امامزدایی و توهین به رئیس جمهوری خودسرانه نبود
تاریخ انتشار: ۲۶ بهمن ۱۳۹۹ | کد خبر: ۳۱۰۰۰۳۶۳
باید به دنبال رد نفوذ در برخی نهادهای فرهنگی بود 22 بهمن سال 99 اولین جشن پیروزی انقلاب نبود که حاشیهساز میشد. از اواخر دهه سوم عمر انقلاب بروز ناآرامی در سخنرانی مسئولان یکی از مسائلی بود که دامنگیر مراسمات دهه فجر در شهرهای مختلف بود، همچون آنچه 22 بهمن سال 91 در جریان سخنرانی رئیس وقت مجلس در قم پیش آمد و هتاکیها و حملههای فیزیکی علیه او سخنرانیاش را ناتمام گذاشت.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
رویدادهایی که در مواردی مانند غائله قم به تشکیل یک هیأت تحقیق ویژه انجامید و نتایج اش رد پای یک جریان سیاسی خاص معروف به «حلقه پرتو» را در آن غائله نشان داد. آیتالله سید حسین موسوی تبریزی، دبیر کل مجمع محققین و مدرسین حوزه علمیه قم در گفتوگو با «ایران» درباره مسائل رخ داده در 22 بهمن 99 نیز قائل به وجود خط و ربطهایی است که به باور او هم ریشه در عقدهگشاییهای داخلی دارند و هم از نفوذ خارجی خبر میدهند. بر همین اساس است که قائل به سهوی و خودسرانه بودنشان نیست و تأکید دارد باید ماجرا از سوی مراجع ذیربط پیگیری شود.
22 بهمن امسال با حاشیههایی همراه شد. هتاکی عده معدودی از راهپیمایان در یکی از شهرها علیه رئیس جمهوری و نیز فقدان ذکر نام امام خمینی(ره) در قطعنامه پایانی که بسیاری آن را نه یک اتفاق منفرد بلکه در امتداد یک پروژه دیدند و از آن با عنوان «امام زدایی» یاد کردند. با تجربهای که در عرصه سیاست کشور دارید، آنچه روی داده را چگونه ارزیابی میکنید؟
واقعیت این است که هر دو این مسائلی که در حاشیه راهپیمایی 22 بهمن امسال رخ داد قابل بحثاند اما به لحاظ اهمیت و ریشهایتر بودن بحث بگذارید ابتدا به ماجرای «امامزدایی» بپردازیم. بله من هم مانند بسیاری دیگر معتقدم که این یک پروژه ریشهدار و طولانی است که در دو سه سال اخیر به امری محسوس تبدیل شده. حالا اوج مسأله را ما در اینجا میبینیم که عدهای در تدوین یک قطعنامه که مربوط به سالگرد پیروزی انقلابی به رهبری امام خمینی و بهعنوان حاصل سالها مبارزه او و مردم است ذکر نامش را ضروری ندانند. من بسیار از این ماجرا متحیر شدم. زیرا به تجربه میدانم که قطعنامه راهپیماییها و نظایر آن را هر کسی نمینویسد. از سالهای نخست انقلاب تا به امروز اینطور بوده است که برای چنین بیانیهها و قطعنامههایی عدهای صاحبنظر دور هم مینشستند، صحبت میکردند، بعد که به نتیجه میرسیدند متن را با همه ملاحظات که درباره همه جملات و کلمات به کار رفته در نظر گرفته میشد، مینوشتند. بنابراین مسلماً متن این قطعنامه هم در پایگاه خودش تهیه شده و اینطور نبوده که هر کسی هر کاری بکند و سهوی اتفاق افتاده باشد. به نظرم نمیتوان چنین مسألهای را حتی محصول یک نظر یا تصمیم خودسرانه دانست.
