Web Analytics Made Easy - Statcounter

خادمان حضرت رضا(ع) روزگار تلخ بی‌پناهی‌ یک خانواده را شیرین کردند.

به گزارش قدس آنلاین، در انتهای منطقه حاشیه‌ نشین رسالت، درست روبروی مجموعه‌ آپارتمان‌های شیک چندصد میلیونی، بافت قدیم با آلونک‌هایی شبیه خانه از جنس بلوک و سیمان، بیش از هر چیزی تقابل فقر و غنا در حاشیه شهر را به رخ می‌کشد. نقطه‌ای دور از علائم شهرنشینی که تا خبری  از ساکنانش منتشر نشود، کمتر کسی سراغی از اهالی آنجا می‌گیرد.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!
حالا هم خبر رسیده که پیرمردی با اهل و عیالش بی‌خانمان شده و در سرمای سخت زمستان سرپناهی ندارند و... . بلافاصله مدیریت امور مجاورین آستان قدس رضوی دست به کار می‌شود و با بسیج نیروهای خادمیاری محله‌ای، زمینه مرتفع کردن مشکل این خانواده را مهیا می‌کند.     
جلوی چادری که پیرمرد و عیالش در آن روز را شب می‌کنند، جمعی از همسایه‌ها جمع شده‌اند و تماشاگر روزگار تلخ آنها هستند. ماجرای ناکامی زندگی آقا محمدگل از چند سال پیش شروع شد. زمانی که کارش را به عنوان نگهبان بازارچه شهر زهک سیستان و بلوچستان، به خاطر بسته شدن آنجا از دست داد. پس، سال ۹۴ به همراه خانواده عزم شهر مشهد کرد تا به قول خودش زیر سایه علی بن موسی الرضا(ع) زندگی‌اش را دوباره بسازد. پیرمرد هر کاری از دستش برآمد انجام ‎داد تا امورات‌شان بگذرد. کم‌کم بینایی‌اش کم شد و برای عمل چشم، اندک دارایی خود را به طلا تبدیل کرد که از بختِ بد، دزد به مالش زد و گرفتاری‌اش دوچندان شد.
همراهی اهالی آقا محمدگل بتدریج بینایی دو چشم خود را از دست داد و کسب رزق و روزی هشت سر عائله برایش غیر ممکن شد. به‌ناچار پسر نوجوانش کارگری می‌کند و بار سنگین زندگی را به دوش می‌کشد. همسرش، نیک بخت هم به خاطر یک تصادف از چند سال پیش تعادل روحی خود را از دست داده و متوجه پیرامون خود نمی‌شود. یک دخترش پس از جدایی از همسر با یک فرزند، پیش آنها برگشته و بر بار مشکلات آنها افزوده. و بالاخره چند هفته پیش به خاطر پرداخت نکردن اجاره‌بهای منزل، صاحبخانه داروندارشان را توی کوچه ریخت و همان سرپناه را هم از دست دادند. حسین بلوچی، یکی از همسایه‎ها پارکینگ خانه خود را در اختیارشان گذاشت تا اسباب و اثاثیه خود را در آن بریزند تا از سرقت و تعدی رهگذران در امان بماند. اما پیرمرد، همسر و دختر و نوه‌ خردسالش مجبور شدند در سرمای چله زمستان درون یک چادر پلاستیکی کوچک روزگار بگذارنند تا شاید فرجی شود. محمدگل تعریف می‌کند که خیلی از روز و شب‌ها نان هم برای خوردن نداشتند و اگر سه وعده غذای متبرک حضرت که هر هفته در منطقه توزیع می‌شود و محبت پاکبان محله، آقای کاردان نبود تا حالا معلوم نبود چه برسرشان می‌آمد. کسی که هرازگاهی از جیب خود برایشان غذا تهیه می‌کرد و بالاخره خودش با نهادهای مربوطه تماس گرفت تا به وضع نابه‌سامان آنها رسیدگی شود.  
دستگیری به مهر اما به محض اطلاع پیدا کردن حمید کریم آبادی سرپرست کانون خدمت رضوی مسجد صاحب الزمان(عج) منطقه سیس آباد از ماوقع ماجرا، ورق برمی‌گردد و از کرم مولای مهربان شهر بهشت داستان زندگی آنها رنگ تازه‌ای می‌گیرد. خادمیاران خیلی زود دست به کار شدند و منزلی مناسب، وسط منطقه مسکونی رسالت برای مدت یکسال اجاره کردند. اما پیش از جابه‌جایی اثاثیه، خادمیاران چند پرس غذای گرم برایشان آورده‌اند تا پیرمرد و خانواده‌اش، به برکت نان و نمک امام رئوف جان بگیرند و برای بلند شدن از زمین و ساختن دوباره زندگی‌شان یا علی(ع) بگویند. خادمیاران دست به دست هم می‌دهند و ظرف چند ساعت همه اثاثیه آنها را برای انتقال به منزل تازه بار می‌زنند. اسبابی که خاک‌آلود شده و کمتر به وسایل زندگی شبیه است. قرار است با قول مساعد مدیریت امور مجاورین آستان قدس و کمک نیکوکاران وسایل نو برایشان تهیه شود.
نیک‌بختی زیر سایه کرامت محمدگل و همسرش از زیر قرآن رد می‌شوند و پا به خانه نو می‌گذارند. هنوز باورشان نمی‌شود که سختی‌هایشان تمام شده و جمعی آمده‌اند و خودشان همه کارها را با عزت و احترام سامان می‌دهند. اول از همه، فرش نوی اهدایی آستان قدس رضوی روی زمین خانه پهن می‌شود تا به تبرک آن، بخت‌شان روشن شود. اشک در چشمان بی‌نور پیرمرد جمع شده و یک گوشه روی فرش نو می‌نشیند و نفس راحتی می‌کشد. آخر چند هفته است که روی آرامش به خود ندیده‌اند و حالا فقط زبان به تشکر از خادمان امام هشتم می‌چرخاند. می‌گوید: «همیشه با اشک بسیار از امام رضا(ع) کمک می‌خواستم. شما را آقا فرستاده. همه عاشقای امام رضا(ع) با مهرومحبت هستند». نیک بخت خانم هم از سر شوق، زبان باز کرده و مدام می‌گوید: «من فدایی امام رضا(ع) هستم؛ من ...» زینب، دخترشان با  بچه‌ای به‌بغل تا وارد خانه می‌شود، شیرآب گرم را باز می‌کند تا پس از چند هفته، دست و روی خاکی خود و کودکش را صفایی دهد. خطاب به خادمان می‌گوید: «چیزی برای قدردانی نداریم، جز اینکه دعا کنم، جواب کارهای خیرتان را در دنیا و آخرت از دستان پر برکت آقا امام رضا(ع) بگیرید که پناه بی‌پناهان است». از این به بعد، خیال محمدگل و خانواده‌اش راحت است که در شب‌های دراز زمستان جایشان گرم است و سفره نان‎شان پر برکت. چون دل‌شان به نگاه کریمانه حضرت ثامن الحجج(ع) گرم است.  
انتهای پیام/ منبع: آستان نیوز

