Web Analytics Made Easy - Statcounter

ویرانی های دوران همه گیری کرونا مشکلاتی جدی برای بازار نشر ایجاد کرده و حیات برخی ناشرین را در هوای مه آلود این روزهای بازار نشر با چالش های عدیده ای همراه کرده است. در این بین وجود دودستگی بین ناشرین و نبود حمایت‌های جدی دولت باعث شده تا عده ای از ناشرین مشکلات و چالش های بیشتری را متحمل شوند.

 

گروه فرهنگ و هنر خبرگزاری دانشجو- شادی رضایی؛ جغرافیای وسیع حوزه نشر حالا این روز‌ها در محدودیت‌های کرونایی گرفتار شده است و باهر دست و پا زدنی درپی بروز واثبات خود است.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!
کمی که از نزدیکتر و با ذره بین دقت به ماجرا نگاه کنیم مشکلات خودرویی را میبینیم که باید با هرس کردن و ریشه کنی آن‌ها باغچه بازار نشر را احیا کرد و جانی تازه در آن دمید.   از عدم تناسب تعداد ناشرین و تعداد کتابفروشی‌ها که جایگاه اصلی بروز ناشرین هستند گرفته تا فرآیند ارتباط گیری ناشرین با شبکه‌های پخشی کتاب و مرثیه تمام عیار تسهیلات دولتی، همه و همه تابلو‌های شاهکار نمایشگاه خودساخته بازار نشر اند که بر دیوار کوچه پس کوچه‌های پاندمی کرونا خونمایی می‌کنند.
آشوب کرونایی
هرچند این روز‌ها بازار فروش آنلاین کتاب تنورش داغ‌تر از همیشه است، اما سرنوشت فروش فیزیکی و مصرف کتابخانه‌ای پرونده‌ای سرباز است که در هیچ دادگاهی مختومه اعلام نشده است و مجازاتی برای متهم ردیف اولش بریده نشده است و التهاب و تشویش کرونا همچون روز‌های اول با سرعت در این میدان میتازد.
در همین راستا شجاعی مدیر نشر نیستان در گفتگو با خبرگزاری دانشجو می‌گوید برای اینکه کمی از چالش کاهش مخاطب فروش فیزیکی را کم کنیم مجبور به کاهش تیراژ کتاب‌ها شدیم که همین امر در طولانی مدت اتفاق خوبی را برای نشر رقم نمی‌زند، همچنین اقدام به تولید نسخه الکترونیکی و کتاب گویا برای جلب و افزایش مخاطب کردیم.
به طور کلی ناشرین کوچک و بزرگ با چالش‌های عدیده‌ای در این دوران مواجه شدند. مشکلاتی که علیزاده مدیر فروش نشر امیرکبیر آنهارا تعطیلی کتابفروشی‌ها و دفاتر نشر و کاهش عملکرد چاپخانه‌ها برشمرد و عنوان کرد که در اصل فروش مجازی و اینترنتی با وجود رشد عجیب و غریبش تنها بخشی از هزینه‌ها و میزان فروش را جبران کرد.
در اوج کثرت
موردی که شدیدا در حوزه ناشرین در چشم میزند شمار و عده کثیر آنهاست این مسئله در روند فعلی حوزه ناشرین از این جهت اهمیت می‌یابد که در میان این خیل عظیم دیده شدن سخت است و حالا که همه گیری کرونا پیش آمده است دیده شدن سخت‌تر شده است و به یکی از چالش‌های مهم این حوزه تبدیل شده است. به گونه‌ای که مزیت رقابتی به برد رسانه‌ای مبدل شده است و خواه ناخواه به علت تعدد و حجم بالا عده‌ای از فضای رقابتی و دید مخاطبین جا می‌مانند.
به گفته علیزاده روابط عمومی نشر امیرکبیردر گفتگو با خبرگزاری دانشجو تعداد ناشران در کشور به ۱۹۰۰۰ می‌رسد و در این بین رقم ۱۶۰۰۰ آن بر ناشرین غیرفعال دلالت می‌کند. شاه آبادی مدیر فروش نشر مهرستان اصفهان هم در این رابطه اشاره می‌کند که در این مسئله عده‌ای از این ناشرین غیرفعال شامل سازمان‌ها و نهاد‌های دولتی می‌شود که در عوض سپردن چاپ کتابشان توسط یک نشر خودشان اقدام به گرفتن پروانه نشر میکنند. عده‌ای دیگر از این پروانه نشر در پی تسهیلات و امتیازات ناشی از آن هستند؛ و به طور تقریبی میتوان ادعا کرد ما تنها ۳۰۰ الی ۴۰۰ ناشر فعال داریم.
در این ماجرا حلقه دیگری هم خودنمایی می‌کند و آن هم کم بودن تعداد کتابفروشی‌ها به نسبت تعداد و حجم بالای ناشرین است که نشان از عدم تناسب تولید و عرضه است. حال به گفته هاشمی مدیر فروشگاه سوره مهر در گفتگو با خبرگزاری دانشجو با وجود چنددستگی‌های موجود ناشرین فروش کتب صرفا معطوف به ناشرین پرکارتر نبوده و هرنشر و سبک کتابی مخاطب خود را داشته و به فراخور موضوع و محتوا مورد اقبال قرار می‌گیرد.
چرخه انتخابی توزیع
مسئله مهم دیگری که ناشرین درگیر آن هستند ارتباط با شبکه‌های توزیع کتاب است که به آن‌ها مجال بروز می‌دهد. در زمان همه گیری کرونا هم به علت قطع نسبی ارتباط و فروش فیزیکی ناشرین شبکه‌های توزیع کتاب اهمیت بالاتری پیدا کرده و از مهمترین راه‌های فروش و دیده شدن کتب و ناشرین به حساب می‌آیند.  
این موضوع به گونه‌ای است که ناشرین کم کارتر و شهرستانی به راحتی نمی‌توانند با آن‌ها ارتباط بگیرند و کار کنند، و همین امر است که موجب آسیب دیدن بیشتر چنین ناشرینی می‌شود. شاه آبادی مدیر فروش نشر مهرستان دلیل این امر را در آن می‌داند که تعداد تیراژ و چاپ کتاب‌هایی که ناشر در اختیار شبکه‌های توزیع قرار می‌دهد حدنصابی دارد و تا مادامی که به حدنصاب مذکور نرسیده است شبکه پخش کتاب را نمی‌پذیرد تا به ویزیتور‌های خود جهت ارائه به کتاب فروشی‌ها بدهد؛ لذا مستلزم حل این ماجرا ارتباط گیری مستقیم خود ناشر با کتابفروشی هاست، تا با این کار به مرور اعتماد شبکه‌های توزیع را جلب کرده و تیراژ خود را هم به حدنصاب مذکور برساند.
