر رد لایحه مجوز واگذاری حق بهره‌برداری از 8 مرکز بهاران به سازمان بهزیستی استان تهران با 8 رأی موافق به تصویب رسید.

واکنش بهزیستی به مخالفت شورا
اما وحید قبادی دانا رئیس سازمان بهزیستی کشور به مخالفت اعضای شورای شهر تهران در واگذاری مراکز بهاران به این سازمان، واکنش نشان داد و گفت: در برنامه ششم توسعه درباره موضوع آسیب‌های اجتماعی تصریح شده که دستگاه‌های مختلف با همکاری مشترک در زمینه کنترل، پیشگیری و کاهش آسیب‌های اجتماعی فعالیت داشته باشند که یکی از دستکاه‌های مسئول شهرداری‌ها هستند.این که اعضای شورای شهر تهران با واگذاری مراکز بهاران به بهزیستی مخالفت کردند شاید این برداشت را داشتند که قرار است مالکیت املاک شهرداری، به سازمان بهزیستی واگذاری شود در صورتی که این طور نیست. مطالبه ما این است که این مراکز بهاران که از گذشته هم در حوزه آسیب‌های اجتماعی فعال بوده است در حال حاضر هم برای موضوع آسیب‌های اجتماعی به کار گرفته شود و با مشارکت مردمی، خیرین، موسسات غیر دولتی و گروه‌های جهادی در حوزه آسیب‌های اجتماعی مانند؛ معتادان متجاهر، کودکان کار و خیابانی و... اداره شود.
وی با تاکید بر اینکه مدیریت کاهش آسیب‌های اجتماعی یک اقدام بین دستگاهی است، گفت: در روز یکشنبه پیش رو در صحن شورای شهر تهران حضور پیدا خواهیم کرد و فعالیت‌های انجام شده را ارائه خواهیم داد و علاوه بر مطالبه اداره این مراکز از شورای شهر تهران، از شهرداری تهران هم خواستار یک همکاری و مشارکت با سازمان بهزیستی در حوزه کاهش آسیب‌های اجتماعی هستیم. به شورای شهر تهران اعلام خواهیم کرد که با حفظ مالکیت مراکز بهاران برای شهرداری تهران، اداره مراکز بهاران را به سازمان بهزیستی واگذار کنند و اداره این مراکز هم با جذب مشارکت‌های مردمی خواهد بود تا در زمینه کاهش آسیب‌های اجتماعی در این مراکز فعالیت داشته باشند.


بازپروری معتادان بهبود یافته، هدف فعالیت مراکز بهاران
از سوی دیگر سازمان رفاه، خدمات و مشارکت‌های اجتماعی شهرداری تهران نیز در این رابطه با انتشار اطلاعیه‌ای اعلام کرد: شهرداری تهران آمادگی دارد تا در کمترین زمان ممکن دو مرکز بهاران 5 و 8 را از بهزیستی بازپس گرفته در مسیر پیش‌بینی شده قبلی خود به کار گیرد.
روابط عمومی  سازمان رفاه، خدمات و مشارکت‌های اجتماعی شهرداری تهران در اطلاعیه خود آورده است: ایجاد مراکز توان‌افزایی و مهارت‌آموزی افراد بهبود یافته از اعتیاد (بهاران) براساس تکلیف شورای اجتماعی کشور توسط شهرداری تهران در سال 94 در دستور کار قرار گرفت. این مراکز در گذشته هیچگاه با حداکثر ظرفیت فعالیت نکردند و تا حدودی نیز از اهداف خود فاصله گرفتند، اما ضرورت و اهمیت پیاده‌سازی مدل مذکور در فرایند بازپروری معتادان بهبودیافته برای همگان عیان بوده و هست. متاسفانه در گذشته مراکز بهاران دچار مشکلاتی مانند واگذاری به برخی نهادها و همچنین تغییر کاربری شده بودند؛ اما لازم به تاکید است به جز واگذاری دو مورد به سازمان بهزیستی کشور -که بر اساس مصوبه ستاد مبارزه با مواد مخدر استان، به قبل از سال 98 برمی‌گردد- از انتهای سال 97 تا کنون نه تنها مراکز بهاران تغییر کاربری پیدا نکرده‌اند، بلکه فرایند بازپس‌گیری مراکز قبلی هم در دستور کار قرار گرفته است.
گفتنتی است شهرداری تهران برابر تکالیف برشمرده شده در ماده 80 قانون برنامه ششم توسعه، تکالیف تعیین شده توسط شورای اجتماعی کشور و همچنین ایفای نقش مسئولیت اجتماعی خود تلاش می‌کند مراکز بهاران را احیا و در مسیر صحیح پیش‌بینی شده اولیه قرار دهد. در این ‌میان به نظر می‌رسد طرح برخی موضوعات نیازمند شفاف سازی و بازگویی صحیح است. طرح این ادعا که «شهرداری تهران چون تخصصی در حوزه اعتیاد ندارد، پس نمی‌تواند مراکز بهاران را مدیریت کند»، از اساس نادرست است؛ نخست آنکه هدف فعالیت مراکز بهاران بازپروری معتادان بهبود یافته و نه درمان معتادان است، درثانی شهرداری تهران طبق رویه و توافق خود بهره‌بردار مستقیم مراکز بهاران نبوده و بهره‌برداران را از میان مؤسسات تخصصی دارای مجوز از سازمان بهزیستی و یا وزارت کشور آن هم بر اساس طرح توجیهی انتخاب می‌کند.


