در دوگانهای از ذهنیت - عینیت1
تاریخ انتشار: ۲۶ بهمن ۱۳۹۹ | کد خبر: ۳۱۰۰۲۱۶۱
ماه پایانی سال 2019، رویدادی را در خود پرورش داد که امروز تبدیل شدن آن به نقطه عطفی در تاریخ بشر، مورد توافق همگان است. در این بستر، جامعه و خانواده ایرانی با بحرانی بزرگ به نام کرونا روبرو شد. گسترش ویروس کرونا در سطح جهان یک بحران جدی بینالمللی را پدید آورد و جامعه مخاطرهآمیز جهانی را خلق نمود. در ایران نیز نوعی از بحران را ایجاد کرده که سبک زندگی خانواده ایرانی را دچار تغییر و تحول کرده و انسانها را به سرعت به سمت زیست دیجیتالی سوق داده است؛ زیستی که مردمان در آن از سوادی به نام سواد رسانهای برخوردار نبودند، یعنی فقدان اندیشهای مبتنی بر تفکر انتقادی، در مواجهه با رسانهها و پیامهای مختلف، یعنی نارسایی قدرت شناخت و فهم پیامها در راستای پایداری و تداوم زندگی خانوادگی.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
ویـروس کرونـا، پدیـدهای اسـت کـه بـا توجـه بـه سـرعت انتشـار و ویژگـی مهارناپذیـر خـود، پزشـکی جهـان را بـا بحـران مواجـه کرده اسـت. ایـن بحـران هـرچنـد در ظاهـر ماهیتی صرفا و مرتبط با نظام سلامت دارد، پدیدهای چندبعدی اســت کــه آثــار و پیامدهای آن در حوزههای مختلف اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و سیاسی قابـل رصد و رهگیری اسـت. حـوزه سبک زندگـی، یکـی از حوزههای متاثـر از پیامدهای اجتماعی ایـن بحـران است. در ایـن یادداشت خبری تـلاش شـده است تـا پیامدهای بحـران کرونا بـر حـوزه سـبک زندگی بـا تاکیـد بـر سواد رسانهای ارزیابی شـود. قابل ذکر است در حوزههای اجتماعی - فرهنگی، تاثیر ویروس کرونـا (کوویـد-19) را میتوان هــم مثبت ارزیابی کرد و هــم منفی. از تاثیــرات منفی میتوان به ایجاد گسست اجتماعی و افزایش فردگرایی و انـزوای اجتماعی به ویژه برخوردها، تماسها و ارتباط انسانی چهره به چهره و افزایش ارتباطات مجازی؛ کاهش سـرمایه اجتماعی به ویـژه اعتماد اجتماعی و در نظـر گرفتن احتمال وجـود خطـر در هر حوزهای؛ کاهش سلامت اجتماعی؛ ایجـاد و افزایش پیامدهای روانی - اجتماعی نظیر هراس، تـرس، اضطـراب، اسـترس، وسـواسهای فکری و علمی نـام بـرد. همچنیـن میتوان به ارتقای فرهنگ نظافت شخصی و اجتماعی - محیطی؛ توجه بیشتر به فضاهای زیستی و احتـرام متقابل به محیط زیست و شـریک دانستن سایر موجـودات کــره زمین در ایــن زیستبوم؛ ترویج و ارتقای فرهنگ سرگرمیهای درون خانوادگی؛ تقلیل ســکسهای خطـردار و افزایش آن به حوزههای محدودشدهای نظیر همسر یـا همبسـتر خـاص و افزایـش انسجام درون خانوادگی اشـاره کـرد.
واقعیت این است که رسانهها با روان و ذهن انسان کاری میکنند که ممکن است هرگز به عمق آن پی نبریم. تاثیر رسانه گاه به صورت تقلید و الگوبرداری در بیشتر مواقع چنان نرم و ناخودآگاه است که کمتر کسی متوجه آن میشود، در برخورد درست با پیامهای رسانهای که زندگی ما را تحت سیطره خود گرفتهاند و در این شرایط کرونایی تنگاتنگترین ارتباط بین خانواده و فضای مجازی برقرار شده است، خانواده به عنوان اولین و مهمترین پایگاه تربیتی انسان، نیازمند آموختن مهارتها و مکانیزمهایی به اعضایش است که در برابر توفان پیامها دارای یک قوه تمییز و تشخیص باشند، این ابزار و این قوه، نامش «سواد رسانهای» است. قابل ذکر است امروزه یونسکو بیش از ۱۰ نوع سواد برای زندگی بشر تعریف کرده است؛ سواد عاطفی (توانایی ارتباط با اعضای خانواده)، سواد ارتباطی (ارتباط موثر و ایمن با اعضای جامعه)، سواد مالی، سواد تربیتی، سواد رایانهای و دیجیتالی و سواد رسانهای (3) از جمله این ۱۰ سواد هستند.