نکته جالب این ماجرا اینجاست که میتوان ادعا کرد تعیین مصوب این میزان حدنصاب از سمت ارگان یا مرجع قانونی خاصی تعیین و تصویب نشده است و شاید هم امری سلیقه‌ای از سمت طرف ذی نفع ماجراست. شبکه‌های توزیع زیادی در حال فعالیت هستند که آمار خیلی دقیقی هم از شمار آن‌ها جایی ثبت نشده است. اما در میان آن‌ها تعدادی هستند که به عنوان شبکه‌های اصلی به شمار می‌روند من جمله ققنوس، گسترش، آثار و ترنج در تهران و پردازان در مشهد و فدک در اصفهان.
به قیمت تسهیلات
درکنار تمام آسیب‌ها و چالش‌های ناشرین انتظار می‌رود دولت تسهیلات و حمایت‌هایی را شامل حال ناشرین کند و از این راه به ناشرین کمک کند. چراکه دغدغه‌ها و چالش‌های ناشرین در این دوران بیش از هرزمان دیگری به بدنه و حیات آن‌ها چنگ می‌زند. علیزاده روابط عمومی نشر امیرکبیر در گفتگو با خبرگزاری دانشجو حمایت‌های دولت در دوران کرونا برای ناشرین را اینگونه برشمرد: «اولین اقدام از سمت وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی به این شکل صورت گرفت که مقداری کاغذ با قیمت دولتی ارائه کرد. با وجود اینکه وزارت فرهنگ و ارشاد با این اقدام در پی حکایت از ناشرین بود، اما تکانه‌های بازار کاغذ و نیاز ناشرین آن به اندازه‌ای است که این اقدام عملا کارکرد خاصی نداشت چرا که اگر فرض کنیم واحد نیاز ناشرین ۱۰۰ واحد است میزان ارائه شده توسط این اقدام ۵ واحد بود.»  
شجاعی مدیر نشر نیستان هم در اینباره در گفتگو با خبرگزاری دانشجو عنوان کرد:« بروکراسی و روند اداری دریافت این سهمیه کاغذ به گونه‌ای بود که بسیاری ناشرین قادر نبودند برای دریافت آن صبر کنند و عمدتا میزان کمی از آن استفاده شد.»
علیزاده دومین اقدامی که از سمت دولت متوجه ناشرین شد را نمایشگاه مجازی کتاب عنوان کرد. همچنین افزود: «استقبال و فروش این نمایشگاه به قدری بالا بود که سرعت پاسخ دهی به سفارشات پایین بود و چرخه نمایشگاه از روند استقبال عقب ماند.»
وی معتقد است: «ناشرینی که با آمادگی کافی در این نمایشگاه حضور به هم رساندند اتفاق مثبتی را برای خودشان رقم زدند در حالی که تعدادی از ناشرین با وجود انجام ثبت نام در نمایشگاه حضور نیافتند. همین استقبال‌ها و فروش‌ها موجب شد مجددا چرخه نقدی به راه بیفتد چرا که نمایشگاه بزرگ کتاب همیشه موجب این امر میشد و بودجه نقدی زیادی را به گردش در می‌آورد. برخلاف کار با شبکه‌های پخش که عملکرد نقدی آنی‌ای ندارند و با تخفیف کتاب را از ناشر خریداری میکنند و در عوض چک می‌دهند.»  
شجاعی مدیر نشر نیستان هم دراینباره عنوان کرد که نمایشگاه کتاب سود خاصی برای ناشرین در پی نداشت با وجودی که هزینه ارسال رایگان از ناشرین اخذ میشد و همچنین تخفیفات کتاب‌ها که گا‌ها در کنار هزینه بسته بندی سودی را که نصیب ناشر نمیکرد بلکه چیزی هم از جیب خود ناشر صرف میشد.
علیزاده سومین اقدام دولت برای حمایت از ناشرین در دوران کرونارا فروش‌های استثنایی و پویش گونه پاییزه برشمرد و معتقد بود: «چنین اقداماتی مسکن موقت است و در طولانی مدت و کلان‌تر اثرگذار و کمک کننده نیست.»
چنین که از یافته‌ها و گفته‌های ناشرین مختلف به نظر می‌رسد تقریبا هیچ حمایت یا تسهیلات سازمان یافته و موثری به ناشرین در این دوران همه گیری کرونا ارائه نشده است. ازجمله پیشنهادات خود ناشرین در راستای حمایت‌های بالقوه دولت از آن‌ها این است که به فرض مثال همان هزینه‌ای که صرف خریدن کتاب‌های برخی ناشرین می‌کنند و بهره کافی ندارد را به خود ناشر ارائه دهند تا ناشر این هزینه را صرف تبلیغات گسترده همان کتاب برای دیده شدن موثر کتاب مذکور کند.
کلام آخر
با وجود آشوب و مشکلاتی که برای همه ناشرین در این دوران همه گیری کرونا ایجاد شد، برخی ناشرین کم کارتر به جهت اینکه پیش از ماجرای همه گیری هم مشکلات و دردسر‌های بیشتری داشتند سخت‌تر توانستند با شرایط موجود هماهنگ شده و به روند کاری خود ادامه دهند.  
از طرفی هم ناشرین حمایت‌های خاصی از سمت دولت دریافت نکرده اند، با اینکه انتظار می‌رفت در چنین شرایط سختی که به علت محدودیت‌های کرونایی و تعطیلی‌ها و تورم‌های ناشی از آن ایجاد شده است دولت تسهیلات و بسته‌های کمکی را برای ناشرین در نظر بگیرد. شبکه‌های پخشی کتاب هم تا مدت نه چندان واضحی تبلیغ و پخش کتاب‌های این ناشرین را به عهده نمیگیرند.
حتی در نمایشگاه‌های کتاب هم که میبایست فرصتی باشد برای دیده شدن ناشرین عمومی با وجود قیمت بالای تبلیغات این امکان تا حد زیادی ممکن نیست. همینطور نمایشگاه مجازی کتاب برگزار شده در عین نفع ناشر تاثیرمنفی بر کتابفروشی‌ها گذاشت، کتابفروشی‌هایی که در اولین سطح فروش کتاب تکانه‌های ناشی از همه گیری کرونا را دریافت و لمس کردند.

