انفجار بیروت؛ سقوط دیاب و ظهور مجدد سعد الحریری/ ترسیم مرزها زیر سایه بحران معیشت/ تکرار پاتک انصارالله به ریاض/ تلاش واشنگتن برای آرامش در یمن/ ورود اسرائیل به عدن
تاریخ انتشار: ۳۰ اسفند ۱۳۹۹ | کد خبر: ۳۱۳۶۶۰۸۵
«احمد دستمالچیان» سفیر پیشین ایران در لبنان در تشریح مهمترین وقایع لبنان و یمن در سال ۱۳۹۹ در گفتوگو یی اظهار کرد: پس از آنکه جنگهای نیابتی که توسط مثلث عبری، عربی و غربی در سوریه و عراق به راه افتاد بود، به بنبست رسید و علناً این سناریو با مشکل مواجه شد، شاهد آن بودیم که یکباره لبنان در عرصه داخلی با مشکلات مختلفی روبهرو شد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
وی ادامه داد: بحران سوخت در لبنان به نوعی موتور محرک اعتراضها در این کشور بود و بر این اساس یکباره دیدیم که این مساله به سایر بخشهای جامعه لبنان تسری پیدا کرد که بخشی از این سناریو توسط ایالات متحده آمریکا خصوصاً سفیر این کشور در بیروت پایهگذاری و پیادهسازی شد. توجه داشته باشید که یکی از دلایل این اقدامهای ایالات متحده و همچنین عربستان سعودی، روی کار آمدن مجلس نسبتاً یکدست از جریان مقاومت بود و از این منظر باید گفت که همین مساله موجب شد تا جریان غربی نسبت به این موضوع واکنش نشان دهد. یکی از خطرناکترین و مخربترین اقدامهایی که در این راستا از سوی غربیها و برخی دیگر از کشورهای عربی منطقه، به انضمام رژیم صهیونیستی رخ داد، هدف قرار دادن پایههای ثبات بود که در عراق هم مشابه این اقدام را طی سال ۱۳۹۹ شاهد بودیم و همانگونه که گفته شد، یکی از اصلیترین پایههای ثبات، اقتصاد و معیشت کشور بود.
این تحلیلگر مسائل منطقه تصریح کرد: این جریان با رمز معیشت و مشکلات اقتصادی جمعیت زیادی از عمومی مردم را به میدان آوردند اما یکباره تخریب بانکها، تاسیسات، ادارات و مغازهها به جایی رسید که اوضاع امنیتی، پدید آمدن یک بحران امنیتی و اجتماعی را نشان میداد. به عبارت دیگر یک تظاهرات مسالمتآمیز مردمی، یکباره به تظاهرات خشن تبدیل شد و در نهایت دولت قانونی لبنان به رهبری «حسان دیاب» بر اثر افزایش فشار روانی و خارجی کنار کشید تا دولت همسو با غرب روی کار بیاید. مطالباتی که خواسته مردم بود، چندان موضوع پیچیدهای نبود و مشابه آن را در سوریه و عراق دیدیم، اما آنچه تمام معادلات را با مشکلات زیادی روبهرو کرد، انفجار بندر بیروت بود که مبداء وقوع آن بیمبالاتی مسئولان دولت سابق لبنان به رهبری سعد الحریری است اما آنها این اتفاق دلخراش را به حزبالله لبنان نسبت دادند.
وی گفت: در این راستا بارها شاهد دیدار و مذاکره سعد الحریری با میشل عون، رئیسجمهوری لبنان برای تشکیل کابینه این کشور بودیم که تا به امروز هیچ گشایشی اتفاق نیافتاد و تمام امیدها به یغما رفته است. عدم تشکیل دولت در بیروت دقیقاً نشان دهنده درگیریهای سیاسی و جناحی در لبنان است اما به یاد داشته باشید که فشارها از خارج بر سعد الحریری به حدی است که او هم توان مقابله با این مسائل را ندارد. او علناً توسط آمریکا و سپس عربستان سعودی و امارات تهدید میشود که نباید از گزینهها و مهرههای همسو با حزبالله در کابینه استفاده کند و به همین جهت است که حریری نمیتواند کابینه را تشکیل دهد. در این میان باید متوجه بود که فرانسه هم تمام تلاشش برای تشکیل دولت لبنان را کانالیزه کرده تا بتواند این گره را باز کند اما پاریس هم نتوانسته تاکنون این مشکل را حل کند و باید دید در سال جدید سناریویی برای بیروت ترسیم و اجرایی خواهد شد.
