انتقاد ربیعی از «خودزنی سیاسی»
تاریخ انتشار: ۱۴ فروردین ۱۴۰۰ | کد خبر: ۳۱۴۵۸۶۱۵
«تاختن بر استراتژی رفع تحریم در حالی که دولت آینده از هر جناح و با هر رویکردی گریزی از آن نخواهد داشت، در بدترین حالت یک خودزنی سیاسی و در بهترین حالت خود یک ریاکاری آشکار است. به همان ترتیب، نادیدهگرفتن آن دسته از سیاستهای اقتصادی که هدف از آن خنثیکردن اثر تحریمهاست، به هیچوجه گویای واقعیتی نیست که دولت بعدی در مسیر آن قرار خواهد گرفت.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
به گزارش ایسنا، علی ربیعی، دستیار ارتباطات اجتماعی رئیسجمهوری و سخنگوی دولت، در یادداشتی در روزنامه ایران نوشت: «برخی مقاطع تاریخی فراتر از طول زمانی خود اهمیت مییابند. ماههای پیش رو یکی از همین مقاطع تاریخی محســــوب میشــــود؛ ماههایی که باید نتیجه مقاومت مردم در برابر فشار حداکثری دولت ترامپ دیده و سهم و جایگاه شایسته ایران در معادلات در حال تغییر بینالمللی بیش از پیش کسب و تثبیت شود. نظام دوقطبی بینالمللی پس از فروپاشی شوروی دچار سرگشتگی شد و امریکا در حال تثبیت نظام تکقطبی بود. در حالی که چنان که پیش از این نوشتم و باور دارم جهان از حالت قطبی به شکل منظومهای تغییر خواهد کرد که این منظومهها اعم از کشورهای کانونی و پیرامونی یا اتحادیههای منطقهای خواهند بود که بنیان آنها اقتصاد سیاسی است.
چندین منظومه جهانی وجود دارند که برخی در حال برآمدن هستند و برخی دیگر در حال تلاش برای تثبیت و حفظ جایگاهشان در سلسله مراتب جهانی. اتفاقاً در قاره آسیا چین و هند تأثیرگذاری بیشتری خواهند یافت؛ چنان که هند به غول آینده اقتصادی آسیا تبدیل خواهد شد. بنابراین جهان در حال تغییر و تحول و جابهجایی قدرتهای تأثیرگذار است و ارتقای جایگاه ایران در جهان در این سالها مشخص خواهد شد. در ماههای اخیر بخشی از این فعل و انفعالات بینالمللی را در انزوای دولت ترامپ حتی در جمع همپیمانان سنتی خود از جمله بریتانیا دیدیم. در این نقشه بزرگ و در کشاکش این تقلای بینالمللی که همه کشورها مرحله تازهای از تلاشهای ژئوپولیتیکی خود را برای بازتعریف جایگاه جدید خود سرعت دادهاند، ماهها و سالهای آینده به مراتب برای ما نیز اهمیت متمایزی دارد. بحرانهایی که در سالیان اخیر پشت سر گذاشتیم و بعضاً همچنان در دست و پنجه نرم کردن با پاندمی کرونا و تحریم ادامه دارد، نباید در اراده ما برای عقبنماندن از رقابتهای جهانی تأثیر بگذارد. در این میان دولت به عنوان سکاندار اجرایی ایران در مدیریت منابع و پیشبرد سیاستها مصمم است که با بیتوجهی به فشارهای خارجی و حاشیههای داخلی، این مأموریت ملی را تا آخرین روز مسئولیت خود ادامه دهد. بدون تردید ارتقای جایگاه ایران اصلیترین وظیفه دولت است علاوه بر آن دولت طبق وعده خود برنامههای پنجگانهای را تدوین کرده که بنا دارد اجرای آن را با جدیت دنبال کرده و تلاش خواهد کرد زیرساختهای سیاسی و اقتصادی مناسبی را به منتخب ملت تحویل دهد:
۱- رفع تحریم
بدون تردید عقبراندن تحریم تا آخرین روز کار دولت بهطور مستمر ادامه خواهد یافت. ما مصمم هستیم که اجازه ندهیم تحریمهای غیر قانونی امریکا اخلالی در حرکت ایران در مسیر توسعه و تعامل سازنده با جهان ایجاد کند اما در عین حال تلاش دولت برای رفع تحریمها تا آخرین روز کاری دولت متوقف نخواهد شد. ما از رساندن و تکرار این پیام روشن به ناقضان برجام خسته نخواهیم شد که هر چقدر زمان بخواهند در اختیار خواهند داشت اما باید بدانند که هر روز تعلل بیشتر در لغو تحریم علیه ایران، نهتنها شانس احیای برجام را به عنوان اولین و آخرین راه حل در دسترس برای کنارگذاشتن اختلافات کمتر میکند بلکه آنها را از به دست آوردن چشمانداز بهتری از روابط با ایران هم دورتر خواهد کرد.