یونسکو سواد را به معنای توانایی تغییر در زندگی در جهت توسعه و پیشرفت تعریف میکند، سواد رسانهای منظور سواد و دانش کار کردن با رسانه است که بیشترین استفاده را از رسانه برده و کمترین آسیب را از آن ببینیم.
آنچه در مورد فراگیری سواد رسانهای اهمیت دارد آن است که بدانیم سـواد رسـانهای صـرفا «منـع» شـهروندان از پیامهای ناخواسته رسانهای نیست. اگر چه برخی گروهها سعی در ترغیب خانوادهها به خاموش کـردن تلویزیـون خـود دارند ولی حقیقت این است که رسانه چنان با فرهنگ محیط اجتماعی افراد عجین شده که حتی اگر شما تلویزیـون را هم خاموش کنید نمیتوانید از فرهنگ رسانهای امروز فرار کنید. زیرا پیامها مثل اکسیژنی که تنفس میکنیم ما را احاطـه کرده است و دیگر رسانهها صرفا بر فرهنگ ما تاثیر نمیگذارند بلکه خود فرهنگ ما هستند. (باکینگهام، 2003، 18) بنابراین، سواد رسانهای کمک به شهروندان است که دانش کافی، تفکر انتقادی و سواد لازم را از تمام اشـکال رسـانهای کسب کرده تا بتوانند آنچه را که میبینند، میشنوند و میخوانند، خود تحلیل و کنترل کنند پـیش از آنکـه از سوی رسانهها کنترل شوند. برای فهم رسانهای نیازی به حفظ کردن حقایق یا آمار درباره رسانه نیست بلکه لازم است یاد بگیریم چطور درباره آنچه میبینیم و میخوانیم و میشنویم، سوالاتی درست و سنجیده مطرح سازیم. لن مسترمن، نویسنده و مدرس، سواد رسانهای را «خودشکوفایی در تفکر انتقادی» یا «توانایی تفکر کردن درباره خـود» مینامـد.
یافتههای پژوهش
در مقالهای که در 15 بهمنماه در کنفرانس همایش ملی مجازی پاندمی کرونا و پدافند غیرعامل در پنل رسانه و فضای مجازی ارائه شد، نگاهی به مهمترین پیامدهای اجتماعی کرونا که باعث تغییراتی در سبک نگرشی و عینی خانواده ایرانی داشتم، به یافتههایی (4) چون:
هراس اجتماعی
تغییر سبک زندگی
فقدان یا نارسایی سواد رسانهای در برابر مخاطرات ناشی از کرونا
افزایش الگوی مصرف مجازی
رواج شایعهها و اخبار جعلی
اعتمادسازی با شفافیت اطلاعات
پایین بودن سطح سواد دیجیتال معلمان و دانشآموزان
افزایش خشونت خانگی از پیامدهای اجتماعی اثرات کرونا بر سبک زندگی خانواده
پدیدار شدن شکاف دیجیتالی در داشتن ابزارهای هوشمند
احساس تنهایی به خصوص در سالمندان
افزایش گفتوگو
فردیتگرایی
کرونا و مساله تغییر در دینداری و آیینهای دینی
سوگواران تنها
قابل ذکر است که یافتههای فوق با رویکردهای رسانهای- پزشکی و جامعهشناسانهای چون: کردهــای جامعهشناسی تفسـیری و برسـاختگرایی اجتماعـی، جامعه مخاطره اولریش بک «Risk Society»، سبک زندگی بوردیو و گیدنز، سبک زندگی در مدرنیته سیال، دیدگاه هورکس و تغییر سبک زندگی ناشی از کرونا، رویکردهای سواد رسانهای، دیدگاه بیماریشناسی و هراس اجتماعی فیلیپ استرانگ تحلیل شده است. همچنین پژوهشهایی که در مفهوم سواد رسانهای مورد مطالعه قرار گرفتهاند، گویای این است که:
بررسی پژوهشهای فوق گویای نارسایی و ناتوانی خانواده در مجهز شدن به سوادی به نام سواد رسانهای است.
سواد رسانهای در بستر پژوهش
در بررسی سواد رسانهای و کرونا در خانواده، پژوهشی یافته نشد و همه موارد سرچ شده در قالبهای مصاحبه، میزگرد و یادداشت بود.
تحصیلات والدین در سواد رسانهای فرزندان موثر است.
هر چقدر پایگاه اقتصادی - اجتماعی خانواده بالاتر، سواد رسانهای هم بیشتر و بالعکس.
