قائممقام دبیرکل حزبالله لبنان: جایگاه حضرت ابوطالب(ع) در اسلام جایگاه باعظمتی است
تاریخ انتشار: ۱۹ اسفند ۱۳۹۹ | کد خبر: ۳۱۲۶۶۱۵۴
گروه استانها- قائممقام دبیر کل حزبالله لبنان بابیان اینکه جایگاه حضرت ابوطالب(ع) در اسلام جایگاه باعظمتی است، برمعرفی این شخصیت بزرگوار تأکید کرد. - اخبار استانها -
به گزارش خبرگزاری تسنیم از قم ، آیتالله نعیم قاسم ظهر امروز در مراسم افتتاحیه همایش بینالمللی حضرت ابوطالب(ع) حامی پیامبر(ص) با قدردانی از دستاندرکاران برگزاری این همایش بینالمللی و مجمع جهانی اهلبیت(ع) اظهار داشت: جایگاه حضرت ابوطالب (ع) در اسلام، جایگاه باعظمتی است و باید بیشازپیش به این موضوع و معرفی شخصیت باعظمت، ابیطالب، حامی پیامبر و رسالت اهمیت داده شود.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
وی بابیان اینکه ابوطالب،عبد مناف فرزندعبدالمطّلب حامی پیامبر(ص) و امیرالمؤمنین(ع) و حامی پیام اسلام بود، افزود: این مرد، همان کسی است که در تاریخ، افتخاری بزرگ را مسجّل کرده و در طول 10 سال، گذران عمرش در مکهمکرمه، در همراهی با رسالت حضرت محمد (ص)، نقش حامی و مدافع، و یاور را به عهده داشت.
رئیس قرارگاه عمار: حضرت ابوطالب(ع) سردار گمنام پیامبر(ص) بودرئیس جامعه مدرسین حوزه علمیه قم: شکلگیری جبهه مقاومت و مدافعان حرم، الگو گیری از حضرت ابوطالب(ع) استتأکید آیتالله مکارم شیرازی بر ساخت فیلم مستند حضرت ابوطالب(ع)قائممقام دبیرکل حزبالله لبنان بابیان اینکه حضرت ابوطالب(ع) پیشوای نخست و یکتای بنیهاشم است و جایگاه بزرگی برای او در قریش است، خاطرنشان کرد: هر فردی که تاریخ وی را در دهه رسالت اسلامی مطالعه کند، مییابد که ایشان در کنار رسالت و حضرت محمد(ص) بهواسطه آوازه و جایگاهش، تشویق کننده ای برای مؤمنان است.
آیتالله نعیم قاسم همچنین تصریح کرد: حضرت ابوطالب تنها از شخص پیامبر (ص) پشتیبانی نمیکرد، بلکه او از یاران و انصار وی نیز پشتیبانی میکرد. او کسی است که از عثمان ابن مظعون، زمانی که یکی از مشرکان او را آزار میداد و چشم وی را از بین میبرد، دفاع کرد.
وی بابیان اینکه یکی از افرادی که در جریان تحریم حضرت رسول اکرم (ص) و بنیهاشم، تحریم شده بود، افزود: تحریم در شعب ابیطالب، به مدتزمان سه سال از سال هفتم هجری تا سال 10 هجری بر مؤمنین بنیهاشم بود و البته برای ابوطالب نیز چنین تحریمی وجود داشت، چون وی پیامبر(ص) را یاری کرد، درحالیکه ابوطالب در شعب خودش و مِلکش حضور داشت.
قائممقام دبیر کل حزبالله لبنان خاطرنشان کرد: حضرت ابوطالب(ع) کسی است که پیام محمد(ص) را به مشرکان رساند، زمانی که پیامبر (ص) او را از این مطلع کرد، که موریانه تمام معاهده نامه تحریم و حصر اقتصادی و اجتماعی را خورده است، مگر عبارت بسماللهم (خدایا! به نام تو)،پس ابوطالب بهسوی مشرکان رفت تا آنان را از این امر باخبر سازد و این نقش باعظمت و بزرگی بود.این کار، تلاشی برای پشتیبانی مضاعف وی (از رسالت نبوی) بود و الحمدالله مشخص شد که این خبر صحیح است و مشرکین دریافتند که قدرتی الهی نزد حضرت محمد (ص) وجود دارد که وی را به این سمت سوق داد که چنین رفتاری را از خود نشان دهد.
نعیم قاسم بیان کرد:هنگامیکه ابوطالب وفات کرد، حضرت رسول (ص) به امیر مؤمنان علی (ع) دستور داد که او را غسل، کفنودفن کند و برای وی طلب آمرزش کند و در رابطه با وی فرمود:صلة رحم نمودی عمویم، و انشاءالله جزای خیرببینی، پس به تحقیق، در کودکی تربیت و کفالتم نمودی، و یاور و تکیه گاهم بودی، در بزرگی، سپس رو بهسوی مردمنهاد و فرمود:به خدای سوگند برای عمویم شفاعتی میکنم که انس و جنّ (ثقلین) از آن تعجب میکنند.
