Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «ناطقان»
2024-04-27@02:10:30 GMT

آمار30درصدی ازدواج کودکان زیر15سال

تاریخ انتشار: ۴ اسفند ۱۳۹۹ | کد خبر: ۳۱۱۰۱۸۴۴

یک متخصص سلامت باروری اظهارکرد: کودک همسری در آسیا و افریقا آمار بالایی نسبت به سایر قاره‌ها دارد به طوری که در قاره آسیا حدود ۳۰ درصد ازدواج در سن کمتر از ۱۵ سال دیده می‌شود. ناطقان: دکتر زهره کشاورز در وبینار «سلامت خانواده و ابعاد جسمی، روانی، اجتماعی و حقوقی کودک همسری» با بیان اینکه کودک‌همسری به معنای ازدواج دو کودک زیر ۱۸ سال با یکدیگر و یا ازدواج یک کودک زیر ۱۸ سال با یک بزرگسال است، اظهار کرد: در کشورهایی نظیر اوگاندا، اتیوپی، بنگلادش، هند، نپال، نیجریه  کودک همسری بسیار شایع و کودک همسری در این کشورها پدیده‌ای اساسی است.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!



 وی با اشاره به تغییر میزان کودک همسری در دنیا گفت: آمار کودک همسری در دنیا، از هر چهار ازدواج یک ازدواج کودکان به از هر پنج ازدواج یک ازدواج کودکان رسیده است. پیش بینی می‌شود در سال ۲۰۳۰ در صورت عدم مداخلات مناسب ۱۲۰ میلیون ازدواج دختران زیر ۱۸ سال را شاهد باشیم.

به گفته کشاورز میزان کودک همسری در پسران یک شانزدهم دختران است همچنین از جمله پیامدهای نامطلوب کودک همسری برای دختران فقر، فقدان آموزش مناسب و دوری از مدرسه، حس ناامنی برای ازدواج‌های زود هنگام، تهدید به طلاق و ازدواج دوم - که منجر به رفتارهایی نظیر فرار از خانه و خودکشی می‌شود، دسترسی ناکافی به خدمات سلامت، زایمان زودرس و جدایی زودهنگام از خانواده، دوستان، همسالان و محدود شدن روابط کودک با زنان بزرگتر از خود و... است.

وی ادامه داد: از جمله آسیب‌های کودک همسری برای دختران شکاف سنی زیاد با همسر و تحمل خشونت های وابسته به جنسیت است. همچنین خانواده حالت مرد سالار به خود می‌گیرد و خشونت‌ها به طرق مختلف به کودک اعمال می‌شود. از سوی دیگر در روابط بین فردی او اشکال ایجاد می‌شود و نمی‌تواند خود را با شرایطی که از پیش تصورش نکرده است،‌تطابق دهد.

این متخصص سلامت باروری به بیان چالش‌های سلامت باروری جنسی کودکان پرداخت و ادامه داد: در نگاه بیولوژیک بلوغ و ظرفیت باروری دختران از سن ۱۱ تا ۱۳ سالگی و پسران در سن ۱۴ سالگی ایجاد می‌شود در حالی که  تکامل شناختی و عاطفی مغز انسان در حوال ۲۵ سالگی رخ می‌دهد.  از سوی دیگر به علت ناآگاهی نوجوان ریسک بارداری ناخواسته نیز افزایش پیدا می‌کند.

به گفته این متخصص سلامت باروری، انگ اجتماعی به کودک بر اثر بارداری، مرگ هنگام زایمان، ریسک ابتدا به سرطان دهانه رحم و افسردگی و... نیز از جمله چالش‌های سلامت باروری جنسی کودکان است.

وی همچنین با تاکید بر پایین بودن سواد سلامت زنان در جامعه به بیان چالش‌های روابط زناشویی در کودک همسری پرداخت و گفت: در کودک همسری، کودکی که هنوز نقش همسری را نپذیرفته است، وارد نقش مادری می‌شود و نوجوان همچنان دارای پارادوکس نقش است. از سوی دیگر مهارت‌های زندگی را نیاموخته است و به همین دلیل در روابط زناشویی و خانوادگی همچنان بچه محسوب می‌شود همچنین تصویر نوجوان از هویت جنسیتی حود کامل نیست و ناگهان با فرم دیگری این موارد را تجربه می‌کند.

