جنایت؛ پایان نقشه اخاذی از مرد ثروتمند
تاریخ انتشار: ۲۸ فروردین ۱۴۰۰ | کد خبر: ۳۱۶۱۸۴۰۱
بهگزارش اقتصادآنلاین به نقل از همشهری، دوم بهمن سال گذشته پسری راهی اداره پلیس شد و خبر از ناپدید شدن پدر 70سالهاش داد. وی گفت: بعد از فوت مادرم، پدرم به تنهایی در خانهای حوالی گیشا زندگی میکرد. او بازنشسته است و وضع مالی خوبی دارد و من معمولا هر روز با او در تماس هستم اما 2 روزی میشود که هرچه به موبایل و تلفن خانهاش زنگ میزنم کسی جواب نمیدهد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
با اظهارات پسر جوان، اکیپی از کارآگاهان جستوجوی خود برای یافتن ردی از مرد ناپدید شده را آغاز کردند.
مأموران در ابتدا راهی خانه پیرمرد شدند و به بررسی تصاویر دوربینهای مداربسته پرداختند. تصاویر نشان میداد که آخرین بار مرد ناپدید شده سوار بر خودروی جک خود از پارکینگ بیرون رفته است. تصاویر نشان میداد که او دیگر به خانهاش بازنگشته است و پس از چند ساعت 4جوان ناشناس که صورتهایشان را با ماسک پوشانده بودند وارد خانه مرد تنها شده و ساعتی بعد، درحالیکه لوازم باارزش خانه را دزدیده بودند از آنجا خارج شدهاند.
کشف جسدکارآگاهان حدس میزدند که مرد گمشده دچار سرنوشتی شوم شده است. آنها در گام بعدی شماره پلاک خودروی جک او را به تمام تیمهای گشتی پلیس مخابره کردند و علاوه بر این به بررسی سیستم ردیاب خودروی وی که فعال بود پرداختند. بررسیها نشان میداد که آخرین بار سیستم ردیاب خودرو حوالی اتوبان قم را نشان داده است. همچنین با بررسی تصاویر دوربینهای مداربسته مشخص شد که این خودرو وارد یکی از جایگاههای سوخت حوالی اتوبان قم شده و در آنجا سوختگیری کرده است. بهنظر میرسید که همهچیز در این پرونده به اتوبان قم منتهی میشود تا اینکه خبر رسید جسد سوختهای در بیابانهای اطراف اتوبان قم پیدا شده است. مأموران با بررسی این جسد و بهدست آوردن شواهدی، مطمئن شدند که جسد متعلق به مرد گمشده است و به این ترتیب پروندهای جنایی تشکیل شد و پیش روی قاضی محمد جواد شفیعی بازپرس شعبه پنجم دادسرای جنایی تهران قرار گرفت.
سیستم جیپیاسکارآگاهان جنایی برای کشف راز جنایت تحقیقات خود را روی آشنایان مقتول متمرکز کرده و به سرنخهای خوبی دست یافتند. بررسیها حکایت از این داشت که زنی هر ازگاهی برای انجام کارهای نظافت به خانه مرد تنها رفتوآمد داشته و ظاهرا روز حادثه دختر این زن با مقتول تماس تلفنی داشته است. با توجه به بررسی آخرین مکالمات تلفنی و ردپای دختر زن نظافتچی، مأموران احتمال دادند که وی در جنایت نقش دارد. این در حالی بود که وقتی وی تحت نظر قرارگرفت معلوم شد که به تازگی با پسری به نام امیر آشنا شده و قصد ازدواج با یکدیگر را دارند اما مشکل مالی مهمترین مانع ازدواج آنهاست.
در شاخه دیگری از تحقیقات پلیسی، مأموران با توجه به مجهز بودن خودروی مقتول به سیستم جی پی اس ردیابیها را ادامه دادند تا اینکه خودرو حوالی ملارد شناسایی شد و مأموران 2 نفر را که سوار بر این خودرو بودند بازداشت کردند. آنها اقرار کردند که در قتل نقشی نداشتند اما سرقت خودرو را قبول داشتند.
یکی از آنها گفت: مدتی قبل یکی از دوستانمان به نام امیر سوار بر خودروی جک بهدنبال ما آمد. او همراه پسری به نام مجید بود و پیشنهاد سرقت داد. او گفت در خانهای حوالی گیشا، کسی حضور ندارد و کلید خانه را هم دارد. ما هم قبول کردیم و همراه امیر و مجید به آنجا رفتیم و دست به سرقت زدیم. ما نمیدانستیم صاحبخانه چهکسی است و اصلا از ماجرای قتل او خبر نداشتیم و مدتی پس از سرقت امیر ماشین جک را هم به ما داد که وقتی سوار بر آن بودیم دستگیر شدیم.
