Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «ایسکانیوز»
2024-05-03@16:57:14 GMT

فلسفه کارآمد در اخلاق و سیاست جامعه ظهور دارد

تاریخ انتشار: ۱۰ اسفند ۱۳۹۹ | کد خبر: ۳۱۱۶۰۰۴۹

فلسفه کارآمد در اخلاق و سیاست جامعه ظهور دارد

به گزارش خبرنگار گروه دانشگاه ایسکانیوز، کارآمدی آموزش عالی در کشور در سایه فعالیت‌های موثر مدیران، استادان و دانشجویان به دست می‌آید. مدیران باید برای رسیدن به چشم‌اندازهای کلان کشور، برنامه‌های میان‌مدت و کوتاه‌مدت تدوین و اجرا کنند.

گروه‌های آموزشی هم باید متناسب با برنامه‌های مدیران و توانمندی‌های استادان و دانشجویان از خود بپرسند؛ پاسخ به چه سوالاتی در رشته آن‌ها می‌تواند به حل بخشی از مسائل جامعه در آن حوزه کمک کند.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

 

متخصصان فلسفه معتقدند رسیدن به فلسفه کارآمد یکی از شرایط دستیابی به آموزش عالی کارآمد است و گام نخست برای رسیدن به فلسفه کارآمد این است که دانشگاهیان باید باور کنند؛ قرار نیست فلسفه در ذهن انسان‌ها باقی بماند و لازم است در شئون مختلف جامعه از جمله اخلاق و سیاست خود را نشان دهد.

فلسفه برای کارآمد شدن باید به شبهات احتمالی در جامعه پاسخ ‌دهد.

حسن معلمی در گفت‌وگو با ایسکانیوز درباره کارآمدسازی رشته فلسفه در جامعه اظهار کرد: فضای فرهنگی امروز جامعه ایران پر از شبهه نسبت به دین، خدا، اخلاق و... است. فلسفه برای کارآمد شدن باید به کارهای پژوهشی‌ای توجه کند که به شبهات احتمالی در جامعه پاسخ می‌دهد.

کارآمدسازی فلسفه با پیگیری امتدادهای سیاسی و اجتماعی دیدگاه‌های فلسفی

عضو هیئت علمی دانشگاه باقرالعلوم پیگیری امتداد کارهای فلسفی را راهکاری برای کارآمدسازی فلسفه دانست و افزود: نظرات ملاصدرا در باب بسیط‌الحقیقه در جای خود خوب است اما آنچه اولویت دارد این است که امتداد سیاسی و اخلاقی این نظرات چیست.

وی با ذکر مثالی یادآور شد: اگزیستانسیالیسم در غرب چه الحادی و چه الهی سعی کرده خودش را با داستان به متن جامعه وارد کند. برای مثال صادق هدایت تحت تاثیر اگزیستانسیالیسم الحادی در آثارش خودکشی را رواج می‌داد و از طرف دیگر دیدگاه الهی اگزیستانسیالیسم به سمت تعبد، خدا و اخلاق دعوت می‌کند.

معلمی با بیان این که باید امتداد سیاسی، اخلاقی و اجتماعی فلسفه اسلامی بررسی و پیگیری شود، گفت: وقتی اعتقاد بر این است که فلسفه ملاصدرا فلسفه خوبی است باید به امتداد سیاسی آن هم توجه کرد و نشان داد این فلسفه در سیاست چگونه ظاهر می‌شود. به عبارت دیگر چه دیدگاهی در سیاست منطبق با مبانی حکمت متعالیه است.

عضو هیئت علمی دانشگاه باقرالعلوم با اشاره به این که فلسفه فارابی و ابن سینا امتداد اجتماعی داشتند اما در حکمت متعالیه این امتداد وجود ندارد، ادامه داد: در غرب هم به امتدادهای فکری، سیاسی و اخلاقی فلسفه‌ها به صورت جدی توجه می‌شود.

وی خاطرنشان کرد: فبک (فلسفه برای کودکان) که اخیرا مطرح شده، یکی از امتدادهای فلسفه غرب است که می‌خواهد کودکان را با عقلانیت باربیاورد. فبک می‌خواهد به این سوال پاسخ بدهد که چه محتوای فلسفی باید به کودک ارائه کرد تا در بزرگسالی تفکری صحیح، منسجم و معقول داشته باشد.

