سیره فرهنگی و سیاسی امام هادی (ع) / چگونه هدایت مردم در دوران حکومت نظامی ممکن شد؟
تاریخ انتشار: ۲۶ بهمن ۱۳۹۹ | کد خبر: ۳۱۰۱۰۶۵۶
زمانی که امام جواد(ع) به شهادت رسیدند، امام هادی (ع) تنها هشت سال داشتند و مقام مهم امامت از سوی خدای متعال به عهده ایشان گذاشته شد.
به گزارش قدس آنلاین، دوران امامت امام هادی (ع) با ظلم و استبداد و خفقان شدیدی از سوی دستگاه حکومت بنیعباس مواجه شده بود؛ شرایط ویژهای که در اثر آن، حکومت امام را از مدینه به شهر سامرا تبعید کرد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
خبرنگار ما در گفتگویی که با حجتالاسلاموالمسلمین امیر انصاریان، استاد حوزه و پژوهشگر دینی، انجام داده به بررسی اوضاع در دوران امامت امام هادی علیه السلام و تلاش آن حضرت برای گسترش و تبیین فرهنگ اسلام محمدی پرداخته است. آن طور که این محقق اسلامی توضیح میدهد، دوران امام هادی علیه السلام دوران اختناق شدیدی بود و دستگاه حکومت آن زمان بسیار مستبدانه و ظالمانه رفتار میکرد. به قدری که امام هادی علیه السلام و امام حسن عسکری علیه السلام را از مدینه به شهر سامرا تبعید کردند تا آن بزرگان را به طور مستقیم زیر نظر داشته باشند و همه رفت و آمدهای ایشان را کنترل کنند. به همین علت امام هادی علیه السلام چندان آزادی عمل نداشتند تا بتوانند به طور عادی در زمینههای فرهنگی، سیاسی و علمی و حتی تربیت شاگردانی فعالیت کنند. از این نظر دوران آن حضرت با دوران امام محمدباقر و امام صادق علیهماالسلام تفاوت داشت. اما امام در همان دوران سخت و مستبدانه از هر شرایطی برای تربیت شاگردان و اعزام نمایندگان و وکلایی به سرزمینهای گوناگون بهره میبردند. آن حضرت به طور مخفیانه شاگردانی در زمینه روایت حدیث، و فقه و علوم و معارف اسلامی تربیت کردند و در عین حال مناظرات و مکاتباتی با مردم داشتند که به سؤالات آنها پاسخ داده و شبهات را برطرف میکردند. در این شرایط نمایندگان امام در سرزمینهای گوناگون حضور داشتند و از طرف آن حضرت به نیازها و سؤالات مردم پاسخ میدادند، نیازهای مادی و معنوی آنها را رفع کرده و خمس و زکات را به دست امام میرسانند تا در جهت مصالح مردم مسلمان مصرف شود.
زندگی خانوادگی امام هادی علیه السلام
*برای آغاز گفتگو خوب است آشنایی کلی با سیره و زندگی امام علی النقی علیه السلام داشته باشیم.
امام علی النقی علیه السلام مشهور به امام هادی، پیشوای دهم ما شیعیان هستند که طبق روایت مشهوری در نیمه ذیالحجه سال ۲۱۲ هجری در مدینه به دنیا آمدند. پدر بزرگوار آن حضرت، امام جواد علیه السلام بوده و مادر ایشان بانوی مؤمن و پاکدامنی به نام سمانه مغربیه بود که در تقوا و ایمان مشهور زمان خود بود. طبق روایتها امام هادی علیه السلام تنها یک همسر داشتند به نام حدیث یا سوسن.
در میان لقبهای امام دهم، لقب هادی و نقی بسیار مشهور است و البته به آن حضرت ابوالحسن ثالث هم گفته شده است. البته لقبهایی مانند عالم، فقیه، مؤتمن و طیب نیز به آن حضرت داده شده است.
آن حضرت مانند پدران و اجداد گرامی خود دارای علم لدنی و الهی بودند که به طور مستقیم از طریق غیب الهی و نیز از راه علوم و معارف قرآن و سنت پیامبر اکرم صلیالله علیه و آله و پدران گرامی خود کسب فیض میکردند.
