Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «خبرآنلاین»
2024-04-30@08:25:56 GMT

در سوگِ الهی‌دان بزرگ جهانی

تاریخ انتشار: ۲۱ فروردین ۱۴۰۰ | کد خبر: ۳۱۵۳۶۷۵۶

در سوگِ الهی‌دان بزرگ جهانی

به خاطر دارم درحدود سالهای 1365 خورشیدی به دعوت حضرت استاد جناب آقای دکتر غلامرضا اعوانی حفظه الله تعالی ، رییس وقت موسسه فلسفه وحکمت اسلامی هیأتی از متکلمین آلمانی برای گفتگوی اسلام ومسحیت به ایران آمدند. وجلسات گفتگو میان آنان با چند تن ازاساتید ایرانی درمحل موسسه برگزار شد. چینش جلسه بدین صورت بود که ما ایرانیان دریکطرف میز وطرف مقابل آلمانیها می نشستند.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!


این دعوت سه بار میان ایران وآلمان تکرار شد. جلسه نخستین درموضوع سعادت از دیدگاه اسلام ومسیحیت بود که  سه روز طول کشید . هرروز افرادی ازآلمان و ایران سخن می گفتند وسپس به بحث وگفتگو  پرداخته می شد .  درمیان هیأت آلمانی  دوشخصیت بسیار بزرگ برای من از نظر علمی معجب  وشگفت آوربودند ، یکی جناب پروفسور ژوزف فان اس  اسلام شناس نامدار بود که حسب اطلاح دراین ایام نقاهت وکسالت دوران سالخوردگی را می گذرانند وبرای ایشان ازدرگاه حق متعال شفای کامل مسئلت دارم . آنروز که من به هرحال طلبه ای بودم وناآشنا با علم کلام اسلامی نبودم ،واساتید برجسته ای دردوران زندگی خود درک کرده بودم ، تسلط کامل مردی مسیحی نسبت به کلام اسلامی آنهم دراین درجه ازکمال وتمام  برایم اعجاب آور بود.مباحث تاریخی ، مباحث جزئی وکلی ، مکتبهای مختلف کلام اسلامی به طور دقیق مسلط بود .  این بزرگوار یک دوره کامل کلام اسلامی تألیف کرده که هم اکنون درایران در دست ترجمه می باشد.داوری درمورد اهمیت این اثر مستطاب را به وجدان پاک اهل نظر وامی نهم.

 دیگری جناب پروفسور هانس کونگ بود.این بزرگوارکه آنروز حتی برای سایر اعضای هیأت آلمانی نیز بزرگ وبا عظمت بود وبرایش احترام زیادی به عنوان یک الهیدان پیشکسوت قائل بودند.  با کمال تأسف وتألم درهفته ای که گذشت دارفانی را وداع گفت ومارا عمیقا سوگوارساخت   .

ازایشان پنجاه اثر درالهیات بجا مانده است . معروف ترین اثر وی که خوشبختانه به فارسی ترجمه شده این آثار است :

1- ( Infallible? ) معصوم؟

2- خدا دراندیشه قیلسوفان غرب

3-   متفکران بزرگ مسیحی

4- زن درمسیحیت

5- علم ودین

6- Theology for Third Millennnium(الهیات برای هزاره سوم)

7- De Islam(اسلام)

ایشان به خاطر تالیف اثراول مذکوردر فوق که عصمت پاپ رادرآن منکر شد مبغوض کلیسا بود، ودادگاه ویژه روحانیت  اورااز سمت کشیشی ومدرسی الهیات محروم ساخته بود. (1970م). ایشان نه فقط نسبت به مساله عصمت بلکه درمسائلی از جمله خانواده ، ترک ازدواج وبسیاری مسائل دیگر با کلیسای کاتولیک اختلاف نظر داشت.وی دراظهار نظرهای شجاعانه خوددرنقد کلیسای کاتولیک ، هرچند بهای آنرا پرداخت ، ولی موفق شد زیرا اولا موجب شد که کلیسا دربسیاری از نقطه نظر های ایشان مطالعه کند وثانیا بعدها از او مجددا دعوت به همکاری شد .

دومین نشست ما که مرحوم استاد محمد تقی جعفری(طاب ثراه) ونیز مرحوم استاد عبدالجوادفلاطوری( ره) نیزدرمیان ما بودند ، موضوع گفتگو حقوق بشر از دیدگاه اسلام ومسحیت بود  .

