مراقب موجهای زردخوانی باشیم
تاریخ انتشار: ۲ فروردین ۱۴۰۰ | کد خبر: ۳۱۳۷۹۵۵۸
به گزارش ایرنا، بی شک شیوع ویروس کرونا و شرایط پیش آمده از قِبَل حاشیه های این ویروس را می توان رقم زننده دورانی بی سابقه در حیات دهه ها و حتی سده های پیشین برشمرد. دورانی که مسبب تحول در همه حوزه ها شد از جولان فضای مجازی تا ایده پردازی های متنوع برای گذران چنین شرایطی. ایده هایی که برای میدان راکد کتابخوانی و دغدغه پایین بودن سرانه مطالعه نه بد بلکه امیدبخش است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
از دیرباز یکی از دغدغه های فرهنگی کتاب دوستان کم رنگ شدن سهم کتاب از سبد فرهنگی مردم است و این در حالی است که همواره سرانه مطالعه را به عنوان شاخصه ای در توسعه جوامع مطرح می کنند. توجه به مقوله کتابخوانی و توسعه این فرهنگ بدون شک اگر از شعارزدگی فراتر نرود و ابعاد همه سونگرانه به خود نگیرد راه به جایی نمی برد.
یکی از مهمترین پیش درآمدهای کتابخوانی شایسته و قابل توجه انتخاب کتاب است، شاید در شروع کتابخوانی و پاگذاشتن در مسیر تبدیل شدن به یک کتابخوان حرفهای، هیچچیز مهمتر از انتخاب کتابهای مناسب برای مطالعه نباشد.
کتاب بد خواندن از نخواندن و مطالعه نکردن هم بدتر است. کتاب بد را کسانی که زیاد اهل کتاب نیستند یا هنوز ابتدای راهند میخرند و بعد از تورقی ترجیح میدهند کلاً قید کتاب و کتابخوانی را بزنند. به اعتقاد کارشناسان کتاب بد فرد را نادان و سطحی بار میآورد.
شاید بتوان گفت به همان نسبت که کتاب های مناسب در بازار نشر وجود دارد، می توان انتظار وجود کتاب های نامناسب را نیز داشت. براین اساس و با توجه به افزایش چشمگیر شمار آثار منتشرشده، انتخاب کتاب دشوار است.
مساله ای که به اعتقاد مهدی یزدانی و سروناز هرانر مقوله ای به نام مربی کتاب را ضروری می نماید. اصطلاح اختراعی این زوج که می تواند مورد دقت نظر قرار گرفته و به عنوان ایده ای در ترویج هدایت شده کتابخوانی عملیاتی شود.
برای کتابدوستان بی شک کتابرانه به معنای مرکب تفکر و دانش غریبه نیست. واژه ای که توسط مهدی یزدانی و سروناز هرانر آفریده و وارد لغتنامه نامحدود کلمات در حوزه کتاب شد، سروناز هرانر و مهدی یزدانی زوج فرهنگی هستند که حدود یک دهه پیش با دغدغه دستگیری کتاب و کتابخوانان طرح «کتابرانه» را راه اندازی کردند. کتابرانه یکی از پروژههای خودجوشی بود که توسط این زوج به ثمر نشست و اکنون سالها از تولد این پروژه فرهنگی در پایتخت میگذرد. پروژه ای که با یک دستگاه پراید و چند جلد کتاب متولد شد و کتاب را نزد مردمی برد که ساعت ها از وقت خود را در ترافیک پایتخت هدر می دادند.
فعالیت ترویجی این دو کتاب دوست همچنان ادامه یافته تا به دوران کرونا رسید اما کرونا کار آنها را متوقف نکرد و این بار در فضای مجازی با انگیزه بیشتر برای کودکان با برنامه های متنوع ظاهر شدند. خاله و عموی کتابرانه این بار، به صورت خودجوش و بدون حامی کوله بار قصه گویی خود را بر دوش کشیده و سوار بر امواج نت، خانه ای در شبکه اجتماعی اینستاگرام (Ketabraneh@) برپا کردند و هر شب همه را به ضیافت قصه گویی خود خواندند.
به گفته آنها قصه گویی در فضای مجازی و انتخاب کتاب به پشتوانه هشت هزار ساعت تحقیق در زمینه کتاب کودک و بزرگسال صورت گرفت و بسته کتاب هایی که انتخاب کرده اند از انضباطی خاص برخوردار بود. پس از خواندن ۵۰ تا ۶۰ داستان، دیگر بچه ها می دانستند چه باید بخوانند، در قدم های بعدی احتمال اینکه کودک یا خانواده در چاله های سطحی انتخاب بی افتند کم می شود و از نردبان واقعی کتاب و کتابخوانی بالا می روند.
سروناز که در طول یک دهه گذشته حدود پنجهزار ساعت آموزش کودکان در کارگاه های «نگاهی دوباره به معانی زندگی» ارائه کرده بود، در مدت قرنطینه کرونایی نیز علاوه بر قصه گویی در فضای اینستاگرام اقدام به برگزاری کارگاه کودکان نیز در فضای مجازی کرد. کارگاهی که از بچه ها می خواست تحلیلی از تصاویر خانوادگی با ارائه کامنت هایی داشته باشند. هدف کارگاه نگاه عمیق تر کودکان به اطرافشان و بررسی زوایای مختلف تصاویر بود.
