گفت و گو با سارق سابق داری که در طرح اقتدار دستگیر شد
تاریخ انتشار: ۶ اسفند ۱۳۹۹ | کد خبر: ۳۱۱۱۶۹۶۰
به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان، در یکی از این پروندهها سارقی که یک خالکوبی پشت سرش داشت به اتهام سرقت دستگیر شده است. مأموران کلانتری ۱۰۴ عباس آباد، حین گشت در منطقه با یک زورگیری و سرقت مواجه شدند. مرد موتورسواری چاقو بهدست در جدال با راننده خودرویی بود تا گوشی او را سرقت کند، مأموران بلافاصله موتورسوار جوان را بازداشت کردند و پس از انتقال به کلانتری مشخص شد که او ۱۳ مورد سرقت در پرونده خود داشته است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
بیشتر بخوانید
سارق هزار چهره در مترو با ترفندهای مختلف یک میلیارد به جیب زد!
از کی شروع به سرقت کردی؟
از وقتی برادرم خودش را کشت. شاید خیلی از متهمها به خاطر پول این کار را انجام دهند، اما من مشکل مالی نداشتم. من اعصابم بهم ریخته بود. دو ماه قبل یک درگیری خانوادگی داشتیم که برادرم با چاقو خودزنی کرد و خودش را کشت. از آن به بعد، زندگی من تغییر کرد و افتادم به کارهای خلاف.
چند شاکی داری؟
تا حالا ۱۳ شاکی مرا شناسایی کردهاند و خودم، چون حالم خوب نیست نمیدانم از چند نفر سرقت کردهام.
خالکوبی روی گردنت چیست؟
۱۹۷۰ عاشق این عدد هستم. نمیدانم چرا، اما این عدد را دوست دارم به همین دلیل هم پشت گردنم آن را خالکوبی کردم. البته همین عدد که فکر میکردم عدد شانسم است بلای جانم شد. یکی از شاکی هایم؛ مرد سیاستمداری است که گوشی او را هم سرقت کردهام. حین درگیری برای سرقت گوشی، خالکوبی پشت گردنم را میبیند و از روی همین خالکوبی هم مرا شناسایی کرد.
۶۵ ضربه چاقو برای انتقام
چند روز قبل در یکی از خیابانهای پایتخت و در یک روز بارانی مرد جوانی با ۶۵ ضربه چاقو به جان راننده خودروی ۲۰۶ سفید رنگی افتاد و تلاش شاهدان و عابران برای جلوگیری از این کار نتیجه نداد و درنهایت مرد جوان از خودرو پیاده شد و فرار کرد، اما گزارش این درگیری بلافاصله به مأموران کلانتری ۱۳۸ جنت آباد اعلام شد و مأموران ۲۴ ساعت بعد موفق به دستگیری مرد خشن شدند.
چرا راننده را با چاقو زدی؟
به خاطر انتقام، چون او برادرم را زده بود. داخل خانه در حال تماشای تلویزیون بودم که متوجه صدای درگیری برادرم با دو مرد ناشناس شدم. خودم را بلافاصله به خیابان رساندم و برادرم را خونین روی زمین دیدم. دیگر متوجه نشدم، چاقو را از دست یکی از آنها که برادرم را مجروح کرده بود گرفتم و به او حمله کردم.
انگیزه درگیری آنها با برادرت چه بود؟
چند روز قبلش بهخاطر محل پارک خودرو برادرم با آنها درگیر شده بود آنها که کینه برادرم را به دل گرفته بودند، روز حادثه به سراغ برادرم آمده و با چاقو دو ضربه به سرش زده بودند.
اگر راننده فوت کرده بود چه کار میکردی؟
من روی برادرم حساس هستم و نمیتوانستم ببینم کتک میخورد.
سرقت شیشه جلوی خودرو
در یک هفته به اتهام دو جرم مختلف بازداشت شده است. یک بار به اتهام سرقت میلگرد که توانست رضایت شاکی را بگیرد و آزاد شود، اما چند روز بعد به خاطر سرقت شیشه جلوی خودروها توسط مأموران کلانتری ۱۱۲ ابوسعید بازداشت شد.