منبع: خبرگزاری دانشجو

کلیدواژه: کتاب نشر ناشر شبکه های توزیع همه گیری کرونا کتابفروشی ها بازار نشر مدیر فروش دیده شدن خود ناشر کتاب ها عده ای

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت snn.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرگزاری دانشجو» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۱۰۲۰۳۳۴ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

از سینمای متفکر به فیلم های کمدی رسیدیم

به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین، وقتی عمیق و موشکافانه به موضوع نگاه کنیم، خواهیم دید تاثیر نامطلوب این ماجرا در دراز مدت به مراتب بیشتر از سودی است که حاصل سینما می‌شود؛ از گسترش نفوذ تفکر سرمایه‌داری تا محدود شدن سینمای ایران به ژانر کمدی ارائه تصویر نامناسب از سینمای ایران دردنیا و... بخشی از نتایج تبلیغات گسترده فیلم‌ها در شبکه‌های ماهواره است.

روزنامه اعتماد با محمدمهدی عسگرپور، رییس هیات‌مدیره خانه سینما در همین باره گفت‌وگویی انجام داده و نظرش را درباره تبلیغ فیلم‌ها در شبکه‌های ماهواره‌ای جویا شده است که ادامه می‌خوانید:

جناب عسگرپور! بحث درباره تبلیغات فیلم‌های سینمای ایران در شبکه‌های ماهواره‌ای فارسی‌زبان، به امروز و دیروز و امسال و پارسال مربوط نمی‌شود و اصلا نکته جدیدی در سینمای ایران نیست، اما همان‌طور که می‌دانید این موضوع از سال گذشته رویکرد جدیدی پیدا کرده است، نظر شما درباره این موضوع چیست؟

