«یخ داغ»؛ مجموعه داستانی از برگزیدگان جایزۀ اُ.هنری
تاریخ انتشار: ۲۵ اسفند ۱۳۹۹ | کد خبر: ۳۱۳۱۸۳۵۹
جایزه اُ. هنری (انگلیسی: O. Henry Award) یک جایزه سالانه آمریکایی است که به داستانهای کوتاهی که ارزش استثنایی دارند، داده میشود. این جایزه به نام نویسنده هنرمند آمریکایی او. هنری نام گذاری شدهاست.
اُ. هنری (به انگلیسی: O. Henry) نام مستعار نویسندهٔ آمریکایی ویلیام سیدنی پورتر (به انگلیسی: William Sydney Porter) (زاده ۱۱ سپتامبر ۱۸۶۲ - درگذشته ۵ ژوئن ۱۹۱۰) است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
داستانهای جایزه نویسندگی اُ. هنری سالانه به ۲۰ بیست داستان منتخب از میان داستانهای منتشر شده به زبان انگلیسی در مجلات آمریکا و کانادا اهدا میشود. کتاب نیز هر ساله با راهبری یک سردبیر از میان داستانهای منتشر شده در همین نشریات که باید حتما به زبان انگلیسی باشد، انتخاب و در قالب یک مجموعه گردآوری میشود.
یخ داغ
کتاب یخ داغ مجموعه داستانهای برگزیده جایزه ا. هنری در سال ۱۹۸۵ با گردآوری ویلیام آبراهامز است که به تازگی از سوی انتشارات نیستان با ترجمۀ لیدا طرزی روانۀ بازار کتاب شده است.
انتشارات کتاب نیستان طی ده سال اخیر در قالب یک پروژه بزرگ، مجموعه بیش از یکصد مجلد از مجموعه داستانهای منتخب جایزه اُ.هنری را در دست ترجمه قرار داده است. ویلیام آبراهامز که در سال ۱۹۸۵ ویراستاری این کتاب را برعهده داشته، در مقدمه کتاب یخ داغ نوشته است:
داستانهای این مجموعه نشان دهنده گرایشهای خاصی در نویسندگی نیستند و از طرفی، گرایشهای غالب در آنها که منجر به انتخابشان نیز شده است، باعث ترس و رعب نویسندگانی که استقلال رأی دارند، نمیشوند.
این مجموعه بیش از هر چیز بر حضور عنصر تنوع در داستانهای معاصر آمریکا تاکید دارد... . داستانهای انتخاب شده بهترین داستان های سال ۱۹۸۵ هستند.
اینکه بسیاری از داستان ها به یک مضمون خاص میپردازند، میتواند نشان دهندۀ شرایط دورهای باشد که در آن نگاشته شدهاند. به هر حال نویسندگان هم انسان هستند و در دنیای واقعی زندگی می کنند و تصاویر این دنیا، هر چند تیره و تار، در آثارشان منعکس میشود، با این همه، کیفیت بیش از مضمون در تعیین ارزش یک اثر موثر است.
وی در انتهای این مقدمه با اشاره به اولین داستان این مجموعه یخ داغ اثر استوارت دایبک که عنوان کتاب هم از این داستان کوتاه گرفته شده است، مینویسد: داستان یخ داغ نوشته استوارت دایبک که جایزه نخست این مجلد را از آن خود کرده است ساختاری فرمال دارد... آنچه دایبک به تصویر میکشد _ مردم فرودست جامعه _ تنها ناآشنا نیستند. او به گونهای به آن جامعه می پردازد که گویی تنها جامعۀ بشری موجود است و همین قدرت بیشتری به آن میبخشد؛ و به واقع برای پسرها و مردهایی که او از آنان مینویسد، آن جامعه تنها جامعه موجود بشری بوده، هست و خواهد بود (ص. ۹).
در میان نویسندگان حاضر در این مجموعه میتوان اسامی نویسندگانی را نیز دید که در آن سالها در ابتدای راه موفقیت و شهرت بودهاند. افرادی چون آن بیتی، جویس کرول اوتس که سال ها پس از انتشار داستانهایشان در این کتاب و مجلات به عنوان پرفروشترین نویسندههای زمانه خود شناخته شدند و مرور داستانهایشان در این کتاب به نوعی سیر تطور ذهنی و سوژه یابی و پرداخت توسط آنها را نیز به نمایش میکشد.
فراموشی
در بخشی از این کتاب، با زیر عنوان فراموشی، در صفحات ۲۱ و ۲۲ میخوانیم:
وسطهای خیابان بینام بودند که باران ریزی گرفت و پسرها زیر لب به زبان اسپانیایی دَم گرفتند. آنها همسایههای اسپانیایی داشتند و چند کلمهای اسپانیایی میدانستند، ولی ادی حتی یک کلمه هم لهستانی نمیدانست. مادربزرگش لهستانی بود و میگفتند خودش هم وقتی بچه بوده مثل بلبل لهستانی حرف میزده.
