نگاهی به ادعای رفع تعلیق فدراسیون جودو؛اصرار به دادن آدرس غلط
تاریخ انتشار: ۱۴ اسفند ۱۳۹۹ | کد خبر: ۳۱۲۰۶۰۸۷
در ساعات بعدی با منتشر شدن متن رای مشخص شد نه تنها ما پیروز نشدیم بلکه اساسا تغییر خاصی در وضعیتمان رخ نداده و دوباره باید منتظر حکم جدید کمیته انضباطی فدراسیون جهانی جودو باشیم. ضمنا باید بابت هزینه دادرسی ۵ هزار فرانک سوییس بپردازیم. جزییات این حکم و تفسیرهایش را به طور کامل در روزنامه اعتماد سهشنبه ۱۱ اسفند بررسی کردیم.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
آرش میراسماعیلی در نشست هماندیشی روسای هیاتهای استانی جودو در جزیره کیش این جملات را بر زبان آورد. «وقتی برای این پرونده کارمان را شروع کردیم همه شانس کمی برای ما قائل بودند اما تیم حقوقی زحمات زیادی کشید تا به موفقیت برسیم»، «خدا را شکر که امروز رای به سود ما بود، اگر برعکس این مساله اتفاق میافتاد شرایط بسیار سخت میشد»، «خیلی از افراد ما را بازنده میدانستند اما امروز خدا را شاکریم که رای کمیته انضباطی فدراسیون جهانی لغو شد» و جملاتی از این دست که همگی به معنای موفقیت جودوی ایران بود. او همچنین بارها از همکاران خود بابت تلاشهایشان تشکر کرد. واقعا معلوم نیست چرا ریاست فدراسیون جودو و وزارت ورزش روی این اشتباه خود اصرار میکند و اطلاعات غلط منتشر میکند؟ رییس فدراسیون جودو تصور میکند با گفتن حلوا حلوا دهانش شیرین میشود؟ اینکه ما هیچ تغییری در وضعیتمان به وجود نیامده و تازه باید پول هم پرداخت کنیم کجایش برنده شدن و موفقیت است؟ مدیران ورزش مخصوصا جودو باید بپذیرند دورهای که اطلاعات به صورت محدود منتشر میشد و آنها میتوانستند اطلاعات را به صلاحدید خود به گوش مردم برسانند، گذشته است. آقای آرش میراسماعیلی اگر راست میگوید و ما رفع تعلیق شدیم همین فردا یک مسابقه دوستانه جودو با تیم ملی یکی از کشورهای همسایه برگزار کند! جودوی ایران هنوز با مشکلات بسیار بزرگی مواجه است و آرش میراسماعیلی نیز به خوبی این را میداند. شرطی که فدراسیون جهانی جودو گذاشته(یعنی بازی با تیم اسراییل) عملا غیرممکن است و در این صورت باید تدبیر دیگری اندیشیده شود. اما اگر قرار باشد فدراسیون جودوی کشورمان با همین شیوه که اطلاعات را در اختیار مردم قرار میدهد، وارد مذاکره با فدراسیون جهانی جودو شود بعید به نظر میرسد مشکلات از بین برود. بدون شک اولین قدم در راهحل یک مشکل این است که بپذیریم مشکلی وجود دارد. حال اگر قرار باشد فدراسیون جودو در این تصور غلطی که دارد آن قدر غرق شود که یادش برود مشکلی هست، چطور میخواهد آن را برطرف کند؟ ما زمانی میتوانیم اعلام رفع تعلیق و پیروزی کنیم که تیمهای جودوی ایران بتوانند مثل سابق در رقابتهای بینالمللی حاضر شوند. اتفاقی که هنوز رخ نداده است.
منبع: ساعت24
کلیدواژه: آرش میراسماعیلی فدراسیون جهانی فدراسیون جودو
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.saat24.news دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ساعت24» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۱۲۰۶۰۸۷ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
شیطان با نقاب خواستگار
به آنها نزدیک میشوم و بعد از پایان کارهای اداری پرونده، از مادر و دختر میخواهم تا علت حضورشان در اداره چهارم پلیس آگاهی را که اداره رسیدگی به پروندههای فقدانی است، برایم توضیح بدهند.مادر آهی میکشد و میگوید یک ماه است که به خاطر این خانم خواب و خوراک نداریم، آبرویمان رفته و همسرم مرا مقصر میداند و فکر میکند به خاطر بیتوجهی و نظارت ضعیف من این اتفاقات برای دخترمان افتاده است.به خدا از نظر من همهچیز طبیعی بود و دخترم هم مثل سایر دانشآموزان سرگرم درس و مدرسه بود. من یک درصد هم حدس نمیزدم زیر این ظاهر آرام و سربهزیر، یک موجود سرکش پنهان شده که از ۱۱سالگی مشغول گفتوگوی تلفنی و مجازی با پسری است که کیلومترها با تهران فاصله دارد .دو سال پنهانی با هم در تماس بودهاند و در این مدت آن پسر عکسهایی از خودش برای آیدا میفرستد که دخترم فکر میکند با یک جوان تحصیلکرده و مرفه سروکار دارد. بالاخره این فرد موفق میشود دخترم را فریب داده به شهر محل سکونتش در شرق کشور بکشاند. باورتان نمیشود من و پدرش تا امروز که همکارانتان خبر پیدا شدن آیدا را به ما دادند، چه شرایط سختی را پشت سر گذاشتیم. فکر اینکه چه بلاهایی ممکن است سر دخترم آمده باشد و اینکه اصلا او را دوباره زنده و سالم میبینم یا نه، مرا دیوانه کرده بود.من نمیدانم دیگر چه چیزی باید به شما بگویم. لطفا از خودش بپرسید که نتیجه خوشباوری و اعتمادش به یک پسر غریبه چه بود و در این مدت چه شرایطی داشت؟