همان‌طور که اشاره کردید، بحث تبلیغات در شبکه‌های ماهواره‌ای قدمت دارد، قبل‌تر محدودیت زیادی روی این تبلیغات اعمال می‌شد اما در حال حاضر این محدودیت‌ها ظاهرا کمتر شده است، این موضوع از جایی شروع شد که تهیه‌کنندگان، تولیدکننده‌ها و پخش‌کننده‌ها احساس کردند از کانال‌های داخلی برای معرفی فیلم‌شان به جایی نمی‌رسند و نمی‌توانند از امکانات داخلی که در گذشته کارایی داشت بهره ببرند، امکانات داخلی در گذشته کارایی داشت و محدودیت کمتر داشت اما در حال حاضر کارایی خیلی کمی دارد و در عوض محدودیت زیادی دارد، پس تصمیم گرفتند برای تبلیغات فیلم‌شان به دنبال امکاناتی باشند که کارایی داشته باشد. اگر نمودار این اتفاق را رسم کنید خودتان متوجه می‌شوید مجموعه‌ای از عوامل
در کنار هم قرار می‌گیرد و دست به دست هم می‌دهد تا فیلمساز به شبکه‌های ماهواره‌ای پناه ببرد. رویکردی که قبل‌تر تجربه نشده در حال حاضر این است که سینماگران از صداوسیما به عنوان بازوی تبلیغاتی نمی‌توانند بهره ببرند، ضمن اینکه اقبال به شبکه‌های صداوسیما هم کم است وازطرفی صدا وسیما عمدتا محصولات خاصی مدنظر دارد و برای همان فیلم‌ها تبلیغ می‌کنند از امکانات شهری هم که هیچ کمکی به سینماگران نمی رسد، برای سینماگران تنها امکان معرفی فیلم‌شان کانال‌های ماهواره‌ای باقی می‌ماند.

انگار تبلیغ فیلم‌ها برای یک تعداد فیلم است‌.

نکته مهمی که نباید از نظر دور داشت این است که تبلیغات ماهواره برای یک تعداد فیلم کاربرد دارد و برای دیگر فیلم‌ها شاید موفقیتی نداشته باشد.انگار که در و تخته با هم جور شده باشند فیلم‌های پرمخاطب در این شبکه‌ها تبلیغ می‌شوند، البته بده و بستانی هم این وسط صورت می‌گیرد و راه برای تبلیغ فیلم‌های کمدی بیشتر باز می‌شود، اینکه این مسیر تا کی ادامه دارد و در ادامه به چه شکلی صورت می‌گیرد، نمی‌شود پیش‌بینی کرد امافارغ از کیفیتی که فیلم‌ها دارند که ماآنهارا د وست داشته باشیم یا دوست نداشته باشیم هراثری امکان تبلیغ باید داشته باشد. صاحب اثرباید مسیری را برای معرفی محصولش باز کند وقتی در داخل کشورمان بیشتر امکانات و درها به روی فیلم‌سازان بسته است و فضای تبلیغات فیلم‌ها در خدمت یکسری محصولات مختص حاکمیت است راه‌چاره‌ای برای فیلمسازان باقی نمی‌ماند. به‌رغم اینکه مدیران دولتی (سینما) جلسات مکرر با مسوولان رسانه ملی بگذارند و از جلسات‌شان عکس بگیرند و تفاهمنامه هم امضا کنند اما در عمل می‌بینیم این تفاهم‌ها اجرایی نشده کما اینکه الان تعاملات به صفر نزدیک است.

بحث خروج سرمایه از کشور و هزینه‌ای که برای شبکه‌های ماهواره می‌شود دراین مسیر چقدر اهمیت دارد.

حتما موضوع مهمی است، حتما اگر تهیه‌کنندگان سینمای ایران امکانات داخلی کارآمد برای‌شان فراهم می‌شد، فضای داخل کشور را به تبلیغات در رسانه‌های خارج ترجیح می‌دادند. وقتی مجاری تبلیغ در داخل بسته و بی‌کیفیت می‌شود و از سوی دیگرتبلیغات در شبکه‌های ماهواره‌ای هزینه کمتر و کارایی بیشتر را متوجه صاحب اثر می‌کند، سینماگر خود به خود به خارج از کشور سوق داده می‌شود.

در لابه‌لای صحبت‌تان اشاره کردید که بده و بستانی بین تبلیغ فیلم‌ها و ماهواره‌ها صورت می‌گیرد. بیشتر در این خصوص توضیح می‌دهید؟

به این معنی که تبلیغات فیلم‌های ایرانی برای شبکه‌های ماهواره‌ای سود خوبی دارد، یعنی با افزایش مخاطب آنها همراه می‌شود، شما دقت کنید در چند سال اخیر صداوسیما که با افت مخاطب همراه بوده اما شبکه‌های ماهواره‌ای پرمخاطب‌تر شدند، کشور همسایه ما ترکیه در صادرات سریال رتبه بسیار بالایی دارد و این باعث می‌شود فعالیت‌ها در این کشور گسترش پیدا کند یا در کشور کره، در ساخت سریال‌های پرمخاطب موفق بوده. وقتی شبکه‌های ماهواره‌ای اقدام به پخش این سریال‌ها می‌کنند با رشد مخاطب همراه می‌شوند. تقویت شبکه‌های ماهواره‌ای باعث می‌شود سینماگران ما هم به سمت آنها بیشتر گرایش پیدا کنند و این باعث می‌شود تبلیغات به سمت ماهواره‌ها بیشتر شود واین یعنی تعامل.

