چه کسانی باید شرم کنند؟!
تاریخ انتشار: ۱۷ فروردین ۱۴۰۰ | کد خبر: ۳۱۴۹۱۶۸۶
... تمایل داشتن به یک زندگی «شرافتمندانه» و عقیده به ضرورت حفظ «یک زندگی آبرومندانه» در فرهنگ خاورمیانه ای پایه درک مردم از عدالت است... برای حفظ یک زندگی آبرومندانه، یک خانواده ناچار است توانایی های فرهنگی و مادی معینی داشته باشد... برای سرپرست یک خانواده نه تنها شکست در تامین مایحتاج خانواده بقای خانواده اش را به مخاطره می اندازد بلکه به مثابه ضربه ای به حیثیت و احترام او نیز محسوب میشود.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
آن مردمی که در این گزارش تلویزیونی در صف مرغ دولتی با دیدن دوربین تلویزیون از ترس آبرو، رویشان را به دیوار بر می گردانند همان هایی هستند که در 35 سال پیش در صف های مشابه رو به همین دوربین ها لبخند می زدند و علامت پیروزی نشان می دادند. این ها همان مردم اند اما خیلی چیزها دیگر همان نیست که بود یا قرار بود باشد.
افتخار نکردن به صف های مرغ از سوی مدیران کافی نیست، باید سر به همین دیوارها بکوبند و بگریند، پیش و بیش از همه هم بر حال خودشان، که چه بودند و از چه می گفتند و حال چه می کنند و چه می خواهند !
چرا مردم در صف های طولانی دهه شصت لبخند می زدند و مصاحبه می کردند اما امروز مغموم و فسرده و نگران از دیده شدن توسط دیگران هستند؟!
این پرسشی ساده است که هر چند شاید پاسخی پیچیده و دردناک داشته باشد اما در ذات خود به اندازه کافی روشن و قابل درک است: آنچه مردم را در این سال ها می آزارد نفس کمبودها نیست بلکه تبعیض ها و اجبار به شرکت در مسابقه ای است (با نتیجه ای معلوم) که ماهیتش را رقابتی نابرابر شکل داده است. روحیه ای که از سه دهه پیش به این سو یعنی درست از فردای جنگ، «داشتن» بیشتر را جایگزین فرهنگ «بودن» کرد و گردانندکان جامعه را نیز علمدار خود! جمع گرایی و تعاون و عطوفت را که ریشه ای دراز در فرهنگ ما داشت به نفع چیزی که برخی فیلسوفان سیاسی از آن به عنوان « فردگرایی و جامعه بازاری ملکی» *یاد کرده اند روز به روز ضعیف تر کرد.
بخش قابل توجهی از مردم در آن زمان ذره هایی جدا از هم نبودند. هم شهروندان و هم گردانندگان جامعه و سیاستمداران در وحدتی مثال زدنی یگانه شده بودند. قیمت ارز و طلا در دل اغلب مردمان آن روز چنین لرزه نمی افکند و ترس و به خصوص طمع چنین در رفتارها جاری نبود. اما حتی دلیل این آرامش را نیز باید در جهت دهی های اقتصادی حاکم در آن زمان سراغ گرفت که هنوز پروای «مستضعفان» را داشت و سبک زندگی گردانندگان جامعه نیز همنوایی عمیق مردم را بر می انگیخت.
کاش دیواری هم بود که مدیران همه این سال ها به خصوص آنان که دوران مسوولیت بیشتری را هم سپری کرده اند در مواجهه با دوربین ها دستکم گاهی چهره هایشان را به سوی آن بر می گرداندند. کاش!.
* مک فرسون فیسلوف کانادایی
منبع: الف
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.alef.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «الف» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۱۴۹۱۶۸۶ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
علی مطهری: نوهها، نتیجهها و نبیرههای آیت الله مطهری دچار بن بست فکری یا پوچی در زندگی نشدهاند
مطهری میگوید: در بین نوهها و نتیجهها و نبیرهها خانواده شهید مطهری، افرادی پیدا نمیکنید که دچار بنبست فکری یا پوچی در زندگی و از این قبیل مسائل شده باشند.
به گزارش خبرآنلاین، علی مطهری در بخشی از گفتگویی که به مناسبت سالگرد شهادت آیت الله مطهری انجام شده بود درباره شکاف بین نسلی در خانواده آیت الله گفته بود: بین خانواده استاد مطهری اختلاف نظرهای سیاسی جزئی وجود دارد اما...
بخشهایی از این گفتگو را بخوانید؛
آقای مطهری! شکاف بین نسلی چقدر در خانواده آیت الله مطهری مشهود است؟
در خانواده استاد مطهری با احتساب نوهها و نتیجهها و نبیرهها ما با چنین پدیدهای مواجه نیستیم. همه از مرد و زن و دختر و پسر یک گونه فکر میکنند و بین آنها حسن تفاهم برقرار است. البته ممکن است بین آنها اختلاف نظرهای سیاسی جزئی و تفاوت در قضاوتها درباره برخی مسائل روز وجود داشته باشد.
به هرحال در بین نوهها و نتیجهها و نبیرهها افرادی پیدا نمیکنید که دچار بنبست فکری یا پوچی در زندگی و از این قبیل مسائل شده باشند و نیاز به کمک فکری و توجیه ما داشته باشند. شاید علت اصلی آن انس با آثار پدر بزرگشان باشد.
آن تجربیاتی که شخص شما در ارتباط با پدرتان داشته اید چقدر قابل تعمیم به نوع مناسبات و روابط شما با فرزندانتان است؟
به نظر من فرقی حاصل نشده، همان تجربیات و رفتارها قابل تعمیم به رفتار ما با فرزندان و نوههاست. فقط وسایل و ابزارها تغییر کرده و الاّ ماهیت و محتوای حوادث تغییر نکرده است. همان اصول اخلاقی که آن روز باید رعایت میشد امروز هم باید رعایت شود.