سروناز هرانر دختر علی اکبر هرانر دوبلور برجسته و گوینده رادیو است که او را با پدربزرگ شخصیت «پرین» در کارتون خاطره انگیز باخانمان می شناسیم.
وی فرصت پیش آمده توسط کرونا را مغتنم برشمرد و تاکید کرد: باید کمی بیشتر روی کیفیت مطالعه مردم تمرکز کنیم تا کمیت، باید کاری کنیم و به دنبال ایجاد فضاهایی باشیم که مردم را کتابخوان کنیم، خواندن یک کتاب می تواند قدم بزرگی در زندگی فرد باشد.
برخلاف تصور کتاب در سبد مصرفی مردم همچنان وجود دارد و مردم برای آن هزینه می کنند اما نمی دانند چه کتابی بخرند که با سلایقشان جور باشد و خواسته های آنان را برآورده کند به همین دلیل و بدون اطلاع در بسیاری موارد اقدام به خرید کتابی می کنند که با دغدغه ذهنی آنان بی ارتباط است و به همین دلیل از خرید دوباره منصرف می شوند.
وی گفت: کرونا فرصت عالی و طلایی برای مطالعه و ترویج برنامه های کتابخوانی بود اما شرایط بوجود آمده ناگهانی باعث شد خیلی ها با هیجان به سمت پلتفرم های کتابخوانی روی بیاورند که در این میان توجه به کیفیت، حلقه گمشده ماجرا شد.
سروناز هرانر معتقد است: کرونا یک فرصت طلایی بود و اگر ما با نگاه کیفی پیش می رفتیم می توانست دستاوردهای به مراتب مفیدی در عرصه توسعه کتابخوانی به همراه داشته باشد اما هجوم بدون برنامه ریزی به سمت کتابخوانی و کتاب باعث ایجاد موجی شد که به اذعان کتابفروش ها موج زرد بود به این معنی که انبوه مردم کتاب های متنوع خریدند اما نداشتن اطلاعات در مورد انتخاب کتاب مناسب به خرید کتاب های زرد هم منجر شد که انگیزه مطالعه را در برخی کاهش داد.
طرح مربی کتاب؛ ضرورت آگاهی دادن به مردمی که مطالعه را دوست دارند
وی گفت: با تجربه ای که طی سال ها فعالیت در عرصه ترویج کتابخوانی کسب کرده ام معتقدم مردم ما دوست دارند کتاب بخوانند و آگاهی کسب کنند اما کمبود آگاهی دهندگان در این زمینه حس می شود و آدم هایی که می توانند این آگاهی را ارائه کنند باید شناسایی و حمایت شوند. اهمیت مقوله مربی کمتر از اهمیت کتابخوانی نیست باید آدم هایی پرورش دهیم که شیفته این حوزه باشند تا بتوانند با انگیزه عمل کرده و مردم کتابخوان را راهنمایی کنند.
مهدی یزدانی نیز به تلاش های مشترکشان در این عرصه اشاره کرد و گفت: بخاطر دغدغه ای که در این زمینه وجود دارد قبل از شیوع کرونا طرح مربی کتاب محله را به نهادهای متولی پیشنهاد دادیم، اما این طرح میان کاغذبازی ها گم شده و ما بخاطر بروکراسی اداری امیدوار به آن نیستیم.
وی افزود: می توان در هر محله یک فضای ۱۰ متری را به این مقوله اختصاص داد.
یزدانی که از حمایت های بیرونی ناامید شده گفت: پس از در بسته ای که در این زمینه با آن مواجه شدیم تصمیم گرفتیم تلاش فردی خود را ادامه دهیم و در حال شناسایی زوج هایی همانند خودمان در تمام استان ها هستیم.
پیشنهاد دیگر یزدانی تجهیز کتابخانه های کودکان است و تحول و تغییر نگاهی که در این زمینه لازم است؛ چون معمولا کتابخانه ها متاثر از جریان تجاری با پرفروش ترین ها پر می شوند اما این روند باید تغییر کند و در عین حال باید آرام آرام کتابخانه هایشان را دسته بندی کنیم.
یزدانی گفت: قصد داریم تمام تجربیات خود را در قالب آموزه های ساده منتقل کنیم.
وی گفت: وقتی آگاهانه کتاب خواندن و درست انتخاب کردن را تجربه کنیم اشتیاقمان برای کتابخوانی بیشتر می شود و جذب این مقوله می شویم اما مسیر انتخاب درست را باید آموزش داد و این در حالی است که علیرغم اینکه در ایران در همه زمینه ها مربی داریم اما مربی کتاب نداریم. در حالی که باید آدم ها را در عرصه کتابخوانی نیز در سبدهای مختلف قرار دهیم.
وی افزود: مردم کتاب می خرند اما نمی خوانند، باید لذت همخوانی را تجربه کنیم باید بتوانیم درست تشخیص دهیم و کتاب هایی را متناسب با زمان و مکان و بویژه هماهنگ با روند طبیعی جهان انتخاب کنیم چون در زمان مطالعه چنین کتاب هایی واقعیت ها و پیام های اطراف به آنچه می خوانند خیلی نزدیک تر هست.
