مغز ما چگونه زیبایی را درک میکند؟
تاریخ انتشار: ۲۸ اسفند ۱۳۹۹ | کد خبر: ۳۱۳۵۲۵۶۱
به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان، همه ما در زندگیمان تحت تاثیر زیبایی هستیم. بیشتر ما به دنبال داشتن خانهای زیبا، لباسهای زیبا و چهرهای زیبا هستیم. هنر به دنبال ستایش زیباییست. اما چگونه میتوان زیبایی را تعریف کرد؟ فیلسوفها قرنهاست که به دنبال تعریف مناسبی برای زیبایی هستند؛ اما با پیشرفت علم، بخش قابل توجهی از این جستجو به دانشمندان واگذار شد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
مغز ما چگونه زیبایی را درک میکند؟
خوشبختانه ما با کمبود نظریه در حوزه زیباییشناسی مواجه نیستیم. روانشناسان سالهاست که زیبایی را از منظر تناسب، تقارن، نظم، پیچیدگی، تعادل و... مورد مطالعه قرار دادهاند.
بیشتربخوانید
جالبترین حقایق درباره مغز انسان که شگفتزدهتان میکند!شاید شروع این نظریات روانشناختی را بتوان به سال ۱۸۷۶ نسبت داد؛ زمانی که «گوستاو فِخنِر» در روزهای آغازین روانشناسی تجربی توانست به کشف جالبی دست یابد. او مشاهده کرد که مردم اشکالی را ترجیح میدهند که اضلاع آن دارای نسبت خاصی هستند. فخنر این نسبت را «نسبت طلایی» نامید (نسبت طلایی تقریبا برابر ۱.۶۱ است). وی در آن زمان غرق در سایکوفیزیک بیرونی یعنی بررسی روابط ریاضی بین محرک و ادراک حاصل از آن بود.
کشمکشهای بعدی او با سایکوفیزیک درونی (بررسی ارتباط حالتهای سیستم عصبی و تجربه ذهنی که آن را همراهی میکند) منجر به شکلگیری این باور در وی شد که جایگاه زیبایی تا حد زیبایی در مغز ناظر است نه در محیط. به قول معروف «زیبایی باید در نگاه تو باشد، نه در آنچه به آن مینگری.»
چگونه مغز به زیبایی پاسخ میدهد؟
حال به راستی کدام قسمت از مغز ما به زیبایی پاسخ میدهد؟ چیزی که پاسخ به این سوال را دشوار میکند، این مسئله است که آیا اصلا میتوان زیبایی را در یک بخش یا دسته گنجاند یا اینکه کاملا در مغز ما پراکنده است؟
در واقع سوال ما این است که آیا میتوان برای زیبایی مرکزی قائل شد یا خیر؟ پژوهشگرانی که طرفدار ایده مرکز زیبایی هستند، نواحی قشر اوربیتوفرونتال، قسمت شکمی-میانی قشر پیشپیشانی یا اینسولای مغز را به زیبایی نسبت میدهند.
اگر این نظریه درست باشد، آنگاه قادر خواهیم بود تا زیبایی را در یک ناحیه مشخص و واحد دریابی کنیم. در این صورت، تجربه گوش کردن به یک سمفونی در مقایسه با تماشای یک تابلوی نقاشی یا یک منظره یکسان خواهد بود و تفاوتی بین جنس زیبایی این سه موقعیت وجود نخواهد داشت.
چنانچه ایده مرکز زیبایی تحقق یابد، شاهد پیروزی نظریهای خواهیم بود که سابقه مجادله فراوانی بین صاحبنظران دارد: جایابی کارکردی.
یک شرکت بزرگ را تصور کنید که دارای بخشهای مختلفی است: بخش فروش، بخش امور مالی، بخش خدمات مشتریان، بخش تولید و غیره. تمام این بخشها وظیفه منحصر به فرد خود را دارند و در عین حال، مجموع این بخشها در کنار هم یک شرکت را تشکیل دهند.
حال مغز را همانند این شرکت تصور کنید که دارای بخشهای مختلف است؛ مانند بخش بینایی، بخش زبان و البته بخش زیبایی. هر کدام از این بخشها وظیفه مخصوص به خود را دارند و همگی در کنار هم مغز را تشکیل میدهند. به این تقسیم وظایف و بخشبندی در مغز، جایابی کارکردی میگوییم.
