روایت تیپ قهرمان انقلاب، اینبار در قید حیات!
تاریخ انتشار: ۱۲ اسفند ۱۳۹۹ | کد خبر: ۳۱۱۸۷۷۸۹
مزیت کتاب «ابوباران» این است که به سراغ روایت مردمان عادی و به اصطلاح کف جامعه رفته است؛ مردانی که «تیپ قهرمان انقلاب اسلامی» هستند.
به گزارش مشرق، مینو رضایی، از کارشناسان حوزه کتاب، در یادداشتی به برخی از ویژگیهای کتاب «ابوباران» اشاره کرده و نوشته است:
چاپ و نشر کتابهای مربوط به تاریخ شفاهی در ایران، بعد از پایان جنگ هشت ساله همواره مسیر صعودی را طی کرده است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
سؤال این است که با وجود انبوه کتابهای تاریخ شفاهی و خاطرهنگاری از جنگ و سیاست، چرا باید به سراغ ابوباران برویم؟ مزیت این کتاب نسبت به هم صنفیهای خودش چیست؟
یکی از انتقادهایی که همیشه به کتابهای تاریخ شفاهی وارد است این است که آنها در هر دورهای، عموماً زندگی و روایت نخبگان یک جامعه را ارائه دادهاند. حتی در مسیر نگارش تاریخ شفاهیهای بعد از جنگ هم، آثار ابتدایی دربارۀ نخبگان و فرماندهان جنگ تولید شد. مزیت «ابوباران» نسبت به این گونه آثار این است که به سراغ روایت مردمان عادی و به اصطلاح کف جامعه رفته است. پرداختن به مردانی که «تیپ قهرمان انقلاب اسلامی» هستند. مردانی از همه نظر عادی، با کارهای بزرگ، و گمنام. آنقدر گمنام که نام اصلی راوی کتاب هیچوقت برای مخاطب آشکار نمیشود.
اما تحریف! تحریف مهمترین معضلی است که تاریخ شفاهی همیشه با آن دست به گریبان است. تحریف در تاریخ شفاهی بر اساس چه عواملی اتفاق میافتد؟
یکی از عوامل اصلی تحریف در تاریخ شفاهی، گذر زمان و نشستن گرد فراموشی بر خاطرات است. در این نوع تاریخنگاری، اگر راوی خاطراتش را در دفترچه یا به صورت صوتی حتی ثبت نکرده باشد، حتماً تحریف اتفاق میافتد. کار بزرگ دست اندرکاران انتشارات خط مقدم اما این است که نگذاشتند گرد فراموشی و گذشت زمان روی مسئله جنگ عجیب سوریه بنشیند و بعد به سراغش بروند! آنها در بزنگاه به سراغ سوژه رفتند و «ابوباران» نتیجۀ این عمل است.
یک عامل دیگر تحریف در کتابهای خاطرات شفاهی مربوط به جنگ این است که کتاب دربارۀ کسی است که دیگر حیات دنیایی ندارد. مثلاً حجم بالای آثار تاریخ شفاهی جنگ ایران را زندگینامههای شهدا تشکیل میدهند. شهدایی که دیگر امکان دستیابی به آنها نیست. در این حالت احتمال تحریف خاطرات و شخصیت آن فرد یا آن شهید بسیار بالا میرود. اما «ابوباران» از این حیث که توسط یک مدافع حرم در قید حیات نقل شده از این آسیب هم به دور مانده است. روایت قهرمان زنده، ویژگیای است که «ابوباران» را خواندنیتر کرده!
