پزشکیان: به نفع عارف کنار نمی روم /برای کاندیداتوری با خاتمی مشورت نکردم /از پایداریها هم در کابینهام استفاده میکنم اگر...
تاریخ انتشار: ۲۸ فروردین ۱۴۰۰ | کد خبر: ۳۱۶۱۸۰۵۱
بخش هایی از این گفتگو را بخوانید؛
* برای کاندیداتوری با آقای خاتمی هم مشورت کرده اید؟
من با هیچ کس مشورتی نکرده ام. با ایشان جلسه ای هم نداشتم.
*یعنی نظر ایشان برای شما مهم نیست؟
نظر هرکس در این مملکت بخصوص آدم هایی که الیت و تاثیرگذار هستند خیلی مهم است. هر کس در ایران مسئول می شود، مسئول ایران و مردم این مملکت است و مسئول گروه و جریان خاصی نیست.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
*با این رویکردی که شما بیان می کنید، اگر به عنوان رئیس جمهور انتخاب شدید و مثلا برای وزارت مسکن به یک گزینه اصولگرا که عضو جبهه پایداری است، رسیدید آیا این شخص را به عنوان وزیر معرفی می کنید؟
تفاوتی نمی کند.
*آیا خرده اصلاح طلبان به خودتان را می پذیرید؟
من دارم می گویم باید به هدف رسید، شما می گویید خرده این و آن را می پذیرید؟ اگر یک آدمی با آن شاخصه هایی که اشاره کردم وجود داشته باشد، قطعا این کار را می کنیم.
از پایداریها هم در کابینهام استفاده میکنم اگر...
*حتی اگر عضو جبهه پایداری باشد؟
تفاوتی نمی کند، می خواهد عضو هر جبهه ای که شما می گویید باشد. البته مشکل جبهه پایداری این است که می خواهد تمامیت خواهی کند. اگر این را بپذیرد که در چارچوب برنامه تعیین شده حرکت کند و هدف او صرفا اجرای سیاست های تعیین شده باشد، ما از او استفاده می کنیم.
*منظور شما این است که اگر شما به جای آقای روحانی رئیس جمهور شده بودید، برخی از اعضای کابینه آقای احمدی نژاد را حفظ می کردید؟
بله، بر اساس شاخص ها عمل می کردم. هر کدام از آنها اگر شاخص ها را داشتند، باید از آنها استفاده می شد. ما ابتدا باید با مشورت گرفتن از کارشناسان و متخصصان در حوزه های مختلف شاخص های اصلی برای مدیران را تعیین کنیم و سپس افراد را با آن شاخص ها چک کنیم. شاخص من برای انتخاب مدیران، داشتن، علم، باور و توانمندی است.
*با این اوصاف اگر مردم به شما رای بدهند، دولت آقای روحانی را ادامه خواهید داد یا اینکه دست به اصلاحات گسترده خواهید زد؟
وقتی می گویم با شاخص عمل خواهیم کرد، یعنی اینکه افراد را با شاخص های تعیین شده انتخاب می کنیم.
مخالف وضع موجود هستم
*اگر مردم از شما بپرسند که شما مدافع وضع موجود هستید یا منتقد چه می گویید؟
معلوم است که مخالف وضع موجود هستم. مگر سیاست های کلی وضع موجود را قبول می کند. مگر قرار نبود در منطقه اول شویم؟ چرا نیستیم؟ برای اینکه نتوانستیم سیاست های کلی را پیاده سازی کنیم. بنابراین شکی نیست که منتقد وضع موجود هستم. البته وضع موجود تنها به دولت بازنمی گردد. به مجلس، قوه قضاییه و نحوه دخالت همین چهره های تاثیرگذار و اصطلاحا الیت نیز مرتبط است. یعنی اینطور نیست که شما یک فرد یا یک قوه را مقصر وضع موجود بدانید.
اگر به عقب بازگردم باز هم به روحانی رأی میدهم
*یعنی اگر به عقب بازگردید باز هم به آقای روحانی رای می دهید؟
بستگی دارد که چه افرادی کاندیدا باشند.اگر همان چهره ها به عنوان کاندیدا بودند، باز هم به آقای روحانی رای می دادم. کلیت قضیه این است که هر کس در این ساختار بیاید و با این روش عمل کند، خروجی بهتر از آقای روحانی نخواهد داشت. الان تعدادی از افرادی که شما به آنها می گویید جبهه پایداری وارد مجلس شده اند. آیا توانسته اند گرهی از مشکلات مردم باز کنند؟ حرف زدن که کاری ندارد ولی اینکه در یک جایگاهی قرار بگیرید و بتوانید اثرگذاری مثبتی داشته باشید، آن زمان است که می توانید ادعا کنید که توانمند هستید.
