Web Analytics Made Easy - Statcounter

دلم می‌خواهد با دوستانم به گردش و سفر بروم اما او می‌خواهد مرا در خانه نگه دارد و با زندگی ملال‌آور بسازم. اما نمی‌دانم با چه دلخوشی به این زندگی کسالت ‌بار ادامه بدهم. در این 5 سال هم اگر تن به تحمل و بردباری داده‌ام به خاطر وجود دو دخترمان بود اما حالا دیگر نمی توانم و احساس پیری می‌کنم...

این قسمتی از گله و شکایت حمید، جوانی 27 ساله است که برای قاضی بازگو می‌کرد و همسرش بهاره که تا این لحظه ساکت نشسته بود با تأسف سری تکان داد و رو به حمید گفت: هنوز به یاد دارم روزهایی را که برای دیدن کارهای صنایع دستی‌ام به گالری می‌آمدی و چه ایده و نگرشی داشتی، هر روز برایم دسته گل می‌آوردی و از هنرهایم تعریف می‌کردی تا اینکه با چاپلوسی فریبم دادی.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

وقتی از من خواستگاری کردی چقدر با خانواده‌ام صحبت کردم و دلیل آوردم که تو با بقیه خواستگارها فرق داری و به آنها اطمینان دادم که با هم خوشبخت می‌شویم ولی اشتباه کرده‌ام. در تمام این مدت من با وجود دو دخترمان سعی کردم هیچ چیزی در زندگی برایت کم نگذارم و با اینکه عاشق کارم بودم ولی به‌خاطر حفظ آرامش در زندگی‌مان دیگر انجامش ندادم ولی تو در ازای کارهای من چه می‌کنی؟ هر هفته با دوستانت برنامه تفریح می‌گذاری و بی‌توجه به من و خستگی‌هایم رهایم می‌کنی و می‌روی، وقتی هم گله می‌کنم و می‌گویم که بچه‌ها را پیش مادرت بگذاریم تا من هم هوایی بخورم مخالفت می‌کنی. فکر می‌کنی تحمل این شرایط برای من آسان است؟

مرد جوان که به عنوان مشاور در یک شرکت بیمه کار می‌کند با بی‌تفاوتی به صحبت‌های همسرش رو به قاضی کرد و گفت: جناب قاضی من برای تأمین مخارج خانواده‌ام چند شیفت کار می‌کنم در حالی که پسرهای همسن من هنوز ازدواج هم نکرده‌اند اما من به جای خوشگذرانی باید به زن و بچه‌هایم برسم. من هم بریده‌ام و می‌خواهم از جوانی‌ام لذت ببرم.

با هم توافق کرده بودیم که از هم جدا شویم و حاضر شدم خرج دختران‌مان را بدهم چون نمی‌توانم به این زندگی کسالت‌بار و یکنواخت، ادامه بدهم. هر روز ما جنگ و دعوا و درگیری داریم، ادامه این زندگی نه به نفع ما و نه به سود دختران‌مان است .

زن که بی‌صدا اشک می‌ریخت از قاضی خواست تا راهی پیش پای‌شان بگذارد و گفت: به ‌قدری به من فشار آورده که مجبور شده‌ام قبول کنم از هم جدا شویم ولی با چه رویی پیش خانواده‌ام برگردم.

من مستأصل مانده‌ام که چه کنم. از طرفی نمی‌خواهم بیش از این خودم را به شوهرم تحمیل کنم. حمید می‌خواهد خودش با مد روز پیش رود و مرکز توجه باشد اما وقتی من هم سهمی از آرامش و تفریح می‌خواهم همه چیز برایم ممنوع می‌شود و حتی راضی به رفتن پیش مشاور نیست تا راهی برایمان باز شود. به قدری غرق در دنیای دوستان و تفریحاتشان شده که حاضر نیست سهمی از توجه و محبت را به من و بچه‌هایمان بدهد .

قاضی با شنیدن اظهارات این زوج آنها را به سازش دعوت کرد و فرصتی دوباره داد که شاید دست از لجاجت بردارند.

