Web Analytics Made Easy - Statcounter

خبرگزاری فارس ـ گروه تعلیم و تربیت: رهام، امیرعلی، امیرحسین، رامبد، علی، سینا، محمد، رهام، امیرحسین، برسام، علی‌اکبر، طاها، محمد طاها، سهیل، امیرحسین، فرهاد، محمدعلی، مهدی، امین، پارسا، محمدرضا، ارسلان، علیرضا، آرتین، آراز، علی، پارسا، دانیال... اسم بچه‌ها که می‌‌آید، صدایش به وضوح می‌لرزد، بغض می‌کند و نگاهش به دوردست‌ها خیره می‌شود.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

دلتنگی به سراغش می‌آید و غمی عجیب در وجودش رخنه می‌کند. خودش می‌گوید غم دوری از بچه‌هایش است!

یادآوری نام بچه‌ها باعث می‌شود نگاهش پر از شوق شود؛ این نگاه مهربان، نگاه خانم معلمی است که برای تدریس به بچه‌های با نیازهای ویژه از خیر تدریس در مدرسه عادی می‌گذرد و در این مسیر، سختی‌هایی را به جان می‌خرد.

این خانم معلم، نه تنها مادر دو پسر دانشجو است بلکه مادر تمام بچه‌های کلاسش است؛ او مسیر پر فراز و نشیبی را طی کرده است تا به این بچه‌ها رسیده است؛ بچه‌هایی که در ظاهر با معلولیت جسمی ـ حرکتی زندگی می‌کنند اما پُر از استعداد و محبت هستند.

داستان تغییر مسیر تدریس خاله مریم از مدرسه عادی به مدرسه دانش‌آموزان استثنایی، ماجرای شیرین و پر احساس خانم معلمی است که احساس کرد می‌تواند مسیر خدمتش را فراتر از دانش‌آموزانی ببرد که چهار ستون بدنشان سالم است و می‌توانند با آرامش روی نیمکت کلاس درس بنشینند و به درس معلمشان گوش دهند.

* آغاز عشق معلمی با روزهای حق‌التدریسی

مریم حسام الدینی بوکانی، کارشناسی ارشد کودکان استثنایی دارد و سابقه تدریسش از 18 سال می‌گذرد؛ اما این فقط ظاهر ماجراست؛ فعالیتش را از سال 82 به عشق معلمی به عنوان حق‌التدریس آزاد در منطقه 3 تهران آغاز کرد؛ آن زمان، آمورش ابتدایی خوانده بود و معلم دوره دبستان شد.

«در یک خانواده فرهنگی پرورش یافتم. پدرم هم فرهنگی بود و خون معلمی درون رگ‌هایم بود. از همان بچگی شوق تدریس داشتم و همین شد که وقتی مدرک دانشگاهی‌ام را گرفتم به عنوان معلم حق‌التدریس، کارم را در دبستان پسرانه شروع کردم.

روزهای شیرین و خوبی بود. روزهایی که می‌توانستم به بچه‌های، درس زندگی بدهم و آنها را با دنیای جدیدی آشنا کنم. بچه‌ها هم منو دوست داشتند و حس بسیار دلنشینی بود».

* دانش‌آموزی که مسیر زندگی خانم معلم را تغییر داد

اینجای ماجرای تدریس خانم حسام‌الدینی، اتفاقی است که زندگی‌اش را تغییر داد و او تازه متوجه شد که علاقه واقعی‌اش چیز دیگری است و این شد که فرمان زندگی را چرخاند.

«چند سالی بود که تدریس می‌کردم که یکسال در کلاس درسی که 32 شاگرد کلاس سومی داشتم، یکی از بچه‌ها با بقیه فرق داشت. او یک دانش‌آموز قشنگ و دوست داشتنی بود که مبتلا به اوتیسم بود.

این دانش‌آموز اختلال رفتار داشت و خانواده‌اش هم اصلا نمی‌پذیرفتند که او را به مدرسه استثنایی ببرند. ظاهرش هم فرد سالم به نظر می‌آمد اما اینگونه بچه‌ها نمی‌توانند محیط را پذیرش کنند. دست خودشان نیست. عملکرد مغزشان به هم می‌ریزد و توانایی اینکه مثل دانش‌آموزان عادی صبور باشند و کنار دانش آموزان دیگر بنشینند و درس را گوش دهند، ندارند.