منبع: قدس آنلاین

کلیدواژه: چادر نشینی خادمان امام رضا ع حاشیه نشینی امام رضا ع آستان قدس

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.qudsonline.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «قدس آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۱۱۶۰۹۰۰ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

زلاتان ابراهیموویچ: هنوز هم بهترین هستم؛ به خاطر بچه‌هایم تصمیم به خداحافظی از فوتبال گرفتم

ستاره سوئدی از دلایل خود برای خداحافظی از فوتبال گفت.

طرفداری | زلاتان ابراهیموویچ معتقد است درگذشت رایولا ضربه سختی به او زد.

به گزارش وب سایت گل، زلاتان ابراهیموویچ در پایان فصل گذشته از فوتبال خداحافظی کرد اما مطمئن است که هنوز هم بهترین بازیکن دنیاست. او در یک پادست در مورد دلایل تصمیم خود برای خداحافظی از فوتبال صحبت کرد. او در این مورد گفت:

خوبم، زندگی خوب است. مشخصاً هشت ماه پیش از فوتبال خداحافظی کردم، حال زندگی متفاوتی دارم. موافقم که خداحافظی از فوتبال به خاطر غرور و چیزی که در مورد خودم فکر می کنم، سخت بوده است. فکر می کنم بهترین هستم، هنوز بهترین هستم. می توانستم ادامه دهم اما تصمیم گرفتم از فوتبال خداحافظی کنم. چرا؟ زندگی خوبی برای خانواده ام می خواهم. می خواستم بتوانم کارهایی با خانواده ام انجام دهم. اگر فوتبال را ادامه می دادم، نمی توانستم کارهایی را با بچه هایم انجام دهم چون از ناحیه زانو مشکل داشتم. در نتیجه این مسئله را پذیرفتم، به جایی رسیدم که گفتم «مشکلی نیست، فراموشش کن و بخش جدیدی را در زندگی ات شروع کن».

