«آن شب» فیلم ژانر وحشت نیست/ فضایی بکر برای سینمای ایران
تاریخ انتشار: ۲۸ بهمن ۱۳۹۹ | کد خبر: ۳۱۰۲۷۱۸۲
محمد درمنش تهیهکننده سینما که به زودی فیلم سینمایی «آن شب» به کارگردانی کوروش آهاری را روی پرده سینماها میبرد، در گفتگو با خبرنگار مهر گفت: این فیلم سینمایی قرار است از ۶ اسفندماه روی پرده سینماها برود، همچنین مواد تبلیغاتی این فیلم به تازگی در تلویزیون آغاز شده است و به زودی دیگر مواد تبلیغاتی این فیلم آماده و ارائه میشود.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
وی درباره انتخاب لوکیشن فیلم در آمریکا توضیح داد: در پروسه جریان فیلمسازی، مجموعه کارهایی را انجام دادیم که فکر کردیم نیاز به بازنگری دارد، یعنی حداقل بازنگری بحث کیفیت و مخاطب بوده است، با این رویکرد به لوکیشن مناسبی برای ساخت چنین فیلمی نیاز داشتیم که تصمیم گرفتیم آمریکا را به عنوان لوکیشن اصلی این پروژه استفاده کنیم، در واقع لوکیشن آمریکایی نسبتاً برای فیلمهای ایرانی بکر است که میتواند جای کار خوبی برای فیلمهای ایرانی باشد.
این تهیهکننده سینما با اشاره به حضور بازیگران ایرانی- آمریکایی در این فیلم بیان کرد: بازیگر ایرانی- و آمریکایی در آمریکا حضور دارند که دوست دارند با ایرانیها کار کنند، در واقع این گروه از بازیگران اگر بخواهند در فیلمهای خارجی بازی کنند معمولاً نقش پنجم و ششم را بهدست میآورند اما میتوانند در فیلمهای ایرانی نقش اول را داشته باشند که این مساله بسیار مهم است.
وی در بخشی دیگر از صحبتهای خود تاکید کرد: کشورهای غربی و مشخصاً آمریکا به دنبال تنوع در صوت و تصویر هستند، هالیوود هم آثار متنوعی را برای آمریکاییها و دیگر کشورها تولید میکند، اما یک چیزی آنجا کم است که شامل جنس فیلمهای سینمایی با طمع مستند است، مخاطب خارجی وقتی این دسته از فیلمها را میبینند حس میکنند که این آثار مستند است، همچنین آمریکاییها علاقه مند هستند با فرهنگ شرق به صورت عام، کشورهای مسلمان به صورت خاص و کشور ایران شیعه به صورت خاص تر آشنا شوند، چرا که از این کشورها در رسانهها تنها اخبار سیاسی منتشر شده است.
درمنش گفت: در نظر داریم یک مجموعه سوژهها و موضوعاتی که طعم مستند دارد و درباره فرهنگ شرق به خصوص ایران است، تولید کنیم، فیلم «آن شب» نیز از این دست آثار است، یکی از نکات مثبت این فیلم این است که هیچ پلان تحریف شدهای نسبت به موضوع وجود ندارد و همین مساله فیلم را برای مخاطب قابل درک کرده است.
وی تاکید کرد: «آن شب» در خارج از ایران چند اکران داشته است و بازخورد مثبتی نیز به همراه داشته است و به زودی نیز اکران انگلیس این فیلم آغاز خواهد شد. ما با کمپانی IFC در آمریکا برای پخش در این کشور قرارداد بستهایم تا این فیلم در آمریکا روی پرده برود، در کنار آن رایت هایی به کشورهای مختلف فروخته میشود که برنامه اکران این فیلم در کشور مورد نظر برعهده خود کمپانی خریدار است.
تهیه کننده «آن شب» ادامه داد: فکر میکنم استقبال خوبی از این فیلم در ایران شود، البته این را باید بگویم که «آن شب» ژانر وحشت نیست و بیشتر میتوان آن را یک اثر دلهرهآور و هیجانی دانست، در واقع ژانر وحشت در کشور ما جواب نخواهد داد، چرا که مخاطب سینما به دلیل شرایطی که در آن قرار دارد، ترجیح میدهد بیشتر فیلمهای شاد و کمدی ببیند. البته در کنار آن به دنبال فیلمهای هیجانانگیز نیز هستند، به همین دلیل فکر میکنم «آن شب» میتواند هیجان مورد نیاز را به مخاطب ارائه کند.