کشاورز در پایان درباره چالش‌های مدیریت زندگی جنسی در کودک همسری اظهارکرد: در کودک همسری تکمیل فرآیند بلوغ در خانه همسر اتفاق می‌افتد و دختری که بلوغ کاملی ندارد، ترسهایی برایش ایجاد می‌شود و تجارب ناخوشایند جنسی می‌تواند منجر به ایجاد تعارضات زناشویی برای او شود همچنین در مسیر تکامل جنسی خود بچه‌ای دارد که باید پرورش دهد در حالی که خود با این تکاملات به خوبی مواجه نشده است.

روز نخست این وبینار با همکاری انجمن علمی مامایی ایران، معاونت امور زنان و خانواده رئیس جمهوری و انجمن علمی پزشکی اجتماعی در ۴ اسفند برگزار و روز دوم آن در ۵ اسفند برگزار می‌شود. منبع: ایسنا برچسب ها: ازدواج ، کودکان ، آسیا

منبع: ناطقان

کلیدواژه: ازدواج کودکان آسیا کودک همسری کودک همسری سلامت باروری

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت nateghan.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «ناطقان» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۱۱۰۱۸۴۴ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

«کودک شو» : تلاش بودجه‌سوز برای استمرار یک تجربه‌ی تمام‌شده

«کودک شو» همان بار اولی که بازغی از برنامه جدا شد، یک تجربه‌ی به پایان رسیده بود، فقط معلوم نیست که اصرار مدیران شبکه‌ی نسیم برای ادامه دادن بیهوده این مسیر برای چیست.

سرویس فرهنگ و هنر مشرق- در اوایل آذرماه سال گذشته، پژمان بازغی، بازیگر محجوب و کم‌حاشیه‌ی کشورمان، اعلام کرد که بعد از تقریبا ۵ فصل تجربه‌ی مجری‌گری در مسابقه‌ی «کودک شو» از این برنامه کنار گذاشته شد. یک روز بعد از مصاحبه‌ی بازغی، رضا نصیری کارگردان فصل‌های قبلی این برنامه از کنارگذاشته شدن تیم قبلی ساخت «کودک شو» خبر داد.

حقیقت ماجرا این است که از قضاء آقایان بازغی و نصیری بسیار خوب موقعی از برنامه کنار رفتند و در واقع یک توفیق اجباری برای ایشان دست داد!

«کودک شو» بعد از سه فصل، یعنی همان زمانی که حمید گودرزی به عنوان مجری جایگزین پژمان بازغی شد، روند افول خود را شروع کرد و بازگشت دوباره بازغی هم نتوانست به لحاظ کیفی برنامه را بالا بکشد.

به بیان دیگر، «کودک شو» همان بار اولی که بازغی از برنامه جدا شد(آبان ۹۹) یک تجربه‌ی به پایان رسیده بود که دیگر چیز دندان‌گیری برای عرضه نداشت. فقط معلوم نیست که اصرار مدیران شبکه‌ی نسیم برای ادامه دادن به این تجربه‌ی به ته دیگ خورده، آن هم با تغییر عوامل اصلی، برای چیست.

در حقیقت سوخت اصلی و تنها کارمایه‌ی باقی‌مانده از فصل چهارم به بعد مسابقه‌ی «کودک شو»، میل طبیعی و غریزی پدر و مادرها برای جلوی دوربین رفتن فرزندان دلبندشان و ثبت ان روی آنتن تلویزیون ملی است. از همین رو، کف استقبالی که به طور ثابت والدین، چه در شکل شرکت‌کننده و چه در شکل ببینده، حتی تا فصل n ام از چنین برنامه‌ای خواهند داشت، نباید موجب اشتباه محاسبه شود که این برنامه چون حدی از «بیننده» دارد، باید به هر قیمت ادامه پیدا کند.

