Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «باشگاه خبرنگاران»
2024-04-26@09:37:51 GMT

پدرخوانده‌هایی که دنیا را بهشت کردند

تاریخ انتشار: ۸ اسفند ۱۳۹۹ | کد خبر: ۳۱۱۳۵۰۴۲

پدرخوانده‌هایی که دنیا را بهشت کردند

به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان،راست گفته آن نویسنده خوش ذوق که؛ «آدم‌هایی هستند در زندگی‌تان، چگالی وجودشان بالاست... افکار، حرف زدن، رفتار، محبت داشتنشان و هر جزیی از وجودشان، امضادار است... ردپا حک می‌کنند این‌ها روی دل و جانت... بس که بلدند باشند... این آدم‌ها را باید قدر بدانی...»

آدم‌هایی هستند که به هر گوشه از زندگی‌ات نگاه می‌کنی، می‌بینی قبل از تو آمده‌اند، آباد کرده‌اند، سر و سامان داده‌اند و رفته‌اند؛ بی‌ادعا و بی سر و صدا، آنقدر بی سر و صدا که گاه فراموش می‌کنی حضورشان را یا بهتر بگویم غفلت می‌کنی از بودنشان.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

اما آن‌ها همچنان سایه محبت بی‌دریغشان را بر سر تو و زندگی‌ات نگه می‌دارند، بی آنکه خسته شوند، برنجند یا انتظار جبران داشته‌باشند. انگار در دنیا هیچ کسب و کاری ندارند جز محبت و ازخودگذشتگی... از من بپرسی، می‌گویم پدرها، با فاصله بسیار زیاد از دیگران، بر صدر فهرست چنین آدم‌هایی در زندگی ما جای دارند، آن‌ها که درست از اولین لحظه پدر شدن، آگاهانه تصمیم می‌گیرند دیگر برای خود زندگی نکنند. همان‌ها که حاضرند در هر میدانی، به نفع فرزندشان کنار بروند، بی آنکه قرار باشد بهشتی زیر پایشان باشد یا سلطان غم بخوانندشان. در سکوت، بی آنکه اشکی بریزند، غم فرزندشان را می‌خورند و بی آنکه کسی بفهمد، قد خم می‌کنند... پدر که باشی، برای خودت زندگی نمی‌کنی و از این خودفراموشی، خشنودی!

اما بعضی پدر‌ها هم هستند که تصمیم می‌گیرند نه‌فقط برای فرزندان خود بلکه برای بچه‌های دیگر هم پدری کنند؛ چه برای دردانه‌هایی که آن سایه امنیت‌بخش از سرشان کم شده و چه برای بچه‌هایی که روزگار روی سختش را نشان‌شان داده و حالا به کوهی نیاز دارند که به عظمتش تکیه کنند. کافی است کمی جست‌وجو کنی تا ببینی کم نیستند چنین پدرانی که دل بزرگشان را خانه محبت فرزندانی کرده‌اند که روزی خیال می‌کردند فراموش شده‌اند. با ما همراه شوید تا در این مجال، داستان مهربانی چند پدر دریادل از جنس «پدرخوانده‌های بهشتی» را با هم مرور کنیم.

حاج «محمد قاسمی بختیاری»، حامی زوج‌های جوان

من باشم و عروس و داماد، بی‌خانه بمانند؟

این روز‌ها یک جماعت سرِ حاج «محمد قاسمی بختیاری» قسم می‌خورند، اما سال‌ها قبل که در خلوت خودش تصمیم گرفت کاری کند کارستان، یک کاسب ناشناس بود. برای مرد دل‌بزرگی مثل او، یک تلنگر کافی بود که سفره کسبش را تقسیم کند میان خانواده خودش و خانواده‌های دیگر. حاج محمد برای روایت آن موقعیت سرنوشت‌ساز، برمی‌گردد به ۲۳ سال قبل و می‌گوید: «آن روز‌ها وقتی دیدم ازدواج چند جوان از اطرافیانم فقط به دلیل مشکل مسکن سرنگرفت، با خدا عهد کردم اگر کمکم کند، در زمین کارگاه موزاییک‌سازی‌ام یک ساختمان می‌سازم و واحدهایش را هر سال در اختیار گروهی از زوج‌های جوان نیازمند قرار می‌دهم. چند سال بعد وقتی با توکل بر خدا کلنگ ساخت این ساختمان را به زمین زدیم، از میان آشنا و غریبه، خیلی‌ها برای پیش‌خرید واحدهایش مراجعه کردند. از آن‌ها اصرار بود و از من، انکار. جواب همه‌شان هم یک جمله بود: «این خانه، فروشی نیست و متعلق به زوج‌های نیازمند است». کم نبودند مشتریانی که به حرفم خندیدند و گفتند: «این هم یک کاسبی جدید است...»، اما گوش من که با خدا معامله کرده‌بودم، به این حرف‌ها بدهکار نبود. دلم به حمایت او گرم بود و خودش هم کمک کرد به آرزویم رسیدم. خانه ساخته شد و در سال ۱۳۸۱ اولین گروه از زوج‌های واجد شرایط وارد این ساختمان شدند و زندگی‌شان را شروع کردند.»

