دفاع از ایران؛ نفت تا هستهای
تاریخ انتشار: ۲۸ اسفند ۱۳۹۹ | کد خبر: ۳۱۳۵۳۳۱۸
روزنامه ایران پنجشنبه ۲۸ اسفند یادداشتی به قلم رضا نصری حقوقدان بینالمل منتشر کرده که در آن آورده است: از پایان دوره زمامداری دکتر مصدق و دفاع او از ایران در مجامع بینالمللی تا امروز سه نسل میگذرد. میان دوره مصدق و عصر کنونی نیز صدها حادثه و یک انقلاب و یک جنگ و چند نهضت نشسته است.
اما نام او همچنان بر سر زبانهاست؛ عکس او همچنان در میتینگها و همایشهای انتخاباتی در دست فعالان سیاسی است و یاد و رسالت او همچنان الهامبخش جوانان و دانشجویان حقوق و علوم سیاسی و روابط بینالملل است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
حال، پرسش اینجاست که چه عاملی باعث ماندگاری و محبوبیت فرانسلی محمد مصدق شده است؟
قطعاً به زعم عدهای، دستاوردهای او، وطندوستیاش، مردمداریاش، استعمارستیزیاش، دفاعاش از منافع ملی، شیوه عزل و مداخله خارجی در برکناریاش و تبعید و حصر و مظلومیتاش همه در تبدیل شدن مصدق به یک اسطوره و نماد ملی نقش داشته است. اما دو عامل دیگر نیز وجود دارد که به اعتقاد نگارنده در ماندگاری مصدق نقش عمدهای داشته که کمتر از آن سخن به میان آمده است: عامل اول شیوه سیر و سیاستورزی فنی و تخصصی دولت مصدق در صحنه بینالمللی است که الهامبخش کشورهای تحت استعمار و مورد تحسین نخبگان و افکار عمومی ایران و جهان بوده است؛ و عامل دوم، اثبات این حقیقت توسط دولت مصدق است که کشوری چون ایران میتواند مواضع برحق خود را - چنانچه مبتنی بر حقوق و منطق و زبان دیپلماتیک باشد - ولو در نهادهای متأثر از قدرتهای جهانی و حتی در برابر مقاومت سرسختانه آنها در نهایت به کرسی بنشاند. درسی که حقانیتاش بعدها در ماجرای دفاع از صنعت هستهای نیز یک بار دیگر به اثبات رسید.
ویژگیهای نهضت مصدق و پیامدهای آن
محمد مصـدق - برخــــــــلاف بسیـــــاری از همدورههای خــــود - بر سازوکارهای حقوقی و شیوه کارکرد نهادها و ابزارهای سیاست بینالمللی مســــــــــلط بود. اگر استعمارستیزان پیش از او غالباً از اهرمهایی چون نزاع مسـلحانه، شبنامهنویسی، اعتصاب و مبارزه مدنی برای پیشبرد اهداف خود استفاده میکردند، دکتر مصدق میدانست چگونه از نهادها، سازوکارها و ابزارهایی استفاده کند که توسط خود استعمارگران - و به ظاهر برای تثبیت سلطه و استیلایشان بر جهان - تأسیس شده بود. او حقوق بینالملل خوانده بود. کادر سیاست خارجی ماهری در استخدام داشت.
ظرفیتها و قابلیتهای سازمان ملل را میشناخت. به جایگاه و وزن «شورای امنیت» واقف بود. منشور سازمان ملل متحد را خوب خوانده بود و میدانست در آن فضای احساسی و آرمانی «پسا جنگ» و «پسا نازیسم» مقولات و اصول نوظهوری چون «حق تعیین سرنوشت» چه قابلیتها و ظرفیتهایی برای ملتهای تحت استعمار بهوجود آورده است. او مقوله «ملیسازی» (Nationalisation) را فقط یک اصل آرمانی نمیدانست. مصدق مقوله «ملیسازی» را در بسر «حقوقی» اش درک کرده بود و دریافته بود که میتواند - در دوران افول مشروعیت «استعمارگری» - اصول «ملیسازی» و «حق تعیین سرنوشت» را در برابر اصلِ در حال انقضای «قیمومیت» بنشاند و از این تقابل بهرهبرداری کند.
