Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «ایرنا»
2024-04-26@14:10:31 GMT

شکاف دموکراسی در عصر شبکه‌های اجتماعی

تاریخ انتشار: ۱۷ اسفند ۱۳۹۹ | کد خبر: ۳۱۲۳۵۰۹۸

شکاف دموکراسی در عصر شبکه‌های اجتماعی

کتاب «جمهوری: شکاف دموکراسی در عصر شبکه‌های اجتماعی» نوشته سانستاین در ۲۰۶ صفحه با ترجمه "غلامحسین بیابانی" و "بهنام ذوقی" ترجمه و توسط انتشارات رهروان پویش (وابسته به موسسه فرهنگی رهروان پویش) در ۱۳۹۹ روانه بازار شده است.

معرفی نویسنده

سانستاین در ۲۱ سپتامبر ۱۹۵۴ میلادی در کنکورد در ایالت ماساچوست آمریکا به دنیا آمد.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

مادرش معلم و آپارتمان ساز بود. سانستاین در سال ۱۹۷۵ میلادی لیسانس خود را از دانشگاه هاروارد گرفت. در همین زمان عضو هیئت ویراستاران هاروارد بود. او در سال ۱۹۷۸ میلادی از دانشکده حقوق دانشگاه هاروارد دکترای حقوق خود را با درجه عالی کسب کرد. پس از آن از سال ۱۹۸۰ میلادی در دفتر مشاوره حقوقی در وزارت دادگستری به عنوان وکیل و مشاور حقوقی کار ‌کرد. پس از آن بین سال‌های ۱۹۸۱ تا ۱۹۸۳ میلادی به عنوان استادیار حقوق در دانشکده حقوق دانشگاه شیکاگو، به فعالیت پرداخت. همچنین در این دانشگاه استادیار دانشکده علوم سیاسی نیز شد. در سال ۱۹۸۵ میلادی استاد تمام حقوق و علوم سیاسی شده بود و در سال ۱۹۹۳ میلادی دانشگاه شیکاگو به خاطر خدمات برجسته اش از او تقدیر کرد و مفتخر به دریافت جایزه شد.

وی در ۲۰۰۸ با سامانتا پاور ازدواج کرد. پاور نویسنده و دیپلمات ایرلندی آمریکایی است که به عنوان سفیر ایالات متحده در سازمان ملل متحد از سال ۲۰۱۳ تا ۲۰۱۷ فعالیت داشت و نیز استاد سیاست عمومی در دانشگاه هاروارد است. آشنایی آن‌ها با همدیگر به زمانی بر می‌گردد که به عنوان مشاوران کمپین باراک اوباما فعالیت می‌کردند.

سانستاین در پاییز سال ۲۰۰۸ میلادی به دانشکده حقوق دانشگاه هاروارد پیوست و شروع به خدمت به عنوان مدیر برنامه بر روی مقررات ریسک و مخاطرات کرد. این برنامه، بر روی ارتباط بین حقوق و سیاست بر خطرات اصلی قرن ۲۱، متمرکز بود. او از سال ۲۰۰۹ تا ۲۰۱۲ میلادی در دولت باراک اوباما مدیر اطلاعات و امور نظارتی کاخ سفید بود. وی از سال ۲۰۰۸ تا ۲۰۱۳ کرسی فلیکس فرانکفورتر را در دانشگاه هاروارد با مرتبه استاد تمامی داشت و از سال ۲۰۱۳ تاکنون کرسی دیگری را در دانشگاه هاروارد با مرتبه استاد تمامی دارد.