هر چند ما اطمینان داریم که دولت امریکا هیچ راه منطقی جز بازگشت به برجام و رفع کامل تحریمها پیش روی خود ندارد اما بنا به مسئولیت دولت در پاسخگویی به مردم، رفع تحریمها یکی از مهمترین اولویتهای دولت باقی خواهد ماند. این البته مسیری آسان و هموار نیست. یکی از این موانع که ریشه در دخالتدادن سیاستهای داخلی و رقابتهای انتخاباتی به حیطه مأموریتهای تغییرناپذیر ملی در مانعزدایی از توسعه کشور دارد، عدهای دوگانهای تازه اما بیمعنا میان خنثیکردن تحریم و رفع تحریم را به فضای گفتوگوی سیاسی جامعه سرایت دادهاند و توجه نداشتند که نهتنها این دوگانه هیچ نسبتی با واقعیتهای اداره کشور ندارد بلکه دولت در چهار سال گذشته با در پیش گرفتن هر دو جنبه فوق از هیچ تلاشی برای تسهیل معیشت مردم فروگذار نکرده است. خطر این دوقطبیسازی تنها تحریف واقعیت پیرامون شیوههای مؤثر در گشودن زنجیرهای بستهشده بر اقتصاد ملی و چشمانداز رشد و توسعه اقتصادی نیست بلکه در غیریتسازی یکی از این ابزارها در برابر دیگری است؛ گویی که عدهای تنها قرار است به خنثی کردن تحریم بپردازند و دیگران کاری جز انجام آن یکی ندارند. هر چند که این دوگانه روی کاغذ و در حین شعارها و مجادلههای انتخاباتی کارآیی داشته باشند، در اداره دولت و کشور که متوقف به شعارها و فضاسازیهای تبلیغاتی نیست، جایی ندارد. هر دولتی در آینده به موجب انتظار مردم و رأیدهندگان که انتظار دارند دولتهای منتخب هیچ شانسی را برای بهبود دادن زندگی آنها از دست ندهند، ناچار است که ضمن تلاش برای کماثرکردن تحریمها، همچنان به تقلای دیپلماتیک برای رفع تحریمها نیز بپردازد؛ چنان که دولت دوازدهم چنین کرده است. از این رو، مسئولیت خنثیکردن و توأمان رفعکردن تحریمها، رسالتی انقطاعناپذیر در طول زمان و در امتداد جابهجایی دولتهاست. به این ترتیب، تاختن بر استراتژی رفع تحریم در حالی که دولت آینده از هر جناح و با هر رویکردی گریزی از آن نخواهد داشت، در بدترین حالت یک خودزنی سیاسی و در بهترین حالت خود یک ریاکاری آشکار است. به همان ترتیب، نادیدهگرفتن آن دسته از سیاستهای اقتصادی که هدف از آن خنثیکردن اثر تحریمهاست، به هیچوجه گویای واقعیتی نیست که دولت بعدی در مسیر آن قرار خواهد گرفت. با وجود این همانندی دو جناحی در تعقیب میان دو راه به هم گره خورده خنثیسازی و رفع تحریم، دیگر اتلاف وقت و موکولکردن پیشبرد هر کدام از آنها به دوران پس از برگزاری انتخابات نمیتواند معنایی داشته باشد و موفقیت در رفع و تضعیف اثر تحریمها امتیاز منحصر به فردی نیز به هیچکدام از جریانهای سیاسی نخواهد داد. البته این به معنای تعجیل در پذیرفتن یا ارائه پیشنهادهای دیپلماتیک ناپخته و غیر منصفانه نیست اما همینطور سیاسیکردن یک امر ملی نباید موجب تأخیر غیر ضروری و وقتکشی در پیگیری راه حلهایی باشد که درصد قابل اعتنایی از شانس موفقیت برای کاستن هر چه سریعتر از آلام مردم را به همراه دارد.
۲- حوزه سلامت و درمان
حوزه سلامت با تمرکز بر کرونا از جمله برنامههای اصلی و مستمر دولت خواهد بود. واردات بیش از ۲۰ میلیون واکسن خریداری شده و تلاش برای به ثمر رساندن تولیدات داخلی که به طور مستقل یا با مشارکت خارجی در حال انجام هستند دنبال خواهد شد. در این خصوص علاوه بر کشور کوبا با دو کشور تولیدکننده نیز مذاکراتی صورت گرفته است. مراقبت و پیشگیری از گسترش و قطع زنجیره ویروس کرونا و واکسیناسیون عمومی و تمهید برای درمان بموقع و مؤثر بیماران از برنامههای این حوزه است.
