۷ دریا فاصله، ۷ سال بیخبری | زندگی فراموش شده ۱۴ ماهیگیر در دام تروریستهای الشباب
تاریخ انتشار: ۲۶ اسفند ۱۳۹۹ | کد خبر: ۳۱۳۲۹۸۳۸
به گزارش همشهری آنلاین روزنامه همشهری نوشت: ۱۴زندگی فراموششده با نام بشیر احمد بنگالزهی، زبیر نیازی، طاهر بنگالزهی، نصیر بنگالزهی، کاظم کلکی، سهیل بلوچی، احمد عنبری، زهرمحمد روزافزا، افشین داوودی، مسلم و عارف دهانی و خالد، حمید و جاوید گره خورده. با شناسنامه و بیشناسنامه زندگیشان فراموششده و کسی نمیداند ۷سال گذشته را دور از خانواده چطور تحویل کردهاند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
از آنها برجای نماند.
خسته شده ایم
نانی به سفرهشان نمیآمد؛ مگر با صیادی. این بار هم به امید یک صید نان و آبدار و یک لقمه نان که به هزار زحمت از دریا به خانه بیاورند، سوار لنج سدیس شدند و به آبهای فراساحلی رفتند؛ بیبازگشت. قرار این نبود. قرار بود دریا یارشان باشد و دست پر بازگردند تا هم لنج تازه به آب افتاده محمدصالح کرمزهی روی غلتک بیفتد و از پس قسطهای بانکی صاحبش برآید و هم چرخ زندگی ۱۴صیاد و ملوان بچرخد. استان سیستان و بلوچستان، محروم است و در جنوب آن به جز صیادی و سوختبری چه کار دیگری میتوان کرد تا نان سر سفره بیاید؟
میگویند هیچ و بغض ته گلویشان میشکند. بغض ته گلوی عابده رئیسی میشکند. علاوه بر همسرش یعنی ناخدا بشیر احمد بنگالزهی، برادر همسر، برادر و پسرعمویش هم در لنج سدیس بودند: «ناخدا وقتی به آب زد، ۳۴ساله بود. حالا اگر عمرش به این دنیا مانده باشد، ۴۰را هم رد کرده. از ناخدا ۲دختر به یادگار مانده که یکیشان حالا ۱۲ساله و یکی ۹ساله است. دختر بزرگترم پدرش را خوب به یاد دارد.»
ناخدا از نوجوانی روی لنج کار میکرد و پیش از این سفر، یکبار دیگر هم با سدیس به دریا رفته بود و حالا خانواده نمیدانند که او زنده است یا مرده.
عابده مثل خیلی از خانوادههای خدمه با تلاش صاحب لنج و همسرش تحت حمایت کمیته امداد امامخمینی(ره) قرار گرفته و با ۲دخترش در خانه پدر ناخدا در کنارک زندگی میکند. پولی که کمیته امداد به او میدهد (ماهی ۴۰۰هزار تومان) کفاف زندگیشان را نمیدهد و او هم مانند بسیاری از دختران و زنان بلوچ سوزندوزی میکند.
او توضیح میدهد که در سالهای اول همه خانوادهها با هم پیگیر سرنوشت لنج و خدمه بودند، اما مسئولان هیچوقت پاسخ درستی به خانوادهها ندادند و فقط وعده پیگیری میدهند: « آخرین بار همین یک سال پیش بود که رفتیم. خانواده همه خدمه پیگیری کردند، اما نتیجهای نداشت. پول تهران آمدن نداریم و اینجا هم کسی جواب ما را نمیدهد. فرمانداری، شیلات و استانداری هم رفتم، اما هیچ کاری نکردند. همینطور نشستهایم چشم به راه. میگوییم امروز میآیند، فردا میآیند.» آنطور که عابده میگوید، خانواده خدمه ۲،۳سال اول چند وقت یکبار به خانه او میآمدند و پیگیر خبری از سرنوشت عزیزشان میشدند، اما بعد از این همه سال خیلیها دیگر خسته شدهاند و دست از پیگیری کشیدهاند.