معرفی کتاب

کتاب «جمهوری: شکاف دموکراسی در عصر شبکه‌های اجتماعی» در سال ۲۰۱۷ میلادی به چاپ رسیده است که یکی از پرفروش ترین کتاب های سال آمریکا و اروپا محسوب می شود. سانستاین در این کتاب آنگونه که خودش اشاره می کند تلاش دارد تا درک بهتری از معنای آزادی بیان در یک جامعه‌ حاکم برخود را فراهم کند. هدف نویسنده در کتاب حاضر تا حدود زیادی بررسی این است که چه چیزی یک سیستم آزادی بیان با عملکرد مناسب را می‌سازد و خودش می نویسد: در یک جامعه متنوع، چنین سیستمی نیازمند چیزی بیش از محدودیت بر روی سانسور و احترام به انتخاب‌های شخصی است. در چند دهه‌ گذشته، این امر یکی از دغدغه ‌های سیاسی و حقوقی جامعه آمریکا و در حقیقت ملت‌های دیگر از جمله آلمان، فرانسه، انگلستان، ایتالیا، آفریقای جنوبی و غیره بوده است. سانستاین می نویسد که سانسور بزرگترین تهدید برای آزادی و دموکراسی است اما تمرکز صرف بر روی سانسور باعث ایجاد نقاط کور جدی می‌شود. نویسنده در کتاب حاضر الزام هایی را مطرح می کند و معتقد است که یک سیستم آزادی بیان با عملکرد درست، باید ۲ الزام متمایز داشته باشد:

الزام اول: سانستاین در این بخش از کتاب می نویسد: مردم باید در معرض محتوایی باشند که از قبل آن‌ها را انتخاب نکرده‌اند. برخوردهای بدون برنامه‌ریزی و پیش‌بینی‌نشده برای خود دموکراسی مساله‌ای مهم هستند. چنین برخوردهایی اغلب شامل موضوعات و دیدگاه‌هایی است که مردم به دنبال‌شان نبوده‌اند و شاید موجب رنجش آنان شوند اما این برخوردها به شیوه‌هایی اساسی باعث تغییر زندگی مردم خواهد شد. آن‌ها برای تضمین غلبه بر افراطی‌گری، تجزیه و قطبی‌سازی جامعه که نتایج قابل پیش‌بینی هرگونه موقعیتی هستند که مردمی با ایده‌های شبیه به هم تنها در میان خود گفت‌وگو می‌کنند، اهمیت زیادی دارند. در هر صورت، حقیقت مهم است.

نویسنده در ادامه این مبحث از کتاب حاضر می نویسد که من پیشنهاد نمی‌کنم که دولت ها باید مردم را مجبور کنند تا چیزهایی را ببینند که تمایل دارند از آن‌ها اجتناب کنند اما من ادعا می‌کنم که در یک جامعه دموکراتیک که لایق این نام باشد، ‌ زندگی مردم (شامل زندگی دیجیتال) باید به صورتی ساختار یابد که مردم مکرراً با موضوعات و دیدگاه‌هایی مواجه شوند که خودشان به طور خاص آن‌ها را انتخاب نکرده باشند. در حقیقت آن نوع از ساختاردهی، فرمی از ساخت انتخاب است که افراد و گروه‌های مختلف به میزان زیادی از آن‌ها سود می‌برند. درخواست من برای برخوردهای اتفاقی در همین جا قرار دارد.

الزام دوم: سانستاین در این مبحث معتقد است که بسیاری یا بیشتر شهروندان باید رنج وسیعی از تجربیات مشترک داشته باشند. بدون تجربه‌های مشترک، یک جامعه ناهمگون در رسیدگی به مشکلات اجتماعی کار سختی در پیش دارد. حتی ممکن است که مردم به دشواری یکدیگر را درک کنند.

نویسنده در ادامه می آورد که تجربه‌های مشترک،  به‌ویژه تجربیات مشترکی که توسط شبکه‌های اجتماعی امکان‌پذیر می‌شوند، یک نوع چسب اجتماعی فراهم می‌سازند.

وی در ادامه مثالی ارایه می کند و می نویسد: یک تعطیلات ملی یک تجربه مشترک است. یک حادثه ورزشی عمده (المپیک یا جام جهانی) یا فیلمی که از اختلاف‌های گروهی و فردی فراتر می‌رود (مثل جنگ ستارگان) نیز تجربه مشترک هستند. تجلیل از یک دستاورد یا پیشرفت نیز همین‌طور است. جوامع به چنین چیزهایی نیاز دارند. سیستمی از ارتباطات که تعداد چنین تجربیاتی را به طور رادیکالی کاهش می‌دهد، مشکلات زیادی را ایجاد خواهد کرد، این امر تا حدودی به دلیل افزایش جدایی اجتماعی است.

