خشکسالی در وزنهبرداری
تاریخ انتشار: ۲ اسفند ۱۳۹۹ | کد خبر: ۳۱۰۷۱۲۸۸
چند روز پیش تیم منتخب 98 مقابل تیم منتخب سرخابی به میدان رفت.دیدن دوباره علی دایی،خداداد عزیزی،کریم باقری،علی کریمی و ...در مستطیل سبز بدجوری دل آدم را چنگ می زد.در یک لحظه همه چیز برگشت به عقب.به آن نسل طلایی و خاطره ساز.به بازی ایران و استرالیا،جام جهانی،بازی با آلمان و شکست دادن آمریکا و ...اما بدون تعارف شاید دلم مان برای آن نسل تنگ شود اما نسل جدیدی هم که آمده اجازه نداده تا جای خالی آن ها چندان احساس شود،مثلا همین مهدی طارمی و درخشش در اروپا.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
با همین تفکرات پیگیر لیگ وزنه برداری بودم.آنهایی که نزدیک به این رشته باشند می دانند که مثلا کیانوش رستمی دارد آخرین سال های عمر وزنه برداری اش را سپری می کند و احتمالا بعد از المپیک بگوید:«خداحافظ.»چه کسی را داریم که پشت کیانوش یا سهراب باشد؟همین سهراب و کیانوش محصول استعدادیابی 14 سال قبل هستند!
به این اسامی دقت کنید؛مجید عسکری،جابر بهروزی،کیا قدمی و ...هنوز هم خوب هستند و بهترین در وزن های خودشان،دم شان هم گرم اما واقعا چرا؟یک صفحه گوگل باز کنید،این اسامی را جستجو کنید و ببینید چه سالی عضو تیم ملی وزنه برداری بوده اند. حداقل 10 سال باید رفت عقب!
از رکوردهایی که در این لیگ هم ثبت شد که اصلا نمی شود نوشت؛ نه پویایی خاصی دیده می شود و نه جذابیتی که بشود با جان دل درباره اش حرف زد؛ قحطی زده به این رشته ورزشی.
آدم نگران می شود، نگران آینده وزنه برداری. الان می شود به معنای واقعی دست روی 10 نوجوان و جوان گذاشت و گفت این ها آینده ایران را تامین می کنند؟ در این بین البته هستند نفراتی که مثل یک جرقه می مانند، برقی می زنند و زود خاموش می شوند اما اوضاع چندان خوب نیست. وضعیت نگران کننده است. اگر تا سال های سال در وزنه برداری جهان آقایی کرده ایم، اگر حسین رضازاده، کوروش باقری، شاهین ناصری نیا، حسین توکلی، محمدعلی فلاحتی نژاد، بهداد سلیمی، سعید محمدپور، سهراب مرادی، نواب نصیرشلال، سجاد انوشیروانی و کیانوش رستمی را نسل به نسل داشته ایم حاصل تفکری بوده که چشم به آینده داشته است. تفکری که فقط جلوی پایش را نگاه نمی کرد و اعتماد می کرد به مربیانی سازنده که بدون ادعا روکشی طلایی کشیدند به چهره هایی که خودشان استعداد طلایی شدن را داشتند. نگران نسل جدید هستیم با این شرایط، نگران ...
251 251
کد خبر 1488227منبع: خبرآنلاین
کلیدواژه: فدراسیون وزنه برداری مرتضی رضایی وزنه برداری وزنه برداری
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.khabaronline.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرآنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۱۰۷۱۲۸۸ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
کدام نواحی ایران در معرض خشکسالی شدید هستند؟
بارندگیهای اخیر این پرسش را پررنگ کرده است که از نظر بارش در چه وضعی هستیم؟ آیا خشکسالی تمام شده است؟
به گزارش خبرآنلاین، مهدی زارع، کارشناس محیط زیست، در اینباره میگوید: خشکسالی هواشناسی یک نیروی محرکه طبیعی اصلی بیابانزایی است و به دلیل دورههای طولانی مدت کم بارش رخ میدهد. کمبود آب و همچنین استفاده بی رویه از منابع آبی، عمدتاً برای کشاورزی، تعادل آبی منفی و تغییر در پوشش گیاهی ایجاد میکند و بیابانزایی را تسریع میکند.