معلمی با تاکید بر این که اگر در تربیت کودک آگاهانه برخورد نشود، تفکر درستی برای او شکل نمی‌گیرد، گفت: کودک ناخودآگاه با فلسفه‌ای در طول زندگی‌اش آشنا می‌شود. به همین دلیل بهتر است که کودک از ابتدا با مبانی درست و مورد پذیرش جامعه خودش تربیت شود.

عضو هیئت علمی دانشگاه باقرالعلوم بهترین روش ارائه مبانی فلسفی به کودک را در قالب داستان دانست و افزود: در این شیوه کودک داستان می‌خواند اما ذهن فلسفی‌اش هم شکل می‌گیرد.

وی با تصریح بر این که رسیدن به امتداد فلسفه در گام اول نیاز به ایجاد باور در دانشگاهیان دارد، ادامه داد: استادان و دانشجویان باید باور کنند که فلسفه در ذهن افراد نمی‌ماند و خودش را در همه چیز نشان می‌دهد. برای مثال فلسفه‌های غربی، نگرش‌های خود را در داستان گنجانده‌اند به طوری که مخاطب با خواندن داستان به صورت ناآگاهانه با یک متافیزیک همراه می‌شود.

رسیدن به امتداد فلسفه در گام اول نیاز به ایجاد باور در دانشگاهیان دارد

معلمی با بیان این که نگرش فلسفی افراد، در گفتار و رفتار آن‌ها هم اثرگذار است، گفت: هر عملی که انسان انجام می‌دهد دلیلی دارد، برای آن دلیل هم دلایلی وجود دارد و نهایتا به جهان‌بینی فرد می‌رسد. فلسفه می‌خواهد پذیرفته‌های درست افراد را مستدل کند.

عضو هیئت علمی دانشگاه باقرالعلوم با ذکر مثالی یادآور شد: مانند پیرزنی که پیامبر از او پرسید از کجا می‌دانی خدا وجود دارد؟ پیرزن پاسخ داد همانطوری که اگر من چرخ نخ‌ریسی را نچرخانم نمی‌چرخد، اگر خدا هم نباشد خورشید و ماه نمی‌چرخد. این پیرزن هم برای خودش متافیزیکی دارد.

وی با اشاره به این که وقتی لایه‌های عمیق ذهن انسان شکافته شود، یک متافیزیک وجود دارد، افزود: پس باید این متافیزیک برجسته شود یا یک متافیزیک حق جایگزین آن شود، نه اموری که قابل خدشه هستند.

استفاده از فلسفه ملاصدرا برای تحکیم مبانی دینی کشور

معلمی با بیان این که فلسفه ملاصدرا یا ابن سینا می‌توانند به دلیل داشتن مبانی اسلام، پایه‌های دینی کشور اسلامی ما را محکم کنند، تصریح کرد: البته این فلسفه‌ها هم قابلیت نقد و بررسی دارند اما باید دیدگاه‌های مورد اتفاق فیلسوفان را مبنا قرار داد.

فلسفه ملاصدرا یا ابن سینا می‌توانند به دلیل داشتن مبانی اسلام، پایه‌های دینی کشور اسلامی ما را محکم کنند

عضو هیئت علمی دانشگاه باقرالعلوم، ایدئولوژی هر فرد را بر اساس دیدگاه متافیزیکی او دانست و گفت: اعمال و رفتار هر فرد بر اساس این دیدگاه است پس باید یک نظام فکری درست با داستان و به زبان ساده پایه‌ریزی شود.

وی با تاکید بر این که باید برای استادان جا بیفتد که هر فلسفه یک امتدادی دارد و این امتداد هم قابل شناسایی است، ادامه داد: برای مثال گروهی چند سال پیش سیاست متعالیه را بر مبنای حکمت صدرایی بررسی کردند. هدف این بود که اگر فلسفه ملاصدرا، متعالیه است پس سیاست برآمده از آن هم باید متعالیه باشد.