*شما اگر رئیس جمهور شوید چه سیاستی در قبال برجام خواهید داشت؟
بنده عقیده ام این است که آنچه که سیاست های کلی نظام در حوزه سیاست های خارجی است باید اجرا شود. از نظر من گفتگو کردن و صحبت کردن جای بحثی ندارد.
برجام نبود نمی توانستیم با چین توافق کنیم
*برجام به کدام یک از این مفاهیمی که شما گفتید، نزدیکتر است؟
برجام یا هر چیزی شبیه به آن. مثلا همین تفاهنامه ای که با چین امضا کردیم کار درستی است. اما باید حواست را جمع کنی که سرت کلاه نرود.ما در برجام به دستاوردی رسیدیم که آمریکا در این مدت خودش را کشت که یک قطعنامه علیه ما صادر کند ولی نتوانست. به آن دستاورد رسیدیم که آدمی مثل ترامپ اگر می توانست در این نبرد پیروز شود، باز هم رئیس جمهور آمریکا می شد، به این دستاورد رسیدیم که کشورهایی مثل چین و روسیه و حتی اروپایی ها علیه آمریکا رای دادند و ما امروز می توانیم با چینی ها قرارداد همکاری امضا کنیم. در صورتی که در زمان اوباما چین و روسیه علیه ما در شورای امنیت سازمان ملل رای می دادند. همین که ما الان می توانیم با چین و روسیه صحبت کنیم و اروپایی ها علیه آمریکا در سازمان ملل رای می دهند آیا شکست برجام است یا پیروزی آن؟ می خواهم بگویم یکی از مزیت های برجام این بود که آمریکا را منزوی کرد. تحریم های آمریکا که از نظر شماها کاغذ پاره بود! همین الان هم یک سری ها در کشور هم صدا با عربستان، تندروهای آمریکا و اسرائیل می گویند که تحریم ها کاغذپاره است. به نظر من برجام پنجره ای را برای ما باز کرد که بتوانیم قدرت چانه زنی مان را بالا ببریم. شما تصور می کنید اگر برجام را امضا نمی کردیم سفره های مردم رنگین می شد؟
*کمی از این بحث فاصله بگیریم. گفته می شود ممکن است شما گزینه ائتلافی با آقای لاریجانی باشید.
نه من با هیچکس در این رابطه صحبت نکردم و قرار هم نیست با کسی ائتلاف کنم ولی در جمع بندی اگر رای مردم هرچه باشد، سر خم می کنم. قبل از انتخابات اگر جمع بندی نظر مردم در نظرسنجی این باشد که مثلا فرد دیگری بهتر از بنده است، به نفع او کنار می روم.
* مثلا اگر نظرسنجی ها بگوید که آقای رئیسی جلوتر از همه است، شما به نفع ایشان کنار می روید؟
اینجا بحث جهت گیری های سیاسی مطرح می شود. من خودم بین اصلاح طلبی و اصولگرایی فرقی قائل نیستم ولی به هر حال دو جهت گیری در انتخابات مطرح است. بنده به دنبال این نیستم که حتما رئیس جمهور شوم. به دنبال این هستم که مشارکت اجتماعی در انتخابات بالا برود. اگر ما توانستیم مشارکت ملی را محقق کنیم، آن زمان هر شخصی که رای آورد باید از ظرفیت تمامی افراد فارغ از جهت گیری های سیاسی استفاده کند.
* اگر نهاد اجماع ساز در نهایت گفت که به نفع آقای عارف کنار بروید، شما این کار را می کنید؟
گفتم که جمع بندی نظر مردم می تواند در نظر نهایی من موثر باشد ولی اینکه یک نهادی به من بگوید که چکار کنم، نه من این رویه را نمی پذیرم.
* یعنی نه به نفع آقای لاریجانی و نه آقای عارف کنار نمی روید؟
خیر به نفع هیچ یک از آنها کنار نمی روم.