چگونه مغز به زیبایی پاسخ میدهد؟
با اینکه ممکن است نسخههایی از این نظریه درست باشند، اما مطمئنا نمیتوانیم به حالات ذهنی مختلف یا چیزهایی مثل شهود، مکان واضحی در مغز را نسبت دهیم. از طرفی، با اینکه موارد قانع کنندهای برای اثبات جایابی کارکردی در مغز مشاهده شده است؛ اما به ازای هر مورد موافق با این نظریه، موارد بسیاری در نسبت دادن وظیفه به ناحیه مشخصی از مغز ناکام بودهاند.
با این حساب برای ادامه این مسیر پژوهشی چه میتوان کرد؟ با توجه به این که ممکن است حجم نمونه (تعداد افرادی که در پژوهش بررسی میکنیم) برای این پژوهش کافی نباشد، آیا تنها راه این است که راه بینتیجه پژوهشگران قبلی را ادامه دهیم یا اینکه باید در شیوه پژوهشی خود تجدید نظر کنیم؟
پژوهشگران دانشگاه چینگهوای پکن در راه متفاوتی برای درک زیبایی قدم نهادند. آنها در پژوهش اخیر خود از شیوه فراتحلیل کمک گرفتند. شیوه فراتحلیل به این صورت است که پژوهشگر تمام آثار پژوهشی قبلی در موضوع پژوهش خود را بررسی میکند، نقد میکند و جمعبندی میکند.
پژوهشگران دانشگاه چینگهوا در ابتدا تمامی مطالعات تصویربرداری مغز را، که در آنها واکنشهای عصبی به هنرهای تجسمی و چهرهها ثبت شده بود، جستجو کرده و آنها را با هم ادغام کردند.
به همراه این تصاویر، از هر شرکتکننده پرسیده شده بود که آیا به نظرش چیزی که میبیند زیباست یا خیر. در تمامی این مطالعات از چهرهها و هنرهای تجسمی متنوعی استفاده شده بود تا این تنوع در زیبایی بتواند پژوهشگران را در آزمودن فرضیه مرکز زیبایی یاری کند. ماحصل این پژوهشها، ۴۹ مطالعه بر روی ۹۸۲ شرکتکننده بود.
چگونه مغز به زیبایی پاسخ میدهد؟
تکنیکی که پژوهشگران دانشگاه چینگهوا برای تحلیل دادههای ادغام شده استفاده کردند، برآورد احتمال فعالسازی (ALE) نام دارد.
در پس این تشریفات آماری، یک ایده شهودی وجود دارد: ما به چیزهایی که رای بیشتری دارند، بیشتر اعتماد میکنیم. از نظر ALE، همه این ۴۹ پژوهش گزارشهایی مبهم و مستعد خطا از نواحی خاصی از مغز هستند.
هنگامی که هر آزمایش انجام میشود، مشاهده میکنیم که نقطه خاصی از مغز روشن میشود که با ابری از عدم قطعیت احاطه شده است. قاعدتا هرچه تعداد شرکتکنندگان در این آزمایش بیشتر باشد، ابر عدم قطعیت کوچکتر میشود.
پس با توجه به اینکه با ۴۹ پژوهش سروکار داریم، باید ۴۹ نقطه به همراه ابرهای عدم قطعیت هر نقطه داشته باشیم. ALE با ادغام این ۴۹ نقطه و ابرهای آنها توانست با به دست آوردن یک نقشه آماری ترکیبی، تصویری یکپارچه از نواحی فعالشده مغز در این آزمایشها فراهم کند که میتوان گفت این تصویر به دست آمده همان چیزیست که تمامی این مطالعات بر سر آن اتفاق نظر دارند.
اگر نقطه روشنی پس از ادغام دادههای پژوهشهای قبلی در تصویر باقی مانده باشد (ابرها همگی کوچک و به هم نزدیکند)، میتوان ادعا کرد که این نقطه فعال در تمامی این آزمایشها مشترک است.
