کودتا میکرد وقتی کودتا مُد نبود
تاریخ انتشار: ۴ اسفند ۱۳۹۹ | کد خبر: ۳۱۰۹۱۸۹۹
به گزارش خبرنگار احزاب و تشکلهای گروه سیاسی باشگاه خبرنگاران جوان، هنگام جنگ جهانی اول ایران به میدان جنگ مبدل شده بود و قدرت دولت مرکزی عملاً به تهران محدود میشد. پس از انقلاب اکتبر روسیه و روی کار آمدن بلشویکها آنها تا مدتی صحنه سیاسی کشورمان را ترک کردند و در همین میان انگلیسها فرصت را غنیمت دانستند تا سلطه خود را افزایش دهند، آنها در ابتدا قرارداد ۱۹۱۹ ایران و انگلیس را امضا کردند که طی آن ایران به صورت مستعمره انگلستان در میآمد، اما مردم کشور در برابر آن سکوت نکردند و در نهایت موجب لغو آن شدند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
با اینکه این قرارداد هرگز اجرایی نشد اما انگلیسها نیز بیکار نماندند و به هر حربهای برای به دست گرفتن این کشور ثروتمند دست زدند. ا. س. ملیکف مینویسد: «وضع سیاسی ایران در پایان سال ۱۹۲۰میلادی بسیار پیچیده شده بود. در گیلان، آذربایجان، خراسان و دیگر ایالتها مبارزه و پیکار با امپریالیسم انگلستان و حکومت شاه دوام داشت... برای امپریالیسم بریتانیا دیگر چون روز روشن بود که قشرهای گسترده مردم از حکومت فئودالهای بزرگ بیزار شدهاند و چنین حکومتی در چشمان مردم سخت بیآبرو شده است و دیگر نمیتواند در برابر جنبش رهایی بخش خلق پایداری کند. انگلیسیها میکوشیدند حکومتی را در ایران سر کار بیاورند که بتواند با نیرنگ و دورویی، زحمتکشان را بفریبد و هر چه زودتر کار جنبشهای رهایی بخش را یک سره سازد.
با این حال اما جنبشهای مردمی نظیر نهضت جنگل به رهبری «میرزا کوچکخان»، قیام تبریز به رهبری «شیخ محمد خیابانی» از روحانیون مشروطهخواه و قیام تنگستانیها در جنوب مهمترین سد بیگانگان برای به دست گرفتن حکومت بودند. اما در نهایت انگلیس به این نتیجه رسید که باید کودتایی به راه بیفتد و یک فرد دست نشانده آنها قدرت را در دست بگیرد، دولتی نظامی و دست نشانده انگلستان که از تخطی سایر کشورها جلوگیری کند، موضوعی که سید جلالالدین مدنی به نقل از هاس یک مؤلف آمریکایی گفته است که همین که روشن شد تصرف ایران و تبدیل آن به یکی از مستعمرات انگلستان شدنی نیست، بر آن شدند که با تحکیم ایران همچون دولتی مستقل و گوش به فرمان، از منافع آنها بهتر دفاع شود. آنها برای پیش بردن اهداف خود از نیروهای سرسپرده داخلی هم نهایت استفاده را بردند.
قرعهای که به نام رضا قلدر افتادانگلیس برای رسیدن به این نقشه خود چندین نام نظیر «سردار همایون رئیس دیویزن قزاق»، «عبدالله خان طهماسبی» و «رضاخان امیر پنجه مازندرانی» را مد نظر داشت اما سرانجام مذاکرات انگلیس با رضاخان در انجام کودتا به نتیجه رسید. در کتاب ایران بین دو انقلاب آمده است: رضاخان پیش از حرکت به سمت تهران احتمالاً با افسران انگلیسی در قزوین مشورت کرد و از آنان برای افرادش مهمات و آذوقه و مواجب گرفت.
