محاکمه حسن رعیت و چند پرسش
تاریخ انتشار: ۲۴ فروردین ۱۴۰۰ | کد خبر: ۳۱۵۷۲۷۱۸
آفتابنیوز :
عباس عبدی در یادداشتی نوشت: بیایید یک صحنه فرضی را تصویر کنیم. جمعی از افراد در محیطی هستند که میبینند یک نفر از دوستان آنان در حال شکنجه یک کودک است. در عین حال نه تنها اقدامی برای جلوگیری از شکنجه کودک نمیکنند، بلکه ناراحت هم نیستند و بالاتر اینکه به نوعی کمک و تشویق کرده و خوشحالی میکنند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
اصولا در این موضوع متهم اصلی کیست؟ اگر آن شکنجهگر میدانست که اقدام او نزد دوستانش نه تنها طرفدار ندارد، بلکه مذموم است و موجب برخورد با او خواهد شد، آیا حاضر میشد که چنین کاری را انجام دهد؟ اگر بدانیم که آن مجرم، به نوعی تحت حمایت همان افرادی است که شاهد جنایت او هستند و هر کدام به نحوی مسوول تهیه بخشی از امکانات او بودهاند، یا اگر کسانی هم قصد برخورد با او را داشتهاند، آنان از او حمایت کردهاند، در این صورت چه خواهیم گفت؟
در این صحنه فرضی، مساله بنیادین نه شکنجه آن کودک به دست آن مجرم، بلکه قبحزدایی از شکنجه کودک در میان این جمع است. فراتر از قبحزدایی، ارزشمند شدن شکنجه کودک نزد این جمع است و این مساله اصلی و خطرناک است.
کیفرخواست صادره علیه «حسن رعیت» را میتوان از این زاویه تحلیل کرد. در جامعهای زندگی میکنیم که امور پنهانی مردم عادی هم رصد میشود و برای حکومت آشکار است. چگونه ممکن است که اقدامات و امکانات حسن رعیت که حتی با ماهواره هم برای افراد عادی قابل دیدن است، وضعیتی آشکار محسوب نشود؟ بخشی از زندگی او مثل یک صحنه تئاتر است که همه میتوانستند آن را ببینند و کاملا روشن بود. عادی شدن این سبک از زندگی و قبحزدایی از آن و مهمتر از آن مطلوب و آرزو شدن آن مسالهای است فراتر از جرایم احتمالی «حسن رعیت».
اینکه افراد نزدیک و دور و مطلع از زندگی او به خود زحمت ندادند تا بپرسند چنین زندگی اشرافی را از کجا تامین کرده است پرسش کوچک ماجرا است. پرسش مهمتر این است که چرا چنین سبکی از زندگی توانسته لانهای برای جذب صاحبان قدرت باشد؟
با محاکمه یا محکوم کردن رعیت هیچ مشکلی حل نخواهد شد. همچنانکه آن شکنجهگر کودک را میتوان مجازات کرد، ولی باید به فهم و اصلاح وضعیتی پرداخت که تعداد زیادی برای صحنه شکنجه سوت و کف میزدند و حتی آرزوی آن را دارند یا داشتهاند که جای مجرم باشند. در حقیقت مساله تغییر مهم در ارزشهای اجتماعی است که نزد عدهای رخ داده است.
اینکه کسی نمیپرسد این همه ثروت از کسی که هیچ نوع کارآفرینی ندارد از کجا آمده؟ چگونه: «رعیت» به راحتی «ارباب» شده است؟ کسی نمیپرسد که این سبک زندگی برای کسی که حداکثر هنرش نشستن بر ترک موتور و به نام انقلاب علیه معترضان برخورد میکند از کجا آمده است؟ کسی نمیپرسد که چرا این همه افراد صاحب قدرت به آنجا رفت و آمد داشتهاند و هیچ احتمالی از ضدیت آن زندگی با قوانین و ارزشهای رسمی نمیدادهاند و خیلی هم از داشتن این رابطه و رفت و آمد مشعوف بودهاند؟
بدون پرداختن به این وجه از ماجرا و بدون ذکر جزییات از این مهمانیها و روابط در این جهنم آشکار که به غلط بهشت گمشده نامیدهاند، رسیدگی به اتهامات «رعیت» موضوعی بسیار کماهمیت و فرعی است.
منبع: روزنامه اعتمادمنبع: آفتاب
کلیدواژه: عباس عبدی حسن رعیت اعتراضات سال 88 بابک زنجانی حسن رعیت
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت aftabnews.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «آفتاب» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۱۵۷۲۷۱۸ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
کافی است انسان باشد!
یک. دستان نحیف کودک و آه مظلومیت او در برابر بمبها و جنگندهها پیروز میشود، همانگونه که خون بر شمشیر پیروز شد. این مهمترین تصویر این روزهای غزه است.
دو. از عاشورای ۶۱، قابهای ماندگاری در ذهنها مجسم است و نسل به نسل منتقلشده، از دستان بریده یک علمدار، تا حنجره طفل شیرخوار؛ کربلای غزه هم برای نسل امروز، یادآور همان شدائد و مصائب کربلاست. تصویرها را همه ما بهاندازه توان و تحمل مان دیدهایم، زنی که خانه ویرانه خود را که تمام دیوارهایش فروریخته جارو میزند، دختری که سرمای هوا، بدنش را به لرزه انداخته، پسری که از گرسنگی، لاغر شده و رنگ به رخسار ندارد و پدری که با بهت، در میان آوارها دنبال همسر و فرزندان خویش است.
سه. اگر میشنویم جوانان و دانشگاهیان در اروپا و آمریکا علیه اسرائیل و حمایتهای دولتشان از این رژیم شوریدهاند، اگر صدای مظلومین غزه به سرتاسر عالم رسیده و انزجار و تنفر از رژیم کودک کش صهیونیستی در حال فوران است، نشانهای بر این است که خون بر شمشیر پیروز میشود. کربلای امروز شباهتهای زیادی با کربلای حسین بن علی علیهماالسلام دارد. در آن قیامت صغری، همانگونه که لشکر حق ریزش و رویش داشت، امروز هم برخی مسلمانان و اعراب منطقه در خفا و علن در کنار دژخیمان ایستادهاند و از سوی دیگر، دانشجویان آمریکایی و اروپایی صدای فریاد مردم غزه شدهاند. جوانههای حق از دل نقطه تسلط فرهنگ باطل در حال سر برآوردن است و همچون سروی که ریشههایش دل صخرهها را میشکافد و پیش میرود، سنگها و صخرههای فرهنگ لیبرال متظاهر مدعی حقوق بشر در حال شکستن است.
چهار. باید مراقب اختلافات و فتنهانگیزیها بود. هرقدر اسرائیل در سراشیب قرار میگیرد بیشتر دستوپا میزند که الغریق یتشبث بکل حشیش. دوگانه شیعه-سنی یا دوگانه مسلمان-غیرمسلمان و عرب-عجم و هرچیزی ازایندست فرعی و ساختگی است. دوگانه اصلی که باید محور تمام معادلات و ارتباطات باشد، دوگانه بمب-کودک است و صدالبته که هر انسان آزادهای در سمت کودک میایستد. صبر کنید، به آزاده بودن هم احتیاج نیست، کافی است انسان باشد!