پژوهشگران دانشگاه چینگهوا با اجرای تحلیل ALE به نتایج جالبی دست یافتند: آنها توانستند نواحی فعالشده کاملا مشخصی را برای چهرههای زیبا و هنرهای تجسمی استنباط کنند؛ اما مسئله اینجاست که این نواحی، همانطور که در شکل زیر ملاحظه میکنید، تقریبا با هم همپوشانی نداشتند.
چگونه مغز به زیبایی پاسخ میدهد؟
این نتیجه، ایده در نظر گرفتن یک مرکز واحد برای زیبایی را به چالش میکشد و به این معناست که از نظر مغز ما، زیبایی چهره با زیبایی یک تابلوی نقاشی متفاوت است. بنابراین، به جای داشتن یک زیبایی واحد، باید آن را مفهومی چندگانه و متنوع در نظر بگیریم که در نواحی مختلفی از مغز جای دارد.
البته همچنان این احتمال وجود دارد که فرضیه مرکز زیبایی درست باشد و تنها به دلایل مختلف روششناختی در این پژوهش ناکام بوده باشد. چرا که این تحلیل به تنهایی قادر به حل پرسش عمیق ما نیست.
علم فعلا نمیتواند به ما بگوید که زیبایی چیست؟ شاید بتواند به ما بگوید که زیبایی کجا هست یا کجا نیست؟ با این حال، پژوهش اخیر ما را با سوالات متعددی تنها میگذارد: چه اتفاقی میافتد اگر واقعا بفهمیم که زیبایی به جای یک مفهوم واحد، یک ماهیت چندگانه است؟ آیا دانستن این موضوع، زیبایی را ده برابر شگفتانگیزتر میکند؟ اصلا چگونه با دانستن جای زیبایی میتوانیم درک متفاوتی از آن داشته باشیم؟ شاید پاسخ دادن به این سوالات، دستاوردی برای نسلهای آینده باشد، اما امروز، زیبایی همان جادوییست که همچنان شوق ما را به زندگی حفظ میکند.
منبع: دیجیاتو
انتهای پیام/
منبع: باشگاه خبرنگاران
کلیدواژه: دانستنی های پزشکی جالبترین ها پژوهشگران دانشگاه مرکز زیبایی مغز ما بخش ها
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.yjc.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «باشگاه خبرنگاران» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۱۳۵۲۵۶۱ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
چرا «مرکز پژوهشهای مجلس» هم تحمل نمیشود؟
فرارو- خبرگزاری دولت دراقدامی نادر به مرکز پژوهشهای مجلس شورای اسلامی حمله کرده و نوشته است: «در دو سال گذشته شاهد تغییر رویکرد مرکز پژوهشهای مجلس از یک نهاد مطالعاتی به مرکزی برای فعالیتهای رسانهای هستیم. گزارشهای جهتدار این مرکز، بازوی پژوهشی مجلس را به یک رسانه سیاسی البته با کارکردی مطابق میل رسانههای ضدانقلاب تبدیل کرده است. نکته مهم آن است که گردانندگان مرکز پژوهشهای مجلس شاید به دنبال انتقاد از دولت باشند، اما خروجی کار آنها تهیه خوراک برای رسانههای ضدانقلاب بوده است.»
به گزارش فرارو، در بخشهایی از این گزارش مفصل که مشابه با آن را روزنامه ایران نیز منتشر کرده است میخوانیم که مرکز پژوهشها در حوزههای اقتصادی و سیاسی دست به اقداماتی مثل ترامپ هراسی و سیاه نمایی در حوزه وضعیت اقتصادی زده است. این اتهامات که اغلب با مثالهایی از بازتاب گزارشهای مرکز پژوهشها در برخی رسانههای داخل و خارج از کشور همراه بود با پاسخی از سوی مجلس شورای اسلامی مواجه شد.