عامل دیگر تحریف در کتب خاطرات (به خصوص اگر دربارۀ جنگ و سیاست باشد) این است که فرد نقل کنندۀ ماجرا، عموماً خود را مرکز ماجرا میبیند. افتخارات را از آن خود و شکستها را از کاهلی دیگران میداند. در واقع راوی همیشه خود را نقطۀ ثقل اتفاقات میداند! و اتفاقات را با دید ناقصی که از ماجرا به دست آورده و با محوریت خود نقل میکند! اما این خلق و خو در راوی «ابوباران» دیده نمیشود. راوی دربارۀ هر موضوعی که قصد صحبت از آن را دارد، ابتدا یک اطلاعات کلی اما دقیق به مخاطب میدهد تا مخاطب خودش دیدی دربارۀ موضوع به دست بیاورد؛ و بعد راوی نسبت درست خودش با آن اتفاق را روایت میکند؛ نه با خودبینی زیاد و نه با شکسته نفسی بیش از حد.
به جز مواردی که اشاره شد، به نظر می آید ذهن راوی برای روایت خاطرات دست به انتخاب نزده است. یعنی طبقهبندی سنی، جنسیتی، قومیتی، قشر اجتماعی و ... در خاطرات راوی این کتاب وجود ندارد. راوی در تمام کتاب لحن صادق و بی طرفش را حفظ کرده و با یک حرکت میلیمتری و دقیق، خودش را از آسیبهایی که گفته شد، دور نگاه داشته است. این موضوع، به جز تلاش راوی، توانمندی و دقت و حوصلۀ نویسندۀ اثر سرکار خانم زهرا ثابتی را میرساند. نویسنده تمام توانش را گذاشته تا اطلاعات دقیقی از شرایط فاطمیون در جنگ سوریه ارائه دهد.
با تمام نکاتی که گفته شد، باید اذعان کرد حتی اگر «ابوباران» از معضلات رایج تاریخ شفاهی رنج میبرد، باز هم وجودش برای ما لازم بود. تاریخ شفاهی ماده خام تاریخنگاری است. ما به کتب تاریخ شفاهی نیاز داریم؛ چون به تاریخنگاری نیاز داریم. و تاریخنگاری پیشینهای است که اجداد مسلمانمان در آن ید طولانی دارند!
و در آخر، خوانندۀ «ابوباران» امید دارد که با گذشت زمان، به ریشههای جریان جنگ سوریه و حضور نیروهای فاطمیون در یک کشور دور عربی بیشتر پرداخته شود.
منبع: تسنیممنبع: مشرق
کلیدواژه: کرونا کتاب مشرق انتشارات خط مقدم تاریخ شفاهی تاریخ نگاری
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.mashreghnews.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «مشرق» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۱۱۸۷۷۸۹ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
رازهای نقاشی مرگ سقراط
افلاطون در رساله فایدون واپسین لحظات زندگی سقراط فیلسوف بزرگ یونان باستان را چنین روایت میکند: پس از خطابه دفاعیه علیه محکمهای که خواستار مجازات مرگ برای او شده بود به شاگردانش میگوید: نگران من نباشید، شما فقط جسم منرا در خاک خواهید گذاشت. سپس در میان اشک و غوغای یاران و حتی اندوه زندانبان جام شوکران را از شاگردش کریتو گرفته و مینوشد. مایع زهرآگین بهسرعت بدنش را سست کرده، چشمانش بیحرکت مانده و او مرگ را پذیرا میشود، تا درسی برای زندگی دیگران باشد.
به گزارش ایرنا، پرسشهای سیاسی و فلسفی سقراط شهروندان آتن را به تردید در حقیقت خدایان پانتئون و اصالت ارزشها در اخلاق یونانیان فرامیخواند. او بخاطر این پنداشتها به ناباوری نسبت به خدایان و فاسد کردن جوانان متهم شد که مجازاتش مرگ بود؛ مطابق رسم زمانه با نوشیدن جامزهر. سقراط بیمناقشه حکم قضات را پذیرفت و حتی شاگردانی را که وی را به نوشتن تقاضای عفو و یا فرار از آتن تشویق میکردند، بهشدت سرزنش کرد. صحنه واپسین دم حیات او تا لحظه نوشیدن جام شوکران، بارها توسط هنرمندان مختلف به تصویر کشیده شده که یادمانیترین آنها اثر چشمگیر نقاش نئوکلاسیک فرانسوی ژاک لوئی داوید است باعنوان مرگ سقراط (La Mort de Socrate) که حالا در موزه متروپلیتن نیویورک نگهداری میشود.