سرانجام آن حضرت هم به این صورت بود که در سال ۲۵۴ هجری یعنی زمانی که حدوداً ۴۳ ساله بودند، در شهر سامرا از طریق زهری که مأموران حکومت به آن حضرت خوراندند، به شهادت رسیدند و امامت بعد از ایشان به امام حسن عسکری علیه السلام منتقل شد.
امامت در کودکی
*گفته شده که امام هادی علیه السلام در حالی به مقام امامت رسیدند که فقط هشت سال داشتند. آیا این مطلب صحت دارد؟
بله. زمانی که امام جواد علیه السلام به شهادت رسیدند، امام هادی علیه السلام تنها هشت سال داشتند و مقام مهم امامت از سوی خدای متعال به عهده ایشان گذاشته شد.
*در این زمان واکنش مردم چگونه بود که یک کودک به مقام امامت رسیده است؟
مردم دوران امامت امام جواد علیه السلام را به یاد داشتند و شاهد بودند که آن حضرت هم در سن کودکی به مقام امامت رسیدند و در همان حال از علم و درایت و حکمت سرشاری برخوردار بودند که نشان و دلیل محکمی برای امامت ایشان بود. به همین علت بود که اکثریت مردم به غیر از تعداد معدودی درباره امامت امام هادی علیه السلام در سن هشت سالگی با مشکل و ابهام خاصی مواجه نشدند و مخصوصاً برای بزرگان شیعه در این باره تردیدی روی نداد.
در عین حال امامت امام هادی علیه السلام دارای دلایلی بود که مردم از طریق ائمه قبلی از آن آگاه شده بودند که یکی از آنها احادیثی به نقل از پیامبر اکرم صلیالله علیه و آله بود که طی آن اسامی ۱۲ امام به طور دقیق و مشخص عنوان شده بود که یکی بعد از دیگری به امامت میرسند.
تلاش امام جواد علیه السلام برای تبیین امامت امام هادی علیه السلام
در عین حال امام جواد علیه السلام هم در دوران حیات خود به مردم خبر داده بودند که: «بعد از من مقام امامت بر عهده پسرم علی است، در صورتی که او پسر خردسالی خواهد بود.» و در جای دیگری تأکید کردند که: «او در خردسالی به امامت میرسد همان طور که عیسی بن مریم علیه السلام نیز چنین بود.»
امام جواد علیه السلام فرموده بودند که: «امام بعد از من پسر علی است. فرمان او فرمان من و سخن او، سخن من خواهد بود. اطاعت از او اطاعت از من است و امامت بعد از او در فرزندش حسن خواهد بود.» به این طریق امام جواد علیه السلام حکم امامت را تبیین فرموده و حتی اعلام کردند که امام هادی علیه السلام بعدها صاحب فرزندی به نام حسن خواهد شد که او امام یازدهم شیعیان است.
زیارت جامعه کبیره؛ میراث ارزشمندی امام دهم
*میدانیم که یکی از آثار بسیار مهم و گرانبهایی که از امام هادی علیه السلام برای ما به یادگار مانده، زیارت جامعه کبیره است. دلیل اهمیت و شأن و والای زیارت جامعه چیست که بزرگان دینی تأکید کردهاند که در تلاوت و اندیشیدن در آموزههای آن همت داشته باشیم؟
همان طور که اشاره کردید زیارت جامعه کبیره یکی از مهمترین میراثی است که ائمه اطهار علیهم السلام برای ما است و متن آن را امام هادی علیه السلام به ما تعلیم فرمودهاند. زیارت جامعه کبیره متقن ترین متن در خصوص امام شناسی است که دارای مضامین و مفاهیم بسیار والا و عالی است که امام را برای ما معرفی میکند.
امام هادی علیه السلام این زیارت را در جواب درخواست شیعیان و ارادتمندان ائمه اطهار علیهم السلام تعلیم فرمودند. در عین حال این زیارت دارای سند معتبری است که نشاندهنده صحت صدور آن از امام هادی علیه السلام دارد.