معلوم نیست من و عارف تایید صلاحیت شویم
*حتی اگر نهاد اجماع ساز بگوید؟
نهاد اجماع ساز این حرفی را که شما می گویید نمی زند. در این نهاد قرار شده است که نظرسنجی مردمی داشته باشند و بر آن اساس گزینه نهایی را معرفی کنند. تا آنجایی که من می دانم، مبنای نظر جبهه اصلاحات ایران، نظرسنجی از مردم است. البته فارغ از این بحث ها مسئله اصلی اصلاح طلبان این است که گزینه دیگری ندارند و معلوم نیست که حتی من یا آقای عارف نیز تایید صلاحیت شویم. به فرض اینکه تمامی کاندیداهای اصلاح طلب نیز تایید صلاحیت شوند، آن زمان باید نظرسنجی ملی ملاک عمل شود. تصور من این است که اگر می خواهیم شرایط فعلی کشور را اصلاح کنیم، باید با حفظ اصول اصلاحات کنیم.
شعار دولتم انصاف و عدالت است
* اسم دولتتان چه خواهد بود؟ دولت ائتلافی، دولت وحدت یا...؟
دولت، دولت مردم ایران است. طبیعتاً با نگاه اصلاحات و حفظ اصول دولت تشکیل خواهم داد.
* شما میگویید که مصمم هستید. اما اگر فردا یک نفر گفت تَکرار میکنم و همه به نفع عارف کنار بروند. شما چه کار میکنید؟
نه.
* بعد شما متهم به تفرقهافکنی میشوید.
در این مملکت همه را به همه چیز متهم میکنند. شما متهم میکنید. در مجلس متهم میکنند. ممکن است از همین گفتگو فردا بنده را متهم کنند. ما در مملکت یاد گرفتیم که این اتهامات را بشنویم. اینکه به یک نفر لقبی بدهیم و انگی بچسبانیم، غیراسلامی و از نظر اسلام خلاف است، اما ما انجام میدهیم. دستور خداست که همدیگر را لقبگذاری نکنید. آن آدمهایی که میگویند ما اصول داریم، انگ میچسبانند و لقب میدهند. این کدام اصول است؟
* شعار دولت شما چیست؟
انصاف و عدالت. هر موقع به صورت رسمی و قانونی اعلام شد، ستاد هم تشکیل خواهیم داد. الان جای ائتلاف نیست.
* در رابطه با موضوع بنزین اخیرا مطالبی را بیان کردید که حاشیه ساز شده است. توضیحی در این باره بفرمایید.
اعتقاد من این است که قیمت بنزین واقعی شود. اما برای اینکه اقشار مردم آسیب نبینند، به هر فرد سهم مثلا بیست لیتر ۲۰ هزار تومانی بدهیم. هزار تومان به او فروخته شود، اما او بتواند مثلا ۲۰ هزار تومان بفروشد. معنی این حرف این است آن فردی که در روستاست و چهار فرزند دارد، ماهی حدود یک و نیم میلیون تومان درآمد خواهم داشت. آن کسی هم که یک بچه دارد، و پنج ماشین، تنها ۶۰ لیتر در ماه سهمیه میگیرد.
اینکه من میگویم بنزین ۲۰ هزار تومان شود، از این منظر است نه اینکه دوباره گرانی بر مردم تحمیل شود. اگر صادقانه به مردم گفته شود، مردم خواهند فهمید که بنزین ۲۰ هزار تومانی به نفعشان است. اگر یارانهها حذف شود و هرکس که برق اضافی مصرف میکند، از او پول به صورت واقعی گرفته شود، وضعیت بهتر خواهد شد. هر کیلووات برق، ۶۰۰ الی ۷۰۰ تومان است، ۱۰۰ تومان نیست. ما کمبود برق داریم، چون دولت باید مدام یارانه برق بدهد. اکنون ذوب آهن و پتروشیمیها برق ارزان میگیرند. اینها انصاف نیست. باید کاری بکنیم که اقشار مختلف مردم، زندگیشان بچرخد.
یارانهها بیشتر به کسانی میرسد که علیه انقلاب حرف میزنند و ما را قبول ندارند، تا اینکه به مردم محروم و مستحق برسد. باید حقشان را بگیریم و به خودشان بدهیم. این با دعوا درست نمیشود. ما باید این کار را انجام بدهیم. اگر توانستیم ما بشویم، میتوانیم در برابر آمریکا بایستیم. نفع مملکت هر آنچه است، آن را انجام بدهیم، نه آنکه انتخاباتی و جناحی به قضایا نگاه کنیم.