لنج سدیس را محمدصالح کرمزهی با وام بانکی خریده بود تا نانآور خانه خودش و چند نفر دیگر باشد. چند باری میشد که سدیس به دریا رفته و سلامت بازگشته بود. این بار هم قرار همین بود. کرمزهی روایت میکند که لنج قصد سفر به آبهای فراساحلی را داشت و به همین دلیل از نظر فنی بهطور کامل بررسی شد. اواخر اسفند هم با ۱۴صیاد و ملوان به آب زد، اما چند روز بعد جایی حدود ۲۰۰مایلی چابهار روی دریا ماند. ناخدا بشیر احمد بنگالزهی، فرمانده لنج با او تماس میگیرد و میگوید که موتور لنج بهدلیل نقص فنی از کار افتاده است.
بعد از چند روز مشخص میشود که آب مخلوط در سوخت مصرفی لنج، دلیل از کار افتادن موتور بوده و مشکل طوری است که حتی موتوریست (ملوان بخش موتور لنج ماهیگیری) هم قادر به تعمیر آن نیست و لنج باید تا ساحل یدک کشیده شود.
صاحب لنج از دریابانی، نیروی دریایی، ادارهکل بنادر و هر جای دیگری که فکر میکرد درخواست کمک میکند، اما به نتیجه نمیرسد و پس از ۲ماه سرگردانی سدیس روی دریا، باد و جریان آب، لنج را از آبهای فراساحلی ایران خارج و وارد آبهای بینالمللی اقیانوس هند میکند.
مالک لنج بعد از این اتفاق، سراغ صلیبسرخ در دوبی میرود و بعد از درخواست کمک، یک کشتی خارجی به کمک لنج میرود و به ملوانان که تقریباً ۲ماه سرگردان بودند، آب و غذا میدهد. در این زمان، طبق اعلام صاحب لنج و اطلاعاتی که از جیپیاس لنج موجود است، سدیس در نزدیکی آبهای سومالی و شمال این کشور قرار داشته است. بعد از کمک غذایی، کشتی خارجی لنج را صبح روز ۲۳اردیبهشت۹۴به یکی از بنادر خارجی یدک میکشد و به ساحل میرساند. قرار بود هماهنگی برای انتقال لنج و خدمه به ایران انجام شود، اما همان شب توفان کار دست همه میدهد.
لنج با جریان آب به منطقه الدهیر میرسد و به گل مینشیند و اینجا، همان اتفاقی که نباید، میافتد.
لنج و ۱۴صیاد و ملوان آن به اسارت گروه تروریستی الشباب درمیآیند و همان روز سخنگوی الشباب در گفتوگو با سرویس سومالی بیبیسی این خبر را اعلام میکند. خبر بیبیسی و یک تلفن در شهریور تنها تماسی است که در همه این ۷سال از سوی لنج با ایران گرفته شده است و بعد از آن دیگر هیچ اطلاعی از سرنوشت لنج و خدمهاش در دست نیست.
آخرین تماس تلفنی ناخدا با صاحب لنج در شهریور۹۴اتفاق افتاد. کرمیزهی این تماس تلفنی را اینطور روایت کرده است: «تلفن را به ناخدا بشیر دادند. از ناخدا بشیر و ملوانان جویای احوال شدم. ناخدا گفت: حال همه خوب است. گفتم: کجا هستید؟ گفت: مهمانیم. گفتم: چرا نمیآیید؟ گفت: چون ایرانی هستیم ما را نگه داشتهاند. از آن موقع به بعد ارتباطم قطع شد و تاکنون از سرنوشت ملوانان لنج اطلاعی ندارم.»