*چطور؟
یکی از موارد صحت این زیارت آن است که علامه محمدتقی مجلسی در جلد ۹۹ کتاب بحارالانوار نوشته است: «این که سخن درباره زیارت جامعه اندکی به درازا کشید، (اگرچه حق آن را به جهت پرهیز از طولانی شدن ادا نکردم) به این خاطر است که این زیارت، صحیحترین زیارتها از جهت سند و فراگیرترین آنها نسبت به ائمه علیهم السلام است و در مقایسه با دیگر زیارتها از فصاحت، بلاغت و منزلت بیشتری برخوردار است.»
راه ارتباطی مردم با امام در دوران محاصره نظامی
*در عین حال یکی از شیوه ویژه ائمه اطهار علیهم السلام بهخصوص امامان آخری، تربیت شاگردان و اعزام آنها به روستاها و شهرهای گوناگون است. امام علی النقی علیه السلام تا چه اندازه به این موضوع اهتمام داشتند؟
دوران امام هادی علیه السلام دوران اختناق شدیدی بود و دستگاه حکومت آن زمان بسیار مستبدانه و ظالمانه رفتار میکرد. به قدری که امام هادی علیه السلام و امام حسن عسکری علیه السلام را از مدینه به شهر سامرا تبعید کردند تا آن بزرگان را به طور مستقیم زیر نظر داشته باشند و همه رفت و آمدهای ایشان را کنترل کنند.
به همین علت امام هادی علیه السلام چندان آزادی عمل نداشتند تا بتوانند به طور عادی در زمینههای فرهنگی، سیاسی و علمی و حتی تربیت شاگردانی فعالیت کنند. از این نظر دوران آن حضرت با دوران امام محمدباقر و امام صادق علیهماالسلام تفاوت داشت.
اما امام در همان دوران سخت و مستبدانه از هر شرایطی برای تربیت شاگردان و اعزام نمایندگان و وکلایی به سرزمینهای گوناگون بهره میبردند. آن حضرت به طور مخفیانه شاگردانی در زمینه روایت حدیث، و فقه و علوم و معارف اسلامی تربیت کردند و در عین حال مناظرات و مکاتباتی با مردم داشتند که به سؤالات آنها پاسخ داده و شبهات را برطرف میکردند.
در این شرایط نمایندگان امام در سرزمینهای گوناگون حضور داشتند و از طرف آن حضرت به نیازها و سؤالات مردم پاسخ میدادند، نیازهای مادی و معنوی آنها را رفع کرده و خمس و زکات را به دست امام میرسانند تا در جهت مصالح مردم مسلمان مصرف شود.
شاگردان امام
*آیا تعداد شاگردان امام یا چهرههای شاخص و شناختهشده در میان آنها مشخص است؟
در این باره شیخ طوسی در کتاب رجال نوشته که تعداد شاگردان و یاران امام هادی علیه السلام در زمینه علوم مختلف بیشتر از ۱۸۰ نفر بودند. در بین آنها هم چهرههای درخشان و شناخته شده علمی و معنوی زیاد بودند. افرادی مانند فضل بن شاذان، علی بن مهزیار اهوازی، ایوب بن نوح، حسین بن سعید اهوازی، عثمان بن سعید عمری یا حسن بن راشد ازجمله شاگردان و یاران آن حضرت بودند که در علم، فقه و ایمان سرآمد روزگار خود و بلکه چهرههای برجستهای در تاریخ اسلام هستند.
بعضی از این افراد در دوران ائمه دیگر هم شاگردی کردهاند و یا دارای آثار و تألیفات ارزشمندی در علوم اسلامی هستند.