منبع: تسنیممنبع: ساعت24
کلیدواژه: احمدی نژاد ۲۰ هزار تومان جبهه پایداری شما می گویید آقای روحانی رئیس جمهور عارف کنار وضع موجود شاخص ها
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.saat24.news دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ساعت24» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۱۶۱۸۰۵۱ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
کیومرث صابری؛ چگونه «گلآقا» و بعد «گلآقای ملت ایران» شد؟/ "بنویسید خاتمی، بخوانید ناطق"؛ ناراستی که راست تلقی شد!
عصر ایران؛ مهرداد خدیر- امروز 11 اردیبهشت بیستمین سالگرد خاموشی کیومرث صابری فومنی است؛ نام ماندگار طنز در ایران بعد از انقلاب 57 که از حسن اعتماد رهبران جمهوری اسلامی به خود و سابقه دوستی با شهید رجایی بهره برد و در فضای جنگ جسارت کرد و با حمایت سید محمود دعایی ستون «دو کلمه حرف حساب» را در روزنامه اطلاعات به راه انداخت و بعد از چند سال در ادامۀ آن مجلۀ «گل آقا» را منتشر کرد که برای خیلیها یادآور دوران «توفیق» بود.
نسل تازه شاید نداند کیومرث صابری فومنی (که بر خلاف خیلیهای دیگر نام شهرستان زادگاه را حذف نمیکرد و کامل میآورد) چه نقشی بر جای گذاشت و در تمام دهۀ 70 یکی از تأثیرگذارترین چهره های فرهنگی و مطبوعاتی بود و از خشکی و زُمُختی و عبوسیِ سیاست در دهۀ 60 هم میکاست چه رسد به دهۀ 70 که حال و هوا تغییر کرده بود.
روزنامۀ اطلاعات نزد برخی به عنوان روزنامهای خنثی شناخته میشد و میشود اما همین روزنامه کارهایی کرده کارستان که از هر کسی برنمیآمده و یکی هم ستون «دو کلمه حرف حساب» با محتوای طنز در این روزنامه است. آن هم در چه سالی؟ 23 دی 1363 بود. در گرماگرم جنگ که روزنامهها و خود سیاست عبوس بود و رابطۀ مردم با طنز در برنامه "صبح جمعه با شما"ی رادیو خلاصه میشد و شوخی با گوشت 75 تومانی (75 تا تک تومان و نه 75000 یا 500 هزار تومان!) و کمی دیگر از این دست؛ پس از اتفاقات سال 60 همه دست به عصا شده بودند.
«دو کلمه حرف حساب» یک اتفاق بزرگ در تاریخ مطبوعات بعد از انقلاب است که طنز ژورنالیستی و مکتوب را احیا کرد و اگر سابقۀ نویسندۀ آن در دوستی با شهید رجایی چه در دبیرستان کمال و چه دوران وزارت آموزش و پرورش و نخستوزیری و ریاست جمهوری او و بعد هم دوران کوتاهی در دورۀ ریاست جمهوری آیتالله خامنهای نبود این امکان هرگز فراهم نمیآمد و نقش مرحوم سید محمود دعایی هم از این نظر ستودنی است.
او ستونهای روزنامه را به نویسندگان منتقدی داد که با اصل انقلاب و نظام مشکل نداشتند هر چند که در صفحات لایی نویسندگانی چون سعیدی سیرجانی و باستانی پاریزی یا اسلامی ندوشن و چهرههای کلاسیک دیگر نیز مینوشتند.
از آن پس تا روزنامۀ اطلاعات را میخریدیم اول و قبل از آن که کاملا باز کنیم گوشه سمت راست صفحۀ 3 را کنار میزدیم تا ببینیم "دو کلمه حرف حساب" دارد یا نه و گاه در همان حالت میخواندیم. مثل حالا نبود که در گوشی تلفن همراه به هر سو سرک بکشی و تازه در این روزگار هم نویسندگان صاحب سبک همچنان متفاوتاند.
کیهان هم البته بعدها یک ستون را در صفحۀ ماقبل آخر به طنزنویسی داد که ارزش کار صابری را بیشتر نشان میداد و گویا نویسندۀ آنها وفاداری خود را به طرقی دیگر نشان داده بود و البته دلی نمیربود.
این که در اوج جنگ و در روزنامهای که سرپرست آن را امام خمینی تعیین کرده طنز سیاسی بنویسی کاری نبود که از هر که برآید ولی صابری فومنی انجام داد و «گل آقا» فراتر از آن که خاطره توفیق را زنده می کرد یادآور امضای دهخدای بزرگ بود: "دخو" در دورانی که «چرند و پرند» را در روزنامۀ "صوراسرافیل" مینوشت.