همین بیخبری هم برخی خانوادهها را خسته کرده است. تعدادی از خدمه نه شناسنامه داشتند و نه مدرکی. خانوادههای برخیشان به روایت بازماندگان رفتن را به ماندن ترجیح دادهاند و سر از پاکستان درآوردهاند؛ آنهایی هم که ماندهاند دیگر ارتباطی با هم ندارند. حیاطی، همسر زبیر نیازی است؛ صیادی که وقت رفتن ۴۰ساله بود و از او یک پسر ۱۵ساله و یک دختر ۱۷ساله به یادگار مانده. دختر زبیر در غیاب پدر به خانه بخت رفته است. روزگارشان میچرخد با یارانه و کمک اندکی که کمیته امداد میکند: «۱۹سال است که ازدواج کردم و حالا ۷سال است که از همسرم بیخبرم. ما که دستمان به جایی نمیرسد، اما کسی هم پیگیر کارمان نشد. خیلی سختی کشیدم تا بچهها بزرگ شدند. بچهها البته در نبود پدر خیلی راه آمدند. چه کار میکردیم؟ چاره دیگری هم داشتیم؟» او فکر میکند زبیر و ۱۳همسفرش زنده هستند؛ جایی هستند که نمیداند کجاست، اما خدا خودش میداند و مراقبشان است.
خدا مراقب ۱۴ملوان و صیاد ایرانی است، اما خانوادهها از مسئولان دلگیرند و میگویند هیچکس پیگیر سرنوشت جگرگوشههایشان نیست. چند خانواده به پاکستان کوچ کردهاند و اثری از آنها نیست. مادر و همسر ۲نفر از خدمه در نبودشان دق کردهاند. دختر یکی دیگر از صیادان به خانه بخت رفته و آنچه برجای ماند،فقط دوری است و بیخبری. حتی خانوادهها از هم دور شدهاند.
کرمزهی، همسر صاحب لنج روایت میکند که خانواده خدمه آنها را مقصر این حادثه میدانند: «ما در این سالها بدبخت شدیم. هر جایی که فکرش را بکنید، رفتیم. هیچکس به ما کمک نکرد و جواب مشخصی هم نمیدهند.
۱۴کارگر بیچاره در این لنج بودند. یکی مادرش مرد. یکی همسرش مرد. غم دوری ماند و فلاکتی که نمیدانیم به که بگوییم. قسط لنج ماند روی دستمان و ناراحتی که خانواده خدمه از ما دارند.
کاش گروه الشباب از ما پول میخواست و میتوانستیم خدمه را آزاد کنیم. هیچکس از ما چیزی نخواسته است. تنها کاری که توانستیم بکنیم، این بود که کمیته امداد را راضی کنیم چند نفر از خانوادهها را زیرپوشش بگیرد. ما همه زندگیمان را از دست دادیم و همه هم فکر میکنند مقصر حادثه هستیم.»
خانه و زندگی صاحب لنج صرف جبران ورشکستگی شد. این روزها پسر خانواده سوختبری میکند و کرمزهیها نمیدانند چه میتوانند بکنند تا زندگی از دست رفته خود و ۱۴خدمه لنجشان را بازگردانند.
پیگیریهای همشهری برای یافتن پاسخی از نهادهای مختلف بینتیجه ماند. محمدهادی مرعشی، معاون امنیتی انتظامی استاندار سیستان و بلوچستان بهعنوان مسئولی که وظیفه صریح در این قبال دارد در گفتوگو با همشهری اعلام بیخبری میکند و فقط در یک جمله کوتاه اعلام میکند که پیگیری این مورد در دست وزارت امور خارجه است و تاکنون هم به نتیجه مشخصی نرسیده است
کد خبر 590888 برچسبها وزارت امور خارجه استان سیستان و بلوچستان ماهیگیری پاکستانمنبع: همشهری آنلاین
کلیدواژه: وزارت امور خارجه استان سیستان و بلوچستان ماهیگیری پاکستان کمیته امداد خانواده ها لنج و خدمه بنگال زهی بی خبری
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.hamshahrionline.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «همشهری آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۱۳۲۹۸۳۸ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
نقش زنان در معنابخشی به زندگی خانوادگی و اجتماعی
ما در جامعه امروزی، مادران بیشماری را مییابیم که نگران تربیت معنوی فرزندان خود، آنها را تحت آموزشهای مختلف از این جلسه به آن جلسه و از این معلم به آن معلم میبرند! درحالیکه الگوی اصلی در مقابل چشمان کودکان، در حقیقت خودشان هستند. - اخبار فرهنگی -
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، وقتی از معنویت سخن به میان میآید، گذر از زَبَدی که ناپایدار است و رسیدن به مغز و اصل چیزی که نفع واقعی انسان را در بر دارد، متبادر به ذهن میشود. در حقیقت معنویت تلاشی برای وانهادن ادراکات غیرواقعی و درک زندگی واقعی است. تلاشی که به زندگی جهت میدهد، برای آن هدف تعیین میکند و مسیر انسان را به سوی تکامل رهبری میکند.