نیمه شب به آخر سیر و سفرشان میرسیدند، از دل خیابان تاریک و بدون نام میزدند بیرون میپریدند روی ریلها و میرفتند تا پشت سوزن دو راهی. در نور خیابان بیست و ششم دیوار پُر از لک و تَرَک زندان نمایان میشد. سیمهای سر دیوار مثل ریلهای قطار در نور خیس زنگزده بهنظر میرسیدند، تو گویی باران باعث شده بود همه چیز یک شبه زنگ بزند.
کنج خیابان بیست و ششم همانجا که بنای یخچالِ قدیمی میان خیابان بینام و زندان قرار گرفته بود، ایستادند. هنوز مردم میتوانستند از دستگاهی که مقابل یخچال بود یخ بخرند. ادی بیآنکه بفهمد نفسش را در سینه حبس کرد، گویی هنوز میتوانست بوی ضعیف آمونیاک را در هوا حس کند، هر چند سالهای سال بود که دیگر هواکشهای سقفی یخچال میان آن همه بُخار تَقشان درآمده بود.
هر دو صدایشان را رها کردند که؛ «پانچووووووو!» و صدایشان به دیوار زندان خورد و برگشت.
گویی منتظر کسی باشند کنار یخچال قدیمی ایستادند. از آنجا نمیتوانستند خیابان بیست و ششم را دید بزنند ـ پنج ساختمان تاریک، بعد انفجار نور در خیابان کِدزای: ساندویچیها، پیالهفروشیها، خیابان شاد و سرزندهای که ازدحامش با باران به سمتشان میآمد.
نور چراغهای خیابان موج برمیداشت و سوسو میزد.
ادی پرسید: «میبینی؟ میگویند هر وقت چراغهای خیابان چشمک میزنند دارند یک نفر را روی صندلی برقی کباب میکنند».
مانی گفت: «چرت است.» و رو به دیوار جملهای را به زبان اسپانیایی نفیر کشید. ادی پرسید: «چی گفتی بِهِش؟»
مانی گفت: «انگلیسیاش میشود: پدرخوانده، تسلیم نشو. یک ترانه قدیمی است».
کاپوستا رفت وسط خیابان بیست و ششم و زیر باران یک ریز دستش را به اَدای دوربین یک چشمی مقابل چشمش گرفت و کدزای را دید زد. چراغ راهنما را دید که سبز شد. حتی صدای مِزقان پیالهفروشیهایی را که بدون خواستن کارت هویت به خاطر گُل روی مانی به آنها مشروب میفروختند را هم شنید. پرسید: «برحسب اتفاق تشنهات نیست، بَشَر؟»
مانی پوزخند زد که: «تو مهمان میکنی؟»
کتاب یخ داغ، (مجموعه داستان برگزیدگان جایزه اُ.هنری ۱۹۸۵) با ویراستاری ویلیام آبراهامز و ترجمۀ لیدا طرزی در ۲۱۶ صفحه و ۸۰۰ نسخه از سوی انتشارات نیستان روانه بازار کتاب شده است.
برچسبها نهاد كتابخانه های عمومی کشور کتاب ترجمه کتاب کتابخوانی فرهنگ کتابخوانیمنبع: ایرنا
کلیدواژه: نهاد كتابخانه های عمومی کشور کتاب ترجمه کتاب نهاد كتابخانه های عمومی کشور کتاب ترجمه کتاب کتابخوانی فرهنگ کتابخوانی اخبار کنکور داستان ها جایزه ا یخ داغ
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.irna.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایرنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۱۳۱۸۳۵۹ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
مسوولان در نشر و چاپ کتاب نویسندگان را حمایت کنند
فوزیه بشارت در گفتوگو با خبرنگار مهر اظهار کرد: از اواخر سال ۹۷ در کلاسهای داستان نویسی آقای سراجالدین معناگر از اساتید این عرصه شرکت کردم و سه ماه پس از اینکه در این کلاس ها شرکت کردم تلاشم را برای نوشتن کتاب به نتیجه رساندم.
وی با باراز خوشحالی از آموختن داستان نویسی بیان کرد: بعد از این کلاس آموزشی اولین کتاب من برای چاپ به انتشارات رفت.
وی با بیان اینکه شهرستان بیجار شاعران زیادی دارد که اشعار را به زبان گروسی سرودهاند، افزود: من اولین زنی هستم که زبان بیجار گروسی را به داستان و رمان تبدیل کرده است.