خانه‌ام را اجاره می‌دهم به بهای یک صلوات

امسال نوزدهمین گروه از زوج‌های جوانی که برای شروع زندگی مشترک، سنگ بزرگ مسکن سدّ راهشان شده‌بود، قدم به واحد‌های ۹ گانه ساختمان «احسان الحسن (ع)» گذاشتند و به برکت این خانه، سر و سامان گرفتند. حالا با یک حساب سرانگشتی، می‌توان گفت حاج محمد بختیاری با بنا کردن این ساختمان، در ۱۹ سال گذشته به لطف خدا توانسته برای ۱۷۱ زوج جوان کم‌بضاعت، پدری کند و گره از کار ازدواج‌شان باز کند. اما بشنوید از ایده‌های جذاب حاج آقا برای انتخاب این زوج‌ها برای زندگی در خانه آرزو‌ها که در یکی از مناطق جنوب شرقی تهران قرار دارد: «هر سال ماجرای این خانه دهان به دهان می‌چرخد و زوج‌هایی از مناطق مختلف تهران و حتی شهر‌های اطراف برای ثبت‌نام در قرعه‌کشی پیش ما می‌آیند. زوج‌های متقاضی باید چند ویژگی داشته‌باشند تا در قرعه‌کشی شرکت داده شوند؛ اول، باید در دوران عقد باشند؛ یعنی مراسم ازدواجشان را برگزار نکرده‌باشند. دوم، درآمد آقا داماد باید در حدی باشد که کفاف اجاره خانه را ندهد. سوم، خانواده‌هایشان هم باید به لحاظ مالی امکان حمایت از آن‌ها را نداشته باشند. همه این حساسیت‌ها برای این است که دلم می‌خواهد واحد‌های این خانه به زوج‌هایی برسد که اهلش باشند. بعد از انجام تحقیقات، زوج‌های واجد شرایط مشخص می‌شوند و فقط و فقط از طریق قرعه‌کشی، ۹ زوج از میان آن‌ها انتخاب می‌شوند.».

اما نمی‌شود برای سکونت یک‌ساله وارد ساختمانی بشوی و قرارداد امضا نکنی. بنابراین، حاج محمد هم با زوج‌های خوشبختی که قرعه شانس و اقبال به نامشان می‌افتد تا ساکن ساختمان خیریه احسان الحسن (ع) شوند، قرارداد امضا می‌کند، اما چه قراردادی... صاحبخانه دریادل خانه خاص قصه ما لبخندبرلب می‌گوید: «اینجا در قراردادی که با زوج‌های جوان منعقد می‌کنیم، می‌نویسیم: پول پیش، دعای خیر و اجاره بها، صلوات بر محمد و آل محمد (ص).»

حاج آقا بختیاری در جمع زوج‌های جوان، پس از مراسم قرعه کشی واحد‌های ساختمان خیریه

بابا جان! پس‌انداز یادتان نرود

«می‌دانید، تمام هدف من این است که هر سال از چند زوج جوان که اول زندگی دستشان تنگ است، حمایت کنم. می‌خواهم بیایند یک سال اول زندگی مشترکشان را به‌صورت رایگان اینجا زندگی کنند تا بتوانند به یاری خدا به‌اصطلاح بارشان را برای ادامه زندگی محکم‌تر ببندند.»

حالا حکمت حرف‌های پدرانه حاج محمد بختیاری در پایان مراسم قرعه‌کشی هر ساله با زوج‌های منتخب معلوم می‌شود: «بعد از مراسم قرعه کشی، زوج‌های منتخب را دور خودم جمع می‌کنم و چند جمله‌ای برایشان حرف می‌زنم. می‌گویم: از همین امروز یک قرار با خودتان بگذارید. فراموش کنید اینجا خانه خیریه است! اصلاً خیال کنید اینجا هم مثل همه خانه‌های اجاره‌ای باید هر ماه اجاره بدهید. اینطور به زندگی دراین خانه نگاه کنید و هر ماه مبلغی را به‌عنوان اجاره کنار بگذارید و درواقع پس‌انداز کنید. این‌ها را می‌گویم که ان‌شاءالله در پایان این فرصت یک‌ساله، با یک پشتوانه مالی خوب از اینجا بروید و بتوانید خانه‌ای در همین حد اجاره کنید.»

اگر تصور می‌کنید سر و سامان گرفتن هر ساله ۹ زوج جوان کم‌برخوردار، سقف آرزو‌های حاج محمد بختیاری بوده، هنوز او و دل بزرگش را نشناخته‌اید. حاج آقا نگاهی به ساختمان دوست‌داشتنی خیریه احسان الحسن (ع) می‌اندازد و می‌گوید: «همیشه گفته‌ام و همه می‌دانند که این ساختمان، جزو اموال من نیست و متعلق به زوج‌های جوان کم‌بضاعت است، اما بیش از ۱۰ سال قبل برای اینکه خیالم برای بعد از خودم راحت باشد، این خانه را وقف کردم تا برای همیشه به نام این عروس و داماد‌ها باشد. البته دلم می‌خواهد حامی زوج‌های جوان بیشتری باشم. به همین خاطر از چند سال قبل، مشتری زمین مجاور ساختمان احسان الحسن (ع) شده‌ام تا خانه دوم زوج‌های جوان را هم در آن بسازم. امیدوارم به یاری خدا این آرزوی من هم محقق شود.»

مرحوم «محمدعلی مظفری»، بانی و واقف «خانه نوباوگان مظفری»

وقتی آقای مترجم یاد نذر کودکی‌اش افتاد

داستان مِهر پدریِ مرحوم «محمدعلی مظفری» هم از آن قصه‌های خواندنی و شیرین روزگار ماست که برای خواندن صفحات اولش باید به حدود ۱۰۰ سال قبل برگردیم، به روز‌های کودکی محمدعلی و زندگی فقیرانه‌ای که جای خالی پدر به او و مادرش تحمیل کرده‌بود. یک روز که محمدعلی از خیابان عبور می‌کرد، مادر فقیری را دید که با تقلای فراوان تلاش می‌کرد فرزند کوچکش را از جلوی مغازه کبابی دور کند. دیدن حالت مستأصل مادر که به کودکش وعده تهیه کباب در روز‌های آینده را می‌داد، باعث شد محمدعلی فقر و غم خود را فراموش کند. اینطور بود که همان‌جا پیش خودش و خدا نذر کرد اگر روزی خدا به او توانایی مالی بدهد، مرکزی تأسیس می‌کند که از کودکان بی‌سرپرست نگهداری کند.