با تسلط بر همین مقولات و شناخت همین اصول و سازوکارها بود که مصدق توانست در برابر شکایت بریتانیا در دیوان دادگستری بینالمللی در سال ۱۳۳۰ نیز یک تیم کارآمد و بهترین استراتژی حقوقی را سازماندهی کند و به یک موفقیت تاریخی در لاهه دست یابد.
در واقع، تجربه مصدق به ایران و جهان نشان داد که نهادهای حقوقی و سازوکارهای بینالمللی بنا نیست الزاماً در خدمت قدرتهای جهان بکار گرفته شود. او نشان داد میتوان اجازه نداد «باشگاه سلطهجویان» سازوکارها و اهرمهای بینالمللی را به نفع خود مصادره کنند و از آن به مثابه «ابزاری در جعبه ابزار» خود انحصاراً استفاده کنند. از این رو، موفقیت مصدق و شیوه سیاستورزی او الهامبخش جنبشهای رهاییبخش - و بعضاً موجب تغییر نگرش آنها در شیوه و استراتژی مبارزاتیشان - شد. کما اینکه حتی جنبشهای مسلح آزادیبخش - از قبیل جنبش آزادیبخش الجزایر - نیز پس از «تجربه مصدق» در نهایت به تقویت «بازوی دیپلماتیک» خود پرداخته و به تلاش برای شرکت در کنفرانسهای بینالمللی (مانند کنفرانس باندونگ) و اعزام نماینده به مقر سازمان ملل در نیویورک هم روی آوردند.
طبیعتاً، رویکرد «فنی و تخصصی» دولت مصدق در حوزه سیاست خارجی در ایران نیز بسیار تأثیرگذار بود. در واقع، نه تنها فعالان سیاسی و نخبگان و دانشجویان حقوق و علوم سیاسی غالباً منش و شیوه او را سرلوحه زندگی حرفهای و علمی خود قرار دادهاند، بلکه بسیاری از مردم عامی کوچه و بازار نیز کم و بیش با واژه «دادگاه لاهه» آشنایی یافتند و چه بسا پیرامون حضور دکتر مصدق در آن محکمه نیز داستانها و روایتهای اسطورهپرورانه گفته و شعرها سرودند.
اما از آن مهمتر، در پی تجربه نهضت ملی شدن صنعت نفت، تاریخ متأخر نیز نشان داد هر بار رویکرد ایران در حوزه سیاست خارجی مبتنی بر اصول و منطق و استفاده ماهرانه از سازوکارهای دیپلماتیک و بینالمللی بوده، ایران موفق شده از منافع خود در عرصه جهانی بخوبی دفاع نماید.
دفاعیات موفق ایران در صحنه بینالمللی
از زمان مصدق تا کنون - چه پیش از انقلاب و چه بعد از آن - ایران در مقاطع مختلفی وارد مناقشات بینالمللی برای دفاع از منافع خود شده است.
از مناسبات مرزی گرفته تا موضوعات امنیتی و راهبردی، از موضوع صلح با عراق تا فیصله سهم خود در دریای خزر، ایران بارها طی سالهای بعد از ۱۳۳۰ در معرض چالشهای صحنه دیپلماسی قرار گرفته است. اما شاید بارزترین این چالشها و مناقشات، مناقشه بر سر برنامه هستهای کشور بوده که تقریباً پانزده سال - یعنی بیش از یک سوم دوران زمامداری جمهوری اسلامی - را به خود اختصاص داده است. اگر از منظر «رویکرد دیپلماتیک» به موضوع نگاه کنیم، دستکم سه دوره برجستهتر در این راستا قابل شناسایی است که شاید بتوان از بررسی آنها - به مثابه چکیدهای از تاریخ دیپلماسی کشور - عبرتآموزی کرد. این سه دوره عبارتند از: دوره «نفی و بیاعتنایی» به سازوکارهای بینالمللی؛ دوره «تعامل دیپلماتیک» یا بُرد- بُرد؛ و دوره ترامپ!