خیلیها نمیدانستند نام اصلی «گلآقا» چیست و لو هم نمیداد مگر مواقعی که در همان ستون جدی مینوشت و لوگو نداشت اما مشخص شد که او کیست.
با این حال تصویری از او منتشر نمیشد و فراموش نمیکنم که اول بار وقتی در یکی از جلسات ماهانۀ خانۀ عمویم او را از نزدیک دیدم مدام آن جثۀ کوچک با ظاهر غیر حزباللهی و ریش تراشیده و با لهجۀ گیلکی را ورانداز میکردم و نمیتوانستم باور کنم گلآقا هم او باشد و بعدتر که به خاطر فعالیتی که در کار گل و گیاه داشتم به خانۀ او بالای پل صدر در خیابان شریعتی رفتم او را صمیمیتر هم یافتم و وقتی دانست نه به اندازۀ او اما اهل ادبیات هم هستم حرفهامان بیشتر گل انداخت خاصه درست در یکی از روزهای عید نوروز 1368 که هر دو از خبر استعفا یا برکناری آیتالله منتظری شوکه شده بودیم و کار به سخن گفتن از سیاست هم کشید و با این که 24 سالی بزرگتر بود اختلاف سنی زیادی حس نمیکردم. از گل و گیاه و فضای سبز به شعر و ادبیات تا مطبوعات و روزنامهنگاری و البته سیاست و انطباق تصویر گلآقایی که در نوشتهها میشناختم با آن کاراکتر ذهن مرا درگیر کرده بود.
گلآقا اما بیش از آن که یادآور آن ستون باشد به خاطر «مجلۀ گلآقا» بر سر زبانها افتاد. نشریه ای با حال و هوای "توفیق" که 6 سال بعد از راهاندازی آن ستون و اول آبان 1369 با شمارگان صد هزار نسخه به قیمت 15 تومان روی دکه رفت و به سرعت به فروش رسید و به چاپ دوم و شاید سوم رسید و تجدید چاپ شد. صابری البته مجله را با همکاری مرتضی فرجیان راه انداخت اما چنان با صابری شناخته میشد که پایان همکاری آن دو چندان که تصور میشد سر و صدا نکرد. هر چند به خاطره ای تلخ بدل شد و برخی معتقدند در حق مرحوم فرجیان جفا شد.
غم بزرگ زندگی او البته از دست دادن فرزند جوان خود -آرش- در سانحۀ رانندگی بود و نمی دانم چرا بزرگان ادبی ما که به سوگ فرزند نشسته اند کم نیستند. با این حال همین که ذوق او در پی این سوگ مرد افکن نخشکید و دوباره نوشت، کاری ساده نبود و حالا زندگی او بیش از پیش «پوپک» بود که برای روشن نگاه داشتن چراغ گل آقا پس از پدر کوشید اما او هم یک جا متوقف کرد چون زمانه، دیگر شده بود.
گلآقا در تمام دهۀ 70 نشریهای مهم و خواندنی و تأثیرگذار بود که مطالب آن نقل میشد و از توقیفهای 1379 نیز جان به در برد اما دو سال بعد در دوم آبان 1381 و در دوازدهمین سالگرد تولد مجله خود صابری تصمیم به توقف انتشار گرفت و این بار امضای نوشتۀ او نه گلآقا بود نه شاغلام و نه غضنفر (شخصیتهایی که خلق کرده بود تا نمایندگان تیپهای مختلف اجتماعی باشند) بلکه امضا کرد: صابری فومنی. یعنی پایان و خداحافظ!
او هیچگاه دلیل توقف انتشار نشریهای را که به یک نهاد تبدیل شده بود اعلام نکرد اما همان موقع برخی حدس زدند پس از دوم خرداد 76 و در پی ظهور طنزنویسانی چون سید ابراهیم نبوی ذائقۀ مردم تغییر کرده بود و نه میتوانست مانند آنها باشد و نه شکل گذشته مخاطبان را سیراب می کرد ولی دلیل اصلی چیز دیگری بود. این که انتظار داشت نه تنها تحمل شود بلکه او را قدر بدانند که توجه مردم را به داخل جلب کرده ولی حاکمیت و سلیقه ها چندان دوپاره شده بود که اعتماد سابق به او هم زایل شده بود.
