کمک به کتابفروش یا گزارشکار، مسئله این است!
تاریخ انتشار: ۱۷ اسفند ۱۳۹۹ | کد خبر: ۳۱۲۳۹۲۹۰
به گزارش گروه فرهنگی ایسکانیوز، زینب آزاد، از فعالین حوزه کتاب و رسانه، در مروری بر طرح فصلی فروش کتاب با عنوان «زمستانه کتاب» که اخیرا توسط وزارت فرهنگ و ارشاد برگزار شد، نکاتی درباره آن نوشته که در ادامه از میخوانید:
«شاید برایتان جالب باشد بدانید، طرح زمستانه کتاب از نهم اسفندماه آغاز شد و تا شانزدهم اسفند (دیروز) ادامه داشت.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
این در حالی است که همین ماه پیش بود که نمایشگاه مجازی کتاب با آن همه سروصدا برگزار شد و طبیعتاً مخاطبان کتابهایی را که نیاز داشتند، خریدهاند و عملاً این طرح دردی را دوا نخواهد کرد. اصول این طرح آن است که کتابفروشیها هم از روند چاپ و نشر کتابها سودی ببرند و البته که میبرند با این فرض که یکماه قبلش نمایشگاهی برگزار نمیشد و تخفیف و ارسال رایگانی وجود نداشت؛ گرچه با وجود همین شرایط هم فروش اندکی خواهند داشت، اما این کجا و آن کجا؟
حالا با توجه به اینکه نمایشگاه مجازی به تازگی برگزار شده و با وجود تمام امتیازهایش، مخاطبان خریدهای خود را انجام دادهاند؛ آیا برگزاری این طرح ضرورتی داشت؟
اگر جوابتان بله باشد و شما هم مثل من بگویید قطعاً به سود کتابفروشان خواهد بود، تحسینتان میکنم اما باید اول جواب این سوالم را بدهید، با وجود اینکه تعداد کتابفروشیهای شرکت کننده در طرح زمستانه افزایش داشته، مخاطبان چقدر از این طرح استقبال میکنند؟ اصلاً این افزایش مشارکت کتابفروشیها نشانه چیست؟ شک نکنید آمار فروش در این دوره به مراتب کمتر و پایینترین آمار در طول برگزاری این طرحها خواهد بود؛ حتی در طرحهای قبلی، سهمیه فروش هر فروشگاه در روزهای دوم و نهایتا سوم به پایان میرسید ولی در این طرح حتی در زوهای پایانی نیز برخی فروشگاهها هنوز اعتبار داشتند و این نشان میدهد که استقبال آنطور که پیش از این بود صورت نگرفته است.
منِ مخاطب کتاب، اگر هم کتابی را لازم داشتم، در نمایشگاه کتاب خریدهام، آن هم با ارسال رایگان! که هر مخاطبی را وسوسه میکند. اما در این طرح چه؟ با وجود اینکه ۲۵ درصد تخفیف دارد، یا باید هزینه رفتن تا کتابفروشی را بپردازید یا هزینه ارسال با پست و پیک که فرقی به حال خریدار قبل و بعد از تخفیف نمیکند...
این را هم بدانید که همزمان با این طرح زمستانه، هشتمین نمایشگاه تخصصی کتب دانشجویی درحال برگزاری است که با این فرضیه حتی دانشجویان هم کتب درسی خودشان را در آن نمایشگاه تهیه میکنند یا حتی ممکن است به این نمایشگاه هم مراجعه نکنند چراکه در نمایشگاه مجازی، کتابهایشان را خریدهاند!
اگر واقعاً قرار است این طرحها باری از دوش کتابفروش بردارد، پس نمایشگاه برگزار کردن چه بود؟ چرا برای این طرح تبلیغی نشده است؟ آنقدری که نمایشگاه مجازی کتاب در تبلیغاتش موفق بود دیگر جای کار برای عرضاندام طرح زمستانه باقی نگذاشت! البته که آن زمان اصلاً حرف و حدیثی هم برای برگزاری این طرح نبود، حتی برای این طرح تبلیغات آنچنانی هم نشد. به نظر میرسد برگزار کردن این طرح زمستانه صرفاً برای مبرا کردن مسئولین بوده و ارزش دیگری ندارد! گرچه طی اطلاعیههایی مبنی بر افزایش یارانه و تخفیف پنجاه درصدی سر مخاطب را گرم میکنند، اما باید بدانید که این تبلیغات متوالی و متنوع بود که مردم را راغب به خرید از نمایشگاه مجازی کرد، چیزی که عملاً در این طرح وجود ندارد.
این روند زمانی جالبتر میشود که شاهد تعطیلی یکی یکی کتابفروشیها باشیم و به عینه ببینیم چطور چوب حراج به کتابهایشان میزنند و میشود آنچه نباید بشود!!!
انتهای پیام/
حسام آبنوس کد خبر: 1090605 برچسبها زمستانه کتاب مؤسسه خانه کتاب و ادبیات ایرانمنبع: ایسکانیوز
کلیدواژه: زمستانه کتاب نمایشگاه مجازی کتابفروشی ها طرح زمستانه کتاب ها
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.iscanews.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایسکانیوز» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۱۲۳۹۲۹۰ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
«آدرخش و رقص فانتومها» در نمایشگاه کتاب طنین میاندازد
به گزارش خبرنگار مهر، کتاب «آذرخش و رقص فانتومها» شامل خاطرات آزاده خلبان حسینعلی ذوالفقاری نوشته صادق وفایی بهتازگی توسط انتشارات سوره مهر منتشر شده و در سی و پنجمین نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران عرضه میشود.