سانستاین در هر کشوری برخوردهای اتفاقی و تجربیات مشترک را به عنوان پیش‌نیازی برای یک دموکراسی با عملکرد مناسب در هر کشور بزرگی لازم می داند و می نویسد: آن‌ها در یک ملت ناهمگون (ملتی که خطر تجزیه مواجه است) اهمیتی  ویژه دارند. آن‌ها حتی اهمیت بیشتری دارند زیرا بسیاری از ملت‌ها بیشتر با هم مرتبط می‌شوند (خروج از بریتانیا یا عدم خروج) و هر شهروند کم و بیش به یک «شهروند جهانی» بدل می‌شوند. این ایده، بحث‌برانگیز است ولی به عنوان مثال خطرات مربوط به تروریسم، تغییرات آب و هوایی و بیماری‌های عفونی را در نظر بگیرید. اگر مردم در تالارهای پژواک با طراحی خودشان از هم جدا شده باشند، دست یافتن به یک دیدگاه حساس در مورد این خطرات و خطرات دیگر مشابه با آن‌ها دشوار خواهد بود و در سطح ملی، جوامع با ارتباطات محدود رسیدگی به حتی مشکلات روزمره را مشکل می‌سازد.

نویسنده در الزام دوم معتقد است که پافشاری بر برخوردهای اتفاقی و تجربیات مشترک  نباید به دلتنگی برای یک دوره‌ فرضی خوشبختی در گذشته نسبت داده شود. در ارتباط با ارتباطات، گذشته به سختی دوره‌ای خوش بوده است.

وی می نویسد که در مقایسه با هر دوره‌ای در تاریخ بشر، ما در میانه‌ دستاوردهای شگفت بسیاری هستیم، به ویژه از نقطه نظر خود دموکراسی. برای نوستالژی نه تنها نامولد است بلکه همچنین بی‌معنی است. مسایل در حال بهتر شدن و نه بدتر شدن هستند.

سانستاین در همین مبحث الزام دوم می آورد که نباید هیچ چیز در اینجا به عنوان دلیلی برای «خوشبینی» یا «بدبینی» در نظر گرفته شود. این مسایل دو مانع بالقوه برای تفکر صریح در مورد پیشرفت‌های فنی هستند. اگر از بین آن‌ها انتخاب کنیم، قطعاً بهتر است که خوشبینی را انتخاب کنیم. اما از نظر دستاوردها و زیان‌های بالقوه بسیار به طور اجتناب‌ناپذیری با تغییرات عظیم تکنولوژیکی مرتبط است و هرگونه  نگرش خوش‌بینانه یا بدبینانه بیش از حد کلی است و بنابراین مفید نیست.

او می نویسد: چیزی که می‌خواهم ارایه کنم، اساسی برای خوشبینی نیست بلکه لنزی است که از طریق آن شاید بتوانیم کمی بهتر از قبل درک کنیم در وهله اول چه چیزی است که باعث می‌شود یک سیستم آزادی بیان موفق شود و یک دموکراسی با کارکرد مناسب به چه چیزی نیاز دارد. این درک بهتر می‌تواند ما را قادر سازد که اهداف یک ملت آزاد را درک کنیم و بنابراین به ما کمک می‌کند تا تغییرات پیوسته در سیستم ارتباطات را ارزیابی کنیم. این امر همچنین اشاره‌ای به مسیری روشن‌تر به سوی درک ماهیت شهروندی و پیش‌نیازهای فرهنگی آن خواهد داشت.

سانستاین در صفحات پایانی کتاب خود اینگونه می نویسد که خیلی ساده ‌انگارانه است که بگوییم هرگونه سیستم ارتباطی مطلوب است، به این خاطر که به افراد اجازه می‌دهد تا آنچه انتخاب می‌کنند را ببینند و بشنوند. گزینه‌های بیشتر قطعاً خوب هستند و افزایش موقعیت‌های بی‌شمار، مزیت‌های زیادی دارد اما مواجهه‌های پیش‌بینی نشده و انتخاب نشده و تجربیات مشترک نیز بسیار مهم هستند.