۳- افزایش تولید و تثبیت بازار
مسأله بعد تثبیت بازار و تلاش برای کاهش اثر تحریمها بر زندگی مردم است. در این جا به اطلاع مردم میرسانم که نهتنها دولت هیچ برنامهای برای افزایش قیمتها بهخصوص در مورد کالاهای اساسی تا پایان کار خود نخواهد داشت بلکه برای کاهش قیمتهای کاذب برنامه نظارتی سختگیرانهتری را در دستور کار خود دارد. در این راه تاکنون ۶ میلیارد دلار از بودجه تخصیص برای تأمین کالاهای اساسی اختصاص یافته است. از مجموعه ۱۰۰ قلم کالای ضروری بیش از ۲۰ قلم کالای اساسی در دو مورد مرغ و روغن دچار اختلال در توزیع شدهاند که تصمیمات ستاد اقتصادی تولید در هر دو مورد افزایش یافته و در صورت نیاز واردات صورت گرفته و برنامه متعادل کردن بازار به سرعت انجام خواهد شد.
در دولتهای یازدهم و دوازدهم تعداد ۲۹۰ طرح مهم در حوزه صنعت و معدن با مجموع سرمایهگذاری ۲۶۵۲ هزار میلیارد ریال و اشتغال ۸۵۱۲۶ نفر به بهرهبرداری رسیده است. از این تعداد ۲۸ طرح طی ۱۰ ماهه سال ۱۳۹۹ راهاندازی و بیش از ۱۱ هزار شغل نیز در سال ۹۹ ایجاد شده است که میتوان به طرحهایی چون شرکت پالایش گاز بیدبلند خلیج فارس، مجتمع صنایع آلومینیوم جنوب، سنگ آهن گهر زمین، مجتمع جهان فولاد سیرجان، خودروسازی مدیران، مجتمع کشتیسازی و صنایع فراساحل ایران، پالایش نفت لاوان، خودروسازان راین، مجتمع جهان فولاد سیرجان و ذوبآهن پاسارگاد اشاره کرد.
۴- اتمام پروژههای زیرساختی برای زندگی آینده ایرانیان
در برنامه چهارم اتمام پروژههای زیرساختی تمهید شده و اقدام برای تداوم این پروژهها برای آیندگان در دستور کار دولت است. این پروژهها آثار عظیمی بر سالهای بعد بر زندگی آینده ایران و ایرانیان خواهد داشت. دولت معتقد است همچنان باید شرایطی به وجود آورد تا دولتی فارغ از تحریم و آماده جهش تولید و اقتصاد را به منتخب بعدی ملت تحویل دهد. در همین راستا بر اساس رهنمودهای مقام معظم رهبری برای سال ۱۴۰۰ برنامهای چهارماهه در قالب یک برنامه یکساله در دستور کار خود قرار داده است که بتواند تسهیلگر ادامه برای دولت بعد هم باشد. گسترش شاهراههای اطلاعاتی و زیرساختهای حمل و نقل و اتصالات ژئوپلیتیک و قرار گرفتن در مسیرهای جهانی (سند ۲۵ ساله با چین در همین راستاست)، پروژههای عظیم انتقال آب از خلیج فارس به مرکز و جنوب کشور با تأکید بر تأمین آب سیستان و بلوچستان، توسعه میادین نفتی و تأکید بر پروژههای پاییندستی حوزه نفت و گاز و بهبود وضع کشاورزی از جمله این پروژههای مهم محسوب میشود.
۵- انتخابات سالم و پرشور
در اقدام پنجم دولت تمام تلاش خود را به کار خواهد بست تا یک انتخابات پرشور، سالم و رقابتی برگزار کند. انتخابات متضمن افزایش سرمایه اجتماعی و حل مسائل داخلی کشور و هم متضمن ارتقای جایگاه ایران در منطقه و جهان است. انتخابات و صندوقهای رأی در نقشه کلان خود عبارت از تعیین سرنوشت ملی است اما در سطحی خردتر چیزی نیست جز زندگی روزمره هر شهروند ایرانی که میخواهد از این حق خود برای تضمین برخورداری از همه حقوق قانون اساسی و ترجمه آن در زندگی جاری و در قالب بهرهمندی از آزادی، رفاه و امنیت استفاده کند. امیدواریم که به منظور اطمیناندادن به مردم برای دستیابی به این هدف عالی انتخاباتی، شرایطی مهیا شود تا همه تنوعهای دیدگاهی و برنامهای در این انتخابات حضور داشته باشند. هرچند که متأسفانه جریانهایی برای مأیوس کردن مردم از صندوق رأی آغاز به کار کردهاند و به اقدامات خود شتاب تازهای دادهاند؛ تلختر آن که هم از خارج و هم از داخل به طور ناخودآگاه به شیوههایی برخی از مطالب را بیان میکنند که احساس این که نتیجه برآمده از صندوق رأی تأثیری در سرنوشت جامعه ندارد القا شود اما دولت در برابر چنین یأسپراکنیها سکوت نخواهد کرد. البته در این مسیر، دولت نمیتواند بدون همراهی روشنفکران، فعالان اجتماعی و دانشگاهیان به مسئولیت خود در یادآوری و تأکید بر اصل جمهوریت و از جمله بازخوانی ریشهها و ضرورتهای مشارکت حداکثری در انتخابات گام مؤثری بردارد. به این ترتیب دولت در کنار همه بازیگران اجتماعی و سیاسی، دلسوزان ایران و در چارچوب مواضع بیان شده رهبری معظم مبنی بر مشارکت حداکثری مردم تلاش همهجانبهای خواهد داشت.