دستمالچیان افزود: تمام این سناریو برای آن طرح و اجرا شد که بتوانند بیدولتی را بر بیروت حاکم کنند که این اتفاق رخ داده است. مساله دیگر که برای بسیاری از مخاطبان یک موضوع بسیار مهم قلمداد میشود، شروع مذاکرات ترسیم مرزهای دریایی میان لبنان و سرزمینهای اشغالی بود که در چند ماه پیش انجام شد. توجه داشته باشید که این پرونده یک مسأله جدید نیست بلکه از دههها قبل مساله ترسیم مرزهای دریایی میان لبنان و رژیم صهیونیستی مطرح بود که در این میان تلآویو با تمام قوای خود به دنبال آن است تا بتواند منابع گاز و نفت لبنان را تحت سیطره خود قرار دهد. دو طرف به دنبال تثبیت منافع خود هستند؛ تا جایی که اخیراً مقامهای لبنان خطاب به وزرات نفت و اکتشافات این کشور، خواهان شروع حفاری آنها برای استخراج نفت شدند اما مساله اینجاست که اسرائیلیها با مانور رسانهای سعی داشتند تا بتوانند یک برداشت سیاسی از این جلسات دو جانبه به افکار عمومی مخابره کنند تا همه به این فکر بیفتند که لبنان در حال عادیسازی روابطش با رژیم صهیونیستی است که این مساله هم تکذیب شد.
یمن
وی با اشاره به مهمترین تحولات یمن در سال گذشته گفت: در یمن اوضاع و احوال تا حد زیادی نسبت به سالهای قبل متفاوت بود و این تفاوت هم در حوزه میدانی و هم در حوزه سیاسی حس میشد. در این کشور شاهد ابتکار عملهای متفاوتی بودیم؛ به گونهای که هجمههای زیادی از سوی انصارالله یمن به عربستان سعودی و مواضعش در این کشور وارد شد و چندین مقر کلیدی سعودیها مورد حمله قرار گرفت که توانست ریاض را وارد یک شوک و بحرانی آنی کند. به عنون مثال در دو ماه اخیر خصوصاً در اسفند ماه ما شاد آن بودیم که بارها فرودگاه ابهاء و پایگاه نظامی ملک خالد عربستان در اطراف ریاض مورد هدف قرار گرفت که روز گذشته هم شاهد این اقدام یمنیها بودیم. این حملات کاهش قیمت نفت را در پی داشت و همین مسأله موجب شد تا کنترل این بحران از توان سعودیها هم خارج شود. اقدامات انصارالله صرفاً از طریق حملات هوایی صورت نگرفت، بلکه حملات زمینی هم مکمل آن شد که یکی از مهمترن آثارش، آزادسازی شهر مأرب بود. لذا باید گفت که ما در سال ۱۳۹۹ شاهد یکسری از عملیاتهای جدید مرکب بودیم که خروجیاش کاملاً مشخص و دستاوردش ملموس است.
سفیر پیشین کشورمان در اردن در پایان خاطرنشان کرد: تحول بسیار مهمی که در سال گذشته در حوزه یمن شاهدش بودیم، بروز اختلافهای مختلف میان امارات متحده عربی و عربستان سعودی بود؛ به گونهای که امارات با حمایت از جداییطلبان جنوب یمن سعی کرد تا منافع خود را تامین کند و این در حالیست که سعودیها سعی کردند تا امارات را به هر نحوی که شده در ائتلاف عربی علیه یمن نگه دارند. در این میان چندین دور مذاکرات صلح میان طرفین در ژنو برگزار شد و قرار شد توافقنامههایی به صورت مرحلهای منعقد شود و این در حالیست که اخیراً شاهد یک توافق مجدد میان جداییطلبان جنوب یمن با منصور هادی بودیم. این توافق نشان میدهد که ریاض از روی کار آمدن دموکراتها در کاخسفید ناراضی و نگران است و حالا به دنبال سر پا نگه داشتن توافقها در یمن بر اساس هدفگذاری خاص خود هستند. از سوی دیگر ورود نیروهای اطلاعاتی و نظامی اسرائیل به یمن که با پوشش و هماهنگی امارات انجام شد، باعث شده که اوضاع و احوال پیچیده شود و در این مسیر ما شاهد هستیم که دموکراتهای آمریکا به دنبال آرام کردند اوضاع یمن و شروع مذاکرات هستند که تاکنون نتیجهای برای استقرار آتشبس حاصل نشده است. بر این اساس فکر میکنم که در سال ۱۴۰۰پرونده یمن باید دستخوش تغییرات مهمی شود.