چرا باید در جمهوری اسلامی که بنیانش بر مبارزات و رهبری امام قرار دارد عدهای یا جریانی خواستار کمرنگ کردن نام او باشند؟ چه منفعتی در این رویکرد برایشان وجود دارد؟
این میتواند به نوعی حاصل عقدهگشایی عدهای باشد و هم میتواند حاصل تحریکات و برنامهریزیهایی باشد که در خارج کشور انجام و در داخل مرزها به وسیله نفوذیها اجرا میشود. بنده با مسائلی که پیش میآید احساسم این است که در خیلی از نهادها نفوذ شده است، حتی در نهادهایی که کار فرهنگی میکنند.
اینکه عدهای بخواهند نظرات اینچنینی امام که فیالمثل مؤکداً حضور نظامیان در سیاست را ممنوع دانستند به حاشیه رانده شود، شاید به نحوی قابل فهم باشد اما آنچه این روزها رخ داده و مورد اشاره واقع شده نظیر حذف نام امام از قطعنامه را چگونه باید فهم کرد؟ چه جریانی ممکن است پشت این مسائل باشد؟
بله این مسائل هست.اشاره کردم که جریان امامزدایی سالهاست پیگیری میشود. البته من نمیدانم از طرف چه کسانی اما بالاخره افراد کوچک برای اینکه مقاصد خودشان را پیش ببرند نمیتوانند شخصیتهای بزرگ و رهنمودهای آنها را تحمل کنند.
البته با همه اینها نباید نقش نفوذ را نادیده گرفت. نیاوردن نام امام در قطعنامه جز تحصیل مطامع امثال امریکا و اسرائیل چه حاصل دیگری داشته. مهمترین آرزوی آنها این است که روزی برسد که در ایران دیگر از امام خمینی خبری نباشد. این است که پیگیری مسائل پیش آمده ضروری است.
من یک روز بعد از شهادت شهید فخریزاده عرض کردم که غیر از نفوذی کس دیگری نمیتواند این کار را بکند. حالا میبینیم که وزارت اطلاعات و دیگر مراجع هم همین نظر را مطرح کردهاند. این کارها فقط میتواند کار افراد نفوذی باشد. حتی کار مخالفان نیست. اما این مخالفان نمیتوانند چنین کارهایی بکنند چون نه قدرت دارند و نه در امری دخالت دارند. این کارها را کسانی انجام میدهند که در جاهای حساس و انقلابی نفوذ پیدا کردهاند و حالا از طریق نهادهای نظامی و انتظامی یا نهادهای مذهبی این کار را انجام میدهند و باید برای این مسأله فکری بشود.
تحلیل شما از مسأله دیگری هم که در همین روز پیش آمد و شعارهایی که علیه رئیس جمهوری توسط عدهای از راهپیمایان انجام شد بر همین اساس است؟
آن اقدام هم به باور من نمیتوانست خودسرانه باشد. البته که از جنبههای مختلف بسیار تأسفبرانگیز است. حالا یک وقت میگوییم یک عدهای در یک مسجد یا یک هیأت یا محفلی یک حرفی میزنند و دشمنی یا رقابت سیاسیشان را علیه کسی که مسئولیتی دارد اعلام میکنند، اما اینجا علناً صدها موتورسوار در روز 22 بهمن به جای شعار دادن علیه سردمداران امریکا که با زور و تحریم مشکلات عدیدهای را بر دولت و مردم ایران تحمیل کردهاند، علیه رئیس جمهوری کشور شعار میدهند. این به نظر من بیش از آنکه شکست آقای روحانی باشد پیروزی امریکاست. از طرف دیگر این کار توهین به تمام ملت ایران است. ایشان رئیس جمهوری منتخب ملت و معرف ایران است و از این جهت اهانت به ایشان توهین به همه ایران و توهین به انقلاب است. از این جهت تحمل این مسائل برای دوستداران ایران، نظام و انقلاب کار آسانی نیست.