یزدانی به ادامه برنامه های کتابرانه نیز اشاره کرد و گفت: کتابرانه یک فلسفه در حرکت دارد و معنی اش مرکب دانش و تفکر است، در حال حاضر به صورت ماهانه با مردم در فضای مجازی همراه هستیم و در پایان هر ماه نیز نقد کتاب داریم.
وی گفت: کارمان این است مردم درست خواندن را بیاموزند ما انسان های واقعی هستیم که در کف خیابان ها با افکار واقعی مواجهیم و آشنا می شویم.
یزدانی به حساسیت های انتقال کتابرانه به فضای مجازی اشاره کرد و گفت: چالش عظیمی داشتیم که کتابرانه را به فضای مجازی بیاوریم، تا اینکه با برنامه ریزی و تفکر و بواسطه قدرت تعیین خط فکری بواسطه تجربیات سالها فعالیت در عرصه ترویج کتابخوانی و اثرات مثبت جهانی کتابرانه به «سبد فرهنگ مارکت» در پیچ اینستاگرام رسیدیم و در طول ۶ ماه فعالیت اخیر با بازخوردهای بسیار مثبت و استقبال کتاب دوستان مواجه شدیم.
به گفته وی سعی شده در این قالب سبدهای موضوعی کتاب همانند «سبد راهنمای خوشبختی»، «آنچه تو میخواهی»، «سبد کودکانه» و غیره ارائه شود که این هدایت در مورد کودکان با حساسیت های ویژه ای بر اساس هیجانات کودک صورت گرفته تا به سمت کتاب خواندن سوق داده شوند.
یزدانی در پایان تلاش و پشتکار را لازمه رسیدن به هر هدفی دانست و گفت: روزی آرزو داشتم تمام کتاب های دنیا را بخوانم اما این مساله عملا قابل تحقق نبود و نیست، به همین خاطر تصمیم گرفتم راه میانبری بزنم ۱۰ سال پیش به نمایشگاه کتاب تهران رفتم و تمام بروشورهای انتشاراتی ها را گرفتم و روزانه ۱۲ ساعت مطالعه کردم و توانستم بیش از هزاران خلاصه کتاب بخوانم.
اگر کتابخوانی را همچنان که معروف و مشهور و معقول است شاخصه ای برای توسعه بدانیم بی تردید ایده های ترویج این فرهنگ نیز در زمره اثربخش ترین و اولویت دارترین مباحث مورد تفکر و برنامه ریزی و البته حمایت متولیان امر شمرده می شود. مساله ای که غفلت امروز از آن به حسرت و عقب ماندگی فرداها مبدل خواهد شد.
برچسبها کرونا کتاب کتابخوانیمنبع: ایرنا
کلیدواژه: کرونا کتاب کتابخوانی کرونا کتاب کتابخوانی اخبار کنکور فضای مجازی مهدی یزدانی انتخاب کتاب مربی کتاب قصه گویی
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.irna.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایرنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۱۳۷۹۵۵۸ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
مداحی که منبعش گوگل است به درد مداحی نمیخورد
زینب حسینی روش: فرهنگ مدح و مداحی یکی از عوامل مهم در ترویج اندیشه اسلامی شیعی و تثبیت آن در طول تاریخ ایران اسلامی به شمار میرود و در طول تاریخ مداحان و شاعران فراوانی با استفاده از اشعار، سیره و رفتار اهل بیت (ع) را با اسلوبهای هنری و قالبهای جذاب پایدار و تأثیرگذار توصیف و به مخاطبان انتقال دادند.
هیأت فرصتی برای پرورش انسان و انسانسازی است که اگر به این مقوله بها داده نشود و آموزشهای لازم صورت نگیرد، خسارتی را در پی خواهد داشت و چون مداحان و هیأتهای مذهبی با جمعیت قابلملاحظهای از افراد جامعه بهویژه جوانان و نوجوانان در ارتباط هستند میتوانند نقش مؤثری در تربیت آنان داشته باشند بنابراین اگر محتوایی که مداحان و هیأتهای مذهبی به مخاطبان خود میدهند، غنی نباشد ممکن است تربیت دینی جوانان بهویژه انگیزه حضور مردم در مجالس دینی با چالش روبهرو شود.
بر همین اساس با قاسم رضایی مداح اهل بیت (ع) گفتوگو کردیم که نگاهتان میشود:
*از نقطه شروع مداحی بفرمائید و اینکه چطور وارد این عرصه شدید؟ از محضر کدام اساتید در این زمینه بهره بردید؟
اجازه میخواهم با یک شعر شروع کنم؛
هر کس به نوحه خوانی او انتخاب شد / از انتصاب حضرت ختمی ماب شد
مداح شد ز روز ازل هر کسی گلش / مخلوط با غبار ره بوتراب شد
این انتصاب ما که بر او نوحه گر شویم / قبل از ولادت من و عالیجناب شد
بر هر زبان اجازه ذکرش نمیدهند / خفاش کی مدیحه گر آفتاب شد
زیر سوال گر برود ذاکر علی / باید برای فاطمه فکر جواب شد
رحمت به محتشم که به یک نوحه خوانی اش / مرغ هوا و ماهی دریا کباب شد
فردا که پرسش از همه گردد چه داشتی / گوید حسین: نوحه سرایان حساب شد
در همین ابتدا بگویم که من حقیقتاً شرمنده اهل بیت هستم، از این جهت وقتی جایی میروم خجالت می کشم که بگویم مداحم و میگویم من استاد دانشگاه هستم. یک زمانی در جوانی بدون لکنت میگفتم من مداحم.