خانه ملت، خبرگزاری رسمی مجلس در این باره نوشت: «رسانههای دولت، همچون ایرنا و ایسنا، سراسیمه و آشفته بهجای توجه به اصل گزارش، خوانش آن و داشتن رویکرد حل مسئله، حمله به مرکز پژوهشهای مجلس را در دستور کار خود قرار دادند. خبرگزاری ایرنا در اقدام اخیر خود حتی پا را فراتر نهاده و هدف اصلی خود از این رویکرد را عیان کرده است، یعنی تلاش برای دخالت در فرایند انتخاب رئیس مجلس. این خبرگزاری نوشته است «انتظار میرود با تشکیل مجلس جدید و تغییر مدیریت مرکز پژوهشهای مجلس، این نهاد تحقیقاتی به وظیفۀ اصلی خود بازگردد و مجدداً به بازوی مشورتی نمایندگان مجلس برای بررسی لوایح و طرحها تبدیل شود. برای فعالیتهای سیاسی، فضای کافی در کشور وجود دارد و نیازی به آلودهکردن مرکز پژوهشها نیست».»
علی ربیعی سخنگوی دولت دوازدهم نیز در این باره نوشت: «ستیز با اندیشمندان ساحت علوم انسانی، اخراج اساتید و بورسیه سازیها برای ندیدن و نشنیدن حقایق، بیتردید نتایج تلخی در پی خواهد داشت. با بستن در هر اندیشکده و مرکز تحقیقات، دری به سوی انواع بحرانها گشوده میشود. نتایج سنجشها را نه کتمان و نه با آن بازی کنید!»
این کنش و واکنش میان مجلس شورای اسلامی و دولت با پرسشهایی همراه است از جمله این که هدف از تاسیس و فعالیت مرکز پژوهشهای مجلس چیست و این مرکز تا چه حد مستقل و یا حزبی کار میکند؟ فرارو در راستای پاسخ به این پرسش ها، با مرتضی افقه، استاد اقتصاد دانشگاه چمران اهواز و اقتصاددان گفتگو کرده است:
وجود مرکز پژوهشها در کشور ما الزام استمرتضی افقه به فرارو گفت: «مرکز پژوهشها یک نهاد اجتناب ناپذیر و کاملا ضروری برای سیستم پارلمانی ایران است که یک پارلمان دارد. در برخی کشورها مجلس سنا و عوام وجود دارد، اما در کشور ما فقط مجلس عوام وجود دارد. در نتیجه کاملا طبیعیست که برخی از نمایندگان از تخصص لازم برای پژوهشهای گسترده برخوردار نباشند و این در حالیست که کوچکترین تصمیم نمایندگان به شکل مستقیم بر معیشت و زندگی مردم تاثیرگذار است؛ بنابراین با توجه به شرایط موجود در کشور، این یک موضوع بسیار مهم است که در کنار مجلس یک نهاد دیگر نیز حضور داشته باشد که با انتقال اطلاعات خود به تصمیم گیریهای مجلس یاری برساند و در سیاست گذاری ها، بررسی بودجه و سایر طرحهای مهم اثربخش باشد. حتی در یک پله بالاتر، من معتقدم مرکزپژوهشها میتواند در روند تعیین وزرا نیز اعمال نظر کند. این مرکز ایجاد شده تا بازوی تخصصی نمایندگان مجلس باشد.»
وی افزود: «دولت و مجلس در بسیاری از موارد کاملا همسو هستند و اکنون اگر گزارش یا گزارشهای اخیر مرکز پژوهشهای مجلس تا حدودی استقلال نظر از دولت را نشان میدهد و این مرکز جهت گیری به سمت مردم گرفته، اتفاق مبارک و ارزشمندی است. نه فقط در این دولت، بلکه در زمان هر دولتی، اگر مرکز پژوهشها همراستا و وابسته به دولت نباشد به جای این که بد باشد، اتفاقا خوب است. دولت نیز باید از نقدها استقبال کند. این هم اشکالی ندارد و منطقی است که دولت به نقدها، در قالب پژوهش یا مقاله پاسخ دهد، همانطور که اخیرا به آقای قالیباف پاسخ داده و اتفاقا انتقادها و پاسخهای متقابل دولت و مجلس مفید است. اما اگر قرار باشد انتقادها تبدیل به دعواهای سیاسی شود و تبدیل به قشون کشی شود، سودی ندارد و زیان گستردهای به مردم وارد میکند. درواقع در شرایط مذکور، خطر ترجیح منافع حزبی یا شخصی به منافع ملی و جمعی در کمین است.»
