Web Analytics Made Easy - Statcounter

به گزارش خبرگزاری مهر به نقل از روابط عمومی موزه سینما، فاطمه معتمدآریا با تبریک سال ۱۴۰۰ گفت: امیدوارم سال جدید برای همه اتفاق‌های خوبی بیافتد، همراه با سلامتی، آرامش و صلح برای همه مردم و به دور از بیماری‌ها باشد و سینمای ایران مانند سال‌های گذشته سینمای پرفروغی شود.

وی با بیان اینکه کودکی درخشانی با پدر و مادر استثنایی داشته است، افزود: از ۱۳ سالگی به سمت تئاتر رفتم اما از ۹ سالگی از صبح تا ظهر به تشویق مادرم در کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان بودم و آموزش می‌دیدم.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

معتمدآریا درباره اولین حضورش در عرصه بازیگری نیز توضیح داد: یادم می‌آید تیرماه سال ۱۳۵۴ تصمیم گرفتم بازیگر شوم همان اندازه جدیت داشتم و برایم مهم بود که امروز حرفه‌ام برایم مهم و جدی است.

وی با اشاره به حضور مستمرش در کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان خاطرنشان کرد: در آن دوره با زنده یاد علیرضا توپچیان، فرشته صدرعرفایی، ایرج طهماسب، حمید جبلی، محمدعلی طالبی، حسن حسندوست، همایون اسعدیان هم دوره بودیم اما دوره‌های قبل تر از ما افرادی از کانون برخاستند که امروز جزء اسطوره‌های فرهنگی جامعه هستند. همچون زنده یاد عباس کیارستمی، علی اکبر صادقی، فرشید مثقالی، بهرام بیضایی، امیر نادری، ناصر تقوایی.

وی با بیان اینکه در سال ۱۳۶۰ ازدواج کرده است، بیان داشت: یادم می‌آید شب عروسی‌ام سر تمرین «یک جفت کفش برای زهرا» بودم و خجالت می‌کشیدم به کارگردان بگویم می‌خواهم عروسی کنم. سر تمرین به آقای شاه محمدلو گفتم می‌شود امروز زودتر بروم، از من سوال کرد چرا و من گفتم می‌خواهم ازدواج کنم و ایشان گفت همین الان تعطیل می‌کنیم و همه باهم می‌آییم عروسی که جمعه تعطیل بود و من از شنبه دوباره برگشتم سرکار.

«ناصرالدین شاه آکتور سینما» یکی مهمترین آثار سینمای ایران

وی در ادامه خاطرنشان کرد: تنها وقفه کاری‌ام دوران کرونا بوده است، حتی زمانی که بچه‌ام به دنیا آمد شب قبلش سرکار بودم که ۱۰ روز استراحت کردم و دوباره برگشتم.

معتمدآریا با بیان اینکه با فیلم «شهر موش‌ها» وارد سینما شده است اما اولین بازی‌اش در فیلم «جدال» بوده است، گفت: در «شهر موش‌ها» صدا پیشه نارنجی و خواهر عینکی بودم و این فیلم بازخورد خوبی داشت و بسیار موفق بود زیرا آدم‌های باتجربه‌ای در این فیلم حضور داشتند.

وی درباره فیلم «ناصرالدین شاه آکتور سینما» نیز توضیح داد: یکی از مهمترین فیلم‌های تاریخ سینمای ما «ناصرالدین شاه آکتور سینما» است زیرا مروری است از همه اتفاقاتی که در ۱۰۰ سال در سینمای ما افتاده است. خودم بسیاری از صحنه‌های فیلم را می‌دیدم شگفت زده می‌شدم زیرا چیزی در حدود ۲ ساعت گریم این نقش طول می‌کشید و فیلمبرداری شروع می‌شد تا من گریمم تمام شود و برای قسمت‌های مربوط به خودم جلوی دوربین می‌رفتم. یادم می‌آید زمانی که در حال گریم بودم از صدای زنده‌یاد عزت‌الله انتظامی و هیجان آقای مخملباف به حیاط کاخ گلستان می‌آمدم تا ببینم چه کاری انجام می‌دهند. هرچه زمان از ساختن این فیلم می‌گذرد تازه نقش و نگارهای آن مشخص‌تر می‌شود.