آن سال، من با این دانش‌آموز ارتباط خیلی خوبی گرفتم و توانستم برایش دوستی باشم که درس‌هایم را بپذیرد. این موضوع بدجور، مرا تحت تأثیر قرار داد. واقعا من در این دنیا برای چه آمده بودم. وظیفه‌ام چه بود. من ساخته شده بودم که معلم بچه‌های بانیازهای ویژه شوم. این موضوع همانطور در ذهنم می‌چرخید و تصمیم گرفتم که فکرم را عملی کنم».

* بالاخره معلم مدرسه استثنایی شدم

از عملی کردن فکر تدریس در مدرسه استثنایی تا رسیدن به این هدف، باید مسیر پرفراز و نشیبی را طی می‌کرد. برخی فکر می‌کردند این احساس، یک حس گذراست و برخی می‌گفتند دانش کار را ندارد. اما او سرسختانه مبارزه کرد.

«برای تدریس به دانش‌آموزان استثنایی، تحصیلاتم در حوزه کودکان استثنایی ادامه دادم و کلی کار اداری هم باید انجام می‌دادم و بالاخره موفق شدم. حس عجیبی است آموزش دادن به بچه‌های با نیازهای ویژه. این بچه‌ها پر از احساس هستند. پر از زندگی.

الان 5 سال است که پیش دبستانی استثنایی کار می‌کنم. قبلا اول تا سوم را کار می‌کردم. نمی‌گویم راحت است، اتفاقا سخت است و مهارت ویژه می‌خواهد اما لذتبخش و شیرین است. در دوره پیش‌دبستان استثنایی، معمولا برای والدین خیلی سخت است. به ویژه برای والدینی که در تست‌های بدو ورود به مدرسه، متوجه مشکلات فرزندشان می‌شوند مثل بچه‌های اوتیسم که از نظر جسمی، سالم به نظر می‌رسند و مشکلات فرزند در غربالگری تشخیص داده می‌شود.

در چنین شرایطی، معلم باید چند ماه کنار والدین باشد، با آنها همدلی و همدردی داشته باشد که بتوانند بپذیرند و واقعا اگر اولیا همکاری نکنند، در آن چند ساعت آموزش در مدارس استثنایی، معلم نمی‌تواند کاری کند».

* بچه‌هایم، دانش‌آموزانم را خیلی دوست دارند

دو پسر شاخ و شمشاد خانم معلم که دانشجو هستند، به مادرشان افتخار می‌کنند و به عشق معلمی‌اش احترام می‌گذارند. تا جایی که شاگردان مادرشان را خیلی دوست دارند.

«مسلما اگر خانواده همراهی نداشتم هیچوقت موفق نمی‌شدم. چه آن زمان که والدینم همراهی کردند و چه بعد از ازدواج که همسر و فرزندانم، پشتیبانم بودند و من قدر این همه محبت و حمایت را می‌دانم.

وقتی بچه‌هایم شوق مادرشان را می‌بینند، خودشان هم ذوق می‌کنند و آنها هم با بچه‌های کلاسم در تماس هستند.

* معجزه دعای بچه‌ها

این بچه‌ها آنقدر در زندگی خانم معلم تأثیر شگرفی داشتند که باورش خیلی سخت است اما واقعیت است. واقعیت روزهایی که خانم معلم با اتفاق تلخی مواجه شد؛ وقتی پسرش به دلیل بیماری باید شیمی درمانی می‌شد و به او شوک زیادی وارد شد اما این روزها با انرژی و امیدی که بچه‌های مدرسه بانیازهای ویژه می‌دادند، سپری شد و حالا روزهای خوب در پیش است.

«اوایل کارم که تازه وارد مدرسه دانش‌آموزان با نیازهای ویژه شده بودم، همزمان با شیمی درمانی پسرم بود؛ بیماری او شوکی به من وارد کرد و تحملش خیلی سخت بود. به همین دلیل دلم می‌خواست دیگر کار نکنم. 

اما یک نیروی درونی مرا به مدرسه می‌کشاند و باید بگویم تنها نیرویی که توانست توان و انرژی به من بدهد که سر پا بمانم، آن بچه‌ها بودند. در آن روزها، هر روز از مدرسه به بیمارستان می‌رفتم و شب کنار پسرم بودم و دوباره صبح به مدرسه می‌رفتم اما انرژی داشتم چون بچه‌ها به من انرژی داده بودند».