حتی زمانی که در سپاه منصب داشتم هر جا میرفتم میگفتم بگویید ذاکر امام حسین (ع) است اما الان دیگر رویش را ندارم و خود را شرمنده آل الله میدانم. من هم مانند همه شیعیان در دامن پرمهر مادرم حب اهل بیت را دریافت کردم. دایی من مرحوم مشهدی جمال قلی بیگی شاعر و نوحه سرا بود و درس خوانده مکتب خانه بود میگفت و مینوشت بعد همان را با صوت بسیار خوش میخواند. عمویم هم در سالهای قبل از انقلاب وقتی که با هیأت روستا به مشهد مشرف میشدند نوحه میخواند، آن زمان شاید چهل پنجاه تا ضبط صوت میگذاشتند و صدایش را ضبط میکردند. مردم میگفتند استاد سبزعلی وقتی نوحه میخواند دیگر احتیاجی به روضه نیست. ایضا مرحوم پدرم هم خوش صدا و مشوق خوبی برای ما بودند روستای ما روستای پرجمعیتی بود. یک معلمی داشتیم که اهل نیشابور بود، هیأت را ایشان در روستا بنا کرد، در این هیأت نهجالبلاغه و رساله امام را برای مردم میخواند البته به دلیل شرایط خفقانی که بود میگفت رساله آیت الله خویی یا فلان مرجع است.
یادم است که اولین نوحهام را شب ششم محرم برای حضرت قاسم (ع) خواندم، حتی شعرش هم یادم است؛
خواهرم از حرم گلاب و قرآن بیار که به میدان رود نوگل باغ بهار
قاسم بن الحسن پوشد از خون کفن من غریبم
این اولین باری بود که من خواندم، لرزیدم ولی خواندم از یک طرف عمو و از یک طرف دایی مشوق من بودند نوحه که تمام شد و ترس من هم از خواندن جلوی جمع تمام شد.
من فقط نوحه میخواندم، تا اینکه انقلاب شد. یکی از دوستان ما که در دفاع مقدس به شهادت رسید ایشان اهل دعا و نیایش، دعای کمیل و زیارت عاشورا بود.) شهید شکرالله غفوری (ما آن موقع اصلاً غیر از دعای توسل بقیه دعاها را نمیشناختیم، این شهید بزرگوار بود که دعا و زیارت خواندن را باب کرد. من هم کنار ایشان میخواندم، تا اینکه پایم به جبهه باز شد، مخصوصاً در پادگان آموزشی سپاه چون من خوش صوت بودم فرمانده پادگان هر جایی که من را میدید در برنامههای مختلف صبحگاه، شامگاه و غیره دعوت به خواندن میکرد. تا اینکه کم کم علاوه بر نوحه سایر جوانب مداحی را مانند دعا و مناجات را هم شروع کردم. البته شهید جمال قریشی که معاون فرهنگی پادگان بودند خیلی راهنمایی میکرد.
در عنفوان جوانی در روستایمان یک کتابخانه با چهار هزار عنوان کتاب راه انداختم، اما متأسفانه یک روز که از جبهه برگشتم دیدم یک عده کتابها را ورق ورق کرده و در بین میوههای چیده شده گذاشته بودند. خیلی ناراحت شدم و با گریه به خانه برگشتم و ماجرا را برای مادرم تعریف کردم. مردم هم که از ارزش این کتابها آگاه نبودند آنها را برای استفاده در باغ برداشته بودند، برگشتم و از باغها آن مقداری که سالم مانده بود را جمع کردم که چیزی حدود صد و پنجاه عنوان میشد.
علاوه بر خواندن کم کم مطالعهام هم زیاد شد و شروع به نوشتن هم کردم. برای شهید بهشتی یک مقاله نوشتم، در جبهه جایزه گرفتم راجع به نهجالبلاغه هم یک نوشته دارم. یادم هست که درباره نهجالبلاغه نوشته بودم: دری است از درهای بهشت، به عثمان بن حنیف دنیا شناسی میآموزد برای حسن بن علی (ع) فلسفه بلند هستی، را تبیین میکند طلحه و زبیر را به محاکمه میکشد، شیطنت معاویه را برملا میکند و ابوموسی اشعری را در پیشگاه وجدان به محاکمه میکشاند.
