از کیفزنی شروع کردم
تاریخ انتشار: ۱۰ اسفند ۱۳۹۹ | کد خبر: ۳۱۱۶۱۳۴۳
به گزارش تابناک، روزنامه خراسان نوشت: «بررسی دوربینهای مداربسته نشان میداد که سارقان دو نفر هستند. آنها در مناطق مختلف شهر به خودروهای داخل پارکینگ مجتمعهای مسکونی دستبرد میزدند و بهراحتی از محل فرار میکردند. ساکنان مجتمعهای مسکونی زمانی متوجه میشدند در پارکینگ را روی سارقان گشودهاند که دیگر اثری از آنها نبود! در پی شکایتهای زیادی که به پلیس رسید، نیروهای تجسس کلانتری قاسمآباد مشهد وارد عمل شدند و با بررسیهای تخصصی به اطلاعاتی دست یافتند که نشان میداد یک زن و مرد جوان به قطعات و محتویات داخل خودروها دستبرد میزنند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
در همین حال با شناسایی خودروی سارقان در منطقه قاسمآباد این زوج در یک عملیات غافلگیرانه دستگیر و به کلانتری هدایت شدند. دو سارق که مدعی هستند از مدتی قبل با یکدیگر ازدواج کردهاند، در بازجوییهای فنی نیروهای تجسس که با نظارت مستقیم سرهنگ معطری (رئیس کلانتری قاسمآباد) صورت گرفت، به سرقت قطعات ۲۱ خودرو در مناطق قاسمآباد، ایثارگران و عبدالمطلب اعتراف کردند و مدعی شدند که اموال سرقتی را در جمعهبازار محله سیسآباد به فروش میرساندند.
در حالی که تعدادی از مالباختگان اموال خود را در میان لوازم کشفشده از سارقان شناسایی کرده بودند و لبخند رضایت بر لبانشان جاری بود، زن جوان به تشریح سرگذشت خود پرداخت و به چند سوال خراسان پاسخ داد. آن چه در پی میآید، نتیجه گفتوگو با این دزد حرفهای است.
نامت چیست؟
مرا «سحر» صدا میزنند اما نام واقعیام نیست! به «سحر» معروف شدهام.
چند سال داری؟
۲۵ ساله هستم.
تا کلاس چندم تحصیل کردی؟
در مقطع راهنمایی ترک تحصیل کردم.
چرا؟
نامادریام نمیگذاشت درس بخوانم و از من متنفر بود.
مگر فرزند طلاق هستی؟
بله! من یک سال بیشتر نداشتم که پدر و مادرم از هم جدا شدند و پدرم مدتی بعد ازدواج کرد. من هم نزد پدرم ماندم.
با مادرت رابطهای نداری؟
نه! از همان دوران کودکی دیگر مادرم را ندیدم. در واقع او بعد از طلاق دیگر سراغی از من نگرفت.
دوست داشتی درس بخوانی؟
بله! آرزویم این بود که در رشته معماری درس بخوانم و روزی مهندس شوم اما افسوس که ... .
بعد از ترک تحصیل چه کردی؟
مدتی کنار نامادریام زندگی میکردم تا این که در ۱۵ سالگی ازدواج کردم.
عاشق شدی؟
نه. نامادریام برای آن که از شر من خلاص شود، من را برای پسر یکی از دوستانش عقد کرد که ۱۲ سال از من بزرگتر بود.
این جوانی که دستگیر شده، همان فردی است که در ۱۵ سالگی با او ازدواج کردی؟
نه! او بیماری عصبی داشت. با «وحید» مدت زیادی زندگی نکردم. همیشه در جنگ و جدل بودیم. چند بار مرا مجبور کرد جنینم را سقط کنم.
چرا؟
گفتم که مشکل عصبی داشت و نمیگذاشت باردار شوم.
به همین دلیل از او جدا شدی؟
نه! یک زن هر سختی را در زندگی تحمل میکند اما زیر بار «خیانت» نمیرود. او به من «خیانت» میکرد. به همین دلیل طلاق گرفتم.
