داغ «گوانتانامو» از بوش تا اوباما/ روایت سینمایی از یک جنایت
تاریخ انتشار: ۶ فروردین ۱۴۰۰ | کد خبر: ۳۱۴۰۵۶۶۹
خبرگزاری مهر- گروه هنر- سیدسعید هاشمزاده: مک دانلد حالا سه دهه است که به صورت حرفهای فیلم میسازد. از مستندهای برنده اسکار تا درامهای معمایی و زندگی نامهای. «موریتانیایی» شاید اسمی گمراه کننده باشد اما حتماً ارزش دیدن را دارد.
زیرا تداوم پیچیدگیهای ساختاری مک دانلد است که زندگینامه شخصیت محوری خود را به خوبی پرداخت میکند و در عین حال تاریخ میگوید.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
فیلم از تمامی این مناظر قابل بحث و مهم است؛ حداقل جزو مهمترینهای امسال.
تحلیل و نقد
مک دانلد در «موریتانیایی» یک سه ضلعی در درام اثر میسازد. متهم، وکیل و دادستان؛ و سپس ماجرا را به جریان در میآورد. ما در مقام یک ناظر در میان این سه ضلع درام در رفت و آمد قرار میگیریم.
این سه نیز هر کدام وظایفی بر عهده دارند. متهم باید خود را برهاند، دادستان و وکیل نیز باید وظیفه قانونی خود را انجام دهند. اما این یک پرونده جنایی شهری نیست بلکه مربوط به یک ترور تاریخی است. تروری عظیم در نیویورک. بنابر این پرونده ابعاد کشوری و جهانی مییابد. همانطور که جغرافیای اثر نیز در سه کشور پرسه میزند. به گذشته و حال رفت و بر گشت میکند و مک دانلد به خوبی میداند که باید ابعاد قابل اعتنایی از اطلاعات را بدون پیش فرض در برابر مخاطب قرار دهد.
دانلد به هیچ وجه اطلاعات در برابر واقعه یازده سپتامبر را در ذهن مخاطب به عنوان اطلاعات دانسته در نظر نمیگیرد. او همه چیز را کامل باز و بررسی میکند. اطلاعات را در فواصل مختلف اثر درباره «محمدو صلاحی» در اختیار قرار میدهد و حقیقت درباره او را در یک سوم پایانی اثر جاگذاری و ارائه میکند و فضایی برای تغییر و تحول شخصیتهای وکیل و دادستان را میدهد.
فیلم با پرداختی دقیق در درام، اما طولانی است و کارگردانی چند دست و چند وجهی دارد. فیلم گاه همچون آثار درجه دوم آمریکایی میخواهد خودنمایی بصری و بدون لزوم با حرکات دوربین کند و در بخشهای گوناگون نیز همچون ملودرامی خانوادگی فضاسازی میکند. به هرحال فضاسازی چند دست مک دانلد یکی از جلوههایی ست که فیلم را از انسجام بصری دور میکند. طولانی بودن اثر نیز همانطور که گفته شد در اثر پرداخت و آشنایی با سه شخصیت و نیز اطلاعات کاملی است که فیلم میخواهد بیان کند.
جنبههای سیاسی اثر نیز البته نباید فراموش شوند. جدا از مسئله عدالت و برقراری عدالت خواهی در آمریکا و اینکه هر زندانی حق دارد تا مشاورهای داشته باشد و یک زن میتواند وکیل یک زندانی گوانتانامویی باشد، نباید از یازده سپتامبر و اشاره به بوش و اوباما گذر کرد.
دو سکانس مهم با یک کادر در دو زمان گوناگون اما در مکان راهروهای دادگاههای فدرال آمریکا. سکانس نخست عکس بوش و رامزفلد را بر دیوار نشان میدهد و سکانس دوم با گذر زمان، عکس اوباما و معاونش بایدن را؛ و مهم این است که با تغییر ریاست جمهوری و زمان هیچ اتفاقی نیفتاده است. زندانی در زندان است و گوانتانامو بر پاست.
در این میان پایان فیلم نیز اشاره ایست به علاقه مک دانلد به مستند. تصویر رهایی بخش و مستند از سوژه اصلی که امید را زنده میکند.