گام بعدی ، پس گرفتن دو مرکز بهاران 5 و 8
در ادامه این اطلاعیه آمده است:در این میان با توجه به شفافیت در اهداف، عملکرد و فعالیت مراکز بهاران و لزوم اطلاع همکاران سازمان بهزیستی در حوزه ساماندهی آسیب‌های اجتماعی، موضع‌گیری یکی از مقامات بهزیستی نیز در این خصوص تعجب‌برانگیز به نظر می‌رسد. این‌مقام بهزیستی تاکید کرده‌اند که نه ‌تنها این سازمان هیچ درخواستی برای در اختیار گرفتن مراکز بهاران شهرداری نداشته ، بلکه دو مرکز مناطق 5 و 8 نیز با اراده و پیشنهاد شهرداری برای نگهداری از کودکان کار و خیابان در اختیار سازمان بهزیستی قرار گرفته است. بنابراین ضمن ابراز خرسندی از این موضوع که سازمان بهزیستی کشور دیگر با مشکلات زیرساختی روبرو نیست، بر همین اساس شهرداری تهران آمادگی دارد تا در کمترین زمان ممکن دو مرکز بهاران 5 و 8 را بازپس گرفته در مسیر پیش‌بینی شده قبلی خود به کار گیرد.
در ادامه برای شفاف‌سازی و ارائه اطلاعات صحیح و منصفانه به افکار عمومی تصریح می‌شود که واگذاری 8 مرکز بهاران برابر مصوبه ستاد مبارزه با مواد مخدر استان تهران مورخ 19 خرداد 1398و تغییر کاربری دو مرکز 5 و 8 به کودکان کار نیز بر اساس بند یک مصوبات ستاد مبارزه با مواد مخدر استان تهران مورخ 19 تیرماه 1398 بوده است و به صراحت اعلام می‌شود که پیشنهاد تحویل 8 مرکز بهاران به بهزیستی و همچنین استفاده از 2 مرکز بهاران به عنوان مرکز نگهداری از کودکان کار و خیابان نیز بنابر پیشنهاد شفاف مدیرکل وقت بهزیستی استان تهران بوده که مستندات آن ارائه شد. لازم به ذکر است که شهرداری تهران همواره مخالفت خود را با این شیوه نگهداری از کودکان کار و خیابان نیز اعلام کرده است.

حال باید منتظر ماند و دید این نگاه های متفاوت چه سودی برای مردم بویژه آسیب دیدگان جامعه خواهد داشت و آیا مسئولان دو نهاد فکر بهتری برای رفع این مشکل خواهند داشت یا خیر.