اگرچه تا پایان کار دولت فقط چهار ماه باقی مانده اما با این حجم از مأموریتهایی که دولت برای خود تعریف کرده، این چهار ماه، چهار ماهی پرمشغله و بیاستراحت برای همه مسئولان دولتی خواهد بود. دولت آماده است که ماههای پایانی تصدی خود و ماههای آغازین سال جدید را با نیرویی مضاعف از هر زمان دیگری تا به حداکثر رساندن امید مردم و درخشاندن دوباره ایران در سالهای پیش رو، هم به پایان برساند و هم آغاز کند.»
انتهای پیام
منبع: ایسنا
کلیدواژه: علی ربیعی اثر تحریم ها کردن تحریم بین المللی خنثی کردن رفع تحریم خواهد شد پروژه ها سیاست ها سال ها ماه ها
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.isna.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایسنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۱۴۵۸۶۱۵ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
جنجال نظرات مهدی نصیری درباره شاهزاده پهلوی و اپوزیسیون!
آفتابنیوز :
مهدی نصیری، چپ سابقاً انقلابی و سوپر منتقد جمهوری اسلامی که از درون ایران سیاستهای حکومت را با تندترین ادبیات نقد و به ساختارها حمله میکرد طی روزهای گذشته بدون هیچ مشکلی از ایران خارج شد و به اتفاق همسرش برای یک سفر سه ماهه و دیدن فرزند خود به کانادا رفت.
به نوشته سازندگی، او در اولین فرصت نیز در گفتوگویی با تلویزیون بیبیسی در اقدامی شاذ و عجیب خواستار آن شد که اپوزیسیون شکاف بین مصطفی تاجزاده و رضا پهلوی را با یک اتحاد پر کند. او مدعی است که پادشاهی مشروطه و جمهوریخواهی میتوانند متحد شوند. نصیری از مهندس میرحسین موسوی، مصطفی تاجزاده، نرگس محمدی و فائزه هاشمی به عنوان افراد اصلاحطلبی نام برد که میتوانند این جریان جدید را پوشش بدهند و برای رفع مشکلات کشور با سلطنتطلبان چارهاندیشی کنند.
پیش از بررسی این پیشنهاد عجیب و غیرمعمول باید پرسید که مهدی نصیری کیست و از چه جایگاهی چنین نسخهای میپیچد؟ او اصلاحطلب است؟ خیر. آزادیخواه است؟ چنین چیزی در کارنامه او بهخصوص در سالهایی که مدیرمسئول روزنامه کیهان بود، دیده نمیشود. چه آنکه مقالات تندوتیز و افشای نیمه پنهان روشنفکران، سیاستمداران و هنرمندان در دوره او در کیهان راهاندازی شد تا با تندرویهای بسیار پنجه بر صورت این افراد بکشد.
هنوز فراموش نشده زمانی که او در غوغای جوانی سیر میکرد، چگونه مهندس بازرگان که دو برابر سن او در امر سیاسی کار کرده بود را تمسخر میکرد و وی را تخفیف میداد. با این حال مهدی نصیری در سالهای اخیر به ناگهان مسیر سیاسی خود را از چپ رادیکال انقلابی به راست افراطی و سلطنتطلب تغییر داد و با راهاندازی یک کانال تلگرامی آنچنان مطالب تند و تیزی علیه حاکمیت نوشت که برای کسانی که او را میشناختند، حیرتانگیز بود.
کسانی که کیهان اواخر دهه ۶۰ و اوایل دهه ۷۰ را میخواندند، فراموش نکردند که وی چگونه به یک فیلمساز ایرانی به دلیل تراشیدن ریشهایش خرده گرفت و او را از دایره حزبالله خارج خواند و در گام بعدی مادر آن فیلمساز را صیغهای خواند و با این جمله جنجالی به پا کرد.
اکنون مردی با آن سوابق در رادیکالیسم از این سو افتاده است. او چندی مطالب تند و تیزی را علیه حاکمیت منتشر کرد بیآنکه بازداشت شود. در حالی که دیگران با مطالبی خفیفتر از آنچه نصیری مینوشت، بازداشت و دادگاهی میشدند. حال وی بیهیچ مانعی به خارج از کشور رفته و در گفتگو با بیبیسی، رضا پهلوی را شاهزاده میخواند و او را پیشاپیش بر سریر پادشاهی مینشاند و از جانب کسانی که در دوره سلطنت شکنجه شدند، زندان افتادند و ستم و ظلم دیدند، سخن میگوید و خواهان یک اتحاد نامقدس میشود.
