تفاوت حقوق ۱۰ سال پیش و امسال محسن هاشمی به دلار | ۴ راه پیش روی اصلاحطلبان در انتخابات ۱۴۰۰
تاریخ انتشار: ۳۰ بهمن ۱۳۹۹ | کد خبر: ۳۱۰۵۸۷۲۰
به گزارش همشهریآنلاین به نقل از ایسنا، محسن هاشمی در چهارمین کنگره ملی حزب کارگزاران سازندگی ایران در ارتباط با انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۴۰۰، گفت: مقام معظم رهبری تکلیف انتخابات ۱۴۰۰ را مشخص کردند و خواستار یک انتخابات پرشور شدند و این نشان میدهد ما به عنوان احزاب میتوانیم فعالیتهای خود را روز به روز پرشورتر کنیم و در شرایطی هستیم که گروهها توانستند جبهه اصلاحطلبان را تشکیل دهند و امیدواریم بتوانیم در چارچوب این جبهه تشکیل شده فعالیتهای خود را ساماندهی کنیم و از احزاب میخواهم از به کاربردن جملاتی که باعث اختلاف میشود پرهیز کنند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
وی ادامه داد: انتخابات ریاست جمهوری ۱۴۰۰ هم برای اطلاحطلبان و هم برای نظام سرنوشتساز است دلیل آن هم این است که ما در شرایط اقتصادی ویژهای قرار گرفتیم که از اول انقلاب تاکنون تجربه نکردهایم و میدانیم که ارزش پول ملی در ظرف ۳ سال به یک هشتم رسیده است.
رئیس شورای مرکزی حزب کارگزاران سازندگی با بیان اینکه از ابتدای انقلاب بحرانهای بسیار زیادی را تجربه کردیم گفت: این بحرانی که اکنون در آن هستیم متاسفانه بحران اقتصادی است اما بحرانهایی که تابه حال پشت سرگذاشتیم همه غیراقتصادی بودند.
من در سال ۸۹ در مترو مدیرعامل بودم و ماهی ۶ میلیون تومان حقوق میگرفتم که با دلار ۹۰۰ تومان آن موقع ۷۰۰۰ دلار حقوق میگرفتم و الان که رئیس شورای شهر هستم و نزدیک به ۲۰ میلیون تومان حقوق میگیرم با دلار ۲۶ هزار تومان کمتر از ۷۰۰-۸۰۰ دلار حقوق میگیرم و هیچوقت کشور چنین شرایطی نداشته است این بحران شدیدی است که باید با ذکاوت از آن عبور کنیم و اگر نخواهیم بگوییم حوادث دی ۹۶ و آبان ۹۸ سرریز شدن آستانه تحمل جامعه بود ولی اکنون در همان آستانه هستیم و روز به روز وضعیت بدتر میشود.
هاشمی ادامه داد: در این شرایط که وارد انتخابات ۱۴۰۰ میشویم و نتایج انتخابات آمریکا هم پیچیدگیهایی ایجاد کرده است و اگر ترامپ در قدرت میماند طبیعی بود که یک دولت نظامی در ایران شکل میگرفت ولی اینطور نشد پس باید فکر اساسی کنیم و با یک برنامه مناسب اقتصادی از شرایط فعلی عبور کنیم.
رئیس شورای اسلامی شهر تهران گفت: در حزب کارگزاران سازندگی در نهایت به این رسیدیم که برنامهمحور و تیممحور وارد انتخابات شویم و این کار به عهده تعدادی از اعضای شورای مرکزی حزب گذاشته شد و سیاستهای راهبردی حزب داده شده که روزنامه سازندگی آن را چاپ کرده و به عنوان نقشه راه ایران ۱۴۰۰ درنظر گرفته شده است ولی این سیاستها احتیاج به برنامه دقیقتری دارد که روی آن نیز کار میکنیم.