وی درباره ایفای نقش «دختر لر» نیز گفت: «دختر لر» فیلم محبوب پدرم بود و این فیلم را در سینما دیده بود و دیالوگ‌هایش را می‌دانست و درباره این فیلم با ما خیلی صحبت کرده بود به همین دلیل وقتی به من گفتند می‌خواهیم این نقش را بازسازی کنی برای من مانند یک هدیه الهی بود.

معتمدآریا ادامه داد: فیلم «مسافران» را تازه تمام کرده بودم که بلافاصله «دختر لر» را بازی کردم. هر ۲ فیلم در جشنواره فیلم فجر شرکت کرده بود. یادم می‌آید به من گفته بودند برای فیلم «مسافران» جایزه گرفتم در حالی که انتظار داشتم برای فیلم «ناصرالدین شاه» جایزه بگیرم.

وی خاطرنشان کرد: در آن سال‌ها فقط ۲ استاد وجود داشت زنده یاد حمید سمندریان در تئاتر و بهرام بیضایی در سینما. وقتی بهرام بیضایی می‌خواست فیلم «مسافران» را بسازد طبیعی بود که همه بازیگران سینمای ایران دوست داشتند با وی کار کنند.

پیشنهاد بازی در «مادر» را رد کردم

معتمدآریا درباره فیلم «یکبار برای همیشه» و همکاری‌اش با سیروس الوند نیز گفت: چیزی در حدود یک ماه هر روز سیروس الوند فیلمنامه می‌نوشت و به من و زنده یاد خسرو شکیبایی می‌داد تمرین می‌کردیم و روز بعد سه صفحه و روز بعدش ۱۰ صفحه برای تمرین می‌آورد. اینقدر در نوشتن بخشنده بود و عالی می‌نوشتند که ما نمی‌دانستیم بین این ۱۰ صفحه کدام بهتر است. خیلی مطالب زیبا و دیالوگ‌های بی نظیر داشت که نتیجه آن شد فیلم «یکبار برای همیشه». زنده‌یاد خسرو شکیبایی موجود دوست داشتنی و عاشق بازیگری که موجب شده بود ترکیب خوبی با فیلمبرداری آقای صبا داشته باشیم و من برای این فیلم سیمرغ گرفتم.

محمود کلاری، حمید جبلی، اکبر عبدی، عزیز ساعتی به من زنگ زدند و گفتند آخه این چه حرفی بود که زدی؛ علی حاتمی فیلمنامه ندارد، می‌نویسد و صحنه به صحنه سناریو را درست می‌کند و من هم گفتم تا فیلمنامه نباشد کار نمی‌کنم و این تنها افسوسی است که در سینما دارم وی با اشاره به علاقه کودکان به «کلاه قرمزی» افزود: «کلاه قرمزی» نسل به نسل می‌چرخد و ریتم و آوازهای عروسک‌ها در جذاب شدن «کلاه قرمزی» بسیار تاثیر داشت تا آنجا که حتی کودکان امروز هم این فیلم را دوست دارند.

معتمدآریا با اشاره به همکاری‌اش با رخشان بنی اعتماد در فیلم‌های «گیلانه» و «روسری آبی» گفت: ویژگی مهم رخشان بنی اعتماد این است که قبل از اینکه فیلمی را بسازد اغلب مستند آن‌را می‌سازد. تا حالا نشنیده‌ام که رخشان بنی اعتماد فیلمنامه‌ای را ۶ ماهه نوشته باشد؛ ۲ سال درباره موضوع تحقیق می‌کند که درباره فیلم‌های «گیلانه» و «روسری آبی» نیز به همین شکل بود. در فیلم «گیلانه» که به تبعات جنگ پرداخته شده است من نقشی ۴۰ سال بزرگ‌تر از خودم داشتم.