معلمی در ادامه اخلاق متعالیه برآمده از حکمت متعالیه را هم از جمله ظهورات فلسفه ملاصدرا دانست و گفت: در نتیجه امتدادهای فلسفه در جامعه ظاهر خواهند شد.

عضو هیئت علمی دانشگاه باقرالعلوم در پایان با بیان این که امتداد فلسفه می‌تواند در حوزه‌های دیگر ادامه یابد، اظهار کرد: مثلا روانشناسی که جهان‌بینی آن حکمت متعالیه است.

انتهای پیام/

عاطفه نظارتی‌زاده کد خبر: 1090032 برچسب‌ها آموزش عالی فلسفه

منبع: ایسکانیوز

کلیدواژه: آموزش عالی فلسفه عضو هیئت علمی دانشگاه باقرالعلوم فلسفه ملاصدرا حکمت متعالیه

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.iscanews.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایسکانیوز» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۱۱۶۰۰۴۹ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

چرایی پیش‌بینی‌ناپذیری ایران فردا / قواعد بازی حکومت و جامعه پیچیده‌تر شده

فروزان آصف نخعی: در یازدهمین جلسه از سلسله نشست های جامعه مدنی موسسه رحمان، دکتر محمدجواد غلامرضا کاشی عضو هیات علمی دانشگاه علامه طباطبایی، دیدگاه های خود را با عنوان «زندگی روزمره، دولت و جامعه مدنی» مطرح کرد. تغییر ماهیت جامعه مدنی، و برآمدن نیروهای جدید در فضای جامعه ایران، تغییر از نگاه هگلی به نگاه لوفوری برای تبیین جایگاه زندگی روزمره، ایجاد زبان جدید و گسترده توسط نسل های جدید به جای زبان قدیم که در انحصار دانشگاهیان بود، در سخنان کاشی از برجستگی ویژه ای برخوردار بود. پس از انتشار این سخنرانی در خبرگزاری خبرآنلاین، با توجه به حساسیت بحث، بازخوردهایی داشت. از این رو تلاش کردیم در گفت و گو با صاحبنظران ، تحلیل ها و اطلاعات بیشتر در اختیار مخاطبان قرار بدهیم. دکتر نعمت الله فاضلی استاد بازنشسته پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی با توجه به حساسیت موضوع در گفت و گویی کوتاه، با تایید و نقد سخنان دکتر کاشی، دیدگاه های خود را در این زمینه مطرح کرد. این گفت وگو از نظرتان می گذرد: تایید و تصحیح برخی سخنان دکتر کاشی فاضلی با تاکید بر این که با «تحلیل آقای دکتر کاشی موافق» است که «ایران امروز به یک رویکرد زندگی‌گرا رسیده» و «همچنین ایرانیان به یک آغاز جدید نیز نیاز» دارند در باره نگاه کاشی به نگاه هگلی به جامعه مدنی گفت: «تصور نمی کنم جامعه مدنی در ایران حتی به معنای هگلی اش به طور کامل مضمحل شده باشد. بلکه می توان گفت شکل های جدیدی دارد گسترش می یابد. ولی این را هم قبول دارم که نقش زندگی روزمره و کنش‌گری های روزمره و نقش عاملیت فردی، بسیار وسیع و گسترده شده است. ضمن این که قبول دارم آن رژیم‌های حقیقت مانند گفتمان های ناسیونالیستی، اسلام گرایی، یا چپ مارکسیستی یا هر شکل دیگری از کلان روایت ها به پایان راه خود رسیده اند. آن ها همچنین نمی توانند و قادر نیستند انسجام بخش به جامعه برای تحولات باشند. اما سازماندهی جمعی برای پیشرفت اجتماعی یک ضرورت تام است و نمی تواند از بین برود.» او با تاکید بر این که «جامعه مدنی آریستوکرات که در سخنان آقای دکتر کاشی بود، شاید تعبیر