سال‌ها گذشت و محمدعلی مظفری با تلاش فراوان موفق شد به‌عنوان اولین مترجم کتاب‌های رسمی کلاسیک در ایران معرفی شود. او حالا دیگر صاحب انتشارات مظفری بود و سری میان سر‌ها شده‌بود. در این میان، آنچه فراموش شده‌بود، نذرش بود. اما یک اتفاق، مثل تلنگری کاری، قولی که در خفا به خدا داده‌بود را برایش تداعی کرد. یک روز که سر راهش پسربچه رنجوری را دید که از فرط گرسنگی کنار خیابان افتاده‌بود، یک‌دفعه یاد نذرش افتاد. پسرک را به خانه برد، به او غذا داد و لباس نو تنش کرد. نگهداری و رسیدگی به آن پسربچه، اشتیاق قدیمی را در درون او بیدار کرد و انگیزه‌ای شد که در سال ۱۳۲۶ خانه «نوباوگان مظفری» را تأسیس کند. نام این خانه کم‌کم بر سر زبان‌ها افتاد و بعد از آن به خانه امن کودکان بی‌سرپرست تبدیل شد.

مرحوم مظفری در کنار کودکان تحت پوشش خانه نوباوگان مظفری

مرحوم مظفری در خاطرات خود درباره این خانه اینطور نوشته‌است: «این بنده با تاییدات خداوند متعال دست به تأسیس دارالایتامی زده‌ام که بحمدالله اساس محکمی داشته و امید می‌رود که قابل بقاء و دوام بوده و در آینده سرمشق دیگران باشد. وقفنامه طوری تنظیم و نکات و پیش‌بینی‌های لازمه در آن طوری رعایت شده که از حیف و میل مصون مانده و نگاهداری و پرورش و تعلیم و تربیت کودکان یتیم به نحوه شایسته عملی خواهد شد.» شادی غیرقابل‌وصف آن مرد بزرگ از تحقق آرزویش هنوز بعد از ۷۳ سال، از لابه‌لای سطور کتاب خاطراتش نمایان است: «زمانی که این کودکان یتیم و بی‌جا و مکان را به دارالایتام آورده و تن برهنه آنان را لباس پوشانیدم، از فرط شادمانی در پوست خود نمی‌گنجیدم...»

تصویر متولیان فقید خانه نوباوگان مظفری

خانه ۷۳ ساله‌ای که میراث ارزشمند یک خانواده است

مرحوم محمدعلی مظفری تا وقتی در قید حیات بود، از هیچ تلاشی برای رسیدگی به فرزندان تحت‌پوشش خانه نوباوگان مظفری فروگذار نکرد، اما این تمام ماجرا نبود. او قبل از اینکه برای همیشه ازاین خانه خداحافظی کند، با موافقت پسر و دخترش، تمام دارایی خود را وقف خانه نوباوگان، مدرسه و مسجد مظفری کرد. بعد از فوت مظفری بزرگ، خانه نوباوگان مظفری مثل یک میراث ارزشمند توسط فرزندان و نوادگانش مراقبت و مدیریت شد و این جریان مبارک تا همین امروز ادامه دارد. حالا ۹ سالی می‌شود که مهندس «پرویز مظفری»، یکی از نوه‌های مرحوم مظفری بزرگ، مدیریت این خانه را بر عهده دارد.

آقای مهندس که در خانه نوباوگان مظفری به «پدر» معروف است، درباره این خانه و داستان‌هایش اینطور می‌گوید: «اینکه می‌بینید این خانه در این سال‌ها با وجود تمام سختی‌ها حفظ شده، به نیت واقف آن یعنی پدربزرگم برمی‌گردد. چون این نیت، خیر و برای بچه‌های بی‌سرپرست بوده، استمرار داشته‌است. خداوند است که برای استمرار در این نیت، قدرت می‌دهد، شوق می‌دهد، انگیزه می‌دهد تا فرزندان و نوادگان ایشان هم این راه را ادامه دهند. من و همسرم خارج از کشور ساکن بودیم. وقتی خادم قبلی این خانه - که نوه دیگر مرحوم مظفری بود - از دنیا رفت، ما زندگی‌مان در آن طرف مرز‌ها را رها کردیم و به ایران برگشتیم. حالا حدود ۹ سال است توفیق خدمتگزاری به بچه‌های خانه نوباوگان مظفری را داریم و با شوق و عشق واقعی از صبح تا پاسی از شب مشغول رتق و فتق امور این خانه هستیم.»

مهندس «پرویز مظفری» و همسرش، متولیان کنونی خانه نوباوگان مظفری

وصیت پدربزرگ را تبدیل به احسن کرده‌ایم

«جالب است بدانید خود من هم در همین خانه به دنیا آمده‌ام و با بچه‌های این خانه به مدرسه رفته‌ام؛ مدرسه‌ای که باغ گل پدربزرگ بود و بعد‌ها آن را تبدیل به مدرسه‌ای کرد که به نام مدرسه طوسی ثبت شد. این خانه ظرفیت پذیرش ۲۷ فرزند دارد که بعد از ترخیص هر فرزند، فرزند جدیدی جایگزین او می‌شود. پدربزرگ در وقف نامه‌شان سفارش کرده‌اند بچه‌ها در ۷ سالگی وارد این خانه شوند و در ۱۸ سالگی ترخیص شوند. در دوران دبیرستان هم به آن‌ها حرفه‌ای برای آینده‌شان آموزش داده‌شود. یک حساب بانکی هم برای آن‌ها معین کرده‌اند تا پس‌اندازی برای زمانی که از خانه می‌روند، داشته‌باشند. اما...، اما در حال حاضر، وضعیت جامعه و شرایط زندگی با شرایط زمان ایشان تفاوت فاحشی کرده‌است. در این شرایط، ما ناگزیریم راه تازه‌ای برای عمل به وصیت پدربزرگ پیش بگیریم و با توجه به نیاز‌های امروز، بچه‌ها را مورد حمایت قرار دهیم، چون اعتقاد داریم این‌ها بچه‌های خودمان هستند.»