داوید این نقاشی ۱۳۰ در ۱۹۶ سانتیمتری را بدون التزام دقیق به روایت افلاطون و برمبنای نگاهی ستایشآمیز به سقراط برای پذیرش شجاعانه مرگ خلق کرد تا تصویری حماسی از عزت و کرامت باشد. در مرکز صحنه سقراط با ردای سفید و در هیبتی قهرمانانه روی تخت نشسته با قامتی استوار دست راستش را برای گرفتن جام سرخ شوکران دراز کرده است. او با دست چپ به بالا اشاره میکند؛ به آسمان و جهان پس از مرگ. بدینسان در آخرین دقایق عمر نیز از موعظه و خطابه باز نمیایستد؛ ترجیح میدهد بمیرد، اما از باورها و تعالیم خود دست نکشد. این آخرین درس اوست برای شاگردانی که پیرامون وی در اندوه و اضطراب بسر میبرند.
افلاطون، شاخصترین آنها، غمزده و سر در گریبان، جلوی تخت نشسته و پشتبه صحنه وقوع تراژدی را انتظار میکشد. مرد جوانی که فنجان شوکران را بسوی سقراط گرفته، از شدت تأثر روی برگردانده تا شاهد نوشیدن زهر توسط فیلسوف نباشد. مرد دیگری دست روی زانوی او گذاشته تا شاید وی را از اینکار منصرف سازد. دیگرانی که تاب دیدن صحنه را ندارند، در عمق دالانی درحال دور شدن هستند. مضمون اصلی صحنهپردازی، تمجید از رویکرد فیلسوف به مرگ است و ابراز همبستگی با او که مرگ را نه پایان هستی، بلکه سویه دیگری از زندگی میپندارد.
ژاک لوئی داوید نقاش برتر زمانه خویش بود و در آثار تماشاییاش روایتهای تاریخی را با فلسفه روشنگری در میآمیخت تا متفکرانهترین نمونههای نقاشی آکادمیک را پدید آورد. زبان تصویری او فاخر متناسب با علائق طبقه اشراف فرانسه بود، لیکن برای قاطبه مردم نیز قابل فهم و عمیقاً الهامبخش بود. شاگردان وی، بعدها از سبک کلاسیک و روایتهای سخت و محکم آن فاصله گرفته به سوی امواج پرشور هنر رمانتیک رفتند. آثار او طلایهدار تمدن مدرن بودند، آکنده از بشارتهای اخلاقی و روح انقلابی. در فرانسه او نقاش محبوب سه رژیم پیاپی بود؛ ابتدا در دربار لوئی شانزدهم سپس در عصر انقلاب و نهایتاً در دوره امپراطوری ناپلئون بناپارت. هر سه رژیم از آثار تاثیرگزار وی برای تبلیغ مشروعیت و اقتدار خویش بهره میگرفتند، اما در نهایت به اتهام خیانت به زندان انداخته شد.
نقاشی مرگ سقراط دو سال قبل از انقلاب کبیر فرانسه خلق شد و القاگر حس مقاومت در برابر بیعدالتی، پیامآور روشنگری و فداکاری قهرمانانه بود. داوید در روند انقلاب فعالانه شرکت داشت و تصاویری از نمادهای شجاعت و ایثار خلق کرد. او سالهای پایانی عمرش را در بیماری و تبعید گذراند. وساطتها برای بازگشت او به فرانسه بهثمر ننشست تا اینکه در ۱۸۲۵ در بروکسل از دنیا رفت. در ۲۰۰مین سالگرد انقلاب (۱۹۸۹) دولت فرانسه تلاش کرد بقایای داوید را به کشورش بازگرداند، اما دولت بلژیک با این استدلال که قبر او بنایی تاریخی است، از اینکار امتناع ورزید.