Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «ایران آنلاین»
2024-05-02@11:25:54 GMT

شکست تابو‌ها برای ازدواج دختران دارای معلولیت

تاریخ انتشار: ۱۸ فروردین ۱۴۰۰ | کد خبر: ۳۱۵۰۴۱۸۳

شکست تابو‌ها برای ازدواج دختران دارای معلولیت

نظریه‌های مختلفی در خصوص ازدواج و تأثیر آن بر زندگی انسان وجود دارد. در هر حال نمی‌توان از تأثیر عمیق این نیاز اساسی بر زندگی افراد غافل بود.

  ازدواج به‌عنوان اصلی‌ترین و سالم‌ترین راه رفع نیازهای جسمی، عاطفی و اجتماعی انسان، باعث ارتقای سلامت فردی و اجتماعی می‌شود؛ فرقی ندارد که چه جنسیتی داشته باشیم یا در چه سنی باشیم، یا دارای چه ویژگی‌های جسمی یا ظاهری هستیم.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!
به‌هرحال ازدواج و شراکت در زندگی مسأله‌ای است که در مرحله‌ای از زندگی ذهن ما را مشغول کرده یا خواهد کرد. هم اکنون ازدواج به‌عنوان اصلی‌ترین دغدغه در جامعه ما و مشکلات پیش رویش جای بحث بسیار دارد. در این میان ازدواج برای اقشار خاص بیشتر باید مورد توجه باشد افراد با نیازهای ویژه به‌دلیل محدودیت‌هایی که آنها را خاص کرده است، در مقوله ازدواج ممکن است دچار تلاطم روحی شدید شوند که حمایت متخصصان را نیاز دارد. از جمله این اقشار، معلولان هستند باید در کنار مسائل دیگری مانند آموزش، کار و غیر آن برای ازدواج آنان نیز برنامه داشت. در بحث معلولیت معتقدم باید واژه «تفاوت» را جایگزین معلولیت کرد زیرا این افراد همانند دیگران دارای احساسات و عواطف و نیازهای روحی و جنسی مشابه سایر افراد جامعه می‌باشند که محدودیت‌های حرکتی یا روحی یا ذهنی یا حسی باعث ایجاد تفاوت در نحوه زندگی این افراد با سایر احاد جامعه شده است. اصولاً در ازدواج افراد دارای معلولیت می‌بایست چندین نکته را در نظر داشت. اگر قرار است معلولان در ازدواج درون گروهی قرار گیرند، توجه به اصل تکامل مهم بوده و ازدواجی که مکمل یکدیگر باشند باید مدنظر قرار گیرد. قطعاً نوع و شدت معلولیت در فرایند انتخاب و این تکامل نقش دارد. برای مثال افراد دارای معلولیت جسمی حرکتی خیلی شدید بهتر است به علت محدودیت‌های ظاهری و عمقی که در این افراد وجود دارد باهم ازدواج نکنند زیرا در مسیر زندگی قطعاً دچار چالش‌هایی خواهند شد که اگر بدون پیش‌بینی و از روی احساس وارد زندگی شوند پایه‌های زندگی آنان دچار تزلزل خواهد شد یا افراد دارای معلولیت ذهنی و اعصاب و روان بهتر است با نظر متخصصان و کنترل و حمایت خانواده هایشان در صورت رعایت اصل مکمل بودن ازدواج کنند. تجارب مختلف در زمینه ازدواج درون گروهی معلولان نشان داده است معمولاً ازدواج درون گروهی (ناشنوایان) (جسمی و حرکتی متوسط) به علت رعایت برخی اصول اولیه مثل نوع و شدت معلولیت و زبان مشترک و احساس مشترک، معمولاً پایدارتر بوده و