بهترین سکانس
بی شک سکانس دادگاه و ارتباط مستقیم دادگاهی در آمریکا با گوانتانامو میتواند بهترین سکانس اثر باشد. جایی که محمدو صلاحی باورش نمیشود که در ارتباطی مستقیم باجایی خارج از زندان مخوفش است. میزانسنی درست. سخنرانی درخشان و زمانی اندازه.
چرا خوب… چرا بد...
موریتانیایی بی اشکال نیست، خارقالعاده هم نیست اما فیلم استانداردی است که برای مخاطبش احترام قائل است. تلاشهایی که در فیلم برای پرداخت به تاریخ و عدالت خواهی شده است تاثیرگذار و ارزنده است و مهمتر اینکه آمریکا در این فیلم همچنان خودش را نقد میکند. نقد یکی از اساسیترین بن مایههای پیشرفت است و چه چیزی بهتر از فراگیری یک نقد درست. چقدر خوب که نقد را بیاموزیم.
کد خبر 5176094منبع: مهر
کلیدواژه: فیلم بازی در نوروز 1400 سعید هاشم زاده گوانتانامو فیلم بازی در نوروز 1400 فیلم سینمایی تئاتر ایران موسیقی نواحی نوروز ۱۴۰۰ موسیقی ایرانی فیلم اقتباسی نماهنگ سعید هاشم زاده نوروز اداره کل هنرهای نمایشی موزه سینما روز ملی هنرهای نمایشی پهنه فرهنگ و هنر رودکی
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.mehrnews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «مهر» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۱۴۰۵۶۶۹ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
حمله به نونخ و آقاخانی: برای اینستاگرام سریال ساخته بودید؟
فصل پنجم سریال «نون خ» نشان داد دنبالهسازی سریالهای تلویزیونی دیگر رونق گذشته را ندارد، نمونهاش سری جدید «نون خ»! به همین بهانه روزنامه فرهیختگان در یادداشتی به نقد سریال سعید آقاخانی پرداخته است و این مجموعه تلویزیونی را ناموفق خواند.
در بخشی از این یادداشت میخوانیم:
* نون خ در فصل پنجم خود وامدار دو چیز است. یکی خاطرات خوش طرفدارانش از فصلهای قبلی، مثل قصه عشق سلمان و شیرین و امتیاز دیگرش کاراکترهایی هستند که لحن و قواره شان برای گفتن یک داستان جذاب تثبیت شده است. این امتیازهای ویژه برای یک سریال، اگرچه مزیت است، اما از طرف دیگر انتظارات را هم بیشتر میکرد. این انتظار به حقی از طرفداران این سریال بود که اگر سازندگان نون خ، ایده قابل توجه و پیشبرندهای نسبت به قبل ندارند، بهتر که اصلا سراغ قصهبافی و بیهودهگویی نروند.
* اما یکی از اشکالاتی که سریال نون خ در پنجمین گامش داشت، به همین نقطه برمیگشت. ایده اولیه اگرچه سروشکلی گرفته بود تا در چهارچوب اهداف سازمانی صداوسیما قرار بگیرد، اما آنچنان که باید نمیتوانست مخاطب را با خودش همراه کند. ایدهای که برای یک سریال ۲۵ قسمتی، موتور محرک پیشبرندهای نبود و برای همین نمیتوانست قوای واحدی برای انسجامبخشی به کاراکترها و خردهروایتها شکل دهد.
* کارگردانی سکانسهای جادهای و داخل مینیبوس کار سادهای نیست و نویسنده و کارگردان سریال با گنجاندن و خلق لحظات کمیک تلاش کردند تا این بخشها خستهکننده و کسالتبار نشود، برای این کار ترفندهایی هم به کار بردند، اما تکرار بیش از حدشان به خصوص در ۵ قسمت اول، ملالآور شده بود تا جایی که حس میشد آدمها و شوخیها درون هر قصه کش آمده است. با این حال فصل پنجم نون خ خرده اتفاقات و سکانس وایرالی برای فضای مجازی کم نداشت؛ سکانسهایی که اگر از دل قصه حذف میشدند به کلیت اثر آسیبی نمیزد.
tags # نون خ سایر اخبار (تصاویر) این گوسفند غولپیکر چینی از پورشه هم گرانتر است! قارچهای زامبیِ سریال آخرین بازمانده (The Last Of Us) واقعی هستند! (تصاویر) عجیب و باورنکردنی؛ اجساد در این شهر خود به خود مومیایی میشوند آخرین حسی که افراد در حال مرگ از دست میدهند، چه حسی است؟