*شما کدام لشکر بودید؟
ابتدا کردستان و گردانهای جندالله و در سومین اعزام به لشکر ۷۲ رفتم، تقریباً پای ثابت دوکوهه و دعای کمیل و عزاداریها بودم. در آن دوران جواد علی گلی، رضا پوراحمد و حاج محسن هم بودند. خواندن برای یگانهای رزم و تشییع شهدا همیشه بود. بعد از جنگ من مسئولیت دایره قضائی و انضباطی نیروی زمینی سپاه را عهده دار شدم. در آن موقعیت هم باز پای ثابت حسینیه امام خمینی (ره) در پادگان شهید صفوی بودم، در شهادتها و ولادتها میخواندم. آقا عزیز همیشه میگفت یا رضایی بخواند یا آهنگران، مداح از بیرون نیاورید. ایشان به شدت با مداحان سلبریتی مخالف بود. آقا عزیز جعفری علاوه بر اینکه یک چهره نظامی هستند به شدت هم فرهنگی، دقیق و منظم هستند. تقریباً از این سالها بود که در وادی مجموعه مداحان افتادم. میتوانم بگویم از هفت هشت نفری که در این برهه با آنها آشنا شدم بهره زیادی بردم. دو جلد کتاب هم در این خصوص دارم. آبرومندان درگاه حسین (ع)، یازده پیرغلام که از دنیا رفتند. جلد دوم زندگینامه ۷۲ نفر از پیرغلامان از استانهای مختلف را نوشتم و بسیار برایم جذاب بود.
مرحوم آقای میرزاعلی آهی را از سال ۶۰ میشناختم، ایشان فرمانده کمیته استان سیستان بود خیلی نمیتوانستم ایشان را ببینیم گاهی در یادواره شهدا یا تشییع شهیدی میشد که میدیدم. از سال ۲۶ ارتباطم با ایشان مانند پدر و فرزندی شد. ایشان بنده را به نوشتن و تألیف کتاب ترغیب میکردند. تا آن زمان من زیاد نوشته بودم اما دنبال کتاب شدنش نبودم که ایشان دستور دادند، بعد از آن تا کنون ۴۰ عنوان کتاب تألیف کردم که حدود ۶۴ تایش چاپ شده و مابقی هم در حال چاپ است. از دیگر بزرگوارانی که من از آنها آموختم مرحوم نادعلی کربلایی است، فرزند ایشان شهید حسین کربلایی همرزم ما بودند، دو تا از فرزندانشان در جبهه شهید شدند. استاد دیگر حاج اسماعیل ولی خانی بودند که حقیقتاً نظیر نداشتند، ایشان هم پدر دو شهید بودند. نام و زندگینامه این دو مداح گرامی هم در کتابم آوردهام.
از زمانی که بسیج مداحان را تأسیس کردیم با افرادی ارتباط گرفتم که فوق العاده بودند، مانند مرحوم حاج محمود اکبرزاده در مشهد، هر وقت که برای مأموریت به مشهد میرفتم به نجاری ایشان سر میزدم، مینشستم و با ایشان صحبت میکردم و از ایشان اجازه میگرفتم که کارم را در خراسان شروع کنم. اگر بخواهم کلی بگویم همیشه سعی کردم از همه آدمها حتی از یک بچهای که میدیدم سرمشقی بگیرم. یادم هست در یک سفر کربلا یک آقای مداحی قرآن را به غلط خواند، یک پسربچه هشت ساله درگوشی به این آقا تذکر داد که شما اشتباه خواندید، ایشان هم عصبانی شد و فریاد زد گفت بچه برو بگو بزرگترت بیاد پسربچه گفت من نمیخواستم خودم را معرفی کنم من حافظ کل قرآن هستم، داستان آن روز پسربچه و مداح استاد من شد که اگر کاری را بلد نبودم ورود نکنم. این آموزه دین هم هست و اهل بیت به این مساله توصیه فرمودند که اگر کسی علم کاری را نداشت وارد آن کار نشود که این عین جهالت است. زندگینامه مرحوم علامه، حاج اکبر ناظم، آقا مصطفی هاشمی دانا، خالق فکری اردبیلی و بعضی عزیزان دیگر را نوشتم و سعی کردم از هر کدام بیاموزم.
*درباره آثار و تالیفاتتان در زمینه مداحی بفرمائید؟ از بین کتابهای خودتان کدام را مهمتر میدانید و علتش چیست؟
تالیفات بنده در سه حوزه متمرکز است؛ حوزه اول که تخصصم است حوزه حقوقی است. در حال حاضر چند تا از کتابهای حقوقی من در دانشگاه تدریس میشود که یکی از آنها را خیلی دوست دارم. کتاب «حق بر آموزش» مطالعه تطبیقی لوازم و مقتضیات بر آموزش در تمام دنیا کار شده است. این کتاب در خصوص حقوق عمومی نوشته شده و رستههای مختلفی دارد. جهاد دانشگاهی نام کتاب را به «حقی بر آموزش در اسناد بینالمللی و داخلی» تغییر داده است. از جمله بخشهای این کتاب میتوان به معلولین و آموزش، کودکان کار و آموزش، بازماندگان تحصیل و آموزش، زبان مادری و آموزش، ادبیات دینی و آموزش، جامعه شناسی، بومی سازی آموزش، لیبرالیسم و آموزش، سوسیالیسم و آموزش اشاره کرد.