وی در پاسخ به سوال مسعود نجفی مبنی بر اینکه فیلمی بوده که ایفای نقش کرده باشد و بعد از حضورش پشیمان شده باشد؟ پاسخ داد: خیر اما از یک کار که انجام ندادم، پشیمان هستم. در فیلم «مادر» زنده یاد علی حاتمی نقشی که اکرم محمدی بازی می‌کرد را به من پیشنهاد داده بود که نقش لطیف و قشنگی بود. برای این فیلم یک بچگی و غدی بدی کردم زمانی که به دفتر زنده یاد علی حاتمی رفتم وی برایم در مورد نقش توضیح داد و من گفتم حتماً کار می‌کنم اما زمانی که داشتم بلند می‌شدم گفتم می‌شود فیلمنامه را به من بدهید. آقای حاتمی در ابتدا سکوت کرد و گفت می‌گویم فیلمنامه را بهت بدهند آمدم بیرون و وی داشت نماز می‌خواند به آقای یکتاپناه گفتم می‌شود فیلمنامه را به من بدهید در همان موقع زنده یاد حاتمی پرده را کنار زد و گفت برایتان می‌فرستیم. شب که به خانه برگشتم محمود کلاری، حمید جبلی، اکبر عبدی، عزیز ساعتی به من زنگ زدند و گفتند آخه این چه حرفی بود که زدی؛ علی حاتمی فیلمنامه ندارد، می‌نویسد و صحنه به صحنه سناریو را درست می‌کند و من هم گفتم تا فیلمنامه نباشد کار نمی‌کنم و این تنها افسوسی است که در سینما دارم. البته قرار بود در فیلم «جهان پهلوان تختی» زنده یاد علی حاتمی نیز بازی کنم.

وی با اشاره به تجربه همکاری‌اش یا زنده یاد عباس کیارستمی در فیلم «شیرین» افزود: با وی یک بحث طولانی از زمان کانون داشتیم. همیشه به وی می‌گفتم باید با بازیگران حرفه‌ای کار کنید و وی می‌گفت به دلیل تصنعی که وجود دارد این کار را انجام نمی‌دهد.

با شکیبایی بده بستان داشتیم

وی درباره همکاری‌اش با سایر بازیگران در فیلم‌ها گفت: با همه بازیگران راحت بودم آنقدر که نمی‌توانم بگویم کدام یک از دیگری بهتر است. با زنده یاد خسرو شکیبایی در بازی‌ها بده بستان خوبی داشتیم. پرویز پرستویی بازیگر بی‌نظیری است زیرا برای هر نقشی که برعهده دارد انرژی زیادی می‌گذارد. آقایان جبلی، طهماسب، زنده یاد انتظامی همه عالی هستند.

معتمدآریا در پاسخ به این پرسش که چه توصیه‌ای برای جوانان علاقمند به بازیگری دارد؟ پاسخ داد: اولین چیزی که می‌گویم اینکه ابتدا درس بازیگری را بخوانند زیرا هرچه دانش‌شان را بیشتر کنند متوجه می‌شوند علاقه‌شان در این حرفه چقدر است کلاس‌های بازیگری بروند، آموزش ببینند و اگر بتوانند سختی این کار را تحمل کنند می‌توانند ادامه دهند.

وی افزود: نسل جدید برای من مثل یک گوهر با ارزش است به شرط اینکه بتوانیم باهم هماهنگ شویم.

معتمدآریا در پایان بیان داشت: امیدوارم سینما چرخه‌اش را خودش بچرخاند بدون اینکه بخواهند بار اضافه‌ای بر دوشش بیاندازند. من هر کاری از دستم برمی‌آمده برای حرفه‌ام انجام دادم و هنوز هم ادامه دارد.

این گفتگو بیش از ۳ ساعت به طول انجامید که بخش اصلی آن جهت ثبت در تاریخ در موزه سینمای ایران آرشیو می‌شود.

موزه سینمای ایران به عنوان مجموعه‌ای فرهنگی و تاریخی که روایتگر سیر تاریخ و تحولات سینمای ایران است خود را موظف می‌داند نظرات و دیدگاه‌های سینماگران باتجربه و پیشکسوت را جمع‌آوری کرده تا نسل‌های آینده با نگاه و مسیر زندگی و نحوه خلق و شکل‌گیری آثار هنرمندان و صاحب نظران هنر سینما آشنا شوند. انتشار این مطالب به معنای تایید و یا رد نظر اشخاص نیست و صرفاً جنبه پژوهشی و ضبط تاریخ شفاهی داشته و هدف پرداختن به سرگذشت و تاریخ سینمای ایران است.

کد خبر 5174203 نیوشا روزبان

منبع: مهر

کلیدواژه: فاطمه معتمد آریا موزه سینما علی حاتمی نوروز ۱۴۰۰ موسیقی ایرانی فیلم سینمایی تئاتر ایران موسیقی پاپ تک آهنگ فیلم کوتاه سریال گاندو هنرهای تجسمی سینمای مستند نوروز مهران مدیری برنامه تلویزیونی حوزه هنری ناصرالدین شاه سینمای ایران زنده یاد علی یادم می آید همکاری اش علی حاتمی فیلم ها

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.mehrnews.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «مهر» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۱۳۷۹۶۱۴ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

اولین هنرپیشه زن سینما و یک سرگذشت تلخ پرتکرار

دهم اردیبهشت‌ماه سالروز درگذشت بازیگری است که نه تنها به عنوان نخستین هنرپیشه زن ایرانی شناخته می‌شود بلکه از منظری دیگر او را اولین قربانی در ناتوانیِ بومی کردنِ تفکر مدرن در سینمای ایران می‌دانند.

