Web Analytics Made Easy - Statcounter

مجری و سردبیر برنامه "سرچشمه" تلویزیون اعتقاد دارد که صداوسیما باید برنامه و سریال تاریخی مؤثری بسازد که بتواند با این ابزار، جلوی تحریف را بگیرد. - اخبار فرهنگی -

به گزارش خبرگزاری تسنیم، در پایگاه اطلاع‌رسانی سیما آمده است: در کنار پرونده ترور میکونوس به سراغِ بررسی تاریخچه کمیته‌های انقلاب اسلامی رفت.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

این برنامه هر هفته پنجشنبه‌ها ساعت 19 از شبکه پنج سیما پخش می‌شد و از روز پنجشنبه 26 تیرماه با تغییراتی به آنتن بازگشت.  در این فصل حسین جودوی از کارشناسان حوزه رسانه و تاریخ به عنوان مجری مقابل مهمانان "سرچشمه" نشست و با آن‌ها به گپ و گفت پرداخت. تیم سردبیری و قسمت پژوهش برنامه به طور کامل تغییر کرده و بیشتر دغدغه "سرچشمه 2" تمرکز در دهه 60 خواهد بود.

فصل دوم "سرچشمه" 26 قسمتی است و شنبه‌ها ساعت 19 روی آنتن خواهد بود و دو شبکه چهار و خبر، بازپخش آن را پخش می‌کند، فقط روز و ساعت آن هنوز قطعی نشده است. یکی از موضوعات مهم "سرچشمه 2" بررسی موضوع مک‌فارلین با علی هاشمی، جنگ نفتکش‌ها با سردار فتح‌الله محمدی و موضوع جنایت‌های مهدی هاشمی و اتفاقات دهه 60 با حجت‌الاسلام سالک بود.

یکی از حلقه‌های مفقوده برنامه‌سازی تلویزیونی در کنار کارهای ادبی، قطعاً تاریخ است که جسته و گریخته با برنامه‌های کلیشه‌ای و روایت‌های پرداختی نخ‌نما شده، تلویزیون به سراغ این روایت‌ها رفته است. شاید یکی از وجوه تمایز "سرچشمه" خصوصاً‌ در فصل دوم روایت‌های شاهدان عینی باشد که کمتر در قاب تلویزیون آمده‌اند یا به قولی از قاب تصویر فراری‌اند.

به این بهانه سراغ حسین جودوی مجری و سردبیر فصل دوم "سرچشمه" رفتیم و با او به گفت‌وگو پرداختیم:

* چطورشد اجرای سری جدید سرچشمه را برعهده گرفتید؟

سال 1398 بود که بسیج صداوسیما با رصد شبکه‌های مختلف تلویزیونی، خلأ برنامه گفت‌وگومحوری که بر مبنای تاریخ شفاهی باشد، برنامه "سرچشمه" به تهیه‌کنندگی امیرعلی آزادی راه‌اندازی کرد. تا آن زمان این خلأ وجود داشت که در شبکه‌های تلویزیون برنامه‌ای که بخواهد در مورد تاریخ انقلاب اسلامی چه در دهه 50 و چه حتی اصل ماجرا در دهه 60 که مهمترین و پرماجراترین دهه تاریخ انقلاب اسلامی به شمار می‌رود موضوعات بسیار زیادی نهفته بود که جای پرداختن به آن در تلویزیون خالی بود. برنامه "سرچشمه" تلاشی بود که بتواند این خلأ را پُر کند.

به همین دلیل با طرحی که آقای آزادی و دوستان جوان‌ِ تحصیل کرده‌شان در این زمینه داشتند و به بسیج صداوسیما پیشنهاد دادند با همکاری شبکه پنچ سیما در سال 1398 با موضوعات مختلف در دهه 60 کار شروع شد. برنامه‌ای که هم گفت‌وگومحور بود و هم موشن‌گرافی داشت؛ مجری جوانی به نام امین فرج‌اللهی هم این برنامه را به خوبی و با معلومات زیاد اجرا می‌کرد. به هر صورت مثل خیلی از برنامه‌های تلویزیون مجری نتوانست در ادامه راه با گروه همراه شود و به دلایلی از گروه جدا شد.

اواسط خردادماه سال 99، عوامل برنامه "سرچشمه" با بنده تماس گرفتند و صحبت‌ها و گفت‌و‌گوهایی که داشتیم پذیرفتم با گروه "سرچشمه" همراه شوم و به عنوان سردبیر و مجری در اختیار دوستان باشم. مشخصاً هم مواردی که انتخاب شد به عنوان سوژه، سعی کردیم مسائل و سوژه‌هایی انتخاب کنیم که کمتر در تلویزیون به صورت رسمی به آن پرداخته شده و حتی خیلی وقت‌ها از کنار این موضوعات به صورت گذرا برنامه‌سازان عبور می‌کنند، اما سعی کردیم با همکاری گروهی که در "سرچشمه" حضور دارند بتوانیم یکسری موضوعاتی انتخاب کنیم.

