Web Analytics Made Easy - Statcounter

به گزارش گروه حماسه و مقاومت خبرگزاری فارس، هشت سال دفاع مقدس با همه سختی‌ها و دشواری‌های متأثر از آن، یک موقعیت خاص دیگر هم داشت. فضای مطایبه، شوخی و طنز، نتیجه دورهمی‌ها در فضای جبهه بود که بعضی رزمنده‌ها برای دادن روحیه و القای شادی از آن بهره ‌‌بردند. پس لبخند بزن رزمنده! 

بیخود وقت خدا را نگیر

وقت و بی‌رفت مشغول نماز و دعا و راز و نیاز بود.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

شلوار زانو انداخته و پیشانی پینه بسته‌اش هر شک و شبهه‌ای را برطرف می‌کرد. وقتی بچه‌ها کار ش داشتند و نبود. خوب می‌دانستند که الان کجاست و دارد چه می‌کند؛ این بود که صاف می‌ر‌فتند سر وقتش. بعد از نماز جماعت و کلی عزاداری و سینه‌زنی وقتی بچه‌ها دسته دسته به سنگرهای خودشان می‌رفتند، او طبق معمول همچنان غرق در نماز، دعا و ذکر بود.

بچه‌ها که این وضع را می‌دیدند، دلشان طاقت نمی‌آورد و هر کس چیزی می‌گفت. یکی می‌گفت: بلند شو برو بیخود وقت خدا را نگیر، بذار به کارش برسه و دیگری اضافه می‌کرد: اگه تو کار نداری، او که کار داره و از این قماش حرف‌ها که او هم البته گوشش بدهکار آن‌ها نبود و کار خودش را می‌کرد.

وضو می‌گیری یا من را غسل می‌دهی

از جمله بچه‌هایی بود که وقتی وضو می‌گرفت از شست پا تا فرق سرش را غرق آب می‌کرد. ای کاش فقط خودش را خیس می‌کرد، اما تا چهار نفر این طرف و آن طرف خودش را هم بی‌نصیب نمی‌گذاشت. صدای شالاپ و شلوپ کردن دست و رو شستنش را هم دیگر نگو و نپرس. برای بچه‌هایی که می‌شناختنش این وضع دیگر عادی شده بود؛ شاید روی رودربایستی که با او داشتند چیزی نمی‌گفتند. اما بچه‌های سرزبان‌دارتر، وسواسی‌تر و ناآشناتر بعضاً بر می‌گشتند، می‌گفتند: وضو می‌گیری یا ما را غسل می‌دی؟ و او در جواب می‌گفت: مگه شما احتیاج به آب دارین که شما را غسل بدم؟ بنده خدا می‌گذاشت می‌رفت و از ترس، پی حرف را دیگر نمی‌گرفت.

عرش رفتی مواظب ضدهوایی‌هایش باش

رو به قبله که قرار می‌گرفت، مثل اینکه روی باند پرواز نشسته و با گفتن تکبیر، دیگر هیچ کس شک نداشت که از روی زمین بلند شده، خصوصاً در قنوت که مثل ابر بهار گریه می‌کرد. مثل بچه‌های پدر، مادر از دست داده. راستی راستی آدم حس می‌کرد که از آن نمازهاست که دو رکعتش را خیلی‌ها نمی‌توانند بجا بیاورند. نمازش که تمام می‌شد محاصره‌اش می‌کردیم. یکی از بچه‌ها می‌گفت: عرش رفتی مواظب ضد هوایی‌هایش باش. دیگری می‌گفت: اینقدر می‌ری بالا یه دفعه پرت نشی پایین بیفتی رو سر ما. و او لام تا کام چیزی نمی‌گفت و گاهی که ما دست بردار نبودیم، فقط لبخندی می‌زد و بلند می‌شد و می‌رفت سراغ بقیه کارها.