منبع: خبرگزاری آریا

کلیدواژه: بهاران کاهش آسیب های اجتماعی شورای شهر تهران شهرداری تهران تغییر کاربری مراکز بهاران کودکان کار استان تهران دو مرکز

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.aryanews.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرگزاری آریا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۰۹۸۶۲۰۴ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

بزرگداشت روشنفکری که متفاوت بود

در مراسم بزرگداشت اسلامی ندوشن، هادی خانیکی او را روشنفکری متفاوت خواند و ۱۰ ویژگی را برای این گفته خود ارائه کرد، محمد دهقانی نیز به نزاع قلمی اسلامی ندوشن با مجتبی مینوی پرداخت و محمدجواد حق‌شناس از جزئیات انتقال پیکر او به ایران گفت.

به گزارش ایسنا، مراسم بزرگداشت محمدعلی اسلامی ندوشن، نویسنده و چهره‌ فرهنگی در دومین سال نبودنش، روز چهارشنبه پنجم اردیبهشت در خانه اندیشمندان علوم انسانی برگزار شد.

هادی خانیکی، استاد علوم ارتباطات دانشگاه علامه طباطبایی و روزنامه‌نگار، ابتدا یادداشت خود را که در دوره شیمی درمانی‌اش در سال ۱۴۰۱ نوشته و در روزنامه اطلاعات منتشر کرده بود، خواند. سپس «اسلامی ندوشن؛ روشنفکری متفاوت» را عنوان سخنرانی‌اش بیان کرد و ۱۰ ویژگی و تصویر کلی را برای گفته خود ارائه داد.

 اسلامی ندوشن از نگاه هادی خانیکی 
 

او ویژگی نخست اسلامی ندوشن را «قائل بودن به اعتبار تاریخی و فرهنگی برای ایران» خوانده و گفت: متفکران از دو منظر به ایران نگاه می‌کنند؛ ایرانی که چیزی ندارد و مجمع‌الجزایری از پلیدی و پلشتی‌هاست و گروه دوم فرهنگ را بن‌مایه و جان مایه ایران می‌دانند و معتقدند ایران داشته‌هایی دارد. اسلامی ندوشن به نگاه دوم قائل بود. «نگاه شاعرانه» به مسائل ویژگی دوم  اسلامی است؛ اگر کسی فهم و روحیه شاعرانه نداشته باشد، نه می‌تواند با ایران ارتباط برقرار کند و نه می‌تواند جامعه ایران را بفهمد. «عشق به ادبیات» ویژگی سوم اسلامی ندوشن است؛ عشقی که مایه نان خوردن او نیست.

خانیکی افزود: ویژگی چهارم اسلامی ندوشن، زبان ارتباطی او بود؛ گاه بین کنش‌گران مدنی، آکادمیسین و روشنفکرها و مردم فاصله وجود دارد و آن‌ها قدرت ارتباط گرفتن با جامعه را ندارند یا متنشان سخت و سنگین است یا عوام‌زده‌ است اما اسلامی ندوشن در حوزه‌های مختلف شعر و داستان و نمایشنامه و سفرنامه و  خاطره‌نویسی قلم زد و در این زمینه‌ها هم موفق است.


پنجمین ویژگی اسلامی ندوشن از نگاه هادی خانیکی مداومت در پژوهش و پژوهشگری است. او ویژگی ششم اسلامی ندوشن را هم قدرت نظریه‌پردازی‌اش خواند و اظهار کرد: اسلامی ندوشن صرفا ایران و  غرب را نمی‌خواند بلکه از دل آن نظریه در می‌آورد. ‌ «دغدغه‌مندی» هفتمین ویژگی اوست؛ ایران، فرهنگ و اخلاق سه دغدغه اصلی اسلامی ندوشن بود. او با نگاه فرهنگی به جامعه و پیرامونش نگاه می‌کند. ایران پربسامدتر واژه در آثار اوست و در میان سه دغدغه‌اش «اخلاق» برایش مهم بود و بازسازی اخلاقی را مترادف با بازسازی مادی برای ایران می‌داند.