از شب جمعه سی ام بهمن، اجازه حرکت افراد عادی به سمت تهران به دلایل امنیتی سلب شد. دو هزار نفر از قوای قزاق و یکصد نفر ژاندارم به سمت تهران حرکت کردند و در صبح شنبه به کرج وارد شدند. سرانجام در اوایل اسفند ۱۲۹۹ شمسی، قوای قزاق به فرماندهی رضا خان تهران را تصرف کرد. احمد شاه قاجار هم از سر ترس رضاخان را به عنوان فرمانده کل قوا و همدست وی، سیدضیاءالدین طباطبایی را به سمت نخست وزیری منصوب کرد. رضا خان که به سبب سرسپردگیاش به انگلیس به شدت مورد حمایت این کشور قرار داشت روز به روز پلههای ترقی را طی کرد و چهار سال بعد به پادشاهی ایران رسید و تا سال ۱۳۲۰ مستبدانه از منافع انگلیس در ایران حمایت و حراست کرد. اما در جریان جنگ جهانی دوم، به دلیل گرایش رضاخان به آلمان، انگلیس وی را از پادشاهی خلع و تبعید کرد. او در همان سالهای ابتدایی حکومت خود ارتفاعات آرارات را به ترکیه و قسمتهایی از شرق ایران را به افغانستان و شط العرب را به عراق بخشید.
داستان از این قرار است که در روز چهارم اوت نزدیک به غروب آفتاب، سرهنگ باقرخان با ماموریتی که از طرف سید ضیاء و رضاخان میرپنج داشت، به کاخ فرح آباد میرود و تقاضای تشرف به حضور شاه مینماید که شاه او را میپذیرد. شاه از او پرسید چرا به تهران آمدهاید؟ او گفت: به منظور تقویت حکومت مرکزی و اجرای اوامر اعلیحضرت همایونی. شاه پرسید: این رضا خان میرپنج کیست و چطور آدمی است؟ سرهنگ باقرخان گفت: شخصی است کاملا شاه دوست و وطن پرست. او به شاه اظهار داشت که «برای اینکه خاطر مبارک آسوده گردد بایستی دولتی تشکیل تا جبران گذشته شود.» لذا تشکیل دولت را بنام سید ضیاء و نیز دریافت لقب سردار سپهی را برای رضاخان میرپنج درخواست کرد و کودتاگران آنچه را که خواستند حاصل کردند.
کجا باید برممحمد حسن قدیری ابیانه تحلیلگر مسائل سیاسی در گفتوگو با گروه سیاسی باشگاه خبرنگاران جوان، با اشاره به کودتای سوم اسفندماه گفت: حکومت پهلوی تنها حکومتی در تاریخ ایران بود که توسط بیگانگان به ایران تحمیل شد، در حالی که قبل تر لشکر کشیهای داخلی باعث تغییر حکومت از خاندانی به خاندان دیگر میشد. در آن زمان انگلیس نیاز به یک فرد قلدر، بی سواد و کاملا مطیع داشت که رضاخان از این نظر مهره مناسبی بود. او در گذشته مسئول نظافت اسطبل سفارت هلند بود و در اطاعت از بیگانگان مطیع بودن خود را به نمایش گذاشت و در تمام مدت سلطنت دست از این اطاعت نکشید.
قدیری ابیانه گفت: در زمان جنگ جهانی که آلمانیها پیروزیهایی در جنگ به دست آورده بودند او را شیفته خود ساختند و این شیفتگی باعث شد تا انگلستان به کار او خاتمه دهد، انگلیسی ها سلطنت را به او اهدا کرده و روزی هم که او را نخواستند به او اعلام کردند که باید برود و او حتی نپرسید چرا باید بروم؟ فقط پرسید کجا باید بروم؟ سوار کشتی کردند و به مقصدی دیگر فرستادند.
تحلیلگر مسائل سیاسی گفت: فرزندش محمدرضا نیز تکلیف خود را نمیدانست، نمایندهاش را نزد نفر دوم سفارت انگلیس فرستاد و پرسید تکلیف من چیست؟ من هم باید بروم یا بمانم؟ اما به شما قول میدهم که هر جا منافع انگلیس به منافع ایران در تضاد قرار گرفت منافع انگلیس را به منافع ایران ترجیح دهم. در طول حکومت پهلوی هم چنین اقدامی را انجام داد و زمانی هم که نوبت رفتن او شد نپرسید کجا بروم فقط پرسید کجا باید بروم. هم رضا خان و هم فرزندش محمدرضا ثروت بسیاری از این کشور را تصاحب کرده و محمدرضا توانست لقب بزرگترین دزد خود تاریخ را نصیب خود کند.