۱) در دوره «نفی و بیاعتنایی» - که با «کاغذ پاره» خواندن قطعنامههای شورای امنیت توسط رئیسجمهوری وقت تجسم مییابد - برنامه هستهای ایران گسترش یافت اما در ازای آن نیز دهها قانون و مصوبه تحریمی در سطح قوه مجریه امریکا، کنگره ایالات متحده، پارلمانهای ملی کشورهای غربی، اتحادیه اروپا و شورای امنیت به تصویب رسید. در این دوره، نه تنها هیچیک از طرفین مناقشه به خواستههایش نرسید، بلکه همه بسرعت به سمت وضعیت نامطلوبتری گام برداشتند. در این مقطع، طرفین هر دو متضرر شدند اما زیانی که ایران متحمل شد در نهایت به مراتب سنگینتر از زیان منتسب به طرف مقابل بود. چرا که در واقع اگر از زیان چند صد میلیارد دلاری تحریمها و تأثیر سوء آن بر فرایند توسعه کشور بگذریم، حتی وقتی در نهایت سالها بعد توافق صورت گرفت، باز کردن کلاف تحریمها - بهدلیل ماهیت تحریم و جنبههای مختلف حقوقی، سیاسی و روانی آن - به مراتب کندتر از تعدیل فعالیتهای هستهای ایران بهطول انجامید.
۲) دوره دوم، دوره «تعامل دیپلماتیک» بود که در آن دولت ایران رویکرد، زبان و شیوهای منطبق با استانداردهای یک دستگاه دیپلماسی مُدرن و کارآمد در سطح جهان را اتخاذ کرد و از اینرو توانست - با وجود همه موانع سیاسی و حقوقی - به یک توافق جامع با قدرتهای جهانی دست یابد. در این مقطع، برنامه هستهای ایران بهصورت موقت و بازگشتپذیر محدود شد و در ازای آن موضع حداکثری دولتهای غربی نیز تعدیل گشت و تحریمها در حد ممکن برداشته شد. در این دوره کوتاه - که با انتخاب دونالد ترامپ در امریکا مختل شد - رشد اقتصادی ایران از یک رشد منفی به رشدی قریب به دوازده درصد رسید، نرخ تورم پس از پنج دهه در کشور تکرقمی شد، سیلی از قراردادهای تجاری و اقتصادی و علمی با بازیگران مؤثر جهان جاری گشت و امید و پویایی کمسابقهای در بدنه اقتصادی و اجتماعی کشور دمیده شد.