متاسفانه در داخل کشور نه تنها چنین تعاملی اصلا وجود ندارد که اصلا به گسترش فعالیت و تقویت رسانه ملی فکر نمی‌شود، اما آقای عسگرپور تا به اینجا بیشتر درباره سطح ماجرا صحبت کردیم، یعنی دریافت‌های مستقیم از تبلیغات فیلم‌ها در ماهواره‌ها را بررسی کردیم، اما اینجا بد نیست کمی زیربنایی به این ماجرا بپردازیم، شما اشاره کردید اگر نمودار رسم کنیم تمام راه های فیلمسازان به خارج می‌رسد، ولی ما هم برای شما از جنبه دیگر نمودار رسم می‌کنیم و از تناقض‌ها و تبعیض‌ها در این نمودار می گوییم‌. اگرچه در وهله اول این فروش قطعا برای بخشی از سینمای ایران مفید است اما پرسش اینجاست چرا مدیران سینما این فروش را به دوران مدیریت خود نسبت می‌دهند و این فروش را از عملکرد مطلوب خود ناشی می‌دانند؟ مگر سهم عمده فروش از تبلیغات ماهواره نیست‌؟ مگر ماهواره در معنای کلی کلمه امر مذمومی نیست؟ آیا این تناقض نیست؟

به عقیده من تبعاتی که این ماجرا دارد بسیار مهم است.

از سوی دیگر پرسشی که مطرح می شود اگر مدیران به دنبال گردش اقتصاد و فروش فیلم‌ها در سینما هستند چرا از اکران و نمایش فیلم‌های اجتماعی خوب مثل برادران لیلا و تفریق و... جلوگیری می‌کنند؟ اگر فروش خوب است چرا سینمای اجتماعی را محدود کردند؟ چرا قاطبه سینماگران شاخص اجتماعی امروز بیکار هستند و نمی‌توانند کار کنند؟ این تناقض نگران‌کننده نیست‌؟ به عنوان مثال اکران فیلم اجتماعی از رخشان بنی‌اعتماد یا اصغر فرهادی آن‌هم بدون تبلیغ در ماهواره‌، آیا پرفروش نخواهد شد؟ چرا این فیلمسازان نباید امروز فیلم بسازند؟ اصلا اگر فروش خوب است چرا تبلیغ در ماهواره‌ها را رسما اعلام نمی‌کنند؟

اتفاقا معتقدم در دوره‌ای هستیم که مخالفین سینمای متفکر ایران که مایلند شمایل غیرعمیقی ازسینمای چند دهه گذشته وجود داشته باشد، با بخشی از آقایان حاکمیت در کنار هم قرار گرفتند و با هم خواسته یاناخواسته هم‌جهت شده‌اند. به بیانی دیگر مجموعه‌ای از حاکمیت نظری دارد و بیشتر اوقات درحدشعاراز ارزش‌ها می‌گوید بدون اینکه توان توضیح درست داشته باشد با سینمای متفکر که غالبا دیدگاه انتقادی دارد مقابله می‌کنند، در خارج از کشور هم طی چندسال گذشته جریان‌هایی شکل گرفته که مایل است سینمای تفکربرانگیز ایران حضوررسمی نداشته وحالا این دو جریان در کنار هم به سینمای ایران لطمات جدی می‌زنندهرچند در ظاهر با هم مخالفند اما در عمل کنار هم هستند، در پاسخ به سوال شما باید بگویم که بله فعلا بخش مهمی از سینمای ایران فعال نیست‌. عده ای از فروش فیلم‌ها سودهایی می‌برند که اتفاقا نوش جان‌شان، در شرایطی قرار گرفتیم که اگر نقد می‌کنیم باید بلافاصله تمجید هم کنیم، چون معمولا از جانب مدیران کم تسلط سطحی‌نگر به منتقدان وضع موجود حمله می‌شود که شما با موفقیت همکاران‌تان مخالفید و شما اساسا با موفقیت سینما مخالفید و به این نحو سینماگران را به جان هم می‌اندازند، به همین دلیل لابه‌لای صحبتم می‌گویم که باور کنید از فروش فیلم‌های همکاران خوشحالم اما وقتی حرف از رونق می‌زنیم این واقعا مربوط به بخش نسبتا کم سینمای ایران می‌شود. مفهوم و واژه رونق گستردگی دارد و ما وقتی از رونق صحبت می‌کنیم از یک صنعت حرف می‌زنیم. از رونق صحبت می‌کنیم اما نزدیک به ۷۰درصد همکاران کارگردان ما چندسال است که بیکارند. این کجایش اسم رونق دارد؟ البته تعداد زیادی از سالن‌های سینما به واسطه بعضی فیلم‌ها پرمخاطب می‌شود که این می‌شود سود ‌صاحبان سالن ولی تعداد کمی از کارگردانان و تهیه‌کنندگان ما کار می‌کنند، حتی تعداد کمی از بازیگران ما کار می‌کنند. شما به فیلم‌ها و سریال‌ها نگاه کنید، چند بازیگر هستند که در حال حاضر مشغول به کار هستند پس بقیه کجا هستند؟