به گزارش ایسنا، نام صدیقه‌ (روح‌انگیز) سامی‌نژاد که متولد سال ۱۲۹۵ بود، با بازی در نقش «گلنار» در فیلم «دختر لُر» برای همیشه در تاریخ سینمای ایران باقی مانده است. «دختر لر» نخستین اثر ناطق سینمای ایران است و در سال ۱۳۱۲ توسط خان‌بهادر اردشیر ایرانی و عبدالحسین سپنتا ساخته شد.

با پخش «دختر لر» در سینماها که با استقبال فراوانی هم روبرو شد، سامی‌نژاد به شهرت رسید اما بعد سرنوشت بسیار تلخی پیدا کرد.  

فریدون جیرانی سال ۱۳۸۹ در دورانی که پخش یک مصاحبه با فریماه فرجامی بعد از سال‌ها بی‌خبری و با تصاویری تکان‌دهنده از این ستاره سال‌های دور سینما واکنش‌های تندی را به دنبال داشت، در مطلبی بیان کرد:‌ «زندگی بازیگران در سینمای ایران تلخ است و این فقط مربوط به سال‌های پس از انقلاب نیست. از ابتدای ورود سینما به ایران این سرگذشت تلخ تکرار شده است. ۱۳ اردیبهشت سال ۱۳۷۶ یک روز صبح به دفتر مجله سینما زنگ زدند و گفتند روح‌انگیز سامی‌نژاد مُرده است. من تا آن روز فکر می‌کردم روح‌انگیز سامی‌نژاد باید سال‌ها پیش مرده باشد. به خانه خواهرش عالیه زند تبریزی زنگ زدم و دیدم خبر درست است. رفتم خانه عالیه زند تبریزی و فهمیدم سامی‌نژاد بعدازظهر چهارشنبه ۱۰ اردیبهشت ۷۶ در سن ۸۶ سالگی در تنهایی مرده و روز پنج‌شنبه ۱۱ اردیبهشت در قطعه ۳۴ ردیف ۴۴ شماره ۴۶ در جایی گمنامی خاک شده است. رختخواب سامی‌نژاد وسط خانه بود. تنها میراث این اولین بازیگر سینما یک کیسه نایلونی بود و داخل آن یک بسته سیگار، یک شناسنامه و بروشور تانشده «دختر لر».» 

این کارگردان سینما همچنین گفته بود: «من قبل از دیدن این میراث، تصویر سامی‌نژاد را در فیلم تهامی‌نژاد دیده بودم که گریه می‌کرد و دیگر هیچ. «ایران قادری» که یک روز سرشناس‌ترین بازیگر تماشاخانه تهران بود، چه شد؟ چگونه مُرد؟ چه کسی خبر داشت؟ و خیلی‌های دیگر. ریشه سرگذشت تلخ بازیگران در سینمای ایران را باید در جامعه‌ای جستجو کرد که نتوانسته است تفکر مدرن را بومی کند و در خودش حل نماید. متاسفانه اولین قربانیان این ناتوانی بازیگران زن سینما بودند.» 

عباس بهارلو - مورخ و پژوهشگر سینما - در سال ۱۳۸۱ مطلبی درباره این بازیگر نوشته بود که در بخش‌هایی از آن آمده است: «وقتی‌ در سال‌ ۱۳۱۲ فیلمِ‌ «دختر لر» ساخته مشترک‌ خان‌بهادر اردشیر ایرانی‌ و عبدالحسین ‌سپنتا، که‌ صدیقه‌ سامی‌نژاد در آن‌ نقش‌ «گلنار» را بازی‌ می‌کرد، در تهران‌ نمایش‌ داده‌ شد، در میان‌ مردمی‌ که‌ برای‌ بار نخست‌ سیمای‌ یک‌ زن‌ ایرانی‌ را بر پرده سینما دیده‌ بودند واکنش‌های‌ ناگواری برانگیخت، که‌ به‌درستی‌ روشن‌ نیست‌ ــ و احتمالاً هیچ‌گاه‌ نیز معلوم‌ نخواهد شد ــ که‌ آیا خانم‌ صدیقه‌ سامی‌نژاد تصوری‌ از آن‌ واکنش‌ها در ذهن‌ داشته‌ است‌ یا خیر، و آیا اگر می‌داشت‌ حاضر به‌ ایفای نقش در آن‌ فیلم‌ می‌شد؟»

