بورس در چنبره دو تله ارزندگی و بیاعتمادی
تاریخ انتشار: ۱۲ فروردین ۱۴۰۰ | کد خبر: ۳۱۴۵۱۵۵۰
بیش از ۹۹ درصد سهامداران به دنبال فرصتی برای فرار از تله بی اعتمادی اند و درصد ناچیزی که شامل حقوقی ها و بورس بازان حرفه ای است منتظرند که ارزش سهام، باز هم کاهش یابد...
تعطیلات نوروز هم تمام شد اما حکایت بورس، همچنان باقی است. بیش 99 درصد از سهامداران به دنبال فرصتی برای فرار از تله بی اعتمادی اند و درصد ناچیزی که شامل حقوقی ها و بورس بازان حرفه ای است منتظرند که ارزش سهام، باز هم کاهش یابد تا در کمترین قیمت ممکن، خرید کنند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
همانطوری که در پایان سال 1399 در مقاله ای با عنوان ریزش بورس، بی اعتمادی یا .. نوشتم بازار بورس در سال 1399 سالی تاریخی و منحصر به فرد را گذراند. صرف نظر از نوسانات جزئی، در طول سال، روند تمام تغییرات شاخص بورس در دو جمله خلاصه میشود:
صعود بی مانند تا نیمه تابستان،
ریزش طولانی از نیمه تابستان تاکنون.
این ریزش و این صعود در کنار ورود میلیونها سهامدار جدید به بازار بورس، یقیناً در تاریخ بورس ایران بیسابقه است. سهامدارانی که از طبقات و اقشار مختلفی هستند، از کارگران، کشاورزان، روستائیان، زنان خانهدار، دانشجویان، سربازان، پزشکان، مهندسان و اساتید دانشگاه گرفته تا بنگاه های بزرگ حقوقی و سهامداران بزرگ و بورس بازان حرفه ای.
گروه اول از لحاظ جمعیت بیش از 99 درصد اند اما ارزش دارایی آنها کمتر از یک درصد است. گروه دوم (یعنی حقوقی ها و بورس بازان حرفه ای) کمتر از یک درصد اند اما ارزش سهامشان بیش از 99 درصد بازار است. اکثریت گروه اول با تشویق مسئولان بلندپایه نظام، تبلیغات رسانه ملی و شبکههای اجتماعی و البته بدون تجربه و آموزش کافی وارد بورس شدند بی شک این حجم بی سابقه از ورود تازه واردان، از عوامل گسترش بورس و بیست برابر شدن تعداد سهامداران در بورس است.
گروه دوم اغلب از سال ها قبل هم در این بازار و هم در سایر بازارهای جانشین حضور داشته و دارند. و البته صاحب آموزش و تجربه کافی اند.
رشد شش برابری و بیسابقه نقدینگی در هشت سال اخیر و رکود مسکن و کوچک بودن ظرفیت بازارهای موازی از جمله ارز و طلا و تشدید تورم و بیکاری و رکود اقتصادی به سه علت سوءمدیریت، فساد گسترده و تحریم ها و نهایتا کسری بودجه بی سابقه دولت ، تمام شرایط لازم برای همه بازیگران را فراهم ساخت تا شاهد ورود بی سابقه سرمایه های عظیم به بورس باشیم آن صعود بی مانند رقم بخورد و از طرف دیگر رفتار توده ای سهامداران کوچک ، نداشتن تجربه و آموزش کافی، جذاب تر شدن بازار های جانشین مانند ارز و طلا و مسکن و بالفعل شده بی اعتمادی به بازار سرمایه و بورس و نداشتن برنامه ای روشن توسط سازمان بورس برای اتفاقات جدید و اتخاذ تصمیمات غیر علمی و کارشناسی نشده و... باعث ریزش بی سابقه بورس و بر باد رفتن پس انداز های سهامداران خرد شدیم مساله به همین جا ختم نشد این ریزش نفس گیر همچنان ادامه دارند و سهامداران جزء چنان کامشان تلخ شده و چنان این تلخی ذره ذره بر جانشان می نشیند که کامشان به این راحتی تغییر نمی کند و تنها راه رهایی را خروج از بازار بورس می دانند و البته این نیز برای اثریت آن ها ممکن نیست.