مهندس مظفری در ادامه می‌گوید: «به‌طور مثال، ما هر سال بچه‌هایی را داریم که دبیرستان را به پایان می‌رسانند و با جدیت درس می‌خوانند تا برای کنکور آماده شوند. بچه‌های ما دانش‌آموزان سختکوشی هستند که اطمینان داریم در دانشگاه‌های خوبی پذیرش می‌شوند؛ بنابراین ما بچه‌ها را رها نمی‌کنیم که در ۱۸ سالگی از پیش ما بروند، بلکه تا مقطع دکترا و ازدواج و پس از آن هم از آن‌ها حمایت می‌کنیم. البته باید بگویم ما در این راه تنها نیستیم؛ بعد از خدا، خیران و مردم نیکوکار، حامی و یاور ما در در این مسیر هستند.»

بندگان خاص خدا، شایسته بهترین‌ها هستند

«ما معتقدیم همه ما، بندگان عام خداوند هستیم، اما این بچه‌ها، بندگان خاص او به حساب می‌آیند. و، چون این فرزندان، بندگان خاص هستند باید با آن‌ها به طور خاص رفتار شود. به همین دلیل، بهترین خوراک، بهترین پوشاک، بهترین مدرسه و بهترین مدرسان باید برای این بچه‌ها فراهم شود. با این نگاه، تلاش کرده‌ایم این خانه در بالاترین سطح ممکن در خدمت این فرزندان باشد و آن‌ها هیچ کمبودی را احساس نکنند. همسر من هر صبح که می‌خواهیم وارد این خانه شویم، دعا می‌خواند و می‌گوید: خدایا ما چه کرده‌ایم که لطفت را شامل حال ما کرده‌ای و به ما اجازه داده‌ای که بتوانیم خدمتگزار بندگان خاص تو باشیم. ما اعتقاد داریم این خانه، خانه خداست. چون این بچه‌ها در این خانه هستند، سایه پروردگار بر سر کل خانه ماست. ما هیچ مقام و منزلتی نداریم جز خادمی برای این بچه‌ها و البته این مقام و منزلت را هم خداوند به ما داده و هر لحظه هم بخواهد، می‌تواند آن را از ما بگیرد.»

تازه معلوم می‌شود چرا خانه نوباوگان مظفری، شبیه دیگر مراکز نگهداری کودکان بی‌سرپرست نیست. اینجا کاملاً شبیه یک خانه گرم است و اعضای آن احساس می‌کنند عضو یک خانواده‌اند. آقای مهندس درباره این حس می‌گوید: «گرچه این بچه‌ها از نعمت مادر و پدر واقعی محروم هستند، اما در اینجا صاحب پدر و مادر معنوی، و عمو، خاله و دایی معنوی می‌شوند. اگر نگاهی به اتاق‌های من، همسرم و مربیان و مددکاران خانه بیندازید، می‌بینید روی در آن‌ها نوشته شده: اتاق مادر، اتاق پدر، اتاق عمو و... بر این اساس، ما یک خانواده بزرگ هستیم که سعی می‌کنیم مشکلاتمان را تا جایی که می‌شود با کمک هم حل کنیم.»

«یوسف اصلانی»، رییس هیئت مدیره موسسه بهشت امام رضا (ع) و حامی کودکان بی سرپرست

وقتی هم‌خانه بچه‌های بی‌سرپرست شدم

برای «یوسف اصلانی»، در‌های بهشت از ۲۰ سال قبل باز شد. از همان وقتی که آوازه فعالیت‌های خودجوش او و رفقایش در خیریه امام جواد (ع) در یکی از محله‌های جنوب غرب پایتخت به گوش مدیر بهزیستی منطقه رسید و برایشان دعوتنامه فرستاد. آن روز در آن دیدار و در بازدید از بخش کودکان بی‌سرپرست، وقتی خانم مدیر از دست‌تن‌ها بودن بهزیستی در تأمین هزینه‌های نگهداری آن کودکان گفت، اتفاقی که باید، افتاد. آن روز، برق نگاه آن بچه‌های معصوم ۶-۵ ساله، دل‌های آن جوانان خیرخواه را چنان گرفتار کرد که تا همین امروز هیچ‌کس و هیچ‌چیز نتواسته میان آن‌ها جدایی بیندازد.

آقا یوسف از آن روز و ماجرا‌های بعدش اینطور می‌گوید: «آن روز به خانم دکتر گفتم: تأمین هزینه‌های نگهداری از این بچه‌ها را به خیریه ما بسپارید. خانم دکتر ضمن استقبال از پیشنهاد من، گفت: یک کمک دیگر هم لازم داریم. ما روز‌های جمعه با کمبود نیروی مددکاری مواجهیم. برای نگهداری از بچه‌ها در روز‌های جمعه هم می‌توانیم روی شما حساب کنیم؟... به همین سادگی خیریه امام جواد (ع)، حامی بچه‌های بی‌سرپرست بهزیستی منطقه و من، هم‌خانه آن‌ها در روز‌های جمعه شدیم. دیگر تمام آخر هفته‌های من با آن بچه‌ها می‌گذشت. از ۸ صبح جمعه تا ۸ صبح شنبه کنار آن‌ها بودم. با حمایت خیریه برایشان غذا تهیه می‌کردیم و خیلی اوقات بچه‌ها را برای تفریح به شهربازی، پارک چیتگر، پارک ارم و... می‌بردم. آنقدر آن یک شبانه‌روز خوش می‌گذشت که بچه‌ها برای رسیدن جمعه لحظه‌شماری می‌کردند... ماجرا، اما در همین حد باقی نماند. بعد از ۶-۵ ماه، خانم مدیر گفت: «سازمان بهزیستی قصد دارد مراکز خدماتی‌اش را به بخش خصوصی واگذار کند. خیریه شما که در این مدت نشان داده حسابی برای کمک به کودکان بی‌سرپرست دغدغه دارد، چرا با بهزیستی وارد مذاکره نمی‌شود؟»