آنچه اتفاق افتاده چه اثرات و آسیبهایی با خود بهدنبال خواهد داشت؟
چنین اقداماتی آن هم در موقعیت خاصی که در درون مرزها و در خارج از کشور با آن مواجهیم، در شرایطی که مسأله مهم تحریمهای همهجانبه روی دست سیاست خارجی ماست، آسیبهای دو چندان دارد. به همین دلیل معتقدم که باید رد نفوذ و انگیزههای خارجی را در آنها جستوجو کرد. دشمنان سالها بهدنبال این بودهاند که تقدس نام امام در ایران از بین برود. آنها میدانند که اگر این اتفاق بیفتد در ادامهاش تقدس انقلاب و تقدس مسئولیتهای برآمده از آن از میان میرود و نظام بیپشتوانه میشود. حتی مخالفان امام هم نمیتوانند انکار کنند که راه و سیره و اندیشه امام بهعنوان یک رهبر، مرجع دینی و مبارز پشتوانه بزرگی برای نظام جمهوری اسلامی است و از دست دادن چنین پشتوانهای تا چه حد آسیبزاست.
و با وجود این برای مانع شدن در برابر این روند چه باید کرد؟ در این میان برای نسلهای اول و دوم انقلاب که حالا اغلب در مسئولیت نیستند، چه مسئولیتی قائلید؟
معتقدم تمام آنها که دل در گرو انقلاب دارند حالا چه از دولتیها و مجلسیها و نهاد قضایی باشد و چه از نیروهای نظامیها اگر واقعاً دنبال بقای انقلاب هستند و نظام را میخواهند حفظ کنند این بنیاد محکم انقلاب را باید خیلی مستحکم حفظ کنند وگرنه همه ضربه میخورند. مراجع ذیربط باید ماجرا را از زوایای مختلف پیگیری کنند. البته به شخصه معتقدم در برخورد با هیچ یک از مسائلی که پیش آمده و به آن پرداختیم الزاماً نمیتوان به ثمربخشی برخوردهای قهری و بگیر و ببندهای رایج معتقد بود. بلکه اظهار نظرها و اعتراضهای اشخاص و احزاب مختلف متدین و انقلابی کارسازتر است. آنها که تا امروز دم از امام میزدند و نان زحمات امام را خوردند اینها باید برای دفاع جلو بیایند. آنهایی که دل در گرو اسلام و دین و انقلاب دارند باید از ساحت و حریم شخص منتخب مردم و رئیس جمهوری نظام اسلامی دفاع کنند. بدانند که اینطور نیست که اگر امامزدایی شد یا علیه آقای روحانی هتاکی شد میشود نظام را سر پا نگاه داشت. اینها بنیانها و ساختارهایی است که اگر آسیب ببیند کسی در امان نخواهد بود و دودش به چشم همه حتی مخالفان و مسببان خواهد رفت.
منبع: ایران آنلاین
کلیدواژه: رئیس جمهوری امام زدایی نام امام عده ای سال ها
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت ion.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایران آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۱۰۰۰۳۶۳ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
زوال اسرائیل در اندیشه امام و رهبر انقلاب
گفتمانِ زوال اسرائیل با تلاش امام از داخل ایران آغاز شد، توسط رهبر انقلاب تداوم یافت، به مرور زمان تمام منطقه غرب آسیا را فرا گرفت و ریشه دواند و اکنون مرزهای جغرافیایی را پیموده، تمام دنیا را تحت تأثیر خود قرار داده است. - اخبار فرهنگی -
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، انقلاب اسلامی ایران نقطه آغازی برای مواجههی مستقیم کشورمان با اسرائیل و یا بهتر است بگوییم صهیونیزم جهانی و رو کردن اهداف پنهانی آنها نزد افکار عمومی جهانی بود؛ زیرا آنچه که از فساد، فقر و نیز رکود در عرصههای مختلف اجتماع، در ایران رقم میخورد، به سبب نفوذ صهیونیستها در ارکان حکومت دستنشانده پهلوی بود. امام خمینی (ره) آغازکننده چنین حرکتی در سطح گسترده بودند و خود نیز در سخنرانیهای متعدد بر تقدم دشمنی صهیونیستها نسبت به آمریکا و شوروی و امثالهم تأکید داشتند؛ به عنوان نمونه در سخنرانی خویش در جمع اعضای ستاد انقلاب فرهنگی فرمود «امروز نباید فکر بکنیم ایران چه جور است. ما امروز فکر بکنیم دنیا چه خبر است، تکلیف ما در مقابل دنیا چیست. همین جنگ تحمیلی را درست کردند، نقشهای که صهیونیستها دارند عملی بشود. از یک طرف نگذارند اسلام تحقق پیدا کند، اگر اسلام در ایران تحقق پیدا کند و قهراً در ممالک دیگری هم خواهد رفت و رفته است هم، آن وقت آن بساط آنها، بساط صهیونیستها برچیده میشود، آمریکا و شوروی دستش از ممالک اسلامی قطع میشود.» (15 شهریور 1362) این مطلب فصل جداگانهای از مطالعات اندیشمندان را به خود اختصاص داده که شرح آن در این مطلب نمیگنجد.