انتهای پیام/
منبع: باشگاه خبرنگاران
کلیدواژه: خاندان پهلوی رضا خان باید بروم رضا خان
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.yjc.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «باشگاه خبرنگاران» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۱۰۹۱۸۹۹ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
پشت پرده محبوبیت تیلور سوئیفت در ایران | وقتی او در مورد پایان رابطه عاطفی خود حرف میزند...
به گزارش همشهری آنلاین، با این حال اگر از طرفداران تیلور سوئیفت سوال کنید که علت علاقهشان به این هنرمند چیست؟ احتمالا پاسخ دهند که چون میتوانند با ترانههای او همزاد پنداری کنند و به راحتی خود را به عنوان راوی ترانههایش تصور کنند اما در کنار این ویژگی نمیتوان ارتباط عمیق سوئیفت با طرفدارانش را نادیده گرفت؛ چراکه او هنرمندی است که اگر یکی از سوپر طرفدارانش در آسیا بیماری لاعلاجی داشته باشد و نیاز به کمک مالی داشته باشد، حمایت خود را دریغ نمیکند و چه بسا که به دیدن آن طرفدار برود. همچنین ارتباط او در فضای مجازی با طرفدارانش غیر قابل انکار است، ارتباطی از جنس لایک کردن پستهای طرفدارانش در فضای مجازی گرفته تا اشتراکگذاری آن پستها.
اما چرا امروز از تیلور سوئیفت مینویسیم؟ در هفتههای اخیر سونامی اخباری از جدیدترین آلبوم سوئیفت به نام «The Tortured Poets Department» در فضای مجازی منتشر شد که از ثبت چندین رکورد جدید به نام این هنرمند میگفت.
در حقیقت سوئیفت با انتشار یازدهمین آلبوم استودیویی خود رکورد بیشترین پخش آلبوم، آهنگ و هنرمند را در یک روز در Spotify و سایر پلتفرمهای موسیقی به ثبت رساند؛ رکوردی که با بیش از ۳۰۰ میلیون استریم (پخش آنلاین موسیقی) آلبوم جدید او طی یک روز به ثبت رسیده است.
اما این تنها رکوردی نبود که یازدهمین آلبوم استودیویی سوئیفت در کمتر از ۲۴ ساعت پس از انتشار در Spotify شکست. بلکه اولین تکآهنگ آلبوم جدید او به نام «Fortnight» با حضور «پست مالون» رکورد بیشترین پخششده در یک روز را ثبت کرد.
سوئیفت پیش از این هم با انتشار آلبوم «Midnights» در اکتبر ۲۰۲۲ رکورد Spotify را برای پخششدهترین آلبوم در یک روز و پخششدهترین هنرمند در یک روز را در اختیار داشت. این آلبوم همچنین در سایر پلتفرمهای پخش موسیقی، رکورد بزرگترین آلبوم پاپ تمام دوران را با استریمهای روز اول در Apple Music شکست. همچنین این آلبوم در اولین روز انتشار خود به پرمخاطبترین آلبوم آمازون موزیک تبدیل شد.
اما پس از خواندن این اخبار درباره سوئیفت، شاید برای شما هم سوال شود که سوئیفت دقیقا چرا تا این حد محبوب است که طی یک روز جدیدترین آلبومش با ۳۰ قطعه موسیقی، بیش از ۳۰۰ میلیون بار در اسپاتیفای شنیده میشود؟
پیش از پاسخ به این سوال باید گفت که نمیتوان با وجود تور پرطرفدار Eras، تسخیر جایگاههای نخست چارت موسیقی بیلبورد آمریکا، ثروت میلیارد دلاری، ۱۲ جایزه گرمی، تأثیر گسترده او بر فرهنگ موسیقی پاپ و موفقیت احیای آلبومهای قبلیاش، شهرت و موفقیت عظیم سوئیفت را انکار کرد؛ موفقیتی که تصادفی نیست.