به این فکر افتادیم که افرادی را برای آن موضوعات انتخاب کنیم که این‌ها دو خصوصیت داشته باشند؛ یا شاهدان عینی آن ماجرا باشند و دومین مسئله‌مان این بود که رسانه‌ها کمتر به سراغ این افراد رفته باشند. افرادی را پیدا کنیم بِکر باشند، یا صحبت نکرده باشند و یا کمتر به آن‌ها پرداخته شده باشد. بنابراین در انتخاب موضوعات، سوژه‌ها و افراد وسواس خاصی به خرج دادیم و توانستیم به موضوعاتی بپردازیم که در رسانه ملّی کمتر به آن‌ها پرداخته شده است.

* اتفاقاتی که در برنامه تاریخی تلویزیون باید بیفتد در این سال‌ها ندیده‌ایم؟ چرا تلویزیون در این اتفاق مهم که لازمه آگاهی نسل جدید است، کم‌کاری می‌کند؟

اصولاً برنامه‌سازی در هر رسانه‌ای به خصوص رسانه ملّی باید با سبک و سیاقی جلو برود. سه مقوله باید در آن خیلی مهم باشد؛ اول، مدیریت خود سازمان صداوسیما مطرح است؛  کسانی که سفارش‌دهنده‌اند و این مدیران فرهنگی در طی روزها و ماه‌هایی که جامعه را رصد می‌کنند باید بیندیشند و درباره آن خلأهای جامعه فکر کنند و باید برای پاسخگویی آن در رسانه تلاش کنند؛ این مسئولیت کمی نیست.

بسیاری از مواردی که در رسانه ملّی و رادیو و تلویزیون اتفاق می‌افتد و ساخته می‌شود باید محصول رصد آن خلأهایی باشد که در جامعه وجود دارد. رکن بعدی که در کنار مدیران، برنامه‌سازان‌اند که نقش پررنگ‌تری نسبت به دو حلقه دیگر دارند. تهیه‌کننده و برنامه‌ساز باید اصولاً از افرادی انتخاب شوند که دغدغه آن موضوعات را دارند. یا حداقل سواد آکادمیک نسبت به‌ آن موضوعات داشته باشند، این خلأها و سؤالاتی که در ذهن مخاطب شکل می‌دهند.

مردم ایران به دلیل هجمه رسانه‌ای که توسط رسانه‌های ضدجمهوری اسلامی به آن‌ها وارد می‌شود و سؤالات و شبهات فراوانی در جامعه توسط آن‌ها ایجاد می‌شود رسانه ملّی به عنوان تنهاترین رسانه جمهوری اسلامی تلاش کند این سؤالات را حل و فصل کند. به نظرمن نقش مهم برنامه‌ساز بابت حلقه واسط بین مخاطب و مدیران صداوسیما بسیار بااهمیت است.

خوشبختانه آدم‌های زیادی حضور دارند که می‌توانند به رسانه ملّی کمک کنند اما متأسفانه به برخی از این افراد بها نمی‌دهند اما آدم‌هایی هستند که در نقاط مختلف در سازمان و بیرون از رسانه ملّی حضور دارند؛ کسانی که جوان و خوش فکرند و به رسانه و فضای مجازی، واقفند.  سازمان صداوسیما می‌تواند به عنوان یک برنامه‌ساز از آن‌ها استفاده کند.

وقتی مدیر خوب فرهنگی بتواند برنامه‌ساز خوبی شناسایی کند و برای تولید و ساخت برنامه مناسب، همکاری و همیاری کند. به نظرمن حلقه پایانی، سردبیر و مجری آن برنامه به حساب می‌آید؛ به خصوص برنامه با موضوعات تاریخی و فرهنگی که با رصد خوب بین اتفاقاتی که در جامعه می‌افتد می‌تواند خروجی خوب و مناسبی بدهد. تلویزیون باید سعی کند به این سمت برود که از کارشناسان امر به صورت برنامه‌ساز درست استفاده کند؛ حالا در "سرچشمه" این اتفاق افتاده است.

یعنی یک سفارش‌دهنده دغدغه‌مند وجود دارد به نام مدیر بسیج و مدیرانی که در بسیج صداوسیما حضور دارند و یک برنامه‌ساز به عنوان تهیه‌کننده و بنده به عنوان سردبیر که در کنار این دوستان هستم. این پازل را توانستیم کمک کنیم که من در گوشه کار قرار دارم؛ اینکه میهمان چگونه انتخاب شود و سؤالات و محورها و موضوعات چگونه باشند این دغدغه‌ای بود که از ابتدا با دوستان "سرچشمه" آشنا شدم کاملاً وجود داشته و تا الان کار را انجام می‌دهیم؛ هنوز این دغدغه وجود دارد. با اعتماد کردن به قشر جوان کاردان این مسائل و مشکلات را بهتر می‌توان حل کرد.

* از مشکلات و پیچیدگی‌های مصاحبه در مقوله تاریخ بگویید.