در بین والدین به نظر میرسد که مادر، در مقایسه با پدر، نقش کلیدیتری در موضوع سواد رسانهای ایفا میکند و در شکلگیری پایههای اصلی فرهنگی کودکان همچنان نقش اساسی دارد. منتظر قائم و حاجی کاظم طهرانی (1384)
در بین رسانههای موجود، اینترنت همچنان به عنوان رسانهای مفید و در عین حال مضر انگاشته میشود و دیدگاهها در نوع مواجهه نهادهای مختلف تربیتی از قبیل خانواده و مدرسه در قبال آن متفاوت است. برای مثال، با توجه به اینکه در مدارس استفاده از اینترنت بهطور عمده، هدفمند و براساس نیازهای آموزشی است لذا توجه به نقش خانوادهها در استفاده از این ابراز ارتباطی در محیط خانواده که ممکن است نظارت کمتری بر آن وجود داشته باشد در مقایسه با مدرسه بیشتر مورد تاکید پژوهشگران مختلف قرار گرفته است (به عنوان مثال، سلطانیفر، 1387؛ نصیری، 1384).
خانواده در شرایط کرونایی به نوعی کارکرد نهاد آموزشی را هم به واسطه آموزش در فضای مجازی به عهده گرفته و در مواردی افزایش تنش را در نهاد خانواده به همراه آورده است.
تغییر سبک زندگی به واسطه حضور در اجتماعات و گروههای مجازی در دوران پساکرونا و ضرورت تعلیم سواد رسانهای به خانوادهها
متخصصان ارتباطات به نقش خانواده در حوزه سواد رسانهای واقف بوده و قدمهای نخستین نیز در این زمینه برداشته شده است، هرچند که تا دستیابی به وضعیت مطلوب همچنان فاصله زیادی وجود دارد. در واقع، ارائه راهکارهای موثر به منظور افزایش سواد رسانهای والدین و همچنین برگزاری کارگاههای آموزشی برای مربیان و معلمان از سوی مسوولان آموزش و پرورش کشور و با بهرهگیری از تخصص و تجربه متخصصان حوزه ارتباطات و سایر رشتههای مربتط اقدامی است که نتایج آن میتواند برخی از چالشهای این حوزه را به فرصت تبدیل کند.
اگرچه مطالعات پیشین روابط بین سطح تحصیلات و شرایط اقتصادی خانوادهها با سواد رسانهای را مورد توجه قرار دادهاند، اما به نظر میرسد که توجه به مولفههای دیگری همچون سطح ارتباطات بین فردی والدین و فرزندان در خصوص نقش خانواده در سواد رسانهای میتواند ظرفیتهای خانواده به عنوان یک نهاد اجتماعی تاثیرگذار را روشنتر سازد.
در برابر یک امر واقع اجتماعی چون کرونا که خانواده در برابر بمباران پیامها و شایعات مجازی و تاثیرات عاطفی، ضرورت یادگیری سواد رسانهای و داشتن یک نگاه انتقادی به رویارویی با پیامها، میتواند خانواده را در تشخیص پیامهای خوب یا مخرب یاری دهد و از این باب موثر بر استحکام و پایداری روابط اجتماعی و افزایش سرمایه اجتماعی (اعتماد، مشارکت، همدلی) نهاد خانواده باشد.
الگوی فرهنگی مجازی از جمله یافته دیگری بود که در این مطالعه و با تحلیل پژوهشهای موجود به دست آمد که مختصری در این یادداشت به آن اشاره میشود.
محصولات فرهنگی مجازی
سیر تحول جوامع همراه با گسترش روزافزون فناوری، محصولات فرهنگی جدیدی را به وجود آورده است. منظور از محصولات فرهنگی مدرن یا مجازی، همان منابع، امکانات و اطلاعاتی است که از طریق شبکه جهانی اینترنت کسب میکنیم. این الگو از مصرف فرهنگی که اتفاقا تولیدات آن نیز چندان در اختیار نظام رسمی اطلاعرسانی نیست، در دهه اخیر از جایگاه ویژهای در سبد مصرف خانواده ایرانی برخوردار شده است.
شرایط ایجادشده در کشور و دوران قرنطینه، از ظرفیت تحریک و ارتقای بیشتر این جایگاه برخوردار است، به ویژه آنکه مطالعات نیز نشان میدهد که اخبار و اطلاعات منتشرشده در این فضا، قابلیت اعتماد و اطمینان بیشتری برای مردم نسبت به اخبار و اطلاعات رسمی دارد. مطالعات مختلف از نقش قابل توجه شبکههای اجتماعی برای کسب اخبار و اطلاعات، حکایت دارد. متخصصان مختلفی به موضوع تقویت الگوی مصرف فضای مجازی در جامعه در این ایام اشاره کردهاند. سعیدرضا عاملی، یکی از صاحبنظران حوزه مصرف فرهنگی مجازی، در نشست تخصصی ارزیابی پیامدهای کرونا، ورود جدیتر جامعه به دنیای دوم (دنیای مجازی) را یکی از مهمترین پیامدهای ویروس کرونا معرفی میکند (جهاد دانشگاهی، 1398الف).