دوام بیشتری داشته است و یکی از مسائل مهم واساسی در زمینه ازدواج معلولان با یکدیگر انجام آزمایشات ژنتیک است تا از متولد شدن فرزند دارای معلولیت جلوگیری شود. یکی از اقشار بسیار مهم که در زمینه ازدواج معلولان همیشه مورد بی‌مهری جامعه و مردم قرار گرفته‌اند دختران دارای معلولیت هستند که متأسفانه هم پسران دارای معلولیت و هم افراد عادی جامعه رغبتی برای زندگی با این دختران توانمند و نجیب نشان نداده و همیشه احساسات و عواطف آنان نادیده گرفته و سرکوب شده است. بی‌شک دختران دارای معلولیت با توجه به نوع و شدت معلولیت آنان قطعاً دارای توانمندی‌های بسیار زیادی برای تشکیل و اداره خانواده می‌باشند. ازدواج مسأله‌ای است که معلول و غیرمعلول نمی‌شناسد، رفع نیازهای روحی و جسمی ‌و تشکیل خانواده در تمام انسان‌ها عمومیت دارد و نمی‌توان آن را انکار کرد. ترس از بی‌پناه شدن و تنهایی همیشه همراه یک معلول است و ازدواج به‌خاطر حاشیه امنیتی که برای معلول ایجاد می‌کند از نظر روانی بسیار تأثیرگذار است. معلولان با آگاهی به ناتوانی‌های جسمی‌ خود و نبود امکان ازدواج دچار انزوا می‌شوند و به سرکوب کردن امیالشان اقدام می‌کنند که این مسأله آثار مخربی به همراه دارد. این یک واقعیت است که در ازدواج، دختر باید انتخاب شود و این قضیه را برای دختران معلول مشکل‌تر کرده است. در بسیاری از موارد مشاهده شده که پسران معلول با شغل و حق انتخاب توانسته‌اند شرایط زندگی با یک زن غیرمعلول را برای خود فراهم کنند و شانس ازدواج در آنها بالاتر است. امیدوارم با فرهنگ‌سازی اصولی و شکستن برخی تابوها بتوانیم زمینه را برای ازدواج دختران دارای معلولیت فراهم نماییم. یکی از مسائل مهمی که باعث تشویق معلولان به ازدواج می‌شود، تأمین اشتغال، بیمه و مسکن است که راه را برای ازدواج معلولان هموار می‌سازد، حمایت همه جانبه دولت، واگذاری خانه مناسب‌سازی شده (در ورودی، سرویس بهداشتی، سیستم سرویس دهی میهمان) و ماشین مناسب‌سازی شده از جمله مواردی است که اجرای آن بسیار مهم است. اعطای وام‌های بی‌بهره، شغل و درآمد کافی، اجرای قانون سه درصد استخدام، واگذاری رایگان منزل که در قانون حمایت بر عهده بنیاد مسکن است نیز باید اجرایی شود. بسیاری از معلولان با از دست دادن خانواده و حمایت نشدن از سوی سایر فامیل به آسایشگاه‌ها هدایت می‌شوند و از این‌رو افراد معلول به ازدواج در کنار رهایی از تنهایی و رفع نیازهای روحی و جسمی، به‌عنوان فرار از این سرنوشت نگاه می‌کنند اگر بتوان مانند برخی مناطق در جهان، شهرک‌های مخصوص معلولان طراحی کرد که مناسب‌سازی شده باشد و از نگهبان در ورودی تا انجام دهنده طرح‌ها خود معلولان باشند، بسیاری از مسائل زندگی معلولان حل می‌شود و آنان نیز مانند سایر انسان‌ها به اولین حقوق طبیعی خود برای زندگی دست می‌یابند.  