چنین مسابقه‌هایی یک تیم قوی ایده پرداز، طراح و اجراکننده فنی نیاز دارد، چیزی که در «کودک شو» دیده نمی شود. ایده‌ها بسیار پیش‌پاافتاده و اجرای آن‌ها آماتوری است. این که عوامل برنامه برای پر کردن خلاهای برنامه بیش از حد روی پرسیدن سوالات تکراری از آنان و ظرفیت شیرین‌زبانی کودکان جلوی دوربین حساب باز کرده‌اند، نشان از ساده‌انگاری و سهل‌پنداری بیش از حد ذهنیت دوستان درباره برنامه‌ی «کودکانه» دارد. در شرایط کنونی، برنامه از هر نوع ارزش افزوده هنری و فنی خالی است و هیچ خلاقیتی در طراحی و اجرا ندارد.

برای مثال، جای یک شخصیت کودکانه، در قالب عروسک یا عروسک قدی یا همکار/دستیار مجری با ظاهر و ادبیات کودکان در برنامه خالی است، شخصیتی که معمولا به نماد چنین برنامه‌هایی تبدیل می شود. چنین شخصیتی می تواند فاصله میان شرکت‌کنندگان کودک و مجری را پر کند و شور و شعف کودکانه برنامه را بالا ببرد. به ویژه چون ملیکا شریفی نیا تجربه‌ای در اجرا ندارد و به طریق اولی، ابدا کار تخصصی اجرا برای کودکان را پیش از این تجربه نکرده، وجود یک شخصیت میانجی کاملا ضروری به نظر می رسید.

ملیکا شریفی نیا مسلط بر اجرا نیست به نحوی که همه دست اندازها و تپه‌چاله‌های اجرای خود را با قربان‌صدقه رفتن کودکان جبران می کند.

به عبارت دیگر، او در حال بازی کردن نقش «گرمی» و «صمیمیت» با مهمانان و کودکان است و متاسفانه این نقش بازی کردن زیادی به چشم می آید. مجری برنامه اصطلاحا "زیادی شلوغش می کند" و با انرژی بالای کاذب و ساختگی و بعضا داد و فریاد می خواهد چیزی را بر آن تسلط ندارد، در چشم مخاطب فرو کند.

البته این که مجری دارای یک صدای شفاف و رسا باشد، جزو اصول اولیه‌ی فیزیولوژی یک مجری است و متاسفانه صدای خانم شریفی‌نیا به واسطه‌ی دورگه و خشدار بودن، ابدا مناسب اجرا نیست.

جدای از این، مجری جدای از این که باید بتواند ایده‌ها و گفتارهای از پیش تعیین‌ و نوشته‌شده را به درستی اجرا کند، به لحاظ شخصیتی باید واجد گونه‌ای حاضرجوابی، بداهه‌پردازی و شوخ‌طبعی غریزی باشد.

در واقع، مجری باید برای اجرای برنامه‌ با تم خاص(در این‌جا کودکانه) یک شخصیت‌پردازی متناسب با آن انجام دهد، در حالی که خانم شریفی‌نیا علی‌رغم سابقه‌ی بازیگری، چنین طراحی برای حضور جلوی دوربین «کودک شو» ندارد. ظاهرا هم ایشان و هم عوامل برنامه زیادی کار اجرا مسابقه‌ی کودک‌محور را سهل و ساده فرض کرده‌اند.

بی‌انصافی است که بگوییم «کودک شو»، در کلیت خود پروژه‌ی شکست‌خورده و ناموفقی بود. بله در دو سه فصل ابتدایی، «کودک شو» به واسطه‌ی ایده‌ی جدید خود(در مقیاس تلویزیون ایران، وگرنه انواع شوها و برنامه‌های موفق و پرطرفدار با حضور کودکان و نوجوانان در دنیا ساخته شده است)، جذابیت پژمان بازغی به عنوان یک ستاره سینمایی و داشتن کف استعداد لازم برای اجرا و البته عطش شدید جامعه به حضور نمایشی کودکان خود، آن هم در صفحه‌ی سیمای ملی، توانست در جذب مخاطب موفق باشد. اما «کودک شو» هر پتانسیل و ظرفیت و طراوتی اگر داشت، در نهایت تا همان فصل سوم عرضه کرد و پس از آن، چیزی جز تکرار مکررات و صرف هزینه با هدف پرکردن آنتن نبود.

معضل اصلی «کودک شو» این است که نه در کلیت خود و نه دست‌کم در هر فصل خود، فاقد یک «ایده» کانونی است که هم جنبه‌ی نوآوری داشته باشد و هم کلیت برنامه را منسجم و باکیفیت نگه دارد.