* روزهای کرونا و آموزش در منزل بچه‌ها

درس دادن به دانش‌آموزان با نیازهای ویژه در شرایط عادی با سختی‌هایی همراه است و حالا تصور کنید که کرونا باعث شود، کلاس‌های درس تعطیل شود؛ بچه‌های با نیازهای ویژه به دلیل شرایط جسمی که دارند تا زمانی تداوم این شرایط باید در منزل باشند و به هیچ عنوان نمی‌توان برای حضورشان در مدرسه ریسک کرد. اما خانم معلم چگونه می‌تواند در این شرایط سخت، به آنها به صورت مجازی آموزش دهد. آن هم بچه‌های پیش دبستانی. 

«سال 98 که کرونا آمد، شرایط فرق می‌کرد چند ماه از آغاز سال تحصیلی می‌گذشت. با بچه‌ها آشنا بودیم، تدریس‌ها انجام شده و روی مهارت ها کار شده بود. با تمام این شرایط بعد از فروردین احساس کردم که بچه هایم هنوز در آموزش مشکل دارند.

از طرفی دیگر برخی خانواده‌ها تبلت و گوشی همراه مناسب نداشند، برخی خانواده‌ها به آن اندازه دانش آموزش به این بچه‌ها را نداشتند و نمی‌توانستند با بچه ها کار کنند. همان زمان به این فکر افتادم که تدریس را به خانه ها بکشانم. آن موقع 5 شاگرد جسمی ـ حرکتی داشتم.

البته دانش‌آموزان یک مدرسه در یک منطقه نیستند چراکه مدارس جسمی ـ حرکتی در همه جای تهران نیست و بچه ها از نقاط مختلف تهران حتی از شهریار به این مدرسه می‌آیند.

برای اینکه بتوانم به خانه دانش‌آموزان بروم، باید با اداره هماهنگ می‌کردم و مجوز می‌گرفتم. چون شرایط این بچه‌ها خاص است و باید حتما پروتکل‌های بهداشتی بیش از سایر دانش‌آموزان رعایت شود. آموزش در منزل بچه‌ها خیلی خوب پیش رفت. هم آنها رضایت داشتند و هم من، به آرامش رسیدم.

این روال را در سال تحصیلی 1400ـ1399 هم در پیش گرفتم البته امسال، در مدرسه دیگری درس می‌دهم».

 

* سختی‌های آموزش

خانم معلم روزها در فضای مجازی و شبکه شاد به بچه‌ها درس می‌دهد و یک روز هم به منزل بچه‌ها می‌رود. اینجوری هم به بچه‌ها درس می‌دهد و هم به والدینشان آگاهی لازم را می‌دهد. ضمن اینکه از بچه‌های کلاسش هم دور نیست.

«سال تحصیلی جاری، خیلی سال سختی بود. اگر سال قبلش بچه‌ها را دیده بودم و با آنها ارتباط گرفته بودم، امسال این اتفاق نیفتاده بود. این بچه‌ها پیش دبستانی هستند و نیاز به ارتباط گرفتن داشتند تا درس‌ها را یاد بگیرند. البته باید توضیح بدهم که پیش‌دبستانی برای بچه‌های استثنایی، یک سال تحصیلی محسوب می‌شود و اجباری است. 

این شد که امسال، تلاش کردم زمان بیشتر هم بگذارم. چه سال گذشته و چه امسال والدین خیلی همکاری کردند و در خانه دانش‌آموزان هم با رعایت فاصله اجتماعی به آموزش می‌پرداختم. البته کلاس‌های درس در این شرایط چند ساعت طول می‌کشید. 

سعی می‌کردم آموزش‌ها با خلاقیت همراه باشد. از یک سری وسایل دوریختنی استفاده می‌کردم و کاردستی درست می‌کردم. از همان چیزهای که در خانه‌ها و اطرافمان هست، استفاده می‌کردم. نکته ویژه درباره بچه های استثنایی این است که باید همه مهارت‌ها به آنها آموزش داده شود.

مثلا مهارت های پیش از نوشتن باید با آنها کار شود چرا که دست برخی از این بچه‌ها برای نوشتن مشکل دارد و باید تقویت شود. خب با تعطیلی مدارس، کاردرمانی مدارس تعطیل شد و من باید سعی می‌کردم این کمبودها را جبران کنم ضمن اینکه به والدین هم آموزش دهم. اما خوشحالم که هم والدین و دانش‌آموزان راضی هستند و هم خودم آرامش دارم.

