با عجیب ترین داستان های معاصر ایران و خارج آشنا شوید
تاریخ انتشار: ۲۳ اسفند ۱۳۹۹ | کد خبر: ۳۱۲۹۷۱۳۴
مطالعه داستان، به خصوص داستانهای معاصر ایران میتواند سبب شود تا به انسانی مهربانتر، نوعدوستتر تبدیل شویم. انسانی که احساسات و عواطف اطرافیان را به خوبی بشناسد و با درک بهتری در زندگی شخصی و اجتماعی رفتار کند.
مطالعه داستان میتواند در جریان درک زندگی اطرافیان و توجه به آنها ما را با احساسات شخصیتهای داستان همراه کند و در نتیجه با کسب تجربیات و احساسات متفاوت و جدیدی بتوانید با شکل نویی از خود روبرو شویم.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
خوانندههای کتاب اکثرا میتوانند در مسیر داستان احساساتی مشابه احساسات شخصیتهای داستان را تجربه کنند و این سبب میشود تا حس همذات پنداری و همدلی افراد تقویت شود. ادبیات داستانی به ما کمک میکند تا مسیر رشد و نمو شخصیت خود را به خوبی و درستی طی کنیم و با عوض کردن پوسته فعلی خودمان و عبور از آن با جنبههای دیگر شخصیت خود آشنا شویم.
با وجود تمام این فواید مطالعه روایات داستانی قصد داریم تا در ادامه این مطلب شما را با چند تا از عجیبترین داستانهای معاصر ایران آشنا کنیم. تا انتهای این مطلب با ما همراه باشید.
کتاب بهار برایم کاموا بیاور
رمان عجیب و خواندنی بهار برایم کاموا بیاور که در 23 فصل جذاب و هیجانانگیز نوشته است. کتاب بهار برایم کاموا بیاور یکی از رمانهای عجیب معصر تاریخ ادبیات ایران است. این کتاب درباره داستان زندگی زنی است که همراه دو فرزندش برای عشق به شوهرش راهی سفری میشود و در منطقهای سرد زندگی میکند.
در ابتدای داستان این طور به نظر میرسد که تنها مشکل این منطقه سرمای بیش از حد آنجاست، اما کم کم در جریان داستان موجه خواهید شد که علاوه بر سرما اتفاقات عجیب دیگری در حال رخ دادن است. وجود آدمهایی که میآیند و میروند و کسی موجه حضور آنها نمیشود. وجود همسایههایی با رفتار عجیب و غیرطبیعی و شوهری که در روند داستان رفتارش به طور واضحی تغییر میکند، همگی اینها اتفاقاتی است که این رمان عجیب را برای مخاطب جذاب و خواندنی میکند.
خواندن این کتاب به تمام علاقمندان به ادبیات داستانی و داستانهای خاص و عجیب توصیه میشود. همچنین کتاب صوتی بهار برایم کاموا بیاور نوشته مریم حسینیان با صدای گلاره عباسی در دسترس علاقمندان به کتابهای صوتی تولید شده و در دسترس است.
رمان بهار برایم کاموا بیاور میتواند برای شما ترسناک باشد. این کتاب در ترس و نگرانی و انتظار مخاطب را با خود همراه میکند و در انتهای داستان ناگهان با یک ضربه محکم کار را تمام میکند به گونهای که بهت زده داستان این کتاب را به اتمام برسانید.
مغازه خودکشی
"آیا در زندگی خود شکست خوردهاید؟ لااقل در مرگتان موفق باشید!" این شعار عجیب کتاب مغازه خودکشی است. داستانی عجیب که روایتگر مغازه ای عجیبتر برای فروش ابزار مختلف خودکشی است.
کتاب مغازه خودکشی جزو داستانهای کمدی سیاه دستهبندی میشود که داستانی همراه با پیامهای جذاب تلخی است که پشت سر هم دریافت میکنیم. طنز موجود در این داستان تا انتهای آن مخاطب را همراه خود میکند. جذابیت این داستان از این جهت است که در روزگار اکنون بیش از هر زمان دیگری نیازمند کمک انسانی و طنز هستیم. مغازه خودکشی داستانی سرشار از شوخیهای ظریف با وجود هجوی تمام عیار است که در رفت و آمد بین مرگ و زندگی و امیدواری و ناامیدی است.