اصولاً برای گفت‌وگو و مصاحبه کردن در مورد موضوعات تاریخ انقلاب باید مواردی را درنظر گرفت. از یک طرف درباره موضوعاتی صحبت می‌کنید که تاریخ آن‌چنانی از آن نگذشته و از یک 30 سال از آن تاریخ گذشته؛ شاید اسناد به صورت رسمی در مورد آن اتفاقات منتشر نشده است. از طرف دیگر با افرادی مواجهید که 30، 40 سال از آن موضوعات گذشته و برخی از این‌ راویان و یا به قولی "شاهدان عینی" سن و سال‌های زیادی دارند و امکان دارد آن خاطرات و اتفاقاتی که 40 سال پیش شاهدش بودند به یاد نداشته باشند.

از طرفی دیگر برنامه "سرچشمه" مبنای خودش را گذشته از افراد و شخصیت‌هایی به عنوان مصاحبه استفاده کند که کمتر مورد توجه رسانه‌ها هم در فضای مکتوب و هم در فضای رسانه ملّی بوده‌اند؛ پیدا کردن و هماهنگ کردن این افراد مقداری می‌تواند سخت باشد.

مثلاً در مورد برخی از مسائل من با مصاحبه‌شونده و میهمان برنامه دو جلسه قبل از اینکه مصاحبه شروع شود به گفت‌و‌گو می‌نشستیم. حتی با روحیات همدیگر آشنا می‌شدیم؛ اینگونه نبود مصاحبه‌شونده و میهمان را دعوت کنیم. با میهمان یکی دو جلسه صحبت می‌کردیم و طرح مسئله می‌کردیم و از زوایای مختلف موضوع برنامه را با او می‌سنجدیم؛ برای جلسه سوم و چهارم دعوت می‌کردیم جلوی دوربین سرچشمه قرار بگیرد و به خاطرات بپردازد.

مقوله انتخاب میهمان و سوژه و مهمتر از آن طرح مسئله‌ای که از میهمان داشتیم بسیار اهمیت زیادی داشت؛ به نظرمن برخی از افرادی که در برنامه "سرچشمه" برای اولین بار جلوی دوربین تلویزیون قرار گرفتند می‌تواند اهمیت زیادی داشته باشد.

مسئله بعد موضوعات و سوژه‌هایی است که در بابِ بسیاری از آن‌ها برنامه ساخته نشده بود. مثلاً در مورد انجمن حجتیه یا عملیات مهندسی سازمان منافقین، شما آن چنان برنامه خاصی را در تلویزیون نمی‌بینید. در این دهه‌های مختلف اما در "سرچشمه" چنین اتفاقی افتاده است. یا در مورد محور موضوع سپاه بدر، مجاهدین عراقی در سال‌های دفاع مقدس کار کردند. کمتر برنامه‌ای می‌بینید که در تلویزیون ساخته شده باشد.

یا در مورد جنگ نفتکش‌ها فرمانده میدانی خلیج فارس حضور پیدا می‌کند و در بابِ این اتفاق گفت‌وگو می‌شود؛ این اتفاق برای اولین بار در تلویزیون می‌افتد؛ این‌ها مسئله کمی نیست. مسائلی که در مورد آن‌ها در تاریخ بسیار صحبت شده اما در رسانه ملی در دهه‌های اخیر کمتر پرداخته شده و مخاطب تشنه این مطالب است‌.

* میهمانانی که داشتید و گفته می‌شد راویان عینی حقیقت‌های تاریخی‌اند. چقدر در این راه با مشکلات مواجه شدید؟

هماهنگ کردن این میهمان‌ها کار بسیار دشواری است اما خوشبختانه این دوستان میهمان برنامه شدند تلاش کردند روایتگر صادق تاریخ باشند و مجری و سردبیر برنامه تلاش کرد بتواند حقایقی را از زبان این‌ها بازگو کند تا در تاریخ ماندگار شود. اگر بخواهید در مورد تاریخ انقلاب اسلامی واکاوی کنید به نظرمن سرچشمه می‌تواند منبع اصلی برای خیلی از این مسائل تاریخ انقلاب اسلامی باشد.

* در ایام جشن پیروزی انقلاب اسلامی سرچشمه ویژه برنامه‌ای داشت؛ از حضور هوشنگ توکلی گرفته تا آن خانم مبارز سیاسی، واقعیت هایی مطرح شد که قابل توجه بود. چقدر در این مسیر دچار سانسور و ممیزی می‌شوید و چقدر تلویزیون همراهی می‌کند؟

در مورد برنامه دهه فجر موضوعات مختلفی درباره تاریخ انقلاب و ایام پیروزی انقلاب اسلامی وجود داشت اما با توچه به اینکه برنامه ما از شبکه 5 سیما پخش می‌شد باید موضوعاتی انتخاب می‌کردیم که به شهر تهران برگردد.

* به نظر شما تلویزیون در حوزه برنامه های تاریخی باید چه رویکردی را پیش بگیرد؛ که نمونه‌اش را دیدیم که مناظره‌ای میان آقای زیباکلام و معتضد سرمی‌گیرد و هر دو نظرات متفاوتی از تاریخ ارائه می‌دهند و مخاطب این‌جا با دو گانگی مواجه می‌شود؛ بازتاب آن در فضای مجازی نشان می‌دهد مخاطب علاقه‌مند برنامه‌های تاریخی است.