منبع: ایران آنلاین

کلیدواژه: دختران دارای معلولیت برای ازدواج

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت ion.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایران آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۱۵۰۴۱۸۳ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

زن جوان خطاب به قاضی:اول یک روسری در ماشین همسرم پیدا کردم؛بعدا هم دیدم از مهد کودک یک دختر را بغل کرد و برد/ حالا هم طلاق می خواهم

به گزارش خبرآنلاین چند دقیقه‌ای نگذشته بود که پسری جوان به سمتش آمد و گفت ساناز جان من را ببخش اشتباه کردم باید واقعیت زندگی‌ام را به تو می‌گفتم هرچند گذشته‌ها گذشته و اصلاً موردی برای نگرانی وجود ندارد.

روزنامه ایران نوشت: در همین موقع سربازی از ته سالن شماره پرونده‌ای را خواند و گفت طرفین جلسه رسیدگی ساعت ۸ صبح اعلام حضور کنند.
به محض ورود به شعبه زن جوان بی‌مقدمه گفت: آقای قاضی این مرد مرا فریب داده و با احساس من بازی کرده او قبلاً زن داشته و هنوزهم دوستش دارد اما به من نگفته بود، اگر من این روسری را پیدا نکرده بودم معلوم نبود تا کی می‌خواست این ماجرا را پنهان نگه دارد.
قاضی با شنیدن این حرف‌ها گفت دخترم کمی آب بخورید و آرام باشید این‌طور من متوجه نمی‌شوم ماجرای زندگی شما چیست آهسته‌تر برایم از اول تعریف کن!
ساناز کمی که آرام شد، گفت: با آرمین در یک کافه آشنا شدیم. از روز آشنایی تا ازدواج 6 ماه طول کشید. آرمین می‌گفت کسی را ندارد و تنها به خواستگاری‌ام آمد. به من گفت پدرش فوت کرده و مادرش هم پیش خواهرش خارج از کشور زندگی می‌کند و اینجا تنها زندگی می‌کند من ساده هم باور کردم. پدرم با اصرار من راضی به ازدواج شد و ما سر خانه و زندگی خود رفتیم اما همین چند هفته پیش بود که توی ماشینش یک روسری قرمز پیدا کردم خیلی عصبانی و ناراحت بودم با این حال به رویش نیاوردم تا اینکه چند روز قبل یک عروسک دخترانه هم در ماشین پیدا کردم. این بار دیگر به رویش آوردم و گفتم اینها مال کیست اما آرمین با دروغگویی تمام به من گفت ماشین دست دوستش بوده و اینها مال همسر دوستش است، اما من باور نکردم یک روز از روی کنجکاوی او را تعقیب کردم و دیدم دم یک مهدکودک رفت و یک دختربچه را بغل کرد و بعدش هم رفت مقابل خانه‌ای و بعد از پیاده شدن داخل خانه رفت. از تعجب و ناراحتی و عصبانیت داشتم دیوانه می‌شدم.
بعد از کلی کلنجار رفتن با خودم تصمیم گرفتم بروم ببینم موضوع چیست. وقتی زنگ در خانه را زدم همان بچه در را باز کرد و هنوز حرفی نزده بودم که آرمین را پشت سرش دیدم و وقتی دختربچه او را بابا صدا زد از هوش رفتم.
چشم باز کردم در بیمارستان بودم بعد هم به خانه پدرم رفتم و همه ماجرا را برایش تعریف کردم. این مرد یک دروغگوی بزرگ است او زن و بچه داشته و موضوع به این مهمی را از من مخفی کرده بود. او یک کلاهبردار است معلوم نیست با چند نفر دیگه چنین کاری کرده الان هم من فقط طلاق می‌خواهم.
قاضی رو به آرمین کرد و گفت: حرف‌های همسرت را تأیید می‌کنی تو واقعاً زن داشتی؟
آرمین نگاهی کرد و گفت: آقای قاضی ماجرا این‌طوری نیست. من سه سال قبل از همسر اولم جدا شدم. دخترم با مادرش زندگی می‌کند من در هفته یک روز او را می‌بینم اما از شانس بدم همسرم متوجه شد. من اصلاً با همسر سابقم ارتباطی ندارم فقط آن روز رفتم بچه را به مادرش بدهم که این‌طوری شد. من کلاهبردار نیستم من ساناز را دوست دارم. می‌خواستم قبل ازدواج خودم به ساناز واقعیت را بگویم ولی ترسیدم ساناز با من ازدواج نکند. همیشه دنبال یک فرصت مناسب بودم اما خودش زودتر فهمید الان خیلی پشیمانم و می‌خواهم ساناز یک فرصت دوباره به من بدهد. من مجرم نیستم فقط یک عاشق هستم. آیا هر کسی که طلاق گرفته دیگر حق ازدواج ندارد؟ قبول دارم اشتباه کردم اما جبران می‌کنم.
آرمین رو به ساناز کرد و گفت: باور کن من آدم بدی نیستم فقط اشتباه کردم و واقعیت را نگفتم الان هم پشیمانم از پنهانکاری که کردم.
ساناز رو به آرمین کرد و گفت: اعتمادی که به تو داشتم از بین رفته و دیگر نمی‌توانم به تو اعتماد کنم بهتر است از هم جدا شویم.
قاضی که حرف‌های این زوج جوان را شنید، گفت می‌دانم همسرت اشتباه بزرگی مرتکب شده، اما بهتر است بیشتر راجع به تصمیمت فکر کنی یک ماه به کلاس‌های مشاوره بروید اگر نظرت عوض نشد آن وقت حکم طلاق را صادر می‌کنم.

23302

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید. کد خبر 1901198

دیگر خبرها

  • خدمات بهزیستی البرز به افراد دارای اختلال اتیسم
  • دانشجو‌های خانه به دوش! / جای خالی خانه دانشجویی در پازل زندگی زوج‌های دانشجو
  • بهره مندی ۲۵۰ هزار معلول کم بینا ونابینا از خدمات بهزیستی کشور
  • سبک زندگی ایرانی اسلامی باید ترویج شود/لزوم معرفی دختران موفق کرد
  • دغدغه رهبر انقلاب پیرامون فرزندآوری و ازدواج مجرّدان
  • طلاق به خاطر پیدا شدن روسری در خودروی همسر
  • طلاق به‌خاطر پیدا شدن روسری در خودرو شوهر
  • زن جوان خطاب به قاضی:اول یک روسری در ماشین همسرم پیدا کردم؛بعدا هم دیدم از مهد کودک یک دختر را بغل کرد و برد/ حالا هم طلاق می خواهم
  • برپایی جشن ازدواج ۲۳ پاسدار در سردشت
  • تجلیل جامعه معلولان از یک برنامه تلویزیونی/«نامیرا» فرهنگسازی کرد