در همین راستا گفتمان مهمی که امام بزرگوار ما آغاز کردند و نسبت به آن تا انتهای عمر خویش تأکید داشتند، مسئله آزادی فلسطین از چنگ اسرائیل غاصب بود. معرفی آخرین جمعه ماه مبارک رمضان به عنوان روز جهانی قدس حرکتی راهبردی از سوی امام بود تا به همگان نشان دهند که مسئله فلسطین و مبارزه با صهیونیستها و سرکوبی آنها یکی از سیاستهای اصلی نظام جمهوری اسلامی ایران است. بنابراین این گفتمان همان طور که اشاره شد، با مبارزه از داخل ایران آغاز شد و به مرور زمان تمام منطقه غرب آسیا را فرا گرفت و ریشه دواند و اکنون مرزهای جغرافیایی را پیموده، تمام دنیا را تحت تأثیر خود قرار داده است.
تحقق عصر ظهور مسیح با تصرف اراضی قدس! / بررسی دیدگاه عالمان یهود درباره اشغال فلسطیناین راهبرد امام توسط جانشین خلف ایشان یعنی رهبر معظم انقلاب در طول دوران رهبریشان تداوم داشت. ایشان در سخنانی، صهیونیستها را پدیدهای شیطانی دانستند که باید با او مبارزه کرد. ایشان در این باره فرمود: «مبارزه با پدیده شیطانی تروریسم را تکلیفی تخلفناپذیر برای خود میدانیم و تلاش در راه این مبارزهی بزرگ را با قدرت ادامه خواهیم داد بحول الله و قوته.» (1390/04/03) و در جایی دیگر، حمایت از فلسطین و مبارزه با صهیونیسم را از سیاستهای راهبردی نظام معرفی کرده، فرمود «کسانی که از روز اولِ انقلاب، یکی از برنامهها را مقابله و معارضه با نفوذ و اقتدار صهیونیستها قرار دادند، با محاسبه این کار را کردند. این برنامه، طبق مصالح کشور و مصالح عمومی جمهوری اسلامی و مردم ایران انتخاب شده است.» (1379/09/25) و نیز در سخنانی تأکید داشتند «حمایت از فلسطین، انتفاضه و مبارزه با صهیونیسم و حامیانش از ارکان اصلی سیاستهای راهبردی جمهوری اسلامی ایران است.» (1380/02/04) محور بعدیِ مبارزه با صهیونیسم جهانی توسط امام، ریشهکن کردن آن از منطقه و جهان است که در ادامه به آن اشاره میشود.
.