* بچه‌ها به من خاله مریم می‌گویند

احساس خانم معلم به شاگردانش، احساس دوست داشتنی است و البته این احساس دوطرفه است. جالب است که بچه‌ها، خانم معلم را «خاله مریم» صدا می‌زنند و خیلی دوستش دارند.

«من فقط معلم بچه‌ها نیستم، دوستشان هم هستم. سعی می‌کنم ارتباطم با آنها حفظ شود. حتی یک گروه درست کردم که با هم درددل کنیم و به خانواده‌هایشان هم گفتم که همیشه در کنارشان هستم.

فامیلی من یک کمی سخت است به خصوص برای بچه‌های پیش دبستانی استثنایی؛ وقتی دیدم با خاله مریم راحت ترند، من هم احساس خوبی داشتم. خب خاله بودن هم احساس شیرینی است. چون احساس می کنی، آنها از گوشت و خون خودت هستند.

جالبه که بدانید با بچه‌های سال‌های گذشته خودم هم هنوز در ارتباطم و آنها هر روز صبح در یک وُیس به من سلام و صبح بخیر می‌گیرند. هیچ فرقی بین دانش‌آموزانم نیست. همه‌شان را دوست دارم و همیشه آنلاین هستم تا هرزمان که می‌خواهند با من در ارتباط باشند».

* کمبود معلم در مدارس استثنایی

اما درخواست خانم معلم از مسؤولان آموزش و پرورش چیست؟ و معلمان مدرسه استثنایی چه مشکلاتی دارند؟ 

«ما کمبود معلم داریم و واقعا دوست دارم جوانان به ویژه کسانی که در این رشته تحصیل کردند، کنار این بچه ها بیایند چرا که آنهایی که بازنشسته شدند، خیلی سخت است که برگردند و حق‌التدریس کار کنند. جوانان بدانند این بچه ها خیلی روح بزرگی دارند. بامحبت هستند و با آنها بودند خیلی حس خوبی دارد.

بیشترین دغدغه ما کمبود معلم است و امکانات در مدارس کم است. البته به هرحال یک معلم باید انقدر خلاق برای تدریس باشد که بتواند یک مفهوم را به بچه ها آموزش دهد».

* بدترین و بهترین روز خانم معلم

خانم معلم بدترین روز زندگی‌اش را وقتی می‌داند که کنار بچه‌های کلاسش نیست و بهترین روز زندگی‌اش را در کنار آنها بودن، می‌داند.

«وقتی کنار بچه ها نباشی، بدترین روزت است. وقتی کنار بچه ها هستی، آن روز بهترین روز من است. آرامش من است و افتخار می کنم که به همین بچه ها خدمت می کنم».

انتهای پیام/

منبع: فارس

کلیدواژه: عشق معلمی مدرسه استثنایی خاله مریم دانش آموزان استثنایی نیازهای ویژه مدرسه استثنایی دانش آموزان پیش دبستانی سال تحصیلی بچه ها خاله مریم خانم معلم عشق معلمی بچه ها بچه ها خیلی سخت

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.farsnews.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «فارس» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۱۴۱۵۶۲۲ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

بدهکاری سینما و تلویزیون به روز معلم

سهم مدیوم سینما در مورد پرداختن به شغل یا شخصیت معلم مانند دیگر مشاغل است و فیلم مشخصی که به این قشر مهم و ابعاد کاری و فعالیتی آن‌ها بپردازد به تعداد انگشت‌های یک دست هم نمی‌رسد. - اخبار رسانه ها -

به گزارش گروه رسانه‌های خبرگزاری تسنیم، پرداختن به کسوت و جایگاه معلم در آثار سینمایی و تلویزیونی طی چند دهه اخیر در کشورمان فراز و فرود‌های زیادی داشته، اما واقعیت این است که هر چقدر تلویزیون در این مسیر با تولید آثار متنوع عملکرد بهتری دارد، سینما کمتر اثر شاخصی با محوریت شخصیت معلمان داشته و صرفاً در برخی تولیداتش به عنوان یک کاراکتر پیش‌برنده قصه و درام خودنمایی کرده است. 