عاملی استدلال میکند که فرهنگ در بستر روابط اجتماعی شکل میگیرد، اما امروز ارتباط مردم تحتتاثیر شیوع کرونا مختل شده است و حتی ارتباط انسان با محیط زیست و اشیا نیز به مخاطره افتاده است. بنابراین با بحران ارتباط مواجه هستیم که این مساله ما را وارد فضای دوم (مجازی) کرده است. (همان)
فراستخواه، یکی دیگر از متخصصان این حوزه است که مصرف مجازی در دوران قرنطینه را به عنوان یک فرصت بررسی کرده است. وی معتقد است که در موضوع کرونا، مصرف دیجیتال ما به خلاقیت دیجیتال تبدیل شد و به جای مصرف کور دیجیتال، توانستیم خلاقیت به خرج دهیم.
از شیوع کرونا برای آموزش و امید بخشی به یکدیگر استفاده کنیم. فضای مجازی نه تنها در آموزش و امیدبخشی موثر بود، بلکه به ایجاد نشاط اجتماعی در شرایط استرس ناشی از شیوع بیماری هم کمک کرد. (همان)
ذکایی نیز با اشاره به موضوع سرمایه اجتماعی فضای مجازی، به پیامدهای مثبت کرونا ویروس اشاره داشته است: از نظر ایشان، هرچند بحران کرونا دید و بازدیدهای مثبت رودررو را کم کرده یک سرمایه اجتماعی به نام دنیای مجازی را تقویت کرده است. اگر از ترسهای نمایشی در این فضا کم کنیم، شبکههای اجتماعی میتواند تمرینی برای بازاندیشیها و جایگزینیها برای زیستن در شرایط سخت باشد.
به وجود آمدن ژن فعال مجازی (فاضلی)
در هر حال، بحران کرونا، جهان را به جامعه جهانی مخاطرهآمیزی تبدیل کرده که آثار آن اگرچه تا اندازهای روشن شده، اما ابعاد همهجانبه آن، هنوز در هالهای از ابهام قرار دارد. آنچه از این بحران به دست آمده، احساس خطر جهانی، مواجهه با ریسکهای فراوان، گسترس اضطراب و ترس و به همریختگی در زمینههای مختلف فردی، خانوادگی، اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی، شغلی، دینی و غیره شده است. در حقیقت این وضعیت، درآمدی بر ایجاد سبک زندگی جدیدی است که اولریش بک آن را جامعه مخاطره (5) یا جامعه در ریسک نامیده است.
قابل ذکر است در چنین شرایط مخاطرهای، ویروس کرونا به فضای مجازی و درون خانواده جهانیشده رخنه کرده است و این در حالی است که بسیاری از خانوادهها متاسفانه بهکارگیری رسانه و سوادی به نام سواد رسانهای را یاد نگرفته و بلد نیستند، فرقی نمیکند این رسانه جمعی باشد یا شبکه اجتماعی شخصیشان باشد، هر کسی به خود اجازه میدهد اظهارنظر تخصصی و غیرتخصصی خود را نشر داده و بیشتر جامعه را تحتتاثیر یک اتفاق قرار دهد و جامعه را با رعب و وحشت بیشتری روبرو کند.
سواد رسانهای بر تفکر انتقادی استوار است یعنی در مواجهه با رسانهها و پیامهای مختلف باید دیدگاه انتقادی داشته باشیم و هر چیزی را نپذیریم و با شک نگاه کنیم. داشتن تفکر انتقادی در پایش مطالب منتشرشده در فضای مجازی در مواجهه با اخبار چه در تلویزیون، رادیو، فضای مجازی و سایتها بحثی بسیار تاثیرگذار است چراکه مخاطب با داشتن تفکر انتقادی نسبت به مطالب منتشرشده میتواند پایش داشته باشد و هر مطلبی را باور نکند. به خصوص در این ایام کرونایی که شایعات در مورد حوادث مختلف، داروها و واکسنها بسیار زیاد شده است؛ لذا سواد رسانهای یعنی بدانیم محتوایی که میآید از چه سکویی پرتاب شده و کجا فرود میآید؛ یعنی ناعدالتی را در متن روشن کنیم؛ رمزگشایی و واکاوی کنیم. متاسفانه سواد رسانهای در میان خانوادههای ایرانی مغفول مانده است در حالی که ما باید کاری کنیم که سواد رسانهای تبدیل به یک مطالبه و یک جنبش پر انرژی شود و این امر نیازمند فرهنگسازی عمومی است.
توجه به سواد رسانهای در خانواده یکی از مهمترین بخشهایی است که باید به آن توجه کرد. یعنی سواد رسانهای نیاز مغفول خانوادههای ایرانی امروز است. توجه به سواد رسانهای در خانواده، یعنی جایی که فرزندان اولین اصول زندگی را فرا میگیرند، بنابراین آنها باید نقش خودشان را در زندگی رسانهای فرزندانشان درک کنند و به سادگی از آن نگذرند.