صحبت‌های بسیار زیادی شد؛ اول تصمیم گرفتیم مسائلی را مطرح کنیم بیشتر تحلیل باشد. این تحلیل نتیجه‌اش این می‌شد دیگر از شاهدن عینی استفاده نکنیم به سراغ تحلیل‌گرانی که در تلویزیون دیده شده‌اند، برویم. اما با درایت تهیه کننده، موضوعاتی را انتخاب کردیم تا حد زیادی مردم درباره آن‌ها به صورت عمده مطلب شنیده باشند. اما هیچ‌وقت ریزبینانه به آن پرداخته نشده بود؛ در مورد واقعه 17 شهریور که در مورد آن صحبت می‌شد و درباره اسنادی که از آن روزها مانده بود.

یک نفر خودش شاهد عینی ماجرا بود و از صبح 17 شهریور در سال 57 بوده و درگیر زخمی‌ها در بیمارستان بود و تمام وقایع مختلف را دید؛ این فرد می‌توانست به شدت برای مخاطب تأثیرگذار باشد. یکی از خانم‌هایی که فعالیت سیاسی داشته و اتفاقاتی که در زندان‌های سیاسی پهلوی افتاده آن‌ها را روایت می‌کند می‌تواند برای مخاطب بسیار تأثیرگذار باشد.

یا حتی نقش بازار و خاطراتی که همافرها در آن دیدار حضرت امام(ره) داشتند این مواردی هست شاید رسانه‌ها به صورت کلی بپردازند ریزبینانه به آن نگاه نمی‌کنند. آنچه برای مخاطب جذاب است خودش درگیر آن ماجرا بوده و آن ماجرا را لمس کرده است، جلوی دوربین تلویزیون می‌آید با آن لهجه و گویش و شکل و شمایل صحبت می‌کند برای مخاطب قابل توجه است.

روایت داش‌مشتی‌ها در 15 خرداد 1342 از انقلاب امام(ره) دفاع کردند یک نفر با همان گفتمان و همان لهجه و تیپِ حرف‌زدن، جلوی دوربین تلویزیون صحبت می‌کند تأثیر بیشتری از کارشناس تاریخی دارد. در این چندین برنامه 36 قسمت برنامه‌ای ضبط کردیم تا به حال ندیدم در مورد موضوعات خاص بتواند سانسوری داشته باشد.

اتفاقاً موضوعاتی که فکر نمی‌کردم در رسانه ملّی قابل پخش باشد با تعجب دیدم پخش شد. نشان می دهد رسانه ملّی سعی می کند در رقابت با رسانه‌های مختلف و تلویزیون‌های ضدانقلاب بتواند یک منبع موثقی باشد که مخاطب اول به آن مراجعه کند.

* در خصوص ساخت سریال‌های تلویزیونی هم با توجه به اینکه شما پژوهشگر تاریخی به حساب می‌آیید، بفرمایید چرا آنقدر حلقه مفقوده و عدم پایبندی به اسناد تاریخی می‌بینیم؟

اصولاً مردم ما برنامه‌های تاریخی دوست دارد و به تاریخ‌شان اهمیت می‌دهند؛ مهمترین مسئله اینجا است که ما چقدر بتوانیم این منابع را در برنامه‌سازی‌مان درست قرار دهیم که در خروجی رادیو و تلویزیون بهترین اتفاق بیفتد. زیرا مخاطب دوست دارد، بداند اتفاقاتی که دور و برِ خودش افتاده به چه صورتی بوده و چگونه بوده است. وقتی به نظرمن افرادی استفاده می‌شوند که می‌توانند خوب صحبت کنند و نظر بدهند مردم آن برنامه را دوست دارند.

اما اینجا بخثم را دوپاره کنم؛ یک قسمت بحث مناظره است و قسمت دوم بخش روایت است. در بخش مناظره به خصوص در مواردی که به دهه‌های 50 و 60 می‌رسد شما نمی‌توانی راوی و شاهد پیدا کنید درباره آن واقعه مناظره کند. 70، 80 سال گذشته است در مورد موضوع رضاشاه، شما نمی‌توانید شاهد عینی رجال سیاسی بوده انتخاب کنید. مجبورید از تحلیلگران سیاسی و تاریخی استفاده کنید. این مبنا برای مردم هم می‌تواند جذاب باشد البته استفاده از چهره‌های علمی، دانشگاهی و افرادی که در این زمینه دانش دارند.

این جذابیت و این نوع رفتارها به خاطر شبهاتی که متأسفانه در جامعه وجود دارد و در رسانه کمتر کسی به آن پاسخ می‌دهد؛ وقتی برنامه‌ای شروع به پاسخ دادن آن‌ها می‌کند آن برنامه دیده می‌شود. باید درنظر بگیریم در بهمان برنامه‌های مناظره، آفت‌هایی وجود دارد شاید شبهات پررنگ‌تری برای ذهن مخاطب ایجاد شود. پس هم می‌تواند خوب و مفید باشد و هم می‌تواند ضرر داشته باشد.

