Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «ایسنا»
2024-04-30@01:11:21 GMT

خانواده هاشمی رفسنجانی به روایت عفت مرعشی

تاریخ انتشار: ۲۲ فروردین ۱۴۰۰ | کد خبر: ۳۱۵۵۰۳۷۲

خانواده هاشمی رفسنجانی به روایت عفت مرعشی

«زن‌ها کارهای بزرگ زیادی می‌تونن انجام بدن. شاید باورتون نشه اما ارتباط اولیه با عربستان رو مامان باعث شد... مامان براشون تعریف کن!»

به گزارش ایسنا، روزنامه شرق نوشت: «قرارمان خانه جدید عفت مرعشی است؛ خانه‌ای که پس از مرگ اکبر هاشمی‌ رفسنجانی، عفت‎‌خانم به آن کوچ کرده است. هم طاقت دیدن جای خالی همسر در جماران را نداشت، هم قرار بود خانه تبدیل به موزه شود؛ خانه‌ای که متعلق به خود خانم مرعشی است و حالا او و یکی از دخترانش، فائزه، میزبان ما هستند.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

فائزه دو طبقه بالاتر از مادر زندگی می‌کند و در خانه عفت‌خانم منتظر ماست. روی در ورودی خانه یک دعا چسبانده شده است. پیش از ورود از خانم هاشمی می‌پرسم که چه دعایی است؟ او می‌گوید: «زن محسن نوشته. دعا برای سلامته. به خاطر کرونا... .» وارد خانه‌ای می‌شویم که حالا عفت مرعشی روزهای تنهایی و بعد از فوت همسرش را در آن سپری می‌کند؛ خانه‌ای که هر چند بزرگ است و در یکی از خیابان‌های شمالی تهران واقع شده اما ساده است؛ خانه‌ای که می‌تواند نشانه‌هایی از زندگی خانواده یک شیخ را به همراه داشته باشد. عکس بزرگ هاشمی‌ رفسنجانی در قسمت پذیرایی نصب شده است. کنار تلویزیون عکسی دو نفره از آیت‌الله و همسرش عفت مرعشی است و روبه‌روی این عکس عفت خانم نشسته، زنی ۸۵ ساله که فارغ از همسرِ یکی از قدرتمندترین سیاستمدارانِ ایران بودن، خود همیشه زنی خبرساز و تأثیرگذار بوده است. فرزندانش هر کدام به نحوی در سیاست دست دارند. او با واکنش‌هایش و همچنین نجات جان همسر در اوایل انقلاب، جزء چهره‌های ماندگار زنانی است که در عرصه سیاست نامشان شنیده شده است. در یکی از همین روزها به خانه‌اش رفته‌ایم تا درباره حضور زنان در سیاست و عرصه ریاست‌جمهوری صحبت کنیم.

«مامان بعد از فوت بابا، تارک دنیا شد. خبرها را کمتر دنبال می‌کند و حال و حوصله هم ندارد.» این‌ جملات فائزه است؛ همان‌ طور که پرتقال‌ها را برای ما پوست می‌کند؛ بدون این که سرش را بلند کند، به مادرش می‌گوید: «مامان، من کاندیدای ریاست‌جمهوری بشم بهم رأی می‌دی؟»‌ مادر سرش را بلند می‌کند و می‌خندد و می‌گوید: «نه!» چرای بلندی تحویلش می‌دهیم و او می‌گوید: «اذیتش می‌کنند. فحشش می‌دهند، حوصله ندارم... .» بعد دوباره با خنده می‌گوید: «اصلا کی به تو رأی می‌ده آخه؟»‌، «این‌ طور نگویید خانم مرعشی، فائزه خانم خیلی طرفدار دارد...» این را من می‌گویم و عفت خانم می‌گوید: «فائزه طرفدار داره؟‌ راستی؟ خب اگر می‌تونه کار کنه، کار از دستش برمیاد، بره کاندیدا شه... منم فکرام رو می‌کنم بهش رأی بدم یا نه... .»

فائزه می‌گوید: «زن‌ها کارهای بزرگ زیادی می‌تونن انجام بدن. شاید باورتون نشه اما ارتباط اولیه با عربستان رو مامان باعث شد... مامان براشون تعریف کن... .»