به بهشت خوش آمدید

خانم مدیر، قلب عاشق اهالی خیریه امام جواد (ع) را خوب شناخته بود. همین عشق و همت یوسف اصلانی و دوستانش هم بود که گره‌ها را یکی‌یکی باز کرد: «ما موسسه خیریه بودیم و مجوز بهزیستی نداشتیم، اما آنقدر پیگیری کردیم تا به لطف خدا سازمان بهزیستی پذیرفت مدیریت آن مرکز نگهداری کودکان بی‌سرپرست را به خیریه امام جواد (ع) واگذار کند. مشکل مجوز، اما بعد از حدود ۲ سال از همکاری قراردادی‌مان، دوباره سر باز کرد. بدون مجوز باید مرکز را به بهزیستی برمی‌گرداندیم، اما این مسیر، دکمه بازگشت نداشت. ما با بچه‌هایی سر و کار داشتیم که در این مدت به ما انس گرفته‌بودند و اگر رهایشان می‌کردیم، آسیب روحی جدی می‌دیدند.

اینطور بود که خودم مسئولیت کار را به عهده گرفتم و به لطف خدا بعد از پیگیری‌های فشرده، موفق شدم مجوز موسسه خیریه «بهشت امام رضا (ع)» را از بهزیستی بگیرم. به‌این‌ترتیب، از سال ۸۳ بچه‌ها تحت‌پوشش این موسسه درآمدند و بهشت امام رضا (ع) به خانه دائمی آن‌ها تبدیل شد. در ادامه، ۲ شعبه دیگر هم از این موسسه در مناطق دیگر ایجاد شد و با افزایش تعداد فرزندان بی‌سرپرست تحت‌پوشش که بعد از مدتی فرزندان معلول بالای ۵ سال بهزیستی هم به آن‌ها اضافه شدند، خانواده بهشت امام رضا (ع) بزرگ و بزرگتر شد؛ خانواده‌ای با حدود ۳۰۰ فرزند.»

ما یک خانواده واقعی هستیم

از همان اول در شعبه‌های سه‌گانه بهشت امام رضا (ع)، همه‌چیز شبیه خانه‌های واقعی بوده و همچنان همین رویه برقرار است؛ این تدبیر یوسف اصلانی و همراهان باصفایش بود که قصد کردند نعمت از دست رفته بچه‌های بی‌سرپرست را به آن‌ها برگردانند: «بزرگ‌ترین نعمتی که این بچه‌ها از آن محروم شده‌اند، خانواده است؛ و همه تلاش ما این است تا جایی که می‌توانیم کاری کنیم این موهبت به آن‌ها برگردانده شود؛ بنابراین از همان اول به بچه‌ها یاد دادیم این مرکز را خانه خود و ما را اعضای خانواده‌شان بدانند. اینطور بود که از همان ابتدا از هر کاری که آن‌ها را از بچه‌های عادی متمایز می‌کرد، پرهیز کردیم. مثلاً در شعبه قدیمی‌تر موسسه، یعنی همان بهشت امام جواد (ع)، تصمیم گرفتیم بچه‌ها دیگر از درب اصلی بهزیستی رفت‌وآمد نکنند. به همین دلیل، یک درب از پشت مرکز و داخل کوچه باز کردیم. هیچ تابلویی هم بر سر در بهشت امام جواد (ع) نصب نکردیم تا بچه‌ها در میان اهالی محله به‌اصطلاح انگشت‌نما نشوند. نوبت به مدرسه رفتن بچه‌ها هم که رسید، هر چند نفرشان را در یک مدرسه ثبت‌نام کردیم تا تجمع‌شان در یک مدرسه جلب‌توجه نکند.

پول توجیبی که برای همه بچه‌ها یک مسئله عادی است را برای بچه‌های موسسه هم جا انداختیم و طوری پرورششان دادیم که نیازهایشان را از ما به‌عنوان سرپرست خانواده‌شان مطالبه کنند. به بچه‌ها کلید دادیم که در برگشت از مدرسه، خودشان در مرکز یعنی خانه‌شان را باز کنند و وارد شوند. علاوه‌براین، ترتیبی دادیم یک آشپز همیشه در موسسه حضور داشته‌باشد تا بچه‌ها همیشه بوی غذا را در خانه‌شان حس کنند و از این قبیل کارها... برای باقی امور بچه‌ها هم، مثل بچه‌های عادی هر خانواده‌ای عمل کردیم. به‌طور مثال، هیچ‌وقت اجازه ندادیم پزشکان و معلمان خیّری که داوطلب کمک به این بچه‌ها هستند، وارد شعبه‌های موسسه بهشت امام رضا (ع) شوند. شاید تعجب کنید. اما مگر خانواده‌های عادی، وقتی بچه‌شان مریض می‌شود، پزشک به خانه آن‌ها می‌آید؟ یادمان نرود؛ قرار ما از اول بر این بود که اینجا یک خانه واقعی باشد و بچه‌ها احساس کنند دارند در یک خانواده زندگی می‌کنند.»

