Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «فرارو»
2024-04-30@12:10:31 GMT

سرنخ پرونده پیچیده جنایی، در دست شاهدان

تاریخ انتشار: ۲۳ فروردین ۱۴۰۰ | کد خبر: ۳۱۵۶۲۳۳۷

سرنخ پرونده پیچیده جنایی، در دست شاهدان

شاهدان درگیری مرگ‌بار میان دو راننده تاکسی برای مشخص‌شدن واقعیت به دادگاه احضار شدند تا توضیح دهند ضربه کشنده به مقتول چطور وارد شده است.

به گزارش شرق، این پرونده که به یک پرونده پیچیده قتل تبدیل شده است، چندین بار پیش از این مورد رسیدگی قرار گرفته، اما هنوز به نتیجه قطعی نرسیده است. براساس محتویات پرونده اوایل پاییز سال ۹۶ درگیری میان دو راننده تاکسی در یکی از خیابان‌های جنوب تهران به پلیس اعلام شد و مأموران بلافاصله رهسپار محل درگیری شدند.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

بررسی‌ها نشان می‌داد هوشنگ ۴۷ ساله که راننده تاکسی بود، پس از درگیری با راننده دیگر به نام جعفر زخمی و به بیمارستان منتقل شد، اما در بیمارستان جانش را از دست داد.

جسد هوشنگ با دستور قضائی به پزشکی قانونی منتقل شد و پلیس به تحقیق درباره این قتل پرداخت. در بررسی‌ها روشن شد هوشنگ به خاطر خون‌ریزی شدید ناشی از بریدگی سفیدرانش جان باخته است. با شکایت اولیای‌دم، متهم به نام جعفر بازداشت شد. او درگیری با هوشنگ را قبول کرد؛ اما مدعی شد ضارب نیست.

وقتی مأموران شاهدان را مورد تحقیق قرار دادند، آن‌ها نیز داستان مشابهی را مطرح کردند. یکی از شاهدان گفت: درگیری را هوشنگ آغاز کرد و دعوا که بالا گرفت، جعفر فرار کرد، اما هوشنگ دست‌بردار نبود و مدام سمت او حمله می‌کرد. او خواست به جعفر ضربه بزند که جعفر قمه را بیرون آورد تا هوشنگ عقب بکشد؛ اما هوشنگ باز هم حمله کرد. کسی که حمله می‌کرد، جعفر نبود.

این شاهد در ادامه گفت: حتی ما سعی کردیم هوشنگ را بگیریم تا حمله نکند، اما زورمان نمی‌رسید. به‌طورکلی هوشنگ خیلی آدم حساسی بود. آن روز هم می‌خواست به هر طریقی شده، جعفر را بزند که این اتفاق افتاد؛ اما من ندیدم جعفر ضربه‌ای بزند. متهم در شعبه ۱۱ دادگاه کیفری یک استان تهران پای میز محاکمه ایستاد و هرچند قتل عمدی را رد کرد، اما با توجه به درخواست اولیای‌دم و مدارک به‌دست‌آمده هیئت قضات حکم بر قصاص او صادر کردند.

جعفر و وکیل‌مدافعش به این رأی اعتراض کردند. رأی صادره در دیوان عالی کشور بررسی شد و قضات دیوان ادعای جعفر را قابل پیگیری عنوان و رأی صادره قصاص را نقض کردند. در نظر دیوان عالی کشور عنوان شد با توجه به اینکه جعفر مدعی است ضربه را نزده و ضربه مقتول به خودش برخورد کرده و شاهدان نیز می‌گویند ندیدند که کسی به هوشنگ ضربه بزند، ادعای جعفر قابل بررسی است و حکم قصاص درست نیست؛ به‌این‌ترتیب رأی صادره نقض و شعبه هم‌عرض مسئول رسیدگی به پرونده است. این‌بار پرونده به شعبه ۱۲ دادگاه کیفری استان تهران فرستاده شد و متهم یک‌بار دیگر پای میز محاکمه رفت.

متهم این‌بار گفت: سال‌ها بود با رانندگی زندگی خودم و خانواده‌ام را اداره می‌کردم. من شخصیت آرامی دارم و همیشه سعی می‌کنم با کسی درگیر نشوم. هوشنگ را هم که راننده تاکسی بود، از سال‌ها قبل می‌شناختم. آن روز هوا گرم بود و ماشینم را در سایه پارک کرده و منتظر مسافر بودم. چند مسافر آمدند و من سوارشان کردم؛ اما هوشنگ اعتراض کرد و گفت نوبت اوست که مسافر سوار کند و سر همین موضوع با من درگیر شد. متهم ادامه داد: هوشنگ به سمتم آمد و شروع به فحاشی کرد. احساس کردم هوشنگ حال طبیعی ندارد. به‌همین‌دلیل سکوت کردم، اما او دست‌بردار نبود و مدام فحش می‌داد.