انتهای پیام/459/ ع
منبع: تسنیم
کلیدواژه: قائم مقام دبیر کل حزب الله لبنان حضرت ابوطالب ع پیامبر ص
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.tasnimnews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «تسنیم» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۱۲۶۶۱۵۴ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
اگر مطهری و مبارزه او با تحجر ادامه داشت...
مرتضی مطهری یک شخصیت تمام نشدنی در گذر زمان است و تا امروز معادلی که جامعیت او را داشته باشد بر افکار عموم و خصوص رخ نکشیده!
من اولین بار نامش را از پدرم شنیدم که با او از سالهای درسهای فقه واصول امام خمینی آشنا بود و در دهه چهل متواضعانه گاه بیگاهی درتهران پای سخنرانی آن بزرگوار حاضر میشد و به یاد دارم مرا که در سن کودکی بودم به سالن سخنرانی او بُرد تا حضرت مطهری را ببینم.
ارتباط مرموزی بین من و استاد مطهری ایجاد شده بود تا سال ۶۰ که با کتاب داستان و راستان او آشنا شدم و در سال های بعد در حد توان ناچیز فکری خود با دیگر آثار استاد شهید آشنا شدم و یک به یک نوشته هایش را غذای مغز و روح خویش نمودم و این سفره فکری و اطعام معرفتی تا امروز ادامه داشته و دارد و خلاصه؛ "با مطهری زندگی میکنم" و حاضر به جایگزین کردن دیگری و دیگران بجای او نیستم چون تا کنون جایگزینی برای مطهری -خداراشاهدمیگیرم- که پیدا نکرده ام!
مطهری که من شناختم با توجه در آمیختگی بیش از سی ساله افکارم با آثارش، کلید شخصیتش؛ در "فهم عمیق او از دین ، و درک درست جامعه ، و عرضه خوبِ یافته هایش" است.
توضیح این ادعا چنین است؛
۱ - شهید استاد مطهری یک شخصیتِ جامعِ علمی بودکه دگراندیشان را تحمل میکرد. او گذشته از اینکه یک فیلسوف بود و فلسفه را هضم کرده بود، در فقه یک فقیه بود، و مهمتر ؛ با آثار نویسندگان دنیای خود ، حتا با دگر اندیشان آشنا بود ودر مواجه با نام یک نویسنده غربی و یا دگراندیش حیرت زده نمیشد.
این جمله شگفت آور که هیچ گاه عملی نشد ، از اوست؛ " میباید دانشکده الهیات به هر قیمتی شده فردی مارکسییسم رادر این دانشکده دعوت کندتامسائل مارکسیسم را تدریس کند. بعد ما هم میآئیم و حرفهایمان را میزنیم. هیچ کس هم مجبور نیست منطق ما را بپذیرد."
و میگفت: "من به جوانان و طرفداران اسلام هشدار میدهم که خیال نکنند راه حفظ معتقدات اسلامی، جلوگیری از ابراز عقیده دیگران است. از اسلام فقط با یک نیرو می شود پاسداری کرد و آن علم است وآزادی دادن به افکار مخالف و مواجهه روشن و صریح با آنها."
۲ - آیت الله مطهری به عمقِ "دین" سفرِ علمی کرد. عمقِ دین بمعنای فهم و اجتهاد در فقه نیست .
اجازه دهید سخنی از استادبزرگوارم آیت الله وحید خراسانی که در درس داشتند تقدیم کنم که فرمودند: "تفقه در دین ؛ متفاوت از تفقه در ابواب فقه، طهارت تا دیات است ، این یک قسمت از دین است نه تمام دین؛ بعض الشیء لیس بالشیء»
در مورد "فقه مطهری" دامنه سخن وسیع است. خلاصه آن این است که او میگفت : "تمام مطالب دو جلد کفایه الاصول را در مشت دارم" ، و در درسهای عمومی آیت الله بروجردی و درسهای خصوصی امام خمینی توانست به رتبه بالای "اجتهاد" برسد و فقیه شود، ولی نه یک فقیه متعارف مانند دیگران که حداکثر یک حاشیه بر "عروةالوثقی" و یا "مکاسب شیخ انصاری" اضافه کند، بلکه وی فقیهی بود که باید تفقه او درچگونه باز کردنِ گره های کور را از زندگی فردی و اجتماعی مسلمین دیدکه درآثارش مانند؛ کتاب "حجاب" و نیز "نظام حقوق زن" و یا "اسلام و مقتضیات زمان" رصد کرد. او از خاستگاه فقه سنتی با بازاندیشانه، پیوند بین نص و زندگی را رقم زد.
۳ - استادمطهری از تحجر فاصله داشت.
اوتوانست بااین روش درست مراجعه به متون اصیل دینی وعدم دخالت حب و بغض ها، از تحجر و دگم اندیشی وسنت گرایی های نامعقول دور شود.
