من از ترس زنم آمدهام جبهه!
تاریخ انتشار: ۲ فروردین ۱۴۰۰ | کد خبر: ۳۱۳۷۶۸۵۵
به گزارش فارس، هشت سال دفاع مقدس با همه سختیها و دشواریهای متأثر از آن، یک موقعیت خاص دیگر هم داشت. فضای مطایبه، شوخی و طنز، نتیجه دورهمیها در فضای جبهه بود که بعضی رزمندهها برای دادن روحیه و القای شادی از آن بهره بردند. پس لبخند بزن رزمنده!
آمدهام جبهه، داماد خدا بشم
همه دور هم نشسته بودند. یکی از بچهها گفت: بچهها بیایید ببینیم برای چی اومدیم جبهه! بچهها که سرشان درد میکرد برای این جور حرفها، همه گفتند: باشه، چی بهتر از این.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
بنده خدا هم باورش شد و کلی هم ذوق کرد که لابد حالا آنها مینشینند و پایشان را روی پایشان میاندازند و صاف و پوستکنده، هر چه هست میگویند.
از سمت راست نفر اول شروع کرد: والله! بیخرجی مونده بودیم؛ سر سیاه زمستونی هم که کار پیدا نمیشد، گفتیم کی به کیه، میرویم جبهه و میگیم به خاطر خدا آمدیم بجنگیم!
بعد با اینکه همه خندهشان گرفته بود، او باورش شده بود و تند تند داشت مینوشت.
نفر بعد با اینکه پسر فوقالعاده تیز و تندی بود با یک قیافه معصومانهای گفت: همه میدونن که منو به زور آوردن جبهه، چون من غیر از اینکه کف پام صافه و کفیل مادرم هستم و دریچه قلبم گشاد شده، خیلی از دعوا میترسم! سرگذر محلهمون هر وقت بچهها با هم یکی به دو میکردند، من فشارم پایین میآمد و غش میکردم!
دوباره صدای خنده بچهها بلند شد. اما او همچنان با دقت گوش میکرد و قضیه را جدی گرفته بود.
دیگری که نوبتش شده بود، صدایش را صاف کرد و دو زانو نشست و با اینکه سن و سالی هم از او میگذشت، گفت: روم نمیشه بگم! اما حقیقتش اینه که منو زنم از خونه بیرون کرد، گفت: اگه نری جبهه یا زود برگردی، خودم چادرمو میبندم دور گردنم و بلند میشم میرم جبهه آبرو برات نمیگذارم. منم از ترسم بلند شدم اومدم و حالا خدمت شما هستم.
نفر بعد دنبال حرف بغل دستیش را گرفت و گفت: از شما چه پنهون، من میخواستم زن بگیرم، هیچ کس حاضر نشد دخترشو بهم بده، منم اومدم داماد خدا بشم.
بفهمی نفهمی انگار جناب کاتب یک بویی برده بود از قضیه؛ چون مثل اول دیگر تند تند حرفهای بچهها را نمینوشت و آخر جلسه به آنها نگاه میکرد، شک او وقتی به یقین تبدیل شد که یکی از دوستان صمیمی او که خوب از نزدیک میشناختش در جواب این پرسش گفت: منم مثل بچههای دیگه، تو خونه کسی محلم نمیگذاشت، تحویلم نمیگرفت، اومدم جبهه بلکه شهید بشم تا همه تحویلم بگیرن!
آقا را آوردی سفید یخچالی بگیری؟
دوباره یکی یکی سر و کله بچهها پیدا میشد و هنوز مرخصی تمام نشده به خانه و خانواده وقعی خود یعنی جبهه بازمیگشتند. هر کسی با خود چیزی آورده بود. مربا، ترشی، گوشت گوسفند نذری و تنقلات و هر چه در بساط افراد بیبضاعت بود. یکی از بچهها هم برادر کوچکتر از خودش را آورده بود. آن روز هر کس میرسید، چیزی میگفت؛ از آن جمله میگفتند: آقا را آوردی سفید یخچالی بگیری! کلک؟ کنایه از اینکه میخواهی شهیدش کنی و ماشین پیکان سفید بگیری از بنیاد؟!
منبع: الف
کلیدواژه: بچه ها
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.alef.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «الف» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۱۳۷۶۸۵۵ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
آثار باستانی تپه «علیکش» نشان از ارتباطات اجتماعی با همسایگان دارد
ایسنا/ایلام عضو هیئت علمی دانشگاه آزاد اسلامی ایلام گفت: ارتباطات اجتماعی ساکنان کشاورز تپه علیکش موسیان در دورههای فرهنگی عصر نوسنگی با همسایگان جای تحقیق بسیار دارد.
دکتر «حبیبالله محمودیان» در این خصوص به ایسنا اظهار کرد: آثار به دست آمده از تپه «علیکش» موسیان در شهرستان دهلران مربوط به دوره نوسنگی است، یافتههای باستانشناسی، ۷ دوره فرهنگی را برای تپه علیکش ارائه کرده است که دورههای «بزمرده»، «علیکش»، «محمد جعفر» قدیمیترین دورههای فرهنگی است.
وی با اشاره به دوره بزمرده در دشت موسیان خاطرنشان کرد: در دوره «بزمرده» ابزارهای سنگی شامل سنگهای کوبنده، کاسههای سنگی، مهرههای تزیینی و پیکرکهای گلی حیوان در این تپه به دست آمده است.
محمودیان ادامه داد: کشت غلات رونق داشته و از غلات گندم و جو کشت میشده است و از حبوبات نمونه عدس در حفاریهای دوره علیکش به دست آمده است، در دوره علیکش از داسهای سنگی کاسههای کف تخت و شقابهای کمعمق استفاده شده ضمن اینکه علاوه بر پیکرکهای گلی بز چند نمونه پیکرک گلی انسان نیز یافت شده است.
این باستانشناس افزود: قدمت این دوره بر اساس آزمایشهای انجام شده از طریق کربن ۱۴ بیش از ۸ هزار سال است، در مورد استقرار در تپه چنین اظهار نظر شده که در دوره بزمرده نوعی استقرار فصلی وجود داشته است در دوره علیکش طول مدت استقرار بیشتر شده و در دوره محمدجعفر ساکنان دهلران استقرار دائم داشتند.
وی بیان کرد: تنوع آثار به دست آمده از تپه علیکش، ارتباطات اجتماعی ساکنان دهلران با «بیشابور»، «فارس»، نواحی غرب ایران، «سیلک» کاشان «جارمو» در کردستان و طراف دریاچه وان در ترکیه را نشان میدهد از طرفی دیگر ارتباط ساکنان بین النهرین از طریق موسیان به سمت فارس و کرمان و حوزه رودخانه هلیل رود در استان کرمان میتواند جهات مختلف ارتباط این تمدن فرهنگی کشاورزی با مناطق دیگر را روشن کند.
انتهای پیام