حوزه دوم تالیفات بنده حوزه کتابهای تاریخی و فقهی است. کتاب «هدایت پنهان» تقریباً سه چهار بار چاپ شده است، این کتاب در خصوص نقش شبکه وکالت در پیام رسانی ائمه علیهم السلام به مردم است. از زمان حضرت جواد (ع) ارتباط مردم با اهل بیت خیلی بسته شد، اما حدود سی وکیل داشتند و از این طریق با مردم ارتباط میگرفتند.از جمله وکلای ائمه در این دوران علی بن یقطین، علی بن مهزیار، حضرت عبدالعظیم حسنی (ع) و نواب اربعه بودند. این کتاب هم کتاب خوبی است که در رسانه هم از آن رونمایی شد. علامه جوادی آملی کتاب را که دیدند بوسیدند و هم از اسم کتاب هم از موضوع کتاب تقدیر کردند.
سومین حوزه تالیفات من حوزه مدیحه سرایی اهل بیت (ع) و شهدا است. چند کتاب درباره شهدا نوشتم، از جمله کتاب «دایرهالمعارف نینوا» که درباره شهدای تیپ نینوا است. اما در حوزه مداحی سه تا از کتابهایم را خیلی دوست دارم. کتاب «چهره بی غبار عاشورا در مقتل» یک کتاب ۶۶۰ صفحهای است که آیت الله حسینی اراکی در مقدمه آن نوشتند این کتاب در اسلام بی نظیر است. این کتاب تدریس هم شده است. در این کتاب ۱۰ عنصر مقتل شناسی را بررسی کردم. فایل کامل این کتاب را به یکی از مراکز مهم فرهنگی فرستادم، یک ماه بعد یک نفر از آن مجموعه با من تماس گرفت و گفت کتاب شما را بررسی کردیم، بسیار عالی است اما در اولویت ما نیست. گفتم میدانم اولویت شما این است که سی شب ماه رمضان تو دعا بگذارید، اگر اولویت فکر و تفکر بود الان به اینجا نمیرسیدیم. روزی جامعه مداحی از مراجع تقلید اجازه نقل حدیث داشتند اما امروز بعضی مداحان در پوشش خود دچار مشکل هستند، بعضی همین حکم ساده تشبه به کفار نداشتن را رعایت نمیکنند لباسهای تنگ یا خارج از شأن یک مداح میپوشند و کار خود را هم درست میدانند. متأسفانه مرجع اطلاعات بسیاری از مداحان و حتی برخی از روحانیون سرچ گوگل شده است، حتی مقتل را هم از سرچ گوگل به دست میآوردند و همین عدم مطالعه باعث شده تا برخی اطلاعات غلط را به مخاطب خود انتقال دهند.
به هر صورت در این کتاب شانزده عنصر مقتل شناسی بررسی شده است. در جلد دوم آن از دلایل «ما رایت الا جمیلا» گفتم. آیت الله جوادی آملی بر این کتاب تقریض کردند. در این کتاب ۶۰۰ صفحهای چند عنصر مهم و اساسی از ۱۰ عنصر مقتل شناسی را تشریح کردم و همه مطالبی هم که بیان شده بر اساس مبانی دینی، فقهی، روایی و قرآنی بوده است.
کتاب دیگری که جلد سوم همین مجموعه است کتاب فنون مداحی و روضه خوانی است که در آن از فن فهرست کردن، فن گریز، فن روانشناسی زیبایی، اخفا و اظهار خواندن در روضه خوانی و غیره گفتم. این مجموعه سه جلدی شامل چند هزار صفحه است. متأسفانه متولیان بارها قول مساعدت دادند هنوز یک ریال هم کمک نکردند، مسئولی دیگر قول کاغذ دادند که آن هم محقق نشد، رئیس یک مجموعه شهرداری تهران کلی از کتاب تعریف کردند اما الان دو ماه است که جواب تلفن من را هم نمیدهند. اما دو خانم و دو تا خواهر شجاع آمدند پای کار و ویراستاری این کتاب را پذیرفتند. برای این کتاب پیش فروش هم گذاشتیم که چند نفر از مداحان نفر آمدند و هر کدام با یک میلیون تومان کتاب را پیش خرید کردند. دو کتاب دیگر هم در حوزه اهل بیت (ع) تألیف کردم. یکی از این کتابها خلاصه آن مجموعه سه جلدی و با عنوان «چه بخوانیم» است. برای این کتاب هم از یک طلبه خواستم تا منابعش را جمعآوری کند. کتاب برای راحتی کار مداحان و روحانیون در قطع کوچک و جیبی است.