منبع: رکنا

کلیدواژه: اخبار حوادث خوشبختی زن بزرگتر از شوهر خوشگذرانی جوانی کردن خانواده ایران کرونا بازیگر سینما و تلویزیون فیلم جسد تصاویر پسر خاله گوشی تلفن همراه تلگرام

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.rokna.net دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «رکنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۱۵۸۲۹۵۶ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

سرنوشت بچه گمشده محله مولوی تهران چه شد؟

عصر چهارشنبه ۵ اردیبهشت امسال خانواده‌ای با تماس با کلانتری ۱۱۶ مولوی از ربوده شدن کودک ۳ ساله شان توسط یک زوج موتورسوار خبر دادند.

با توجه به حساسیت موضوع تیمی از کاراگاهان اداره یازدهم پلیس آگاهی تهران برای ردیابی و تحقیقات ویژه وارد عمل شدند. کاراگاهان در گام نخست تحقیقات به سراغ برادر هشت ساله کودک ربوده شده رفتند، پسربچه به ماموران گفت: همراه برادرم به مغازه سوپرمارکتی رفته بودم برادرم بیرون از مغازه بود و زمانی که از مغازه خارج شدم اثری از برادرم نبود و فقط در آن لحظه یک زن و مرد موتورسوار را دیدم که به سرعت از من دور شدند که احتمال می‌دهم آنها برادرم را ربوده باشند.

کاراگاهان در این مرحله با توجه به ادعای هشت سالعه دوربین‌های مدار بسته را مورد بازبینی قرار دادند و تصویر پسر بچه ۳ ساله به دست آمد و در پایش‌های دوربین به دوربین به زن جوانی در منطقه راه آهن رسیدند که به سراغ این پسر بچه ۳ ساله می‌روند.

ماموران در ادامه با اقدامات پلیسی موفق به شناسایی زن جوان شده و زمانی که به سراغ وی می‌رود عنوان می‌کند که این کودک ۳ ساله در حالی که گریه می‌کرد در خیابان دیدم و متوجه شدم خانه شان را گم کرده است و، چون آدرسی از خانه همراهش نبود او را تحویل کلانتری رازی دادم.

همین سرنخ کافی بود تا کودک گم شده که عنوان شده بود ربوده شده است در کلانتری رازی شناسایی و به آغوش گرم خانواده بازگردد.

سرهنگ نثاری معاون دایره جنایی تهران با تائید این خبر به رکنا گفت: ماجرا کودک ربایی در جنوب تهران ادعایی اشتباهی از سوی کودک هشت ساله بوده و هیچ آدم ربایی صورت نگرفته و پسر بچه سه ساله گم شده بود که با تلاش همکاران ما در پلیس آگاهی تهران به آغوش خانواده بازگردانده شد.

منبع: رکنا

tags # اخبار حوادث سایر اخبار آیا قدرت‌های فوق‌بشری واقعیت دارند؟ چطور انسان به این قدرت‌ می‌رسد؟ بعد از فضا چه چیزی وجود دارد، جهان کجا تمام می‌شود؟! (تصاویر) مرکز واقعی جهان کجا است؟ فضانوردان چگونه در فضا دستشویی می‌کنند؟ | سرنوشت مدفوع انسان در فضا چه می‌شود؟

دیگر خبرها

  • عروسی‌هایی بدون تالار و تشریفات
  • ماجرای کشف جسد بازپرس ویژه مبارزه با زمین خواری
  • ماجرای کشف جسد بازپرس ویژه مبارزه با زمین‌خواری
  • مرگ مشکوک قاضی دادگستری در مازندران | ماجرای کشف جسد بازپرس ویژه مبارزه با زمین‌خواری
  • مردی که «کمجان» را زنده کرد/ دیدار با سیروس زارع که زندگی‌اش را وقف نجات یکی از تالاب‌های کشورمان کرده است
  • نوه امام خمینی در خارج از کشور چه کاره است؟ /خاطرات عروس بزرگ امام از فوت دو فرزندش و علت آن
  • عروس بزرگ امام خمینی درگذشت
  • سرنوشت بچه گمشده محله مولوی تهران چه شد؟
  • عروس امام خمینی درگذشت | جزئیاتی از زندگی همسر سیدمصطفی خمینی؛ معصومه حائری که بود؟
  • یولیا زوتوا: عروس ایرانی ها شدم و بسیار خوش شانس هستم