هاشمی با بیان اینکه ۴ راه در مقابل اصلاحطلبان قرار دارد گفت: اولین راه بحث تندروها در میان اصلاحطلبان است که این راه رویکرد تحریمی و عدم مشارکت چه در سطح کاندیداها و چه در سطح رای دهندگان است. گزینهای که برخی در انتخابات مجلس به آن عمل کردند و نتایج آن را در عملکرد مجلس شاهد هستیم و من به شوخی میگویم این راهی است که فائزه مطرح میکند و ما در حزب آن را نمیپسندیم.
وی ادامه داد: راه دوم را به شوخی راه آقای مرعشی میگذارم و این راه شرکت منفعلانه در انتخابات است شبیه اتفاقی که در انتخابات مجلس برای حزب کارگزاران اتفاق افتاد یعنی ما لیستی را دادیم تحرک جدی نداشتیم و فقط عبور کردیم و نتیجه این شد که به صورت جدی ظاهر نشدیم و اگر در انتخابات ریاست جمهوری این راه را پیش بگیریم یکی دو کاندیدای ملایم را معرفی میکنیم و بدون حمایت بدنه اجتماعی منجر به باخت میشود.
رئیس شورای مرکزی حزب کارگزاران سازندگی افزود: راه سوم را به شوخی راه آقای کرباسچی میگذارم و آن حضور در انتخابات با یک کاندیدای پرتلاش و جدی است که رقابت را حفظ کنند تا تفکر اصلاحطلبی در جامعه احیا و بازسازی شود. رویکرد آقای خاتمی در سال ۷۶ بر همین اساس بود.
وی گفت: راه چهارم که اسم آن را راه آیتالله رفسنجانی میگذارم و آن یک حضور و رقابت جدی برای پیروزی در انتخابات است. یعنی طوری محکم و جدی وارد انتخابات شویم که خود را پیروز فرض کنیم. واقعیت این است که کشور الان نیاز به یک راه میانهروی دارد و با استفاده از راهکارهای عقلایی مشکلات کشور را حل کنیم. بنابراین ما نیازمند یک گفتمان عملگرایانه با تمرکز بر اقتصاد برای ورود به این راه هستیم.
هاشمی در پایان در مورد نامزد حزب کارگزاران سازندگی گفت: در شورای مرکزی حزب بحثهای زیادی مطرح شد و در نهایت قرار بر این شد که گزینه های حزب به جبهه اصلاحطلبان معرفی شود و در نهایت طبق نظر جبهه اصلاحطلبان عمل خواهیم کرد چرا که ما عضویت این جبهه را پذیرفتیم.
کد خبر 585915 برچسبها محسن هاشمی انتخابات ریاست جمهوری سیزدهم اصلاح طلبانمنبع: همشهری آنلاین
کلیدواژه: محسن هاشمی انتخابات ریاست جمهوری سیزدهم اصلاح طلبان انتخابات ریاست جمهوری حزب کارگزاران سازندگی شورای مرکزی حزب اصلاح طلبان
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.hamshahrionline.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «همشهری آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۱۰۵۸۷۲۰ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
جوان: مهدی نصیری «باطن» اصلاحطلبان است که «ظاهر» شده
چگونه است که روزنامه شرق در ۱۵ دی ۱۴۰۲ «گفتوگویی تاریخی با مهدی نصیری روزنامهنگار، نویسنده و فعال سیاسی» انجام میدهد و او را تبلیغ و مانند یک قهرمان معرفی میکند، اما حالا شده است افراطی نامتعادل؟! - اخبار رسانه ها -
به گزارش گروه رسانههای خبرگزاری تسنیم، مهدی نصیری «باطن» اصلاحطلبان است که «ظاهر» شده است و حالا اصلاحطلبان که سالهاست با باطنی غیر از شخصیت متظاهرشده خود با مردم و نظام روبهرو شدهاند، از اینکه یک تازهوارد قواعد بازی را رعایت نکرده (یا هنوز نیاموخته) و باطن آنان را آشکار کرده است، بهشدت دلخور و هراسان شدهاند و در اقدامی سیستمیک هر روز یکی از آنان، تکذیب و رد و تکفیر نصیری را برعهده میگیرد. غافل از آنکه وقتی چندین سال است تریبونی برای اظهارات او شدهاند، حالا که یکباره نصیری به صحرای سلطنت و براندازی و ضدانقلابیگری محض زده است، دیگر کسی از اصلاحطلبان نمیپذیرد که نصیری را از خود ندانند.