گفته می‌شود که در آن مقطع آوانس‌ اوگانیانس‌ نیز کوشش‌هایی را در زمینه ساخت فیلم انجام می‌داد و در این‌باره بهارلو ادامه داده است: «به‌موازات‌ فعالیت‌های‌ سخت‌کوشانه اوگانیانس در ایران، عبدالحسین‌ سپنتا و خان‌بهادر اردشیر ایرانی‌ نیز برای‌ ساختن‌ نخستین‌ فیلم‌ مشترک‌ در هندوستان‌ در جست‌وجوی‌ بازیگر زنی‌ بودند که زبان‌ فارسی‌ بداند و نقش‌ «گلنار» را در فیلم‌ «دختر لر» بازی‌ کند. تا قبل‌ از دوره پهلوی‌ِ اول‌ بازی‌ زنانِ ‌مسلمان‌ در نمایش‌ها و تعزیه‌ها ممنوع‌ بود و بازیگران‌ زنی‌ که‌ در این‌ سال‌ها در فیلم‌های‌ اوگانیانس‌ و مرادی‌ ایفای‌ نقش‌ می‌کردند مانند مادام‌ سیرانوش، لیدا ماطاوسیان، ژاسمین‌ ژوزف، زما اوگانیانس‌ و آسیا قسطانیان‌ (کوستانیان) از بانوان‌ ارمنی‌ بودند که‌ اکثر آن‌ها از صحنه تئاتر به ‌سینما آمده‌ بودند، به‌همین‌ دلیل‌ موانع‌ کم‌تری‌ بر سرِ راه‌ خود داشتند.

سپنتا موفق‌ شد صدیقه‌ (روح‌انگیز) سامی‌نژاد، همسر یکی‌ از کارکنان‌ کمپانی‌ امپریال فیلم‌ بمبئی، را که‌ از سیزده‌ سالگی‌ از کرمان‌ به هندوستان‌ رفته‌ بود مجاب‌ کند و با این‌ توضیح‌ که نام‌ او به‌عنوان‌ نخستین‌ بازیگر زن‌ در تاریخ ‌سینمای‌ ایران‌ ثبت‌ خواهد شد ــ که‌ شد ــ موافقت‌ او و شوهرش، دماوندی، را برای‌ بازی‌ در فیلمش‌ جلب‌ کند. بدین‌ ترتیب‌ گروه‌ هندی‌ ـ ایرانی‌ عبدالحسین‌ سپنتا و اردشیر ایرانی‌ کار خود را در هندوستان‌ آغاز کرد.

«دختر لر» نخستین‌ بار در سی‌ام‌ آبان‌ ۱۳۱۲ در دو سینمای‌ مایاک‌ (دیده‌بان) و سپه‌ بر پرده‌ آمد، و نمایش‌ آن، سال‌ بعد از دوم‌ مردادماه‌ ۱۳۱۳ در سینما مایاک‌ تکرار شد، و پس‌ از یک‌ ماه‌ از چهارم ‌آذر نمایش‌ آن‌ در سینما سپه‌ به‌ مدت‌ پنجاه‌ روز ادامه‌ یافت. سپس‌ با یک‌ دو هفته‌ وقفه‌ در همین‌سینما از نو بر پرده‌ رفت. استقبال‌ از فیلم‌ بسیار پُرشور بود و حتی‌ «مادر بزرگ‌های‌ خیلی‌ پیر» هم‌ رفتند تا سرگذشت‌ «دختر لر» را به‌چشم‌ ببینند.»

 ایفای‌ نقش‌ گلنار در «دختر لر» موجب‌ شد که‌ صدیقه‌ سامی‌نژاد چنان انگشت‌نما و زبانزد خاص‌ و عام‌ شود که هم با دشنام روبرو شد و هم با تشویق برخی مردم در شهرهای مختلف.»

سامی‌نژاد در سال‌ ۱۳۴۹ یعنی ۳۷ سال‌ پس‌ از نمایش‌ «دختر لر»، در مستندی از محمد تهامی‌نژاد با نام‌ «سینمای‌ ایران‌ از مشروطیت‌ تا سپنتا» حضور یافت‌ و به‌ روایت‌ زندگی‌ دشوار و پر از رنج خود پرداخت.