برچسب‌ها شبکه های مجازی فاصله اجتماعی ارتباطات حقوق عمومی جامعه شناسی

منبع: ایرنا

کلیدواژه: شبکه های مجازی فاصله اجتماعی ارتباطات شبکه های مجازی فاصله اجتماعی ارتباطات حقوق عمومی جامعه شناسی اخبار کنکور شبکه های اجتماعی دانشگاه هاروارد تجربیات مشترک یک جامعه بر روی

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.irna.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایرنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۱۲۳۵۰۹۸ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

کنایه رئیس سازمان تأمین اجتماعی به مشاغل سخت! / جدّیت قالیباف به روایت یک عضو جبهه پایداری

یک استاد دانشگاه با نقد دیدگاه دکتر شریعتی درباره کتاب و مطالعه گفته است: نمی توان خواندن هر کتابی را به هر کس توصیه کرد.

سرویس سیاست مشرق - «وبلاگ مشرق» خوانشی روزانه در لابه‌لای اخبار و اتفاقات کشور است. ما درباره این خوانش البته تحلیل‌ها و پیشینه‌هایی را نیز در اختیار مخاطبان محترم می‌گذاریم. هر روز با بسته ویژه خبری-تحلیلی مشرق همراه باشید.

***

جدّیت قالیباف به روایت یک عضو جبهه پایداری

حجت الاسلام مهدی باقری، نماینده مردم زنجان در مجلس شورای اسلامی در مصاحبه با ایلنا درباره عملکرد مجلس یازدهم و هیئت رئیسه آن گفته است: مجلس یازدهم مسیر خوبی را در بحث پیگیری مشکلات مردم آغاز کرد و حضرت آقا هم این مجلس را تایید کردند.

او می افزاید: مجلس یازدهم اشکالات و نقاط ضعفی داشته که باید برطرف شود، منتها نقاط قوتی هم داشته که باید دنبال و تقویت شود.

باقری در ادامه و در پاسخ به این سوال که «شما این نقاط ضعف و اشکالات را متوجه رییس مجلس می‌دانید؟» گفته است: خیر، ضعف هیات رییسه. اتفاقا به نظر من رییس مجلس قوی بوده اما اعضای هیات رییسه با قدرت برخورد نکردند که رییس متهم به این شده که مثلا تک روی می کرده. به عقیده بنده اگر به آن میزانی که رییس وقت می‌گذاشت، سایر عزیزان هم وقت می گذاشتند، با جدیت و بدون تعارفات سیاسی برخورد می‌کردند و همان جدیتی که رییس مجلس داشت اگر سایر اعضای هیات رییسه هم داشتند، کارها بهتر پیش می رفت.

این نماینده عضو جبهه پایداری تصریح می کند: به نظرم پیش از آنکه ایراد را به رییس مجلس بگیریم باید به اعضای هیات رییسه بگیریم؛ نه به معنای اینکه کار نکردند، بلکه با تعارف کار کردند. خیلی از موضوعاتی بود که باید در دستور کار قرار می‌گرفت که هیات رییسه آن ها را در برنامه دستور قرار نداد. [1]

*بیان حقانی و اشاره این نماینده محترم به واقعیت های کارکردی مجلس یازدهم یک امر مغتنم است و نشان می دهد که وجدان های پاک بسیاری در نزد نمایندگان مجلس وجود دارد که حاضر به کتمان واقعیت نیستند.

همه آگاهان سیاسی می دانند که رئیس مجلس نقش بی بدیلی در سوق دادن مسیر حرکت پارلمان به سمت کارکردهای مطلوب و ملموس دارد. و اگر قالیباف نبود؛ مجلس یازدهم نمی توانست اکنون صاحب کارنامه ای بی بدیل باشد.

این قالیباف بود که توانست به سبب سابقه خود در کارآمدی و اجرا؛ سمت درست مشکلات را بشناسد و با وجود ناکارآمدی دولت اما در حد توان و مقدوراتش؛ بوسیله مجلس یازدهم تأثیراتی را در زندگی مردم ایجاد کند.

تأثیراتی که البته همه انتظار داشتیم دولت نسبت به آنها اقدام کند اما به هر دلیلی مجلس توانست پایه گذار آنها شود.

شاید برای مردم جالب باشد که عده ای اکنون به صف آرایی در مقابل همین کارنامه مشخص مشغول شده اند و قصد دارند مجلس دوازدهم را به سنگری برای تخریب قالیباف و کارآمدی او بدل کنند. رجال بی هنری که طی سال های اخیر جز حرّافی و سیاست بازی کاری برای مردم نکرده اند.