الان بورس دچار مسأله، شده است، صورت مسأله از این قرار است که از نیمه تابستان تاکنون، سهامداران آب شدن سرمایههای خود را مشاهده میکنند، صبر و شکیبایی آنان به پایان رسیده و بخش اعظم سرمایههای خود را از دست داده و هیچ گونه امیدی به بهبودی آن در آینده ندارند، به عبارت دیگر بورس در شرایط فعلی در "تله بی اعتمادی" سهامداران خرد و "تله ارزندگی" سهامداران حرفهای و حقوقی افتاده است. درواقع، اغلب سهامداران به دلیل طولانی شدن ریزش بورس، به دنبال خروج از بورساند و اقلیت ناچیزی از سهامداران حرفهای و حقوقی ها به دنبال خرید سهام در پایینترین قیمت ممکن اند. این است که هر روز شاهد تشکیل صف فروش برای انواع سهام هستیم و بازار، سراسر قرمزپوش میشود. از آن طرف خریداری نیست و روز بعد همان سهام با قیمت پایینتری عرضه میشود و سهامداران حرفهای و سهامداران بزرگ از جمله بخش حقوقی، میبینند که هرچه بیشتر صبر کند سهامی که میخواهند بخرد ارزان تر و ارزندهتر میشود.
امروز ارزندهتر و ارزان تر از دیروز و فردا ارزندهتر و ارزان تر از امروز ، و تا زمانی که شاخص بورس درحال سقوط است و هیچ سیگنال موجهی برای رشد آن وجود ندارد صبر میکنند تا بورس هرچه بیشتر ریزش کند وقتی به کمترین مقدار ممکن رسید، و از ان پایین تر نرفت شروع به خرید سهام خواهند کرد تا آن زمان، این سهامداران در «تله ارزندگی» گیر افتادهاند و به نظر میرسد تا زمانی که صف فروش وجود دارد از این تله رها نخواهیم شد. تله دوم که برای کل بازار بورس و حیات آن در آینده اقتصاد ایران بسیار مخرب است، تله بیاعتمادی است. قانون حاکم بر مسأله اعتماد اجتماعی این است که اعتماد ذره ذره بهدست میآید اما یکباره از دست میرود. و وقتی از دست رفت بسار طول خواهد کشید تا دوباره خاصل شود.
نکته دوم این که بیاعتمادی به بورس که بیارتباط به بیاعتمادی به مسئولین اقتصادی نیست، می تواند به راحتی به سایر زیر بخش های اقتصادی سرایت کند که آثار تخریبی آن می تواند رشدی تکاثری به خود بگیرد.
این تله در طول هشت ماه اخیر هر روز عمیقتر شده است. هریک روز که میگذرد، سهامداران بیاعتمادتر میشوند و درخواست خروج از این تله، افزایش مییابد. از لحاظ مردم سالاری، مشارکت در بورس توسط اکثریت خانوادههای ایرانی میتوانست به هموار کردن مسیر اقتصاد ایران در جهت منطقی کردن نسبت اقتصاد واقعی به اقتصاد رانتی، واگذاری نسبتاً سالم شرکتهای دولتی به مردم، رشد فرهنگ سرمایهگذاری، سهیم شدن آحاد جامعه در سود شرکتهای بزرگ، عمیق شدن مشارکت مردم و ... منجر شود. اما متأسفانه با این وضعیت پیش آمده، ممکن است همه این شاخص ها خرابتر از سالهای قبل گردد.
تا زمانی که سهامداران تشکلی ندارند که بتوانند بر سر منافع جمعی به تفاهم برسند و اراده خودشان بر بازار بورس تحمیل کنند، تله بیاعتمادی هر روز عمیقتر میگردد و خروج از آن سختتر.
بخش اقلیت سهامداران حرفهای و حقوقی نیز حاضر نیستند از منفعت آینده ناشی از این تله چشم پوشی کنند بنابراین نیروهای داخلی در بازار بورس به تنهایی انگیزه لازم را برای خروج از وضعیت بحرانی بورس ندارند، و با تداوم این وضعیت گروه اول می خواهند هرچه زودتر بفروشند چون می بینند هر روز بدتر از روز قبل است اما گروه دوم دنبال خرید ارزنده ترند و میبینند اگر فردا بخواهند بخرند بهتر از امروز است زیرا با نرخ تضمینی 18 تا 20 درصدری بانکها و 21 درصدی صندوق های بورسی، منطق اقتصادی ایجاب می کنند که امروز سهام نخرند چون خرید امروز هم باعث از دست دادن نرخ سود بانکی و صندوق هاست و هم ضرر ناشی از کاهش قیمت سهام در فرداهای بیشتر را به دنبال دارد. سهامداران جزء نمی توانند صبر کنند چون با فروش سهام خود می توانند از فرصت سود تضمین شده (در حدود بیست درصد بانک ها و ..) منتفع شوند و هم ضرر ناشی از کاهش تدریجی و نفس گیر و کشنده سهام را از خود دور کنند.