ضرر بزرگتر آن است که وقتی از افرادی استفاده می‌کنید به جای اینکه بحث علمی کنید بی‌خودی شلوغ می‌کنند و شروع به فحاشی کردن می‌کند برای مخاطب گُنگ است و به سؤالاتش جواب داده می‌شود. در بخش دوم که روایت است باید تلویزیون را به عنوان رسالت رسانه‌ای جدّی بگیرد و  از افرادی استفاده کند آن ماجراها را طی کرده‌اند و بتوانند آن ها را روایت کنند. آدم‌هایی که تاریخ دهه 60 را از نزدیک شاهد بودند، مسئولیت داشتند و در بدنه کار بودند؛ متأسفانه آن‌ها درنظر نگرفتند. در کردستان و خلق عرب و قائله ترکمن صحرا خیلی مسائلی وجود دارد بتوان در مورد آن‌ها صحبت و واکاوی کرد. موضوعاتی که موردنظر مخاطب است را بازگو کرد. به همین دلیل ساخت این برنامه‌ها می‌تواند این کمک را به مخاطب کند و خلأهای تاریخی را برای آن‌ها برطرف کند.

ساخت سریال‌های تاریخی هم می‌تواند جذابیت داشته باشد و هم از نظر بازگو کردن مسائل تاریخی اهمیت زیادی دارد. چون روایت صرفِ تاریخ، از حوصله مخاطب خارج است و به مواردی احتیاج دارد ذوق هنری در آن‌ها آمیخته شود. به همین دلیل در تاریخ سینما و تلویزیون در تمامی کشورها، ساخت فیلم سینمایی و سریال‌های تاریخی همیشه از اهمیت خاصی برخوردار بوده است و در خارج از کشور به آن اهمیت زیادی قائل‌اند.

مهمترین مسئله‌ای در این مورد اشاره کرد استفاده از منابع درست، صحیح و محققین درجه یک برای ساخت سریال‌های فاخر تاریخی و همچنین استفاده از کارگردان‌ها و اهالی هنری که ذوق هنری داشته باشند بتوانند این موارد تاریخی را در فیلم‌هایشان به گونه‌ای ارائه بدهند از تحریف تاریخی هم جلوگیری کنند. شما در سریال "در چشم باد"، می‌بینید کارگردان کار هم ذوق هنری خوبی دارد و هم تلاش کرده این موارد تاریخی را به گونه‌ای روایت کند از "تحریف" جلوگیری می‌کنند. اگر این تلاش بشود چنین برنامه‌ها، سریال‌ها و سینمایی‌هایی در داخل و خارج ساخته شود، موردنظر قرار می‌گیرد.

* قرار است چه اتفاقی برای ادامه سرچشمه بیفتد که این برند برای تلویزیون حفظ شود؟

به نظرمن تهیه‌کننده باید به این سؤال پاسخ دهد اما تا جایی که در جریانم تیم "سرچشمه" آماده است قسمت‌های جدید را در سال 1400 آماده کند و مدیران تلویزیون آمادگی داشته باشند به نظرمن تیم تهیه و تولید برنامه هم مشکلی در زمینه تولید این برنامه نداشته باشند؛ البته به شرطی که سه مسئله را رعایت کنند. یکی اینکه بازپخش این برنامه، در زمان درستی اتفاق بیفتد که بهتر دیده شود. موارد و موانع تولید بالأخره هزینه‌ها به خاطر مسائل اقتصادی سرسام‌آور شده و تیم تولید را دچار حاشیه کند. بتوانند مسائل مالی این برنامه‌ها را حل کنند تا با قوت بیشتری می‌توانند به کار خودشان ادامه دهند.

علیرضا خمسه و اکبر عبدی در سریال جدید تلویزیون+ عکسروایت استاد دانشگاه از اثر جدید ده‌نمکی/ سریالی با فرم و ریتم "دادِستان" در تلویزیون نداشته‌ایم"لوتی" سریال نوروزی شبکه سه شد/ سریال امنیتی دیگر در راه تلویزیون

انتهای پیام/

منبع: تسنیم

کلیدواژه: شبکه پنج سیما رسانه ملی تلویزیون شبکه پنج سیما رسانه ملی تلویزیون تاریخ انقلاب اسلامی جلوی دوربین پرداخته شده اهمیت زیادی داشته باشند هم می تواند برای مخاطب برنامه ساز حضور دارند تهیه کننده آن موضوعات مورد آن برنامه ای برنامه ها سریال ها رسانه ها آن ماجرا ی کنند

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.tasnimnews.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «تسنیم» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۱۱۴۵۹۳۷ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

این گزارشگر تاکنون گاف نداده است!