او می‌خواست با من دعوا کند، اما من به او بی‌اعتنایی کردم. در یک لحظه هوشنگ با قمه‌ای که از داخل ماشینش بیرون آورده بود، به سمتم حمله کرد. من هم برای دفاع از خودم قمه را از او گرفتم. بااین‌حال ضربه‌ای نزدم. هوشنگ می‌خواست به من ضربه بزند که من دستش را پس زدم و ضربه‌ای که می‌خواست به من بزند، به خودش برخورد کرد. قمه خون‌آلود هم متعلق به هوشنگ بود.

متهم در ادامه گفت: من راضی به مرگ هوشنگ نبودم. شاهدانی هم هستند که حرف‌هایم را تأیید می‌کنند. من فقط می‌خواستم هر طور شده، دعوا تمام شود. حتی فرار کردم و رفتم. افرادی هم آمدند تا جلوی هوشنگ را بگیرند. او هرچه ناسزا گفت من جواب ندادم تا اینکه از دست مردم فرار و به سمتم حمله کرد تا من را بزند. من مجبور شدم قمه بکشم، اما باز هم ضربه‌ای نزدم. فقط برای اینکه او را بترسانم قمه کشیدم. خواست به من ضربه بزند که قمه به خودش برخورد کرد. وقتی زخمی شد، همه برای کمک به او رفتند و او را به بیمارستان رساندند که متأسفانه فوت شد. من به خانواده‌اش تسلیت می‌گویم، اما قتل کار من نبود. با پایان گفته‌های متهم قضات شعبه ۱۲ برای تصمیم‌گیری در این زمینه وارد شور شدند. آن‌ها تصمیم گرفتند یک بار دیگر جعفر را مورد تحقیق قرار دهند.

او دوباره احضار شد و به قضات گفت: مقتول حال خوبی نداشت. من از ابتدای تحقیقات در‌این‌باره گفته‌ام، ولی به حرف‌هایم توجهی نشده است. قضات به او گفتند آیا می‌تواند شاهدان درگیری را به دادگاه معرفی کند. متهم جواب داد: بله می‌توانم. آن‌ها همکاران من و مقتول بودند و مدت‌ها بود که ما را می‌شناختند. به این ترتیب متهم اسامی شاهدان و آدرس آن‌ها را به دادگاه ارائه داد و قضات برای تحقیق درباره ادعای متهم درباره اینکه مقتول با ضربه قمه خودش فوت شده شاهدان را احضار کردند.

منبع: فرارو

کلیدواژه: قتل درگیری پلیس راننده تاکسی ضربه بزند ضربه ای

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت fararu.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «فرارو» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۱۵۶۲۳۳۷ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

نور محبوسی که خاموش نشد

هر چند تقویم‌ها را ساخته‌اند تا به ما سال و ماه را یادآوری کنند تا زمان را از دست ندهیم اما این، همه فایده خط‌کشی سال و ماه نیست. گاه همین خط و نشانه‌ها به ما کمک می‌کند سری به روایت‌های به‌جامانده از حوادث و اشخاص در تاریخ بزنیم. وقایع و اشخاصی که برای ما عبرت‌ها و یادآوری‌هایی با خود دارند. در این میان می‌توان مدعی شد تقویم شیعه برای ما بچه مسلمان‌ها، سراسر ذکر و یادآوری است. به همین دلیل بر آن شدیم در مجموعه نوشته‌هایی، برخی از این یادآوری‌ها و ذکرها را بیاوریم.