دومین اثرم به کتاب صوتی تبدیل شد
بشارت ادامه داد: همچنین اولین کسی هستم که دومین کتاب داستانی خود با عنوان «هورمسگه گان ژنیگ» را در بیجار به کتاب صوتی تبدیل کردهام که این اقدام با کمک شهر کتاب به یک کتاب صوتی تبدیل شد و همچنین کتاب بنده به زبان فارسی نیز ترجمه شده است.
نویسنده بیجاری به ایدهپردازی آثار خود اشاره کرد و ابراز داشت: ایده های داستان نویسی را بعضاً از محیط اطراف و یا حتی فیلمها و یا کتابهایی که میخوانیم و حتی اتفاقاتی که در گذشته بوده گرفته می شود و در این میان تنها ایدههایی به داستان تبدیل میشود که پتانسیل لازم برای داستان شدن را داشته باشد.
وی ادامه داد: سختترین لحظه نوشتن زمانی است که ایدهای را در ذهن داری و می خواهی این ایده را به داستان تبدیل کنی که تبدیل این ایده در قالب داستان کار دشواری است.
مشکلات چاپ و نشر از مسایل سد راه نویسندگان
بشارت تصریح کرد: بحث چاپ و نشر کتاب نیز از سایر مسایل مهمی است که سد راه نویسندگان قرار دارد و یکی از کتابهای کردی بنده که توسط ناشر انجام شد متاسفانه نشر به خوبی توسط ناشر انجام نشد و خود من آثارم را ارسال می کردم.
نویسنده بیجاری اضافه کرد: نویسنده کتابی که مینویسند نمی خواهد تنها برای خود نگه دارد بلکه ناشر باید در راستای نشر اثر تلاش کند و این بخشی از مشکلات نویسندگان است.
بشارت ادامه داد: اولین کتاب من در اواخر سال ۹۷ با عنوان «سه رچوپی ئاگر له ریخه سیه» توسط خانم فروزان محمدی به زبان فارسی در حال ترجمه است و به زودی منتشر می شود.
استقبال مردم از کتاب «اشکهای یک زن»
وی گفت: کتاب «اشکهای یک زن» خیلی بازتاب خوبی داشت و مورد استقبال مردم قرار گرفت و در مسابقات کشوری هم حائز رتبه های برتر شد و به کتاب صوتی نیز تبدیل شده است.
وی تصریح کرد: آثار بنده در خارج از کشور نیز به چاپ رسیده و خوشبختانه با استقبال بسیار خوب مخاطبان قرار گرفته و این اولین آثار گروسی است که در فرای مرزهای ایران اسلامی منتشر شده است.
بشارت اعلام کرد: همچنین کتاب «سه مای چاره نوس» (رقص سرنوشت) از دیگر آثار نوشته شده توسط بنده است که در حال ترجمه به زبان فارسی است و به زودی روانه بازار خواهد شد.
نویسنده بیجاری به آثار جدید و در حال نگارش خود اشاره کرد و بیان داشت: در حال حاضر دومین رمان خود را به زبان گروسی در حال نگارش دارم و معتقدم ترجمه این کتابها موجب تبادل اطلاعات فرهنگی خواهد شد و بنده آثار خود را به زبان گروسی به نگارش در می آورم.
وی بازخورد مخاطبان اشاره کرد و ابراز داشت: خوشبختانه آثار بنده مورد استقبال بسیار خوب مخاطبان قرار گرفته است و بعضاً مخاطبان با من تماس می گیرند و از نگارش کتاب به زبان و گویش گروسی بسیار تقدیر کردند که موجب زنده شدن زبان و گویش گروسی شده و تاثیرگذاری زیادی بر مخاطب داشته است.
آثار نویسنده همچون فرزند برای مادر است
بشارت اضافه کرد: کتاب و آثار یک نویسنده مانند یک فرزند برای مادر هستند و من با تمام لحظات کتابهایم همزاد پنداری کردهام و هریک از این آثار به نوعی برای من ارزشمند است.
وی اعلام کرد: همچنین در ۱۲ روزنامه مطالب بنده چاپ شده است و به اعتقاد من بزرگترین حمایت و کمک میتواند حمایت مسولان در نشر و چاپ کتاب کمک کنند.
بانوی نویسنده بیجاری به کتابهای صوتی نیز اشاره کرد و اذعان داشت: در دوره حاضر بیشتر مردم به دلایل مشغله کاری ترجیح میدهند از کتاب های صوتی استفاده کنند اما خود من اعتقاد دارم لذت خواندن کتاب به حالت فیزیکی بودن آن و ورق زدن صفحات بهتر است وافرادی که زمان دارند حتماً از کتابهای فیزیکی برای مطالعه استفاده کنند.
کد خبر 6092806