شبکه وکلا و نمایندگان
*اشاره کردید که امام هادی علیه السلام وکلایی در سرزمینهای گوناگون داشتند. این افراد چه کسانی بودند و به چه کاری مشغول بودند؟
سیستم ارتباط امام هادی علیه السلام با مردم در سرزمینهای دور از طریق وکلا برقرار میشد. چون دوران امامت آن حضرت دستگاه حکومت به شدت امام و رفت و آمدهای آن حضرت را کنترل میکرد و حتی امام را از مدینه به سامرا که یک شهر نظامی بود تبعید کرده بودند تا ایشان در نزدیکی حکومت و در آن شهر نظامی کنند. مشخص است که در چنین اوضاعی امام هادی علیه السلام نمیتوانستند به راحتی با مردم و شیعیان ارتباط برقرار کنند و یا مردم به راحتی به امام دسترسی نداشتند. به همین علت امام از سیستم وکلا بهره بردند و نمایندگانی از طرف خودشان به سرزمینهای دیگر میفرستادند تا راه ارتباطی میان آن حضرت و مردم باشند.
این شیوه ارتباطی از دوران ائمه پیشین به خصوص از زمان امام رضا علیه السلام شکل گرفته بود و تا دوران امامت امام حسن عسکری علیه السلام هم ادامه داشت.
این وکلا و نمایندگان، در عین اینکه خمس را جمعآوری و برای امام میفرستادند، راه خرج کردن خمس و رساندن آن به مسلمانان فقیر و نیازمند و یا انجام امور اسلامی هم بودند و سؤالات مردم را دریافت کرده و جواب امام را به آنها میرساندند. به این صورت آنها نقش سازندهای در حل معضلات فقهی و کلامی داشتند.
منبع: تسنیم
انتهای پیام/
منبع: قدس آنلاین
کلیدواژه: سیره فرهنگی و سیاسی امام هادی ع حکومت نظامی امامت امام هادی علیه السلام امام حسن عسکری علیه السلام امام هادی علیه السلام امام هادی علیه السلام امام جواد علیه السلام سرزمین های گوناگون زیارت جامعه کبیره امامت امام هادی ع دوران امامت امام علیه السلام تربیت شاگردان طور مستقیم علیهم السلام دستگاه حکومت رفت و آمدهای امام جواد ع همین علت مقام امامت دوران امام عین حال آن حضرت شهر سامرا هشت سال
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.qudsonline.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «قدس آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۱۰۱۰۶۵۶ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
«حشاشین» روایتگر حسن صباح تروریست یا کلیددار بهشت؟
قبل از اینکه بخواهد سروکله حسن صباح به روایت مصریهای سکولار در سریال «حشاشین» پیدا شود، تاریخ از امت و رحلت پیامبر شروع شده، از ابوبکر، عمر، عثمان و امام علی (ع) عبور کرده، تا به مکاتب فکری مختلف و فرقهها بخصوص فرقه اسماعیلیه در قرن ۱۱ میرسد.
بنا به ادعای سازندگان سریال، «خلافت عباسی بر نیمی از جهان حکومت میکرد. ولی در قرن یازدهم وضعیت خلافت عباسی در بغداد رو به وخامت بود و در بدترین شرایط خود قرار گرفت. گروهی از چوپانان ترک در سلسله سلجوقیان ظهور پیدا کردند و بزرگترین ارتش را روی زمین تشکیل دادند. آنها مشروعیت خود را با ادعای حمایت از خلیفه عباسی سنی به دست آوردند. آنها بر خلیفه نفوذ داشتند. همزمان خلافت شیعه فاطمی در مصر و مراکش در ضعیفترین حالت خود بود. فرقهها، عقاید و مکاتب افزایش یافت. در بین آنها فرقه باطنی توسط مردی به وجود آمد، که خطرناکترین و عجیبترین فرد بود. او «حسن بن الصباح» بود.
طبق نوشته حسن فضیلتخواه در کتاب «حسن صباح فرمانروای قلعه الموت»، سابقه پیدایش فرقه هفت امامی اسماعیلیه به قرون اولیه اسلام و زمان امام جعفر صادق (ع) امام ششم، شیعیان بر میگردد. امام صادق (ع) دارای چندین پسر بود. از میان پسران خود ابتدا اسماعیل را به جانشینی خود و به عنوان امام هفتم شیعیان انتخاب و به جامعه پیروان خود معرفی کرد. بعدها گویا به دو دلیل تاریخی از این تصمیم منصرف و اسماعیل را به امر الهی از مقام امامت خلع و عهد خود را از او برداشت.