برای روشن شدن موضوع لازم است اشاره کنیم که تقریبا هر شو یا برنامه یا مسابقه‌ی تلویزیونی مشهور با محوریت کودک و نوجوان در شبکه‌های بزرگ دنیا، دارای یک ایده‌ی مرکزی است. برای مثال رقابت «آشپزی» بین کودکان یا نوجوانان محمل ساخت شماری از معروف‌ترین برنامه‌ها چون «MasterChef Junior»، «Kids Baking Championship»، «Food Network Star Kids» و «Disney's Magic Bake-Off» و... بوده است.

یا آمادگی جسمانی و مانورپذیری کودکان و نوجوانان در شوی محبوب «American Ninja Warrior Junior» محور کار بود. مسابقه‌ی «Genius Junior» صحنه‌ای برای معرفی و جلوه‌گری کودکان بااستعداد و نابغه در زمینه ریاضیات، هجی و املای کلمات و اطلاعات عمومی است که در قالب یک مسابقه‌ی بسیار جذاب و هیجان‌آور به تصویر کشیده می شود.

شوی «Shark Tank Young Entrepreneur Special» ایده‌های ناب کارآفرینی از سوی کودکان خلاق و هوشمند را توسط تیمی از کارآفرینان مشهور و موفق قضاوت می کند. مسابقه‌ی «Endurance» قدرت، تحمل، خلاقیت و کار تیمی کودکان را در شرایط سخت شبیه‌سازی شده در محیط‌هایی چون جنگل به سنجش می گذارد.

در « Mythbusters Jr» تیمی از کودکان با بهره‌گیری از قدرت تحلیل و منطق خود و ابزارهای در اختیار علمی، افسانه‌های معروف محلی در نقاط مختلف آمریکا را مورد بررسی قرار می دهند تا نسبت آن‌ها را با دروغ یا واقعیت تعیین کنند.

ملاحظه می شود که انواع ایده‌های مرکزی جذاب و بعضا بسیار خاص در محور طراحی مسابقات کودکان و نوجوانان قرار می گیرد. اما «کودک شو»، علی‌رغم این که به فصل ششم رسیده، فاقد چنین ایده‌ی منسجم‌کننده و خلاقیت‌سازی است، از همین رو، فصل ششم آن کاملا به لحاظ ایده و اجرا، ولنگار و باری به هر جهت است. نه بازی‌های طراحی‌شده بدیع و سرگرم‌کننده هستند، نه نکات آموزشی خاصی در کلیت برنامه دیده می شود و تجربه‌ی خاصی از این حضور در آنتن سیمای ملی برای «والدین» شرکت‌کننده رقم زده می شود.

ظاهرا تلاشی بی‌وقفه در جریان است که به هر قیمتی بودجه‌های عمومی که در اختیار سازمان است، از طریق تیم‌های برنامه‌سازی(دقیق‌تر: برنامه پر کُن)، با بسیط‌ترین ایده‌ها، تکراری‌ترین شیوه‌ها و البته کشدارترین زمان‌ها تلف شود. این سطح از کیفیت‌ستیزی برنامه‌سازان از یک سو، و نظارت‌گریزی از سوی مدیران میانی چه در مرحله تصویب طرح و چه در حین ساخت و پخش از سوی دیگر، واقعا نوبر است و نشان از بحران در ساختار تولید و برنامه‌سازی در شبکه‌های سیما دارد.

دیگر خبرها

  • ماجرای عجیب گم شدن یک حلقه ازدواج
  • همایش روز جهانی اتیسم در رشت
  • محیط شهری باید برای کودکان شور و نشاط داشته باشد
  • ۱۰۰ کودک مبتلا به اوتیسم در نیشابور شناسایی شدند
  • «کودک شو» : تلاش بودجه‌سوز برای استمرار یک تجربه‌ی تمام‌شده
  • شناسایی ۱۰۰ کودک مبتلا به اوتیسم در نیشابور
  • پینوکیویی که کارآفرین است
  • با «کودک استرسی» چگونه برخورد کنیم؟
  • نخستین دور گفتگوهای روسیه و اوکراین با میانجیگری قطر انجام شد
  • نقش مغفول مانده پدران در سلامت زنان و بارداری | تلویزیون با برنامه‌ «ماه‌ ترین» وارد شد