این اسمش را می‌توانیم رونق بگذاریم؟

رونق بخشی ازسینماست ونه سینما به مفهوم کلی، به نظر من مسوولان لطف کنند واژه رونق را این‌قدر به کار نبرند.این اعداد و فروش سالن های سینما بخش کمی از کل مجموعه سینما را شامل می‌شود، در صورتی‌که در حال حاضر می‌بینیم به جای آنکه زمینه‌ای ایجاد شود تا کورسوی امید ایجاد شود تا بقیه اهالی سینما هم بتوانند کار کنند اما جریان نظارتی به گونه‌ای عمل می‌کنند که تنها بخشی از سینما فعال است و بخش زیاد دیگری غیرفعال، اینکه اسمش رونق نیست، درحالی که مزیت نسبی فرهنگی و هنری سینمای ایران با سینمای جدی و تفکربرانگیز بوده است که من معتقدم این بخش را در حال حاضر به مقدار بسیار زیادی از دست دادیم، مگر اینکه فیلمسازان با شرایط اقتصادی و روحیات خودشان فیلمی تولید کنند و در دنیا منتشر کنند که آن قسمت از سینما کارکرد خودش را دارد، ولی درخصوص فیلمسازان صاحب اصول وسبک عملازمینه‌ای برای فعالیت‌شان وجود ندارد و اگر هم بخواهند فعالیت کنند، نمی‌توانند چون قواعدی که در سینمای ایران در حال حاضر وجود دارد با قواعدی که آنها به آن پایبند هستند فاصله دارد و به آن تن نمی‌دهند.

اینجا همان جایی است که همان دو جریانی که گفتم برای از بین بردن بخش مهمی از سینمای ایران که حضورشان مزیت نسبی است همگام می‌شوند.امیدوارم سازندگان فیلم‌های پرفروش فراموش نکنند که بخشی از امکان فعالیت مستمری که برای آنها به وجود آمده مرهون فعالیت درخشان فیلمسازان روشنفکر و متفکر است که مسیررابرای سینمای پرآوازه ایران شکل داده تا برای جریان‌های مختلف محترم شمرده شود، تصور اینکه به تدریج سینمای متفکر از زیست بوم سینمای ایران حذف شود و بقیه این زیست بوم که فعلا مترادف شده با فیلم‌های کمدی بتواند بار فرهنگی سینما را به دوش بکشد بسیار ساده‌انگارانه است.

جالب، سکوت مدیران در این باره است‌.

مدیران که فعلا تلاش‌شان روی فروش بالا به هر قیمتی است و ظاهرا آن‌قدر پروانه ساخت فیلم کمدی صادر شده یا درخواست شده که خودشان به این موضوع پی بردند.

حتی اعلام کردند که دیگر فیلم کمدی در اولویت ما نیست و گفتند درخواست پروانه ساخت برای فیلم کمدی ندهید.

الان سینما یک مدل خاص رواج پیدا کرده است، قبل از انقلاب می‌گفتند مرحوم بیک ایمان‌وردی درسال چند فیلم همزمان با هم کار می‌کرد طوری که ممکن بودبا همان لباس فیلم اول سر فیلم دوم و سوم هم حاضر می‌شد، الان شما نگاه کنید اکثر پلان فیلم‌های پرفروش خیلی شبیه هم شده‌اند، (باز اینجا تاکید می‌کنم که این نوع فیلم‌ها باید ساخته شود و فروش داشته باشند) ولی کیفیت هم باید داشته باشند یا نه؟ البته من بیشتراین مشکلات را از نگاه وعملکردمدیران می بینم که نگاه بلندنظرانه به اداره سینما ندارند تا زمینه ایجاد شود که فیلمسازانی که مزیت نسبی برای سینما هستند هم فعالیت کنند. غم‌انگیزتر آنجاست که امروز بخش رسمی سینما که تریبون دارند به بخش دیگر و ارزشمند سینما حمله می‌کنند. شما به فهرست چهل ساله سینمای ایران و فیلم‌هایی که در سینمای ایران ساخته شده، نگاه کنید ببینید از کجا به کجا رسیدیم.

اتفاقا به نکته‌ای اشاره کردید که مدنظر ما بود. دوره‌ای بود که عباس کیارستمی پرچمدار سینمای ایران بود، درحالی که الان سینمای کمدی فاقد کیفیت پرفروش می‌شوند و مدیران از این فروش فخر می‌فروشند و فیلم‌های کمدی پرچمدار سینمای ایران شده و جهان هم ما را با این فیلم‌های کمدی رسمی می‌شناسد. جناب عسگرپور! نیک می‌دانید اگر ما به تبلیغات فیلم‌ها در ماهواره‌ها ایراد می‌گیریم بخش‌های مختلف دارد. یک بخش هم همین نگاهی است که جهان به سینمای ایران از طریق ماهواره‌ها دارد.

در دهه شصت زمانی که جنگ بود مدیران ما تلاش کردند ارتباطات بین‌المللی برقرار کنند درحالی که ایران درگیر جنگ با عراق بود بخش فرهنگی کار خودش را بکند و ایران با فیلم‌هایش در جهان شناخته شود و نگاه‌ها به سمت ایران باشد. اواخر دهه شصت بود که هفته فیلم ایران در امریکا برگزار شد و تعداد زیادی از فیلمسازان شناخته شده و معتبر فیلم‌های‌شان در این رویداد شرکت کرد. همان زمان که مخالفان تظاهرات به راه انداخته بودند وخاطره معروف عباس کیارستمی با پرویز صیاد هست که به او گفت من بیرون سالن با پلاکارد می‌ایستم تو به سالن برو و فیلم ببین.