معتادی؟
بله! از همان زمانی که مجبور به سقط جنین میشدم، مصرف مواد مخدر را هم آغاز کردم، چون اطرافیان و دوستانم برای تسکین درد پیشنهاد میدادند که مواد مصرف کنم! عجب اشتباه بزرگی! شما را به خدا به زنان جوان بگویید فریب این حرفهای مزخرف را نخورند. لذت و تسکین همه مقطعی است. زمانی که معتاد شدید، دیگر راه بازگشتی نیست! من هم مانند خیلی از افراد دیگر هزینههای سنگین دارو و درمان را بهانه میکردم تا مواد مخدر مصرف کنم و این گونه خودم را نابود کردم.
مهریه هم از همسرت گرفتی؟
نه! همه چیز را بخشیدم. فقط میخواستم شاهد خیانتهای او نباشم!
پس هزینههای زندگی را چگونه تامین میکردی؟
مدتی به منزل یکی از دوستانم رفتم و در آن جا گلدوزی میکردم ولی آنها وقتی در جریان خلافکاریهایم قرار گرفتند، بیرونم کردند. من هم برای آن که مخارج اعتیادم را تامین کنم، به سرقت روی آوردم.
سرقت را چگونه آغاز کردی؟
از اتوبوسهای شهری! با یک بلیت سوار اتوبوس میشدم و با تیغ بند کیف زنان را میبریدم. گاهی نیز به آرامی داخل کیف را خالی میکردم و در ایستگاه بعدی پیاده میشدم.
سابقه داری؟
بله! برای اولین بار به جرم کیفزنی به زندان افتادم.
با این همسرت (متهم) چگونه آشنا شدی؟
با او از طریق یکی از دوستانم آشنا شدم و با هم به صورت غیر رسمی ازدواج کردیم چون دیگر از تنهایی خسته شده بودم!
او هم سارق است؟
بله! تاکنون شش بار به جرم سرقت در زندان بوده.
کجا زندگی میکنید؟
در خانه مادرشوهرم زندگی میکنیم. اگر چه او نیز مرا دوست ندارد اما از پسرش خیلی میترسد. به همین دلیل هم جرات نمیکند به من چیزی بگوید.
چه شد که تصمیم گرفتید با هم سرقت کنید؟
همسرم دزد قطعات خودرو بود. به خاطر این که کسی به ما مشکوک نشود، من هم به همراه همسرم میرفتم.
با چه شگردی سرقت میکردید؟
ابتدا یک خودرو سرقت میکردیم و با آن به مجتمعهای مسکونی میرفتیم. همسرم داخل خودرو مینشست و من به عنوان مهمان یکی از واحدها، زنگ منازل را میزدم و از آنها میخواستم در پارکینگ را باز کنند. چون زن بودم، کسی مشکوک نمیشد و بلافاصله کلید آیفون را میزدند. در این هنگام همسرم پیاده میشد و با هم اموال داخل خودروهای پارکشده را میربودیم و در جمعهبازار میفروختیم.
پشیمانی؟
خیلی.
چه نوع موادی مصرف میکنی؟
هشت سال شیره و تریاک کشیدم اما الان شیشه و کریستال مصرف میکنم.
اگر زمان به عقب بازگردد چه میکنی؟
با نامادریام میسازم چون الان که فکر میکنم، من هم او را خیلی اذیت میکردم.