مناسبت‌های ماه شوال را که مرور می‌کنی، در برخی روزها بیشتر از بقیه ممکن است مکث کنی. یکی از این روزها، سالروز دستگیری امام کاظم(ع) توسط هارون عباسی است. آن‌طور که شنیده‌ایم و می‌دانیم، آغاز امامت ایشان همزمان با دوران استقرار و ثبات خلافت عباسیان است. سلسله‌ای که دارای حکام مستبدی بود و به حکومت‌دارای همراه با خفقان و تهدید و بگیر و ببند، مشهور بودند. طبیعی است در چنین شرایطی، شخصیتی مانند امام موسی کاظم(ع) روز خوش نداشته باشد. بنا به روایت‌های تاریخی، علت اصلی اسارت و زندانی کردن امام موسی کاظم(ع)، شهرت امام و دسترسی شیعیان به ایشان و توجه بی‌سابقه مردم به آن‌ حضرت است. حضرت موسی بن جعفر(ع) در طول دوران امامتش بارها از طرف خلفای عباسی احضار و زندانی شد. در مورد مدت زندانی‌ بودن امام(ع) گزارش‌های مختلفی وجود دارد که می‌توان گفت مدت آخرین اسارت منتهی به شهادت ایشان چهار تا پنج سال و مجموع اسارت ایشان در دوران زندگیشان، بین 10 تا 12سال است. اگرچه در بسیاری از موارد، امام(ع) در خانه برخی از افراد، محصور و تحت نظر بودند؛ اما در مواردی حکومت عباسی به شکنجه ایشان در زندان‌هایی مخوف و سیاهچال‌ها می‌پرداختند که در زیارت‌نامه حضرت به این موضوع اشاره شده است. بر اساس گزارشی دیگر، ‌هارون گاهی برای تفریح به پشت‌بامی می‌رفت که مشرف به زندان بود. روزی به ربیع گفت این پارچه چیست که هر روز آن‌ را داخل زندان می‌بینم؟ ربیع گفت: پارچه نیست! موسی بن جعفر است که پس از فجر تا هنگام نماز ظهر به سجده می‌رود. ‌هارون گفت: او از راهبان بنی‌هاشم است! ربیع از او پرسید: پس چرا در زندان بر وی سخت‌گیری می‌کنی؟ ‌هارون گفت: چاره‌ای نیست!

نخستین‌بار امام در زمان خلافت مهدی عباسی از مدینه به بغداد تبعید شد که زمان دقیق آن ذکر نشده است. اما دومین بار به وسیله هارون در ۲۰شوال سال ۱۷۹ق در مدینه دستگیر و ۷ ذی‌الحجه در بصره در خانه عیسی بن جعفر زندانی شد. نفوذ معنوی امام کاظم(ع) در دستگاه حاکم به‏حدی بود که کسانی مانند علی بن یقطین وزیر دولت عباسی، از دوستداران حضرت موسی بن جعفر(ع) بودند و به دستورات ایشان عمل می‌کردند. هارون سرانجام در سفری که در سال 179 به خانه خدا رفت، از عظمت معنوی امام و احترام خاصی که ایشان در بین مردم داشت بیش از پیش آگاه شد. او پس از بازگشت به مدینه و زیارت مرقد پیامبر(ص) تصمیم گرفت موسی بن جعفر(ع) را دستگیر و زندانی کند. به دستور هارون در زمان انتقال آن حضرت از مدینه به بصره، کجاوه‌هایی در مسیر همراه با کجاوه امام حرکت کردند تا در طول مسیر از راه‌های مختلف مسیر خود را تغییر دهند و  به این ترتیب مردم ندانند امام را به کجا و با کدام کجاوه بردند. این سیاست برای مأیوس کردن مردم و بی‌خبری از تبعیدگاه امام(ع) بود، سیاست‌هایی که نشان‌دهنده ترس حاکمان مستبد از نور و عظمت این امام بزرگوار بود؛ ترسی که به شهادت ایشان منجر شد. اما تاریخ گواه معتبری برای شکست استبداد و باقی ماندن نور است.

زهره هاشمی

دیگر خبرها

  • جنایت عشقی در خیابان جردن
  • ماجرای عجیب قتل حسین به دست «ع» گدا
  • نور محبوسی که خاموش نشد
  • تولید اثر فاخر سینمایی از زندگی محیط بان شهید «هوشنگ نصیری»
  • تجاوز جنسی ۴ مرد افغان به نوجوان ایرانی در تهران | التماس کردم فایده نداشت! +فیلم
  • اسرائیل درمانده است ایران قواعد بازی را تغییر داد | این جمله یک اشتباه بزرگ از سوی بایدن بود
  • درخواست اعدام برای عاملان تعرض به پسر نوجوان
  • بازداشت مردی که با زنجیر به مسافران اتوبوس حمله کرد
  • حبس و جزای نقدی بیش از ۷۴ میلیارد ریالی دو متهم پرونده اخلال در نظام توزیع دارویی آذربایجان غربی
  • ۳ نمایشنامه جدید در نمایشگاه کتاب