برادری با محبت پدرانه

این روز‌های آقا یوسف را نبین که در ۴۳ سالگی مو‌های سپید در سر و صورتش خودنمایی می‌کند. قدم که در این راه گذاشت، یک جوان ۲۳ ساله بود. به همین دلیل بچه‌ها از همان اول عادت کردند او را «داداش» صدا بزنند. او شد داداش یوسف بچه‌های بهشت امام رضا (ع)، اما درست‌تر این است که بگوییم در ۲۰ سال گذشته، محبت پدری را در حق آن‌ها تمام کرده. خوب که نگاه کنی، بیشتر از آنکه کنار خانواده خودش باشد، اوقاتش را صرف بچه‌های بهشت امام رضا (ع) می‌کند، بیشتر از آنکه پدر فرزند خودش باشد، در حق بچه‌های موسسه، پدری می‌کند و تحمل هر چیزی را دارد جز نگاه چپ و توهین به فرزندانش و کم‌لطفی در حق آنها.

با همین روحیه بود که بعد از بی‌مهری مسئولان و برخی مشتریان یک استخر نسبت به بچه‌های معلول بهشت امام رضا (ع)، به آن‌ها قول داد یک استخر مجهز اختصاصی برایشان خواهد ساخت. با حمایت پرشور مردم، نهاد‌های حمایتی و برنامه‌های تلویزیونی، اما خدا بسیار بیشتر از آنچه داداش یوسف به بچه‌ها قول داده بود، به آن‌ها هدیه داد؛ مجموعه مجهز ۷ هزار متر مربعی که بعد از ۵ سال به ثمر رسید و هفته قبل به‌عنوان بزرگترین مجموعه ورزشی تفریحی معلولان افتتاح شد، حالا علاوه‌بر استخر و مرکز آب‌درمانی شامل سالن بدنسازی، سالن ورزش توانیابی، فیزیوتراپی و توانبخشی، دندانپزشکی ویژه معلولان، کارگاه مونتاژ عصا، ویلچر و واکر و... است و برای ۱۰۰ نفر ایجاد اشتغال خواهد کرد. البته یوسف اصلانی تاکید کرده برخلاف آن اتفاق تلخ، در این مرکز معلولان از سایر افراد جدا نمی‌شوند: «این مرکز این نکته را به همه یاد می‌دهد که وضعیت ظاهر و نداشتن دست و پا، باعث جدا شدن انسان‌ها از یکدیگر نمی‌شود.»

مگر کسی از خانه‌اش ترخیص می‌شود؟

متولیان بهشت امام رضا (ع) به تمام نیاز‌های فرزندان بهزیستی در تمام مقاطع زندگی‌شان فکر کرده‌اند و برایش برنامه و راهکار دارند که یکی از مهم‌ترین آن‌ها، رفع کابوس ۱۸ سالگی است. همان مقطعی که برای این بچه‌ها مساوی است با ترخیص و خداحافظی از خانه و خانواده‌ای که از کودکی با آن خو گرفته‌اند و ورود به جامعه‌ای که هیچ پشت و پناهی در آن ندارند.

داداش یوسف و رفقایش، اما دور این قاعده دوست نداشتنی را در بهشت امام رضا (ع) خط کشیده‌اند: «مگر کسی از خانواده‌اش ترخیص می‌شود؟ روال در خانواده‌ها به این ترتیب است که بچه‌ها درس می‌خوانند و بزرگ می‌شوند تا به مرحله ازدواج می‌رسند. تازه حتی بعد از ازدواج هم گرچه در ظاهر خانه را ترک می‌کنند، اما هرگز از خانواده جدا نمی‌شوند. با همین نگاه، اساس کار ما در شعبه‌های ۳ گانه بهشت امام رضا (ع)، بر سه اصل تحصیل، اشتغال و ازدواج فرزندان استوار است و تا شرایط ازدواج بچه‌ها فراهم نشود، از خانواده جدا نمی‌شوند، مگر اینکه خودشان تمایل داشته‌باشند؛ که این موضوع هم شرایط خاص خودش را دارد و با تحقیق، حمایت و نظارت موسسه صورت می‌گیرد؛ بنابراین ۱۸ سالگی هرگز به معنی خداحافظی با فرزندان تحت‌پوشش نیست. ما بعد از مقطع دیپلم هم، کاملاً بچه‌ها را حمایت می‌کنیم؛ هرکدام به تحصیلات دانشگاهی علاقه داشته‌باشند، در این مسیر مورد حمایت قرار می‌گیرند. آن دسته از بچه‌ها هم که علاقه و استعدادشان بیشتر معطوف به بازار کار است، با حمایت موسسه مشغول کار می‌شوند. نوبت به ازدواج هم که می‌رسد، من و همسرم که در تمام این سال‌ها همراه و حامی من در راه خدمت به این بچه‌ها بوده، برای پسرهایمان به خواستگاری می‌رویم و سر و سامانشان می‌دهیم.»

منبع: فارس

انتهای پیام/

منبع: باشگاه خبرنگاران

کلیدواژه: خیریه پدرخوانده نیکوکار بچه های بی سرپرست کودکان بی سرپرست خیریه امام جواد بهشت امام رضا برای بچه زوج های جوان مرحوم مظفری داشته باشند یوسف اصلانی خانواده ها بندگان خاص یک خانواده بچه ها بچه ها بچه ها بچه ها هم بچه ها حاج محمد قرعه کشی ۱۸ سالگی تحت پوشش سال قبل بی آنکه آن روز زوج ها سال ها روز ها آدم ها

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.yjc.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «باشگاه خبرنگاران» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۱۱۳۵۰۴۲ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

تبدیل منطقه حفاظت شده به گردشگری/ واگذاری بهشت گمشده در فارس

خبرگزاری مهر، گروه استان‌ها - آمنه سپهر: اخبار چند روز گذشته استان فارس حاکی از واگذاری منطقه گردشگری بهشت گمشده به میراث‌فرهنگی فارس است؛ خبری که به نقل از استاندار فارس منتشر و در آن عنوان شد که با ورود میراث‌فرهنگی فارس به منطقه بهشت گمشده زمینه توسعه و تحول در این منطقه ایجاد می‌شود این مساله را پر رنگ تر کرد.