آقای مطهری بر بافت فرسوده؛ بنایِ فقه و فلسفه و تفسیر بنا نکرد. استاد عزیز آیت الله جوادی در درس میفرمود: "در تمام رشته ها ما تا نقشه جامع علم آن رشته را نداشته باشیم، هر فتوایی که در درون آن بدهیم به صورت بافت فرسوده است؛ مثل کسی که شهر را بخواهد اداره کند، تا نقشه جامع شهر را نداشته باشد، هرگونه ساخت و سازی داشته باشد طولی نمیکشد که بافت فرسوده میشود." مطهری نقشه جامع "شهرعلم" را داشت.
مطهری عزیز، در حد میسور بین علم و دین را آشتی میداد و عامل همبستگی عالمان و دانشمندان بود. علوم انسانی و تجربی را احترام میگذاشت همانطور که علوم اسلامی را ارج مینهاد تاجاییکه واجب علی کل مسلم را به تمام علوم بشری سرایت میداد ودر عین اینکه به آداب و فرهنگ و دانش خودی باور داشت، اما هیچ گاه این باور باعث تمسخر و یا بی اعتنایی به ره آور غرب نمیشد. اوهیچ گاه شبهه وشبهه دار را رمیِ به بی دینی نمیکرد و هیچ گاه در مثل تریبون دینی نمازجمعه آنان راتهدید به ارهاب -ترور- نمیکرد.
امروز؛ مادربرابر دوگانگی سازی بین دین و هرچیزی که نیاز بشر است قرار گرفته ایم! مانند علم ویا فلسفه ویا بهداشت ویا تکنولوژی ودانش درغرب .. و نیزازسوی دیگر مواجه با تغییر در مفاهیم بدیهی مانند؛عدالت،عصمت،قدرت و.. هستیم!
بگمانم؛اگر مطهری ومبارزه اوباتحجر ادامه داشت، شرائط متفاوتی داشتیم.
۴ - آیت الله مطهری از محو شدنِ در شخصیتها بر حذر بود و شخصیت پرست نبود. او نه وابسته به فرد، و نه وابسته به هیچ تشکیلات سیاسی و غیر سیاسی بود. او درعین اینکه به امام خمینی عشق داشت و از بردن نام او اشک می ریخت و وابسته عاطفی و تحصیلی به او بود اما وابسته فکری نبود که سرسپرده باشد، مطهری نه تنها خود اهل دست بوسی و پا بوسی نبود ، بلکه ؛ بسی پهلوانانه بر سرسپردگی ، چاکری ، تعصب و اطاعت بی چون و چرا ، چنان تیغ نقد میکشید که آه از دل مریدبازان به آسمان بلند می شد.
او در نقدِ عالمانه ی دو بخش کوشا بود ، یعنی ؛ نقد "ارباب قدرت" و نقد "ارباب دیانت".
استاد شهید مطهری چه زیبا گفت: "مقام حکومت، ملازم با مقام قدسی نیست و هر مقام غیرمعصومی که در وضع غیرقابل انتقاد قرار گیرد، هم برای خودش خطر است و هم برای اسلام، من مانند عوام فکر نمیکنم که هر که در طبقه مراجع قرار گرفت مورد عنایت خاص امام زمان است و مصون از خطا و گناه و فسق است."
۵ - استاد مطهری در پیدایش انقلاب بهمراه همراه امام خمینی نقش موثر یک مجاهد و نیز یک ایدئولوگ را داشت ، اما این ، باعث نمیشد که چشم بر حقائق و یا نارسائی ها و یا حقوق مردم ببند و مدافه جریان حاکمیت باشد.
او چنین میگفت :
"این انقلاب به شرطی در آینده محفوظ خواهد ماند و به شرطی تداوم پیدا خواهد کرد، که قطعاً مسیر عدالت خواهی را برای همیشه ادامه بدهد. یعنی دولتهای آینده واقعاً و کلاً در مسیر عدالت اسلامی گام بردارند، برای پر کردن شکافهای طبقاتی اقدام کنند. تبعیضها را واقعاً از میان بردارند .. من تأکید میکنم اگر انقلاب ما در مسیر برقراری عدالت اجتماعی به پیش نرود، مطمئناً به نتیجه نخواهد رسید و این خطر هست که انقلاب دیگری با ماهیت دیگری جای آن را بگیرد."
استاد مطهری دم از معنویت بدون عدالت نمیزد چون بر این اندیشه بود که ؛ "نبود عدالت در جامعه؛ پایه معنویت را متزلزل خواهد کرد و چون باعث محرومیت میشود ، محرومیت عامل ایجاد عقدههای روانی است و عقدههای روانی تولید انفجار خواهد کرد!"
شهید مطهری برای حق به هرگونه رفتار ناروایی که با متن دین و حقوق مردم در تضاد بود را ممنوع میدانست ، چون بر این باور بود: «برای حق باید از حق استفاده کرد و اگر من بدانم که با یک دروغ، امشب همه گناهکارانِ شما توبه میکنند و نمازِ شب خوان میشوند، اسلام به من اجازه چنین کار [دروغی] را نمیدهد.»
بعد از ملاحظه مطالب پنج گانه تقدیم شده ، آیا به نظر شما "مطهریِ امام خمینی" تکرار شد؟