مسعود اسکویی در طول این سال‌ها که در رادیو و تلویزیون گزارشگر و گوینده اخبار بوده است، می‌گفت که تاکنون هیچ گافی نداده‌ است، راست هم می‌گفت چراکه او گزارشگری را در کنار زنده‌یاد بهمنش آموخته بود و در خاطراتش همواره از زنده‌یاد عطاءالله بهمنش یاد می‌کرد.

به گزارش ایسنا، مسعود اسکویی صبح امروز ـ چهارشنبه ـ ۱۲ اردیبهشت ماه از دنیا رفت؛ گوینده پیشکسوتی که هر بار با او تماس می‌گرفتیم با رویی گشوده و صبوری به گفت‌وگو می‌پرداخت و پاسخگوی سوالاتمان در حوزه رادیو می‌شد.  

در گزارش زیر گفت‌وگوی قدیمی با مسعود اسکویی را که از سال‌ها پیش داشتیم، مرور می‌کنیم. در این گفت‌وگو او از ۴۶ سال تجربه گویندگی گفته است.

مسعود اسکویی، گزارشگر پیشکسوت به گفته‌ی خودش از سال ۴۵ استخدام تلویزیون شد و به عنوان گوینده‌ی خبرهای سیاسی در تلویزیون حضور داشت.

سال‌ها به عنوان گوینده‌ی خبر سیاسی کار می‌کرد و چون هنوز بخش ورزشی از بخش سیاسی جدا نشده بود، اخبار ورزشی را نیز در همان جا می‌خواند. زمانی که بخش ورزشی از بخش سیاسی جدا شد، به بخش ورزشی خبر آمد و گوینده‌ی ثابت خبر ورزشی تلویزیون در ساعات ۱۹ و ۲۱ شد.

مسعود اسکویی، گزارشگر پیشکسوت رادیو و تلویزیون پس از گویندگی اخبار با گزارش‌های ورزشی آشنا شد و شروع به گزارش‌ کردن در کنار عطاء‌الله بهمنش، گزارشگر پیشکسوت کرد.

خاطره جالب از گزارشگری اسکویی در تلویزیون

مسعود اسکویی روایت می‌کرد: یادش بخیر یک استادی داشتیم آقای پیمان که همیشه می‌گفت هر مطلبی که می‌خواهید چه در رادیو و چه در تلویزیون ارائه دهید، حتما یک بار قبلش بخوانید. اشکال هم ندارد از پشت دوربین، بیننده نگاه کند؛ به هر حال یک خبر تازه در وسط برنامه به دستتان رسیده است.

می‌گفت، تلویزیون اوایل، ساعت شش تا هشت دو ساعت برنامه داشت که یک ربع آن خبر بود. از سریال و فیلم هم خبری نبود. یک روز وقتی خبرهایمان تمام شد در پایان خبری را به من دادند که نوشته بود «توجه بفرمایید امروز در ایتالیا جوانی با اتومبیل تصادف کرد و یک ... قطع شد» با توجه به اینکه قبلا این خبر را نخوانده بودم، شروع کردم این خبر را برای بینندگان بخوانم و در فکر خودم گفتم باید پایش باشد که قطع شده است؛ در حالی که زمانی که جمله‌ی بعد را خواندم این بود که پلیس پس از پنج ساعت جستجو «گوش» اش را پیدا کرده است!

به خنده می‌گوید: بالا خواندیم پا و پایین خواندیم «گوش» حالا جواب بیننده را چه می‌خواهیم بدهیم!؟

اولین گزارشگر تنیس و سوارکاری در ایران هستم

اسکویی اولین گزارشگر تنیس و سوارکاری در ایران بود. اتومبیل‌رانی، مسابقات ورزشی مثل فوتبال و فوتسال نیز از جمله ورزش‌هایی بود که گزارش می‌کرد.

خاطراتش را چنین یادآور می‌شد: «در آن زمان چون ۱۵ نفر بیشتر نبودیم، در گروه ورزش تلویزیون اکثر برنامه‌ها را گزارش می‌کردیم. فوتبال هم گزارش می‌کردم و ضمن اینکه گزارش می‌کردم اخبار هم می‌خواندم. تا اینکه پس از انقلاب سال ۱۳۶۸ من را به رادیو آوردند. خیلی سخت بود ولی خوب به رادیو آمدم.

این پیشکسوت رادیو می‌گوید: ضمن اینکه برنامه‌ها را در رادیو اجرا می‌کردم، مسابقات را نیز گزارش می‌کردم؛ البته بیشتر مسابقات والیبال و تنیس را گزارش می‌کردم و به همراه تیم‌ها به کشورهای دیگر می‌رفتم. در تهران هم مسابقات مختلفی بود که می‌رفتم و گزارش می‌کردم.»

فوتبال ایران و استرالیا خیلی برایمان هیجان داشت

اسکویی درباره‌ی جذاب‌ترین گزارشی که تاکنون از او به یادگار مانده است، صحبت کرده و گفته بود: البته تمام مسابقاتی که گزارش می‌کنیم برای ما جذاب است؛ اما خاطرم هست زمانی که مسابقات والیبال جام ملت‌های آسیا در کشورمان بود که تیم‌های خارجی هم آمده بودند، بسیار برایم جذاب بود. به ویژه اینکه قهرمان جام ملت‌های آسیا شدیم.