آقای مهدی نصیری «این تذهبون»؟ به کجا چنین شتابان؟ شما آیا نماینده مهندس میرحسین موسوی هستید که از جانب او که سالها در حصر است، سخن میگویید؟ شما آیا نماینده جمهوریخواهان ایرانی هستید و سخنگوی آنها شدهاید؟ تاجزاده اگر قرار بود پیوندی با رضا پهلوی داشته باشد که در ایران نمیماند. از افکار فائزه هاشمی علیه سلطنتطلبان خبر دارید؟ نرگس محمدی چیزی در این خصوص نوشته که شما باور کردید باید چنین پیشنهادی بدهید؟
فردی که شما او را شاهزاده میخوانی، حتی نتوانست یک جمع پنج نفره را برای چند ماه دور هم نگهدارد؟ از کدام اپوزیسیون سخن میگویید؟ همان اپوزیسیون خائنی که کمر به تجزیه ایران و نابودی مردم بسته و هر روزه برای روسای جمهوری آمریکا و کشورهای دیگر نامه فدایت شوم مینویسد که تحریمهای اقتصادی علیه مردم را بیشتر کنند؟
فرض محال که محال نیست، اما آیا با این اتحاد نامیمون، ایران آباد میشود و در مدار توسعه قرار میگیرد؟ آیا مشکلات حل میشود؟ بیتردید شما با خیال خامی که دارید، کشور را به دامن یک خونریزی تمام عیار و جنگ داخلی سوق میدهید بدون اینکه دستاوردش توسعه و آبادانی ایران باشد.
مردم ایران به گواه تاریخ، همیشه از افراطیون لطمه دیدند. افراطیون چه در جایگاه چپ و چه از منظر راست با ناعقلانیگرایی سیاسی، بیشترین ضربات را بر پیکر این کشور زدهاند.
شما نیز اکنون در همان جایگاه نشستهاید و به دلیل اینکه دو دوره در حیات سیاسی جمهوری اسلامی به شدت ذیل رادیکالیسم فعالیت کردهاید، میتوان به قطعیت گفت، پیشنهاد غیرمنطقی شما ناممکن است. زیرا بین جمهوریخواهان و سلطنتطلبان، دریایی از اختلاف تاریخی و نظری وجود دارد که نمیتوان به سادگی از آنها چشم پوشید.
جواد امام، محمد علی ابطحی و محمود صادقی درباره گفتوگوی اخیر مدیرمسوول سابق کیهان با BBC، سخن گفتند
روزنامه اعتماد نیز نوشت: «سوپر حزباللهی دیروز که امروز رویکردهای براندازانه ارائه میکند.» این ترجیعبندی است که از دیروز و پس از مصاحبه مهدی نصیری و ارائه راهبرد از بین بردن فاصله از شاهزاده تا تاجزاده توسط بسیاری از چهرههای سیاسی به گونههای مختلف تکرار شده است. چهرهای که در سالهای ابتدایی انقلاب در دهه ۶۰ همکاری با کیهان را در قم آغاز کرد و بلافاصله پلههای پیشرفت را به سرعت پیمود و در شمایل چهره رادیکال جناح راست و سوپر انقلابی در کیهان، نسخههایی برای سرکوب منتقدان و دگراندیشان مینوشت.
نصیری که در حوزه متعلق به مکتب تفکیک (عدم ورود به حوزه سیاسی) بود در ادامه نهتنها به عرصه سیاسی ورود کرد، بلکه به اعتقاد بسیاری از تحلیلگران، بیش از اندازه در سیاست غوطهور شد و از گذشتهاش فاصله گرفت.
این، اما همه سرنوشت نصیری نبود؛ کار به جایی رسید که آرام آرام از سالهای انتهایی دهه ۸۰ نوع دیگری از کنشگری را برگزید و منتقد تند تصمیمات نظام شد. مسیری که به شکل و شمایل دیگر، توسط محسن مخملباف و بسیاری دیگر از چهرههای سیاسی بریده هم پیموده شده بود. چهرههایی که فعالیت خود را در عرصه سیاسی با اصرار در تحقق آرمانهای انقلابی آغاز میکنند. اما نهایتا با انکار همان آرمانها به خط پایان کنشگری سیاسی میرسند. مصاحبه نصیری در بیبیسی فارسی، اما در عرصه داخلی بازخوردهایی هم پیدا کرد.
محمود صادقی، چهره اصلاحطلب به این نکته اشاره کرد که: «اساسا بین تاجزاده، به عنوان یک اصلاحطلب دموکراسیخواه مخالف با قدرت متمرکز فردی و شاهزاده به عنوان نماد بازگشت به سلطنت موروثی فردمحور هیچ وجه اشتراکی وجود ندارد. ترسم نرسی به کعبهای اعرابی! کاین ره که تو میروی به ترکستان است...»