به خاطر دارم دراین جلسه روزی وقتی نوبت به بحث وگفتگو رسید ، ایشان ازجای برخواست وروبروی من درطرف مقابل میز نشست واز مدیر جلسه اجازه گرفت وگفت من می خواهم با این آقا ( منظور بنده بودم) یک گفتگوی مستقیم بین الاثنینی داشته باشم . من اعلام آمادگی کردم ومدیر جلسه موافقت کردوبه ایشان وقت داد. رو کرد به من وگفت ، من سئوالی دارم وآن این است .ما از شما {علمای مسلمان } می شنویم که اسلام حامی حقوق انسانها ست وحتی شما { محقق داماد} امروزگفتید که اسلام بسیاری از اصولی که در اعلامیه جهانی حقوق بشر مندرج است ، درهمان روزهای نخستین توسط اسلام مطرح شده است . راجع به حقوق زن سخن گفتید ودرست هم می گویید چون اسلام ازین نظر بر مسیحیت پیشی دارد. ولی یک آیه در قرآن هست که من نمی توان با این مبانی تطبیق کنم وآیه شریفه را شروع به عربی بسیار خوب وقرائت صحیح تلاوت کرد :

 وَ اللاَّتی‏ تَخافُونَ نُشُوزَهُنَّ فَعِظُوهُنَ‏ وَ اهْجُرُوهُنَّ فِی الْمَضاجِعِ وَ اضْرِبُوهُنَّ فَإِنْ أَطَعْنَکُمْ فَلا تَبْغُوا عَلَیْهِنَّ سَبیلاً إِنَّ اللَّهَ کانَ عَلِیًّا کَبیراً (34نساء/)

. و زنانی که از نافرمانی آنها  نگرانید (نخست) آنها را موعظه کنید و (بعد) در خوابگاه از آنها دوری نمایید و (اگر سود نبخشید) آنها را بزنید، پس اگر از شما اطاعت نمودند، دیگر بر (آزار) آنها راهی نجویید، که همانا خداوند بلند مرتبه و بزرگ است.

 سپس روبه من کرد وگفت به موجب این آیه شریفه ، قرآن مجید شوهران را در اعمال ارتکابی زنانشان ، اختیار مجازات کردن از طریق زدن داده است . به دیگر سخن شوهران دراین گونه جرائم هم شاکی وهم قاضی وهم مجری مجازات هستند. این حکم با موازین حقوق بشری  واصولا باموازین عدالت تطبیق نمی کند . از من پاسخ خواست . من پاسخی به ایشان عرض کردم ، که خلاصه آن این است:

احکام شرعی آمده درقرآن مجید به دودسته تقسیم می شوند . احکام عبادی واحکام حقوقی، اعم از حقوق عمومی وحقوق خصوصی . احکام عبادی مخاطب آن احکام، تک تک افراد واشخاص هستند مثل حکم نماز وروزه وامثال آنها . من در مورد آندسته از خطابهای قرآن که حاوی احکام شرعی حقوقی است نظرخاصی دارم . به نظرمن  مخاطب احکام حقوقی دراین دسته از آیات از جمله این آیه،تک تک اشخاص وافراد نمی باشند .مثلا اگر می فرماید السارق والسارقه فاقطعوا ایدهما ( مائده/ 38  ) مخاطب تک تک  افراد نمی باشد بلکه بیانگر قانون است . اجرای قانون ،احکام وشرائط خود ومخاطب خودرا دارد. احکام حقوقی هم بردوقسم می باشند ، ماهوی وشکلی . ما باید احکام حقوقی ماهوی را از احکام شکلی تفکیک کنیم . دراین آیه شریفه خداوند متعال ،حکم ماهوی  نشوز زنان را بیان فرموده وآنراجرم محسوب داشته { کما اینکه فقها نشوز مردان را نیز با توجه به وظائفی که قرآن برای شوهران معین فرموده جرم دانسته اند}.

برای مجازات خانمهائی که مرتکب نشوز می شوند،  وشوهران نگران تزلزل خانواده واز پاچیده شدن آن می باشند، قرآن یک نوع برخورد سه درجه ای بیان فرموده 1- موعظه 2- ترک خوابگاه 3- تعزیر. اما با توجه به نظام بسیار دقیق قضائی اسلامی اثبات واجرای این جرم  روش خاص خودرا دارد .روش رسیدگی احکام شکلی است که موازین بسیار دقیقی درحقوق اسلامی دارد.  براساس نظام قضائی اسلامی اثبات هرجرم واجرای مجازات باید توسط قاضی واجد شرائط صورت گیرد. لذا مورد این جرم، شوهر باید شکایت خودرا علیه همسر خودهمراه دلائل مثبته نسبت به اتهام، نزد دادگاه خانواده طرح نماید . قاضی پس از رسیدگی چنانچه مرتکب سابقه ندارد وبار نخستین اوست ،به موجب این آیه شریفه،  تصمیم حاد نباید بگیرد وصرفا به موعظه او می پردازد .چنانچه این جرم از این شخص برای بار دوم تکرار شود قاضی دادگاه به شوهر اجازه ترک خوابگاه می دهد که برای زوجه مرتکب تخلف، نوعی مجازات است وچنانچه بار سوم نشوز از همین مرتکب سرزد ، دادگاه اورا محکوم به تحمل مجازات بدنی می کند. اجرای مجازات به موجب موازین شکلی قضائی اسلامی زیر نظر قاضی باید صورت گیرد.

من اضافه کردم که البته طبق موازین حقوق اسلامی زنان نیز می توانند درفرض ارتکاب نشوزشوهران خود، مانند ترک خانه ویا ترک نفقه ویا سوء رفتار وامثال آنها به دادگاه مراجعه  وطرح دعوا نمایند. دادگاه پس از اثبات نسبت به مجازات مناسب اتخاذ تصمیم خواهد کرد. 