خانم مرعشی به سفرش به مکه بازمی‌گردد: «ما سفر مکه رفته بودیم. به کسی هم اطلاع نداده بودیم و ماجرا تشریفاتی نبود اما همسر ملک عبدالله باخبر شد و آمد هتل پیش ما. ما را شام خانه‌شان دعوت کرد... خیلی خانواده خون‌گرمی بودند. در واقع روابط ایران و عربستان از یک رابطه خانوادگی آغاز شد... بعد ما اون‌ها رو دعوت کردیم و همسرانمان هم با هم ارتباط گرفتند و مسئله سیاسی شد... » از خانم مرعشی سؤال می‌کنیم که خبری از آنها دارند؟ او می‌گوید: «تا سال‌ها تلفنی حرف می‌زدیم. اما این اواخر دیگر نه...»

از عفت‌خانم درباره زندگی‌اش با هاشمی‌ رفسنجانی سؤال می‌کنیم. از او می‌پرسم که هیچ‌ وقت با آقای هاشمی دعوا کردند؟ او می‌گوید، هیچ‌وقت و فائزه سرش را بلند می‌کند و می‌گوید: «خیلی دعوا می‌کرد. مامان با بابا دعوا می‌کرد... اما بابا هیچی نمی‌گفت. مامان رو دوست داشت خیلی... » خانم مرعشی می‌گوید: «من با بابات دعوا می‌کردم؟ کی دعوا کردم؟ منم دوستش داشتم...»

انتهای پیام

منبع: ایسنا

کلیدواژه: عفت مرعشی خانم مرعشی خانه ای او می گوید عفت مرعشی عفت خانم

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.isna.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایسنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۱۵۵۰۳۷۲ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

روایت عجیب از تلاش‌ها برای تعطیلی خانه امن زنان | درها را قفل کردیم، دخترها در آشپزخانه جمع شده و گریه می‌کردند!

فاطمه باباخانی، مدیرعامل خانه مهر شمس آفرید، از تلاش بهزیستی استان آذربایجان غربی برای تعطیلی این موسسه مردم نهاد و خانه امن مربوط به آن خبر داد.

مهر شمس آفرید یک موسسه مردم نهاد برای توانمندسازی زنان آسیب دیده است که برای کاهش آسیب‌های اجتماعی و خانواده زنان و کودکان فعالیت می‌کند. روز گذشته پیش مدیرعامل این موسسه در شبکه ایکس در مورد احتمال تعطیلی خانه امن موسسه با فشارهای بیرونی نوشت و در گفت‌وگو با «شبکه شرق» از جزییات آن گفت.

شرق نوشت:باباخانی تشریح کرد: « دیروز صبح بدون اطلاع قبلی حدود ۸-۹ نفر از بهزیستی برای بازرسی آمدند. البته گفت‌وگوها محترمانه اما بیشتر شبیه جلسه بازجویی بود و می‌خواستند چگونگی تامین مالی موسسه را بررسی کنند. همه اسناد و مدارک مالی موسسه موجود بود که در اختیارشان قرار داده‌شد. بعد از آن گفتند که می‌خواهیم از خانه امن بازدید کنیم که همگی به سمت محل خانه امن رفتیم. تا رسیدیم دیدم که اورژانس اجتماعی دم در است. فکر کردم کیس (زنان آسیب‌دیده) جدید آورده‌اند. وقتی پرس و جو کردم، متوجه شدم که می‌خواهند همه زنانی که در خانه امن هستند را ببرند و به محل اورژانس اجتماعی انتقال دهند.»