محمدعلی ابطحی، فعال سیاسی اصلاحطلب از مهدی نصیری، مدیرمسوول اسبق روزنامه کیهان انتقاد کرد و نوشت: «آقای مهدی نصیری سوپر افراطی حزباللهی دیروز حق دارد نظراتش تغییر کند و سوپر اپوزوسیون امروز شود. اما هم برای دیروزش و هم برای امروزش توهم مضر است. نه بولتننویسی و اظهارنظرهای تند حزباللهیاش در گذشته توانست ریشه اصلاحطلبی را برکند و نه مواضع فعلی اپوزوسیونیاش مورد قبول اپوزوسیونی قرار میگیرد که ۴۰ سال است در تلاش برای براندازی هستند و نیازی به تازهوارد از راه دور آمده ندارند. گفتهاند شکاف تاجزاده و شاهزاده باید برداشته شود. خودش میداند نه شاهزاده میتواند به تاجزاده نزدیک شود و نه تاجزاده علاقهمند به همکاری با شاهزاده است. مهندس موسوی، نرگس محمدی، فائزه هاشمی و تاجزاده هم، چون دلسوز این جامعه بودهاند در ایران باقی ماندهاند و در زندان و حصر هستند. بد پوست خربزهای زیر پای آقای نصیری انداختهاند تا تمامش کنند. هم از داخل حاکمیت و هم از خارج و از درون اپوزوسیون.»
با توجه به بازخوردهای موضوع «اعتماد» گفتوگویی را با جواد امام، دبیر کل مجمع ایثارگران برنامهریزی کرد تا درباره بخشی از دیدگاههای مطرح شده در این گفتگو بحث کند. امام با واکاوی گزارههای بنیادین اصلاحات به این نکته اشاره میکند که جمهوری مسیر طبیعی مشروطه ایرانی است و بازگشت دوباره به مشروطه در واقع نوعی عقبگرد محسوب میشود و فایدهای برای ایران نخواهد داشت. امام با واکاوی دیدگاههای چهرههایی، چون تاجزاده، موسوی و خاتمی رویکردهای افراطی چهرههایی مانند نصیری را برخلاف حرکت طبیعی اصلاحات ایرانی میداند.
صحبتهای اخیر مهدی نصیری با بیبیسی بازخوردهایی در فضای عمومی کشور پیدا کرده است. نصیری در این گفتگو با بردن نامهایی، چون تاجزاده، میرحسین موسوی و اصلاحطلبان، دیدگاههایی را مطرح کرده است. درباره این دیدگاهها نظری دارید؟
از آنجا که مهدی نصیری اسامی افرادی مانند مهندس میرحسین موسوی و مصطفی تاجزاده و سایر چهرههای اصلاحطلب را مطرح کرده، لازم است توضیحاتی درباره موضوع داده شود. این افراد مطرح شده، مواضع روشنی دارند و مشخص است سالهای سال در راستای تحقق مفاهیمی، چون آزادی، عدالت، تنشزدایی، شایستهسالاری و... فعالیت میکنند. البته من نماینده این دوستان نیستم، اما تا جایی که میدانم، فردی مانند مصطفی تاجزاده هرگز در مسیری حرکت نکرده است که نصیری ادعا میکند. مسیر اصلاحطلبان و مرزبندیهای آنان هم روشن است؛ مهدی نصیری نه از اصلاحطلبان نمایندگی دارد و نه میتواند از جانب افراد اصلاحطلب صحبت کند. پیشنهاداتی هم که در گفتوگوی اخیر خود طرح کرده، بیشتر در راستای انشقاق و تحتفشار قرار گرفتن جریانات داخلی بوده است نه دستیابی به انسجام. در واقع ایشان به دنبال دعوای جدیدی است. امروز بحثهای مرتبط با براندازی روشن شده به قول سید محمد خاتمی، شرایط امروز کشور به گونهای نیست که از طریق براندازی بتوان مطالبات مردم را محقق کرد. اتفاقا بسیاری از افرادی که نگران ایران و ایرانی هستند، هرگز نسخه براندازی را توصیه نمیکنند. شخصا نمیتوانم شخصیت چهرهای مانند مهدی نصیری را تحلیل کنم و ببینم این اظهارات با چه مبنایی سازگار است. نصیری یک چهره اصولگرای تند و رادیکال است که در رزومه او فعالیت در روزنامه کیهان درج شده است. امروز حسین شریعتمداری وارث دیدگاههایی است که قبلا توسط مهدی نصیریها پایهگذاری شده بود. در عین حال مشخص نیست آیا اظهارات نصیری در راستای یک پروژه تعریف شده، مطرح شده یا پای موارد دیگری در میان است.