ایشان پس از شنیدن این پاسخ  با کمال ادب وتواضع اظهار شعف وخوشحالی کردند واز من خواستند که  برای ایشان این نظررا مکتوب کنم  . من برای ایشان نوشتم وبه ایشان تقدیم کردم .ایشان دریکی ازسخنرانی های خوددریکی از دانشگاههای آلمان از قول من این پاسخ را نقل کردند. وگفتند این حکم نه تنها خلاف حقوق بشر نیست بلکه آموزشی بسیار انسانی برای قضات دادگاههای خانواده می باشد که دفعات ارتکاب جرم را در تعیین مجازات منظور دارند.

او درهمان ایام مردی سالخورده بود ولی بسیار مودبانه ومتواضعانه مباحثه می کرد.برای  من که با روش مباحثه طلبگی عادت کرده بودم، بسیار آموزنده بود که هرگز سخن طرف مقابل را قطع نمی کرد ، وقتی مطلبی را قانع کننده تشخیص می داد با کمال تواضع مکرربا شادمانی اظهار قبول وپذیرش همراه با تشکر می کرد.

روزی به صراحت مطلبی را گفت که حاوی سه نکته بود وهرسه نکته برای همه ما  آموزنده وجالب بود. گفت من معتقدم که « "بدون صلح در میان ادیان ،صلحی در میان ملت ها تحقق پیدا نمی‌کند. بدون گفتگوی میان ادیان صلحی در بین ادیان اتفاق نمی افتد. بدون پژوهش در باره مبانی ادیان گفتگویی در میان ادیان برقرار نمی شود.".

نگارنده یادداشتهای زیادی از سخنان ایشان برداشت کرده ام . درمورد« اخلاق جهانی»نکات بسیار مهمی ابراز می کرد که ناسپاسی است که اظهار تقدیر نکنم وامیداورم توفیقی باشد در فرصت مناسب درهمین جریده شریفه اطلاعات منتشر سازم .   

اینجانب فقدان این الهیدان بزرگ جهانی را به ارباب فضلیت وکلیه اهل پژوهش درمباحث کلامی  بخصوص به دوستان مسیحی وپیروان سایر ادیان الهی تسلیت عرض می کنم و رقای روز افزون واعتلای هرچه بیشتر این دانش که می توان آنرا به  حقیقت «علم اعلی» نامید، از درگاه خداوند مسألت دارم.

سخنم را باابیاتی از یکی از غزلهایی مولانا به پایان می برم :

گفت کسی خواجه سنایی بمرد

                                            مرگ چنین خواجه نه کاریست خرد

کاه نبود او که به بادی پرید

                                               آب نبود او که به سرما فسرد

شانه نبود او که به مویی شکست

                                                دانه نبود او که زمینش فشرد

گنج زری بود در این خاکدان

                                              کو دو جهان را بجوی می‌شمرد

کد خبر 1503322

منبع: خبرآنلاین

کلیدواژه: مصطفی محقق داماد دین مسیحیت کلام اسلامی احکام حقوقی نبود او آیه شریفه

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.khabaronline.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرآنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۱۵۳۶۷۵۶ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

مطهری امام

دوازدهم اردیبهشت 1358 ش درحالی که تنها دو_ سه ماهی از پیروزی انقلاب اسلامی به رهبری امام خمینی می گذشت ، یکی از تلخ ترین و خسارت بار ترین حوادث نا گوار برای رهبر انقلاب وآینده نظام جمهوری اسلامی به دست اشقیای از جنس خوارج رقم خورد و «متفکر و فیلسوف و فقیه عالی‌مقام » حضرت آیت الله مرتضی مطهری (أعلی الله مقامه ) با تیر جهالت و عداوت به شهادت رسید .

مقامی که برای آن عالم ربانی غایت آمال بوده ولی برای رهبر واستاد بزرگ او مصیبتی بسیار سنگین و برای ایران و نظام نوپای آن خسارتی غیر قابل جبران بوده است.

درباره شخصیت ذو ابعاد و جان پاک و افکار و اندیشه متقن و روشنگر استاد شهید بسیار گفته شده و نوشته شده و البته همچنان جامعه و جوانان و همگان نیازمند اندیشه زلال اسلامی او می باشند . اما در این مجال و مقال به نسبت و ارتباط و ارادت و علاقه و اعتماد آن اسلام شناس بزرگ و امام خمینی پرداخته می شود.

استاد شهید سیزدهم بهمن 1298ش متولد شده و در دامن مادر و پدری مؤمن و پاک سرشت و اهل عبادت و خدمت بالید. او در سنین کودکی به مکتب خانه رفت و مراحل اولیه آموزش را آغاز کرد و در حدود سیزده سالگی به حوزه علمیه مشهد عزیمت کرد و حدود دو سال در آن محیط تحصیلات مقدماتی علوم اسلامی را فرا گرفت .

وضعیت حوزه های علمیه در آن دوران گرفتار دیکتاتوری مذهب ستیز رضا خانی بود و سرو سامان مناسبه نداشت و به همین خاطر مرتضای جوان و تشنه ی معارف و حقایق به فریمان برگشتو حدود دو سال با بهره گیری از کتابخانه پدر به تأمل و تفکر واندوختن اطلاعات مذهبی و به ویژه مطالعه تاریخ اسلام اشتغال داشت.