در شرایط کرونایی خانوادهها علاوه بر تمرکز بیشتر به نحوه استفاده فرزندان از فضای مجازی با توجه به آموزش مجازی در کشور (البته والدین دارای سواد)، بهداشت روانی و دریافت خبر از مراجع معتبر دقت کافی داشته باشند. [البته مشکلات مربوط به زیرساختها، عدم دسترسی به اینترنت و موبایل، محرومیتهای موجود و... جای بحث فراوان است.] لازم به ذکر است با وجود شکاف بسیار بزرگی که در زمینه سواد رسانهای در کشورمان با آن مواجه هستیم، یعنی وجود اقشاری که کمسواد بوده، اقشاری که دارای سواد نوشتاری هستند و تعداد معدودی که توانایی استفاده از رسانههای نوین را دارند، دولت باید برنامه توانمندسازی شهروندان را در جهت ارتقای سواد رسانهای در اولویت قرار دهد.
نکته پایانی: کرونا در حقیقت پدیده واقعی جهانیشدن است. اما باید در نظر داشت که تهدیدات و فرصتهای جهانی را باید باهم ببینیم. آنچه مسلم است زیست در جهان و فضای پس از کرونا، بازاندیشی در نظام زیستی و فکری و خانوادگی را ایجاب میکند. از این منظر باید این را فرصتی برای ایجاد تحولات بزرگ در زندگی آینده به شمار آورد.
کرونا به عنوان یک امر واقع در زندگی انسانها که دارای جنبههای منفی بوده است، در عین حال میتواند عامل همبستگی اجتماعی و همدلی، همدردی، همکاری، اخلاقیشدن و عقلانیشدن در نهاد خانواده و ارتباط دوسویهاش با سایر نهادها باشد. کرونا برای بشر امروز این پیام را دارد که راهی جز تعامل و همزیستی مسالمتآمیز با همنوع خود و محیط زیست ندارد. بنابراین کرونا در کنار تمام پیامدهای منفی، میتواند صلح و وحدت جهانی را تقویت کند و سرآغازی بر سبک زندگی مسالمتآمیز و فضیلتمدار در خانوادههای جوامع بشری باشد. سواد رسانهای (Media Literacy) که عبارت از یک نوع درک متکی بر مهارت که بر اساس آن میتوان انواع رسانهها و تولیدات آنها را شناخت و از یکدیگر تفکیک و شناسایی کرد. آغاز تعلیم سواد رسانهای به عنوان یک ضرورت در داشتن نگاه و اندیشه انتقادی در برابر پیامهای مختلف، در نهادهای تربیتی یعنی خانواده و آموزش است.
نوشتن این یادداشت را با گفتهای از دیدگاه هورکس و تغییر سبک زندگی ناشی از کرونا ادامه میدهیم.
هورکس و همکارانش (2020) در مرکز مطالعات بیولوژیک میشیگان، دیدگاههای متمایزی را در مورد تغییرات سبک زندگی ناشی از ویروس کرونا ارائه میدهند. آنها بر این باورند که اگر کرونا تا یک سال مهمان این سیاره باشد، فرهنگ مراودات و تعاملات اجتماعی در جامعه و خانوادههای جوامع مختلف را تغییر میدهد و جمعهای دوستانه را کوچکتر میکند. در این فرآیند حضور و فیزیک افراد جای خود را به تصاویر دیجیتال و مجازی میدهد. دلتنگیها بیشتر و آهسته آهسته این سیطره تلفنها و دنیای اینترنت، جای خالی افراد و عزیرانمان را پر خواهد کرد. دنیای بعد از کرونا، شاید میزها و صندلیهای خالی بسیاری باشد که از حضورها خالی است. ویروس تاجدار کرونا، به ملتها یادآور میشود که سمت روشن تکنولوژی چقدر حیاتی است. شاید انسانِ پس از کرونا باید بیش از هر چیز وامدار تکنولوژی باشد. سیستم آموزش انسانی تغییر خواهد کرد. ویدیوکنفرانسها، وبینارها و آموزشهای تحت شبکه اینترنت، سرفصل تازهای از آینده علم و آموزش است. تمامی مدارس به ناچار به جدیدترین ابزار انتقال علم مجهز خواهند شد و تعاریف بسیاری از علوم آموزشی دچار تحولی بزرگ خواهد بود. این اتفاق میتواند به صورت غیرمستقیم و بعضا مستقیم، از نابودی جنگلهای بسیاری جهت چاپ کتب درسی و آموزشی در سراسر سیاره محافظت کند. قرنطینههای درمانی ویروس تاجدار کرونا، کتابهای دیجیتال و خاکخورده کتابخانهها را جان دوباره خواهد داد. ویروس تاجدار، هنر و خلاقیت فردی را به شکل قابل توجهی رشد خواهد داد. هورکس معتقد است در یک سال، صنایع دستی و هنرهای مبتنی بر فرد، یک رنسانس تازه را تجربه خواهد کرد.