شاید پس از نهضت ملی شدن صنعت نفت در دهه ۱۳۳۰، بتوان این دوره را نیز از منظر فنی و تخصصی برجستهترین دوره تاریخ معاصر ارزیابی کرد چرا که این اولین باری بود که یک کشور مورد هدف شورای امنیت (ایران) توانسته بود - بدون حتی یک روز اجرای قطعنامههای شورا - با قدرتهای جهانی سر میز مذاکره بنشیند، آنها را از شروط و مطالبات حداکثریشان منصرف کند، برخی ممنوعیتها (مانند فعالیت موشکی) را بدون مذاکره مستقیم بر موضوع تعدیل کند، برخی موضوعات مورد توجه شورای امنیت را از دستورکار خارج سازد، به یک توافق جامع دست یابد و خود در تدوین یک قطعنامه جدید (قطعنامه ۲۲۳۱) در تأیید آن توافق مشارکت نماید. در واقع، پیش از این، کشورهایی که «سوژه رسیدگی» شورای امنیت قرار گرفته بودند یا بدون قید و شرط مجبور به تسلیم شده بودند یا در نهایت مورد حمله نظامی قرار میگرفتند؛ اما این بار برجام بر قطعنامههای شورای امنیت تفوق پیدا کرد؛ یعنی، ﺑﺮﺍﯼ ﻧﺨﺴﺘﯿﻦ ﺑﺎﺭ ﯾﮏ ﮐﺸﻮﺭ ﻣﻮﻓﻖ ﺷﺪ ﺳﻠﻄﻪ ﺳﺎﺧﺘﺎﺭﯼ ﻭ ﺣﻘﻮﻗﯽِ ﺷﻮﺭﺍﯼ ﺍﻣﻨﯿﺖ ﺑﺮ ﻧﻈﺎﻡ ﺑﯿﻦﺍﻟﻤﻠﻠﯽ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺻﻮﺭﺕ ﺑﯽ ﺳﺎﺑﻘﻪﺍﯼ به چالش بکشد و در موازات آن به توافقی برخلاف قطعنامههای شورا دست پیدا کند. به زبان فنیتر، ﺗﺎ زمان انعقاد برجام، ﻗﻄﻌﻨﺎﻣﻪﻫﺎﯼ ﺷﻮﺭﺍﯼ ﺍﻣﻨﯿﺖ - ﻣﻄﺎﺑﻖ ﺗﺮﮐﯿﺐِ ﻣﺎﺩﻩ ۲۵ ﻭ ۱۰۳ ﻣﻨﺸﻮﺭ ﺳﺎﺯﻣﺎﻥ ﻣﻠﻞ - ﺑﺮ ﺗﻤﺎﻡ ﺗﻮﺍﻓﻘﺎﺕ ﺑﯿﻦﺍﻟﻤﻠﻠﯽ ﺍﻭﻟﻮﯾﺖ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﻭ ﺩﺭ ﺻﻮﺭﺕ ﺗﻌﺎﺭﺽ ﻣﯿﺎﻥ آنها، ﺍﯾﻦ ﺗﻌﻬﺪﺍﺕ ﮐﺸﻮﺭﻫﺎ ﺑﺮ ﺍﺳﺎﺱ ﻣﻨﺸﻮﺭ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﻣﯽﺑﺎﯾﺴﺖ ﻣﻘﺪﻡ ﺷﻤﺮﺩﻩ ﺷﻮﺩ. ﺑﺮﺍﺳﺎﺱ ﺍﯾﻦ ﺍﺻﻞ، ﻫﯿﭻ ﺗﻮﺍﻓﻖ ﻭ ﻣﻌﺎﻫﺪﻩﺍﯼ ﻧﻤﯽﺑﺎﯾﺴﺖ ﺩﺭ ﻣﻐﺎﯾﺮﺕ ﺑﺎ ﻗﻄﻌﻨﺎﻣﻪﻫﺎﯼ ﺷﻮﺭﺍﯼ ﺍﻣﻨﯿﺖ ﻣﻨﻌﻘﺪ ﺷﻮﺩ. ﺍﻣﺎ ﺍﯾﻦ ﺑﺎﺭ، با انعقاد برجام، ﺗﻮﺍﻓﻘﯽ ﺩﺭ ﺻﺤﻨﻪ ﺟﻬﺎﻧﯽ توسط ﭼﻨﺪ ﻋﻀﻮ ﺳﺎﺯﻣﺎﻥ ﻣﻠﻞ (اﺯ ﺟﻤﻠﻪ ﭘﻨﺞ ﻋﻀﻮ ﺩﺍﺋﻢ ﺷﻮﺭﺍﯼ ﺍﻣﻨﯿﺖ) ﺑﻪ ﺍﻣﻀﺎ ﺭﺳﯿد ﮐﻪ ﺑﺎ ﻟﻐﻮ قطعنامهها - بدون یک روز اجرای آنها - ﻋﻤﻼً ﺑﺮ آنها تفوق و ﺗﻘﺪﻡ یافت. چنین توافقی در تاریخ نظام پسا جنگ دوم جهانی بیسابقه است.