خانیکی ادامه داد: هشتمین ویژگی و مشخصه اسلامی ندوشن، ابراز امید و احساس کامیابی در زندگی است و نهمین ویژگی اسلامی ندوشن این است که او همواره در جست‌وجوی تعادل بود و بر این موضوع تاکید دارد که نباید با دیوانیان آلوده شود و از ظرفیت‌های  دیگر غفلت کند. اسلامی ندوشن کسی بود که هم دعوت جشن‌های ۲۵۰۰ ساله را نمی‌پذیرد و هم مورد طعن و اهانت برنامه هویت قرار می‌گیرد. دهمین ویژگی اسلامی ندوشن این بود که می‌دانست چه می‌خواهد و چه نمی‌خواهد. نقدی که شفیعی کدکنی به روشنفکری دارد این است که روشنفکران  ما می‌دانند چه نمی‌خواهند اما باید چه را می‌خواهند  هم بدانند.

در ادامه کلیپی از ورود پیکر محمدعلی اسلامی به ایران و مراسم تشییع پیکر او در تهران، یزد، ندوشن یزد و نیشابور برای حاضران پخش شد.

ماجرای دعوای قلمی اسلامی ندوشن با مجتبی مینوی 



محمد دهقانی، پژوهشگر و نویسنده به  آشنایی و دوستی ۲۰ ساله‌اش با اسلامی ندوشن، انتشار بخش‌هایی از رساله فوق‌لیسانسش با موضوع عشق در مجله «هستی» و همکاری‌اش با اسلامی ندوشن در اداره مجله گفت و یادآور شد: اسلامی ندوشن اجازه مداخله و آزادی  عمل را به کسی نمی‌داد. «هستی» مجله یک‌نفره بود و ما حواشی کار را انجام می‌دادیم.
 
او سپس با بیان اینکه قصد نقد ندارد، به دعوای قلمی بین دکتر اسلامی ندوشن با یکی از ادیبان زمانه خود یعنی مجتبی مینوی که به نیم قرن پیش بازمی‌گردد، پرداخت.

دهقانی این نزاع قلمی را اینگونه روایت کرد: سال ۱۳۵۲ بنیاد شاهنامه که مینوی رئیسش بود، اولین بخش شاهنامه یعنی «رستم و سهراب» را منتشر کرد که هم مورد تمجید قرار گرفت و هم نقد شد. از جمله کسانی که نگاه نقادانه  به مینوی داشت، اسلامی بود. او در سه شماره اردیبهشت، خرداد و تیر مقاله‌ای را در نقد این شاهنامه نوشت. با توجه به دسترسی که به  کتابخانه مینوی  پیدا کردم، مجله یغما را در کتابخانه مینوی دیدم. او در زیر مطالبی خط کشیده و چند جمله نوشته بود اما هیچگاه خودش جوابی ننوشت. بعدا دکتر مهدی قریب که همکار و شاگرد مینوی بود، جوابی نوشت اما مجله یغما که انتقاد اسلامی را چاپ کرده بود، حاضر نشد پاسخ قریب را منتشر کند و قریب مجبور شد پاسخ نقد را جداگانه و به هزینه خود به صورت جزوه منتشر کند که یک نسخه هم در کتابخانه مینوی هست.  این موضوع مایه عبرت است؛ فکر نکنید مافیا فقط در مسائل اقتصادی است و یا الان نیست. حبیب یغمایی، مدیرمسئول  مجله یغما گفته بود چون نقد مفصل بود، چاپ نکردم و وارد دعوا نمی‌شوم اما باز پاسخ اسلامی را در همان جزوه چاپ کرد. اسم این چیست؟  نمی‌خواهم از نقدهای اسلامی ندوشن و اینکه ایرادهایش درست بود یا نه بگویم اما چون هم مینوی را خوب می‌شناسم و هم اسلامی ندوشن را، باید بگویم دانش مینوی در شاهنامه‌شناسی بسی برتر از دانش اسلامی ندوشن بود و بسیاری از ایرادها از نظر من درست نیست و قریب نیز در آن جزو اشاره کرده بود. اسلامی ندوشن در پاسخ به آن جزوه نوشته بود می‌دانم آقای مینوی این حرف‌ها را گفته و حرف قریب نیست. زمانی که یادداشت مینوی را دیدم، متوجه شدم حدس اسلامی درست بوده و آن جزوه با هدایت مینوی نوشته شده بود.