نکته: یادداشت فوق برگرفته از مقاله پژوهشی ارایهشده در «همایش ملی مجازی پاندمی کرونا و پدافند غیرعامل در پنل رسانه و فضای مجازی (با مدیریت آقای دکتر اکبر نصراللهی کاسمانی)» ریاست محترم دانشکده علوم اجتماعی، ارتباطات و رسانه واحد تهران مرکزی ارائه شد.
پینوشتها:
1- در دوگانهای از ذهنیت – عینیت: این یادداشت خبری برگرفته از مقالهای است که در 15 بهمن ماه در کنفرانس «همایش ملی مجازی پاندمی کرونا و پدافند غیر عامل در پنل رسانه و فضای مجازی با مدیریت (آقای دکتر اکبر نصراللهی کاسمانی) ارائه شد.
2- پژوهشها و مقالاتی که توسط نویسنده این یادداشت انجام شده است. از جمله: شکربیگی و علی احمدی (1398) گونه شناسی خانوادههای شهر تهران از نظر وضعیت اقتصادی و عمدهترین تهدیدات و بحرانهای خانوادگی به منظور ارایه راهکارهای حمایتی، 1398و...
3- Media Literacy
4 - این تحقیق با روش اسنادی بررسی شد و به نوعی فراتحلیل مقالات علمی- پژوهشی بود که در یک سال کرونایی که سپری شد، توسط دانشگاهیان و مراکز پژوهشی انجام گرفته است.
5- -Risk Society
کرونا در حقیقت پدیده واقعی جهانیشدن است. اما باید در نظر داشت که تهدیدات و فرصتهای جهانی را باید باهم ببینیم. آنچه مسلم است زیست در جهان و فضای پس از کرونا، بازاندیشی در نظام زیستی و فکری و خانوادگی را ایجاب میکند. از این منظر باید این را فرصتی برای ایجاد تحولات بزرگ در زندگی آینده به شمار آورد. کرونا به عنوان یک امر واقع در زندگی انسانها که دارای جنبههای منفی بوده است، در عین حال میتواند عامل همبستگی اجتماعی و همدلی، همدردی، همکاری، اخلاقیشدن و عقلانیشدن در نهاد خانواده و ارتباط دوسویهاش با سایر نهادها باشد.
منبع: روزنامه اعتمادمنبع: ساعت24
کلیدواژه: سواد رسانه ای سواد رسانه ای جامعه مخاطره نهاد خانواده تفکر انتقادی فضای مجازی قابل ذکر ویروس کرونا عنوان یک خانواده ها تغییر سبک سبک زندگی پژوهش ها رسانه ها مهم ترین پیام ها
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.saat24.news دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ساعت24» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۱۰۰۲۱۶۱ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
جای خالی معلمان ماهر مجازی
نه تنها لازم است معلمان با آخرین فناوری همراه باشند، بلکه باید آگاهی کافی نسبت به نحوه استفاده از ابزار دیجیتال برای کلاس را داشته باشند. معلمان مدرن باید خود را با فناوری های جدید وفق دهند تا با سبکهای جدید یادگیری همگام شوند.
به گزارش ایسنا، به نقل از نورنیوز: فناوریهای جدید در عرصه ارتباطات زمینه ساز تحولات سریع و غیر قابل بازگشتی در جهان شدهاند. این تحولات بخشهای مهمی از زندگی فردی و اجتماعی جوامع را تحتتأثیر قرار دادهاند. نظام آموزشی نیز از جمله ساختارهایی است که تحت تأثیر این فناوریها قرار گرفته و به نظر میرسد این کنشپذیری همچنان ادامه داشته باشد. رشد و فراگیر شدن استفاده از فناوری دیجیتال و شبکههای اجتماعی در این میان شاید از مهمترین عوامل تأثیرگذار بر امر آموزش باشد. فضای وب و شبکههای اجتماعی از یک سو به عنوان منبعی برای دریافت اطلاعات بی شمار برای دانشآموزان به شمار میروند و از سوی دیگر ارتباط آنها را با گروههای همسان برقرار میسازند. بعد از همه گیری کرونا نیز نقش دیگری برای شبکههای اجتماعی در امر آموزش فراهم آمد. در این دوران شبکههای اجتماعی به بستری برای ارتباط معلمان و دانشآموزان تبدیل شدند و در واقع نقش کلاسهای درس را پیدا کردند.
فارغ از این که کدام شبکه برای تدریس به کار گرفته شد، چالشی که پیش آمد این بود که برخی از معلمان با فناوری دیجیتال و فضای جدید آشنایی چندانی نداشتند و حتی در این زمینه از دانشآموزان خود چندین پله عقبتر بودند. این مسأله سبب بروز مشکلات فراوانی در امر تدریس مجازی شد و حتی در برخی موارد اسباب شوخی و خنده دانشآموزان را نیز فراهم آورد که خلاف جایگاه والای معلم است. تمام اینها سبب میشود تا آشنایی معلمان با فضای شبکههای اجتماعی و نحوه کار با آن به عنوان نیازی اساسی در امر تدریس در دوره حاضر تلقی شود. این امر از سویی به جهت نزدیکی با دانشآموزانی که عمدتا (حتی به غلط) کاربران این شبکهها هستند، مهم است و از سوی دیگر بروز دوباره شرایطی مشابه پاندمی ایجاب می کند تا معلمان مهارتهای استفاده از شبکههای اجتماعی و مناسبات آن را فرا گیرند.