متأسفانه ما در کشور مشکل عزم داریم، عزم جدی در خیلی از امور و حوزهها دیده نمیشود، به خصوص حوزههایی مانند اقتصاد، خودرو، فرهنگ و امثال آن با ضعف عزم مواجه هستند. در خصوص مداحی هم به نظرم شاید فقط بنیاد دعبل با همه گرفتاریهایی که دارد، باز هم کارش را درست انجام میدهد. اما بقیه تشکلها خیلی فعال نیستند و گویی فقط یک اسم دارند، ضربهای که تشکلهای مختلف به جامعه مداحی زدند، ضربه سختی است که راحت نمیتوان جبران کرد. از وقتی که این تشکلها ایجاد شد مجامع الذاکرین کمرنگ شد، برخی ازمجامع ۵ هزار جمعیت داشت، ماه رمضانها جا برای نشستن نبود، جلسات آقای اکبرزاده مشهد جا شاید نبود، البته خود آقای اکبرزاده هم کاریزما داشتن اما به هر نحو مجمع کارش را درست انجام میداد اما متأسفانه تشکلها حتی همان بسیج مداحان که من خودم راه انداختم، اخلال در کار ایجاد کرد.
من از روز اول هم با این کار مخالف بودم، معتقدم هیأت رزمندگان به تمام هیئات کشور لطمه زده است، از وقتی هیأت رزمندگان رو آمد هیأتهای شهرها و استانها به صورت نیمه تعطیل درآمدند، الان خود هیأت رزمندگان هم اینطور شده است. طوری که الان وقتی برنامهای میگیرند زیاد رسانهای نمیکنند، مراسم دعای ندبه شأن ازنظر کمّی تقلیل پیداکرده است، این را از آمار صبحانههایی که آماده میکنند، میگویم. در حالی که برخی جلسات هفتگی در هیأتها بیش از سیصد نفر حضور دارند، آنها نه رسانه دارند، نه امکانات خاص دیگری.
*اساسا تعریف شما از فن مداحی چیست و اصلیترین کارکرد فن مداحی را در چه چیزی میبینید؟
رهبر معظم انقلاب درباره مداح و مداحی فرمودند: «مادح خورشید مداح خود است»، در همین جمله کوتاه رازها نهفته است. مداح باید بداند که مدح خورشید میکند. امروز بزرگترین اشکال مداحان ما این است که مداح نیستند و مداحی را فقط برای مداحی انجام میدهند، مانند نمازی که کسی فقط برای رفع تکلیف انجام میدهد. واضح است که چنین نمازی انسان را به معراج نمیبرد. مداحی که صرفاً برای رفع تکلیف باشد نیز اثری نخواهد داشت، از آن بدتر زمانی است که مداح به قصد خودنمایی بخواند. گاهی هیأتها یا مداح اینقدر درگیر بنر و پوستر و تبلیغات میشوند که از اصل کار مداحی و برگزاری هیأت غفلت میکنند. گاهی هم این حجم از توجه به فرعیات و ظواهر برای پوشاندن ضعفهای اخلاقی و فنی است. در گذشته این همه طلاق در جامعه مداحی وجود نداشت اما امروز متأسفانه هست. همه اینها به این دلیل است که ما تعریف درستی از مداحی نداریم.
مداحی چیست؟ آیا صرف اینکه یک نفر برای دیگران بخواند، این مداحی است، اگر این باشد که خوانندهها هم همین کار را میکنند. مداحی چیزی فراتر از خواندن است، مداحی یعنی به درستی معرفی کردن مادح. امام رضا (ع) فرمودند: درباره ما چیزی از خود نگویید، بلکه همان را بگویید که ما راجع به خودمان گفتیم. داستان جالبی در این باره از امام صادق (ع) نقل شده است؛ شخصی بر امام صادق (ع) وارد شد دست روی سینه گذاشت و گفت السلام علیک یا شریف، شریف صفت و ویژگی خوبی است ظاهراً این فرد حرف بدی نزده بود امام صادق (ع) قبل از اینکه جواب سلام این شخص را بدهند فرمودند برادر کنیه تو چیست گفت ابوعبدالله امام فرمود سلام علیکم یا ابوعبدالله، گفتند ما را به کنیه خودمان بخوانید، از خودتان برای ما کنیه درست نکنید. این برخورد امام اهمیت مداحی و درست سخن گفتن درباره اهل بیت (ع) را میرساند، نمیشود هر حرفی را درباره این بزرگواران زد. فرمودند: «ان امرنا صعب مستصعب» امر ما سخت دشوار است. اما متأسفانه امروز برای خیلیها راحت شده و راحت به این قضیه نگاه میکنند. هر فردی با چند مستمع و یک بلندگو و یک شال گردن و خواندن خود را مداح میداند، اینها خوب است اما کافی نیست. مداحی اهل بیت (ع) امر خطیری است و کسی که پا در این عرصه میگذارد باید از جهات مختلف علمی، اخلاقی و عملی روی خود کار کند. مداحی که میآید در رسانه ملی میگوید مرا به لاک مشکی آن خانم پشت دسته عزایت ببخش، معلوم است که یا چیزی از احکام دین نمیداند یا میداند و اهمیت آن را متوجه نشده است. کسی که لاک میزند جدای از آنکه خود را در پیش نامحرم تزئین کرده که حرام است نماز و طهارتش هم به مشکل برمی خورد، وقتی یک مداح چنین حرفی میزند به طور ضمنی این عمل غلط را تأیید کرده است.