انکار نمیکرد که ایفای نقش سوپاپ برای جلوگیری از انفجار اجتماعی بد نیست ولی وقتی آدمی با مشخصات سعید مرتضوی به جان مطبوعات افتاده بود نه میشد با او در افتاد و نه نادیدهاش گرفت و ادامۀ انتشار عملا ممکن نبود. اگر از نهادهای غیر دولتی انتقاد میکرد چه بسا سراغ او میآمدند و اگر از خاتمی با اقتدارگرایان همسو میشد. در این فضا گویا حسن حبیبی که حامی و در عین حال سوژۀ گلآقا بود توصیه کرد فتیله را پایین بکشد.
این احتمال هم جدی است که وقتی شنید به سرطان مبتلاست نمیتوانست ادامه دهد و کمتر از دوسال بعد درگذشت. جالب این که مشهورترین جمله دربارۀ گلآقا سخنی است که هرگز نگفت و ننوشت: "بنویسید خاتمی، بخوانید ناطق!"
در آستانۀ دوم خرداد 1376 این شایعه به شکلی بسیار گسترده پیچید که گلآقا نوشته "بنویسید خاتمی بخوانید ناطق" یعنی قرار نیست آرا درست شمرده شود حال آن که چنین جملهای را ننوشته بود اما ضربالمثل و به گلآقا منتسب شد.
در دوران "دو کلمه حرف حساب" روزنامۀ اطلاعات و بعد از آن که رهبران نهضت آزادی را افراد مسلحی ربودند و گویا شبه تیربارانی دروغین به قصد ترساندن برای آنان ترتیب دادند این خبر در رسانه ها قابل نقل نبود و از اینترنت و کانال تلگرامی و شبکۀ ماهوارهای هم البته خبری نبود اما گلآقا در قالب طنز نوشت که "شاغلام پیشنهاد داد دسته جمعی به بهشتزهرا برویم و زیارت اهل قبور کنیم و گفتیم: نه! خطرناک است. مگر نشنیدهای که میزنند؟ شاغلام پاسخ میدهد ولی ما پنج نفریم در حالی که آنها 9 نفر بودند. گل آقا هم میگوید: درست است ولی آنها اول میزنند بعد میشمرند!"
از ویژگیهای صابری این بود که نثری بسیار فاخر داشت و با ادبیات کلاسیک و معاصر نیک آشنا بود و بیشک برخی از نوشتههای او در کتابهای درسی به عنوان نمونۀ نثر پیراسته قابل درج و تدریس است اگر ذوقی مانده باشد. کافی است اشاره شود که وجه ادبی منحصر به خود صابری هم نبود.تا جایی که ابوالفضل زرویی نصرآباد یکی از بالیدگان گل آقاست که او هم ناباورانه چشم از جهان بست و از بیشتر ویژگیهای صابری برخوردار بود و راز توقف انتشار گل آقا را هم او فاش کرد وقتی صابری رفته و خود نیز با مرگ دست و پنجه نرم می کرد.
الگوی اصلی گلآقا اما نه توفیقها که علی اکبرخان دهخدا بود. مشروطهخواه، اهل ادبیات، نویسنده، ملی، روزنامهنگار و البته فرهنگنویس و صابری فومنی فرصتی برای انجام این آخری پیدا نکرد.
از خاطرات قابل توجه کیومرث صابری یکی این بود که چند ماه مانده به درگذشت امام خمینی همراه با مرحوم دعایی به دیدار رهبر فقید انقلاب میرود. در حالی که بعد از قبول قطعنامه 598 و تعبیر جام زهر تمام دیدارهای عمومی امام لغو شده بود و به خاطر آن و نیز بیماری سرحال نبود و صابری میگوید بسیار خسته و حتی افسرده به نظر میرسید و نگاهمان نمیکرد و دعایی گفت: پس ما برویم چون شما نگاه مان هم نمیکنید ولی آقا! این آقا گلآقاست ها و تا امام نام او را شنید نگاهی کرد و لبخند زد و خندید.
آدمهایی چون کیومرث صابری فومنی در گذر زمان بیشتر شناخته میشوند و در این 20 سال عیار او روشنتر شده است و نثر او همچنان گواه است. نثری که جا دارد در کتاب های درسی بیاید بلکه دانش آموزان هم از این همه ملولی کتاب های درسی به درآیند.
---------------------
* طرح نمایه از هادی حیدری کارتونیست برجستۀ مطبوعات که خود از دست پروردگان و همکاران گل آقا بوده و در این 20 سال هیچ گاه از یاد او فرونکاسته.