او همچنین بازی فوتبال ایران و استرالیا را جزو جذاب‌ترین گزارش‌های کاری‌اش خواند و گفت: در این بازی من، مجری و گوینده‌ی برنامه بودم؛ یعنی گزارشگر نبودم اما بسیار هیجان داشت و خیلی اثرگذار بر روی کارمان بود.

به کار گویندگی بسیار عشق می‌ورزیدم

اسکویی همچنین با اشاره به اینکه زمانی که به تلویزیون وارد شد، جوانی ۲۴ ساله بود و هنوز آن پختگی لازم را پیدا نکرده بود، اظهار کرده بود: هرچه جلوتر می‌رفتم در حین کار، به کار گویندگی بسیار عشق می‌ورزیدم. گویندگی هم در تلویزیون و هم در رادیو؛ اکنون هم که تا به اینجا رسیده‌ام همین حس را دارم. از دل و جان گویندگی و کارم را دوست دارم و کم کم سعی کردم پیشرفت کنم به رادیو آمدم و اکنون به اینجایی که هستم رسیدم.

در شهرستان‌ها گزارشگران بی‌طرفانه گزارش نمی‌کنند

این گزارشگر قدیمی تلویزیون و رادیو در ارتباط با گزارشگران جوان امروزمان در شبکه‌های مختلف رادیویی و تلویزیونی اظهار کرده بود: مساله‌ای که گزارشگران جوان ورزشی باید در نظر داشته باشند، بی‌طرف بودن است. حال با توجه به اینکه هر کسی ممکن است علاقه‌ای به تیمی داشته باشد اما در گزارشش نباید این امر نشان داده شود. باید طوری گزارش کند که بی‌طرف باشد. اگر در رادیو گزارش می‌کند، باید شنونده‌ی خود را حفظ کند و اینکه در رشته‌ای که گزارش می‌کند، باید مطالعه‌ی زیادی داشته باشد.

او افزوده بود: متاسفانه در شهرستان‌های ما به چشم می‌خورد که گزارشگران ما بی‌طرفانه گزارش نمی‌کنند. در تلویزیون به دلیل اینکه ۷۰ درصد تصویر است و ۳۰ درصد گوش کردن، گزارشگر هر چه بگوید و بیننده هم هر چقدر دقت کند، ۳۰، ‌ ۴۰ درصد بیشتر نمی‌گیرد؛ به دلیل اینکه حواسش همه به تصویر است. اما در رادیو ۱۰۰ درصد گوش است؛ بنابراین باید گزارشمان نسبت به تلویزیون متفاوت باشد.

اسکویی بار دیگر تاکید کرده بود: مساله‌ی بی‌طرفی خیلی مهم است که متاسفانه در شهرستان‌ها می‌بینیم و خیلی واضح است. این جانبداری در تمام رشته‌ها از جمله فوتبال، والیبال، بسکتبال، ‌ هندبال و همه اینها کاملا به چشم می‌خورد.

اسکویی با توصیه بر اینکه در تلویزیون گزارشگر نباید زیاد صحبت کند به دلیل اینکه تصویر به کمکش می‌آید، خاطرنشان کرد: متاسفانه گزارشگران جوان شهرستانی ما همین طور هزار ماشاء‌الله پشت سر هم در تلویزیون صحبت می‌کنند.

با اطلاعات کافی مسابقه را گزارش کنیم

اسکویی با توصیه نسبت به اینکه گزارشگر باید مطالعه‌ی زیادی داشته باشد و بداند جریان بازی از چه قرار است، گفته بود: الان مثل گذشته نیست، یک بچه پنج، شش ساله هم می‌تواند از من ایراد بگیرد. کوچکترین اشتباه و غلطی که داشته باشیم تماس می‌گیرند و می‌گویند. خیلی باید حواسمان جمع باشد و دقت و مطالعه کنیم و با اطلاعات کافی مسابقه را گزارش کنیم.

تاکنون هیچ گافی نداده‌ام/با دل و جان کار کردیم

اسکویی از سال ۴۵ در تلویزیون بود و سپس در ‌سال ۶۸ به رادیو آمد. تاکید می‌کرد که تاکنون هیچ گافی نداده‌ام، اینکه چیزی را جابه جا بگویم، نه این کار را نکرده‌ام. نمی‌خواستم هیچ ایرادی از من نه در تلویزیون و نه در رادیو گرفته شود.

او درباره‌ی افتتاح رادیو ورزش گفته بود: رادیو ورزش هشت تیرماه سال ۷۸ افتتاح شد و آقای جهانی، ندیری، شادابی و من چند نفری بودیم که به عنوان موسسان و بانیان شبکه ورزش حضور داشتیم. همگی با دل و جان کار کردیم و امروز شبکه ورزش جای خود را در بین همه باز کرده است.