«اغلب کتاب دستش بود و فقط مطالعه می کرد. بعد ها در قم می گفت من هرچه مایه مطالعات تاریخی دارم، مربوط به همان دو سالی است که از مشهد به فریمان برگشتم» (پاره ای از خورشید،صفحه76)

در همان دوران سخت و سیاه که ترکیب دیکتاتوری رضا خان و تحولات سلطه جویانه و زیاده خواهانه جهانی ، جنگ جهانی دوم را رقم زد و ایران به اشتغال متجاوزین در آمد و ملت ایران نمی دانست از فرار شاه ظالم خوشحال باشد و یا از اشغال کشور و قحطی عمومی ناراحت باشد؛ مرتضای جوان در جستجوی دست یابی  یا بی گوهری بود که فطرت او بدان سو هدایتش می کرد. یکای از برادران استاد می گوید:« ایشان شش- هفت ماه بعد از فوت مرحوم آیت الله حائری به قم رفت .» (همان، صفحه 76 )

رحلت آیت الله حائری دهم بهمن 1315 بوده و با این حساب آیت الله مطهری در پاییز 1316 به همرا دایی خود مرحوم شیخ علی روانه قم شد و از اینجا بود که عنصر کلیدی اساتید و مربیان بزرگ در شکل دهی به شخصیت این جوان جویای حقیقت و طالب کمال و سعادت به ایفای نقش پرداخت .

سه عنصر والدین - ژنتیک، معلمان و مربیان و محیط که سازنده شخصیت آدمی هستند، برای استاد مطهری به بهترین نحو مهیا گردید و او از پدر و مادری مؤمن و وارسته برخوردار بود که همانها محیطی ایمانی و معنوی برای زندگی این کودک و نوجوان فراهم کردند و به رغم نامناسب  بودن محیط عمومی کشور، محیط خانه وخانواده برای مرتضای جویای حقیقت مطلوب و سازنده بود تا اینکه «هجرت» سازنده او به قم رقم خورد و او از پاییز 1316 تا پاییز 1331 به مدت پانزده سال مراحل تحصیل و تهذیب را سپری کرد و از برترین و بهترین الهی مردان در طبقه اساتید کسب فیض کرد. وی گرچه از بزرگانی چون آیت الله حجت و آیت الله محقق داماد هم استفاده علمی کرده است ؛ ولی اثر گذاران اصلی بر شخصیت علمی و معنوی استاد شهید مطهری  حضرات آیات: بروجردی، امام خمینی، علامه طباطبایی و میرزا علی آقا شیرازی بوده اند.

آوازه فقاهت آیت الله بروجردی چنان انتشار یافته بود که بعضی از جویندگان فقاهت از حوزه علمیه قم به بروجرد و محضر آن فقیه محقق می رفتند که یکی از آنها استاد مطهری بود که تابستان 1322 از قم به بروجرد رفت و تحصیلات حوزه علمیه قم را به تحصیل در بروجرد بدل کرد، چنانچه پس از هجرت آیت الله بروجردی به قم از سال 1323تا سال 1331 که در قم اقامت داشته در درس های فقه و اصول آن استاد شاگرد پرور شرکت می کرد و از برجستگان محضر آن فقیه بزرگ بوده است .

استاد مطهری گرچه به صورت رسمی از سال 1329تا1331  و تنها فلسفه مشاء - بخشی از الهیات شفاء بوعلی – را در کلاس درس علامه طباطبائی شاگردی کرد و در جلسات مخصوص «اصول فلسفه و روش رئالیسم» حضور می یافت ، ولی از همان زمان تا پایان عمر خود ارتباط علمی با ایشان و بهره گیری از محضرشان داشت شرح و تبیین  کتاب اثر گذار اصول فلسفه و روش رئالیسم و نیز بهره گیری از تفسیر عظیم المیزان در بیانات و تألیفات ایشان مشهود است.

آشنائی و ارتباط و ارادت طرفینی  او با آیت الله میرزا علی آقا شیرازی هم اتفاق غریبی است . او خود می نویسد :

« تابستان سال 1320 پس از پنج سال که در قم اقامت داشتم، برای فرار از گرمای قم به اصفهان رفتم . تصادف کوچکی مرا با فردی آشنا با «نهج البلاغه» آشنا کرد . او دست مرا گرفت و اندکی وارد «نهج البلاغه» کرد... از آن پس چهرۀ « نهج البلاغه»  در نظرم عوض شد ، مورد علاقه ام قرار گرفت و محبوبم شد.  گویی کتاب دیگری است غیر آن کتابی که از دوران کودکی آن را می شناختم ... به خود جرئت می دهم و می گویم او به حقیقت « عالم ربانی» بود... او هم فقیه بود و هم حکیم و هم ادیب و هم طبیب .

فقه و فلسفه و ادبیات عربی و فارسی و طب قدیم را کاملاً می شناخت و در برخی متخصص درجه اول به شمار می رفت... او با « نهج البلاغه» می زیست،با «نهج البلاغه» تنفس می کرد، روحش با این کتاب همدم بود، نبضش با این کتاب می زد و قلبش با این می تپید ... راستی مرد حق و حقیقت بود.» (سیری در نهج البلاغه، صفحه12-7).