ما در چند سال اخیر شاهد پیشرفتهای زیادی در فناوری آموزشی بودهایم و از آنجا که همچنان شاهد این رشد سریع خواهیم بود، نه تنها لازم است معلمان با آخرین فناوری همراه باشند، بلکه باید آگاهی کافی نسبت به نحوه استفاده از ابزار دیجیتال برای کلاس را داشته باشند. در واقع معلمان مدرن باید خود را با محیط آموزشی در حال تغییر و فناوری های جدید وفق دهند تا با سبکهای جدید یادگیری همگام شوند.
در بستر آموزش آنلاین، کل فرآیند آموزش و یادگیری از طریق اینترنت و با استفاده از ابزارهای تکنولوژی و نیز شبکههای اجتماعی انجام میشود، از این رو دانش کافی معلمان در زمینه فناوری ضروری به نظر میرسد.
در حال حاضر برخی مدارس در طول سال تحصیلی از ابزارها و بسترهای آموزشی آنلاین مختلف برای ارائه درس و ارتباط با خانواده استفاده میکنند. این شیوه بویژه پس از دوران همه گیری کرونا مرسوم شد چرا که از یک سو در زمان و انرژی کادر آموزشی و خانواده دانشآموزان صرفه جویی میکند و از سوی دیگر در مقاطع زمانی دیگری همچون آلودگی هوا مدارس را به کل به تعطیلی نمیکشاند و کلاسها را در بستر آنلاین برقرار می کند.
مهارتی که ذهن معلم را به دانشآموزان نزدیک میکند
در دورهای که کودکان از سنین پایین با فناوری دیجیتال آشنا میشوند، اگر معلم تنها به تسلط به کتب درسی اکتفا کند ممکن است از قافله تغییر مناسبات ارتباطات مجازی عقب بماند.
اکرم جعفری، معلم شاغل در آموزش و پرورش در این باره به نورنیوز میگوید:«وقتی دانشآموزان تسلط کافی به استفاده از ابزار دیجیتال را دارند و همچنین از تمام وقایعی که در شبکههای اجتماعی روی می دهد خبر دارند، معلم هم باید بتواند خودش را متناسب با این شرایط به روز کند. برخی معلمان ممکن است بگویند از این شبکه ها خوششان نمیآید یا وقت و حوصله آن را ندارند اما آگاهی نسبت به این فضا برای آنها لازم است چرا که در این صورت میتوانند بهتر متوجه آن چه در ذهن دانشآموزان میگذرد باشند. از طرف دیگر در دوره کرونا که معلمان مجبور شدند کلاس ها را به صورت آنلاین برگزار کنند مشاهده کردیم که برخی معلمان هیچ آشنایی با این فضا نداشتند و به سختی با آن ارتباط برقرار میکردند و حتی فرستادن فایل از طریق شبکه های اجتماعی برای آنها دشوار بود. این تجربه نشان داد که اگر معلمان این مهارتها را پیدا کنند میتوانند ارتباط بهتر و موثرتری با دانشآموزان داشته باشند و ما هم مشاهده میکردیم که دانشآموزان با معلمانی که به این فضا واردتر هستند بیشتر ارتباط میگیرند و او را به خود و در واقع به نسل خود نزدیکتر میدانند.»
فارغ از تسلط معلمان به فناوری دیجیتال و شبکههای اجتماعی، معلمان آنلاین باید دارای خصوصیاتی باشند که کار در این فضا را برای آنها سادهتر کند.
احمد مولایی، معلم یکی از مدارس تهران هم درباره ویژگیهای معلم آنلاین به نورنیوز میگوید:«در محیط آموزش دیجیتال آن گروه از معلمانی که تفکر خلاقانه دارند کمک بیشتری به دانشآموزان می کنند چرا که فضای آموزش آنلاین به طور کلی ممکن است بعد از مدتی خسته کننده شود. به صورت کلی مدرسه آنلاین دانشآموز را وارد فضای جدیدی میکند و به او فرصت تجربههای جدید را میدهد که معلم در این تجربهها باید کنار دانشآموز باشد. ویژگی مهم معلمان در آموزش آنلاین در دسترس بودن آنهاست که البته این مسأله ممکن است مشکلاتی را برای معلم ایجاد کند اما از طرفی هم اطمینان خاطری برای دانشآموز ایجاد میکند و او را به آموزش آنلاین علاقه مندتر میسازد. در بستری که انعطافپذیری آن نسبت به آموزش حضوری به مراتب بیشتر است، ممکن است شیوههای سنجش دانشآموزان از طریق امتحان کمی تغییر کند. در این زمینه یک معلم ماهر میتواند بدون برگزاری امتحان، به روشهای متعدد عملکرد دانشآموزان را ارزیابی کرده و میزان پیشرفت آنها را دریابد و بر اساس آن آموزش را ادامه دهد.»