محمد دهقانی سپس با بیان اینکه نقد اسلامی ندوشن نشان از نگاه ناسیونالیستی رمانتیک اوست و با توضیح این نوع از ناسیونالیسم، گفت:  ناسیونالیسم رمانتیک، سنت‌گرا و اخلاق‌گرا بوده و بر زبان و فرهنگ تاکید دارد و بنیاد ملیت را به شدت وحدت‌گرا می‌داند و می‌خواهد روایتی از پیشینه تاریخ ایران به دست دهد که ایران دولت و سرزمین یکپارچه بوده که گاه مورد تجاوز  همسایه‌ها قرار می‌گرفته و مرزها جابه‌جا می‌شده اما هسته همیشه پابرجا بوده است. گاه برخی اخلاق را در تصحیح دخیل کردند و  ایرادی که اسلامی ندوشن بر تصحیح مینوی می‌گیرد نیز اخلاقی بود و از نگاه ناسیونالیستی رمانتیک او نشأت می‌گیرد. مینوی بیت‌هایی را در داستان «رستم و سهراب» مبنی بر خبر کردن موبد برای ازدواج رستم و تهمینه آورده اما نوشته بود به نظر الحاقی است. که بعد از کشف نسخه فلورانس و سن‌ژوزف مشخص شد واقعا این بیت‌ها الحاقی بوده است. مینوی بدون دیدن این نسخه‌ها این نکته را گفته که نشانه شاهنامه‌شناسی اوست. ضعف اسلامی در این است که شاهنامه را کتاب آیین و راه نیز می‌داند و می‌گوید باید عقد انجام می‌شد و بعد کار به انجام می‌رسید.

او در پایان خاطرنشان کرد: اسلامی ندوشن سعی کرد استقلال نفس خود را حفظ کند و هیچ باجی ندهد و حرمت خود را حفظ کند که این موضوع ارزشمند است.

فریدون مجلسی، دیپلمات سابق و نویسنده نیز از دوستی بیش از پنجاه‌ساله‌شان گفت که به سال ۱۳۴۶ که او افسر و دانشجوی بوده و اسلامی ندوشن حقوق تدریس می‌کرده برمی‌گردد. او سپس درباره نگاه اسلامی ندوشن به دموکراسی گفت.

مجلسی در ادامه از ماجرای گرفتن لوح تقدیر اسلامی ندوشن برای جایزه خوارزمی گفت؛  اینکه به نمایندگی اسلامی ندوشن لوح‌ها را گرفته بود و سال‌ها دست او امانت بود و بعدها تصمیم می‌گیرد لوح‌ها را به محمدجواد حق‌شناس بدهد.

محمدجواد حق‌شناس نیز در ادامه مراسم متن وصیت‌نامه اسلامی ندوشن  را خواند. در این وصیت‌نامه نوشته شده بود پیکرش از دانشگاه تهران گذرانده شود و بعد به نیشابور برود و «اگر از پرده برون شد دلِ من عیب مکن/ شُکرِ ایزد که نه در پردهٔ پندار بِمانْد» از حافظ بر مزار او در کنار نام و تاریخ تولد و مرگش نوشته شود.

او سپس از آشنایی‌اش با اسلامی ندوشن گفت و بعد به جزئیات انتقال پیکر این چهره فرهنگی از کانادا به ایران، تشییع پیکر او در دانشگاه تهران، یزد، ندوشن و نیشابور پرداخت. همچنین از استقبال باشکوه مردم از «فرزند ایران» و کارشکنی‌ برای برگزاری مراسم یادبود او در نیشابور گفت.