اما استاد شهید آیت الله مطهری که باید کل دوران تحصیلات بسیار مؤفق و با برکت او را در حوزه علمیه مشهد و قم بیست سال دانست، طولانی ترین مدت شاگردی و نیز تنوّع دروسی که استفاده کرده بود، شاگردی در محضر امام خمینی بوده است. او که از همان مشهد شیفته حکمت الهی و حکمای ربانی شده بود، آغاز آشنایی و ارتباط خود با حضرت امام را چنین روایت کرده است :

«پس از مهاجرت به قم، گمشدۀ خود را در شخصیتی دیگر یافتم . فکر کردم که روح تشنه ام از سرچشمۀ زلال این شخصیت سیراب خواهد .

اگر چه در آغاز مهاجرت به قم، هنوز از مقدمات فارغ نشده بودم و شایستگی ورود به معقولات را نداشتم اما درس اخلاقی که به وسیلۀ شخصیت محبوبم در هر پنج شنبه و جمعه گفته می شد و در حقیقت درس معارف و سیر سلوک بود، نه اخلاق به مفهوم خشک علمی، مرا سرمست می کرد.

بدون هیچ اغراق و مبالغه ای، این درس مرا آنچنان به وجد می آورد که تا دوشنبه و سه شنبۀ هفتۀ بعد، خودم را شدیداً تحت تأثیر آن می یافتم.

بخش مهمی از شخصیت من در آن درس و سپس در درس های دیگری که در طی دوازده سال از اسناد الهی فرا گرفتم، انعقاد یافت و همواره خود را مدیون او دانسته و می دانم . راستی که او «روح قدس الهی » بود.» (علل گرایش به ما دیگری،صفحه9-8).

متفکر شهید در طول این دوازده سالی که گفته، درس های اخلاق که توصیفش نمود و حکمت متعالیه و اصول فقه و فقه را از محضر این اسناد الهی تحصیل کرد و علاوه بر تسلط و تخصّص فوق العاده در این رشته های اصلی علوم اسلامی، جان و روح خود را صیقل داده و همانند این اساتید بزرگ و سازنده خود، بی مبالغه از علمای ربانی گردید و با همین سرمایه علم و دانش والا و روح و جان  تهذیب شد،مؤفق به آن همه خدمت فکری و تربیتی طی دهها سال وآثار ماندگار او همچنان منشأ روشنگری و هدایت می باشند.

درس اخلاق معروف حضرت امام از سال 1315تا سال1323 به مدت هشت سال در حوزه علمیه قم مجمع مشتاقان کمال بوده و البته معلوم نیست شهید مطهری از چه سالی در آن درس حضور می یافته ولی شاید قید دوازده سال دلالت کند که از حدود سال 1318 یا 1319 این توفیق را داشته که یکی از شاگردان آن درس باشد واما درس دیگری که او از محضر امام خمینی فرا گرفته بود، حکمت متعالیه بوده است . اهل این رشته می دانند که طالبان فلسفه اسلامی در حکمت متعالیه دو کتاب محوری را تحصیل می کنند؛ شرح منظومه ملا هادی سبزواری و اسفار صدر المتألهین.

استاد مطهری آخرین دوره تدریس شرح منظومه امام خمینی را درک کرد و در واقع خلاصه و عصاره حکمت متعالیه را بر محور این کتاب از ایشان که بیش از دو دهه  استاد برجسته و شناخته شده حکمت صدرائی و عرفان نظری و عملی بوده، استفاده کرده است .

حضرت امام به موازات درس شرح منظومه و دروس دیگری که داشت، اسفار را نیز برای شاگردان سطح بالاتر تدریس می کرد و آیت الله مطهری و تعدادی از شاگردان درس شرح منظومه پس از اتمام آن کتاب از استاد اجازه گرفته و در درس اسفار شرکت کردند و کتاب نفس اسفار را از محضر او بهره بردند و به گفته هم مباحثه یازده ساله او مرحوم آیت الله منتظری دیگر بخش های اسفار را با توجه به آشنائی و تسلط بر حکمت متعالیه، مباحثه کردند و بدین صورت استاد حکمت صدرائی آنها تنها امام خمینی بوده است.

آنان همچنین در دهه بیست علاوه بر شرکت در درس فقه و اصول آیت الله بروجردی، از استاد فلسفه و اخلاق خود – امام خمینی – در خواست کردند درس اصولی برای آنها داشته باشد و به مدت هفت سال مباحث أمارات و و اصول علمیه دانش اصول را به صورت بسیار تحقیقی فرا گرفتند، درسی که هم استاد و هم شاگردان اصلی، آن را بسیار جدّی گرفته بودند و محصول آن درس هفت ساله به قلم امام دو جلد انوار الهدایه، یک جلد استصحاب و یک جلد تعادل و ترجیح و اجتهاد و تقلید و نیزرساله لا ضرر شده است.

در درس فقه نیز مدت چند ماه مقداری از «کتاب الزکاه» را فرا گرفتند .