در پخش بعضی از جمله فوتبال و جام جهانی حتی از تلویزیون جلوتر هستیم

اسکویی به رادیو بسیار عِرق داشت؛ «به جرأت می‌توانم بگویم در پخش بعضی مسابقات، از جمله فوتبال و جام جهانی، رادیو ورزش از تمام رادیوها و حتی از تلویزیون جلوتر است؛ به عنوان مثال زمانی که به همراه تیم‌ها به مسابقات کانادا رفته بودم، در مسابقات وزنه‌برداری آقای رضازاده مسابقه داشت و من هم با یک موبایل گزارش می‌کردم. اما در تلویزیون اینگونه نیست وقتی در المپیک ۲۰ رشته داریم تلویزیون نمی‌تواند پخش مستقیم همزمان داشته باشد. اما ما در رادیو همزمان می‌توانیم پوشش دهیم؛ بنابراین در اینجا از همه جلو می‌افتیم.»

ما شدیم شبکه ماشین! کسی از ما قبول نمی‌کند درجا بزنیم

این گزارشگر پیشکسوت با خنده چنین اظهار کرده بود: ما شدیم شبکه ماشین! همه برنامه‌هایمان را گوش می‌دهند؛ البته مخاطبان انتظار پخش مستقیم همه مسابقات را از ما دارند و این کار ما را یک مقدار سخت کرده است. باید دقت کنیم از اینکه هستیم بالاتر برویم.

اسکویی با بیان اینکه تا چه میزان دامن زدن به حاشیه‌های ورزشی در دستور کار رادیو ورزش است؟ گفته بود: ما در حال حاضر کاری می‌کنیم حاشیه‌مان کمتر باشد و به اصل قضیه بپردازیم. در موارد مختلف برنامه‌های علمی داریم که شاد هستند و واقعا یک تلاش همه‌جانبه است؛ به گونه‌ای که کسی نمی‌تواند بگوید ما ساعت‌ها استراحت و بیکاری داریم، همه در تلاشند و ارتباط زیادی با مسؤولان و دست‌اندرکاران ورزشی داریم بلافاصله موضوعات و انتقادات را مطرح می‌کنیم. با توجه به کارهایی که انجام می‌دهیم کسی از ما قبول نمی‌کند درجا بزنیم.

احتیاج به رادیو ورزش ۲ داریم

او با اشاره به اینکه یک رادیو به مدت ۲۴ ساعت برای ما باز هم کم است، با توجه به اینکه برنامه‌های خیلی متنوعی داریم، گفته بود: زمانی که پخش مستقیم داریم برنامه‌هایی که در آن ساعت پخش می‌شوند پخش نمی‌شوند، به هر حال بیننده توقع دارد برنامه‌ی خودش را پخش کنند و این برنامه هم شنونده‌ی خاص خودش را دارد. در اینجاست که احتیاج به شبکه‌ی دیگری تحت عنوان «رادیو ورزش» داریم تا اینگونه برنامه‌ها در ساعات مشخص خود پخش شوند. خوب است اگر «رادیو ورزش ۲» ایجاد شود، در این صورت هم شنونده‌هایی که برنامه دوست دارند، گوش می‌دهند و هم شنونده‌هایی که پخش مستقیم مسابقات را دنبال می‌کنند گوش می‌دهند.

اولین گزارش فوتبالم در کنار استادم آقای بهمنش بود

مسعود اسکویی سپس از همکاری‌اش با عطاء‌الله بهمنش گفته؛ «در تلویزیون قبل از انقلاب با آقای بهمنش همکاری داشتم، مسابقات مختلفی رفتیم که او گزارش می‌کرد و من هم در کنارش بودم. اولین گزارش من در سفر به کویت و بازی پرسپولیس با تیم القادسیه و دو تیم دیگر بود که از طرف تلویزیون من و آقای بهمنش رفته بودیم من در آنجا برای اولین بار بود که گزارش فوتبال می‌کردم ۱۰ دقیقه آقای بهمنش گزارش می‌کرد پنج دقیقه هم من گزارش می‌کردم.»

او در پایان گفت‌وگویش با ایسنا بار دیگر تاکید کرده بود: خیلی سخت بود که از تلویزیون به رادیو آمدم اما حالا با جان و دل گویندگی و کارم را دوست دارم و تاکنون که به اینجا رسیدم، بسیار به کارم عشق می‌ورزم.

انتهای پیام

دیگر خبرها

  • خاموشی صدایی ماندگار
  • خاموشی صدای ماندگار ورزش
  • این گزارشگر تا آخر عمر گاف نداد!
  • این گزارشگر تاکنون گاف نداده است!
  • پیام تسلیت رئیس رسانه ملی در پی درگذشت مسعود اسکویی
  • صدای ماندگار رادیو خاموش شد/ مسعود اسکویی درگذشت
  • راست و دروغ تبلیغ محصولات غذایی در تلویزیون
  • کاش تلویزیون، این مدلی نبود
  • گوشی هوشمند به "کنترل تلویزیون" تبدیل می‌شود
  • برنامه کودکی نداریم که درباره «جیغ و دست و هورایش» صحبت کنیم