وی در پاسخ به این پرسش که سینما و کیفیت صدا و تصویر برای نمایش چنین فیلمهایی بسیار مهم است، توضیح داد: در طول برگزاری سی و هشتمین جشنواره فیلم فجر، به همراه کارگردان فیلم به یکی از سینماهای حرفهای و مجهز جشنواره رفتیم تا این اثر را تست کنیم، در آنجا متوجه شدیم که به جای ۶ تنها ۴ باند در این سینما فعال است، بعد از پیگیریهای انجام شده باندهای این سینما برای نمایش «آن شب» آماده شد، در اکران عمومی دقیقاً نمیدانم قرار است در چند سینما فیلم نمایش داده شود اما ما نمیتوانیم به تک تک سینماها سر بزنیم و باندها را چک کنیم، امیدوارم مدیران سینماها برای تجهیز مناسب سالنها اقدام کنند.
این تهیه کننده سینما بیان کرد: یکی از اتفاقات خوبی که برای «آن شب» افتاده است این است که ما سرگروههایی مانند مگامال و «هنر و تجربه» را داریم، سینماهایی که معمولاً برای «هنر و تجربه» انتخاب میشوند، سالنهای خوب و با کیفیتی هستند، مگامال نیز که جزو بهترین سالنهای ایران به شمار میرود که این خود امیدوارکننده است.
درمنش در پایان گفت: قرار بود برای اکران عمومی «آن شب» تهیه کننده آمریکایی و کورش آهاری کارگردان فیلم به ایران بیایند که به دلیل شیوع ویروس کرونا این امر امکان پذیر نیست.
کد خبر 5146758 نیوشا روزبانمنبع: مهر
کلیدواژه: محمد درمنش فیلم سینمایی اکران عمومی تئاتر ایران سی و ششمین جشنواره موسیقی فجر سیزدهمین جشنواره هنرهای تجسمی فجر سریال ایرانی فیلم سینمایی شبکه پنج سیما سی و نهمین جشنواره فیلم فجر کارگردان سینما ویروس کرونا تئاتر شهر جشنواره موسیقی فجر موسیقی ایرانی سریال دادستان فیلم کوتاه تهیه کننده فیلم ها
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.mehrnews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «مهر» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۱۰۲۷۱۸۲ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
(ویدئو) ماجرای خدمتی که عباس کیارستمی در دهه ۷۰ به سینمای ایران کرد چه بود؟
فریدون جیرانی در آخرین گفتوگوی ویدئویی خود در «اعتمادآنلاین» روبروی ابوالحسن داوودی، کارگردان و تهیهکننده و فرهاد توحیدی، فیلمنامهنویس نشست و درباره شرایط روز سینمای ایران سخن گفتند.
در بخشی از این گفتگو فریدون جیرانی به سینمای عباس کیارستمی و تاثیر آن در دهه ۷۰ شمسی پرداخته است و با مهمانان به بررسی آن شرایط و دورههای پس از آن پرداختهاند.
به گزارش اعتمادآنلاین، در ادامه این بخش صحبتهای جیرانی و ابوالحسن داوودی را میخوانید و میبینید:
کد ویدیو دانلود فیلم اصلیدر تحلیل دولتمردان فرهنگی دهه ۷۰ خیلی از عناصر که ممکن است به تعبیر الان مزاحم به نظر بیایند، کارکردشان به نفع دولت و حاکمیت هم بود
*تفکر عباس کیارستمی با خانه دوست کجاست و کلوزآپ باعث شد روشنفکری تمام دنیا متوجه اینجور سینما شوند و تاثیر جهانی گذاشت.
داوودی: و امر مهمی که داشت اینکه در تحلیل خیلی از دولتمردان فرهنگی آن زمان خیلی از این عناصر که ممکن است به تعبیر الان عناصر مزاحم به نظر بیایند، آن زمان کارکردشان به نفع دولت و حاکمیت هم بود. یعنی یک جوری چهره جمهوری اسلامی را در دنیا یک چهره جذابتر و قابل قبولتری نشان میداد.
در عرصه فرهنگ معمولاً سیاستهایی که خیلی تند و تیز است، بیشتر از هر جایی تبدیل به شمشیر دولبه میشود
*چهره را خیلی عوض کرد.