۳) دوره سوم، دوره «ترامپ» بود. در این مقطع، فردی نامتعارف در ایالات متحده امریکا رئیسجمهوری شد که - طبق گفته یکی از کارشناسان برجسته این کشور - قائل به «دکترین کنارهگیری» (Withdrawal doctrine) از همه معاهدات و توافقها و سازمانها و سازوکارهای بینالمللی بود. در این دوره، امریکا بهصورت یکجانبه از برجام خارج شد و - طی یک سیاست بیسابقه - به تنبیه و تهدید کشورهایی پرداخت که قصد داشتند به تعهدات بینالمللی خود و قطعنامه شورای امنیت در این راستا پایبند بمانند. اما در این دوره نیز، در تمام رویاروییهای مستقیم میان تهران و واشنگتن، این تهران بود که با اتخاذ موضعی حقوقی، منطقی و متوازن پیروز میدان دیپلماسی بیرون آمد. در این مقطع، تمام تلاشهای امریکا برای اخذ قطعنامه علیه ایران در شورای امنیت بهدلیل فعالیتهای موشکی کشور عقیم ماند؛ تمام تلاشهای دولت ترامپ برای اخذ قطعنامه در مورد ارسال تسلیحات به یمن ناکام شد؛ کنفرانس لهستان - که بنا بود در آن سقوط دولت مرکزی ایران پایهریزی شود - پیش از اینکه شکل بگیرد به محاق رفت؛ تلاش امریکا برای همسوسازی اتحادیه اروپا شکست خورد؛ در دو مقطع در دیوان بینالمللی دادگستری (لاهه) علیه امریکا به نفع ایران رأی صادر شد؛ امریکا در اخذ قطعنامه علیه ایران پیرو اعتراضات آبان ۱۳۹۸ شکست خورد؛ حتی در جلسه شورای امنیت که بنا بود رئیسجمهوری امریکا خود شخصاً مدیریت آن را برعهده بگیرد، موضوع ایران از دستور کار خارج شد؛ و در نهایت، امریکا از توسل به «مکانیسم ماشه» و احیای قطعنامههای تحریمی سازمان ملل به طرز مفتضحانهای بازماند و اکثریت قاطع اعضای مجمع عمومی سازمان ملل نیز علیه مواضع آن - به نفع ایران - رأی دادند.
منبع: ایرنا
کلیدواژه: سازمان ملل متحد دولت ترامپ دادگاه لاهه سازمان ملل متحد دولت ترامپ دادگاه لاهه دریای خزر شورای عالی امنیت ملی ایالات متحده آمریکا برنامه هسته ای ایران محمد مصدق بریتانیا اخبار کنکور برنامه هسته ای بین المللی قدرت های جهان هسته ای ایران شورای امنیت سازمان ملل قطعنامه ها
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.irna.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایرنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۱۳۵۳۳۱۸ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
بازرگان: بمب اتم برای نزدن است/ کریمی: قدرت الزاماً تابعی از سلاح نیست +فیلم
یک درصد وجود تهدید بمب اتم باعث میشود دولتها به سمت کنترل رقابت بروند. البته نه به سوی صلح، چون صلح نداریم بلکه رقابت مدیریت میشود. اتفاقا آن موقع میشود به سمت توسعه رفت. تله ورود به جنگ یک دروغ است.
به گزارش خبرنگار دانشگاه خبرگزاری دانشجو- سعید جلیلی: مسئله صنعت هستهای در ۳۰ سال اخیر، پربحثترین موضوع مورد توجه در محافل داخل کشور و از مهمترین نقاط مورد تمرکز در عرصه بینالملل درباره ایران بوده است.