دیروز غلامحسین کرباسچی گفته: «من اصلاً ایشان [نصیری]را آدم متعادلی نمیدانم که بخواهد طرح و رویکردی بدهد. ایشان یک زمانی شاگرد آقای شریعتمداری در کیهان بود، آنقدر فحاشی و ناسزا به همه اصلاحطلبان و شخصیتهای محترم از جمله مرحوم آقای هاشمی، آقای خاتمی و همین آقای تاجزاده و امثال آقای تاجزاده کرد و حالا آدم باید چه روحیه و رویی داشته باشد که حالا با این حد از افراط یکمرتبه این طرف صفحه بیاید. آقای نصیری یک آدم افراطی است که نه آن طرف حرفهایش درست بود و نه این طرف حرف صحیحی زده که بخواهد نمایندگی کسی از اصلاحطلبان را برعهده داشته باشد. در آن طرف هم، اگر مخالفان نظام سوابق ایشان را بررسی کنند، میفهمند که ایشان آدم متعادلی نیست.»
صرفنظر از اشتباهی که کرباسچی درباره نسبت نصیری با مدیرمسئول فعلی کیهان داشته است، و نشان از عادت توسل به مزخرفات در مواقع لزوم است، این همه واهمه از ثبت نصیری در جایگاه یک اصلاحطلب جای تأمل دارد. محمدعلی ابطحی، رئیسدفتر وقت خاتمی نیز دو روز قبل عین همین عبارات را برای نصیری بهکار برده و نوشته بود: «آقای مهدی نصیری سوپر افراطی حزباللهی دیروز حق دارد نظراتش تغییر کند و سوپر اپوزوسیون امروز شود. اما هم برای دیروزش و هم برای امروزش توهم مضر است. نه بولتننویسی و اظهارنظرهای تند حزباللهیاش در گذشته توانست ریشه اصلاحطلبی را برکند و نه مواضع فعلی اپوزیسیونیاش مورد قبول اپوزیسیونی قرار میگیرد که چهل سال است در تلاش براندازی هستند و نیازی به تازه وارد از راه دور آمده ندارند. گفتهاند شکاف تاجزاده و شاهزاده باید برداشته شود. خودش میداند نه شاهزاده میتواند به تاجزاده نزدیک شود و نه تاجزاده علاقهمند به همکاری با شاهزاده است.»
اکنون پرسشهای مهمی پیش روی ماست. چطور 29 شهریور 1401 یعنی درست در ابتدای ماجرای مهسا، روزنامه اعتماد با «مهدی نصیری، روزنامهنگار، نواندیش دینی و فعال سیاسی» درباره حجاب مصاحبه میکند و او را شخصیت و فرصت مناسبی برای ریختن بنزین روی آتش آن ماجرا تشخیص میدهد، اما الان اصلاحطلبان تجمیع شدهاند که بگویند «نصیری خلوچل است و افراطی و نامتعادل»؟!
چگونه است که روزنامه شرق در 15 دی 1402 «گفتوگویی تاریخی با مهدی نصیری روزنامهنگار، نویسنده و فعال سیاسی» انجام میدهد و او را تبلیغ و مانند یک قهرمان معرفی میکند، اما حالا شده است افراطی نامتعادل؟!
چرا شبکه رسانهای «هممیهن» متعلق به همین آقای کرباسچی تریبون سخنان نصیری با رسانههای مختلف شده بود و حتی هرچیزی را که نصیری در کانال تلگرامی خودش منتشر میکرد، بازتاب میداد، آنهم در مذمت اصولگرایان (مهدی نصیری: آقایان اصولگرا تحویل بگیرید! زلنسکی، قهرمان بود نه «دلقک» / تیترهای آمادهتان برای پیروزی پوتین، خاک میخورد/ دیپلماسی ما هم به دام افتاد)، اما حالا شده نامتعادل ناسزاگو به خاتمی و هاشمی؟!
