Web Analytics Made Easy - Statcounter

به گزارش گروه حماسه و مقاومت خبرگزاری فارس، هشت سال دفاع مقدس با همه سختی‌ها و دشواری‌های متأثر از آن، یک موقعیت خاص دیگر هم داشت. فضای مطایبه، شوخی و طنز، نتیجه دورهمی‌ها در فضای جبهه بود که بعضی رزمنده‌ها برای دادن روحیه و القای شادی از آن بهره ‌‌بردند. پس لبخند بزن رزمنده! 

در عملیات دست‌هایم در جیبم بود

از عملیات که بر می‌گشتیم، خسته و مانده، حتی حال خندیدن نداشتیم.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

اما بعضی کاری با این جزییات نداشتند. می‌گفتند: برادرا خوب جیب‌هایشان را بگردند یک وقت خمپاره ۶۰ در آن نیفتاده باشد. البته بی‌جواب نمی‌ماندند. یکی می‌گفت: من در جیب‌هایم را دوخته بودم. دیگری اضافه می‌کرد: من در طول عملیات دست‌هایم در جیبم بود و سومی ادامه می‌داد: جیب‌های من آنقدر بزرگ است که اگر در آن بیفتد پیدا کردنش کار حضرت فیل است.

روزی ز سر سنگ

هر وقت فرصت پیدا می‌شد مشاعره می‌کردیم. مشاعره که چه عرض کنم. هر چه به دهانمان می‌رسید، می‌گفتیم. اینقدر که چیزی گفته باشیم از کتاب درسی مدرسه، از خودمان، از شعارهای انقلاب، لنگه به لنگه، با وزن و بی‌وزن حرف مفت. اگر کسی چیزی می‌گفت و در ادامه در می‌ماند. بلافاصله دیگران تکمیلش می‌کردند. البته هر طور که می‌خواستند! یکی می‌گفت: روزی ز سر سنگ عقابی به هوا خاست. دیگری اضافه می‌کرد: از مرد عراقی دو سیگار هما خواست.

زودتر شهید بشوید

منطقه عملیاتی فاو بودیم. کنار اروندرود داخل سنگر روزگار می‌گذارندیم. شهید قنبری یادش بخیر، می‌گفت: بچه‌ها بجنبید، یک فکری بکنید. اگر زودتر دست به کار نشوید و به شهادت نرسید معلوم نیست فردا کسی بتواند جنازه شما را از روی زمین بردارد. چون جوانان به سرعت دارند به شهادت می‌رسند. خلاصه گفته باشم.

ما را بی‌خبر نگذاری اگر شهید شوی

بعضی از پست‌ها و نگهبانی‌ها خطری بود. مثل سنگرهای کمین. رفتنش با خودش بود و آمدنش با دیگران! جاهایی که تا عرش خدا به اندازه یک بند انگشت فاصله بود. اجابت دعا در آن شرایط ردخور نداشت. برای همین به نگهبان گفته می‌شد: اگر سرت را روی سینه‌ات گذاشتند التماس دعا! یا اینکه ما را بی‌خبر نگذاری اگر شهید شوی، رسیدی یک زنگی بزن از حالت مطلع شویم.

یا زیارت یا شهادت

از آن اشخاصی بود که دائم باید در میان گودال‌های قبر مانند سراغش را می‌گرفتی.یکسره مشغول ذکر و عبادت بود. پیشانی‌بندی داشت با عنوان «یا زیارت یا شهادت» که حقش را خوردند. از آنجا مانده و از اینجا رانده. هر وقت هم برای پاکسازی میدان مین داوطلب می‌شد نامش در نمی‌آمد. آخر جنگ بچه‌ها یک پارچه تهیه کرده و روی آن نوشته بودند: کمک کنید. روی دست خدا باد کرده، دعا کنید تیر غیب بخورد.