در ادامه اما نگاهی خواهیم داشت به علت محبوبیت جهانی سوئیفت در جهان از نگاه چند کارشناس و منتقد موسیقی آمریکایی.
عکس | تیلور سوئیفت شخصیت سال تایم ٢٠٢٣ شد
موسیقی سوئیفت
توبی کوئینزبرگ که یک کارشناس موسیقی مشهور است، میگوید: «نمیتوانیم درباره موفقیت تیلور سوئیفت بدون اذعان به توانایی استثنایی او در نوشتن آهنگهایی که آشنا و در عین حال متمایز، قابل دسترس و معمولی هستند صحبت کنیم. تاکید بر این نکته مهم است که نوشتن آهنگی مانند آهنگهایی که تیلور مینویسد، فوقالعاده دشوار است. حتی یک بار انجامش هم سخت است، حال تصور کنید بخواهید طی یک آلبوم این کار را انجام دهید! اگرچه که سوئیفت نزدیک به دو دهه است که در آلبومهای متوالی این کار را انجام میدهد.»
درو نوبیل نیز که یک دانشیار تئوری موسیقی است، میگوید: «تیلور سوئیفت در نوشتن موسیقی واقعاً خوب است. این امر غیرقابل انکار است. او میداند که چگونه یک ملودی بسازد. موضوعات آهنگهای او بسیار مرتبط است. من یک مرد ۳۸ ساله هستم و میتوانم به آهنگهای او، حتی آهنگهایی که در ۲۰ سالگی نوشته است، گوش دهم و با آنها ارتباط برقرار کنم.»
همه کاره بودن او
سوئیفت به طرز ماهرانهای ژانرهای مختلفی مانند کانتری، پاپ، آلترناتیو و فولکلور را در زندگی حرفهای خود تجربه کرده است. نوبیل و کونیگزبرگ میگویند که تسلط بر این توانایی برای تکامل دشوار است، اما او موفق شد و توانست همچنان کاراکتر «تیلور سوئیفت» را حفظ کند.
سوئیفت که در اصل یک هنرمند ژانر کانتری بود، ابتدا با آلبوم «قرمز» (Red)، فضای کاری خود را به موسیقی پاپ آغشته کرد. او در این آلبوم با مکس مارتین که یکی از تهیهکنندگان مطرح آمریکا است، همکاری کرد.
در حالی که فضای کلی آلبوم «قرمز» پاپ بود اما در آلبوم از سازهای بانجو استفاده شده بود و سوئیفت سبک و سیاق کانتری را در خواندن آهنگها حفظ کرد. سوئیفت اما در آلبوم «۱۹۸۹» خود طی اقدامی بیسابقه، به طور کامل ژانر کانتری را کنار گذاشت. در حقیقت او با این کار برای همیشه کانتری را از کار خود حذف کرد و در قالب یک هنرمند جدید در اوج کاری خود ظاهر شد.
البته او به داستان سرایی خود در آثار غیرکانتری که یکی از ویژگیهای بارز موسیقی کانتری است، ادامه داد و با همین ترفند توانست آن طرفدارانی که او را به خاطر سبک کانتریش دنبال میکردند، نگه دارد. به هر حال او یک داستانسرای عالی است، چه داستانی تخیلی در مورد کسی که شوهرش را به قتل رسانده باشد و چه داستانی درباره روابط عاطفی خودش.
هنگامی که دو آلبوم «evermore» و «folklore» در سال ۲۰۲۰ منتشر شدند، جهان بار دیگر شاهد تسلط سوئیفت در تغییر ژانر، از پاپ به فولک و آلترناتیو بود.
نوبیل درباره این اقدام میگوید: «اگر هنرمندان از ژانر اصلی خود دور شوند، اغلب اوقات طرفداران شورش میکنند اما سوئیفت این ریسک را کرده است و این باورنکردنی است.»