داوودی: اشکال بزرگی که در روش و سیستمی که به نظر میآید حاکمیت بعد از این جریان در پیش گرفت، [این است که]به نظرم حاکمیت را بیشتر تبدیل کرد به یک حاکمیت ترسیده که برای اینکه از شرایط پیشگیری کند درخت را از بن برید. یعنی سعی کرد درخت را بهنوعی از ریشه دربیاورد یا خشک کند، نفت بریزد که ریشهاش هم خشک شود؛ و این توجه را نداشت که همه این عناصر حتی منتقدترینشان، حتی کسانی که به نظر اوج اپوزیسیون جریان حاکمیت میآیند، نهایتاً در این سیستم پیچیده فرهنگی و ارتباطی که در دنیا هست میتوانند منافعی را هم برای دولت بیاورند. بهخصوص در حوزه فرهنگ. در حوزه سیاست اگر این را ببینید سیاست برخوردهای خیلی سلبی و تند و تیز را ممکن است جواب بدهد، اما در عرصه فرهنگ معمولاً سیاستهایی که خیلی تند و تیز است، بیشتر از هر جایی تبدیل به شمشیر دولبه میشود. شمشیر دولبهای که بعد از یک مدتی بیشترین خسارت را برای خود آن شمشیرزن به وجود میآورد. این چیزی بود که دوستان تحلیل نکرده بودند.
جشنواره فجر به جشنواره عمار و یک جشنواره شهرستانی بیشتر شباهت دارد/ قبل از اینکه بگوییم جیرانی چه چیزی بسازد، میگوییم جیرانی چرا بسازد؟
در واقع شاید مهمترین مسالهای که وجود داشت این بود که در این دوره دوستان کاملاً بدون هرگونه تحلیلی بر اساس شرایط مدرن امروز سینما و جامعه رفتاری را پیشه کردند که از همین الان میبینیم خسارتهایش چگونه اتفاق افتاد. مثلاً جشنواره فجر تقریباً جزو دولتیترین جشنوارههای دنیا محسوب میشود. به خاطر مناسبتش، ویترینش، به خاطر اینکه سالهای سال همه درگیرش بودهایم. اینکه جشنواره فجر همواره زیر سایه سالگرد انقلاب حرکت کرده و تبدیل به ویترینش شده، با همه لطمههایی که زده، اما باعث شده خود این جامعه در دورانی تبدیل به یک چهره ملی و سبب ارتباط بین این دو هم بشود؛
یعنی بین حاکمیت و مردم و بهخصوص بخش فرهنگی و سینمایی. الان تصویر جشنواره فجر را نگاه کنید. جشنواره فجر واقعاً به جشنواره عمار و یک جشنواره شهرستانی بیشتر شباهت دارد که یک نهاد و جریان حکومتی برگزار میکند تا چهرهای که هم اهالی سینما و هم مردم آن را پذیرفته بودند که این شرایط به دلیل وضعیتی که داریم بهترین شکلی است که میتواند الان برگزار شود. اشکالاتش را هم پذیرفته بودند، اما الان اتفاقی که از سال گذشته به شکل عمده و آشکار شروع شد، تاثیرش را همین امسال چقدر در سطحی شدن و از دست دادن کیفیت گذاشته است. از دست دادن هویت بهخصوص حتی بخشی که مربوط به حاکمیت بود.
یعنی این به نظرم خسارتش بسیار عمدهتر از چیزی است که جشنواره فجر برای مردم داشت و دوستان این را در تحلیل خودشان متوجه نشدند که هر کدام از این اتفاقات، از این شمشیر از رو بستنهایی که در واقع نفی کردن یک طیفی که فکر کنند چرا برویم دنبال اینکه آقای جیرانی چه چیزی میخواهد بسازد. اصلاً آقای جیرانی چرا باید فیلم بسازد. وقتی این تفکر غالب میشود و این میشود که قبل از اینکه بگوییم جیرانی چه چیزی بسازد، میگوییم جیرانی چرا بسازد؟
سینمای ایدئولوژیک و سینمای پروپاگاندا از یک جایی به بعد خودش را مثل خوره میخورد به این دلیل که نمیتواند با مخاطب ارتباط برقرار کند
این تفکر خسارتش قبل از هر چیز به خودشان برمیگردد. به این دلیل که سیستمی که در تحلیل شما و فرهاد هم بود، رشد کردن سینمایی ایدئولوژیک و سینمای پروپاگاندا از یک جایی به بعد خودش را مثل خوره میخورد. چون سینمای پروپاگاندا به دلیل اینکه نمیتواند با مخاطب ارتباط برقرار کند و پلهایی را که مخاطب خودش نیاز دارد با درک و سلیقه خودش کشف کند و واردش شود، نمیتواند آنها را بسازد؛ بنابراین روزبهروز چه دولت بخواهد چه نخواهد، گرانتر و غیرقابل ساختتر میشود و به جایی میرسد که دیگر سینما، حتی سینمای پروپاگاندا، امکانش از دست دولت و نهادهای سازنده هم خارج میشود. چون اینها مخاطب ندارند.