انتشار این خبر اذهان عمومی را با این سوال روبرو ساخت که مگر تنگ بستانک یا همان بهشت گمشده در زُمره مناطق حفاظت شده تحت مدیریت اداره کل محیط زیست استان فارس نیست؟ محمدهادی ایمانیه دلایل این واگذاری را وجود مشکلاتی در اطراف سد درود زن و معضلات برنجکاران آن منطقه عنوان کرده و از تشکیل جلسه‌ای مشترک با مسؤولان مربوطه به منظور بررسی راه‌های حل آن خبر داده است.

استاندار فارس این را هم اضافه کرده که قرار است اداره کل میراث‌فرهنگی، گردشگری و صنایع‌دستی استان فارس این منطقه را از منابع طبیعی تحویل بگیرد و با حفظ محیط‌زیست که خط قرمز مدیریت استان است، تلاش شود تا مشکلات مرتبط با گردشگری و کشاورزان این منطقه در کمترین زمان ممکن مرتفع شود.

پیگیری‌های خبرنگار مهر پیرامون این خبر از مقام ارشد استان به پاسخ چند کلمه‌ایِ استاندار فارس ختم شد و ایمانیه در پاسخ پیامکی خود اعلام کرد که با هماهنگی دو اداره کل و با حفظ مقررات محیط زیست واگذاری انجام شده است.

اما اداره کل حفاظت محیط زیست استان فارس نیز این موضوع را رد کرد و فعالان زیست محیطی نیز این موضوع را مورد کنکاش قرار دادند. در همین رابطه معاون فنی اداره کل حفاظت محیط زیست استان فارس در گفت‌و گو با خبرنگار مهر اظهار کرد: منطقه تنگ بستانک یکی از مناطق تحت مدیریت محیط زیست است که با واگذاری ۱۰ درصد از مناطق جنگلی کشور در دهه ۷۰ به سازمان حفاظت از محیط زیست واگذار شده تا در قالب یکی از مناطق چهارگانه از آن حفاظت شود.

نبی الله مرادی با ذکر این نکته که در سطح استان فارس سه منطقه ماله گاله، تنگ بستانک و آبشار مارگون در دهه ۷۰ و در قالب ۱۰ درصد جنگلی به محیط زیست واگذار شده، عنوان کرد: برای مناطق یاد شده در قالب طرح مدیریتی، زون‌های متفاوت چهارگانه دیده شده است.

وی بیان داشت: مناطق تحت حفاظت محیط زیست گاه در بخشی از مستثنیات مردم قرار می‌گیرد که طبق ماده ۴ قانون حفاظت بهسازی همه مالکیت افراد در ابتدا باید محترم شمرده شده و حقوق همه افراد ساکن و مجاوران در آن محدوده باید به رسمیت شناخته شود.

معاون فنی اداره کل حفاظت محیط زیست استان فارس تاکید کرد: محیط زیست هیچگاه بنا نداشته که درب مناطق تحت حفاظت خود را به صورت کامل ببندد و اعلام کند که این منطقه صرفاً حفاظتی است اما پس از مصاحبه استاندار فارس که اعلام کردند مدیریت گردشگری بهشت گمشده (تنگ بستانک) به میراث فرهنگی سپرده شود؛ لازم است نکاتی گفته شود.

دلایل همراهی مسئولان مرودشت چیست؟

ایزدی ابراز کرد: چرا مسؤولان شهرستان مرودشت در برابر تخریب‌های گسترده زیست محیطی در این شهرستان همچنان خاموش مانده و در بسیاری از مواقع همگام با این طرح‌ها می‌شوند.

او تصریح کرد: متأسفانه برخی مسئولین ما بدون کمترین آگاهی اکولوژیکی و کمترین درک و شناخت از شاخص‌های زیستی استان، چوب حراج به دارایی‌های طبیعی استان و استوانه‌های طبیعی پایداری سرزمین مان می‌زنند.

این کویر شناس و فعال محیط زیست استان فارس در ادامه بیان داشت: در جریان روند واگذاری تنگ بستانک به میراث فرهنگی حتی اگر محیط زیست استان هم این موضوع را تأیید کرده باشد، خلاف فاحش قانونی کرده است.

ایزدی نحوه واگذاری منطقه تنگ بستانک را کاملاً غیرقانونی دانست و گفت: این حرکات غیرقانونی تأثیر سویی بر منطقه ومردم خواهد گذاشت.

وی افزود: در جریان تفکر واگذاری منطقه استحفاظی تنگ بستانک به میراث فرهنگی و گردشگری عملکرد مدیریت حفاظت از زیستگاه‌ها و منابع ملی بسیار ضعیف است و هیچوقت به این وضعیت حاد نبوده است.

چوب حراج به ارزش‌های زیستی تحت لوای گردشگری

این فعال محیط زیست متذکر شد: چگونه می‌شود که به ارزشهای زیستی ما تحت لوای گردشگری، معدن‌کاوی و سایر مشاغل چشم و دهان پر کن آن هم به بهانه اشتغال چوب حراج می‌زنند و آب از آب هم تکان نمی‌خورد.

او ادامه داد: طرح‌های انتقال آب و گردشگران غیرمسئول تا می‌توانستند تیشه به ریشه درختان کهنسالی زدند که ریشه در هویت ملی و تاریخی ما داشت، غافل از اینکه عملیات لوله کشی تنها چشمه این منطقه، بالاتر از پارکینگ‌های این جاذبه طبیعی میلیاردها تومان خسارت به سنگفرش‌های ساخته شده که برای تسهیل در عبور و مرور گردشگران احداث شده بود، زده و عملاً به یک عرصه خاکی و محل برداشت خاک به وسیله باد و رفت و آمد موتورسیکلت‌های کرایه‌کش تبدیل شده است.