در کتب تاریخی آمده است که امام ششم به دو دلیل اسماعیل را از امامت برکنار کرد. یکی اینکه او با گروههای افراطی و تندرو در ارتباط بود و امام احساس خطر کرد که مبادا بعد از او جامعه شیعیان به خطر بیفتد. دوم اینکه اسماعیل شراب مینوشید و یک چنین انسانی نمیتوانست صلاحیت امامت جامعه شیعیان را داشته باشد.
امام صادق (ع) برای بار دوم پسر چهارم خود موسی کاظم (ع) را به امامت برگزید و به شیعیان معرفی کرد. در آن میان، جمعی از شیعیان انتخاب اول امام را شرعی و متقن و صحیح دانسته و بر امامت اسماعیل پافشاری کردند. دو پسر دیگر امام یعنی عبدالله و محمد هم در مقام دفاع از حق امامت خویش برآمدند. پس هر یک جماعتی را جمع کرده و در مقابل اراده پدر مقاومت کردند.
در آن میان، پیروان اسماعیل از بقیه نیرومندتر و قویتر بودند. فرقه اسماعیلیه بعدها در بلاد اسلامی به طغیان و عصیان و اعتراض روی آورده و به برخی اقدامات افراط گرایانه دامن زدند. اسماعیل در زمان حیات پدرش از دنیا رفت. پس اسماعیلیان پسر او محمد را به عنوان امام و جانشین پدرش برگزیدند و او را امام مستور (پنهان) لقب دادند. بعدها حسن صباح خود را نائب امام مستور معرفی کرد.
شروع داستان از جنگ بین صلیبیان با فرقه اسماعیلیه میگذرد، تا اینکه اولین خون با دستور حسن صباح در تاریخ سریال «حشاشین» ریخته میشود. سریال روایت میکند: «حسن صباح قوی است، اگر موقعیتش با قلبش تضاد پیدا کند، قلبش را میکشد».
در انتهای سریال «حشاشین» یار باوفای حسن صباح میگوید: «مولای ما دیگر واسطه بین ما و اماممان نیست، او با امام یکی شده است و در مقابلش هزینههای زیادی پرداخت کرده. تو پسرت را کشتی، همسرت را، عزیزانت را، پسرت هادی روانه آسمان کردی. شما کاری کردید که هیچ مومن و نگهبانی حتی هیچ پیامبری تحمل انجام آن را نداشت».
امیدعلی مسعودی، مدیر گروه ارتباطات اجتماعی و عضو هیات علمی دانشگاه سوره با نقد محتوایی سریال «حشاشین» از این حیث که تاریخ اسلام را تحریف کرده است، گفت: سروکله حسن صباح از کجا پیدا شد؟ آیا او بیسواد بود؟ راهزن بود؟ یا ایشان دو همکلاسی با سواد داشت؟ آنها بر اساس عقایدشان که تغییر جامعه بود، از دست پادشاهان فرار کردند و به قلعه الموت پناه بردند. اما سریال «حشاشین» مبنای شکلگیری حرکات حسن صباح را ایران میداند. در حالی که آن زمان حکومتها ملوک الطوایفی بود. لازم بود این سریال بازبینی بشود و تحریفهای تاریخیاش توضیح داده شود.
مسعودی ادامه داد: سریال «حشاشین» القا میکند که فرقهای تحت رهبری صباح، ایرانی و تروریست بودند. در این سریال چهرهای از حسن صباح به تصویر کشیده شده، که گویا او ایرانی است و هر ایرانی تروریست است. در حالی که اسماعیلیه اعتقادات سفت و سختی داشتند. آنها آدمهای معتقدی بودند و اگر با کسی درگیر میشدند، بخاطر اعتقاداتشان بود. بنابراین، کلیت روایت سریال «حشاشین» روایت علمی نیست.
باشگاه خبرنگاران جوان فرهنگی هنری ساير حوزه ها