می‌خواهم بگویم آن زمان این‌گونه از سینمای روشنفکر دفاع می‌کردند شما درنظر بگیرید که الان هفته فیلم دراروپاوامریکا برگزار کنیم چه دستاوردی آقایان برای نمایش آثارموردعلاقه‌شان در این رویداد دارند؟ سینمای متفکر و روشنفکر را که از بین بردند، این فیلم‌های پرفروش می‌شوند نماینده سینمای ایران؟ البته من معتقدم نسل جوان با استعداد زیادی داریم که می‌توانند پرچم‌های سینمای ایران در دنیا راهمچنان بالا ببرند اما یازمینه کار برای‌شان فراهم نیست یا مجبورند به سمت پول و سرمایه و دلخوشی سینماداران بروند ودرچرخه کمدی‌سازی مدل فعلی قرار بگیرند و این برای سینمای ایران نه تنها بد است که فاجعه است. زمانی بود که در جشنواره‌های مهم خارجی هر سال فیلمی به صورت رسمی از ایران داشتیم. در حال حاضر فقط بگیر و ببند و توبیخ است که چرا فیلم‌ها بدون مجوز در جشنواره‌های خارجی شرکت می‌کنندو وزارت ارشاد مجبور است جلوی این فیلم‌ها را بگیرد. درحالی که باید فضای کار برای سینماگران باز شود تا فیلم‌ها در مسیر رسمی و بدون دعوا در چنین رویدادهای معتبری شرکت کنند. قبلا رنگ‌آمیزی تنوع فیلمسازان در سینمای ایران زیاد بود ولی در حال حاضر بخش زیادی از سینماگران دیگر امکان فعالیت ندارند. ازطرفی غلبه نگاه امنیتی رایج دردستگاه‌های امنیتی برنگاه فرهنگی مدیران روزگار ناخوشایندی رابرای سینما رقم زده است.

جناب عسگرپور! نکته‌ای که در آخر به آن اشاره کنیم، آیا تبلیغات ماهواره‌ای که فروش هرچه بالای فیلم‌های سینمای ایران آن‌هم به صورت تبعیض‌آمیر به دنبال دارد، باعث نفوذ تفکر سرمایه‌داری در سینما می‌شود؟ چون در حال حاضر در سینما همه چیز به پول خلاصه شده، تهیه‌کننده‌ها فیلم کمدی می‌سازند چون بازگشت سرمایه دارد و حرف پول در میان آنهاست، سینماداران فیلم کمدی اکران می‌کنند چون بازگشت سرمایه دارد، جالب اینکه فیلمسازان مدعی تفکر هم سمت ساخت فیلم کمدی رفتند، آیا رواج چنین تفکری درست است؟ نکته مهم‌تر اینکه آیا وقتی تهیه‌کننده‌ای از نمایش فیلمی سود هنگفت می‌کند آیا این دریافت هزینه نباید در سینما منتشر شود؟ یا اینکه فقط مختص به تهیه‌کننده است؟ از این منظر که در کشورهای خارج از سودهای کلان حاصل از فیلم‌های پرفروش تهیه‌کننده باید دو، سه فیلم تجربی هنری بسازد و دست فیلمسازان جوان را بگیرد... در ایران انگار اوضاع فرق می‌کند. نظر شما در این مورد چیست؟

با توصیه‌های اخلاقی نمی‌توان یک زیست بوم را اداره کرد، تهیه‌کننده و سرمایه‌گذار ما هم حاصل شرایط کشور هستند، با مجموعه‌ای از دولت مواجهیم که از راه‌های گوناگون از مردم عوارض و مالیات و... می‌گیرد، هزینه‌های زندگی را به ‌شدت بالا می‌برد، ارزش پول ملی را به بدترین حالت می‌رساند و بعد توقع فرزندآوری و حال خوب و نشاط از مردم دارند. واقعا نمی‌دانم با چه رویی چنین توقعاتی از جامعه دارند؟ دیگر دست در جیب مردم کردن جزو ساختار کشور شده است.

تهیه‌کننده و سرمایه‌گذارونهایتا تولیدفیلم هم محصول همین شرایط است (همین‌جا بگویم که اغلب با سرمایه‌گذار در سینما مواجه هستیم تا تهیه‌کننده). شما به صنعت خودروسازی نگاه کنید. همین چند وقت پیش بود که رسما اعلام شد که یک شرکت خودروساز نزدیک به چند هزار میلیارد از مردم زیادی گرفته است با خودم گفتم اگر فقط همین یک مورد مدیران خودروسازی مجبور شوند پول زیاد گرفته شده از مردم را به آنها پس دهند مردم به این نتیجه می‌رسند که با نظامی مواجه هستند که با عدالت با آنها رفتار می‌کند و حقوق آنها را رعایت می‌کند ولی نتیجه چه شد می‌فهمید در یک جریانی این تبلیغات باید اتفاق می‌افتاد، همین و بس، اصلا مگر سابقه‌ای از پس دادن وجود داشته که این دومی‌اش باشد؟ در چنین زیست بومی دیگر به سختی می‌شود از تعهد و اخلاق و سلامت فرهنگی گفت. وقتی هم به دست‌اندرکاران جدیدی که سود زیادی برده‌اند از مسوولیت اجتماعی می‌گویی در ظاهر تایید می‌کنند ولی در دل پوزخند می‌زنند، به نظرم خیلی تقصیر آنها نیست، چراکه بیشترشان در زیست بومی که شالوده‌اش در عملکرد مسوولین مشخص است، رشد کرده‌اند.