دوران دیگر از ارتباط و همراهی این استاد و شاگرد در آغاز نهضت امام خمینی بوده که منجر به دستگیری و زندانی شدن این دست پرورده حضرت امام شده بود،اما مهم تر اینکه این ثمره فاخر اساتید برجسته حوزه علمیه قم در دهه های سی،چهل و پنجاه در تهران و محیط دانشگاه و حلقه های فکری اهل فکر اسلامی، با قلم توانا و بیان رسای خود سخنگوی اسلام قرآن و نهج البلاغه کرده بود و در این عرصه علاوه بر محدودیت ها و مزاحمت های حکومت ضد اسلامی و دیکتاتوری، با «تحجر» و «التفاط» مواجه بود که به مثابه دو لبه یک قیچی آن اسلام شناس بزرگ را مورد آزار و اذیت و مزاحمت قرار می دادند .

عده ای با افکار متحجرانه و قیافه مقدس مآ بانه تحمل دیدن کتاب «مسئله حجاب» و «نظام حقوق زن در اسلام » را نداشتند و حتی به شکوه پیش امام در نجف گفتند آقای مطهری با نوشتن کتاب «مسئله حجاب»موجب بی حجابی زنان شده است و از طرف دیگر اهل التقاط پندارها  و یافته های خود را به نام اسلام عرضه می کردند که مقدمه کتاب « علل گرایش به ما دیگری» استاد شهید شکوه از این طیف است.

آیت الله مطهری در اوج غربت پدید آمده از این طیف ها و هجمه های آنان ، در سال 1356 نامه ای تاریخی به استاد و مربی خود می نویسد و در این نامه حتی لب  به شکوه می گشاید :

« استاد و مقتدای بزرگوارم ! حوادث ناگوار پی در پی برای اسلام از یک طرف و روشن بینی ها و اقدامات مثبت و منفی به موقع و صحیح آن استاد بزرگواراز طرف دیگر، موجب شده که روز به روز جدّی تر و با خلوص و صمیمیت بیشتر آرزو کنم از خداوند متعال مسألت نمایم که وجود مبارک آن رهبر عظیم الشأن را برای همه مسلمانان مستدام بدارد... خدا را گواه می گیرم که کمتر اتفاق می افتد که در حال یا مقام و موقف دعایی این وظیفه را فراموش کنم و امیدوارم که مشمول دعوات خیریه شما بوده باشیم .»(سیری در زندگانی استاد مطهری، ص219).

استاد شهید در این نامه از جریان های : مارکسیستی ، مجاهدین، مخالفین روحانیت جریان شریعتی نام برده و به معرفی آنها پرداخته و به رهبر خود می گوید:

« گروه های چهار گانه فوق با من به حساب اینکه تا اندازه ای اهل فکر ونظر وبیان و قلم هستم به شدت مبارزه می کنند؛ شایعه برایم می سازند، جعل و افترا می بندند به طوری که خود را مصداق آن شعر فارسی می بینم که محقق اعظم خواجه نصیرالدین طوسی در آخر شرح اشارات به عنوان زبان حال خود آورده است :

به گردا گرد خود چندان که بینم               بلا انگشتری ومن نگینم

 

ولی به لطف و عنایت پروردگار و توجهات اولیاء دین هراسی به خود راه نخواهم داد.این مقدار بثّ شکوی را جز به مثل حضر تعالی که استاد عالیقدرم و به جای پدرم هستید نمی کنم. من الان مرکز ثقل حملات این گروه ها هستم ... بار دیگر تکرار می کنم من جداً از خداوند متعال طول عمر برای شما می خواهم و فوق العاده نگرانم که اگر خدای ناخواسته پای حضرت عالی که تنها شخصیتی هستید که همه این گروه ها از او حساب می برند از میان برود اوضاع فوق العاده ناراحت کننده خواهد بود .»

به موازات افزایش دیکتاتوری رژیم پهلوی و وابسته تر شدنش به آمریکای سلطه گر، آگاهی های ملت ایران با رهبری امام خمینی ارتقاء یافت و موج انقلاب اسلامی آغاز گردید و توطئه شاه و صدام، حضرت امام را وادار به هجرتی سرنوشت ساز نمود و همان چهار ماه سرنوشت ساز اقامت ایشان در پاریس به مثابه شب قدر مبارزات ملت ایران، به پیروزی انقلاب اسلامی و سقوط رژیم دیکتاتوری و تأسیس نظام مردمی – اسلامی جمهوری اسلامی منجر شد. در مدت اقامت رهبر مبارزات در پاریس استاد مطهری جزء اولین شخصیت هایی بود که به دیدار و زیارت امام شتافت و او خود می گوید :

«من که قریب به  دوازده سال در خدمت این مرد بزرگ تحصیل کرده ام باز وقتی که در سفر اخیر به پاریس به ملاقات و زیارت ایشان رفتم، چیزهایی از روحیه او درک کردم که نه فقط بر حیرت من، بلکه بر ایمانم نیز اضافه شد.» (پیرامون انقلاب اسلامی، صفحه 21)