هوش تجاری سوئیفت
کونیگزبرگ میگوید: «موفقیت در صنعت موسیقی صرفاً به موسیقی مربوط نمیشود، بلکه در مورد تجارت است و مهارتهای تجاری تیلور شگفتانگیز است».
درحقیقت از توانایی او در ساخت ماهرانه برند خود گرفته تا حرکتهای استراتژیکش، سوئیفت ثابت کرده است که هم یک هنرمند موفق است و هم یک تاجر. به عنوان مثال، تصمیم او برای تولید فیلمی از تور اخیرش (Eras tour) نتایج خارق العادهای داشت. این فیلم که در ماه اکتبر به سینماها رفت، «پرفروشترین فیلم کنسرت» است که در افتتاحیه ۹۲.۸ میلیون دلار درآمد داشت.
همچنین بازاریابی رسانههای اجتماعی سوئیفت او را در جایگاه بالای هنرمندان موسیقی مینشاند؛ درحقیقت او از ابتدای فعالیت خود ارتباط با طرفدارانش در رسانههای اجتماعی را انجام داد که در آن زمان غیرعادی بود.
حرکت درخشان سوئیفت
از اقدام سوئیفت برای ضبط مجدد و انتشار مجدد آلبومهای اولیهاش به طور گستردهای به عنوان یک تصمیم هوشمندانه یاد میشود. این تصمیم ناشی از اختلاف عمومی سوئیفت با شرکت ضبط قبلی خود، Big Machine، و مالک آن Scooter Braun است. در سال ۲۰۲۰، براون حقوق اصلی ضبطهای تیلور سوئیفت را فروخت و در اقدامی تلافیجویانه بیسابقه، سوئیفت آلبومهای خود را دوباره ضبط کرد و بدین ترتیب کنترل شخصی بر حقوق اصلی ضبطهای جدید به دست آورد.
در حالی که سوئیفت خاطرنشان میکند که همه اینها برای برگرداندن حقوق هنرمندان بوده است اما ثابت شده است که یک تصمیم تجاری درخشان بود. درحقیقت آلبومهای تازه ضبطشده بسیار محبوب بوده و موجب حمایت از تور Eras و افزایش تعهد طرفداران به او شدند.
آینده نگری او
نوبیل میگوید سوئیفت درک ذاتی از خواستههای مخاطبانش دارد و این توانایی میتواند توضیح دهد که چرا موفقیت زیادی کسب کرده است. او سه لحظه را دلیل شیدایی امروزی سوئیفتیها میداند:
۱۹۸۹
زمانی که آلبوم «۱۹۸۹» در سال ۲۰۱۴ منتشر شد، موسیقی الکترونیک (EDM) چارت ۴۰ موسیقی برتر را تسخیر کرده بود. آهنگهای زد و کالوین هریس با آهنگهای پردازش شده توسط کامپیوتر و صدای ترکیب شده در صدر جدول قرار داشتند. با توجه به محبوبیت فزاینده EDM، نوبیل میگوید که دوستداران موسیقی میل به چیزی داشتند که علاقه آنها به موسیقی پاپ «dance-y» را برآورده میکرد و در عین حال بیانی معتبر از شخصیت یک هنرمند بود. او استدلال میکند که این اتفاق در آلبوم «۱۹۸۹» سوئیفت رخ داد.
شیوع کرونا در سال ۲۰۲۰
نوبیل میگوید در طول قرنطینه همهگیر سال ۲۰۲۰، سوئیفت با انتشار غافلگیرکننده دو آلبوم folklore و evermore در ژانر indie folk حال و هوای طرفدارانش را مجذوب خود کرد. سوئیفت با انحراف آشکار از موسیقی پاپ به دنبال همکارانی با تجربه در ژانرهای جدید برای کار روی آلبومها شد؛ تصمیم هنری دیگری که آن هم یک تصمیم تجاری موفق بود.