او ادامه داد: «گفتند دستور داریم که این زنان را منتقل کنیم ولی نه حکم و نه دستور مکتوبی به من ابلاغ نشد. ما نه تخلفی داشتیم و نه پیش از این ابلاغی در این خصوص صورت گرفته بود. من همراه با باقی زنان به طبقه بالا که محل اسکان مرکز است آمدیم و درها را قفل کردیم. تاکید کردم تا زمانی که به صورت قانونی به من ابلاغ صورت نگیرد، اجازه نمی‌دهم هیچ کدام از این زنان را با خود ببرید. این زنان آسیب‌دیده که اسباب‌بازی ما و شما نیستند که امروز اینجا را تعطیل کنید و همه را علی‌رغم میل‌شان به اورژانس اجتماعی منتقل کنید. اسباب‌بازی نیستند که بگویم اینجا تعطیل شد و همه بروید در محل اورژانس اجتماعی که مثل یک قفس است برای این زن‌ها کافی است از تجربه آنها بشنوید. از کارکنان شنیدم که صورت جلسه کرده‌اند که چون توان مالی اداره خانه امن برای ما وجود ندارد، می‌خواهند کیس‌ها را به محل اورژانس اجتماعی تحویل دهند. این در حالی است که ما مشکل مالی داریم ولی با اعتبار شخصی خودم و اعتقاد قلبی همچنان موسسه و خانه امن را سر پا نگه داشته‌ایم.»

مدیرعامل موسسه مهر شمس آفرید همچنین توضیح داد: « این حرف‌ها بهانه است. مدیر کل بهزیستی استان از مدت‌ها قبل تهدید کرده‌بود که موسسه و خانه امن را تعطیل خواهند کرد. تمام زنان اسکان داده شده با حکم قضایی اینجا حضور دارند. بنابراین مسئولیت‌شان با من است. دخترها از ترس در آشپزخانه جمع شده و گریه می‌کردند. آن هم زنانی که آسیب دیده و تحت خشونت بوده و به ما پناه آورده‌اند. بنابراین تا پروسه اداری طی نشود و بهزیستی کشور در جریان نباشد نمی‌توانند خانه امن ما را پلمب کرده و زنان را منتقل کنند.»

خانه مهر شمس آفرید از سال ۹۹ تاسیس و پس از یک سال خانه امن زیر نظر موسسه نیز فعالیت خود را آغاز کرده‌است. باباخانی می‌گوید فشارها در این دو سه سال وجود داشته و رفته رفته شدت گرفت اما در یک سال اخیر وضعیت بدی را تجربه‌کرده‌اند

مدیرعامل این موسسه توضیح داد: «مدت‌ها نمی‌گذاشتند مجمع سالانه برگزار کنیم تا بالاخره آبان امسال با برگزاری مجمع عمومی موافقت کردند. رفتارهای توهین‌آمیز بسیاری هم در این مدت شاهد بودم که با رواداری رفتار کردم. اما هر چه سکوت و مدارا کردم تاثیری نداشت اما امروز از حق خودم، کارکنانم و زنان آسیب‌دیده نمی‌گذرم. با هر شکل از یورش غیرقانونی و خارج از ضابطه که امروز برای مرکز اتفاق افتاد مخالفم و سبب بر هم زدن نظم مرکز و ایجاد وحشت برای پرسنل و کیس‌ها شد. و یقینا تا جایی که امکان داشته باشد مطالبه گری‌ام را درباره رفتارهای رعب‌انگیز و غیرقانونی ادامه خواهم داد.»

دیگر خبرها

  • روایت عجیب از تلاش‌ها برای تعطیلی خانه امن زنان | درها را قفل کردیم، دخترها در آشپزخانه جمع شده و گریه می‌کردند!
  • رابط اصلاح‌طلبان با رهبری بعد از فوت هاشمی‌رفسنجانی چه کسی است؟
  • تمجید سخنگوی دولت از بانوی ورزشکار ایرانی بابت رکوردشکنی در آسیا
  • واکنش یک چهره‌ی سیاسی به تاریخ‌سازی دختر دونده ایرانی
  • ظریف، همچون بند زدن برگ گل! | چینی‌بندزن! یه دل شکسته رو هم بند می‌زنی؟
  • روایت سیمین دانشور از دیدار با امام خمینی(ره)
  • اتوبوس‌هایی که به فرمان خانم‌ها حرکت می‌کنند
  • روایت خزعلی از جنبش تعهد به خانواده
  • مامان بگو برای دین و کشور رفتم؛ دست راست اسلحه و دست دیگرم کتاب
  • روایت سرمربی سپاهان از مسلمان شدن و ازدواج با خانم بازیگر