منبع: تابناک
کلیدواژه: پروتکل الحاقی آزادراه غدیر حادثه سراوان شهاب الدین عزیزی خادم سارق کیف زنی اتوبوس پروتکل الحاقی آزادراه غدیر حادثه سراوان شهاب الدین عزیزی خادم نامادری ام قاسم آباد
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.tabnak.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «تابناک» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۱۱۶۱۳۴۳ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
رازگشایی از ۷ علت ابتلا به سرطان
«جزو ۱۰ کشور اول در رشد سرطان هستیم.» این جمله را قبلتر رئیس مرکز تحقیقات سرطان به خبرآنلاین گفته بود، بیماریای که اگرچه این روزها روشهای زیادی برای درمان و کنترل آن وجود دارد، اما هیچکدام از این روشها جای پیشگیری از ابتلا به سرطان را نمیگیرد، پیشگیریای که شاید فقط لازم است تغییری در سبک زندگیمان ایجاد کنیم، حتی تغییراتی در خوردن چایی یا استفاده از مسواک، اینها نتیجه یک پژوهش ۲۰ ساله است، وقتی مردم یک نقطه از ایران بیشتر از هر جای دنیا به سرطان مبتلا میشدند یک تیم پژوهشی برای ۲۰ سال حدود ۵۰ هزار نفر از آنها را زیر نظر گرفت تا سر نخ این کلاف بههم پیچیده پیدا شود؛ رضا ملکزاده، وزیر اسبق بهداشت، سرپرست آن تیم تحقیقاتی بود، او به خبرنگاران میگوید: «یک زمانی یک نقطه از ایران در دنیا بیشترین میزان شیوع سرطانها را داشت، آن نقطه گنبد کاووس بود که سرطان مری در این شهر بیشتر از همه جای دنیا بود.»
به گزارش خبرآنلاین، ملکزاده ادامه میدهد: «همیشه علاقه داشتم دلیل این مسئله را متوجه شوم، بنابراین حدود ۲۰ سال در این نقطه از کشور و در ۳۶۴ روستا مطالعه خود روی حدود ۵۰ هزار نفر از افراد سالم شروع کردیم، مثلاً از این تعداد ۵۰۰ نفر از آنها سرطان مری گرفتند و آنها را با افرادی که به سرطان مبتلا نشدند مقایسه کردیم.»
وزیر اسبق بهداشت بیان میکند: «به این نتیجه رسیدیم که ابتلا این افراد به سرطان ۷ علت دارد، عدم مصرف سبزیجات، عدم مصرف میوهجات کافی، مصرف آب آبانبار، زندگی در خانههای تنگ و تاریکی که دود آن را گرفته بود، اصللاحاً به آن آلودگی درون خانه میگوییم آنها با چوب و ذغال هم خانه را گرم میکردند و هم پخت و پز میکردند، بنابراین خانه پر از دود شده بود. مصرف چایی داغ یکی دیگر از دلایل بود، برخیها چایی را در دمای ۶۵ الی ۷۰ درجه مصرف میکردند. مصرف تریاک و عدم مسواک زدن دندانها از دیگر دلایل بود.»
ملکزاده میگوید: «در ۲۰ سال این ۷ علت را پیدا کردیم و برای این پژوهش جایزه بینالمللی هم گرفتیم، جالب اینکه تاثیر تریاک و چایی داغ بر ابتلا به سرطان را برای اولین بار در دنیا ثابت کردیم، قبلتر گمان میکردند سیگار سرطانزا است، اما ما ثابت کردیم تریاک از سیگار سرطانزاتر است.»
جوان شدن سن ابتلا به سرطانوزیر اسبق بهداشت درباره جوان شدن سن ابتلا به سرطان به خبرنگاران میگوید: «سرطانها در همه دنیا وارد سن جوانی شده است، در ایران هم این اتفاق افتاده و افراد در سنین جوانی به سرطان مبتلا میشوند، دلیل آن هم تغییر سبک زندگی آدمها است، غذاهای فست فودی چیزهایی هستند که اگر آدمها از سنین کودکی آن را مصرف کنند کمک میکند افراد در سنین جوانی به سرطان مبتلا شوند؛ بنابراین شیوه زندگی ما مدرن شده است لذا ما هم با مشکلات غیرمدرنیزاسیون مواجه هستیم و هم با مشکلات مدرن شدن جامعه.»
او بیان میکند: «علاوه بر تغییر سبک زندگی بهویژه در غذا خوردن، موارد دیگری هم وجود دارند که سبب ابتلا به سرطان میشود، مانند مصرف سیگار، مواد مخدر و آلودگی هوا که متاسفانه در شهرهای بزرگ خطرات جدی برای ابتلا به سرطان و بیماریهای قلبی و عروقی ایجاد میکنند.»