دستاوردهای مرکز پژوهشها به تصمیم گیریهای مجلس کمک میکنداین اقتصاددان در ادامه گفت: «در دورهای که من با مرکز پژوهشها در ارتباط بودم، جهت گیری سیاسی خاصی در این مرکز ندیدم که برای مثال بگوییم مرکز پژوهشها بر اساس منافع اصلاح طلبان یا اصولگرایان پژوهش انجام میدهد و اغلب پژوهشگرانی که با این مرکز همکاری میکنند نیز اغلب فارغ از جهت گیری سیاسی کار میکنند و بر کار و پژوهش خود متمرکز هستند. اتفاقا اگر قرار باشد مرکز پژوهشها را به یک طیف نسبت بدهیم، در دورهای که طیف غالب مجلس اصولگرایان هستند، عجیب است که مرکز پژوهشها را وابسته به اصلاح طلبها و نه اصولگراها بدانیم. بعد از مجلس ششم اصلا اصلاح طلبها سلطه و غلبهای در مجلس نداشته اند. هرچند که باز هم تاکید میکنم که حتی شبهه این که گرایش اصلاح طلبی یا اصولگرایی در مرکز پژوهشها اعمال نظر کند مردود است.»
وی افزود: «گزارشهای اخیر مرکز پژوهشها در حوزههای فقر و وضعیت اقتصاد کشور نشان میدهد، وضعیت تا حدی غیرقابل دفاع شده که حتی مرکز پژوهشها برای حفظ استقلال پژوهشی خود و مبتنی بر واقع بینی اطلاعات پژوهشی خود را منتشر کرده است. مرکز پژوهشها در همه حوزهها و بخشهای متعددی که مجلس در آن حوزهها قانون تصویب میکند، به شکل تخصصی و با کمک افراد متخصص، پژوهش انجام میدهد. کار کمیسیونهای مجلس اصلا پژوهش نیستند، بنابراین مطرح کردن این فرضیه که چرا خود مجلس بدون کمک مرکز پژوهشها کار نمیکند از اساس غلط است، ضمن این که پرسشی که مطرح میشود این است که مگر مرکز پژوهشها از مجلس منفک است؟ نتایج پژوهشهای مرکز پژوهشها همواره در مجلس مورد بحث و بررسی قرار میگیرد و بر همان اساس نیز بسیاری از تصمیم گیریها انجام میشود. برخی نمایندههای مجلس توان و اغلب آنان فرصت پژوهشهای مستمر و گسترده را دارند. نمایندگان مشغول حوزههای انتخابیه، حضور در صحن مجلس، فعالیتهای مختلف و امثالهم هستند. این در حالیست که انجام پژوهش، ان هم در این سطح، نیاز به زمان و انرژی بسیار بالایی دارد. افراد فعال در پروژههای پژوهشی باید با ذهنی باز و فارغ از اندیشههای شغلی دیگر، به شکل متمرکز در موضوع پژوهش کار کنند. فراکسیونها که کارشان سیاسی است و کمیسیونها هم که از نتایج استفاده میکنند، بنابراین، مرکز پژوهشها مولود خود مجلس است و رئیس آن نیز توسط مجلس انتخاب میشود.»
این استاد دانشگاه گفت: «این که بگوییم، چون نتایج مرکز پژوهشها به مذاق عده یا گروهی خوش نیامده میتوان این مرکز را تعطیل کرد یا در روند فعالیتش اختلالی ایجاد کرد، ایدهای غیرممکن است. اکنون که قدرت در اختیار یک گروه سیاسی است، اختلافات داخلی چندان عجیب نیست. تنها حدسی که میتوان زد این است که شاید در مجلس آتی، فردی را در راس مرکز پژوهشها بگمارند که افکاری نزدیکتر به طیف غالب مجلس داشته باشد، اما این موضوع نیز در ضدیت با دولت نخواهد بود. در نهایت، مرکز پژوهشها به عنوان یک نهاد پژوهشی که به طور مستقل عمل کرده مقصر اعداد و ارقام اقتصادی و امثالهم نیست، اما اتفاقا مجلس و نمایندگان هستند که باید خود را مسئول وضعیت اقتصادی بدانند و سهم خود را در بهبود وضع معیشت مردم ایفا کنند.»