اما، امام خمینی (ره) پا را فراتر گذاشتند و مسئله نابودی و زوال اسرائیل را در اندیشه مسلمانان جهان پروراندند؛ اندیشهای که سالها پس از فوت امام به عنوان آرزویی دستنیافتنی تلقی میشد، اما اکنون با توجه به حوادثی که در جهان علیه صهیونیستها اتفاق میافتد، به این آرزو نزدیکتر میشویم. امام بارها در سخنرانی خویش، اسرائیل را یک غده سرطانی در بین جامعه مسلمین میدانستند که باید زودتر این غده را جدا کرد. ایشان در جمع مدیران و کارکنان صدا و سیما در سال 62 اینطور فرمود «من امیدوارم که ان شاء الله این غده سرطانی در بلاد مسلمین و آن غده سرطانی در آن طرف بلاد مسلمین که آنجا اسرائیل است و اینجا حزب بعث است، ان شاء الله خداوند ریشه این را بکند.» (09 اسفند 1362) یا در جمع مهمانان داخلی و خارجی در جشن پیروزی انقلاب درباره لزوم اجتماع مسلمانان بر نابودی غده سرطانی اسرائیل فرمود «بیش از بیست سال است فریاد کردهایم این غده سرطانی را اجتماع کنید و از بین مسلمین بیرون کنید، بیت المقدس را از او بگیرید، کشورهای اسلامی را از این غده سرطانی آزاد کنید.» (21 بهمن 1360)
همایون: یهودیان اسرائیل در دو نوبت سرکوب میشوند! / با پیروزی انقلاب اسلامی نبرد آخرالزمانی سرعت گرفت + فیلمبنابراین امام آغازکننده گفتمان نابودی اسرائیل و بلکه آغازگر مبارزه تن به تن با این رژیم منحوس بود و در این باره نیز رهبر معظم انقلاب همین گفتمان را تداوم دادند. ایشان در سخنانی درباره اینکه امام خواهان نابودی اسرائیل بود، فرمود «امام بزرگوار همان کسی است که در مورد مسئله رژیم صهیونیستی از هیچ کس تقیّه نکرد؛ اینکه رژیم صهیونیستی یک غدّهی سرطانی است و باید از بین برود، این حرف امام است.» (1392/06/14)
اندیشه زوال اسرائیل در تفکر رهبر معظم انقلاب، طیّ سالهای رهبری ایشان، رنگ و بویی عمیقتر به خود گرفت و تبدیل به قضیهای جدیتر شد. ایشان در این باره فرمود «نباید شک کرد که شجرهى خبیثهى اسرائیل که «اجْتُثَّتْ مِنْ فَوْقِ الْأَرْضِ مَا لَهَا مِنْ قَرَارٍ»1، هیچ پایه و پایگاه و استمرارى نخواهد داشت و بىشک نابود خواهد شد.» (1370/08/15) و در سخنانی دیگر تصریح داشتند که «نجات فلسطین و محو دولت غاصب صهیونیستی، مسألهای است که با مصالح ملتهای این منطقه سرو کار دارد.» ( 1379/09/25) همچنین در بخشی از پیامشان به حجاج بیتاللهالحرام، زوال اسرائیل را نزدیک دانسته، فرمود «بر خلاف آرزوی احمقانهی اقتدار و استحکامی که سیاستبازان خبیث برای رژیم صهیونیستی در سر میپروراندند، این رژیم روزبهروز به اضمحلال و نابودی نزدیکتر شده است.» ( 1393/07/08) و در مهمترین سخنان خویش درباره نابودی اسرائیل که تبدیل به ترندی جهانی شد، تأکید بر این موضوع بود که اسرائیل 25 سال آینده را نخواهد دید. بنابراین دانستیم این جملهای که از رهبر معظم انقلاب در بین مردم رواج یافت، مبتنی بر پیشینیهای بود که امام خمینی (ره) عَلم آن را بلند کردند و بارها توسط رهبر معظم انقلاب تکرار شد و در صحنهی عمل هم تبدیل به مبارزه مستقیم شد.
---------------
پاورقی:
1. اشاره به آیه26 سوره ابراهیم: «وَ مَثَلُ كَلِمَةٍ خَبِیثَةٍ كَشَجَرَةٍ خَبِیثَةٍ اجْتُثَّتْ مِنْ فَوْقِ الْأَرْضِ مَا لَهَا مِنْ قَرَارٍ؛ و مَثَل کلمه ناپاک [که عقاید باطل و بی پایه است] مانند درخت ناپاک است که از زمین ریشه کن شده و هیچ قرار و ثباتی ندارد.»
انتهای پیام/