هزینهای برای تقویت مهارت آنلاین
درست است که بالا بردن مهارت معلمان در فضای دیجیتال دارای اهمیت است اما این ارتقا نیازمند صرف وقت و هزینه شرکت در دورههایی است که به این منظور برگزار می شود.
مطالعه بهترین روشهای تدریس دیگر مربیان در دنیا، شرکت در کنفرانسها، کارگاهها، سمینارها، فرصتهای توسعه شغلی و مطالعه کتابهای مربوط به شیوههای آموزشی از جمله کارهایی است که میتواند در این امر کمک کننده باشد اما با توجه به شرایط اقتصادی شاید برای همه معلمان مقدور نباشد از چنین امکاناتی استفاده کنند بنابراین لازم است مسئولان آموزش و پرورش به برگزاری دورههای مفید در این زمینه و نیز پرداخت کمک هزینه به معلمان برای شرکت در کلاسهای آموزشی و سمینارهای جهانی اقدام کنند.
اهمیت فراگیری مهارتهای آنلاین برای معلمان سبب شده در این رابطه پژوهشهایی در سراسر دنیا انجام شود.
در مقاله ای که با عنوان «تجربیات معلمان از تدریس آنلاین در طول کووید ۱۹» در سال ۲۰۲۴ در سایت کتابخانه ملی پزشکی NIH منتشر شده، بر اهمیت فراگیری مهارتهای دیجیتال برای معلمان تأکید شده است. نتایج این پژوهش بر مصاحبه با گروهی از معلمان و بیان تجربیات آنها از تدریس در دور دو ساله آنلاین در طول همهگیری کرونا به دست آمده است. نتایج این پژوهش نشان میدهد که با وجود مشکلاتی که سیستم آموزش به دلیل اختلال ناشی از همهگیری با آن مواجه شد، معلمان از مجموعهای از ابزارهای دیجیتالی برای ارائه محتوا و ارتقای تعامل استفاده کردند و درک آنها از این فضا عمیقتر شد و به سمت توسعه مهارتهای دیجیتال پیش رفت.
بر اساس این پژوهش اگرچه مهارتهای دیجیتالی معلمان قبل از همه گیری کرونا به دلیل دیجیتالی شدن مداوم جامعه معاصر مورد توجه زیادی قرار گرفته بود، اما این نیاز به طور قابل توجهی در طول دوره همه گیری افزایش یافت. البته اخیرا این نگرانی وجود دارد که در دوران پس از قرنطینه نیاز به افزایش مهارت های دیجیتالی معلمان کمتر حس شود و ضرورت تقویت آن کمرنگ شود. از سوی دیگر چون این موضوع جدید است چندان مشخص نیست که معلمان دقیقا به چه مهارتهای دیجیتالی نیاز دارند و در نتیجه تحقیقات بیشتر در این زمینه باید انجام شود.
ارتقای مهارتهای دیجیتال معلمان در دوره کرونا البته مورد توجه تمام سیستم های آموزشی و مسئولان این امر در سراسر جهان قرار گرفت. محسن حاجی میرزایی، وزیر آموزش و پرورش وقت در شبکه جامجم عنوان کرد که کرونا با وجود اتفاقات تلخی که رقم زد، ما را با ظرفیتهای جدیدی آشنا کرد و به یک زیست بوم جدیدی وارد شدیم. دنیا سالها بود که در حال کوچ کردن به این زیستبوم بود اما حرکت خیلی کندی داشت و کرونا به یکباره همه جوامع را به یک زیستبوم جدید پرت کرد و در حال حاضر آماری که در دنیا هست حدود ۶۷ درصد معلمان جهان برای اولین بار آموزش مجازی را تجربه میکنند یعنی این ظرفیت مهم به صورت یکسری کارهای مکمل در برخی کشورها مورد استفاده قرار میگرفت اما اینکه جایگزین آموزش رسمی شود، برای اولین بار بود. (فارس، ۹ مهر ۱۳۹۹)
گرچه دوران پاندمی سپری شده اما تجربه گذشته به ما میآموزد که ممکن است دوباره در چنین شرایطی قرار گیریم و نیاز پیدا کنیم که باز در فضای دیجیتال کلاسهای درس را تشکیل دهیم. از آن گذشته در مسیر توسعه، بازگشت به عقب ممکن نیست پس حالا که معلمان در مسیر ارتقای مهارتهای دیجیتال قرار گرفتهاند، دیگر نه تنها نباید به عقب برگشت بلکه پیشرفت در این حوزه میتواند ما در زمره کشورهای پیشرو در زمینه آموزش آنلاین قرار دهد.
انتهای پیام