 او ادامه داد: استقبال مردم در ندوشن و نیشابور در آن سرما اتفاق عجیبی بود. این‌ها نشان می‌دهد مردم قدر فرزند خود را می‌دانند،   مردم گوهرشناسند. هنگام بازگشت پیکر اسلامی ندوشن و مراسم یادبود او در موسسه اطلاعات پنج شش نفر از وزیران سابق آمده بودند و دو رئیس قوه. آقای علی لاریجانی در مراسم بود، اتفاقی که برای بزرگان در برنامه هویت افتاد، در دوره ایشان بود. باید قدر این موضوع را بدانیم. نمی‌شود به این بازگشت بی‌توجه بود.

 پیام شیرین بیانی 

 محمدجواد حق‌شناس در پایان مراسم پیام شیرین بیانی (همسر اسلامی ندوشن) را به این شرح خواند:

«"با سلامی چو بوی خوش آشنایی"

ای خاک اگر سینه تو بشکافند

بس گوهر قیمتی که در سینهٔ توست

خیام

قبل از هر گفت‌وگو بر خود و بر فرزندانم رامین و مهران واجب می‌دانم که از یاران و دوستان گرامی و محترم تهران، یزد و نیشابور تشکر فراوان نماییم که در سالی که گذشت از هیچ کوشش برای قرار گرفتن همسرم در نیشابور دریغ نورزیدند.

در این میان به ویژه از جناب آقای دکتر حق‌شناس به علت کوشش‌های بی‌دریغشان در این راه پرفراز و نشیب سپاس خود را تقدیم می‌داریم.

اینک که این پیام خوانده می‌شود، به گمان من که فرسنگ‌ها از همسرم از تهران و نیشابور به‌ دورم، می‌توانم نسیم روحبخش اردیبهشتی این دو شهر را که اولی در دامنه البرز و دومی از بینالود می‌وزد احساس نمایم. 

این همان نسیمی است که همسرم دوستدار آن بود تا در دامنه کوه بینالود و در این ماه اردیبهشت به آرامش ابدی بپیوندد.

روانش شاد و آرامیده باد.

او که در نیمه راه زندگی خانه ابدی خود را در نزدیکی خیام و عطار برگزید، در کتاب "صفیر سیمرغ" خود چنین نقل می‌کند: به محض اینکه از دیوار شهر پا بیرون می‌نهیم، به کشتزار می‌رسیم. نیشابور در جلگه مسطحی قرار دارد؛ افق گشاده، و کوه دور است؛ و هنگام بهار چون قدم به دشت می‌نهید، دامنه وسیع کشتزار را در پای خود گسترده می‌بینید.

و در جای دیگر می‌نویسد: "تا چشم کار می‌کند خاک است که جابه‌جا کِشته‌ها، پوشش سبزی بر آن کشیده‌اند. خود خاک به اندازه‌ای زیبا و نوازش دهنده است که آدم می‌تواند بگوید که اگر این مقدار سبزی هم نبود، آدم هوس می‌کند که این خاک بی غش و سرشار را در آغوش گیرد ... فردای آن روز "چون صبح نزدیک شد، به خیابان بین آرامگاه خیام و عطار رفتم تا دمیدن آفتاب را تماشا کنم ... پیش از آنکه آفتاب طلوع کند، پرتوش از دور بر کنگره‌های جنوبی و غربی کوه پدیدار شد و سپس به پایین خزید ... چند لحظه بعد همه پیکرش نمایان گردید. خیره‌کننده و به طرز وصف‌ناپذیری با شکوه" ... و در جای دیگر می‌افزاید: "آنچه در این سفر بر من کشف شد، پیوندی بین خیام و نیشابور بود. دریافتم که شاید هیچ شعری در زبان فارسی به اندازه رباعی‌های خیام رنگ محلی ندارد؛ و هیچ شاعری مانند خیام با شهر خود و گذشته و آینده آن ممزوج نشده است. 

در هر گوشه نیشابور که پای می‌نهید، نشانه و کنایه‌ای از رباعی‌های خیام می‌یابید" (صفیر سیمرغ، صفحه ۱۵۹، ۱۶۰، ۱۹۲، ۱۹۳)

نقل قول از سفرنامه پایان می‌پذیرد.