مناسب و درستی برای دوره مشروطه و دوره پهلوی اول باشد، اما در دوره پساانقلاب ۵۷ پس از مدتی طبقه آریستوکرات نداشتیم» گفت: « از این رو نمی توانم بگویم جامعه مدنی آریستوکرات بود، زیرا ما با دانشگاه توده مواجه شدیم. دانشگاهی که همگانی است و قشر تحصیلکرده، محدود به طبقات اعیان و اشراف نبود. به همین دلیل تحصیلکردگان، و دانشگاهیان، روزنامه نگاران، هنرمندان، نویسندگان، خوانندگان، یک طبقه متوسط فراگیر فرهنگی را تشکیل داده بودند که هنوز هم همین است. البته دیدگاه دکتر کاشی را قبول دارم که جامعه مدنی آریستوکراتی که در دوره های مشروطه و پهلوی شکل گرفت، و حتی در اوایل انقلاب نیز تا حدودی بود، در حال حاضر دیگر برای ما معنا ندارد، و نمی تواند کارکردی در تحولات اجتماعی داشته باشد. ولی طبقه متوسط فراگیر فرهنگی، اتفاقا از طریق سبک زندگی و تجربه های زندگی روزمره اش، از طریق تجربه های بدنمند و جسمانی اش، و از طریق تجربه هایی که معطوف به امور بسیار ساده زندگی هست، دارد مقاومت می کند و به حاکمیت فشار می آورد، و نیروهای مسلط سیاسی را به چالش می کشد، که نمونه بارز آن زنان هستند.»
جمعیت، شرایط پیچیده و دلایل آن این استاد بازنشسته دانشگاه با اشاره به این که قبول دارد «در وضعیت بسیار پیچیده قرار داریم» گفت: « این تعبیر دکتر کاشی رو تایید می کنم که وضعیت کنونی نسبت به دوره مشروطه و دیگر دوره ها بسیار پیچیده‌تر و خطرناک‌تر است. زیرا در سال های ۱۳۰۰ و قبل از آن، جمعیت ایران حدود تا ۱۲ میلیون نفر بود. این جمعیت اکنون به حدود ۹۰ میلیون نفر افزایش یافته است. بنابراین جمعیت ایران ۹ برابر شده است. بنابراین جامعه ای با این حجم جمعیتی، و حضور تکثری از گرایش های سیاسی، اخلاقی، فرهنگی، و اجتماعی، طبیعی است پیچیده و پیش بینی‌ناپذیرتر باشد. فراموش نکنیم به میزانی که جمعیت برای مثال از ۱۰ میلیون نفر به ۲۰ میلیون نفر افزایش می یابد، پیچیدگی جامعه نیز به صورت تصاعد هندسی ضریب دو نمی خورد، بلکه ضریب تا ۱۰ می خورد.» او افزود: « با موقعیت جدید، جامعه ایران دیگر جامعه عشایری و حتی روستایی نیست. بلکه بیش از ۷۵ درصد جمعیت جامعه ایرانی در کلانشهرها و شهرها زندگی می کنند. این ساختار شهری و کلانشهری، حیات ذهنی، روانی، عاطفی، اخلاقی، وسیاسی بسیار پیچیده و متفاوتی از حیات ذهنی و اجتماعی تمام دوره های گذشته ما به وجود آورده است.» فاضلی سپس به سطح سواد به عنوان عنصر دیگری از پیچیدگی جامعه ایران یاد کرد و گفت: «باید بگویم جامعه باسواد شده است. در دوره مشروطه تنها ۵ درصد جامعه باسواد بودند. امروزه حداقل ۸۰ درصد شهروندان جامعه ایرانی باسواد هستند؛ به عبارت دیگر جامعه خوانا و نویسا است. که این امر خود به تنهایی در جامعه ۹۰ میلیون نفری ایران، موتور بسیاری از تحولات و گرایش های بسیار پیچیده ای در جامعه شده و هست.» ناکامی های سه تجربه بزرگ این استاد بازنشسته دانشگاه در ادامه به سه تجربه مهم در تاریخ معاصر ایران اشاره کرد و گفت: « سه تجربه انقلاب مشروطه، شکل گیری ملت دولت جدید و انقلاب ۱۳۵۷، ناکامی هایی داشته اند که تجارب شان بر روی هم انباشته شده