چطوری شیشهها را سرقت میکنی؟
کار سختی نیست، با ابزاری مثل چاقو این کار را انجام میدهم. من سوار بر خودروی سمندم در خیابانهای خلوت پرسه میزنم و با دیدن خودروی سمندی که معمولاً مدل بالا و نو باشد، خودروام را چند خودرو آن طرفتر نگه میدارم. بعد به سراغ شیشه جلوی خودرو رفته و با همان ابزار شیشه را جدا میکنم و به داخل خودروی خودم انتقال میدهم. من عاشق خودروی سمند هستم. ۵ مورد سرقت شیشه خودرو داشتم که یکی از آنها را برای خودم برداشتم و ۴ تای دیگر را هم فروختم.
برای چیسرقت میکنی؟
برای هیجان این کار را انجام میدادم وگرنه هیچ مشکل مالی ندارم. خودم مغازه لوازم خانگی دارم و وضع مالی خوبی دارم.
سابقه داری؟
۹ سالی حبس بودم، آخرین بار به خاطر سرقت لوازم داخل خودرو بازداشت شدم و دو ماه قبل آزاد شدم.
درگیری مقابل دادسرا
قدرتنمایی با سلاح سرد، تخریب، خروج غیر قانونی از مرز، ایراد ضرب و جرح عمدی، مشارکت درسرقت و... از جمله جرایمی است که باعث شده پسر جوان ۸ بار به زندان بیفتد. اما اینبار جرمش کمی با جرایم قبلی فرق میکند، او متهمی را در مقابل دادسرا با قمه و چاقو مجروح کرده است.
چرا متهم دستبند به دستی را زدی؟
برادرم را زده بود او شب قبل از حادثه میهمان برادرم در سفره خانه بودند. اما سر موضوعی درگیر شدند و با سر بهصورت برادرم کوبید و از سفره خانه بیرون رفت. آنها چهارراهی را در منطقه پونک بستند و برای مردم ایجاد مزاحمت میکردند که مأموران آنها را بازداشت میکنند. بعد از اینکه متهم بهنام بهرام را دستگیر کردند، وقتی او را به دادسرا انتقال میدادند به سراغش رفتم و او را زدم.
روی دستت نوشتی خدایا توبه؟
توبه برای خلافهایم، اما هربار که توبه کردم باز هم اتفاقی افتاد و باعث شد خلاف کنم و گیر بیفتم.
سردار حسین رحیمی رئیس پلیس تهران بزرگ:
در ششمین مرحله از طرح «صاعقه» و «اقتدار» که با رویکرد برخورد با سارقان، کیفقاپان، موبایلقاپان و حاملان سلاح سرد توسط پلیس پیشگیری تهران بزرگ به اجرا درآمد، ۳۶۵ سارق، کیفقاپ، موبایلقاپ، زورگیر و حاملان سلاح سرد بازداشت شدند. سردار رحیمی از پلمب ۴۷ منزل مجردی در حوالی میدان امام حسین خبر داد و گفت: این منازل دارای ۱۴۷ اتاقک بودند که ساکنان آنها بیشتر سارقان، خردهفروشان مواد مخدر و جزو اتباع بیگانه بودند که در اقدامات مجرمانه فعالیت داشتند. همچنین در رابطه با شناسایی این منازل ۲۵۹ سارق بازداشت شدند.
منبع: ایران
انتهای پیام/
منبع: باشگاه خبرنگاران
کلیدواژه: اخبار حوادث سرقت بازداشت شد
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.yjc.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «باشگاه خبرنگاران» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۱۱۱۶۹۶۰ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
پسر نابغه ایرانی می خواست فضانورد شود و با سفینه به کره ماه سفر کند اما سارق شد | پایان سرقت های سارق نابغه!
همشهری آنلاین - الهه فراهانی: چندی قبل ماموران پلیس اعضای باندی را در پایتخت دستگیر کردند که به صورت سریالی، خودرو سرقت می کردند.
یکی از اعضای این گروه، دختری ۲۰ ساله به نام نیلوفر بود که در بازجویی ها اعتراف کرد علاوه بر همکاری با این باند، چند وقتی است که با پسرموردعلاقه اش نیز سرقت می کند.
با اعتراف نیلوفر، پسر مورد علاقه وی که مجرمی سابقه دار بود دستگیر شد و هر دو در بازجویی ها به سرقت های سریالی در پایتخت اعتراف کردند. تحقیقات از این دو نفر برای کشف جرایم احتمالی دیگر ادامه دارد.