روز معلم برای خیلی‌ها مترادف با خاطرات نوستالژیک دوران مدرسه است. آثاری در سینما و تلویزیون پخش شده که کسوت معلمی را به اشکال مختلف نمایش دادند و ثبت کردند. از همین ابتدا باید این نکته را مورد توجه قرار داد که سینمای کشورمان برای گرامیداشت مقام معلم، اثر درخوری تولید نکرده است. البته در خصوص این کم‌کاری در سینما برخی معتقدند نفس غیرقابل پیش‌بینی بودن زمان اکران فیلم‌ها کمتر این اجازه را می‌دهد که در این رابطه اثری شکل بگیرد. اگرچه این جمله بیشتر بهانه است تا استدلال، ولی مسئولیت‌پذیری تلویزیون در این زمینه بیشتر از سینما بوده و گواه آن هم تولید سریال‌های متعددی است که به برخی از شاخص‌های آن اشاره می‌کنیم. 

معلمان در سریال‌های نوستالژیک

سریال «دبیرستان خضراء» ساخته اکبر خواجویی، محصول سال 1374 از جمله آثار تلویزیونی است که با محور قرار دادن رابطه معلمان با دانش‌آموزان برای بسیاری از مخاطبان خاطره‌سازی کرده است. هسته اصلی این سریال مدرسه دخترانه‌ای بود که با پی گرفتن دغدغه‌ها و مشکلات دانش‌آموزان دختر نوجوان سعی داشت مشکلات این گروه سنی را به تصویر بکشد. با این حال محوریت خاص قصه روی شخصیت شکیبه با بازی «آزیتا حاجیان» متمرکز است که سعی می‌کند ضمن برطرف کردن دغدغه‌های خاص این قشر از جامعه دانش‌آموزی با انجام فعالیت‌های مثبت و ثمربخش خود چهره‌ای مناسب برای مخاطب به نمایش بگذارد. 

سریال «قصه‌های مجید» به کارگردانی مرحوم کیومرث پوراحمد، محصول سال 1369 تلویزیون نیز یکی از خاطره‌انگیزترین سریال‌هاست که براساس کتابی با همین نام (قصه‌های مجید) از هوشنگ مرادی‌کرمانی ساخته شد. «قصه‌های مجید» روایتگر لحظه‌های کودکی یک نوجوان به نام مجید است که با مادربزرگش (بی‌بی) تنها در یک خانه قدیمی زندگی می‌کند. این سریال که در دهه 70 از تلویزیون پخش شد و همچنان هم از شبکه‌های مختلف سیما از جمله آی فیلم در حال بازپخش مجدد است در بخش‌های زیادی به اتفاقات و موضوعاتی می‌پردازد که برای شخصیت مجید در مدرسه رخ می‌دهد یا ریشه دارد که انصافاً بخش‌های خاطره‌انگیزی از سریال به نحوه تعامل و شیوه برخورد مسئولان مدرسه اعم از مدیر، ناظم و معلمان با دانش‌آموزان می‌پردازد. این سریال آنقدر مورد توجه مخاطبان و مدیران تلویزیون قرار گرفت که چهار ماجرای آن به چهار فیلم سینمایی تبدیل شد و روی آنتن شبکه‌های مختلف سیما رفت. 

سریال «بچه‌های مدرسه همت» به کارگردانی رضا میرکریمی، محصول سال 1376 تلویزیون هم یکی دیگر از این آثار است که محتوای آن درباره تعدادی دانش‌آموز است که در مدرسه شبانه‌روزی «همت» همزمان تحصیل و زندگی می‌کنند و هر بار با ماجرایی تازه روبه‌رو می‌شوند. سریال «مدرسه ما» به کارگردانی داریوش یاری، محصول سال 1388 هم درباره دانش‌آموزان یک مدرسه راهنمایی است که کار‌های دانش‌آموزان باعث ایجاد جنجال و مشکلاتی می‌شود. شخصیت «کیهان» با بازی علی اوسیوند، معلم جدید ادبیات است که در میانه سال تحصیلی جایگزین معلم دیگری می‌شود و با ورودش تغییرات مثبتی در مدرسه ایجاد می‌کند. سریال «مدرسه مادربزرگ‌ها» به کارگردانی غلامرضا رمضانی، تولید سال 1375 از جمله آثار تلویزیونی است که به بحث نهضت سوادآموزی می‌پردازد. قصه اصلی این سریال در مورد تعدادی خانم میانسال است که خانم معلم جوانی با بازی الهام پاوه‌نژاد دارند و در هر قسمت ماجرا‌های جالبی را به وجود می‌آورند. 