باید بگویم که از دید خیام و همچنین عارفان مکتب وحدت وجودی، هستی از نیستی زاید و سپس بار دیگر نیستی فرا می‌رسد. یا بهتر گفته شود، هستی خطی است که دو سر آن نیستی است؛ یا به قول خیام "در دایره‌ای که آمدن و رفتن ماست"؛ و او در این دایره بر این باور است که: 

با اهل خرد باش که اصل تن تو

گردی و نسیمی و غباری (شراری) و دمی‌ست؛ 

و نیز می‌گفت: "کمال، عقل است ... و هیچ نیافتم شریف‌تر از سخن و دقیق‌تر از کلام" (نقل از نوروزنامه منتسب به خیام، صفحه۱)

و در اینجاست که روش و منش محمدعلی اسلامی ندوشن به یاد می‌آید که او نیز بر همین باور پای می‌فشرد؛ و در سراسر عمر همین راه را پیمود.

بار دیگر باز گردیم به 

"صفیر سیمرغ" که همسرم این بار از عطار می‌گوید:

"کمتر مزاری چون مزار عطار مبین روح و احوال صاحبش است. تنها و باوقار و محجوب در گوشه‌ای از دشت ... رهرو راهی که راه و مقصد یکی است.

هدف همان رفتن است و بس؛ و سفر پایان ناپذیر می‌نماید. هیچکس طاقت و حوصله و همراهی با او را ندارد. وصفش را در منطق الطیر می‌بینیم" (صفیر سیمرغ، صفحه ۱۹۴)

و بار دیگر نقل قول از "صفیر سیمرغ" خاتمه می‌یابد.

این کتاب یا سفرنامه، شامل چند سفر دیگر محمدعلی اسلامی ندوشن نیز می‌باشد؛ ولی گویی برگزیدن نام "صفیر سیمرغ" برای آن، به یاد عطار در کتاب "منطق‌الطیر"، مهم‌ترین اثر این عارف بزرگ بوده است؛

سیمرغی که از سویی پزشک بود و مداواگر، و از سوی دیگر تمثیلی بود از سی تن مرغی که یک واحد را شکل بخشیده است؛ زیرا در عالم عرفان "من" تبدیل به "ما" می‌شود، همان که مولانا جلال الدین می‌سرود: 

"ای ما و من آویخته" مائی از دید عارفان،  که همگان رهروِ یک راهند، راهی که از جهان ناسوتی به جهان لاهوتی پر می‌کشد، مولانائی که خود را شاگرد عطار می‌دانست؛ و می‌سرود؛

هفت شهر عشق را عطار گشت

ما هنوز اندر خم یک کوچه‌ایم

و سرانجام سیمرغ از غرب مه آلود پرواز نمود و به شرق آفتابی فرود آمد و خانه کرد.

پایان»

انتهای پیام 

دیگر خبرها

  • مشارکت مردمی در بهزیستی خراسان جنوبی ۱۱۶ درصد افزایش یافت
  • ثبت ۱۵ هزار تماس با مرکز صدای مشاور بهزیستی
  • افتتاح مرکز امداد اجتماعی در حرم مطهر شاهچراغ (ع)
  • ابلاغ یک مصوبه مهم در حوزه ایمنی پایتخت | تهران امن‌تر می‌شود؟
  • بهره مندی بیش از ۳۳ هزار نفر از خدمات مشاوره‌ای بهزیستی چهارمحال و بختیاری
  • فرمانداریهای استان تهران برای همکاری با دبیرخانه ۱۰روز فرصت دارند
  • کاهش آسیب‌های اجتماعی با راه‌اندازی مراکز آموزش شهروندی
  • بزرگداشت روشنفکری که متفاوت بود
  • برنامه برای انضباط بخشی بیشتر در جهت روانسازی ترافیک
  • پلمب ٤ مرکز غیرمجاز تفکیک و جمع‌آوری پسماند خشک در تهران