الغیبة اشد من الکارهای بد بد

مراسم صبحگاهی بود. روحانی گردان راجع به واجبات و محرمات صحبت می‌کرد. با بچه‌ها خیلی صمیمی بود. برای همین هم در کلاس درس یا مراسم، او متکلم وحده نبود. مثل معلم و کلاس‌های اول و دوم دبستان غالباً مطلب را ناتمام می‌گذاشت و بچه‌ها آن را خودشان تمام می‌کردند. مثلاً وقتی می‌خواست عبارت «الغیبة اشد من الزنا» را قرائت کند. می‌گفت: دوستان می‌دانند که الغیبة اشد ... ؟ بعد بچه‌ها همه با هم با صدای بلند می‌گفتند: من الکارهای بد بد.

برادرا رازی‌اند

فرمانده گردان خوب دوستان را توجیه کرد؛ همه آن‌ها آماده عزیمت بودند. برای اینکه هر جه با نشاط‌تر دست به کار شوند و اطمینان حاصل کند که بچه‌ها از طرح مسأله راضی هستند، رو به آن‌ها کرد و گفت: برادران إن‌شاءالله که همه رازی‌اند؟ و آن‌ها که معنی رضایت را از رازی‌ بودن فهمیدند، جواب دادند: ب....له و او اضافه می‌کرد: اگر رازی بودید که بوی الکل می‌دادید یا کاشف الکل بودید!

منبع: فرهنگ جبهه نوشته سیدمهدی فهیمی

انتهای پیام/

منبع: فارس

کلیدواژه: فرهنگ جبهه دفاع مقدس بچه ها

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.farsnews.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «فارس» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۱۴۰۴۲۰۱ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

پشت پرده اسلام آوردن سرمربی پرتغالی سپاهان | پای ازدواج با بازیگر ایرانی در میان است | رازی که پیراهن خانم بازیگر فاش کرد (عکس)

به گزارش همشهری آنلاین ، بر اساس قوانین دین اسلام ازدواج غیر مسلمانان با مسلمانان منع شده و بر همین اساس به نظر می رسد ژوزه مورایس سرمربی سپاهان برای ازدواج با شیدا مقصودلو بازیگر جوان ایرانی به دین اسلام گرویده است.

این بازیگر ۲۸ ساله سینما و تلویزیون ایران پیش از این تصاویری از سفرهای خود به کشور پرتغال و حضور در استادیوم های ورزشی این کشور را منتشر کرده بود.

شیدا مقصودلو متولد ششم شهریور ماه سال ۱۳۷۶ در تهران است. او فارغ‌التحصیل رشته بازیگری از دانشگاه آزاد اسلامی بوده و بازیگر سینما، تئاتر و تلویزیون است.

شیدا مقصودلو فعالیت حرفه‌ای خود را از سال ۱۳۹۵ با بازی در فیلم سینمایی «قهرمان» آغاز کرد. او همچنین در نمایش‌های «چند تکه لغزان»، «لوله»، «آرش»، «تورنج» و «نشانی» نیز نقش‌هایی را ایفا کرده است.

کد خبر 847406 برچسب‌ها ویژه ورزشی لیگ برتر فوتبال ایران باشگاه سپاهان

دیگر خبرها

  • برگزاری آیین نقد کتاب لبخند آفتابی
  • آغاز پیگیری‌ها برای راه اندازی رشته گردشگری و میراث فرهنگی در دانشگاه رازی
  • عرضه ۳ اثر از سوره مهر یزد در نمایشگاه کتاب
  • نابسامانی جمع آوری زباله در منطقه مسکونی مهر رازی کرمانشاه
  • لبخند ساختگی ما را شادتر می‌کند؟
  • ۳ نمایشنامه جدید در نمایشگاه کتاب
  • دومین اجلاس بین المللی ایران و‌ آفریقا؛ بستری برای افزایش صادرات موسسه رازی
  • انتشار ۳ نمایشنامه
  • پشت پرده اسلام آوردن سرمربی پرتغالی سپاهان | پای ازدواج با بازیگر ایرانی در میان است | رازی که پیراهن خانم بازیگر فاش کرد (عکس)
  • تغییر خشم به لبخند در یادگارامام (ره)