مگر عباس عبدی سرمقالهنویس و مشاور هممیهن و اعتماد از مواضع مثبت و حمایتی این دو روزنامه از نصیری بیخبر بوده است که حالا تقصیر نصیری را به گردن اصولگرایان میاندازد و میگوید: «مشکل نصیری این است که احتمال کمی وجود دارد که افکار عمومی با گزارههای اعلامشده ایشان همدلی کنند.»! یعنی تا پیش از این که شما تریبون او بودید، با ایشان همدلی وجود داشت؟!
اینکه روزنامه سازندگی از قول محمد عطریانفر در مهر 99 بنویسد: «مطالبی که اخیراً از زبان استاد مهدی نصیری چهره سنتگرای نواندیش مطرح شده این است که...» ولی روز گذشته بعد از سخنان کانادا تیتر و عکس تمامصفحه خود را به نصیری اختصاص و «توهم اتحاد» را به او نسبت بدهد، عجیب و غیرمعمول نیست؟!
اگر نصیری اکنون از کانادا شعار اتحاد «تاجزاده با شاهزاده» را میدهد آیا به این علت نیست که تاجزاده در مرخصی به اصلاحطلبان گفته بود «باید مواضع نصیری و امثال او را به شکل وسیع بازتاب بدهیم»؟! و اگر ندای براندازی میدهد آیا مانند بهزاد نبوی که چندی پیش در گفتوگویی با اشاره به آشوب پاییزی گفته بود «استنباط من این است که برخی اصلاحطلبان در یک سال گذشته نتیجه گرفتند که کار نظام تمام است و میخواستند سرشان بیکلاه نماند»، براندازی را از باطن اصلاحطلبان نیاموخته است؟! اشتباه نصیری آنجاست که نبوی در گفتگو با «آگاهینو» «برخی مجموعههای اصلاحطلب» را متهم به داشتن «مرضبچگانه» و «لوچبودن» کرد تا ضمیر براندازانه اصلاحطلبان را نشان دهد، اما نصیری بهجای درسگرفتن از این سخن، همان لوچی و مرض بچگانه را سرلوحه قرار داده است!
این همه ریاکاری و فریب البته از اردوگاه اصلاحطلبان عجیب نیست، اما ظاهرسازی جواب نمیدهد. نصیری عین اصلاحطلبان است، بلکه خود اصلاحطلبان است. باطن ظهوریافته شماست. همان حرفهای پشتصحنه را که از او میپسندیدید، به تریبون کانادا آورده است. تنها درسی را که از شما نیاموخته همین است که نباید این قدر صریح بود. این را هم آرام آرام میآموزد و نیازی نبود که یک مهره سفارششده تاجزاده را به این زودی بسوزانید! شما اکنون ترسیدهاید و یک بهیک به صحنه میآیید و نصیری را تکفیر میکنید. اما مگر میشود سابقه خود را در «استاد نواندیش و متفکر دینی و روزنامهنگار برجسته» خواندن او به این آسانی پاک کنید؟! پس اگر تکفیر میکنید خودتان را تکفیر میکنید که نصیری باطن ظهوریافته شماست.
سرنوشت نصیری عبرتی است برای کسانی که به امیدی و طمعی از سابقه خود میبرند و به اردوگاه اصلاحطلبی میزنند. نمیدانند که آنجا اگر خبری از عهد و وفا بود، سرنوشتی چنین مغموم پیدا نمیکردند که از آن دولت و حمایتها به جایی برسند که اکنون حرف مشترکشان نداشتن پایگاه اجتماعی باشد! و یک نصیری بهتعبیر آنان نامتعادل و متوهم چنین آبی در خوابگه مورچگان اصلاحات بریزد!
منبع: جوان
انتهای پیام/