اند. این تجربه ها، ذهنیت اجتماعی ایرانیان، و تصور جمعی از خود و تاریخ خودشان را بسیار بسیار پیچیده تر از هر زمانی دیگر کرده است.» او سپس گفت: «برخوردهایی هم که حکومت از سال ۱۳۸۸ تا ۱۴۰۱ به عمل آورده، جامعه را عصبی‌تر، و پیچیده تر و خلاف آنچه از اعمال خشونت منظور بوده، ایجاد شده است. به همین دلیل من با این سخن آقای دکتر کاشی به طور کامل توافق دارم؛ جامعه ما از دوره مشروطه و دوره آغاز شکل گیری ملت دولت رضا شاه، بسیار وضعیت پیچیده تر و مسایل و بحران های آن، بسیار بسیار حادتر است.» فاضلی در ادامه به مسایل بسیار مهم جدید مانند «بحران محیط زیست به این معنا که آب، خاک، و هوای زمینی که در آن سکونت داریم، همه دچار تنش های بزرگ» است اشاره کرد و گفت: «زندگی و بقا دچار چالش جدی شده است. می خواهم تاکید کنم بحران محیط زیست در کنار ابرچالش‌های های دیگر نیاز به یک آغاز جدید را گوشزد می کند. راهبردهای گذشته، چه آن راهبردی که دولت اختیار کرده بود و چه راهبردی که مردم یا گروه های سیاسی داشتند، برای بقا یا بهبود جامعه دیگر کفایت نمی کنند تا جایی که راهبردهای مذکور حتی پایداری نسبی و موقت نیز ایجاد نمی کنند.» دشواری تحلیل آینده ایران به دلیل رخدادپذیری آن فاضلی نظرش را در باره تحلیل آینده این گونه بیان می کند: «این که آینده چه رخ خواهد داد، بسیار دشوار است، با اطمینان و قطعیت نمی توان از آن سخن گفت. زیرا جامعه امروز ایران رخدادپذیر شده است. منظورم از رخدادپذیر این است که مجموعه، تنش ها و تعارضاتی که در جامعه بین حاکمیت و مردم ، و گروه های گوناگون به وجود آمده، جامعه را مستعد تنش های خیلی بزرگ و ناگهانی بر اساس رخدادهای کوچک اما حساسیت‌برانگیز کرده که می تواند از این طریق تحولاتی را رقم بزند به نحوی که زمینه اجتماعی و سیاسی را تغییر بدهد. نظری بر تحولات ۱۳۸۸ به این سو نشان می دهد رخدادهای کوچک همواره زمینه ساز تغییرات بوده اند. هم بازی حکومت در عرصه سیاسی، و هم بازی بازیگران درون جامعه در مقابل آنان قواعد پیچیده تری پیدا کردند. این است که در جامعه رخدادپذیر ما نمی توانیم با تبیین علل و عوامل سیستمی یا تبیین علل و عوامل مادی عینی موجود، تصویر آینده را نشان بدهیم.» این استاد بازنشسته دانشگاه در ادامه با اشاره به این که «طیفی از حکومت، تنها راهبرد مبتنی بر خشونت و ابزارهای متناسب با آن را به کار گرفته» گفت: « حال باید دید که این ابزارها تا چه اندازه قادر بوده رخدادهایی را که شکل می گیرند، مدیریت بکند. زیرا در وضعیتی که در حال حاضر قرار دارد، در ظاهر جامعه ساکت است، ولی در ناآرامی های گذشته نیز چنین بوده است.» چرا تاکنون «آغاز» شکل نگرفته؟ فاضلی سپس نظریه ضرورت شکل گیری «آغاز نو» را مورد انتقاد قرارداد و گفت: «دیدگاهی که آقای دکتر کاشی ارائه کردند، این است که آغازی باید شکل بگیرد. منظور ایشان از شکل گیری آغاز این است که تمام آنچه حکومت در گذشته تا الآن برای مواجهه با ابرچالش ها داشته، کنار بگذارد، و طرحی نو دراندازد. پرسشی که ایشان پاسخ نمی دهد، این است که چرا تا حالا چنین آغازی شکل نگرفته است؟ چرا حاکمیت که مدت های طولانی است نسبت به وضعیت چالشی کشور آگاه شده ، طرحی نو در نینداخته است؟ پاسخ به این پرسش برعهده اندیشمندان علوم سیاسی است. ایشان در این باره پاسخی نداده اند. تنها به این اکتفا کرده اند که راه های گذشته را تجربه نکنیم و طرحی نو درانداخته شود.» او افزود: «تصور من این است تا زمانی که میان جامعه و حکومت توازن قوا برقرار نشود، احتمالا جناحی در حکومت مایل است کماکان از ابزار زور استفاده کند. مگر این که سیر تحولات جامعه به گونه ای پیش برود، که تولید قدرت مورد نظر جناح مذکور، برای حاکمیت به صرفه نباشد. در این صورت به طرحی نو خواهد اندیشید و آغازی را دنبال خواهد کرد.» شرایط شکل گیری آغاز؛ اشتباه کردم این استاد بازنشسته دانشگاه در ادامه در پاسخ به این سوال که «آیا جامعه به این توانایی می رسد که تولید قدرت بیش از حد برای نظام سیاسی مقرون به صرفه نباشد، و به اتخاذ آغازی تازه ناگزیر شود؟» می گوید: «تصور می کنم به این سادگی ها، چنین آغازی شکل نخواهد گرفت. در جنبش مهسا تصور می کردم که اگر حکومت به پایداری سیاسی نسبی برسد، آغاز و طرح نو خود را مطرح می کند، ولی اشتباه کردم.». فاضلی در ادامه افزود: «البته این ها به این شرط است که تحولات غیرمترقبه ای مثل جنگ در منطقه، فشارهای بین المللی خیلی وسیعتر از آنچه که تاکنون بوده است، یا تحولاتی در راس هرم نظام سیاسی، رخ ندهد. اگر چنین تحولاتی رخ ندهد و بخواهد تنها در یک روالی که تا کنون تجربه شده، یعنی درگیری میان حکومت و ناراضیان، معترضان، و به طور خلاصه مردم، فکر می کنم آن چیزی که تعیین کننده خواهد بود «برخورد» بعدی است که آیا بعد از آن، حکومت به این نتیجه می رسد که برای حفظ و پایداری خودش، باید تحولات بنیادینی را در گفتمان، سیاست ها، اقدامات، برنامه ها و اجراهای خودش، ایجاد بکند، یا نه؟ به غیر از مقاومت زندگی گرایی، فلج سازی بوروکراسی کشور فاضلی با تاکید بر این که « آقای دکتر کاشی به درستی اشاره کردند در جامعه نیروهای زندگی گرا، و سیاست زندگی، حاکم شده است» سپس گفت: « ایشان همچنین زندگی گرایی و سیاست زندگی را از ایدئولوژی های اسلام گرایی، ملی گرایی، و چپ گرایی و لیبرالیسم گرایی متمایز کرده و گفته اند که این زندگی گرایی شکل جدیدی از سیاست است که در جامعه ظاهر شده است. اما پرسش این است که زندگی گرایی اگر بخواهد به صورت آلترناتیو و یا بدیلی برای سیاست حاکم باشد، هنوز از تعریفی روشن برخوردار نیست و تنها در جایگاه مقاومت می‌تواند کارهایی را به پیش ببرد. ولی در وجه ایجابی ، نمی تواند سامان سیاسی جدیدی را ایجاد کند.» او افزود: « فراسیاست مردم، در مقابل سیاست حاکمیت، فقط زندگی گرایی نیست. مردم به عنوان نیروهایی که در بدنه بوروکراسی و سازمان های جامعه فعالیت می کنند، چون ناراضی و برخی حتی خشمگین هستند، عموما با اشکال پیچیده ای از کارشکنی ها، سستی ، بی توجهی ، عدم انجام وظایف کاری، کارشناسی، و اداری، در عمل ماشین بوروکراسی و اداری و سازمانی نظام حکمرانی را با چالش روبه رو کرده اند. این چالش بیشتر هم خواهد شد. به ویژه اگر در نظر بگیریم که نارضایتی های ناشی از