کونیگزبرگ میگوید: «این اقدام دقیقاً همان چیزی بود که فرهنگ در آن زمان به آن نیاز داشت؛ یک آلبوم متفکر و تأمل برانگیز که منعکسکننده حس غالب انزوای اجتماعی است.»
فولکلور در سال ۲۰۲۰ به پرفروشترین آلبوم ایالات متحده تبدیل شد و همانطور که نوبیل توضیح میدهد، این موفقیت تصادفی نبود.
او ادامه میدهد: «طرفداران با این آهنگها دوباره بیرون از خانه بودند و زیبایی طبیعت را کاوش میکردند؛ آهنگهایی که صدایی روستایی داشتند و درباره رودخانهها و درختان صحبت میکردند. او همیشه توانسته از چیزی که همه ما آرزوی آن را داریم استفاده کند.»
تور era
نوبیل میگوید دو نیروی فرهنگی را میتوان به عنوان مدرکی برای موفقیت تور Eras بررسی کرد؛ یک اینکه در دنیای پس از همه گیری، مردم برای تجربه کنسرت زنده گرسنه بودند و دوم اینکه ما به عنوان یک جامعه، در میان انزوای فزاینده خود به دلیل کار از راه دور، رسانههای اجتماعی و سکولاریزاسیون رو به رشد، درصدد تجربههای جمعی هستیم. شرکت در یک کنسرت با دهها هزار نفر دیگر که آنها نیز با آهنگهای تیلور سوئیفت بزرگ شدهاند، بسیار عمیقتر از قدردانی از موسیقی اوست، بلکه میگوید «شما بخشی از یک جنبش هستید».
آیا می توان از موفقیت سوئیفت تقلید کرد؟
خیر.
نوبیل معتقد است که سوئیفت هر حرکتی را برای مواجهه با یک لحظه خاص طراحی کرده است و اگر آنها در زمانهای دیگری انجام میداد، احتمالاً از موفقیت یکسانی برخوردار نمیشد. به عنوان مثال، اگر فولکلور در سال ۲۰۱۹ منتشر می شد، تأثیر مشابهی نداشت. اینگونه نیست که او از دیگران برتر باشد؛ بلکه در کتگوری قرار دارد که افراد کمی شامل آن میشوند، توانایی عالی او در نوشتن موسیقی که با این لحظات فرهنگی ترکیب شدهاند، ترکیب نادری است.
بیانسه از هنرمندانی است که به چنین موفقیتی نزدیک شده است اما نژاد تأثیر زیادی در جهانی نشدن هنر او در این وسعت دارد، اگرچه که برای یک سفیدپوست چنین چیزی مطرح نیست.
وقتی تیلور سوئیفت در مورد پایان رابطه عاطفی خود صحبت می کند، تصور این است که او به طور کلی درباره این مسئله صحبت میکند. ولی وقتی بیانسه درباره خیانت شوهرش به او و نحوه کنار آمدن با آن صحبت میکند، به روایت او به چشم روایتی از روابط سیاهپوستان نگاه میشود. دلیل اینکه میتوانیم تیلور سوئیفت را نماینده همه ببینیم این است که او بلوند و سفیدپوست است و نژاد برایش مطرح نیست؛ در صورتی که بیانسه سیاهپوست است و نژاد دارد.
البته در نهایت فراموش نکنیم که تا حدی هم علاقه بالای طرفداران به سوئیفت به شیدایی میمانند و نمیتوان به هیچ وجه او را بزرگترین هنرمند عصر حال حاضر خواند، چرا که در این صورت باید با بزرگانی مانند پینک فلوید یا بیتلز مقایسه شود که اصلا موجه نیست.
آنچه جای بحث ندارد این است که ژانر پاپ در دوران تیلور سوئیفت است، داستانی عاشقانه از موفقیتهای برتر و موفقیت افسونکننده که بر درخشش او به عنوان یک تاجر تأکید میکند و بهطور استراتژیک صنعت موسیقی را با هنرمندی و زیرکی هدایت میکند.
کد خبر 848295 منبع: ایسنا برچسبها موسیقی ایرانی خبر مهم موسیقی - چهره - ساز - آلبوم - اجرا