خروج یکجانبه آمریکا از برجام و تشدید تنشها باعث شد روند هستهای کشور به ریل سابق خود بازگردد، پس از حوادث اخیر(از ترورهای پی در پی تا حمله به کنسولگری ایران در دمشق و عملیات وعده صادق) اما این امکان سخن گفتن از این بازگشت بسیار تسهیل شد چراکه رخدادهای جنایتکارانه در حق مردم غزه توسط اسرائیل در نبرد نیروهای مقاومت پس از طوفان الاقصی، پرده دیگری از حقایق میدانی را پیش چشم جهانیان گشود.
حال در شرایطی که همچنان تحریمها پابرجاست و تهدید روزافزون جنگ و ترور پیش روی ملتهای منطقه قرار گرفته است و دنیا روی جدید سکه تحولات را با ظهور قطبهای جدید مشاهده میکند، وقت آن رسیده تا در فضای علمی و منطقی دانشگاه بستری برای گفتگو و تصمیمسازی پیرامون مسئله هستهای شکل بگیرد.
به همین منظور در مناظره «بازدارندگی هستهای» در دانشگاه صنعتی امیرکبیر با عنوان «چه میشد اگر بمب اتم داشتیم؟» دو تن از صاحب نظران این عرصه حاضر شده و ضمن پاسخ به سوالات دانشجویان و دانشگاهیان، به مباحثه پرداختند. این برنامه به همت انجمن اسلامی دانشگاه امیرکبیر و با حضور ابوالفضل بازرگان، پژوهشگر امنیت بینالملل و ساسان کریمی، پژوهشگر سیاست خارجه برگزار شد.
کریمی در ابتدا با بیان اینکه کریمی قدرت الزاما تابعی از سلاح نیست و سلاح نیز منحصر به هستهای نیست گفت: چه چیزی ما را از حمله به اسرائیل باز نداشت و چه چیزی اسرائیل را از حمله به ایران باز داشت؟ صرف داشتن بمب اتم توان اسرائیل را بالا نبرد. همه اینها المانهای قدرت هستند اما مجموع وزنی آنها مهم است.
وی ادامه داد: سخنان برخی از مقامات کنونی و سابق درباره قدرت هستهای که محض رجزخوانی گفته میشود ممکن است بمب اتم بسازیم جالب نیست و برای کشور هزینه زاست. اینها مواضع قدرت آفرینی نیست و مواضعی است که کشور ما را در محیط بین المللی تحت فشار بیشتر قرار میدهد.
کد ویدیو دانلود فیلم اصلیکریمی گفت: هزینه هستهای، هزینه قدرت آفرینی و هزینه استقلال است، مثل هزینهای که آمریکاییها برای رفتن به ماه کردند و هزینهای نبود که استفادهای برای آمریکاییها داشته باشند و یک نمایش قدرت بود. ما هزینه استقلال و تصمیم گیری خود را پرداخت کردیم نه اینکه حتما یک پروژه مخفی پشت پرونده هستهای باشد.
بازدارندگی هستهای عامل جلوگیری از جنگ جهانی سوم است
بازرگان گفت: فرانسه، انگلستان و آلمان که رقیبان اصلی اروپایی با سابقه درگیری هستند، با منطق هزینه فایده متفاوت پس از جنگ جهانی دوم کنار هم جمع میشوند. سلاح هستهای آنچنان هزینه جنگ را بالا میبرد که شما به خودت اجازه انجام جنگ را نمیدهی همانطور که اگر جنگهای سهمگین هزینهاش بالا برود دولتها از جنگیدن صرف نظر میکنند.
پژوهشگر امنیت بینالملل افزود: بسیاری از کارشناسان اسرائیل دائما میگفتند فکر کنید اگر کلاهک موشکهای ایران که بر سر ما فرود میآمد، هستهای چه کار میکردیم؟ پس وقتی هزینه متفاتوت میشود نوع نگاه شما و جنگیدن با آن رقیب هم متفاوت میشود.