تنگ بستانک نیازمند اقدام نجات بخش برای بحران زدایی است

این کویر شناس و فعال محیط زیست عوارض و دامنه تخریب‌های وارده به منطقه تنگ بستانک را گسترده قلمداد کرد و گفت: تنگ بستانک در حال حاضر نیازمند جدی به کمک است و اجرایی شدن برنامه‌های بحران زدایی برای نجات این جاذبه گردشگری طبیعی به عنوان یک اثر ملی الزامی است.

ایزدی افزود: مگر می‌شود که یک مجموعه عملیاتی که نیازمند زیر ساخت‌های گسترده است به همین راحتی واگذار شود؟

تصمیمات عجولانه منجر به تشدید تعارض‌ها می‌شود

در ادامه یکی دیگر از کنشگران حوزه محیط زیست در استان فارس با انتقاد از روند واگذاری مناطق حفاظتی محیط زیست در گفت و گو با خبرنگار مهر اظهار کرد: ای کاش قبل از اتخاذ هر تصمیمی سطری از قانون مطالعه کرده و یا حداقل از مشاوران مربوطه حدود و ضوابط حاکم بر مناطق را جویا شویم.

سیروس زارع با بیان اینکه این تصمیمات و صحبت‌های خارج از چهار چوب و موازین، تأثیرات منفی بر ارتباط مردم خصوصاً حاشیه‌نشینان مناطق و متولیان امور اداره مناطق خواهد گذاشت، تصریح کرد: بهشت گمشده، تنگ بستانک، روستای ییلاقی جیدرزار از جمله مناطق حفاظت شده محیط زیست است که هر گونه تغییر کاربری، دستکاری، واگذاری و تغییر تحولی در این مناطق بدون مجوز و ارزیابی اثرات زیستی غیرممکن است.

دبیر تشکل احیا کنندگان تالاب بین المللی کمجان ابراز کرد: اخیراً خبری مبنی بر واگذاری این منطقه به میراث فرهنگی بدون اطلاع محیط زیست منتشر شده که جای سوال دارد؛ محیط زیست در استان فارس از اعتبار بایسته‌ای برخوردار است؟

جایگاه قانون در تصمیمات زیستی کجاست؟

عضو شورای تشکلهای تالابی کشور تصریح کرد: اگر قرار باشد به همین منوال پیش برویم پس جایگاه قانون کجاست؟ در حالی که قوانین و ضوابط حاکم بر مناطق اجازه واگذاری نخواهد داد. به گفته وی؛ لازم است از هر گونه اقدام شتابزده، عجولانه و غیر کارشناسی در اجرای تصمیمات تأمل کرد.

زارع با ابراز تأسف از وضعیت روستای ییلاقی جیدر زار که طی نسل‌ها نقش تابستان گذرانی بومیان را ایفا می‌کرد، تصریح کرد: چند سالی است که با درخواست‌های مکرر سرعت تخریب در دل این منطقه حفاظت شده به عناوین متعدد و مختلف تشدید شده است و مسیر طبیعی آب تنگه جهت پرورش ماهی تغییر و بستر طبیعی تنگه با سنگ فرش‌های نامتجانس و غیر اصولی تخریب شده است که به نظر می‌رسد با تصمیم اخیر نهایتاً کل منطقه تحت تأثیر قرار می‌گیرد.

دبیر تشکل احیا کنندگان تالاب بین المللی کمجان اظهار کرد: شوربختانه موفقیت ما در مناطق طبیعی مورد واکاوی و ارزیابی قرار نمی‌گیرد، گردشگری طبیعی ما تا کنون در راستای حفظ مناطق نبوده و تجربه اثبات کرده که هر کجا پای گردشگر به مناطق طبیعی باز شده جز تخریب و ویرانی نداشتیم.

تصمیمات شتابزده منجر به بحران‌های مختلف اجتماعی می‌شود

او افزود: یک مورد موفق از مناطق طبیعی با کاربری صحیح مدیریت گردشگری معرفی کنیم تا به مدیریت در این منطقه خوشبین باشیم؟ فراموش نکنیم طی سال‌ها اشتغال مناطق روستایی با تکیه بر همین جاذبه‌ها شکل گرفته و یقیناً هر تغییر و تحولی در نحوه مدیریت، واگذاری و کاربری تنگ بستانک، تمامی ساختار ارتزاق و معیشت شکل گرفته طی سالهای متمادی را متأثر خواهد کرد.

او در خاتمه اضافه کرد: انتظار می‌رود متولیان قانونی با توجه به شرح خدمات دستگاهی و وظیفه سیستمی از هر گونه تغییر، تحول و واگذاری در منطقه جلوگیری نمایند تا جاذبه‌های طبیعی حداقلی باقیمانده استان به پای سهم خواهی‌های افراطی قربانی نشود.

کد خبر 6071047

دیگر خبرها

  • تبدیل منطقه حفاظت شده به گردشگری/ واگذاری بهشت گمشده در فارس
  • ماجرای غرق شدن پسر بچه ۷ ساله در اردوی ازمیغان تا بهشت
  • مظفری راهی مرحله نهایی مسابقات شد
  • دانلود پدرخوانده فصل ۳ قسمت ۱ اول ( قسمت 1 فصل 3 پدرخوانده ) با حجم نیمه رایگان
  • نخستین اظهار نظر اسماعیلیان در مورد سریال رمضانی الحشاشین
  • اینترنشنال پدرخوانده سناریوهای پنج‌گانه / رویایی به نام شکست ناپذیری رژیم صهیونیستی
  • جانباز شیمیایی اهل تربت جام به جمع شهدا پیوست
  • آیت الله جوادی آملی: بهشت و جهنم محصول کار ما در همین دنیاست
  • برگزاری ۲۱۰ برنامه ویژه هفته کار و کارگر در گلستان
  • عضو هیات مدیره خانه صنعت، معدن و تجارت: با تعطیل شدن پنجشنبه ۲۵ درصد ظرفیت کار با دنیا را از دست می دهیم