در همین دوران استاد شهید با بیان رسا و تبیین های گویای خود به مثابه سخنگو و ترجمان فکر و اندیشه امام خمینی عمل می کرد و در تلاش شبانه روزی در کنار دوستان و همرزمان دیگر خود مانند شهیدان بهشتی و با هنر و مرحومان هاشمی رفسنجانی و مولوی اردبیلی در کنار چند تن از رجال مذهبی – سیاسی غیر روحانی هسته اولیه شورای انقلاب را طبق نظر و مأموریت امام خمینی شکل دادند و تظاهرات های عظیم میلیون ها تن از ملت را هدایت و مدیریت کردند و به خصوص او اندیشه پیشنهادی امام خمینی درباره نظام جایگزین نظام سلطنتی؛ یعنی «جمهوری اسلامی» را تشریح می کرد، به اینکه این نظام سیاسی جایگزین به معنای مدیریت و گزینش مدیران نظام جدید با رأی و نظر و انتخاب واقعی و نه نمایشی ملت ایران خواهد بود و در چنان نظامی احکام و موازین اسلام به مثابه « مواد» این «صورت» خواهد بود تا از ترکیب این دو به تباهی ها و عقب ماندگی ها و وابستگی ها خاتمه داده شود چرا که تحلیل عمیق خودشان از تحولات دوران معاصر ایران چنین بوده است :

« ملت ایران در طول تاریخ خود، به استثنای فترتهای  کوچک و محدود، در زیر چکمه استبداد به سر برده و از این رو با اینکه به اعتراف اهل بصیرت یکی از باهوش ترین و با استعداد ترین ملل جهان است  نتوانسته است در عرصه بین المللی استعداد های خود را بروز دهد .

در هفتاد و اندی سال پیش که از استبداد به ستوه آمده بود به رهبری روحانیونی آگاه و مجاهد و پایمردی مجاهدینی مسلمان کوشش کرد رژیم آزادی و دموکراسی را در ایران برقرار سازد، ولی این دولت مستعجل نپایید و کودتای 1299که با کودتای 1332 تأکید شد بساط آزادی و دموکراسی را برچید و حکومت فردی و استبدادی را بار دیگر برقرار کرد.» ( نامه ها و ناگفته ها، صفحه 199 )

به اعتقاد استاد متفکر، « اگر آزادی و دموکراسی محفوظ می ماند ملت ایران امروز در ردیف مترقی ترین کشور های جهان بود، در صورتی که پس از سه ربع قرن هنوز از نظر فقر و بی سوادی و فرهنگ و تمدن در ردیف عقب مانده ترین کشور های جهان است .

اختناق سیاسی و اجتماعی و محرومیت از آزادی و مشارکت در تعیین سرنوشت خود یکی از موجبات خشم و نفرت این مرد است.» (همان)

البته هدفی که آن استوانه و رکن فکری انقلاب اسلامی برای مبارزات در نظر داشت و جامعه ای را که انتظاری می کشید چنین بوده است :

« برچیده شدن حکومت استبدادی و برقراری نظام دموکراسی بر طبق موازین اسلامی و رسیدن به آزادی که شرط اصلی رشد و تکامل انسانی و اجتماعی است، اعم از آزادی بیان، آزادی قلم، آزادی اجتماعات همراه با امنیت وواقعی قضایی و اجتماعی و بدون دخالت و مزاحمت های رنگارنگ دستگاه های انتظامی .» (همان،صفحه 202).

در نگاه استاد شهید بُعد اسلامی جمهوری « با الهام از روحانیون طراز اول آشنا به مقتضیات زمان» قابل اجرا می باشد. دو وصف « طراز اول » و «آشنابه مقتضیات زمان» بسیار جای تأمل و تفکر دارد و باید دید آیا در این زمینه طبق این معیار ها عمل شده و یا عمل می شود و برترین عالمان دینی و آگاه ترین آنها به زمان و اقتضائات و نیاز های زمان و زمانه نقش دارند و یا تنزل سطح، تنها به مؤید ها میدان داده می شود ؟!

استاد شهید  از حیث اقتصادی جامعه ساخته شده در جمهوری اسلامی را چنین جامعه ای می داند : « اجرای برنامه اقتصادی نوین بر اساس مبارزه صادقانه با فواصل طبقاتی و بالا ترین سطح تولیدات کشاورزی و صنعتی کردن کشور با برنامه صحیح و جلوگیری از اسراف وتبذیر بودجه عمومی به عناوین مختلف.»(همان،صفحه203 )

باید پس از گذشت چهار دهه از عمر نظام جمهوری اسلامی صادقانه ومنصفانه به کارنامه اقتصادی آن با چنین هدفی که ترسیم شده بود نمره داد که چه وضعیتی داریم و معاش ملت چه جایگاهی دارد؟!