منبع: ایلنامنبع: ساعت24
کلیدواژه: عربستان سعودی سعد الحریری
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.saat24.news دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ساعت24» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۱۳۶۶۰۸۵ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
اسرائیل باید بین رفح و ریاض یکی را انتخاب کند
روزنامهنگار سرشناس آمریکایی درباره تبعات اجرای طرح حمله به رفح هشدار داده و به اسرائیل توصیه کرده به سراغ مسیر عادیسازی روابط با عربستان برود.
به گزارش ایسنا، «توماس فریدمن» ستوننویس مشهور «نیویورک تایمز» در مقالهای که در شماره روز شنبه این روزنامه منتشر کرد، با اشاره به اینکه آمریکا در مدت اخیر سیاست حمایت از برقراری روابط جدید با عربستان و به اصطلاح فرآیند عادیسازی روابط ریاض با اسرائیل به عنوان «دیپلماسی آمریکایی برای پایان دادن به جنگ غزه» را در پیش گرفته است، نوشت «بنیامین نتانیاهو» نخستوزیر این رژیم باید بین حمله به رفح و یا مسیر نزدیکی به ریاض یکی را انتخاب کند.
فریدمن در این مقاله ضمن آنکه توان رژیم صهیونیستی برای از بین بردن جنبش حماس را زیر سوال برد، تاکید کرد طرح اسرائیل برای دست زدن به حمله تمام عیار به غزه در راستای ماموریت ادعایی پایان دادن به کار حماس بدون «استراتژی خروج» بوده و این مسیر برای اسرائیل باعث «تشدید انزوای جهانی اسرائیل و ایجاد شکاف واقعی میان اسرائیل و دولت بایدن» خواهد شد.
این روزنامهنگار در توصیه خود به رژیم صهیونیستی ادعا کرد: «آیا خواستار عادیسازی روابط با عربستان سعودی، یک نیروی صلحبان عربی برای غزه و یک ائتلاف امنیتی تحت رهبری آمریکا علیه ایران هستید؟ هزینه آن متفاوت است؛ شامل تعهد دولت شما به تلاش برای تشکیل کشور فلسطین به همراه یک تشکیلات خودگردان که در آن اصلاحات اجرا شود. اما مزیت آن، ورود اسرائیل به بزرگترین ائتلاف نظامی آمریکایی-عربی-اسرائیلی است که اسرائیل تاکنون از آن بهرهمند و بزرگترین پیوندی که به اسرائیل با بقیه جهان اسلام ارائه شده است؛ در ضمن آن نیز دستکم امیدهایی برای آنکه جنگ با فلسطینیها برایش یک جنگ ابدی نباشد ایجاد میکند.»
فریدمن همچنین نوشت که از نظر او هنوز در سرزمینهای اشغالی، هیچ مقامی چه در ائتلاف حاکم، چه در میان مخالفان و یا در ارتش وجود ندارد که این انتخاب را درک کرده باشد.
به گفته این تحلیلگر آمریکایی، رژیم صهیونیستی در طول جنگ اخیر غزه در مدت بیش از ۶ ماه گذشته قصد داشته انتقامجویی از بابت عملیات هفتم اکتبر «طوفان الاقصی» را پیگیری کند، اما آنچه که رهبران این رژیم در این جنگ به نمایش گذاشتند صرفا «جنون محض» است و تمامیت طبقه سیاسی در اسرائیل در راستای یک جنون به نتانیاهو اجازه دادهاند به دنبال «پیروزی تمام عیار» در غزه و رفته و در همین راستا نیز در رفح غرق خواهد شد بدون آنکه برنامهای برای خروج داشته باشد.
او تاکید کرد اگر اسرائیل در پایان کار بخواهد غزه و کرانه باختری را به صورت نامحدود اشغال کند، دچار انزوا و یک فرسایش نظامی، اقتصادی و اخلاقی خواهد شد که در نتیجه آن همه متحدان این رژیم در غرب و جهان عرب از آن رویگردان میشوند.