در تولیدات سال قبل، تعداد محدود محصولاتی که بنیاد فارابی به عنوان مهمترین بنیاد تقویتکننده سینما که به این دلیل شکل گرفته بود... به این دلیل که حمایت کند یکسری محصولات ساخته شود تا رابط بین فرهنگ ایدئولوژیک و حاکمیتی و مردم باشد...، اما عملاً به چه سرنوشتی دچار شده؟
محصولات امسال هیچ شانسی در ارتباط با مخاطب ندارند/ کوتوله کردن و سر بریدن کسی که سرش از میان جمع بیرون میآید جواب نمیدهد
سال گذشته و امسال تقریباً ۲۰ محصول داشتیم که از این تعداد تماماً در اختیار نهادهای مختلف بوده و سرمایههایی که بیشتر سرمایههای دولتی بودهاند و شاید به جز یکی دوتا- که احتمال دارد بر اساس آن چیزی که دیدهاند باشد، من هیچ کدام از محصولات امسال را ندیدهام-، اما کسانی که دیدهاند به جز یکی دو مورد بقیهشان هیچگونه شانسی برای اینکه کمترین اقبالی را بتوانند در ارتباط با مخاطب و مخاطب عام به وجود بیاورند [نداشتند]نه یک گروه خاص، گروه انتخابشده که پول بدهند.
کسانی که تصمیمات فرهنگی میگیرند با شرایط و کسانی روبهرو میشویم که همان مثال معروف را به یادمان میآورند که بر سر شاخ نشستهاند و بن میبرند و متوجه نیستند که این رفتار خشن، سلبی و تحریککننده که پیش گرفتهاند، فرار به جلویی که میبینیم که روزبهروز بیشتر میشود، این لجبازی از طرف تمام تصمیمگیران نسبت به اینکه همین است که هست، این سیاست حتی وقتی به جایی میرسد که دیدیم بعد از جشنواره فجر وقتی این میزان مهجوریت را مشاهده کردند، به جای اینکه این را تحلیل کنند، روزنامه معروفی که بیشتر از همه نسبت به این داستان واکنش دارد، عنوان میکند چه خوب شد که پای همه این عناصر را از سینما قطع کردید و ما همین را میخواستیم.
این کوتوله کردن و سر بریدن کسی که سرش از میان جمع بیرون میآید، به نظر میآید اولین چیزی است که ممکن است به ذهن هر آدم عامی بیاید که برای اینکه با یک مساله و بحران حاد روبهرو شود، چیزی که فکر میکند میتواند عامل بحران باشد از اول سرش را قطع کند. این فرهنگ جواب نمیدهد. این در سینما جواب نمیدهد. اتفاقی که شاید افتاده و دوستان کاملاً ندیده گرفتهاند تغییر ماهیت جریانات و نوع ارتباطات فرهنگی است که سینما جزو عمدهترینشان است.
در بین محصولاتی که تولید میشود که حتی مربوط به سینمای زیرزمینی هم نیست؛ همین فیلم آقای صناعیها فیلمی است که خیلی مشخص و قانونی پروانه ساخت گرفته و با همه اصول و نظارتهای دوستان ساخته شده، اما چرا تبدیل میشود به یک جریانی که مثل لیف خرما نمیدانند چهکارش کنند. فیلمی که همه مراحل قانونی را طی کرده و بر آن اساس ساخته شده.
اگر بخواهیم به تعبیر همان اواسط دهههای ۶۰ و ۷۰ نگاه کنیم، این فیلم باید از جانب مردم و حاکمیت افتخار سینمای ایران باشد. ممکن است حاکمیت نسبت به آن نقد هم داشته باشد هیچ ایرادی ندارد میتواند نقدش را داشته باشد، اما از یک طرف به عنوان یک تصویری [که جامعه آزاد را نشان میدهد]، جامعهای که در آن امکان حرف زدن و ابراز سلیقههای مختلف وجود دارد، بیش از هر چیزی آن فیلم میتواند به حاکمیت و جریان بینالمللی کمک کند. ۴۰ سال است که با پوست و گوشت و استخوان و تورم این را تجربه میکنیم که هیچ جور از این شرایط جهانی جدا نیست.