نقش جدیدت در میلان؟

کاردیناله پیشنهادی به من ارائه کرد که نمی توانستم آن را رد کنم. در میلان شروع به کار کردم و سه یا چهار ماه است که مشغولم و باید بگویم همه چیز عالی پیش می رود.

درگذشت ریولا؟

وقتی او فوت کرد، ضربه بدی خوردم. تا آخرین قطره اشکم گریه کردم و هنوز تمام نشده چون گاهی خاطرات به یادم می آیند. خیلی دلتنگ او هستم. هر کسی مرا می شناسد، می داند چقدر با رایولا به هم نزدیک بودیم. اگر می توانستی به او پیامی دهی، آن پیام چه بود؟ دلتنگت هستم.

همسرت و پسرانت، ماکسیمیلیان و وینسنت؟

همسرم همیشه می گوید «به یاد داشته باش پیش از این که تو شروع به مراقبت از خانواده ات کنی، چه کسی مراقب تو بود». او به خاطر من بیخیال حرفه اش شد، در هر کاری که کردم کنارم بود، به من همه چیز داد و به خاطر من بیخیال همه چیز شد. فکر نمی کنم داشتن غرور زیاد در رابطه درست باشد. فکر می کنم همه چیز باید 50-50 باشد، البته که در بعضی مسائل او مسئولیت بیشتری می پذیرد و در بعضی مسائل من. شاید مردم فکر کنند ما خانواده ای هستیم که یک زندگی لاکچری داریم اما او آشپزی می کند و ظرف می شورد. تنها کمکی که داریم، یک خانوم است که در تمیز کردن خانه به ما کمک می کند. بچه ها را تا مدرسه همراهی می کنم و همانند یک خانواده عادی، بعد از تمرین به سراغشان می روم و این طور تقسیم وظایف می کنیم. در مدرسه فقط ما خودمان دنبال بچه ها می رویم، بقیه خانواده ها شخص یا راننده ای برای بچه های خود دارند. ما این طور نیستیم.

از دست ندهید ????????????????????????

جای خسرو حیدری بودم پیشنهاد منچسترسیتی را قبول می‌کردم! مرد هزار چهره؛ یورگن کلوپ مشاور مالی شد (فیلم) خوشحالی باورنکردنی جیمی کرگر در دیوار زرد! (فیلم) لیونل مسی در شکل‌وشمایلی که هرگز ندیده‌اید! (عکس)

دیگر خبرها

  • واکنش قاضی‌عسکر به اتفاقات دانشگاه‌های آمریکا
  • حرم امام رضا (ع) در سوگ‌ شهادت امام صادق (ع) سیاهپوش شد
  • موزه آستان قدس رضوی نفائسی مرتبط با امام صادق(ع) در خود دارد /به جامانده از صادق آل محمد(ع)
  • روایت شهید فاطمیون + فیلم
  • گریه تلخ پیرمرد پس از نابودی زندگی‌اش در آتش سوزی امامزاده ابراهیم
  • گریه تلخ پیرمرد پس از زندگی‌اش در آتش سوزی امامزاده ابراهیم
  • زلاتان ابراهیموویچ: هنوز هم بهترین هستم؛ به خاطر بچه‌هایم تصمیم به خداحافظی از فوتبال گرفتم
  • پیشرفت ۶۵ درصدی پروژه ۱۸۰ واحدی زیتون گرگان
  • خدا را سپاسگزاریم که در جای جای نظام سخن از یاد خدا و عدالت و یاری مظلومان است/ مردم ایران اسلامی در صف اول حمایت از فلسطین بوده و هستند
  • تجلیل از ۸۰ خادم قرآنی در امام زاده نرمی اصفهان