این روزنامهنگار آمریکایی اذعان کرد که رژیم اسرائیل نمیتواند حماس را از بین ببرد و به ادعای او اکنون «محمد بنسلمان»، ولی عهد عربستان نیز بر این باور است که اسرائیل باید «در سریعترین زمان (از جنگ) خارج شود.»
او نوشت اسرائیل اکنون در غزه کار دیگری به جز کشتن بیشتر و بیشتر غیرنظامیان انجام نداده و به این ترتیب «سعودیهایی را که طرفدار عادیسازی روابط با اسرائیل هستند، تبدیل به مخالف میکند».
فریدمن همچنین تاکید کرد که این جنایات صهیونیستها در غزه باعث «قدرتمندتر شدن ایران و دشمنان دیگر رژیم میشود، به بیثباتی دامن میزند و سرمایهگذاران خارجی را بیشتر و بیشتر دفع میکند.»
او نوشت: «از دید عربستانیها ایده محو کردن حماس برای همیشه یک خیال واهی است.»
او همچنین به رژیم صهیونیستی توصیه کرد سریعا به سراغ آتشبس تمام عیار و توافقی برای آزاد سازی افرادی که در هفتم اکتبر به اسارت گرفته شدند برود و به جای جنگ غزه روی «توافق امنیتی-عادیسازی میان آمریکا-عربستان-اسرائیل-فلسطین» برود.
فریدمن ارزیابی کرد: «این مسیر برای اسرائیل ابتدا با چشمپوشی از حمله تمامعیار نظامی به رفح که پشت مرز مصر بوده و مسیر اصلی برای ورود کامیونهای کمکهای بشردوستانه به نوار غزه است شروع میشود. در آنجا ۲۰۰۰۰۰ نفر جمعیت دائمی وجود دارند که حالا بیش از یک میلیون آواره اهل شمال غزه به آنها اضافه شدهاند.»
او تاکید کرد مقامهای دولت «جو بایدن» در گفتگوهای خصوصی به اسرائیل گفتهاند: «هیچ حمله گستردهای به رفح انجام نشود.»
به گفته فریدمن، یک مقام ارشد آمریکایی در این باره به او ادعا کرده است: «ما به اسرائیل نمیگوییم که کلا دست از حماس بردارد. ما میگوییم به باور ما راهی هدفمندتر برای تعقیب رهبران حماس بدون آنکه رفح را محله به محله با خاک یکسان کنند وجود دارد. تیم بایدن نمیخواهد اسرائیل دست از روسای حماس بردارد بلکه میخواهد جلوی یک تلفات عظیم دیگر در میان غیرنظامیان در غزه گرفته شود.»
این مقام همچنین متذکر شد که اسرائیل باید به یاد داشته باشد که وقتی معتقد بود رهبران حماس در خان یونس هستند، بخش عمده این شهر را برای یافتن آنها از بین برد و آنها را پیدا نکرد در حالی که همین کار بی نتیجه را در شمال شهر غزه نیز انجام داد.
در این مطلب منتشر شده در نیویورک تایمز همچنین گفته شد مقامهای آمریکایی معتقدند تبعات حمله رژیم صهیونیستی به رفح همچون تبعات حمله آمریکا به عراق است که باعث گرفتار شدنش در باتلاق «مقابله با یک شورش دائمی در کنار یک بحران انسانی دائمی» شد.
فریدمن اظهار کرد: «در اینجا یک تفاوت حیاتی وجود دارد. آمریکا یک ابرقدرت است که بعد از شکست در عراق توانست به حالت اول برگردد. اسرائیل در برابر شورش دائمی در غزه به ویژه وقتی که دیگر دوستی برای خودش باقی نگذاشته باشد، فلج خواهد شد. به همین دلیل مقامهای آمریکایی به من میگویند اگر اسرائیل دست به یک عملیات نظامی بزرگ در رفح به رغم اعتراضات دولت آمریکا بزند، بایدن محدود کردن فروش برخی تسلیحات به اسرائیل را بررسی خواهد کرد.»
این تحلیلگر تاکید کرد «نگرانی دولت بایدن این است که عملیات رژیم صهیونیستی علیه رفح باعث خواهد شد خشم عمومی جهانی علیه این رژیم بیش از پیش شعلهور شود، کار دولت بایدن برای دفاع از اسرائیل بیش از پیش سخت خواهد شد و اینکه چشمانداز رسیدن به یک توافق جدید برای تبادل اسرا را از بین خواهد برد».