این رمان دارای داستانی در زمان و مکانی نامعلوم است. فقط نشاندهنده فضایی تاریک و فراگیری ناامیدی است. روزگاری که مردم دلیلی برای زنده بودن ندارند و شادی و خندین جزو عجیبترین چیزها به شمار میرود. در این بین مغازهای وجود دارد که به آدمها کمک میکند تا با موفقیت از شر زندگی راحت شوند و از این بابت به خود افتخار میکند. همچنین برای علاقمندان به استفاده از فایلهای صوتی، کتاب صوتی مغازه خودکشی که با صدای گیرای هوتن شکیبا تهیه شده است نیز قابل استفاده خواهد بود.
تن تنهایی
"اگر این خیالها نبود، اگر جادوی موسیقی نبود، اگر بشر آنقدر که سرگرم چرخ و باروت و آب میشد که سازها را کشف نمیکرد، تمام آدمها یکجا دق میکردند و میمردند."
این تنها جملهای کوتاه از کتاب تن تنهایی است که برای معرفی این کتاب انتخاب شده است. کتاب تن تنهایی داستانی درباره یک مثل عاشقی است که هر روزه ممکن است در اطراف ما رخ دهد و ما بیتوجه به وجود این اتفاقات به سادگی از کنار آن عبور خواهیم کرد. نثر روان و جذاب این داستان به خوبی خواننده را با خود همراه میکند به طوریکه از ادامه داستان غافل نشود.
تن تنهایی روایت داستان سه جوان پر شر و شور به نامهای سبا، رضا و بردیا است که هر با وجود اینکه ریشههای خانوادگی آنها با سنت آمیخته بوده است، اما این افراد با قرار گرفتن در سن جوانی میخواهند این ریشههای از بین ببرند. سبا که میخواهد زندگی مستقل و مجردی خود را آغاز کند و خانواده مانع او میشوند، بردیا که در کودکی مادر خود را از دست داده و این اتفاق ارتباط او را با اطرافیانش دستخوش تغییرات کرده، رضا که در خانوادهای مردسالار زندگی میکند و ناخودآگاه در شرایط و مسیری قرار گرفته که از آن اطلاع دقیقی ندارد.
وجود مثلث عشقی ماجرای این داستان را پر از ماجراها و کشمکشهایی کرده که در بین شخصیتهای داستان، و گاه در وجود هر شخصیت به طور مستقل به مراتب خواهیم دید. مدتی است که کتاب صوتی تن تنهایی با صدای ستاره پسیانی نیز تولید و عرضه شده است.
رمان تن تنهایی در قیاس با دیگر آثار ادبی معاصر دارای موضوعاتی که کمتر به آن پرداخته شده است و وجود شخصیتهای اصلی رمان از بسترهای خانوادگی و اقشار متفاوت سبب شده است که این کتاب مورد تحلیل و بررسی قرار گیرد و در تاریخ معاصر امکان بررسیهای جامعه شناختی را فراهم کند.
سمفونی مردگان
کتاب سمفونی مردگان نوشته عباس معروفی جزو کتابهای ستودنی ادبیات ایران است که برنده جوایز بین المللی شده است. کتاب سمفونی مردگان جزو شاهکارهای ادبیات فارسی به شمار میرود. این کتاب حکایت شوربختی مردمی است که روزگار را با مرگی مدام بر دوش میکشند و در جنون ادامه مییابند.
سمفونی مردگان روایت داستان زندگی خانواده اورخانی است و پدر یعنی جابر اورخانی از تاجران موفقی است که در کاروانسرا حجره آجیل فروشی دارد و با همسر و 4 فرزندش در اردبیل زندگی میکنند. شرایط اقلیمی سرد و شهری پوشیده در زیر برف سفید با فضای سیاه و تاریک و آتش سوزیهای روایت شده در داستان تضاد بینظیری را به تصویر میکشند.
عباس معروفی در سمفونی مردگان شخصیت پردازیهای واضح و صریح و روشنی را رقم زده است که با سایه روشنهای خشن و تند و رنگی گویی پرترهای را به تصویر درآورده است.