اما نقش زنان در معنویتبخشی به زندگی چیست؟ چگونه زنان میتوانند هم به زندگی خود و هم به اجتماع کوچک (خانواده) و اجتماع بزرگ (جامعه) معنا بخشند؟
خبرگزاری تسنیم در گفتوگو با دکتر مژگان خانبابا، مشاور امور بانوان معاونت قرآن و عترت وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و استاد دانشگاه جامعه المصطفی العالمیه، به بررسی نقش زنان در معنویتبخشی به زندگی پرداخته است.
معنویت؛ تلاشی برای درک زندگی واقعی
«معنوی و معنویت» منسوب به معنا، غالباً در مقابل ظاهری، مادی و صوری به کار میرود. واژه «معنویت» را شاید بتوان با این آیه قرآن به خوبی بیان کرد: «كَذَلِكَ یضْرِبُ اللَّهُ الْحَقَّ وَالْبَاطِلَ فَأَمَّا الزَّبَدُ فَیذْهَبُ جُفَاءً وَأَمَّا مَا ینفَعُ النَّاسَ فَیمْكُثُ فِی الْأَرْضِ» (سوره رعد؛ آیه 17) در این آیه حق ثابت و ماندنی، و باطل همچون کف روی آب، ناپایدار و زوالپذیر معرفی شده است. این آیه میتواند مقایسه ظاهر و معنا باشد.
وقتی از معنویت سخن به میان میآید، گذر از زَبَدی که ناپایدار است و رسیدن به مغز و اصل چیزی که نفع واقعی انسان را در بر دارد، متبادر به ذهن میشود. در حقیقت معنویت تلاشی برای وانهادن ادراکات غیرواقعی و درک زندگی واقعی است. تلاشی که به زندگی جهت میدهد، برای آن هدف تعیین میکند و مسیر انسان را به سوی تکامل رهبری میکند.
اما نقش زنان در معنویتبخشی به زندگی چیست؟ چگونه زنان میتوانند هم به زندگی خود و هم به اجتماع کوچک (خانواده) و اجتماع بزرگ (جامعه) معنا بخشند؟
آثار جنسیت زنانه بر رشد عرفانی و معنوینقش زنان در معنویتبخشی به زندگی
برای رسیدن به پاسخ این سؤالات، کافی است تنها به یکی از روایات قرآنی، آن هم روایتی که تنها در آن روایت، نام زنی به صراحت آمده است، مراجعه کنیم. داستان حضرت مریم بنت عمران، یکی از چهار زن برگزیده عالم که مادرش پس از وضع حمل از اینکه دختری زاده، نگران است: «وَ لَیسَ الذَّکَرُ کَالاُنثَی» (آل عمران/ آیه 36)
اما همین دختر چنان به تربیت معنوی خود مشغول میشود و از خود آغاز میکند که سرمشق و الگوی پیامبر خدا میگردد: «کُلَّمَا دَخَلَ عَلَیهَا زَکَرَیَّا المِحرابَ وَجَدَ عِندَهَا رِزقًا» (همان سوره/ آیه 37) پیامبری که خود متصل به منبع وحی است، میپرسد: «یَا مَریمُ اَنَّی لَکِ هَذَا» (همان آیه).