چرا اینطور فکر میکنید. در ظاهر یک چهره سیاسی و رسانهای اظهاراتی را درخصوص موضوعی خاص مطرح کرده است، چرا فکر میکنید این رویکردهای مطرح شده، ابهاماتی دارد؟
بسیاری از دوستان اصلاحطلب، فعالان سیاسی و دانشگاهی، نقدهایی مبناییتر، علمیتر و در چارچوب منافع ملی کشور مطرح کردند و با مشکلات عدیدهای روبهرو شدند، اما مهدی نصیری هرگز دچار این مشکلات نشد. این موضوع کمی نیست. چرا در ساختاری که با کوچکترین نقدها برخورد شده، هیچ برخوردی با اظهارات تند نصیری نشده است؟ به نظر میرسد مهدی نصیری امروز قصد دارد، افراد و جریاناتی را علیه اصلاحات تحریک کند. قبل از مهدی نصیری، بسیاری از براندازان بیرون از کشور به بنبست برخورد کردند. اگر قرار به پویش مسیری در ایران باشد، مسیر اصلاحات است و اگر ساختاری قرار باشد این پروژه را پیش ببرد، این جریان اصلاحات است که میتواند این پروژه را راهبردی کند. نصیری ابتدا باید خود را تعریف کرده و تبار سیاسی خود را روشن کند. اگر مهدی نصیری بخواهد جریانی را مخاطب قرار دهد، باید جریان خودبرانداز داخلی و اصولگرایان رادیکال را مخاطب قرار دهد. او نماینده اصولگرایان تندرو و رادیکال کشور است. چه افرادی که برانداز هستند و چه افراد و جریاناتی که با رفتار، عمل و سیاستهایشان کشور را به سمت خودبراندازی سوق میدهند، به افکار و رفتار نصیری نزدیک هستند. مرزبندی اصلاحات کاملا روشن است. ما نگران آینده ایران، مردم، جوانان و زنان این سرزمین هستیم. اینکه ناگهان اصلاحطلبان و پهلوی ناگهان در کنار هم قرار داده شوند و ایدهای با عنوان از تاجزاده تا شاهزاده طرح شود، مشخص نیست از قوطی کدام عطاری بیرون آمده است.
آیا شما هیچوقت با مهدی نصیری صحبتی داشتهاید. از نزدیک او را میشناسید؟
زمانی صحبت محدودی با مهدی نصیری داشتم و ایشان تصور میکرد ممکن است سلطنتطلبان پایگاههای جدی در کشور داشته باشند. من به او پاسخ دادم که قطعا آنچه که بیرونیها ساخته و پرداخته کردهاند، برآمده از اشتباهات جمهوری اسلامی بوده است نه توان طرف مقابل. جمهوری اسلامی هر نقد و اعتراض داخلی را به ناحق به جریانات بیرونی و سلطنتطلبها منتسب کرده و به این شیوه برای آنها ارزش افزوده سیاسی ایجاد کرده است. معترضان داخلی و منتقدان داخلی اساسا نسبت چندانی با براندازان بیرونی ندارند. ضمن اینکه ظرفیتهای بسیاری در خارج از کشور وجود دارند که قلبشان برای ایران میتپد و حاضرند برای اصلاح وضع موجود هزینه دهند. این تصور که مردم ایران علاقه زیادی به تاج و تخت دارند یک توهم است. مردم ایران هزینههای بسیاری برای تحقق جمهوری دادهاند و این انقلاب هم خروجی عملکرد رژیم گذشته بوده است. نادیده گرفتن همه این مسیر و سپردن کشور به دست فرد و جریانی که هیچ عملکرد مثبتی طی ۵ دهه گذشته نداشته است، منطقی نیست. چهرههایی مانند خاتمی، تاجزاده و میرحسین موسوی شخصیتهایی هستند که برای این کشور و آرمانهای مردم هزینه دادهاند. آنچه منافع مردم را تامین میکند، جمهوری، دموکراسی، آزادی، حاکمیت قانون و تنشزدایی است. نمیتوان دوباره منافع و آینده مردم را به خطر انداخت و این آینده را دراختیار فردی سپرد که برای ایران و ایرانی اهمیتی قائل نیست و به دنبال به دست آوردن تاج و تخت خود است.
چه نسبتی میان این اظهارات و تندرویهای داخلی و خالصسازی مشاهده میشود؟
اگر امروز به وضعیت موجود و یکهسالاری موجود، خالصسازی، شکاف میان مردم و دولت و... نقدهای جدی داریم به این معنا نیست که قرار است مسیر سلطنتطلبی را در پیش بگیریم. اصلاحطلبان بدون مردم جایگاهی ندارند. مقولهای که حاکمیت فعلی به آن نیاز دارد، بازگشت به حاکمیت مردم و سنجش مقبولیت جریانات سیاسی در داخل کشور است. اگر اپوزیسیون ایرانی قرار باشد به سمت معامله با افراد و جریانات امتحان پس داده بروند، مقبولیتی در جامعه نخواهند داشت. در جمعبندی میتوان گفت که معلوم نیست صحبتهای مهدی نصیری آیا توسط خودش بیان شده یا پروژهای پشت این فرد است. تا شفافسازی نشود، نمیتوان تحلیل جامعی صورت داد. گذشته نصیریها روشن نیست. مهدی نصیری علیرغم اینکه خود را ذیل مکتب تفکیک تعریف میکند و این دیدگاه اساسا معتقد به مشارکت در حکومت و ورود به آن نبودند به فعالیتهای سیاسی ورود کرده است. آقای نصیری باید توضیح دهد چگونه از دل مکتب تفکیک به سمت فعالیتهای سیاسی و حاکمیتی کشیده شده و نهایتا سر از یک قلمروی برهوت و نامشخص در آورده است. ما هرگز به دنبال ترقی معکوس نبوده و نیستیم. باید همه ظرفیتهای کشور و ظرفیتهای خارج از کشور در یک راستا جمع شوند و برای توسعه و پیشرفت و آزادی ایران به کار برده شوند. مسیری که نصیریها طی میکنند، مشکوک است و بیشتر در راستای انشقاق و دعواهای سیاسی میتوان آن را دستهبندی کرد.