استاد شهید در پایان این مکتوب خود که در سال 1357 نوشته بود تصریح می کند که :« بار دیگر تأکید می کنم که اجرای همه این خواسته ها فرع بر این است که اولین خواسته اجرا شود [ یعنی برچیده شدن حکومت استبدادی و بر قراری نظام دموکراسی بر طبق موازین اسلامی و رسیدن به آزادی که شرط اصلی تکامل انسانی و اجتماعی است]  بدون آن هیچ چیز دیگر عملی نیست و اگر عملی شود مانند همیشه جز صورت سازی و اغفال نخواهد بود.» (همان)

این مطهری بود که داغ شهادت او امام خمینی را داغدار و گریان کرد و آن مربی بزرگ و مقتدای او آن گونه از او سخن گفته که برای هیچ یک از بزرگان بزرگوار دیگر نگفته است :

« ضایعه أسف انگیز شهید بزرگوار و متفکر و فیلسوف و فقیه عالی‌مقام مرحوم آقای حاج شیخ مرتضی مطهری قدس سره را تسلیت و تبریک عرض می کنم ؛ تسلیت در شهادت شخصیتی که عمر شریف و ارزنده خود را در راه اهداف مقدس اسلام صرف کرد و با کج روی ها و انحرافات مبارزه سرسختانه کرد؛ تسلیت در شهادت مردی که در اسلام شناسی و فنون مختلفه اسلام و قرآن کریم کم نظیر بود. من فرزند بسیار عزیزی را از دست داده ام و در سوگ او نشستم که از شخصیت هایی بود که حاصل عمرم محسوب می شد . در اسلام عزیز به شهادت این فرزند برومند و عالم جاودان ثلمه ای وارد شد که هیچ چیز جایگزین آن نیست .» (صحیفه امام، ج،ص؟ )

حضرت امام مطهری عزیز خود را چنین وصف می کند :

« مطهری که در طهارت روح و قوت ایمان و قدرت بیان کم نظیر بود.»

و او از شخصیت هایی می داند که  با فداکاری « در زندگی و پس از آن با جلوه خود نور افشا نمی کرده و می کنند.» و « با شعاع فروزان خود مردگان را حیات می بخشند و به ظلمت ها  نور می افشانند.» چنین بود که امام او را «فرزند عزیز» و « پاره تن» خود می نامد و در اولین سالگرد شهادت او پیام می دهد، کاری که برای دیگر شهیدان و الاقدر تکرار نشد و نوشت :

« مطهری فرزندی عزیز برای من و پشتوانه ای محکم برای حوزه های دینی و علمی و خدمتگزاری سودمند برای ملت و کشور بود .... من به دانشجویان و طبقه روشنفکران متعهد توصیه می کنم که کتاب های این استاد عزیز را نگذارند با دسیسه های غیر اسلامی فراموش شود.»(صحیفه امام ،ج،ص )؟

امام خمینی این متفکر بزرگ را « اسلام شناس عظیم الشأن » می نامد و همینجا است که باید از حوزه های علمیه و حکومت  جمهوری اسلامی می پرسید که با تفکر و اندیشه والا و روشنگر این « اسلام شناس عظیم الشأن » در حوزه ها و ارکان حکومت چگونه برخوردی شده و می شود ؟!

آیا در این چهار دهه حوزه های علمیه سعی کردند محصولات آنها اسلام شناسانی از سنخ و جنس مطهری باشند یا وضعیت به گونه ای دیگر رقم خورده وپیش می رود ؟!

آیا در ارکان حکومت و بخش های مختلف تقنینی و اجرائی و قضائی و در دانشگاه ها و مراکز علمی و پژوهش نظام جمهوری اسلامی دغدغه ها و اهدافی که آن مغز متفکر ترسیم کرده بود پیگیری می شود و یا اینکه افکار دیگری از سر غفلت و یا با اهدافی خاص جایگزین شده است؟!

آنچه در این مختصر آمده ترسیمی شتاب زده از شخصیتی بزرگ و اسلام شناسی عظیم الشأن بوده که اسلام را در مکتب اهل بیت با دو ویژگی و فصل مقوّم  « عقلانیت » و « عدالت » شناخته بود و به همان صورت معرفی می کرد و تفکر شیعی در اندیشه استاد شهید مطهری حول دو عنصر « عقل » و «عدل» می چرخید و اینجاست که باید وضعیت و کارنامه نظام جمهوری اسلامی را با این دو معیار سنجید و آسیب شناسی کرد و انحرافات و اشتباهات را اصلاح کرد و تمام سعی و تلاش معطوف به این باشد که این ثمره مجاهدات و وعده های امام خمینی و بزرگانی چون استاد شهید مطهری واقعاً مایه افتخار و الگو قرار گرفتن باشد و مبادا که عبرت آیندگان گردیم.

دیگر خبرها

  • شهریاری: ظرفیت جهان اسلام را برای کمک به غزه استفاده بگیریم
  • بازنشستگان بخوانند/ واریزی بزرگ به حساب بازنشستگان در راه است؟
  • مطهری امام
  • بانوان هنرمند انقلاب اسلامی به منویات اخیر رهبر انقلاب پاسخ دادند
  • اجرای طرح تدریس با جهت‌گیری الهی برای هدایت دانشجویان
  • قدردانی جمعی از استادان و شخصیت‌های حوزوی از آیت‌الله جوادی آملی
  • شهید مطهری مجاهدی در عرصه جهاد تبیین بود
  • هنرمند انقلابی در راستای توحید الهی گام برمی دارد
  • پلیس مکتبی پیشگام برای اجرای احکام الهی
  • اگر حکومت دینی برپا نمی‌شد چه اتفاقی می‌افتاد؟