اینکتاب پس از «بیگانه با ترس» و «شبح دوستداشتنی»، سومینکتابی است که صادق وفایی درباره خلبانان نیروی هوایی بهویژه خلبانان شکاری بمبافکن فانتوم F4 نوشته است.
حسینعلی ذوالفقاری متولد ۱۳۳۰ است که پس از ورود به نیروی هوایی، برای آموزش به آمریکا اعزام شد و پس از بازگشت به ایران، هواپیمای فانتوم را برای پرواز انتخاب کرد. ذوالفقاری یکی از خلبانان پایگاه سوم شکاری همدان بود که در دوران خدمت خود با خلبانان و اسطورههایی چون قاسم پورگلچین، محمود اسکندری، داریوش ندیمی، فرجالله براتپور، جلیل پوررضایی و … همراه و همنفس بوده است. او از چهرههایی چون شهید مصطفی چمران، شهید احمد کشوری و ابوالحسن بنیصدر نیز خاطراتی دارد.
اینخلبان پس از پیروزیهای مراحل مختلف عملیات بیتالمقدس که بهمرور باعث آزادسازی خرمشهر شدند، در روز ۱۸ اردیبهشت یعنی یکروز پس از بمباران موفق پل استراتژیک و شناور عراق روی اروندرود توسط محمود اسکندری، در ماموریت بمباران ۴ کیلومتر از جاده عقبنشینی نیروهای دشمن در جاده جفیر _ طلاییه، مورد اصابت پدافند زمین به هوا قرار گرفت و با محمدعلی اعظمی خلبان کابین عقب خود بهطور ناگهانی از هواپیما خارج شد و به اسارت دشمن درآمد. او با تحمل بیش از ۸ سال اسارت و بودن در جمع اسرای مفقودالاثر، شهریور ۱۳۶۹ به میهن بازگشت.
ذوالفقاری از بازگشت از دوران اسارت، در قامت خلبان مسافربری به خدمت پرداخت و چندسال پیش بازنشسته شد.
خاطرات امیر آزاده خلبان ذوالفقاری در «آذرخش و رقص فانتومها» در ۹ فصل تدوین شدهاند که عناوینشان به اینترتیب است: «اتاق بازجویی و آنزن نامحترم»، «در ایران اجکت نداریم!»، «پشت پیکر شهدا پناه گرفتهایم!»، «مبارزه با دیوارهای زندان»، «شیر حلال!»، «رقص باله فانتومها بین درهها»، «رویای آنبانوی رویپوشیده»، «نقشه فرار» و «برنمیگردید، زنده بمانید و بپرید بیرون!».
در قسمتی از اینکتاب میخوانیم؛
* بعد از اچ ۳، عملیاتهای مهم ثامنالائمه، فتحالمبین و بیتالمقدس را داشتیم.
بله.
* که شما در پایان بیتالمقدس اسیر شدید. گفتید در بازجویی استخبارات وقتی نگهبان بالای سرتان به گردنتان ضربه میزد، چون قبلاً یک اجکت دیگر داشتید، درد شدیدی به گردنتان و ستون مهرهها هجوم آورد. فکر کنم الان به خاطره اولین اجکتتان رسیدهایم؛ زمستان ۱۳۵۹ پیش از آنکه در فروردین ۱۳۶۰ حمله به اچ۳ انجام شود.
بله. مربوط به بمباران العماره است که در مسیر برگشت از آن، اسکندری ناگهان سایت موشکهای عراقی که دزفول را بمباران میکردند، دید.
زدن العماره دوبار انجام شد. بار اول هشتفروندی بودیم با لیدری براتپور. اسکندری هم سابلیدر بود. ده روز بعد گفتند: «آنجا محل تجمع نیرو است. بروید بزنید!» طبق معمول، بمبهای خوشهای مال من بود. تمام بمبها را در ارتفاع دویستپایی میزدیم، ولی این را باید صدپا میرفتی بالا. وگرنه مسلح و فعال نمیشد.
در مرتبه دومی که رفتیم العماره را بزنیم، من چیزی از هدف و تجمع نیرو ندیدم. برای همین گفتم حیف است بمبهای گران خوشهای را که برای بیتالمال است، هدر بدهم. لاشه تانک و نفربر جلویمان بود. بههمینخاطر نزدیم و برگشتیم. سر همین عقیده بود که من ششبار با بمب برگشتم و نشستم.
* که خیلی کار خطرناکی است!
بله. بعضیها هم بودند که بمبهایشان را در مناطق پرتوپلا میزدند. نزدیک مرز ناگهان دیدم یکی از هواپیماها دارد با مسلسل جایی را میزند. صدایش در رادیو آمد. اسکندری بود: «بچهها هرکه هرچه دارد خالی کند اینجا. همانسایتی است که دزفول را میزند. کی بمب دارد؟» گفتم: «ذوالفقاریام جناب سرگرد! دارمتان!» گفت: «حسین، یاابوالفضل! همان سایت است! بزنش!» اینجا بود که حاجیات دیوانه شد. بمب و مهمات داشتم دیگر! اسکندری هم که گفته بود. دیگر حجت تمام بود. گفتم خدایا شکرت! چون افت داشت بمبهایم را نزده برگردم! ولی نمیخواستم بمبها را هدر بدهم و روی تانک سوخته مصرفشان کنم.
اینکتاب با ۲۳۶ صفحه و شمارگان هزار و ۲۵۰ نسخه منتشر شده است.
کد خبر 6093057 فاطمه میرزا جعفری