از تهامی‌نژاد نقل‌ شده است‌: «اغلب‌ به‌طور کنترل‌نشده‌ای‌ می‌خندید و در حالی‌که‌ اشک‌ در چشمانش‌ حلقه‌ زده‌ بود به‌ من‌ گفت‌ که‌ هنگام‌ اقامت‌ در هند ایرانی‌های‌ متعصب‌ او را مورد ضرب‌وشتم‌ قرارمی‌دادند و حتی‌ بطری‌ به‌طرفش‌ پرتاب ‌می‌کردند. به‌طوری‌که‌ همواره‌ مجبور بود همراه ‌با محافظ‌ از استودیو امپریال‌ فیلم‌ خارج‌ شود.»

درباره این چهره مستند دیگری با نام «روح‌انگیز سامی‌نژاد» به کارگردانی مجید فدایی نیز ساخته شده که در ارتباط با زندگی نخستین بازیگر زن سینمای ایران و ایفاگر نقش «دختر لر» است،

سامی‌نژاد در حالی در 80 سالگی از دنیا رفت که خاطرات زیادی از دورانی که «دختر لر» ساخته شد و حواشی پیرامون آن بازگو نشد. فریدون جیرانی که مطالعات زیادی درباره تاریخ سینما دارد، با بیان اینکه چنین اتفاقی فقط مختص نخستین بازیگران سینما نبوده، در مصاحبه‌ای با ایسنا گفته بود:‌ «بسیاری از بازیگران سینما، حرف و تاریخ سینما را با خود به زیر خاک بردند. من بارها به آن‌ها گفته بودم که اجازه بدهید این اطلاعات به نسل‌های دیگر انتقال داده شود، اما بسیاری از آن‌ها به این موضوع توجه نکردند.» 

او گفته است: «قدیمی‌های معروف، بریده‌اند و سعی می‌کنند که صحبت نکنند، چون معتقدند سال‌ها به آن‌ها بی‌لطفی شده است و دل پرگلایه‌ای دارند. مثل ناصر ملک مطیعی که من یک بار از او دعوت کردم تا به خانه سینما بیاید و درباره «چهارراه حوادث» (فیلمی به کارگردانی ساموئل خاچیکیان) صحبت کند و هرچه اصرار کردم موافقت نکرد.  فردین هم دق کرد، در حالی که می‌توانست بازی کند. در یکی از برنامه‌های تلویزیونی هفت، بعد از سال‌ها آقای افخمی گفت که اگر به تاریخ سینما مراجعه کنید می‌بینید که بعد از فیلم «گنج قارون» تعداد سینماهای تهران افزایش پیدا کرده است بنابراین نمی‌توان نقش فردین را در تاریخ سینمای ایران انکار کرد اما سال‌ها تلاش شد که این نقش را انکار و حذف کنیم اما نتوانستیم. برای همین بعد از فوت او تشییع جنازه باشکوهی شکل گرفت. او می‌توانست بازی کند، چرا بازی نکرد؟ اگر بازی می‌کرد چه اتفاقی می‌افتاد؟ در سینمای سی سال اخیر که علی بی‌غمی وجود نداشت، می توانست نقش یک پدر را بازی بکند.»

انتهای پیام

دیگر خبرها

  • ساعت پخش زنده بازی ذوب آهن و نساجی مازندران‌ + پخش آنلاین
  • ساعت پخش زنده بازی مس رفسنجان وگل گهر سیرجان‌ + پخش آنلاین
  • ساعت پخش زنده بازی مس رفسنجان وگل گهرسیرجان‌ + پخش آنلاین
  • بازیگر قدیمی سینما به کما رفت
  • ساعت پخش زنده بازی هوادار و صنعت نفت آبادان‌ + پخش آنلاین
  • بازیگر قدیمی سینما به کما رفت/ عکس
  • سرگذشت غم‌انگیز نخستین زن بازیگر سینمای ایران
  • به یاد آتیلا پسیانی و لحظه‌های ماندگارش در سینما | از هنرمندی در آثار بهرام بیضایی تا حاتمی‌کیا و بهروز افخمی |‌ ببینید
  • اولین هنرپیشه زن سینما و یک سرگذشت تلخ پرتکرار
  • گواردیولا: زجر کشیدیم تا فارست را بردیم