***

هر کتابی را نخوانید!

علیرضا جوادی‌فام، استاد دانشگاه تبریز طی سخنانی در جلسه نقد فلسفی کتاب انسان خردمند نوشته "یووال نوح هراری" تأکید کرد که نویسنده این کتاب معنای دین را بصورت کامل نمی داند و لیبرالیسم، کمونیسم، ناسیونالیسم و … را دین می‌شمارد.

به گزارش خبرگزاری کتاب ایران، این استاد دانشگاه در ادامه گفته است: خواندن یک بارِ هر کتاب را به هرکسی توصیه نمی‌کنم.

جوادی‌فام با بیان اینکه هر کتابی را نمی‌توان به هرکسی توصیه کرد، گفت: این سخن دکتر شریعتی که هر کتابی به یک بار خواندنش می‌ارزد، فقط در مورد افرادی صادق است که به ثبات فکری رسیده باشند. [2]

*تأکید آقای جوادی فام باید مد نظر همه اعم از مربیان، خانواده ها، استادان و اهالی فرهنگ باشد.

حق مطلب این است که مطالعه و کتابخوانی اگرچه بسیار خوب و مورد تأکید است لکن باید دقت داشت که ذهن افراد و بخصوص کودکان و جوانان به مثابه یک زمین حاصلخیز است و محتوای کتاب ها بذر این زمین محسوب می شود. لذاست که باید دقت کرد بذر نامناسبت یا بذر علف هرز را در زمین حاصلخیز کشت نکرد زیرا هرگز نتیجه خوبی نخواهد داشت.

از همین رو همواره باید بر قید مهم "کتاب خوب" تأکید کرد، برای کودکان و نوجوانان کتابهای خوب را در نظر داشت و درباره مضامین غلط برخی کتاب ها نیز حساس بود.

تأکید می شود که "کتاب بد" اثرات بسیار سوئی دارد و از پیر تا جوان را گرفته به پرتگاه های خطرناکی خواهد کشاند.

در این زمینه می توان به سرنوشت برخی از رجال انقلابی دهه شصت اشاره کرد که همگی مخالف امپریالیزم آمریکا و حامی ولایت فقیه بودند اما به مرور و با مطالعه بدون نقد برخی کتاب ها و توهم دانایی در قبال محتوای غلطی که دریافت می کردند؛ تبدیل به رجالی شدند که آمریکا را معبد می دیدند و از ولایت فقیه نیز بریدند.

دقت شود که این یک مثال سیاسی بود و هزاران مثال دیگر در ابواب دیگر را می توان از سرنوشت افرادی مطرح کرد که به دلیل مطالعه کتب بد به جنگ عقلانیت رفتند و در مقابل دین و واقعیت ها نیز ایستادند.

***

کنایه مدیر سازمان تأمین اجتماعی به "مشاغل سخت"!

میرهاشم موسوی، مدیر عامل سازمان تأمین اجتماعی اخیرا طی اظهاراتی که مشرق آنها را منتشر کرد، گفته است: تعداد درخواست‌ها و بازنشستگی‌های برقرار شده در مشاغل سخت و زیان‌آور مغایر اهداف و نیات اصلی تصویب این قانون است و سهمی عمده در ناترازی منابع و مصارف سازمان تأمین‌اجتماعی به‌عنوان یک سازمان بیمه‌ای بین نسلی دارد.

به گزارش مشرق، او می افزاید: وضعیت فعلی به گونه‌ای است که متوسط سن بازنشستگی به حدود ۴۰ سال و کمتر رسیده و گاهی نیروی کار در اوج تجربه، مهارت و تخصص از بازار کار خارج می‌شود و هزینه حمایت از این افراد به سایر بیمه‌شدگان ذی‌نفع سازمان تأمین‌اجتماعی تحمیل می‌شود.