اخاذی مرگبارامیر کسی جز خواستگار دختر زن نظافتچی نبود؛ همان زنی که برای انجام کارهای نظافت به خانه مقتول رفتوآمد داشت. با این اطلاعات امیر و دختر جوان بازداشت شدند. دختر جوان در بازجوییها راز اخاذی مرگبار از مرد تنها را فاش کرد و گفت: مدتی بود که مادرم در خانه مرد تنها کار میکرد و گفته بود که او وضع مالی خیلی خوبی دارد. میدانستم که در خانه این مرد پول، دلار و یک ماشین گرانقیمت است و او تنها زندگی میکند. موضوع را با خواستگارم در میان گذاشتم و او که نیاز شدیدی به پول داشت نقشه اخاذی کشید. او نقشهاش را با 2 نفر از دوستان دیگرمان بهنامهای رؤیا و مجید در میان گذاشت و آنها هم پذیرفتند وارد این بازی شوند. قصد ما فقط اخاذی بود و اصلا نمیخواستیم مرد تنها را به قتل برسانیم.
وی گفت: روز حادثه من به مقتول زنگ زدم و گفتم مادرم حالش خوب نیست. از او کمک خواستم و درخواست کردم تا فورا خودش را به آدرسی که میگویم برساند. مقتول ساعتی بعد خودش را به خانهای که از قبل برای زندانی کردن او آماده کرده بودیم رساند اما وقتی او را گروگان گرفتیم جان باخت و نقشه ما به هم ریخت.
با اعترافات دختر جوان 2متهم دیگر هم دستگیر شدند و تحقیقات از آنها ادامه دارد.
سرقت پس از جنایتامیر طراح نقشه گروگانگیری و اخاذی مرگبار است. او مدعی ست که قصد آنها از همان ابتدا که نقشه را کشیدند، قتل و کشتن طعمهشان نبوده است. هدف آنها این بوده که مرد تنها را گروگان بگیرند و دست به اخاذی از وی بزنند اما او ناگهان کشته شد.
منظورت چیست که ناگهان به قتل رسید. او را به چطور به قتل رساندید؟مقتول را در خانهای زندانی کردیم. دست و پایش را بستیم و به دهانش چسب زدیم. او را کتک زدیم وتهدیدش کردیم که رمز کارتهای عابربانکش را بگوید. او هم گفت و پس از آن گروگان را در خانه رها کرده و خود را پای دستگاه خودپرداز رساندیم تا حسابش را خالی کنیم. اما وقتی برگشتیم گروگان فوت شده بود. بهخاطر چسبی که روی دهان و بینیاش زده بودیم خفه شده بود. ما واقعا قصدمان کشتن گروگان نبود و از مرگ او بهشدت ناراحت و متاثر شدیم.
چرا قصد اخاذی از او را داشتید؟ماجرا از روزی شروع شد که با نسترن آشنا شدم. مادر نسترن به خانه مقتول رفتوآمد داشت و کارهای نظافت آنجا را انجام میداد. نسترن همیشه برایم تعریف میکرد که مرد تنها وضع مالی خیلی خوبی دارد. تعریفهای او باعث شد تا وسوسه سرقت و اخاذی به جانم بیفتد. اوایل میترسیدم چون کار خطرناکی بود. اما برای رسیدن به پول لازم بود تا کمی جرأت به خرج بدهم. میدانستم که تنهایی از عهده این کار بر نمیآیم. به همین دلیل موضوع را با دوست نسترن به نامرؤیا و پسر موردعلاقهاش به نام مجید در میان گذاشتیم. آنها هم بهخاطر رسیدن به پول قبول کردند.
مقتول را کجا زندانی کردید؟خانه یکی از بستگان مجید. وقتی نقشه اخاذی کشیدیم، قرار شد مجید از خالهاش بخواهد تا خانه را خالی کند و برای چند ساعتی کلیدش را به او بدهد. خالهاش قبول کرد و کلید خانهاش که در جنوب غرب تهران بود را به مجید داد. مرحله بعد این بود که نسترن دختر موردعلاقهام با مقتول تماس بگیرد. نسترن به او زنگ زد و به این بهانه که حال مادرش خوب نیست او را به خانه کشاند و به این ترتیب نقشه عملی شد. وقتی پیرمرد رسید دست و پایش را بستیم و به دهان و بینیاش چسب زدیم اما او ما را بازی داد.
چگونه؟او رمزهای کارتش را غلط داد. چندبار به خانه برگشتیم و کتکش زدیم و تهدید کردیم که رمز درست و کارتی که پول زیادی داخل است را به من بدهد. اما آخرین بار هم رمز اشتباه داد. وقتی برگشتیم که دوباره تهدیدش کنیم، متوجه شدیم گروگانمان فوت شده بود. او نفس نمیکشید و قلبش از تپش ایستاده بود. جسد را داخل خودروی جک او انتقال دادیم و حرکت کردیم به سمت اتوبان قم. در نزدیکی عوارضی تهران، قم بنزین زدیم و مقداری هم بنزین خریدیم. سپس در بیابانهای اطراف جسد را سوزاندیم.
هر 4نفرتان با هم بودید؟نه دخترها نبودند. فقط من و مجید بودیم.