می خواستم فضانورد شوم اما تبدیل به سارق شدم
میثم متولد سال ۷۴ است. او پیش از این به جرم موبایل قاپی دستگیر شده و یک هفته پس از آزادی، مجددا سرقت هایش را از سر گرفته است. اینبار اما شگردش را به سرقت ماشین تغییر داده است. میثم می گوید یک نابغه است که مواد مخدر زندگیش را تباه کرد و موجب شد تبدیل به سارق شود. گفت و گو با این سارق نابغه که به دستور دختر مورد علاقه اش سرقت می کرد را در ادامه می خوانید.
پرونده ات نشان می دهد که سابقه داری.
یکبار به جرم گوشی قاپی دستگیر شده ام، الان هم به جرم سرقت خودرو و لوازم خودرو.
چه شد که تبدیل به سارق شدی؟
مواد مخدر و رفیق ناباب. این دو دست در دست هم دادند و موجب شدند که سر از دنیای تبهکاران دربیاورم. من زندگی بدی نداشتم، درس خوانده ام و می خواستم به رویاهای بزرگم برسم. خانواده بدی هم ندارم، وضع مالی مان نسبتا خوب است. اما خود کرده را تدبیر نیست چرا که با دستان خودم زندگیم را تباه کردم.
چقدر درس خوانده ای؟
فوق دیپلم ریاضی محض دارم. شاید باور نکنید اما همه مرا نابغه می دانند. از کودکی مسائل ریاضی را حل می کردم و حتی مسلط به زبان انگلیسی بودم. خیلی باهوش بودم و همه فامیل می گفتند آینده میثم روشن است و به جاهای خوبی می رسد اما خب حالا اینجا هستم و دستبند اتهام در دستانم.
تصورت این است که اعتیاد زندگیت را تباه کرد، چرا ترکش نکردی؟
تلاش کردم اما نشد.
چه موادی مصرف می کنی؟
شیشه می کشیدم اما این اواخر دختر موردعلاقه ام از من خواست تا ماده مخدر جدید کمیکال را مصرف کنیم. از خانواده ماری جوانا است و باعث ایجاد توهم شدید می شود. دلم می خواست فضانورد شوم و با سفینه به کره ماه سفر کنم؟ شاید برایتان عجیب باشد و باور نکنید اما به خاطر هوش بالایم همه می گفتند موفق خواهی شد. اطلاعاتم نسبت به فضا خیلی زیاد است و اگر پایم به دنیای مجرمان و اعتیاد کشیده نمی شد، شاید الان ایران نبودم و انتخاب می شدم برای رفتن به فضا.
با چه شگردی سرقت می کنی؟
من قبلا موبایل قاپی می کردم. بعد از آزادی، دختر موردعلاقه ام به من گفت بیا برویم سرقت ماشین انجام دهیم. خودش با یک گروه کار می کرد و می گفت راه و روش سرقت ماشین را از آنها یاد گرفته است. او به من آموزش داد و وقتی اولین بار توانستم ماشین سرقت کنم، خوشم آمد و ادامه اش دادم.
چه خودرویی سرقت می کردید؟
از پژو و پراید گرفته تا ال ۹۰ و مزدا ۳.
با ماشین های سرقتی چه می کردی؟
چند روزی زیر پایم بود و با آن می رفتم سراغ سرقت های بعدی. سپس تحویل دختر موردعلاقه ام می دادم تا آن را در خیابان رها کند. اما الان متوجه شدم که او ماشین ها را به سردسته باندی که با آن کار می کرد می فروخت تا او با شیوه سند نمره آن را بفروشد و سهمش را بگیرد.
با دختر موردعلاقه ات چطور آشنا شدی؟
در خیابان با او آشنا شدم. ماشینش پنچر شده بود، کمکش کردم و همان روز آشنایی ما شکل گرفت. بعد متوجه شدیم هر دویمان معتادیم و سارق. همین وجه اشتراک باعث ایجاد علاقه میان ما شد اما حالا هر دو دستگیر شده ایم.
کد خبر 849148 برچسبها خبر مهم سارق - سرقت فراجا حوادث ایران