اللهم العن ابن مرجانه

برادر خانم بنده شخصی حاضر جواب بود. یکی از دوستان که با او صمیمی‌تر بود،‌ گفت: ما را که سر دعاهایت فراموش نمی‌کنی؟ جواب داد: هرگز! شما را به طور خاص یاد می‌کنم. دوستمان می‌دانست حرف او خالی از مزاح نیست. پرسید: حالا چه مواقعی بیش‌تر به یاد ما هستی؟ گفت: در زیارت عاشورا آنجا آمده است: «اللهم العن.... ابن مرجانه»!

پا و پوتین

آدم عتیقه‌ای بود. پایش از زانو قطع شده بود. سراغ پوتینش را می‌گرفت. می‌گفتیم: آخر خانه خراب پوتین بدون پا را می‌خواهی چه کنی؟ می‌گفت: طاقت دو تا داغ را به یک بار ندارم.

دویست و پنجاه گرم ثواب

برادری داشتیم به نام امین‌الله طبسی، بچه کردکوی بود. روی آمبولانس کار می‌کرد. هر وقت از محور با او به طرف شهر می‌رفتیم. بین راه آنقدر بسیجی سوار می‌کرد که دیگر جای نفس کشیدن نبود. فرق نمی‌کرد. دست بلند کرده باشند یا نه، تشخیص می‌داد رزمنده است، بوق می‌زد، نگه می‌داشت و سوار می‌کرد. بعد به ما می‌گفت: هیچ می‌دانید چرا اینقدر بسیجی سوار می‌کنم؟ به این دلیل که هر بسیجی دویست و پنجاه گرم ثواب دارد!

من ننه‌ام را می‌خواهم

در منطقه جزیره مجنون، باتلاق‌های هورالهویزه مشغول پیش‌روی بودیم. دشمن آتش شدیدی روی گردان‌های عملیاتی می‌ریخت. در جمع برادران رفیقی داشتیم که زیاد دم از بهشت و حوری و این حرف‌ها می‌زد. دیدم کپ کرده، ‌پرسیدم: فلانی باز هم حوری می‌خواهی؟ گفت: نه به خدا دیگر فقط ننه‌ام را می‌خواهم!

خارج کشور

تا دلت بخواهد آدم لوده‌ای بود. اولین بار بود که داخل خاک عراق شدیم. به محض عبور از مرز شلوار خاکی‌اش را در آورد، پرسیدیم: پسر این چه کاری است که می‌کنی؟ گفت: دلم می‌خواهد اینجا که دیگر ایران نیست، خارج از کشور است. هر طور که مایل باشم لباس می‌پوشم. می‌خواهم آزاد باشم. شما هم اگر گرمتان است می‌توانید لباستان را بیرون بیاورید!

با نان اضافی

بعد از سلام و احوال‌پرسی و حتی بعضی جاها قبل از آن التماس دعا بود که مثل نقل و نبات برادران نثار یکدیگر می‌کردند. انواع و اقسام تعابیر و شوخی‌های مربوط به این عبارت از همین جا ناشی می‌شود. یعنی هر کس سعی می‌کرد با اضافه و یا حذف و جابه‌جایی کلمه‌ای، ترکیب جدیدی از آن دست بدهد یا یک پرده بالاتر بزند: برادر التماس دعا، متقابلاً اخوی، یا: ما هم التماس دعا داریم با نان اضافی! یا: سعی کن کاری کنی که به التماس کردن نیفتی.

منبع: فرهنگ جبهه نوشته سیدمهدی فهیمی

انتهای پیام/

منبع: فارس

کلیدواژه: لبخند بزن رزمنده فرهنگ جبهه دفاع مقدس التماس دعا

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.farsnews.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «فارس» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۱۴۵۳۹۰۷ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

ژاوی: می‌خواهم قرارداد روبرتو تمدید شود/ جاه‌طلبی زیادی دارم

ژاوی هرناندس که شاگردانش فردا شب (دوشنبه) در هفته سی‌وسوم لالیگای اسپانیا پذیرای والنسیا خواهند بود، با حضور در کنفرانس خبری پیش از این دیدار گفت: ما خیلی خوب تمرین کرده‌ایم و تیم را خیلی آماده دیدم. هوادارا ن ما برد می‌خواهند.