شرایط اقتصادی زندگی، که تورم و مالیات ها به مردم تحمیل کرده، روز به روز مردم را بیشتر به این سمت و سو سوق می دهد که هرجایی که هستند، ماشین دولت را کندتر و کندتر بکنند.» این استاد سابق دانشگاه، با اشاره به این که «این ها، هزینه های تولید قدرت حکومت را بسیار بسیار سنگین می کند. از این رو فقط سیاست زندگی گرایی نیست که مقاومت را ایجاد کرده است، بلکه شکل های پیچیده ای از ناهمکاری، با هدف ها و برنامه های حکومت در نظام اداری هم شکل گرفته است.» افزود: « به هر اندازه که دولت به قطبی شدن جامعه دامن بزند، یعنی نیروهای حامی و طرفدار خودش را به طور نمادین متمایز بکند، و سیاست حامی پروری اش را گسترش بدهد، در عمل هم تنش های زندگی گرایی، و هم تنش های بوروکراتیکی که مردم ایجاد می کنند، کار را برای ایجاد ثبات سیاسی توسط حاکمیت دشوار و دشوارتر می کند. از این رو می خواهم بگویم تنها در صحنه خیابان ها نیست که شاهد تنش حاکمیت با مردم هستیم. زیر پوست سازمان ها هم تنش بزرگی، شکل گرفته است.» سناریوهای آینده فاضلی در ادامه در ارتباط به سناریوهای آینده تاکید کرد که تصور می کند «یکی از سه سناریو، ممکن است در آینده نزدیک، یعنی در دو سه سال آینده، ورق را برگرداند.» او سه سناریو را این گونه شرح داد: سناریوی اول: تغییر از طریق وقوع رخدادی در نیروهای سیاسی درون حاکمیت، و یا در حوزه رهبری .و ... سناریوی دوم: ایجاد ناآرامی ها، و یک درگیری دیگر . سنارویوی سوم: عدم توانمندی حاکمیت در تامین هزینه های حرکت های فرسایشی و کاهنده ای که میان سیاست زندگی مردم و کارشکنی های گسترده در سازمان ها وجود دارد. طبیعی است اگر سه مورد بالا با تنش های منطقه ای، تحریم های گسترده تر، یا بحران های زیست محیطی ناگهانی شدیدتر همراه بشود و تدبیری کارگشا برای مهار آن اندیشیده نشود، سرعت تغییرات افزایش می‌یابد.» بیشتر بخوانید: حال خراب سیاست های فرهنگی / قانون چیست، صدا و سیما و دولت چه می گویند، مردم چه می کنند؟/ بدون تفکیک نهادی سیاست فرهنگی نخواهیم داشت
زوال نگرانی مشترک متفکران امروز از فوکویاما و پیکتی تا عجم‌اغلو/ فناوری الزاما موجودی معصوم نیست
انقلاب علمی خاموش و انفعال ما / پیشگامی تولید فکر نیازمند آزاداندیشی از قیدهای تحمیلی است ۲۱۶۲۱۶ برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید. کد خبر 1901723

دیگر خبرها

  • دیدار رئیس جامعه مدرسین حوزه علمیه قم با رهبر شیعیان مالی
  • فقر و فقدان قدرت خرید اخلاق اجتماعی را مخدوش می‌کند
  • شهید مطهری اخلاق مداری در سیاست را به ما آموخت
  • با گذشت دو سال از ابلاغ سیاست‌های تأمین اجتماعی خبری از اجرایی شدنشان نیست
  • چرایی پیش‌بینی‌ناپذیری ایران فردا / قواعد بازی حکومت و جامعه پیچیده‌تر شده
  • حرمت‌گزاری به مقام والای استاد، باید بیش و پیش از هر آیینی مدنظر باشد
  • معلم محور تمدن ساز جامعه اسلامی است
  • استفاده از نیروهای متدین در دانشگاه از کارهای استاد مطهری بود
  • اصول فکری شهید مطهری برای جامعه دانشگاهی بسیار کارآمد است
  • آموزش یک جامعه با اخلاق از خانه و خانواده آغاز می‌شود