فارغ از اینکه مهدی نصیری کیست و چه گذشتهای دارد و درباره تاجزاده و شاهزاده چه گفته، درباره تجمیع ظرفیتهای جمهوریخواهان و اصلاحطلبان از یکسو و مشروطهخواهان از سوی دیگر صحبت کرده است. از منظر بنیادین آیا تمزیج و ترکیب این دو گفتمان (جمهوریخواهی و مشروطهخواهی) با هم امکانپذیر است؟
گفتمانی که ما در جریان اصلاحات دنبال میکنیم، در ادامه مسیر مشروطهخواهی است. اقتضای شرایط امروز ایران و گزارهای که پاسخ داده است، حاکمیت رای و نظر مردم است. هنوز نسخه مناسبتری ارائه نشده است. آنچه ما از آن دم میزنیم بحث جمهوری است. اگر قرار باشد اشتباهات گذشته دوباره تکرار شود و هزینههایی که ملت ایران از زمان مشروطه تا به امروز پرداختهاند کنار گذاشته شود، نوعی بازگشت به عقب است. همین امروز افراد و جریاناتی در داخل کشور حضور دارند که دانش و تجربه لازم برای اداره کشور دارند، تصور اینکه همه این تجربهها نادیده گرفته شده و استارت بازگشت به گذشته شود، اشتباه است. اقتضای امروز کشور نظام جمهوری است که مورد نظر اکثریت باشد. جمهوری هم به معنای رای و نظر اکثریت و حاکمیت قانون است. یکی از اشتباهات تحلیلی آن است که اشتباهات نظام جمهوری اسلامی با اشتباهات رژیم گذشته قیاس میشود درحالی که اگر اشتباهات رژیم گذشته نبود، اتفاقات سال ۵۷ رخ نمیداد و این همه هزینه متوجه کشور نمیشد. وقتی این همه هزینه برای حاکمیت مردم و قانون صورت گرفته باید تلاش کرد این ایده و آرمان محقق شود نه اینکه اشتباهات گذشته دوباره تکرار شود.
برخی معتقدند مهدی نصیریها از اصرار مطلق به انکار مطلق رسیدهاند. یعنی چهرههای تندرویی که در ادامه نوع متفاوتی از تندروی را تجربه میکنند. نظر شما چیست؟
اساسا تندروی و رادیکالیسم با جریان راست عجین است. تکلیف اصلاحطلبی با تندروی مشخص است، اساس اصلاحطلبی با میانهروی و خردورزی همراه است. روزی و روزگاری، نصیریها روبهروی مطالبات مردم ایستادند و تندروی کردند، امروز هم بدون اینکه نمایندگی از مردم داشته باشد درباره آنها صحبت کرده و راهکارهای مسالهساز ارائه میدهد. من شناخت دقیقی از مهدی نصیری ندارم، بنابراین اظهارنظری هم درباره ایشان ندارم، اما برایم قابل فهم نیست، مدیر مسوول سابق کیهان به جای نقد گذشته خود و جریانی که به آن تعلق داشت، به سمت تخریب و انشقاق و دادن نسبتهای ناروا به جریانات مختلف است. معتقدم خوب بود، نصیری این پیشنهاد را در ایران مطرح میکرد و دیدگاه فعالان سیاسی و مردمی را دریافت میکرد. میرحسین موسوی هر حرفی که زده و هر دیدگاهی را مطرح کرده در راستای مطالبات مردم بوده است. همواره هم بر حاکمیت قانون و اکثریت تاکید داشته، نمیتوان از جانب مردم صحبتی کرد که به جای انسجام، انشقاق میآفریند. ایشان در داخل باید به فکر انسجام نیروهای داخلی بودند نه در خارج. معتقدم که مخاطب ایشان هم براندازها و خودبراندازها هستند. ایشان باید از خاستگاه اصلی خود که خودبراندازهای داخلی و براندازهای خارجی است، صحبت کنند نه از جانب اصلاحطلبان. اصلاحطلبان با برانداز و خودبرانداز فاصله دارند و معتقدند باید به فکر حاکمیت اکثریت بود.