موسوی گفته است: ناگوارتر آن که این افراد که با استفاده از قانون مشاغل سخت و زیان‌آور و ظاهراً به سبب فرسودگی جسمی و روحی ناشی از این مشاغل از فهرست بیمه‌پردازان خارج می‌شوند در عمل از بازار کار خارج نمی‌شوند که جا برای نیروهای جدید باز شود بلکه جذب بخش‌های غیر رسمی بازار می‌شوند. با این وضعیت نیروی انسانی نمی‌توان آرمان‌های بزرگ رشد و جهش تولید را دنبال کرد. [3]

*آقای موسوی باید به افکار عمومی و پرداخت کنندگان بیمه توضیح بدهد که چرا در قبال کارگران مشاغل سخت از عبارت "ظاهرا به سبب فرسودگی از فهرست بیمه پردازان خارج می شوند" استفاده کرده است؟

زیرا این عبارت به این معنی است که سازمان تأمین اجتماعی شرایط مشاغل سخت را قبول ندارد و کأنه احساس فریب می کند؟

اظهارات موسوی در حالی است که اگرچه باید پذیرفت در ایران سهولت های بعضا بیجایی در بحث بازنشستگی وجود داشته اما همه می دانند که مشکلات سازمان تأمین اجتماعی به دلیل سوء مدیریت است نه به دلیل قوانین موجود!

سوء مدیریتی که درباره دلائل آن حرف و حدیث بسیار است...

لازم به تأکید است که جایگزین شدن برخی نیروهای بازنشسته رسمی در بخش های غیر رسمی و حتی در بخش های دولتی؛ اتفاقا فرایندی مطلوب است که نشان می دهد آن نیروی بازنشسته در حد مطلوبی از مهارت و تخصص قرار دارد و اگر هم در یک شغل سخت مشغول به کار بوده اما توانسته با مراقبت و زیست نخبگانی؛ توانمندی خود را بر شرایط سخت غلبه دهد. آیا اکنون باید در قبال چنین نیروی زبده ای با کنایه حرف زد، قانون را بر ضد او برانگیخت و بازار کار را از وجود چنین افرادی محروم کرد؟

کما اینکه شخص آقای موسوی هم در بخش دیگری از اظهارات خود به "چالش نیروی کار ماهر" نیز اشاره کرده است.

آشکار است که نیروی کار ماهر و متخصص هرگز جای هیچ کارجویی را تنگ نمی کند و فضای کاری کشور اتفاقا باید صحنه رقابت باشد نه صحنه اوت کردن دیگران با استناد به آیین نامه ها و قوانین ضعیف!

توصیه به مدیرعامل محترم سازمان تأمین اجتماعی این است که به جای استفاده از عبارت هایی که موجب ناراحتی پردازندگان حق بیمه می شود؛ به تلاش های خود برای تسهیلگری سرعت ببخشند و البته به دنبال رفع سوء مدیریت ها در سازمان بزرگ تأمین اجتماعی باشند.

سازمان تأمین اجتماعی یکی از مصادیق عدالت و زیست معقول در جامعه ایرانی پس از انقلاب اسلامی است که باید از مثبتات آن دفاع کرد و مراقب بود که این نقاط قوت به تاراج بی تدبیری نرود.

***

1_https://www.ilna.ir/fa/tiny/news-1471357

2_ibna.ir/x6mdV

3_mshrgh.ir/1596093

دیگر خبرها

  • بزرگداشت ۱۷۵۷ سال سنت آموزش عالی در ایران/ لوگوی نود سالگی دانشگاه تهران منتشر شد
  • نزدیکی نگاه به حجاب در اسلام و مسیحیت
  • لوگوی نود سالگی دانشگاه تهران منتشر شد
  • لوگوی ۹۰ سالگی دانشگاه تهران منتشر شد
  • کتابخانه‌های کشور به یک مرکز فرهنگی اجتماعی تبدیل شده‌اند
  • شبکه کتابخانه‌ای ایران جزو ۲۰ کشور اول دنیا است
  • نق‌نق‌‌نویسی داستان اجتماعی نیست
  • کنایه رئیس سازمان تأمین اجتماعی به مشاغل سخت! / جدّیت قالیباف به روایت یک عضو جبهه پایداری
  • طرح پویش؛ از بین‌برنده شکاف دانشگاه و صنعت
  • اولویت‌های پیشنهادی مجلس برای شکوفایی اقتصادی کشور منتشر شد