کتاب سمفونی مردگان به الهام از نامش در ابتدا مانند یک سمفونی با مقدمهای آغاز میشود و داستان با سرعت خوبی پیش میرود تا جایی که کلیات داستان را بازگو میکند، پس از آن به روند داستان آهسته شده و به تشریح جزئیات میپردازد و پس از توقفی در اواسط داستان، دوباره اوج میگیرد. عباس معروفی در این کتاب روشنفکری و کوتهبینی انسان را نشان میدهد که در گرو شرایطی است که فرد برای روح خود در نظر میگیرد.
در انتها میتوان گفت پیام کتاب سمفونی مردگان این است که نباید مرگی به همان گونه که هستیم، داشته باشیم. بلکه باید در مسیر آینده و برطرف کردن نقصها و ضعفها گذشته را سرمشق راه خود قرار دهیم. اگر جزو آن دسته از افرادی هستید که به دنبال افزایش امید در زندگی خود هستید خواندن این کتابها را جدی بگیرید. امروزه با وجود کتابهای صوتی امکان دسترسی به کتاب سمفونی مردگان نیز ساده و امکانپذیر شده است.
منبع: الف
کلیدواژه: کتاب سمفونی مردگان مغازه خودکشی تن تنهایی کتاب ها
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.alef.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «الف» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۱۲۹۷۱۳۴ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
مریم خمینی نوه امام در خارج از کشور چه کاره است؟
به گزارش تابناک به نقل از عصر ایران، خانم معصومه حائری یزدی همسر آیتالله سید مصطفی خمینی و دختر آیتالله شیخ مرتضی حایری یزدی صبح روز ششم اردیبهشت ۱۴۰۳ خورشیدی در تهران درگذشت.
وی مادر سید حسین و مریم خمینی بود. حجتالاسلام سید حسین خمینی از اوایل دهه ۶۰ عملا از عرصه های رسمی و رسانهای کنار است و خواهر او (نوه امام خمینی) هم در خارج از کشور زندگی میکند و به طبابت و کارهای علمی اشتغال دارد و خانواده برای دفن مادر منتظر بازگشت اوست. (دو فرزند دیگر در کودکی درگذشته بودند).
از نکات شگفتآور زندگی خانم حایری این که به رغم آن که عروس ارشد امام خمینی و منتسب به یک خاندان بزرگ و مشهور روحانی دیگر هم بود زندگی بسیار عادی و گاه توام با سختی و رنج داشته است.
او شیفته سید مصطفی خمینی بود و خاطرات هجران او را با اشک بیان میکرد و همچون اعضای خانواده امام که آقا مصطفی را «داداش» خطاب میکردند او هم عادت کرده بود همسرش را این گونه خطاب و حتی بعد از فقدان چنین یاد کند.
با این که عروس ارشد امام اهل مصاحبه با رسانهها نبود اما برای اولین بار اول آبان ۱۴۰۰ و به مناسبت چهلوچهارمین سالگرد درگذشت مشکوک سید مصطفی خمینی گفتوگویی با او منتشر شد که بسیار مورد توجه قرار گرفت خصوصا جاهایی که حکایت از نگاه امروزین آقا مصطفی خمینی داشت و تصویر متفاوتی از فرزند فقید امام ترسیم میکرد.
درباره فرزندان چنین گفته بود: «خدا چهار فرزند به من داد که دو تا از آنها از دنیا رفتند و الان تنها حسین و مریم برای من باقی ماندهاند. هر دو دختر بودند و یکی در ایران و یکی در نجف از دنیا رفت. اولی چند روز بعد از به دنیا آمدن از دنیا رفت و علتش هم این که اوضاع ما در آن ایام به خاطر مسائل انقلاب خیلی ناجور و نامناسب و دگرگون بود و در همان ایامی که تازه این دختر به دنیا آمده بود، نیروهای دولتی وارد منزل ما شدند و هول و هراس ایجاد کردند و حال خود من خیلی بد و خراب بود و شاید این بچه بر اثر همان مسائل مُرد و از دنیا رفت.
دومی هم بلافاصله بعد از تولد و بر اثر یک بیماری کشنده از دست رفت؛ البته برخی به من میگفتند که این فرزندم، پسر بوده ...»