شاید این بخش از آیه همان حلقه مفقوده در جامعه زنان امروزی باشد. ما در جامعه امروزی، مادران بیشماری را مییابیم که نگران تربیت معنوی فرزندان خود، آنها را تحت آموزشهای مختلف از این جلسه به آن جلسه و از این معلم به آن معلم میبرند! درحالیکه الگوی اصلی در مقابل چشمان کودکان، درحقیقت خودشان هستند.
آنها غافل از اینکه شبانهروز توسط فرزندانشان رصد میشوند و فرزندان آنها با چشمانی تیزبین الگوهای زندگی خود را در مادران خود جستجو میکنند، به جای پرداختن به رشد معنوی خود، فرزندان را به دست کسان دیگری، خواسته یا ناخواسته میسپارند و از نقش اصلی خود در این فرایند کاملاً غافل میشوند: «یَا ایُّها الّذینَ آمَنُوا عَلیکُم اَنفُسَکم» (المائده/ 105)
در روایت حضرت مریم سلام الله علیها، هر بار حضرت زکریا علیه السلام نزد او میرود، رزقی میبیند: هر بار رزقی، یعنی هر بار ثمره و پاداش فعلی الهی متفاوت از دیروز و فردا.
سحر دانشور: حوزه زنان رسانه ندارد!معنویت و معنابخشی یعنی پرهیز از تکرار و روزمرگی
معنویت و معنابخشی یعنی پرهیز از تکرار و روزمرگی: «مَنِ اِسْتَوَى یوْمَاهُ فَهُوَ مَغْبُونٌ» این الگو چنان تأثیرگذار است که پیامبر الهی را به حرکت درآورده، او را از ناامیدی از درگاه الهی که متناسب با شأن پیامبریاش نیست، به سوی امید «رَبِّ هَب لِی مِن لَدُنکَ ذُرِیَّةً طَیِّبَة» (همان سوره/ آیه 38) و امیدبخشی : «وَ امرَاتِی عَاقِر» (همان سوره/ آیه 40) به حرکت درمیآورد.
آنچه که از زنان در جامعه امروزی انتظار میرود؛ یعنی توجه به معنویت و پرهیز از روزمرگی و معنابخشی به زندگی خود و اطرافیان (خانواده)، ایجاد شوق، پویایی، تحرک و نشاط معنوی در زندگی با متصل شدن به خالق هستی و ایجاد رابطه دوستی با تنها دوست اطمینانبخش و مطمئن: «الَّذِینَ آمَنُوا وَتَطْمَئِنُّ قُلُوبُهُمْ بِذِكْرِ اللَّهِ أَلَا بِذِكْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ» (الرعد/آیه 28)
سپس داستان از انحصار در خانواده و اطرافیان درآمده، خطاب آن جهانی میشود: «وَ إِذْ قَالَتِ الْمَلَائِكَةُ یا مَرْیمُ إِنَّ اللَّهَ اصْطَفَاكِ وَطَهَّرَكِ وَاصْطَفَاكِ عَلَى نِسَاءِ الْعَالَمِینَ» (همان سوره/آیه 42) رسالت مریمی که در واقع پیامبر نیست، از حوزه خانواده و عشیره به جهانیان گسترش مییابد.
این داستان، ذهن خواننده را به رسالت پیامبران بزرگ الهی و از جمله پیامبر بزرگ اسلام صلی الله علیه و آله نزدیک و منتقل میکند. آنجا که از حوزه عشیره و خانواده: «وَ أَنْذِرْ عَشِیرَتَكَ الْأَقْرَبِینَ» (الشعراء/ 214) و مخاطبینِ خاصِ«رِحْلَة الشِّتَاءِ وَالصَّیفِ» (قریش/آیه2) به دعوتی جهانی : «فَاصْدَعْ بِمَا تُؤْمَرُ وَأَعْرِضْ عَنِ الْمُشْرِكِینَ» (الحجر/ آیه 95) گسترش مییابد.
رسالت معنوی حضرت مریم سلام الله علیها از خود شروع میشود، به خانواده میرسد و از آنجا به خارج از خانواده و جهانیان منتقل میشود. این، نقش معنوی یک زن از نگاه قرآنی است.
انتهای پیام/