اما چه باید کرد؟
اقتصاددان بزرگ قرن بیستم، جان مینارد کینز وقتی بحران بزرگ 1330 اقتصاد سراسر کشورهای صنعتی را فلج کرد راهحلی را ارائه کرد که کاملاً متفاوت بود از آنچه تا آن موقع اقتصاددانان کلاسیک میگفتند؛ کلاسیک ها معتقد بودند که نیروهای بازار قادرند هرگونه بحران و عدم تعادل را از بازار دور نمایند و در بلند مدت بازار خود به خود به تعادل خواهد رسید و توصیهشان به دولتها عدم دخالت در اقتصاد بود. اما کینز نشان داد که این توصیه در شرایطی که اقتصاد در «دام نقدینگی» افتاده کاربردی ندارد و به دولتها توصیه کرد که در چنین شرایطی باید در اقتصاد دخالت کنند و با افزایش هزینه های دولتی، تقاضای موثر را تحریک کنند تا تقاضای کافی برای خرید محصولات تولیدشده وجود داشته باشد کشورهایی که نسخه کینز را بکاربستند زودتر از بقیه از رکود بزرگ خارج شدند و البته در بحرانهای بعدی مخصوصاً بحران 2007 میلادی و بحران ناشی از کرونا، دولتها از همان نسخه استفاده کردند و با تزریق میلیاردها دلار به اقتصاد از عمیقتر شدن بحران و کوتاهتر کردن مدت آن کمک کردند، به طور خلاصه در تجربه جهانی، همه اقتصاددانان آموختند که بازار نمی تواند همیشه اقتصاد را به تعادل برساند و یا همیشه نفع اجتماعی را در بلند مدت تضمین کند. مباحث شکست بازار که امروزه در اقتصاد بخش عمومی جایگاه ویژه ای یافته توضیح دیگری از همین مساله است امروزه نمی توان محیط زیست، امنیت و سایر کالاهای عمومی را به بازار آن هم بازاری که دارای ساختاری غیر رقابتی است سپرد.
وضعیت بورس ایران شباهت بسیاری به شرایط اقتصادی رکودها و بحرانهای بزرگ دارد.
چرا نباید نگران مهمترین کالای عموی که بنیان همه مناسبات کم هزینه اقتصادی است یعنی «اعتماد و سرمایه اجتماعی» در زیر سیستم های اقتصادی باشیم؟ در چنین شرایطی ترس از دخالت منطقی و بجای سیاستگزاران اقتصادی ولو در کوتاه مدت، به نفع چه کسی است؟ تداوم این وضعیت باعث رسیدن به خیر عمومی است یا در راستای منفعت اقلیت؟ آیا نباید در چنین وضعیتی در این مساله تامل بیشتری کنیم؟
در شرایط فعلی، بورس ایران از یک طرف در «تله بیاعتمادی» دست و پا می زند و هر روز که میگذرد بیش از پیش در این تله فرو می افتد و از طرف دیگر خریداران بالقوه به دنبال نفع شخصی خود امروز تمایلی به خرید ندارند و آن را به تعویق می اندازند به عبارت دیگر در این بین ما به «روز»ی نمی رسیم که هم فروشندگان بالفعل امروز خواهان فروش باشند و هم خریداران بالقوه (بوس بازان و سهامداران حرفه ای و حقوقی ها) به صورت بالفعل همین امروز خواهان خرید همزمان باشند و با تداوم «تله بی اعتمادی» و تداوم «تله ارزندگی» این دو به هم نمی رسند در واقع نیروهای درگیر در بورس به صورت خودکار نمیتوانند بورس را از این تله ها خارج سازند.
به نظر می رسد مهمترین جزء راهحل مسأله، این است که اول بپذیریم بورس در تله بیاعتمادی و تله ارزندگی گیر کرده است. و نیروهای بازار بورس به تنهایی قادر نیستند بازار را به تعادل جدید برسانند.
نکته مهم دیگر این است که ارزش اسمی اغلب سهام براساس همه شاخصهای اقتصادی بسیار کمتر از قیمت واقعی آنهاست؛ مثال ساده آن بورس فلزات، پالایشگاهها، بانکها و مخابرات است که با یک دانش تخصصی قابل مشاهده است.