و بعد نقشه سرقت از خانه مقتول را کشیدید. درست است؟خب گروگانمان کشته شده و چیزی دستمان را نگرفته بود. به همین دلیل بود که تصمیم گرفتیم با کلیدی که داشتیم به آنجا برویم و دست به سرقت بزنیم. هنگام سرقت دخترها با ما نبودند و با 2نفر از دوستان دیگرمان رفتیم. اموال ارزشمند او مانند پول، سکه و دلارها را سرقت کردیم اما در نهایت همه ما دستگیر شدیم.
پربیننده ترین عامل خرابکاری در نطنز شناسایی شد + فیلم رهاسازی دست کودک ۳ساله از کفشوی حمام + عکس ۱۴کشته و مجروح در تیراندازی نزدیک فرودگاه ایندیاناپلیس یک واحد مسکونی در یزد منفجر شد! انفجار شدید در خوی کودکی را مصدوم کرد! +عکسمنبع: اقتصاد آنلاین
کلیدواژه: جنایت برجام خانه ای اتوبان قم خودروی جک مرد تنها
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.eghtesadonline.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «اقتصاد آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۱۶۱۸۴۰۱ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
درآمد ۱۵۰میلیونی مالخری وسوسهکننده است
خودت را معرفی کنمحمود ۵۴ ساله هستم.
چرا دستگیر شدی؟
به خاطر خرید اموال مسروقه از سارقان.
سابقه داری؟
بله. خودم چندبار به اتهام سرقت دستگیر شدم و حالا که سنم بالا رفته کار مالخری میکنم.
چه چیزی سرقت میکردی؟
اول از خانهها سرقت میکردم، ولی بعد از چند بار دستگیری پیشانی سفید شده بودم و پلیس خیلی زود سراغم میآمد. به همین خاطر سراغ روش دیگری رفتم و این بار از ماشینها سرقت میکردم. در خیابانهای خلوت با موتور پرسه میزدم و با دیدن ماشینی که در محل خلوت پارک کرده بود، در آن را با پیچ گوشتی باز کرده و لوازم باارزش داخل آن را سرقت میکردم. همه چیز خوب پیش میرفت تا اینکه دوربینی تصویر مرا گرفت و به خاطر سابقهدار بودنم زود هویتم فاش شد و ماموران سراغم آمدند. آخرین بار که آزاد شدم تصمیم گرفتم سرقت را کنار بگذارم، چون بعد از چند سرقت لو میرفتم و دستگیر میشدم.
تنهایی سرقت میکردی؟
همیشه تنها بودم. همدست که داشته باشی ریسک دستگیریات بالا میرود. همیشه مجرم تک پر بودم و تنها جرائم را انجام میدادم.
دو نفری که دستگیر شدهاند از دوستانت هستند؟
خیر. آنها سارقان من هستند و برایم سرقت میکنند و پولشان را میگیرند.
کجا با سارقان آشنا شدی؟
در زندان.
چه اموالی میخریدی؟
از لوازم منزل و گوشی تلفنهمراه تا طلا و ارز سرقتی.
ماهی چقدر درآمد داری؟
بستگی دارد سارقان چقدر کار کنند و چه جنسی را سرقت کنند. ۱۰۰ تا ۱۵۰ میلیون در ماه از راه خریدوفروش اموال سرقتی به دست میآورم.
اموال سرقتی را به چه کسی میفروختی؟
بستگی به جنس سرقتی دارد. گوشیهای آیفون و گرانقیمت را به مالخر افغان میفروختم که از کشور خارج کند. گوشی معمولی را به چند تعمیرکار که قطعاتش را خرد و استفاده کنند. لوازم منزل را به سمساریها و طلا را به یکی از دوستانم میدادم که او آنها را آب کرده و میفروخت.
چطور دستگیر شدی؟
امان از همسایه فضول. دزدانم شب قبل از دستگیری یک خانه را خالی کرده بودند و اموالش را به خانهام آوردند که همسایهای دید و شک کرد و به پلیس خبر داد و سپس ما دستگیر شدیم.
آن ۳۰۰ گوشی سرقتی در خانهات چه بود؟
فکر کردید ما هر گوشی را یکدفعه میفروشیم؟ ما گوشیها را جمع کرده و یکباره با مالخر و تعمیرکاران میفروشیم. حالا هم علاوه بر سرقت آخر که باعث دستگیری ما شد، راز گوشیها هم لو رفت.
به دزدانت چقدر پول میدادی؟
بستگی دارد چه چیزی سرقت کنند. برای هر آیفون بالای ۱۳، حدود ۷ تا۱۰میلیون. برای سکه ۱۵میلیون و برای لوازم منزل هر سرقت پنج میلیون میدادم. خودم هم با سود منطقی ۳۰ تا ۴۰ درصد اموال سرقتی را میفروختم.
پشیمان نیستی؟
ریسک دستگیری بالاست، ولی درآمد ۱۵۰میلیونی هر کسی را وسوسه میکند.
بعد از زندان چه میکنی؟
شاید آدم شوم و شاید هم دوباره همین راه را ادامه دهم.