آقای عسگرپور! به عنوان پرسش آخر با تبلیغات فیلم‌ها در ماهواره موافق هستید یا مخالف؟

مخالفم اما به تهیه‌کننده‌ها حق می‌دهم وقتی در داخل با بی‌مهری مواجه می‌شوند برای بازگشت سرمایه به ماهواره متوسل شوند. وقتی صحنه کشور ما از نخبگان خالی شده، وقتی مدیران ما فهم دقیقی از اداره حوزه‌های فرهنگ و هنر را ندارند، وقتی می‌گوییم فروش بالای چند فیلم رونق کل سینما به شمار نمی‌رود، تازه از آنجا مساله ما با آنها شروع می‌شود و آنها سینماگران را به جان هم می‌اندازند که شما از فروش فیلم همکاران‌تان راضی نیستید و مساله را سخیف جلوه می‌دهند.

در دوره‌ای هستیم که مخالفین سینمای متفکر ایران که مایلند شمایل غیرعمیقی از سینمای چند دهه گذشته وجود داشته باشد، با بخشی از آقایان حاکمیت در کنار هم قرار گرفتند و با هم خواسته یا ناخواسته هم‌جهت شده‌اند.
اگر نقد می‌کنیم باید بلافاصله تمجید هم کنیم، چون معمولا از جانب مدیران کم تسلط سطحی‌نگر به منتقدان وضع موجود، حمله می‌شود که شما با موفقیت همکاران‌تان مخالفید و شما اساسا با موفقیت سینما مخالفید و به این نحو سینماگران را به جان هم می‌اندازند.
از رونق صحبت می‌کنیم اما نزدیک به ۷۰درصد همکاران کارگردان ما چندسال است که بیکارند، حتی تعداد کمی از بازیگران ما کار می‌کنند، شما به فیلم‌ها و سریال‌ها نگاه کنید چند بازیگر هستند که در حال حاضر مشغول به کار هستند پس بقیه کجا هستند؟
الان هفته فیلم در اروپا و امریکا برگزار کنیم چه دستاوردی آقایان برای نمایش آثار مورد علاقه‌شان در این رویداد دارند؟ سینمای متفکر و روشنفکر را که از بین بردند، این فیلم‌های پرفروش می‌شوند نماینده سینمای ایران؟
معتقدم نسل جوان با استعداد زیادی داریم که می‌توانند پرچم‌های سینمای ایران در دنیا را همچنان بالا ببرند، اما یا زمینه کار برای‌شان فراهم نیست یا مجبورند به سمت پول و سرمایه و دلخوشی سینماداران بروند و در چرخه کمدی‌سازی مدل فعلی قرار بگیرند و این برای سینمای ایران نه تنها بد است که فاجعه است.
زمانی بود که در جشنواره‌های مهم خارجی هر سال فیلمی به صورت رسمی از ایران داشتیم. در حال حاضر فقط بگیر و ببند و توبیخ است که چرا فیلم‌ها بدون مجوز در جشنواره‌های خارجی شرکت می‌کنند و وزارت ارشاد مجبور است جلوی این فیلم‌ها را بگیرد. درحالی که باید فضای کار برای سینماگران باز شود تا فیلم‌ها در مسیر رسمی و بدون دعوا در چنین رویدادهای معتبری شرکت کنند.
دیگر دست در جیب مردم کردن جزو ساختار کشور شده است. تهیه‌کننده و سرمایه‌گذار و نهایتا تولید فیلم هم محصول همین شرایط است.
به‌رغم اینکه مدیران دولتی (سینما) جلسات مکرر با مسوولان رسانه ملی بگذارند و از جلسات‌شان عکس بگیرند و تفاهمنامه هم امضا کنند اما در عمل می‌بینیم این تفاهم ها اجرایی نشده کما اینکه الان تعاملات به صفر نزدیک است.

۲۲۰۵۷

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید. کد خبر 1900028

دیگر خبرها

  • ادعای دختر پوراحمد درباره مرگ پدرش: نرفته بود که خودکشی کند | می‌دانست چه بلایی می‌خواهد سرش بیاید
  • بودن یا نبودن کتابفروشان؛ مسئله ناشران چیست؟
  • از سینمای متفکر به فیلم های کمدی رسیدیم
  • خودروهای الکتریکی آینده به صحنه آمدند
  • انتشارات شهید کاظمی با دست پر به نمایشگاه می‌­آید
  • جمع‌آوری «نامزد گلوله‌ها» سال گذشته از نمایشگاه کتاب به شدت غیرفرهنگی بود!
  • ادعای دختر کیومرث پوراحمد: پدرم نرفته بود شمال که خودکشی کند
  • ماجرای شبکه اجتماعی تیک تاک و ممنوعیت در آمریکا به کجا رسید؟
  • قیمت عجیب حواله‌های خودرو؛ ۱۲ میلیارد تومان ناقابل!
  • خالق تیک‌تاک شایعه‌ها را تکذیب کرد: برنامه‌ای برای فروش این شبکه اجتماعی نداریم