راهحل پیشنهادی نمیتواند از دو گزاره بالا تأثیر نپذیرد، گزاره اول به ما دیکته می کند اولاً دولت باید در شرایط فعلی در بورس دخالت کند، ثانیاً با جلوگیری از ریزش بورس درصدد بازسازی اعتماد از دست رفته باشد. زیرا برای همه نظام های اقتصادی سرمایه ای بالاتر از سرمایه اجتماعی که اعتماد مهمترین جزء آن است وجود ندارد از دست دادن کامل این سرمایه به معنی افتادن در سراشیب سقوط و فروپاشی است، ثالثاً برای سهامداران خرد انگیزه کافی برای ماندن در بازار بورس فراهم گردد. هزینه ای که از دست دادن سرمایه اجتماعی، در آینده برای نظام دارد آن قدر بزرگ است که انجام هر هزینه ای را در کوتاه مدت، توجیه پذیر می سازد. رابعا اگر قبول کنیم که در حال حاضر ارزش اغلب سهام به مراتب کمتر از ارزش واقعی آن هاست به عبارت دیگر اغلب آن ها بسیار ارزنده هستند و در بلند مدت رشد خواهند کرد می توانیم از این گزاره برای ایجاد شرایط لازم برای پایان دادن به انتظار سهامداران بزرگ و حقوقی ها برای به تعویق انداختن خرید و برای برابر کردن ارزش فعلی امروز و ارزش انتظاری فردا در نگاه اغلب سهامداران خرد استفاده کنیم.
یک راهحل ساده و کمهزینه برای مسئولان بورس و دولت این است که برای مدتی البته فقط برای مدتی محدود که لزومی ندارد مدت آن اعلام شود حد پایین نوسانات قیمت سهام را صفر قرار دهند؛ تعیین این دامنه هزینهای بر دولت تحمیل نمیکند اما از ریزش بیشتر سهام جلوگیری میکند و این احساس که سهامداران، شاهد آبشدن پساندازهای خود هستند را از بین میبرد. در میان مدت کافی است مجدداً شاخصها رشد کنند، اعتماد تا اندازه زیادی بازسازی میشود، پرداخت سود 25 درصد برای سهامداران جزء، قدم مبارکی است اما کافی نیست، اختصاص بخش بیشتری از صندوق ذخیره ارزی به خرید سهام در بورس، موظف کردن سهامداران حقوقی به رعایت ضوابطی که به حفظ بازار کمک کند و پذیرش مسئولیت اجتماعی و ارزیابی مجدد دارایی شرکتهای دولتی، بانکها، پالایشگاهها و صنایع فلزی و غیرفلزی و پرداخت سود در قالب افزایش سرمایه و جایز و ... میتواند بخشی از راهحل خروج از وضعیت فعلی باشد.
من اطمینان دارم اعلام و اجرای این سیاست و ادامه آن تا زمانی که بورس تعادل معقول تری پیدا کند کافی است که به رشد شتاب ورود به دره بی اعتمادی پایان دهد و با کنترل رشد شتاب در کنار سایر تدابیر از جمله بسته های مشخص حمایتی (البته برای مدت کاملا محدود و با اعلام قبلی) می توان دوباره شاهد نقش آفرینی بورس در توزیع عادلانه تر درآمد ها و ثروت در اقتصاد، تقویت بنیاد اقتصادی اکثریت خانوارهای فقیر و متوسط، رشد فرهنگ سرمایه گذاری، دور شدن از ساختار رانتی اقتصاد، تقویت تولید با افزایش مشارکت واقعی مردم و مردمی شدن اقتصاد در سال و جهش تولید و رفع موانع آن باشیم.
اگر مسئولان این اولین قدم اول را بپذیرند و به کار ببندد می توان راجع به سایر اجزای این بسته به صورت دقیقتر و تفصیلی تر صحبت کرد.
*رئیس انجمن علمی اقتصاد اسلامی ایران
منبع: الف
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.alef.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «الف» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۱۴۵۱۵۵۰ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
در تهران دیگر به ریال و تومان خانه نمیفروشند | بیتکوین بده خانه بخر! | رونمایی از پدیده عجیب خرید و فروش مسکن در تهران + جزئیات
به گزارش همشهری آنلاین به نقل از ایسنا مهدی کرباسیان اظهار کرد: بنا بر اعلام برخی مشاوران املاک با پدیدهای جدید در بازار مسکن مواجه شدهایم. شایعه شده برخی فروشندگان آپارتمان از خریداران تقاضای دلار، ارز دیجیتال، طلا و غیره میکنند. به نظر من یکی از دلایل این موضوع ایجاد سامانه خودنویس است که باعث حذف واسطه شده است. به هر حال زمانی که واسطه، معامله را مدیریت میکند مبادلات مالی نیز مدیریت میشود اما وقتی خریدار و فروشنده از طریق سامانه خودنویس اقدام به معامله میکنند نظارتی وجود ندارد.