بعد از این حرف مادر، نگاهی به دخترک میاندازم که همچنان از شرم سرش را پایین انداخته است. مادر باعصبانیت میگوید: تو که با این رفتارهایت ثابت کردی خیلی جسور هستی و سر نترسی داری، حالا خجالتی شدی؟برای خانم مشاور تعریف کن چه اتفاقاتی برایت افتاده است. اشک در چشمان آیدا حلقه میزند و میگوید: من که گفتم پشیمانم. خانم به خدا من به اصرار دوستم با آن پسر حرف زدم، وگرنه من اصلا چه میدانستم که دوستپسر یعنی چه؟دوستم اصرار کرد و من هم وارد رابطه تلفنی با او شدم و بعد هم از طریق فضای مجازی با هم در ارتباط بودیم تا اینکه بعد از یکی، دو سال اصرار کرد برای دیدنش بروم. من با توجه به عکسهایی که برایم فرستاده بود، فکر میکردم آدمحسابی و تحصیلکرده است و خانواده خوبی دارد. پنهانی راهی شهر محل سکونتش شدم اما همین که به کوچه و محلهشان رسیدم، نظرم عوض شد؛ وارد خانهشان که شدم یک خانه ۳۰متری کثیف و بههمریخته بود.مجید به همراه مادرش زندگی میکرد. اولین صحنهای که با آن مواجه شدم، مادرش بود که یک گوشه خانه نشسته بود و مشغول وزنکردن و بستهبندی مواد شیشه بود. بعد از یک روز اقامت در آن خانه متوجه شدم مجید هم به شیشه اعتیاد دارد و چندین بار موقع مصرف شیشه در صورت من هم فوت کرد و قصد داشت مرا هم معتاد کند. فکرش را بکنید من با چه ذهنیتی راهی آنجا شده بودم و حالا با چه آدمهایی سروکار پیدا کرده بودم .نه راه پس داشتم، نه راه پیش؛ از ماندن در آنجا احساس خطر میکردم و نمیدانستم قصد آنها از کشاندن من به خانهشان چیست؟ ازسوی دیگرروی تماس باوالدینم وبرگشتن به خانه را نداشتم.چند روزی به همین منوال گذشت وهمکاران شما برای بردن من آمدند. من واقعا خوشحالم و امیدوارم والدینم مرا ببخشند. من روزهای بسیار سختی را پشت سر گذاشتم و از صمیم قلب از اینکه از خانه فرار کردم و خام وعدههای یک پسر معتاد شیشهای شدم، متاسف و پشیمانم.امیدوارم مادر و پدرم مرا ببخشند و فرصت دوبارهای به من بدهند تا همان دختر خوب و عاقلی که از من انتظار داشتند، بشوم. من با این سن کم، زندگی در کنار یک پسر معتاد و مادرموادفروشش را تجربه کردم و این چیزی است که تا آخرعمر ازذهن من پاک نخواهد شد.امکان داشت اتفاقات بدتری برای من بیفتد. من خوب میفهمم که اینجا بودنم درست مثل عمر دوباره است.
حامی نوجوانان باشید
سرگرد سمانه مهربانی، رئیس اداره اجتماعی وفرهنگی پلیس آگاهی تهران دراینباره میگوید: دوران بلوغ و نوجوانی حساسترین مرحله رشد فرزند شماست؛ دورانی که فرزند بیتجربه شما باید دست دردست شما آن را پشت سربگذارد .شما بهعنوان والدین باید با مطالعه و ارتقای سطح دانش و آگاهی خود برای رویارویی با چالشهای پیشرو آماده باشید. پیش از بزهدیدگی فرزند باید او را با ویژگیهای دوران بلوغ و نوجوانی آشنا سازید. به فرزندتان بیاموزید احساسات و گرایش وی در این سن نسبت به جنس مخالف فقط تمرینی برای نقشهای بزرگسالی است وهرگز نباید با جدیگرفتن این احساسات و تمایلات، آینده درخشان تحصیلی شغلی و عاطفی خود را با مشکل مواجه سازد.در صورت ناتوانی دربرقراری ارتباط صحیح با فرزند و احساس خطر نسبت به رفتارهای مشکلآفرین وی سریعا با یک مشاور متخصص درامور نوجوانان مشورت کنید.دوست فرزند خود باشید تا در صورت بروز هرگونه مشکل یا چالش در زندگی شما اولین کسی باشید که موردمشورت و درددل قرار میگیرد.درغیر این صورت فرزند شما به دوستان و همسالان خود روی میآورد که با راهکارهای ناپخته و اشتباه؛ فرزند شما را هرچه بیشتر در پرتگاه سقوط و چرخه باطل اشتباهات قرار میدهند.