فیلم‌های انگشت‌شمار سینما

سهم مدیوم سینما در مورد پرداختن به شغل یا شخصیت معلم مانند دیگر مشاغل است و فیلم مشخصی که به این قشر مهم و ابعاد کاری و فعالیتی آن‌ها بپردازد به تعداد انگشت‌های یک دست هم نمی‌رسد. 

«جنگ اطهر» اولین اثر سینمایی پس از انقلاب است که در آن به معلم، مدرسه و دانش‌آموز پرداخته می‌شود. این فیلم یک سال پس از پیروزی انقلاب اسلامی به کارگردانی محمدعلی نجفی ساخته شد. این فیلم قصه آموزگار جوان و فداکاری به نام اطهر را روایت می‌کند که وارد مدرسه‌ای می‌شود و سعی می‌کند روابط دوستانه‌ای با شاگردانش برقرار کند. رابطه او با یکی از شاگردان به نام فتاح که وضع خانوادگی نامناسبی دارد بیشتر می‌شود. اطهر در تدارک اجرای یک نمایشنامه توسط دانش‌آموزان است، اما مدیر مدرسه مشکلاتی برای او فراهم می‌کند. اطهر می‌کوشد فتاح را با واقعیت‌های سیاسی و اجتماعی جامعه آشنا کند، اما جانش را بر سر هدفش می‌گذارد. 

«خانه دوست کجاست؟» عباس کیارستمی را که تولید سال 1365 است، می‌توان یکی از موفق‌ترین آثار سینمایی در این حوزه دانست که موفقیت‌های بین‌المللی بسیاری کسب کرد. این فیلم قصه پسربچه‌ای را روایت می‌کند که متوجه می‌شود دفتر دوستش را به اشتباه برداشته است. بنابراین از خانه بیرون می‌رود تا او را پیدا کند و دفتر را به او پس بدهد، اما راهی دشوار و دراز در پیش است و فرصتی اندک. کیارستمی در این فیلم به ترس دانش‌آموزان از تنبیه معلمان می‌پردازد. 

کارگردان‌های زیادی در مدیوم سینما تصویرگر معلمان بودند، اما تنها برخی از این سریال‌ها و فیلم‌ها در ذهن مخاطبان ماندگار شده‌اند. یکی از کارگردان‌هایی که بیشترین تعداد پرداخت به این قشر از جامعه را در کارنامه کاریش دارد، پوران درخشنده است. این بانوی فیلمساز کشورمان در بسیاری از آثارش کاراکتر معلم دیده می‌شود صرف‌نظر از خوب و بد یا درست و غلط بودن شخصیت‌پردازی که نسبت به آن‌ها صورت گرفته است. فیلم سینمایی «پرنده کوچک خوشبختی»، تولید سال 1366 به کارگردانی این بانوی فیلمساز کشورمان است که با نگاهی متفاوت به دنیای معلمان و دانش‌آموزان می‌پردازد. 

فیلم سینمایی «بمب؛ یک عاشقانه»، تولید سال 1396 نزدیک‌ترین تجربه سینما در پرداختن به این قشر با کارگردانی پیمان معادی است که قصه اصلی‌اش به دوران هشت سال دفاع مقدس و اوج بمباران‌ها مربوط می‌شود، اما بسیاری از سکانس‌های این فیلم در یک مدرسه می‌گذرد و به نوعی روایتگر وضعیت مدرسه‌ها و تحصیل در آن دوران است. 

با این حال به نظر می‌رسد هنوز فیلم شاخصی درباره مقام معلم در سینما ساخته نشده، در حالی که اهمیت این قشر در جامعه قابل کتمان نیست.

منبع: جوان

انتهای پیام/

دیگر خبرها

  • بدهکاری سینما و تلویزیون به روز معلم
  • به احترام «معلم» برپا ...
  • بهترین و بدترین خاطره معلم کودکان کار
  • ۵۳ سال تدریس و مهری ماندگار
  • روایتی از ۵۳ سال تدریس و مهری ماندگار
  • آینده جامعه بشری به تلاش امروز معلمان و اساتید بستگی دارد
  • شناسایی ۹۳ هزار معلم نمونه با ارزیابی‌های چندگانه
  • رسالت معلم ،‌ارتقاء علمی و معنوی دانش آموزان است
  • معلم باید برای ارتقای معنوی و علمی خود و دیگران تلاش کند
  • رسالت معلمان ارتقای علمی و معنوی دانش آموزان است