وی افزود: بازار خرید و فروش مسکن در رکود به سر میبرد اما مراجعات مقداری نسبت به فروردین بهتر شده است؛ مراجعاتی که منتج به معامله نمیشود و اغلب برای اطلاع از وضعیت اجاره صورت میگیرد. هر سال همینطور است، معمولا در اردیبهشت و خرداد که تغییرات اقتصادی خود را تا حدودی نشان میدهد متقاضیان برای پرسوجو میآیند. نقل و انتقالات بازار اجاره هم در اردیبهشت و خرداد افزایش مییابد.
کرباسیان بیان کرد: قیمتهای پیشنهادی آپارتمان در تهران نسبت به اسفند حدود ۱۰ درصد تغییر کرده اما به دلیل نبود مشتری، این نرخها هنوز به قطعیت نرسیده است. یکی از دلایل این کسادی، نوسانات بازار ارز است. کاهش قیمت دلار از محدوده ۶۹ هزار تومان به حدود ۶۱ هزار تومان بازار ملک را به نوعی کساد کرد؛ زیرا معتقدم بازار مسکن، دلاریزه شده و بالا و پایین رفتن قیمت دلار باعث می شود مردم برای خرید و فروش دست نگه دارند.
عضو هیات رئیسه اتحادیه مشاوران املاک با اشاره به تاثیر سامانه خودنویس بر کمرونق شدن معاملات مسکن گفت: مسئولان وزارت راه و شهرسازی دائما روی تبلیغات این سامانه مانور میدهند و به مردم می گویند بیایید قرارداد خود را مجانی ثبت کنید. در واقع رسما به حذف دفاتر مشاور املاک ورود کردهاند و اشتغال جامعه در حال سرکوب شدن است. در هر بازاری، اقتصاد را واسطه میچرخاند. جهش تولید نیاز به مشتری دارد. این مشتری از طریق واسطهها میآید. موضوع واسطه برای بازار مسکن به عنوان یک بازار پیشرو در اقتصاد، اهمیت مضاعف دارد.
وی اظهار کرد: با ایجاد سامانه خودنویس، اکثر مشاوران املاک به سمت ابطال جواز رفتهاند. این مساله تبعات منفی برای بازار مسکن و اشتغال کشور دارد. با توجه به پیشران بودن بخش مسکن نیز تبعات منفی برای اقتصاد کلان خواهد داشت که در آینده خود را نشان میدهد.
کرباسیان خاطرنشان کرد: برخی افراد میگویند دلالان ملک عامل گرانی مسکن هستند. سوال بنده این است آیا افزایش هزینه ساخت نیز به خاطر عملکرد مشاوران املاک است؟ حدود سه سال قبل هزینه ساخت هر متر مربع نهضت ملی مسکن را ۲.۵ میلیون تومان اعلام کردند. در حال حاضر به گفته مسئولان این رقم به ۱۰ تا ۱۲ میلیون تومان رسیده است.
عضو هیات رئیسه اتحادیه مشاوران املاک تهران، نوسانات قیمت مصالح ساختمانی را در قیمت مسکن موثر دانست و گفت: وقتی قیمت مصالح ساختمانی، هزینه صدور پروانه، نظام مهندسی و دستمزد کارگر، حمل و نقل و غیره تغییر میکند نباید انتظار داشته باشیم قیمت مسکن تغییر نکند. حتی ممکن است در تابستان با نوساناتی در بازار مسکن مواجه شویم.
وی در خصوص پیشبینی بازار مسکن در ماههای پیش رو گفت: دولت اقدام خوبی را در خصوص تامین مصالح ساختمانی در طرح نهضت ملی مسکن آغاز کرده که اگر بتواند از طریق این برنامه قیمت ساخت را کنترل کند ممکن است نوسانات بازار مسکن در تابستان که فصل جابهجایی است نیز محدود شود.
کد خبر 849142 برچسبها قیمت مسکن و زمین خبر مهم مسکن - وام مسکن مسکن اجاره مسکن - آپارتمان نشینی