وی افزود: والنسیا حریف متفاوتی است اما ما در خانه بازی می‌کنیم و امیدواریم که سه امتیاز این بازی را از آن خود کنیم. ما همه در داخل باشگاه با هم متحد هستیم. ما تنها روی بازی بعدی‌مان و به پایان بردن فصل در بهترین شکل ممکن تمرکز داریم.

سرمربی بارسلونا درباره اینکه آیا ممکن است فصل آینده ویکتور روکه به صورت قرضی راهی تیمی دیگر شود، اظهار داشت: هنوز تصمیمی در این خصوص نگرفته‌ایم. خواهیم دید که بهترین تصمیم برای هر بازیکن چیست.

ژاوی همچنین درباره آینده حرفه‌ای مدافع باتجربه‌اش گفت: من می‌خواهم قرارداد سرخی روبرتو تمدید شود و در بارسلونا بماند، اما در نهایت اوست که باید تصمیم بگیرد. باشگاه موضع من در این زمینه را می‌داند، او از زمان آمدنش به بارسلونا کارهای زیادی برای این باشگاه انجام داده است.

سرمربی ۴۳ ساله بارسلونا که چند روز پیش سرانجام با تغییرنظر تصمیم گرفت تا فصل آینده هم روی نیمکت این تیم بماند، در این خصوص خاطرنشان کرد: من انرژی و جاه‌طلبی زیاد برای ادامه کار در بارسا دارم. ما کار آنالیز عملکرد تیم در فصل جاری را آغاز کرده‌ایم تا تغییرات لازم برای بهبود وضعیت تیم را به وجود بیاوریم.

وی درباره هافبک هلندی‌اش که گفته می‌شود بارسلونا در نظر دارد او را در پایان فصل در لیست فروش بگذارد، گفت: فرنکی دیونگ بازیکن اساسی و خیلی مهمی برای ما است و این را پیش از این هم گفته‌ام. متأسفانه فرنکی این فصل سه بار از ناحیه قوزک پا مصدوم شده است و این جای تأسف دارد چون او در فرم خیلی خوبی بود.

ژاوی همچنین با اشاره به اینکه پدری صد درصد آماده است و برای بازی فردا او در اختیار خواهد داشت، خبر داد تغییری در کادرفتی‌اش ایجاد نخواهد شد.

بارسلونا که در حال حاضر با ۷۰ امتیاز در رده سوم جدول رده‌بندی لالیگای اسپانیا جای دارد، از ساعت ۲۲:۳۰ فردا (دوشنبه - به وقت تهران) در ورزشگاه مونتجویک به مصاف والنسیا می‌رود.

منبع: خبرگزاری تسنیم

دیگر خبرها

  • ژاوی: می‌خواهم قرارداد روبرتو تمدید شود/ جاه‌طلبی زیادی دارم
  • ستاره اینتر احترام میلانی‌ها را نگه می‌دارد
  • تجاوز جنسی ۴ مرد افغان به نوجوان ایرانی در تهران | التماس کردم فایده نداشت! +فیلم
  • لبخند ساختگی ما را شادتر می‌کند؟
  • پرسپولیس چه زیبا باخت/ برد آلومینیوم اراک در تاریخ فوتبال کم‌نظیر بود
  • درس بزرگ اراکی‌ها به فوتبال ایران
  • برای کار التماس نمی‌‌کنم
  • کاخ سفید : پاتریوت اضافی برای ارسال به اوکراین نداریم!
  • تغییر خشم به لبخند در یادگارامام (ره)
  • شادی گل جنجالی جلوی چشم انزلی‌چی‌ها(عکس)