به قول شاعر:
دلم قربانی آن سر که با خنجر کند بازی / به روی نیزه دست افشان، رود تا سر کند بازی
مرا روزی خور خوان خسان کردند و میترسم / در این بازار، زر با حرمت بوذر کند بازی
چو واعظ پایبند صحبت خود نیست، جادارد / که حرمت بشکند، محراب با منبر کند، بازی
خدا فرمود: با جبرائیل دنیا جای بازی نیست / که با انگشتری، یک لحظه پیغمبر کند بازی
مرا در دل به گاه مرگ این یک آرزو باقی است / که ابراهیم دل با آتش محشر کند بازی
خلاصه بگویم، فن مداحی این است که مداح از همه علوم بداند، عربی بلد باشد، چرا که همه کتابهای ما یا ترجمه عربی شده یا از عربی ترجمه شده است. مداح باید بتواند از این کتابها استفاده کند. الان متأسفانه اگر کتاب نفس المهموم را جلوی بسیاری از مداحان بگذارید نمیتوانند بدون غلط از رویش بخوانند. یا کتاب «قَمْقامِ زَخّار وَ صَمْصامِ بَتّار» فرهاد میرزا معتمد الدوله، این کتاب هم کتاب باارزشی است، اما چند نفر با آن آشنا هستند یا میتوانند از رو بخوانند. متأسفانه مداحان ما با کتابهای مرجع آشنایی ندارند. من جایی برای آزمون و تست رفته بودم، به یک نفر گفتم چه کتاب مقتلی خوندی گفت جلد یک و دوی گلچین احمدی، گفتم آن کتاب ده جلد است باید همه اش را میخواندی اما این مقتل نیست. پرسیدم دیگر چه خواندی گفت لهوف گفتم معنی لهوف را میدانی گفت احتمالاً جمع لحاف است، یعنی این بنده خدا اصلاً کتاب را نمیشناسد و فقط یک چیزی شنیده است.
وقتی یک نفر حتی معنی نام کتاب را نمیداند، چطور میخواهد از این کتاب برای مردم نقل کند. به همین دلیل است که میگویم مداح باید با علوم مختلفی که با مداحی در ارتباط است مانند عربی، علم رجال، صرف و نحو و غیره تا حدودی آشنایی داشته باشد. باید با راویان صحیح حدیث و جاعلان حدیث آشنایی داشته باشد تا دچار اشتباه نشود، ما حتی در برخی از کتب حدیثی، احادیث جعلی داریم، مداح باید حواسش به این مسائل باشد، هر حرفی را نقل نکند هر مطلبی که از هر کتابی خواند بلافاصله برای مردم بازگو نکند، کتب مرجع را بشناسد، احادیث و روایات معتبر را بشناسد و از آنها استفاده کند. مداحی که با کتاب و مطالعه سروکار ندارد و محل رجوعش سرچ گوگل است به درد مداحی نمیخورد. توانمندی در این بخش از فنون مداحی شاید از هر بخش دیگری مهمتر و واجب تر است، اگر مداح به لحاظ موسیقی و فن خواندن چندان هم حرفهای نباشد قابل تحمل است اما اینکه حرف بی سند و مدرک بزند و اطلاعات غلط به مردم بدهد با هیچ چیز قابل جبران نیست. البته فنون خواندن و زیبا خواندن هم در جای خود مهم است. ما یک مجموعه آموزشی با عنوان الحان الذاکرین تهیه کردیم که شامل هزار صفحه کتاب و ۷۲۷ ساعت نغمات با ذکر نام دستگاه، آواز یا گوشه مناسب میباشد.
ده هزار نسخه از این مجموعه در سال ۷۰ به فروش رفت. در گذشته اینقدر جلسات مداحی زیاد نبود، شاید در یک روستا یا شهر سالی ده یا بیست روز مجلس مناسبتی محرم یا ماه رمضان بود و تمام میشد. اما الان به هر مناسبتی مجالس برگزار میشود، این شرایط جدید میطلبد که علم و آمادگی مداح هم صد برابر قبل شود. البته بعضی از مناسبتهایی که جدیداً باب شده هم جای تردید دارد و مداحان باید حواسشان به این مناسبت سازی ها باشد. آیا اینها را امام صادق (ع) گفته امام باقر (ع) گفته، خب اینها بدعت است. مداح باید حواسش به این موضوعات باشد و درگیر بدعتها و رسم و رسوم من درآوردی نشود. باید مداحان و علمای تراز گذشته را الگوی خود قرار بدهیم، آنها چطور رفتار کردند ما هم راه آنها را برویم، نقل است به مرحوم قاضی نور الله شوشتری ایراد گرفتند، سه سال منبرش را تعطیل کرد رفت تحقیق و مطالعه کرد حتی به هند رفت و در یک کتابخانه در هند منبع حرفی را که راجع به امام حسن عسکری (ع) زده بود پیدا کرد، برگشت و به مردم گفت این سند حرفی است که من درباره امام زدم، این شیوه و رفتار اهمیت مساله را میرساند، ضمناً سختی کار را هم میرساند. مداح باید وقتی حرفی میزند معتبر باشد، باید طوری حرف بزند که مردم بتوانند روی حرفش حساب کنند و بدانند که حرف بیخود و بی سند نمیزند.
منبع: خبرگزاری مهر