او با بیان اینکه علیرغم اقدامات سیاسی مختلف در گذشته، بیابانزایی همچنان یک معضل جدی زیستمحیطی در بسیاری از مناطق ایران است، ادامه میدهد: شاخصهای خشکسالی و خشکی حاصل از دادههای بلندمدت دما و بارندگی وقوع خشکسالی طولانیمدت در مناطق مختلف اقلیمی ایران را نشان میدهد. خشکسالیهای شدید و فوقالعاده شدید هواشناسی در دهههای اخیر با رشد سریع جمعیت، شور شدن خاک و مدیریت ضعیف منابع آب نیز به عنوان محرکهای اصلی انسانی در نظر گرفته میشوند.
این استاد پژوهشکده زلزلهشناسی توضیح میدهد: درصد جمعیت روستایی در ایران رو به کاهش است و مناطق شهری به سرعت در حال رشد هستند. از دهه پنجاه شمسی، میزان استفاده از آبهای زیرزمینی در ایران حدود ۴ برابر شده و میانگین کاهش سالانه سطح آب زیرزمینی حدود ۵۰ سانتیمتر بوده است. بیابانزایی را نمیتوان به طور کامل متوقف یا مدیریت کرد، اما میتوان با اتخاذ برخی راهبردهای مدیریت پایدار زمین آن را کاهش داد.
زارع با اشاره به اینکه رویدادهای طبیعی شدید مانند خشکسالی و سیلاب میتواند با تغییرات اقلیمی مرتبط باشد، میگوید: بررسی شاخص خشکسالی نشان داده است که روندی منفی به ویژه در فلات مرکزی با اقلیم خشک و نیمه خشک برقرار است. این روند منفی منجر به افزایش خشکی در آینده و بدتر شدن وضعیت خشکسالی شدید فعلی در مناطق خشک و نیمه خشک خواهد شد.
او در پاسخ به این سوال که کدام نواحی ایران در معرض بیابانزایی هستند، ادامه میدهد: مردم فلات مرکزی ایران نسبت به سایر نقاط کشور در معرض خطر خشکسالی شدید و بیابانزایی هستند. افزایش مدت و شدت خشکسالی منجر به افزایش مهاجرت خواهد شد.
زارع معتقد است: مشارکت سازمانهای مردم نهاد محلی در تصمیمگیریهای مدیریت آب برای دستیابی به مدیریت پایدار حوزه آبخیز، مطالعه بهترین روشهای تأمین و ذخیرهسازی آب و سامانههای آبیاری اصلاحشده برای افزایش بهرهوری مصرف آب، انتخاب مدیران مناسب و چارچوبهای مدیریتی مناسب در طرحهای توسعه روستایی برای ایجاد بستر مناسب برای تسریع در روند مبارزه با بیابانزایی و توسعه برنامههای چند رشتهای برای ترکیب یافتههای علمی مدرن با دانش بومی از روشهایی است که میتوان در مدیریت خشکسالی به کار بست.
استاد پژوهشگاه بینالمللی زلزلهشناسی و مهندسی زلزله اظهار میکند: در دهه ۱۳۹۰-۱۴۰۰ بارندگی ایران به طور متوسط حدود ۱۱ درصد، آبهای سطحی حدود ۴۴ درصد و آبهای تجدیدپذیر حدود ۳۲ درصد کاهش یافته است. در دهههای اخیر میانگین دمای شهرهای اصلی ایران حدود ۰.۶ درجه سانتیگراد افزایش یافته است. پیشبینیها تا ۱۴۱۵ بین ۰.۷ (در سناریوی متوسط) تا ۱ (در بدترین حالت) درجه افزایش دما را نشان میدهد.
او با بیان اینکه در ایران کاهش حدود ۱۵ درصدی بارش و از سوی دیگر افزایش تا حدود ۴.۵ درجه سانتیگراد در میانگین دمای ایران در هفت دهه آینده پیشبینی شده و اگر اقدامات فوری برای حل این مشکلات انجام نشود، وضعیت میتواند به زودی فاجعهبارتر شود، میگوید: آب تنها منبع طبیعی است که جایگزینی ندارد و نیاز به آن طاقت فرسا، ثابت و فوری است. رقابت برای دستیابی به منابع کمیاب آب، حداقل به صورت ناخودآگاه، میتواند افراد را به رفتارهای خودخواهانه، غیرهمکاری و حتی تهاجمی و خشونتآمیز سوق دهد. علاوه بر این، کمبود بارش ممکن است درآمد مردم را کاهش دهد، مثلاً در بخش کشاورزی، و بنابراین، اضطراب و استرس مرتبط میتواند مردم را به سمت خشونت سوق دهد.