وی گفت:۳۰ سال است که داریم میشنویم گزینههای نظامی روی میز است و زیر دریاییهای هستهای آمریکا در خلیج فارس است. یک درصد تهدید بقا و حیاتی نسبت به وجود کشور تو را مجبور به حداکثرسازی امنیت میکند. ما در منطقهای هستیم که الگوی زقابت ما با آمریکا و اسرائیل تعریف میشود که علنی و خصمانه است.
رسیدن به سلاح اتمی حدیث آرزومندی است!
کریمی با اشاره به اینکه هیچ کشوری در زمان هشدار بینالمللی نتوانسته به سلاح اتمی برسد و در زمان غفلت این کار را کردند، توضیح داد: چه اتفاقی افتاده که فاصله اعراب از ما نسبت به فاصله از اسرائیل از اعراب بیشتر شده؟ این از پروژه امنیتی سازی ما شکل میگیرد. چون بحث گریز هستهای قدیمی شده، میخواهند بگویند ایران در آستانه تغییر فتوای هستهای و تصمیم برای ساخت لاح اتمی است.
کریمی افزود: رسیدن به سلاح اتمی در شرایط فعلی حدیث آرزومندی است! آن چیزی که اعراب را از تنازع با اسرائیل منع میکند، شراکت بی حد و حساب اعراب با بلوک غرب است.
یک فرصت طلایی برای رسیدن به هدف است
بازرگان در پاسخ گفت: اینکه حرکت به سمت سلاح اتمی تهدیدات را زیاد میکند، درست است اما الان فرصت طلایی است چون دست رقیبان اصلی ما در اوکراین، غزه و تایوان بند است و توان بازدارندگی غیرهستهای ما هزینه جنگ را برای آنها بالا میبرد. تا کی میخواهیم ژنرالهای ما ترور شود و به سفارت ما حمله شود؟ این قصه تمام نمیشود.
بازرگان با بیان اینکه بعد از ۴۰ سال تنش باید به یک ثبات استراتژیک با آمریکا برسیم، گفت: من موافق شدید مذاکره هستم، اما مذاکره برابر. نه در شرایطی که طرف مقابل بگوید یا جنگ یا مذاکره. این یعنی تو بازدارندکی نداری و یکی از ابزارهای رقیب ترساندن از جنگ است.
وی افزود: سخنگوی فارسی زبان دولت اسرائیل درباره سکوت خود گفت نباید کاری کنیم که باعث تهدید تغییر فتوای هستهای شود. بازدارندگی یعنی تهدید به مجازات و توانایی ضربه دوم به مراتب قوی تری که رقیب را از ضربه اول منصرف کند. بازدارنگی یک مفهوم کاملا نظامی است.
دروغ تله جنگ
بازرگان در پاسخ به این گزاره از سوی کریمی که حمایت و حضور مردم در صحنه سیاسی عامل قدرت و بازدارندگی است گفت: اجماع ملی و انتخابات بر قدرت اثر میگذارد، اما قابل تکیه نیست. اول انقلاب ۹۸ درصد مردم پای جمهوری ایستادند، اما چرا عراق توانست به ما حمله کند؟ بازدارندگی یعنی دشمن نتواند به تو حمله کند. عراق زمانی که ارتش داشت منحل میشد به ما حمله کرد وگرنه کل مردم ایران پشت جمهوری اسلامی بودند.
کد ویدیو دانلود فیلم اصلی
وی با اشاره به اینکه پس از سالیان طولانی ما به اسرائیل حمله مستقیم کردیم گفت: تله ورود به جنگ یک دروغ است. بازرگان به کنایه گفت: آن دکمه که آمریکا با فشار دادنش تمام تسلیحات ما را از کار میاندازد کجاست؟
وی ادامه داد: یک درصد تهدید بمب اتم باعث میشود دولتها به سمت کنترل رقابت بروند و نه صلح، چون صلح نداریم. اتفاقا آن موقع میشود به سمت توسعه رفت، همانطور که هند، پاکستان و چین این مسیر را رفت. بالاخره یک روزی از ترس دائمی جنگ با آمریکا باید خارج شویم.